آثاری که از ویم دلووی در موزه هنرهای معاصر به نمایش گذاشته شده است، محدوده زمانی گسترده و سبکها و مدیاهای مختلفی را شامل میشود. به عنوان مثال "سیلندرهای گاز" با نقوش روستایی دلفت در دهه 80 میلادی خلق شدهاند، کفهای مرمری متعلق به سال 2000 هستند، "اطلس"ها در سال 2004 خلق شدهاند، "تایرهای حکاکی شده" به نیمه دوم دهه 2000 تا 2010 تعلق دارند و چمدانهای نقش برجسته متعلق به یکی دو سال اخیر هستند.
ماشینهای گوتیک معاصر
این مجموعه گسترده در گالریهای مختلف موزه هنرهای معاصر نه با شیوهای
تاریخی که با رویکردی همسو با فضای موزه هنرهای معاصر و پیوند معنایی آثار
با یکدیگر در این فضا چیده شده است. نخستین گالری موزه نیز به مجموعهای از
شاختهشدهترین آثار دلووی که با شیوه حکاکی لیزری روی فولاد ساخته شده
است و هنرمند در آنها از فرمهای گوتیک بهره گرفته است اختصاص دارد.
دلووی که سابقه طولانی در بهکارگیری
تزیینات سنتی در ساخت آثار هنری معاصر دارد،این بار از هنر شگفتانگیز دوره
گوتیک استفاده کرده است، برجهای نوک تیز و پر از تزیینات دورات قرون
وسطایی با پیچ و تاب خوردن و یا تبدیل شد به بافتاری برای ساخت یک کامیون
همه ماهیت و کارکرد خود را در این آثار از دست دادهاد، با این حال آنها
هنوز شگفتانگیزند، هرچند دلووی در چنین آثار همه جلال و شکوه کلیسای گوتیک
را به شوخی گرفته تا ماهیت غرورآمیز و والای هنر کلیسایی را به معاصر
تبدیل کند اثری که می تواند با دستگاهی لیزری مدام تولید شود و نسخههای
بسیار داشته باشد.
تایرهای گلدار
گالری شماره دو موزه هنرهای معاصر میزبان مجموعهای از تایرهای حکاکی شده
ویم دلووی است. اینجا متریال تغییر کرده است، از فولاد خبری نیست اما آنچه
اتفاق میافتد از کار افتادگی تایرهاست، آنها با زیباترین نقوش اشرافی
اروپایی تزیین شدهاند اما عملا هیچ ماشینی را به حرکت نمیاندازند. دلووی
اشیا را با ترفندهای این چنینی خود به چیزهایی بدون کارکرد تبدیل میکند،
این تزیینات برای تایرهای ماشین پوچ و بیمعنا هستند.
او جایگاه اشیا را به هم میریزد و به علاوه با افزودن تزیینات آنها را به شکلی نمادین ارتقا میدهد. در تایرهای "دانلوپ گیومکس" که در همین سالن قرار دارند، این اتفاق به شکل دیگری میافتد، آنها هیچ تزیینی ندارند، اما به هم ریختن ساختار و ایجاد چرخهای تشکیل شده از دو یا سه چرخ که در هم تنیده شدهاند آنها را به "اثر هنری" ارتقا بخشیده است، دلووی با آنکه همچنان عمل از کارانداختن شی را تکرار میکند اما چرخهایی میسازد که اساسا کارکرد نخستین برای آنها قابل تصور نیست.
قلم زنی روی مازراتی و چمدان
در گالری شماره سه موزه، بخشی از آثار دلووی چیده شده است که برای مخاطب
ایرانی بسیار جالب توجه است، مجموعهای از 12 چمدان به علاوه یک بدنه
مازرتی که با قلم زنی سنتی اصفهان تزیین شداند.
دلووی در بیشتر آثارش تزیینات سنتی اروپا
را دستاویز کار خود کرده است اما در این مجموعه ناگهان یک هنر سنتی ایرانی
را برگزیده است، به لحاظ مفهومی این آثار برای مخاطب ایرانی ممکن است به
شکل دیگری معنا شوند، هرچند دلووی همچنان بر ایده نخستین خود در همه آثارش
وفادار است، نه تنها اشیا که فرمهای فاخر و سنتی نیز در این آثار دچار از
کارافتادگی شدهاند. اینها اشیایی معمولی که تزیین شدهاند نیستند، اینها
اشیایی هستند که هجوم تزیینات آنها را به مرز نابودی کشانده است و هیچ چیز
از هویت نخستین آنها باقی نگذاشته است.
تندیسهای پیچیده در خود
گالری شماره چهار موزه هنرهای معاصر نیز بخشی از آثار قابل توجه دلووی را
در خود جای داده است، آثاری که به شکلی دیگر در گالری شماره هشت ادامه پیدا
کردهاند. دلووی در این دو مجموعه اثر رویکرد مفهومی خود را تغییر
میدهد، اینجا دیگر از پیوند تزیینات با اشیا معمولی خبری نیست، او
استفاده از طراحی سه بعدی مجسمههای از پیش موجد و ریختهگری آنها به شکلی
پیچ خورده و اعوجاج یافته، هویت تاریخی این اشیا را به چالش میکشد.
آنها انسجام پیشین خود را از دست
دادهاند، قابل شناسایی نیستند و گویی در رقصی کابوسوار شرکت کردهاند. به
این ترتیب او نه تنها پیوستگی فرم که انسجام معنایی خود را نیز از دست
دادهاند. در گالری شماره هشت پیچش تندیسها در خود با چرخاندن آنها حول یک
محور عمودی جابهجا شده است، به علاوه در این مجموعه همه مجسمههای به
مسیح مصلوب اختصاص دارد. مسیحی که گرچه در خود پیچیده و به خود بازگشته
است، اما جایگاه خود را با آن فرم کش آمده و مذابگون از دست داده است.
نقشههایی برای هیچ کجا
گالری شماره پنج موزه هنرهای معاصر مجموعهای از نقاشیهای رنگ روغن دلووی
را میزبانی میکنند، آنها البته در نظر نخست نقاشی به نظر نمیرسند اما با
کمی دقت میتوان آنها را از تصاویر نقشههای مرسوم تشخیص داد، دلووی در
اینجا با آنکه نقشهها پیچیده، تاب خورده یا تزیین شده نیستد، اما به این
دلیل که هیچ نقطه واقعی روی زمین را نشان نمیدهند و با شوخ طبعی خاص دلووی
تغییر یافتهاند، باز هم همان مفاهیم مجموعههای قبل را تداعی میکند.
اینجا آنچه اساسا معنا ندارد کارکرد شیئی به نام نقشه است، در لایهای دیگر
این جغرافیاست که معنایی ندارد، دلووی آن طور که آرزو داشته مرزها را خود
تعیین کرده است، مرزهایی که وجود ندارند و سرزمینهایی که هیچ کس آنها را
فتح نکرده است.
در مفهوم کلی دلووی در آثاری که در طول چند دهه گذشته خلق کرده است، به شکلی مداوم به دنبال یک معنا بوده است، او از مسیر بیانهای مختلف هنری همواره به سازوکارهای مرسوم حمله کرده است، آنها را از کار انداخته، هجو کرده و گفتمانی پدید آورده است که به دنبال معنایی دیگری است.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com