کد خبر: ۳۵۱۴۲۷
تاریخ انتشار:
خندیدن تماشاگر و مرگ کمدی

نگاهی به دوکمدی ازگروه اشتباهات به کارگردانی میثم عبدی

گروه اشتباهات با دو نمایش کمدی نخستین گروه شرکت کننده درطرح مطالعات قشقایی است. یک کمدی تألیفی و دیگری دراماتورژی یک نمایش غربی است.
گروه تئاتر: اینکه گروه اشتباهات  می‌کوشند در این اوضاع نابسامان مردم را بخندانند جای قدردانی دارد. به گمانم گروه اشتباهات دراجرای نمایش غربی خود که براساس نمایشنامه ادواردو فیلیپو به روی صحنه آمد به طورنسبی موفق‌تر هستند. اینک به صورت گذرا دو نمایش را بررسی می‌کنیم.

http://theater.ir/file/2/attach/201604/128328_2083151560.jpg

به گزارش خبرنگار بولتن نیوز، کمدی اتفاقات را ادواردو فیلیپو نوشته و داریوش مؤدبیان آن را ترجمه کرده است.
دریک شهر فرماندار تازه وارد می‌خواهد با بزرگان شهر همنشین شود او فهرستی ازمدعوین در دست دارد اما با میهمانان ازپیش آشنا نیست. کارگردان تئاتر برای دعوت فرماندار به فرمانداری می‌آید. فرماندار با عادت همیشگی کارگردان تئاتر را تحقیر می‌کند اما درمی یابدکه ناخواسته فهرست مدعوین را به دست کارگردان سپرده است.  از این پس هرمیهمانی وارد فرمانداری می‌شود فرماندار تصور می‌کندشاید آن فرد یک بازیگر باشد این کابوس فرماندار زمانی به اوج می‌رسد که ناخواسته باعث می‌شود یکی ازمدعوین خودکشی کند.اما خوشبختانه درمی‌یابد تمام این مدعوین بازیگر تئاترهستند و می‌خواستند با صحنه‌سازی فرماندار را مجاب کنندکه دیگران راتحقیر نکند. پروژه نمایش به این موضوع می‌پردازد که کدام امر واقعی است وکدام جعلی. مرز حقیقت وخیال تا کجاست؟ بازی چیست و واقعیت کدام است؟
بر اساس پروژه نمایش کارگردان نمایش می‌بایست هرآن تماشاگر را میان امر واقعی وخیالی سرگردان کند تا او نیز دچاراشتباه بشود.دراین نمایش کمدی هنگامی اتفاق می‌افتد که تماشاگر درباره صحت عقل فرماندار شک کند. اما شیوه اجرای این نمایش به گونه‌ای  شکل می‌گیرد که تماشاگر نمی‌تواند درباره صحت عقل فرماندار شک کند زیرا این شخصیت  از آغاز به صورت اشتباه بازی شده است. تماشاگر ازآغاز نمایش فرماندار را به صورت فردی احمق می‌بیند. همین نکته هم پیرامون رئیس دفتر فرماندار و نگهبان فرماندار صدق می‌کند. نکته دیگر گرایش بازیگران به اغراق درتیپ‌سازی باعث  می‌شود موقعیت‌های کمیک هدر رود. جدای از این دو خطای دراماتورژ، نمایش با کمترین اشتباه اجرامی شود وگروه اجرایی می‌توانند لذت یک اجرای دلپذیررافراهم آورند.


کمدی استشمامات نویسنده: امیدطاهری
در صدمین سال استقلال کمیلند ناگهان دماغ شهردارگم می‌شود. اما این خبر با تبانی کشیش و خانم خبرنگار در رسانه‌ها منتشرمی شود. شهردار بدون دماغ از قدرت ساقط   می‌شود. اندک اندک دماغ سایر ساکنان کمیلند گم می‌شود. دماغ ساکنان کمیلند حکومت را به دست  می‌گیرند. بی‌دماغ بودن در این نمایش یک نشانه است زیرا انسان بدون دماغ نمی‌تواند پابرجا باشد. اما دماغ‌ها نیازی به انسان ندارند. در این نمایش هویت انسان به چالش کشیده می‌شود. موضوع نمایش یک گروتسک تمام عیاراست اما نمایش نمی‌تواند بذر این ترس را بپراکند. نمایش از این موضوع دلهره آور یک سرگرمی نازل فراهم می‌آورد. خنده‌ای از تماشای نمایش هم اگر برلب‌های تماشاگر جاری می‌شود به علت لغزش‌های زبانی است که درنمایش بیان می‌شود. نمایش کمدی استشمامات از یک ایده جذاب فراتر نمی‌رود. نمایش هرگز نمی‌تواند تیپ‌های نمایشی خلق کند و بازیگران نیز تنها با اغراق در رفتار و لودگی می‌کوشند کمدی به نظر برسند. تنها نقطه حائز اهمیت نمایش نیز ترکیب‌های بدیعی است که کارگردان با چارپایه‌های درون کافه انجام می‌دهد. میثم عبدی در مقام کارگردان می‌تواند تماشاگران را بخنداند اما فراموش می‌کند گاهی در پس هرلبخند تماشاگر کمدی مرگ کمدی از راه می‌رسد.

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین