اصولگرايان هميشه مورد خطاب مقام معظم رهبري در حفظ وحدت ملي و انسجام اسلامي هستند. نخستين مرحله وحدت ملي آن است كه خود اصولگرايان با هم متحد باشند. لذا نشستي كه پنجشنبه شب گذشته به همت دكتر محمود احمدينژاد، رييسجمهور محترم و پيشنهاد برخي از دوستان از جمله بنده برگزار شد يك فرصت خوب براي گفتوگو براي ساماندادن وحدت بين اصولگرايان بود.
روزنامه ملت ما نوشت:
با 81 سال سن همچنان براي مباحث سياسي و كار تشكيلاتي آمادگي بسيار دارد و شايد خودش به تنهايي يك حزب باشد.
حبيبالله عسگراولادي اگرچه سالهاست مستقيما در قدرت سياسي كشور حضور ندارد و بيشتر وقت خود را علاوه بر كار تشكيلاتي در كميته امداد امامخميني(ره) ميگذراند ولي هر جا كه لازم باشد به عنوان يك پيشكسوت سياسي هشدارهاي لازم را به مسوولان ميدهد به گونهيي كه طي يكسال اخير 2 نامه به محمود احمدينژاد نوشت و گلايههايي را مطرح كرد.
عسگراولادي البته يد طولايي هم در نامهنگاري دارد.
در دوران موسوم به اصلاحات هم در كسوت دبيركل موتلفه اسلامي نامههاي زيادي به برادر رييسجمهور وقت كه دبيركل يكي از احزاب اصلاحطلب بود نوشت.
اكنون دبيركل جبهه پيروان خط امام و رهبري درصدد وحدت ميان اصولگرايان است و به همين دليل هفته گذشته جمعي از اصولگرايان با محوريت او به نهاد رياستجمهوري رفتند تا زمينه وحدت را در ميان اصولگرايان فراهم كنند.
آنگونه كه عسگراولادي در اين مصاحبه ميگويد، كساني كه بخواهند با سهمخواهي يا زيادهخواهي يا از روي غفلت اين ضرورت عقلي (وحدت ميان اصولگرايان) را منكر شوند جايي در ميان اصولگرايان ندارند.
تعبير عسگراولادي از اصولگرايي همسان جريان و جناحي است كه در دوره و مقابل اصلاحطلبي در كشور پديد آمد و البته وي و حزب متبوعش در شكلگيري آن نقش عمده ايفا كردهاند.
او البته در اين گفتوگو خطاب به اصلاحطلبان معتقد به اصول و مباني ميگويد كه اگر بخواهند به عرصه سياسي برگردند بايد ضمن اثبات پايبندي به نظام، سوالات مردم را درباره حوادث تلخ فتنه سال گذشته پاسخ دهند.
در سالهاي اخير مطالب متنوعي درباره اصولگرايي در رسانهها و فضاي سياسي كشور شنيده ميشود، تحليل شما چيست و اصولا ويژگيهاي يك اصولگرا را چه ميدانيد؟
اصولگرايي يك رويكرد گفتماني در سپهر سياست ايران است كه به نظر من بيشتر بعد از رويداد تلخ 18 تير سال 78 پديد آمد. مبتكر طرح آن هم مقام معظم رهبري بودند كه همه رجال سياسي و مذهبي، جناحهاي سياسي و شخصيتها را جمع كردند و آنها را به حفظ اصول انقلاب و پيروي از خط امام و صيانت از آرمانهاي اسلام فراخواندند.
اكنون ما بحمدالله دههچهارم انقلاب را پشت سر ميگذاريم. به فرموده مقاممعظمرهبري دهه چهارم دهه گفتمان، پيشرفت، خدمت به مردم و بسط عدالت نبوي علوي در جامعه است. مردم ما اين گفتمان را درك ميكنند، بههمين دليل دولت و مجلس و نخبگان عمدتا دنبال پيشرفت كشور و جبران عقبماندگيها هستند و مسوولان كشور هر روز خدمت خود را به مردم بيشتر ميكنند و مسابقه در اين امر گذاشتهاند.
همه به تحقق عدالت در جامعه ميانديشند و اين فضاي بسيار خوب و مطبوعي است كه ميشود پاكترين هواي سياسي را در آن استنشاق كرد. اگر عدهيي ميخواستند يا بخواهند با گفتمان آشوب، براندازي و فتنهگري اين هوا را آلوده كنند، ملت و دولت و در راس آن رهبري معظم انقلاب اسلامي با بصيرت اوضاع را مديريت خواهند كرد. با مدد خداوند اكنون ما در اوج اقتدار ملي هستيم. سرمايه اجتماعي دولت بهقدري است كه كارهاي بزرگ را دارد انجام ميدهد. همين طرح هدفمندكردن يارانهها كه يك جراحي بزرگ اقتصادي است، دولت با اتكا به رهبري انقلاب و نظام و سرمايه اجتماعي مردم خوبمان و اعتبار سياسي خود دارد آن را به پيش ميبرد و انشاءالله موفق هم خواهد شد.
با تمام اين اوصاف ويژگيهاي اصولگرايي را در چه مواردي ميدانيد؟ آيا به وجود گرايشهاي مختلف در اين طيف قایل هستيد؟
مقام معظم رهبري حداقل 20 شاخصه براي اصولگرايي نام بردند. هر رجل سياسي و مذهبي و هر حزب و گروه سياسي كه خود را با اين شاخصهها و ويژگيها نزديك كند، اصولگراست و ميتواند در طيف وسيع اصولگرايي درخدمت گفتمان پيشرفت، خدمت و عدالت قرار گيرد.
عدالتخواهي، فسادستيزي، اعتقاد به اسلام، سادهزيستي مردمخواهي و مردم دوستي، تواضع و منحرف نشدن در وادي غرور و لجاجت و خودخواهي، خردگرايي و تدبير و حكمت، مسووليتپذيري و پاسخگويي، اهتمام به علم، سعهصدر و تحمل مخالف، اجتناب از هواي نفس، شايستهسالاري، نظارت بر عملكرد زيرمجموعهها، تلاش بيوقفه براي خدمت به مردم، قانونگرايي، شجاعت و قاطعيت در بيان حق، انس با خدا و قرآن، استكبار ستيزي و ظلمستيزي و اهتمام به وحدت ملي و انسجام اسلامي و... از جمله ويژگيها و شاخصههاي اصولگرايي در جامعه امروز ما است. ما بايد در فضاي سياسي كشور از اين كليدواژهها براي برقراري ارتباط و گفتوگو استفاده کرده و ادبيات سياسي كشور را روي همين فرهنگ تنظيم و مديريت کنیم.
برخي از بزرگان جريان اصولگرا از خطر انحراف در اين جريان احساس نگراني كرده بودند، راهكارهاي اصولي براي جلوگيري از انحراف در جريان اصولگرايي با توجه به نگراني برخي چهرههاي دلسوز اين جريان به نظر شما چیست؟
هر جريان سياسي ممكن است به دليل تنبلي، غفلت يا جهل به سمت خواست دشمن منحرف شود و هر تفكر سياسي ممكن است با فاصله گرفتن از اصول عقلاي انقلاب، خود دچار آفت شود، جريان اصولگرا هم از اين قاعده مستثني نيست. بنده امروز يك هوشمندي و عقلانيت در سران اصولگرا ميبينم كه حريم اسلام، انقلاب، امام و رهبري را رعايت ميكنند و اين خود سرمايه بزرگي است كه هميشه ما را از انحراف مصون ميدارد.
بنا بر اخبار برخي رسانهها، جنابعالي پنجشنبه هفته گذشته به همراه جمعي از اصولگرايان ديداري با رييسجمهور محترم داشتيد. محورهاي اين ديدار چه بوده و آيا صحبتي براي تشكيل جبهه فراگير اصولگرايان به ميان آمده است؟
اصولگرايان هميشه مورد خطاب مقام معظم رهبري در حفظ وحدت ملي و انسجام اسلامي هستند. نخستين مرحله وحدت ملي آن است كه خود اصولگرايان با هم متحد باشند. لذا نشستي كه پنجشنبه شب گذشته به همت دكتر محمود احمدينژاد، رييسجمهور محترم و پيشنهاد برخي از دوستان از جمله بنده برگزار شد يك فرصت خوب براي گفتوگو براي ساماندادن وحدت بين اصولگرايان بود. اصولگرايان براي «كارآمدي» نظام و بسط «يد» رهبري در اداره انقلاب و نيز تداوم گفتمان اصولگرايي در كشور ناگزير هستند كه با هم وحدت داشته باشند، اين يك امر اجتنابناپذير است. كساني كه بخواهند با سهمخواهي يا زيادهخواهي يا از روي غفلت اين ضرورت عقلي را منكر شوند جايي در ميان اصولگرايان ندارند.
چه مسائل و مباحثي در اين نشست مطرح شد؟
فضاي گفتوگو در آن نشست بسيار صميمي و گرم بود و همه از اين رويكرد استقبال كردند و قرار شد جلسات تداوم داشته باشد. اميدواريم با لطف و عنايتي كه خداوند متعال به جمع مخلص دارد، آنها بتوانند در جهت تعميق وحدت و همگرايي در ميان اصولگرايان تلاشهاي مثمرثمري داشته باشند تا در مسير وحدت ملي فراگير صداي رهبري را لبيكگو باشند.
حاج آقا به نظر شما حاشيهنشيني نخبگان سياسي چه تبعاتي براي كشور دارد و چرا اكنون برخي از نخبگان حاشيهنشيني را برحضور فعال در كشور ترجيح دادهاند؟
نخبه سياسي كسي است كه در متن گفتمان مسلط جامعه حضور مييابد و حرف و منطق خود را پيش ميبرد. كسي كه حاشيهنشيني را به حضور در متن ترجيح داده نميتواند يك نخبه سياسي قابل قبول باشد.
يك نخبه سياسي از هر فرصت براي ياري مردم و نظام و حركت در مسير منافع ملي استفاده ميكند. حاشيهنشيني هيچ كمكي به انجام اين وظيفه نميكند. ما نبايد انتظار داشته باشيم حتما بيايند از ما خواهش كنند تا حضور سياسي پيدا كنيم.
بهخواست خداوند مردم ما پاك و بيآلايش با هوشمندي و بصيرت در متن مسائل سياسي، اجتماعي و فرهنگي فعال هستند گوش آنها به دهان و زبان رهبري معظم انقلاب است كه يك لحظه را براي حضور در صحنه فراموش نميكنند. در سفر مقام معظم رهبري به قم واقعا ديديم مردم چه قيامتي برپا كردند و زيباترين صحنه پيوند امت و امامت را به تصوير كشيدند. بايد مثل مردم در متن باشيم و از حاشيهنشيني و قهركردن و چهره عبوسكردن پرهيز کنیم كه دشمن حداقل چيزي را كه ميخواهد كنارهگيري و قهر و چهره عبوسكردن است.
به نظر شما چه كساني ميتوانند در جهت جذب حداكثري كه مورد تاكيد رهبرمعظم انقلاب هستند حركت درستي انجام ندهند؟
كسي با جذب حداكثري و دفع حداقلي مخالف نيست و در ميان اصولگرايان ما با اين اصل كسي را مخالف نداريم اين از رهنمودهاي رهبري است. ممكن است برخي همتشان در اجراي اين سياست كمتر و برخي بيشتر باشد.
حاجآقا به نظر شما اگر اصلاحطلبان بخواهند مجددا به عرصه برگردند چگونه ميتوانند به عرصه برگردند و بايد جوابگوي چه سوالاتي باشند؟
اصلاحطلبان معتقد به اصول و مباني، اگر بخواهند به عرصه سياسي برگردند بايد ضمن اثبات پايبندي به نظام، سوالات مردم را درباره حوادث تلخ فتنه سال گذشته پاسخ دهند. نخستين سوال اين است كه چرا كساني كه با دشمن همگرايي كردند و اجازه دادند امريكا، انگليس و رژيم صهيونيستي در رقابتهاي سياسي انتخابات دهمين دوره رياستجمهوري اخلال كنند حساب كار خودشان را از آنها جدا نكردند؟ آنها بايد به مردم بگويند وزير ارشاد دولت اصلاحات و روزنامهنگاران زنجيرهيي دوره اصلاحات در راديو بيبيسي، راديو امريكا و رسانههاي غرب چه ميكنند؟! چرا زبان دشمن را عليه ملت تيز ميكنند و شما هم با آنها برخورد نميكنيد؟! دومين سوال اين است كه چرا حرمت راي مردم را پاس نداشته و به جمهوريت نظام جفا كرديد. سومين سوال اين است كه چرا براي ادعاهاي خود نهادهاي قانوني نظام مثل شوراي نگهبان و نيز نهاد فيصلهبخش منازعات و مناقشات يعني ولايتفقيه را به عنوان راههاي قانوني برنتافتند و در مقابل كساني كه اردوكشي خياباني، خشونت و خونريزي را انتخاب كردند، موضع نگرفتند. چهارمين سوال اين است که چرا اقتدار ملي را در برابر گردنكشان جهاني تضعيف كرده و دشمن را تشويق و تحريك كرديد تا با قطعنامههاي شوراي امنيت پاي در وادي تحريم و تهديد بگذارند. سوال ديگر اين است كه چرا آنان كه در روز 13 آبان، 16 آذر، روز قدس و روز عاشورا به اسلام و امام و انقلاب جفا كردند و همه آرمانها و اهداف انقلاب را مورد هجوم قرار دادند، حتي به عكس امام(ره) جسارت كرده و به دستههاي عزاداري امام حسين(ع) حمله كردند را مورد اعتراض قرار نداديد. سوالاتي از اين قبيل بسيار است، چرا آنها كه بايد دست از لجاجت و عناد بردارند اينقدر جفا به نظام و انقلاب و رهبري كرده و ميكنند و هنوز اين جفاكردنها ادامه دارد و چرا جفاكاران را از خود طرد نميكنند.