* * *
آرمان/سعي كنيد
صادق باشيد
بازيگر برگزيده سي و چهارمين جشنواره فيلم فجر در پي برنامه اخير «هفت» نامهاي را خطاب به سردبير اين برنامه منتشر كرد. پرستويي در اين نامه كه آن را در اختيار ايسنا قرار داده، نوشته است: «جناب آقاي بهروز افخميشما بنده را نميشناسيد ولي آن دسته از دوستان و دست اندركاراني كه حقير در خدمتشان بودم به خوبي روحيه مرا ميشناسند كه هيچوقت در عالم هنر براي ديده شدن و جايزه كار نكردهام و نخواهم كرد. در برنامه هفت به خاطر اينكه بارها خودتان از طريق رسانه و دوستانتان اصرار بر اين داشتهايد كه حضور داشته باشم كه نپذيرفتم و به علت عدم حضورم هر آنچه كه خواستيد، بيان كرديد و متلك گفتيد. مثل جمعه شب كه فرموديد سيمرغ بازيگري مرد به پرويز پرستويي اين احتمال را كه جوايز مصلحتي بوده بيشتر ميكند. چون اتفاقا بازي پرستويي بازي خاصي نبوده و خواستهاند با دادن اين جايزه دلخوري «باديگارد» را جبران كنند. (این يعني توهين به داوران جشنواره). خب به قول خودتان اين احتمال است نه يقين. اميدوارم از عرايض بنده تعبير بد نشود. 46 سال پيش يعني از زماني كه شما در عالم هنر نبوديد، بنده بازيگري را شروع كردم بيتوقع. چرا كه از اساتيدم استاد بيضايي، استاد سمندريان، استاد انتظامي، استاد نصريان، استاد مشايخي، استاد كشاورز و زندهياد مهدي فتحي و... آموختم كه در عالم بازيگري به جز خدمت به فرهنگ و مردم به چيز ديگري نينديشم. خدا را گواه ميگيرم اگر مطمئن شوم و شما يقين داشته باشيد كه داوران محترم اين دوره به مصلحت به بنده جايزه دادهاند و حق همكاران خوبم را زير پا گذاشتهاند، آن سيمرغ را به برنامه شما خواهم آورد و تقديم به عزيزي خواهم كرد كه حقش پايمال شده است. براي من مهم نظر مخاطب است كه خدا را شكر رضايتش جلب شده است. راحت بگويم در اين دوره از برنامه سينمايي هفت منهاي ميهمان اخيرتان كارگردان خوب سينماي ايران آقاي رسول صدرعاملي، شما و آقاي فراستي نه تنها سينما را نميتوانيد نجات بدهيد، بلكه بايد نگران بود كه سينما را تخريب نكنيد. اتفاقا باید عرض كنم شما كارگردان متوسطي هستيد از شما ميخواهم بعد از فيلم «عروس» كه زندهياد آقاي نعمت حقيقي حضور موثري در ساخت آن داشته و «شوكران»، از كارهاي موفقتان نام ببريد. بنده به عنوان يك عضو كوچك عالم هنر تمام خبرهاي سينما را خوب دنبال ميكنم از خاطرات «روز شيطان» بسيار شنيدم شما جزو كساني بوديد كه آقاي ناصر تقوايي را پس زديد و «ميرزا كوچكخان» ساختيد كه ديديم، بعد از فوت زندهياد علي حاتميبلافاصله جايگزين شديد و فيلم «تختي» را حرام كرديد كه ديديم. فيلم «عقرب» را نيمه كاره گذاشتيد و آقاي حسين فرحبخش ادامهدهنده آن بودند و 10سال سر سفره «فرزند صبح» نشستيد و نتيجه آن را در جشنواره ديديم كه مردم با شما چه كردند. چهار سال در مجلس بر كرسي نمايندگي نشستيد و كوچكترين قدميبراي سينما برنداشتيد و الان دوباره به تلويزيون پناه آورديد و به اصطلاح ميخواهيد طبق گفته خودتان سينما را نجات دهيد. واي به حال سينماي ايران. جالب است آقاي فراستي سه روز قبل از اعلام كانديداها فيلم «باديگارد» را بهشدت رد ميكند و بعد از اعلام كانديداها از سكانس درخشان پاياني فيلم ياد ميكند. گلي به جمال منتقد بزرگ سينماي ايران! و اين را بدانيد تا شماها در رسانه ملي هستيد به خودم اجازه نميدهم در برنامه شما حضور داشته باشم. به حرفي كه ميزنم ايمان دارم. اگر قرار است سينما از بحران نجات پيدا كند، شما سكاندار خوبي نيستيد. سينما انسانهاي دلسوز و صادق و همراه ميخواهد. چرا كه از همين فضايي كه در برنامه سينمايي هفت به وجود آورديد، معلوم است كه چه گلي به سينما خواهيد زد. از ما كه گذشت، سعي كنيد صادق باشيد. بالاخره دوره شما هم به سر خواهد آمد. اميدوارم مسئولان صدا و سيما اين برنامهها را نظارهگر باشند كه صدا و سيما متعلق به عموم مردم است نه ملك شخصي شما، آقاي افخمي».
آرمان/«سيانور» را
مردم و منتقدان پسنديدند
عليرضا برازنده فيلمبردار «سيانور» معتقد است گرچه اين فيلم در سي و چهارمين جشنواره فيلم فجر در هيچ رشتهاي نامزد نشد ولي مردم و منتقدان آن را پسنديدند. عليرضا برازنده فيلمبردار سينماي ايران كه در سي و چهارمين جشنواره فيلم فجر با دو فيلم «سيانور» و «آااادت نمي كنيم» حضور داشت درباره بازخوردهايي كه از نمايش فيلم «سيانور» دريافت كرده است به مهر گفت: علاوه بر استقبال اهالي رسانه و منتقدان سينماي ايران، به دليل حضور مداوم براي چككردن نور و تصوير در سينماهاي مردمي در سطح شهر، شاهد حضور و استقبال مردم از فيلم «سيانور» بودم. وي افزود: فكر مي كنم علاوه بر فيلمنامه و كارگرداني خوب فيلم «سيانور»، فيلمبرداري با نگاتيو و بردن تماشاگر به حس و حال دهه ۵۰ يكي از دلايل جلب نظر مخاطب عام سينما بود. اين فيلمبردار با اشاره به اينكه «سيانور» تنها فيلم نگاتيو سي و چهارمين جشنواره فيلم فجر بود كه علاوه بر مردم، مورد توجه اهالي رسانه و منتقدان نيز قرار گرفت، بيان كرد: پيشنهاد كار با نگاتيو را به دليل فضاسازي بهتر از دهه ۵۰ به محمود رضوي و بهروز شعيبي دادم و آنها هم پذيرفتند و از نتيجه كار راضي بودند. برازنده درباره فيلم هاي حاضر در اين دوره از جشنواره فيلم فجر گفت: طبق اخبار و اطلاعات دريافتي كيفيت فيلم هاي اين دوره از جشنواره فيلم فجر خوب بوده و من هم دوست داشتم برخي از آثار را ببينم ولي درگير اكران دو فيلم «سيانور» و «آااادت نمي كنيم» در سينماهاي مردمي بودم و مدام نور و تصوير هر يك از اين آثار را بر پرده سينماها چك مي كردم به همين دليل نتوانستم آنگونه كه بايد از فيلم هاي حاضر در اين دوره از جشنواره استفاده كنم. اين فيلمبردار سينماي ايران در پاسخ به داوري هاي جشنواره سي و چهار فيلم فجر گفت: فيلم «سيانور» شكل جديدي از روايت و ساختار را به سينماي ايران معرفي كرد و يكي از نكات ويژه اين فيلم طراحي صحنه و لباس بود كه جا داشت خوب ديده شود. البته من به نظر داوران و قوانين و ضوابط جشنواره احترام مي گذارم و انتخاب نشدن اين فيلم را دليلي بر نگاه مغرضانه داوران نميدانم چون اسامي بزرگي در داوري ها ديده مي شد و بعيد مي دانم از روي غرضورزي «سيانور» را كنار گذاشته باشند. فيلمبردار فيلم «درباره الي» افزود: من فكر مي كنم اگر حرفي هم از سوي عوامل مطرح شده جنبه اعتراض نداشته است و نقطه نظر خود نسبت به داوري ها را بيان كردند و من به شخصه از اينكه نامزد دريافت سيمرغ نشدم گله ندارم و به سليقه داوران نيز احترام مي گذارم. به نظر من اگر فيلم يا اسمي در اين جشنواره مطرح نشده است به معناي ديده نشدن فيلم نيست چراكه شاهد بوديم با وجود اينكه فيلم «سيانور» در هيچ يك از عناوين نامزد نشد، اما توسط اهالي سينما و مردم به خوبي ديده و تحسين شد. وي در پايان درباره فيلم «آااادت نمي كنيم» ساخته ابراهيم ابراهيميان نيز يادآور شد: فيلم «آااادت نمي كنيم» را دوست داشتم. اين فيلم يك قصه اجتماعي با فيلمنامه خوب داشت و از ابتداي نگارش فيلمنامه در جريان آن بودم و فكر مي كنم جدا از كارگرداني، فيلمنامه خوب اين فيلم كمك شايسته اي به ديده شدن آن كرد و ابراهيميان هم متفاوت تر از فيلم «ارسال آگهي تسليت براي روزنامه» كارگرداني كرد و از همكاري با گروه حرفهاي «آااادت نميكنيم» لذت بردم.
ابتکار/با معرفی نامزدهای «باربد»، سی و یکمین «جشنواره موسیقی فجر» به کار خود پایان داد؛
«از مهر تا مهر» با نوای موسیقی
گروه فرهنگ وهنر- احمد جهان بین: اختتامیه سیویکمین جشنواره موسیقی فجر اول اسفندماه با اجرای گروه موسیقی کامکارها، سهراب پورناظری، گروه چارتار و همچنین «فیض علی فیض» برگزار میشود و همزمان با آن، برندگان جایزه موسیقی «باربد» معرفی میشوند. «جایزه باربد» برای اولینبار به ساختار این رویداد هنری اضافه شده و قرار است، آثار برتر حوزه موسیقی معرفی شوند.
«جایزه باربد» تولیدات موسیقایی را در طول بازه زمانی یک ساله (از مهر تا مهر) بررسی میکند. بخش جایزه بهطور کلی از سه قسمت آلبومها، کنسرتها و بخش جانبی تشکیل شده است. امسال، اولین سالی است که این بخش به جشنواره اضافه شده و داوری تنها در بخش آلبومها انجام میشود و علاوه بر آن، آثاری که در دو سال گذشته تولید شدهاند، مورد ارزیابی قرار میگیرند.امسال بیش از ۵۰۰ اثر تولیدشده در قالب آلبوم موسیقی از مهرماه سال ۹۲ تا مهرماه سال ۹۴ (استثنا دو سال) در تمام سبکها بررسی میشود و جایزه «باربد» با آرای بیش از ۷۰ نفر از موسیقیدانان حرفهای کشور انجام خواهد شد.
نامزدهای دریافت جایزه باربد
موسیقی ایرانی
نامزدهای بهترین آلبوم سازی
1- گاهان (یاسمین شاهحسینی)
2- دور نهان (علی اصغر عربشاهی)
3- یقین گمشده (اردشیر کامکار)
4- در سایه سرو (پویا محمدی)
5- روایت (مهدی تیموری)
نامزدهای بهترین خواننده
1- همایون شجریان / چه آتشها
2- حمیدرضا نوربخش / کوچ بنفشهها
3- سالار عقیلی / وطن
4- علیرضا قربانی / قطرههای باران
نامزدهای بهترین آهنگساز
1- هوشنگ کامکار / کوچ بنفشهها
2- حسین علیزاده / باده تویی
3- کیخسرو، تهمورس و سهراب پورناظری / قطرههای باران
4- نوید دهقان / وطن
نامزدهای بهترین آلبوم باکلام
1- باده تویی (حسین علیزاده / محمد معتمدی)
2- نه فرشتهام، نه شیطان (تهمورس پورناظری/ همایون شجریان)
3- وطن (نوید دهقان/ سالار عقیلی)
4- قطرههای باران (کیخسرو، تهمورس و سهراب پورناظری/ علیرضا قربانی)
5- چه آتشها (علی قمصری / همایون شجریان)
موسیقی نواحی
نامزدهای بهترین آلبوم
1- موسیقی شمال خراسان / سهراب محمدی
2- عاشقانهها / محمدرضا اسحاقی
3- جاودانههای موسیقی مازندران / نظام شکارچیان
4- آیینی / محمدرضا اسحاقی
5- آوای کوهستان / محمد میرزایی
موسیقی کلاسیک
نامزدهای بهترین آلبوم
1- باغ ایرانی (شهرداد روحانی)
2- و اینک بیکرانگی (سعید شریفیان)
3- خلیج فارس (شهرداد روحانی)
4- آفرینش (امیر پورخلجی)
5- شکوههای بیکلام (امین هنرمند)
6- همان یک شرار و هیچ (کارن کیهانی)
نامزدهای بهترین آهنگساز
1- امین هنرمند (شکوههای بیکلام)
2- شهرداد روحانی (باغ ایرانی)
3- شهرداد روحانی (خلیج فارس)
4- سعید شریفیان (و اینک بیکرانگی)
5- سعید شریفیان (به زمین و آفتاب)
موسیقی فیوژن
نامزدهای بهترین آلبوم
1- ناگفته / حافظ ناظری
2- دینگو مارو / محسن شریفیان
3- گذر / سیاوش روشن
4- ایستگاه یک / کوارتت کاسته
5- گمانه / سهیل پیغمبری
6- داماهی / دارا دارایی
7- در شعله با تو رقصان / مهیار علیزاده
موسیقی پاپ
نامزدهای بهترین آلبوم
شکوه / محمد اصفهانی
باران تویی / چارتار
یک لحظه عاشق شو / حامی
اولین / سهند اطهری کیوان تفتی
عشق یعنی / بهروز صفاریان
نامزدهای بهترین آهنگساز
چارتار / باران تویی
بهروز صفاریان فریدون آسرایی / عشق یعنی
مرتضی پاشایی / اسمش عشقه
سهند اطهری / اولین
محمد شعبانی/ رقص با ریتم ساحل
نامزدهای بهترین خواننده
احسان خواجهامیری / پاییز، تنهایی
محمد اصفهانی / شکوه
حامی / یک لحظه عاشق شو
مرتضی پاشایی / اسمش عشقه
فریدون آسرایی / عشق یعنی
موسیقی تلفیقی
نامزدهای بهترین آلبوم
رویای خورشید/ کامران عراقی
بر قطار زمان / شوان توکل
نوکوب / همایون نصیری
دعوت / کاکوبند و پندار گروه آشا
ماه و ماهی / حجت اشرفزاده و آرش بیات
نامزدهای بهترین آهنگساز
امیر و آرش بیات و حجت اشرفزاده / ماه و ماهی
کامران عراقی / رویای خورشید
شوان توکل / بر قطار زمان
همایون نصیری / نوکوب
میلاد درخشانی / اشارات نظر
(با تقدیر از کامران عراقی و گروه کامنت)
بخش ویژه ایران فرهنگی
تقدیر از:
شبگرد کولی باد / سهراب پورناظری و روبیک آرتزویان
ری تا روم / سعید نایب محمدی
هزار توی قفقاز / افشار نامور / فیروز ویسانلو
معاون وزیر ارشاد: جشنواره موسیقی امسال راضیکننده بود
علی مرادخانی که شامگاه 30 بهمنماه در سالن میلاد نمایشگاه بینالمللی حضور داشت، گفت: اجراهای امسال نسبت به مجموعه دورههای گذشته، راضیکننده بود. معاون وزیر ارشاد در امور هنری که در حاشیه برگزاری کنسرت گروه «سون» سخن میگفت، اظهار کرد: جشنواره امسال برای فعالیتهایی که قرار است انجام دهیم، در گام نخست است و قطعا در ادامه، با نگاهی گستردهتر نسبت به موسیقی، فعالیتهایی را در این حوزه انجام خواهیم داد که بتوانیم از هنر موسیقی برای کارهای فرهنگی استفاده کنیم.او ادامه داد: جشنواره امسال با اجراهایی که در آن بود، توانست امیدواری را برای ادامه فعالیت موسیقی در کشور و جشنوارههای آینده زنده نگه دارد.مرادخانی همچنین گفت: با برگزاری این جشنواره، تصورمان این است که تجربیاتی نسبت به دوره گذشته و همچنین دورههای قبلتر که من یا افراد دیگری نسبت به آن وظایفی داشتهایم، به ما اضافه شده است.معاون امور هنری اضافه کرد: ما باید از این تجربهها برای برگزاری یک جشنواره خوب، کامل و در سطحی قابل قبول استفاده کنیم.
مجری اختتامیه جشنواره موسیقی فجر
«بهروز رضوی» برنامه اختتامیه سیویکمین جشنواره موسیقی فجر را در تالار حدت اجرا خواهد کرد. آیین اختتامیهی سیویکمین جشنوارهی موسیقی فجر در حالی شب (یکم اسفندماه) برگزار میشود که بهروز رضوی - گویندهی پیشکسوت رادیو - مجری این مراسم خواهد بود. همچنین گروه موسیقی کامکارها، سهراب پورناظری، گروه چارتار و «فیض علی فیض» - هنرمند پاکستانی - در این برنامه، اجراهایی را خواهند داشت.در این مراسم همچنین جایزهی «باربد» به برگزیدگان اهدا خواهد شد.براساس اعلام قرار است ساعت 19 فرش قرمز حضور موسیقیدانان و هنرمندان در اختتامیه پهن میشود و ساعت 20 نیز مراسم آغاز میشود.امسال جشنواره موسیقی فجر از 21 بهمنماه به ریاست حمیدرضا نوربخش و دبیری حسن ریاحی کار خود را آغاز کرد. در این دوره، 63 گروه در سالنهای مختلف شهر تهران اجرا داشتند، البته برخی گروهها در دو سانس کنسرت دادند و اجرای سه گروه هم لغو شد.
نوربخش دبیر سی و دومین جشنواره موسیقی فجر؟
اختتامیه جشنواره سی و یکمین جشنواره موسیقی فجر، در حالی آغاز میشود که براساس شنیدهها، حمیدرضا نوربخش به عنوان دبیر جشنواره سی و دوم معرفی خواهد شد.پس از سیامین جشنوارهی موسیقی فجر؛ حسن ریاحی به عنوان دبیر جشنواره امسال انتخاب شد اما مسائلی مانند استعفای پیروز ارجمند از دفتر موسیقی باعث شد حمیدرضا نوربخش، حکم مدیریت جشنواره را به عنوان یک شخصیت حقیقی از مرادخانی تحویل بگیرد.در این بین سمت حسن ریاحی، تبدیل به سمتی تشریفاتی شد و اداره امور جشنواره عملا برعهده نوربخش قرار گرفت. از سوی دیگر علی ترابی (مدیر انجمن موسیقی) چندی پیش از آغاز جشنواره استعفا داد.براساس شنیدهها طی مراسم اختتامیه، نوربخش به عنوان دبیر جشنواره سی و دوم معرفی شده و از سال آینده انجمن موسیقی بهطور کامل از جشنواره حذف میشود. جشنواره از سال آینده تنها یک مدیر خواهد داشت و سمت دبیری حذف میشود.واکنش پرویز پرستویی به متلکگویی افخمی در «هفت»؛
ابتکار/واکنش پرویز پرستویی به متلکگویی افخمی در «هفت»؛
شما کارگردان متوسطی هستید؛ نمی توانید سینما را نجات دهید!
پرویز پرستویی خطاب به بهروز افخمی گفت: اگر شما یقین داشته باشید که داوران این دوره به مصلحت به بنده جایزه دادهاند و حق همکاران خوبم را زیر پا گذاشتهاند، آن سیمرغ را به برنامه شما خواهم آورد و تقدیم به عزیزی خواهم کرد که حقش پایمال شده است.
بازیگر برگزیده سی و چهارمین جشنواره فیلم فجر در پی برنامه اخیر «هفت» نامهای را خطاب به سردبیر این برنامه منتشر کرد.
پرستویی در این نامه که آنرا در اختیار ایسنا قرار داده نوشته است: «جناب آقای بهروز افخمی شما بنده را نمیشناسید ولی آن دسته از دوستان و دست اندرکارانی که حقیر در خدمتشان بودم به خوبی روحیه مرا میشناسند که هیچ وقت در عالم هنر برای دیده شدن و جایزه کار نکردهام و نخواهم کرد. در برنامه هفت به خاطر اینکه بارها خودتان از طریق رسانه و دوستانتان اصرار بر این داشتهاید که حضور داشته باشم که نپذیرفتم و به علت عدم حضورم هر آنچه که خواستید، بیان کردید و متلک گفتید.
مثل دیشب که فرمودید سیمرغ بازیگری مرد به پرویز پرستویی این احتمال را که جوایز مصلحتی بوده بیشتر میکند. چون اتفاقا بازی پرستویی بازی خاصی نبوده و خواستهاند با دادن این جایزه دلخوری «بادیگارد» را جبران کنند.(همین یعنی توهین به داوران جشنواره).خب به قول خودتان این احتمال است نه یقین امیدوارم از عرایض بنده تعبیر بد نشود.46 سال پیش یعنی از زمانی که شما در عالم هنر نبودید، بنده بازیگری را شروع کردم بیتوقع. چرا که از اساتیدم استاد بیضایی، استاد سمندریان، استاد انتظامی، استاد نصیریان، استاد مشایخی، استاد کشاورز و زنده یاد مهدی فتحی و... آموختم که در عالم بازیگری به جز خدمت به فرهنگ و مردم به چیز دیگری نیندیشم.خدا را گواه میگیرم اگر مطمئن شوم و شما یقین داشته باشید که داوران محترم این دوره به مصلحت به بنده جایزه دادهاند و حق همکاران خوبم را زیر پا گذاشتهاند، آن سیمرغ را به برنامه شما خواهم آورد و تقدیم به عزیزی خواهم کرد که حقش پایمال شده است. برای من مهم نظر مخاطب است که خدا را شکر رضایتش جلب شده است.
راحت بگویم در این دوره از برنامه سینمایی هفت منهای میهمان اخیرتان کارگردان خوب سینمای ایران آقای رسول صدرعاملی شما و آقای فراستی نه تنها سینما را نمیتوانید نجات بدهید، بلکه باید نگران بود که سینما را تخریب نکنید.اتفاقا بایستی عرض کنم شما کارگردان متوسطی هستید از شما میخواهم بعد از فیلم «عروس» که زندهیاد آقای نعمت حقیقی حضور موثری در ساخت آن داشته و «شوکران»، از کارهای موفقتان نام ببرید.بنده به عنوان یک عضو کوچک عالم هنر تمام خبرهای سینما را خوب دنبال میکنم از خاطرات «روز شیطان» بسیار شنیدم شما جزو کسانی بودید که آقای ناصر تقوایی را پس زدید و «میرزا کوچکخان» ساختید که دیدیم، بعد از فوت زنده یاد علی حاتمی بلافاصله جایگزین شدید و فیلم «تختی» را حرام کردید که دیدیم. فیلم «عقرب» را نیمه کاره گذاشتید و آقای حسین فرحبخش ادامه دهنده آن بودند و 10سال سر سفره «فرزند صبح» نشستید و نتیجه آن را در جشنواره دیدیم که مردم با شما چه کردند. چهار سال در مجلس بر کرسی نمایندگی نشستید و کوچکترین قدمی برای سینما برنداشتید و الان دوباره به تلویزیون پناه آوردید و به اصطلاح میخواهید طبق گفته خودتان سینما را نجات دهید. وای به حال سینمای ایران.
جالب است آقای فراستی سه روز قبل از اعلام کاندیداها فیلم «بادیگارد» را به شدت رد میکند و بعد از اعلام کاندیداها از سکانس درخشان پایانی فیلم یاد میکند. گلی به جمال منتقد بزرگ سینمای ایران!
و این را بدانید تا شماها در رسانه ملی هستید به خودم اجازه نمیدهم در برنامه شما حضور داشته باشم. به حرفی که میزنم ایمان دارم. اگر قرار است سینما از بحران نجات پیدا کند، شما سکاندار خوبی نیستید. سینما انسانهای دلسوز و صادق و همراه میخواهد. چرا که از همین فضایی که در برنامه سینمایی هفت به وجود آوردید، معلوم است که چه گلی به سینما خواهید زد. از ما که گذشت، سعی کنید صادق باشید. بالاخره دوره شما هم به سر خواهد آمد. امیدوارم مسئولان صدا و سیما این برنامهها را نظارهگر باشند که صدا و سیما متعلق به عموم مردم است نه ملک شخصی شما آقای افخمی».
اعتماد/شكايت خانه موسيقي از «ساسان فاطمي»
حاشيه پررنگ روز آخر جشنواره
اعتماد| حاشيههاي سيويكمين جشنواره موسيقي فجر كه از زمان اعلام سياستهاي اين جشنواره آغاز شده بود در روز اختتاميه و با رسانهاي شدن خبر شكايت خانه موسيقي از «ساسان فاطمي»، يكي از منتقدان فعاليتهاي اين نهاد و تاييد اين خبر توسط او كامل شد. هرچند فاطمي با اشاره به اينكه امروز بايد براي اين شكايت در دادسرا حاضر شود، اعلام كرد كه از جزييات و موارد مطرح شده در اين شكايت هيچ خبري ندارد، اما به گفته رضواني، وكيل و مشاور حقوقي خانه موسيقي، اين شكايت با موضوع افترا و نشر اكاذيب صورت گرفته است؛ «قبل از هر چيز بايد اين نكته را يادآوري كنم كه خانه موسيقي به هيچ عنوان با انتقاد مسالهاي ندارد؛ اما به نظر ميرسد كه برخي دوستان مسائلي را مطرح ميكنند كه ميتواند پيگرد قضايي به دنبال داشته باشد. بسياري از مسائلي كه اين افراد آن را در اين مدت مطرح كردهاند، اتهامهاي متعدد بوده است و حالا اين دوستان يا بايد ادعاهاي خود را ثابت كنند يا مسووليت گفتههاي خود را برعهده بگيرند.»مطابق انتظار نخستين واكنشها نسبت به انتشار خبر شكايت خانه موسيقي از ساسان فاطمي در فضاي مجازي رخ داد و تعدادي از هنرمندان و منتقدان موسيقي با انتشار مطالبي با تيتر «من ساسان فاطمي هستم» نظراتشان را در مورد اين خبر اعلام كردند. يكي از اين هنرمندان علي قمصري بود كه در واكنش به شكايت خانه موسيقي از ساسان فاطمي در صفحه شخصياش نوشت: «در اعتراض به شكايت خانه موسيقي از هنرمند ارزشمند، ساسان فاطمي و . . . بياييد، همه ساسان فاطمي شويم. خانه موسيقي سعي كرد با استفاده از نام بزرگ استاد شجريان مهر سكوت بر لب جامعه موسيقي بزند. من عاشق استاد شجريان هستم و منتقد خانه موسيقي. ميدانم كه استاد هيچ نقشي در بازيهاي خانه موسيقي ندارد. ساسان فاطمي بركشلي و مسعوديه زمان ما است. اين رفتار اصلا توجيهپذير نيست.»اما وكيل خانه موسيقي تعبير متفاوتي از واكنشهاي منتقدان خانه موسيقي نسبت به اين شكايت دارد: «اتفاقا منتقدان بايد از اين شكايتها استقبال كنند؛ چون اين بهترين راهي است كه همهچيز مشخص ميشود؛ اگر خانه موسيقي دچار مشكلي است كه بايد پاسخگو باشد و اگر هم نيست؛ منتقدان بايد پاسخگو باشند؛ بهخصوص اينكه ادعا ميكنند براي تمام حرفهايشان مدرك قانوني دارند و همواره قانون فصلالخطاب است.»رضواني در بخش ديگري از صحبتهايش با اشاره به اينكه ما در اين مدت بارها از اين دوستان خواهش كرديم تا اگر انتقادي دارند بيايند و در اين خانه حرفهايشان را بيان كنند، گفت: «در اين مدت بارها اتهامات متفاوتي را به خانه وارد كردند، مثلا گفتند كه به خاطر انتقادهايشان توسط تعدادي از اعضاي خانه موسيقي و وزارت اطلاعات تهديد شدهاند. مجوز كنسرتهايشان را نميدهند. عضويتشان را در خانه موسيقي لغو كردهاند و علاوه بر آن اعضاي هياتمديره غيرقانوني هستند. ما تا چه زماني ميتوانيم در اين باره سكوت كنيم؟ چطور از حريم قانون دفاع كنيم؟ ما اصلا چطور ميتوانيم از صنف دفاع كنيم، زماني كه نتوانيم از اتهاماتي چون باجگيري، اعمال نفوذ، ناديده گرفتن بخشنامههاي دولتي و... دفاع و خودمان را مبري كنيم.»با اين حساب شكايت خانه موسيقي از ساسان فاطمي را ميتوان شروع دور جديد فعاليتهاي اين نهاد در واكنش به منتقدانش در نظر گرفت، چرا كه بر اساس حرفهاي وكيل خانه موسيقي به نظر ميرسد در ادامه بايد منتظر مطرح شدن شكايتهاي ديگري از جانب اين نهاد باشيم. »
اطلاعات/وزیر فرهنگ: شعر، شناسنامه سرزمین ما است
وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در آیین اختتامیه دهمین جشنواره بین المللی شعر فجر تاکید کرد:شعر شناسنامه سرزمینِ ما است؛ شناسنامهای که اصالتِ دین و تمدن ما را به نمایش می گذارد.
به گزارش خبرنگار ما علی جنتی در این آیین افزود: شعر کاخ بلندی است که به فرمودة حکیمِ فرزانة طوس: «… از باد و باران نیابَد گزند»؛ هنری عالی قدر که آرمانها و آرزوهای آدمیزاد را به رساترین و زنده ترین زبان فریاد کرده و پیوسته، رستگاری انسان را در بایدها و نبایدهای روزگار جست و جو کرده است.
وی ادامه داد : شعر، فرصتِ تماشای جهان است و دانستنِ آنچه که به بهبودِ حال انسان و احوالِ جهان ختم می شود؛ فطرتی اصیل که همواره دردِ دین، درکِ آزادی و دریغِ جهل را با خود داشته است؛ از این رو زیستن در این روزگار بدونِ موهبتِ شعر، خوابِ ناآرامی است که تعبیری ندارد و زخمی که نوشدارویی برای آن یافت نمیشود.
جنتی افزود: شعرِ فارسی که به تعبیرِ رهبر فرزانه انقلاب، سرمایه ملی است، گنجینه ای از تجربههای نابِ انسانی و رهاوردهای فکری و دینی را در دسترس جامعه بشری قرار داده است. کلید این گنجینه عظیم، زبان فارسی است و رسالتِ شاعرانِ امروز پاسداشتِ زبان فارسی است؛ امانتی ارجمند که از گذشتگان برای ما به یادگار باقی مانده است.
وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی زبانِ شعر را اثرگذارترینِ شیوه ای دانست که می تواند در روزگارِ خودفراموشی و هویت فروشی به حراست از زبانِ اصیلِ فارسی کمک کند؛ به گفته وی، این رسالت اگر چه قاعدتاً رسالتی همگانی است اما نقشِ شاعران و به ویژه شاعرانِ جوانِ در آن، بیشتر به چشم می آید. جنتی گفت: امروز ایرانِ عزیزِ ما ـ که خاستگاهِ شاعران، حکیمان و متفکران بزرگ بوده ـ به یُمنِ فداکاریهای دلاورانش و به برکت خون شهیدان سرافرازش، پرچمدار فرهنگ، صلح و دیانت در جهان است و بر آن است که عطشِ معنوی جامعه بشری را با هدایت به سرچشمههای زلال وحی و حکمت در شعر هزار ساله فارسی با گوارایی و حلاوت، قرین سازد.
وی اظهار کرد: شعر در موجزترین، خوش آهنگ ترین و مناسب ترین همنشینیِ واژهها، گاهی برای عقل، نامفهوم، موهوم و بیگانه است؛ اما برای دل و جان، آشنا و حِس شدنی است. شعر، میزبانی صادق است که قلبِ مخاطبانِ مستعد را هدف قرار می دهد و آنان را به ساحتِ ناممکنها و ناباوریها فرامیخواند تا خود ببینند و باور کنند که اگر ایمان و عشق باشد، هر ناممکنی ممکن میشود.
وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی تصریح کرد: زبانِ شعر، ظریف و شکننده است؛ همچون حبابی که اگر دست به آن بزنی از هستی باز میماند. شاعر در دنیای خود به سر میبرد؛ با عوالمِ پیدا و ناپیدا سر و کار دارد و یافتههایش را در قالبهای شعری، الگوهای موزونِ کلامی و نمادهای چندوجهی میریزد.
بر اساس گفته جنتی سرایشِ شعر کار آسانی نیست. مویی سپید میشود تا بیتی سروده شود و گوشهای از جان می سوزد تا شعری کامل به وقوع بپیوندد.
وی افزود: در جهان امروز شاعری که فقط بر ذوق و تخیل خود متکی باشد، خریداری ندارد. لازمة امروزی بودن، مشاهده و تجربه و اشراف بر محیطِ اطراف است. در دنیای پر نوسانِ امروز به گوشه ای خزیدن و حرفهای ثابتی زدن، راه به جایی نمی برد. انفعال در مقابل مناسبات موجود، شیوة شعرِ معاصرِ امروز نیست. شاعرِ معاصر باید به تفکرِ خلاق مجهز شود؛ حتی اگر تجربیات دیگران را می گیرد، باید آنها را نهادینه و میان آنها و مناسباتِ زمانی و مکانیِ جامعه، همسویی ایجاد کند؛ در غیر این صورت شعری خواهیم خواند که به زبان فارسی سروده شده است اما معنایش به جایی دیگر تعلق دارد. نهایت آنکه فقط با فرم شعر روبه رو خواهیم بود نه با محتوایی عمیق و تأثیرگذار.
وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی شاعران را مترجمانِ دردآگاهِ روزگار خویش خواند و گفت: جهانِ غمگینِ روزگارِ ما بیش از هر چیز به نوشداروی شعر نیاز دارد و به شاعرانی که با بهره مندی از زبانِ منطق و شعارِ مدارا، مرهمی بر زخمِ جهل و نابخردی و جراحتِ جنگها و خشونتها باشند.
جنتی خاطرنشان کرد: جهانِ ناآرامِ این سالها، جهانِ نامطلوبی است که روز به روز شاهدِ سقوط اخلاق و زوالِ انسانیت است؛ مصیبتی که نشانههای بیرونی آن در جنگها و خشونتها به وضوح قابل تماشاست. چشمِ آن داریم که شاعرانِ روزگارِ ما به نوشداروی شعر، مرهمِ این زخمهای ناگوار باشند و با اعتقاد به جهان شمولیِ شعر، فریادگرِ انسانیت و اخلاق بشوند؛ ویژگی ای که شاعرانِ بلندآوازه تاریخ ادبیات بدان بالیده اند و نام و نشان یافته اند.
وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در ادامه سخنان خود یکی از تجلیاتِ توسعه فرهنگی را گستردگی و تنوعِ محافلِ شعری و جشنوارههای ادبی دانست که راهگشای رشدِ استعدادها و توجه به قابلیتهای هنری است.
وی درباره دهمین جشنواره شعر فجر بیان کرد: این جشنواره با برخورداری از تجربة ذی قیمت ادوار گذشته و با تأکید بر همه جانبه گری و اصالت بخشی به کتابهای شعر و پژوهشهای شعری آغاز شد و اکنون که در واپسین روز این جشنواره هستیم امیدوارم که مراقبتها، اخلاقمداری، تخصص محوری و جهانشمولی این دوره از جشنواره در محضر مخاطبانِ ارجمندش، ثمر داده باشد. جنتی از اینکه کاروانِ این دوره از شعر فجر با عبور از شهرهای دور و نزدیک، مخاطبانِ بیشتری را با خویش همراه و افسونِ شعر فارسی را در دیگر سرزمینهای فارسی زبان، به یادگار طنین انداز کرد، ابراز خرسندی کرد.
وی با اعتقاد بر اینکه این رویداد ادبی، حرکتِ اندیشمندانه ای است که به دور از فرآیندِ رقابت، زمینة تعالی و تکثر شعر را فراهم میکند، ادامه داد: شعر فجر، بازخوانیِ جوششها و کوششهایی است که کریمانه در اندیشة ترقی ادبیات و تعالیِ ویژگیهای انسانی گام برداشتهاند؛ رویدادی که چراغش، روشنیبخشِ سراسرِ سرزمینِ هنرپرور ایران است.
وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی گفت: جشنواره شعر فجر، به عنوان فراگیرترین جشنواره ملی شعر ایران، توانسته است ضمنِ جلب اعتماد و اقبالِ جامعه ادبی، با مشارکت گسترده شاعران، ادیبان و صاحبنظران، کارنامه سالیانه شعر کشور را در معرض ارزیابی و نقد و تحلیل قرار دهد و فضایی مناسب را برای برگزاری محافل با شکوه شعرخوانی در شهرهای مختلف ایجاد کند.
وی افزود: برگزاریِ محافل فرهنگی و ادبی و توسعه جلسات نقد و تبادل نظر علمی، زمینه سازِ تلطیف فضای جامعه و شکوفایی فرهنگی – هنری خواهد بود. بنابراین وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بر آن است که از حرکتها و جریانهای فرهنگی، ادبی و محافل شعری حمایت کند.
جنتی خاطرنشان کرد: جشنواره شعر فجر باید با تدوین چشم اندازی روشن، ضمن اعتلای شعر فارسی، به بازخوردِ بین المللی شعر امروز نیز بیندیشد و با توسعة الگویِ همسایگیِ ادبی، نسبت به معرفی شعر امروز و زمینههای ترجمه و نشر آن در دیگر کشورها، به ویژه تاجیکستان، افغانستان، عراق و لبنان، اهتمام ورزد.
وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی با اعتقاد بر اینکه شعر، رساترین رسانة ملت ماست و باید به یمن این موهبت، تمدن عظیم ایرانی- اسلامی خود را به روشنی تبیین کنیم، افزود: دغدغة شاعران امروز باید براساسِ مقتضیاتِ این روزگار و با اولویتبخشی به هویت و اصالتِ ایرانی به نمایش گذاشته شود؛ چرا که هنر شعر آیینة تمام قد عزت و عظمت ایرانیان است و ایران و ایرانی را باید با شعر شناخت.
وی بر این نکته تأکید کرد که مطالعة تاریخ ایران بدون بهره مندی از دانشی که در شعر این سرزمین تعبیه شده است، امکان پذیر نیست.
وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی به توضیحاتی درباره دهمین دورة جشنواره شعر فجر پرداخت و گفت: این جشنواره در چهار بخش برگزار شد؛ بخش داخلی با برگزاری ۱۰ محفل ادبی در شهرهای بزرگ کشور و استقبالِ شاعران و شعردوستان در سنین و قومیتهای مختلف همراه بود؛ بخش خارجی با برگزاریِ محافلِ ادبی در ۱۵ نقطه از کشورهای لبنان، افغانستان و تاجیکستان با موفقیت رقم خورد؛ برگزاری دوره آموزشی سه روزه در تهران با حضور بیش از ۲۰۰ شاعر جوانِ زیرِ ۳۰ سال از سراسر کشور رویدادی میمون و پر برکت بود و سرانجام بخشِ مسابقه با داوری آثارِ شعری در سه بخش شعر کودک، درباره شعر، و شعر بزرگسال، مجموعة رویدادهای دهمین دورة جشنواره را در بر گرفت که همگی با شکوه و استقبال به سرانجام رسید و ظرفیتهای جدیدی را فراروی گسترة شعر فارسی مشخص کرد.
وی اظهار امیدواری کرد که با این حرکت ارزشمند، خورشیدهای خِرد و ستارگانِ ادبیات، بیش از گذشته کشف و معرفی شوند؛ رسالتی که بخشی از آن به عهدة «بنیاد شعر و ادبیات داستانی ایرانیان» است که قطعاً بدان اهتمام خواهد ورزید.
جنتی همچنین از همه شاعرانِ پیشکسوت و جوان، هیئت محترم داوران، اصحابِ رسانه و برگزارکنندگانِ جشنواره که بی دریغ تلاش کردند، سپاسگزاری کرد و یاد و خاطرة اساتیدِ فقیدِ شعرِ انقلاب را گرامی داشت.
در این مراسم، مهدی قزلی مدیرعامل بنیاد شعر و ادبیات داستانی ایرانیان در سخنانی گزارشی از محافل برگزار شده در این جشنواره ارائه داد و از همکاران خود در بنیاد به منظور برگزاری این جشنواره تجلیل کرد.
همچنین اسماعیل امینی دبیر این دوره از جایزه نیز در سخنانی برگزاری جشنواره شعر فجر را حاصل همدلی و اعتبار و خرد اهل ادب نامید و گفت: جشنواره در طول سالهای گذشته با درایت و به دور از تکلف و مجادله و نیز در مسیر وزانت علمی حرکت کرده است.
برگزیدگان دهمین جشنواره شعر فجر
بر این اساس در مراسم اختتامیه و در بخش «درباره شعر»، کتاب «نجوم قدیم و بازتاب آن در ادب فارسی» نوشته عباس ماهیار بهعنوان برگزیده و کتاب «مکتب هرات با شعر فارسی» نوشته حسن نصیری شایسته تقدیر شد.
در بخش شعر کودک و نوجوان هم مجموعه هفت جلدی «قصه نمایش کودکان» اثر مهدی ماهوتی شایسته تقدیر شناخته شد و دو مجموعه شعر «هر گلابی یک چراغ» سروده کمال شفیعی و «یک قوری پر از قور» سروده مریمهاشمپور به صورت مشترک به عنوان برگزیدگان این بخش معرفی شدند.
در بخش شعر بزرگسال نیز هیأت داوران هیچ مجموعهای را به عنوان اثر برگزیده معرفی نکرد و تنها دو مجموعه «پری خوانی» سروده امیرحسین الهیاری و «سکته سوم» سروده مرحوم غلامرضا بروسان شایسته تقدیر اعلام شدند.
اطلاعات/بیستمین سالگرد خانه روزنامهنگاران جوان برگزار شد
سرویس فرهنگی، هنری: مراسم بیستمین سالگرد تأسیس خانه روزنامه نگاران جوان، عصر روز گذشته در مجموعه یادمان شهدای هفتم تیر «سرچشمه» به همراه بزرگداشت علی اکبر اشعری موسسه خانه روزنامه نگاران جوان و از پیشکسوتان عرصه فرهنگی برگزار شد .
به گزارش خبرنگار ما، در این مراسم روزنامهنگاران خانه جوان گردهم آمدند تا با ذکر خاطرات بیستمین فعالیت این خانه را جشن بگیرند. چرا که خانه روزنامه نگاران جوان، در طول کمتر از سه سال فعالیت جدی خود در دهه ۷۰، با شعار «تو بنویس ما منتشر میکنیم» برای آموزش سواد رسانهای و تربیت نیروی حرفهای در عرصه رسانه کاری کرد که به الگوی بسیاری از مراکز فرهنگی تبدیل شد و نسلی از فعالان فرهنگی را پرورد.
در مراسم بزرگداشت اشعری نیز در ابتدا حجت الاسلام زائری در سخنانی کوتاه گفت: من مهمترین ویژگی و صفت جناب اشعری را در معلمی می دانم. صفت معلمی با تمام ارزش و تعالی که دارد برازنده آقای اشعری است. ایشان در تمام موقعیتها و پستهایی که داشتند من هر جا در ذهنم مرور کردم ایشان را معلم دیدم. محمود لولاچیان نیز درباره آقای اشعری گفت: من از زمان دوران کتابخانه ملی با ایشان افتخار آشنایی دارم و سجایای اخلاقی آقای اشعری برای من بسیار مورد توجه است. یکی دیگر از ویژگیهای آقای اشعری همراهی ایشان با روحانیت و محشور بودن ایشان با مرحوم آیتالله تهرانی است. علاقه ایشان و تبعیت ایشان به مقام روحانیت از مقام معظم رهبری تا دیگر چهرههای روحانی برای من بسیار حذاب بود. محمود صلاحی نیز گفت: در این سه دهه از انقلاب که گذشته و هر جایی در حوزه فرهنگ را نگاه میکنیم میبینیم رد پایی از آقای اشعری وجود دارد. باغ کتاب تهران که بزرگترین مرکز کتاب در ایران خواهد بود به همت ایشان فراهم شد که به زودی ما شاهد افتتاح آن خواهیم بود. پس از سخنرانی این دو، هدایایی از سوی سازمانها و چهره های فرهنگی به جناب اشعری اهداء شد.
علی اکبر اشعری نیز در سخنانی گفت: آنچه که ما از معارف اسلامی و رهنمودهای حضرت امام(ره) دریافته بودیم این بود که اگر قرار است نظامی نو تحت نظام اسلامی در جهان پدید بیاید در این نظام اسلامی باید در قالب مجموعه معارف و منظومه اسلامی بازتعریف شود. نمی شود نظام اسلامی را پیش ببریم ولی هیچ ساز و کاری که در بستر اسلامی تعریف نشده باشد به وجود بیاید. من با همین دغدغه در معاونت مطبوعاتی فعالیت می کردم. ما در آن موقع به لحاظ محتوا بسیار فقیر بودیم و بحثهای روزنامه نگاری به صورت مکتوب و ترجمه وارد کشور شده بود. وی در بخش دیگری از سخنانش گفت: وقتی که ما صحبت از اخلاق می کنیم باید در تمامی شئون زندگی فردی و اجتماعی ما جاری باشد. بر همین اساس به بحث اخلاق رسانه توجه کردیم و همایش اخلاق رسانه را راه اندازی کردیم. در آن زمان پیامی خدمت مقام معظم رهبری فرستادیم که مکارم اخلاقی که در قرآن ذکر شده مطلع کلام باشد که کل سخنرانی ایشان به بحث اخلاق روزنامه نگاری اختصاص پیدا کرد. معاون اسبق امور مطبوعاتی وزارت ارشاد، تدوین شاخص های انتخاب آثار برتر در جشنواره مطبوعات را در دوره مسئولیت خود و در چهارمین دوره این جشنواره یکی دیگر از اقدامات قابل ذکر حوزه مطبوعات قلمداد کرد و با اشاره به اتفاقاتی که منتهی به تعطیل شدن خانه روزنامه نگاران جوان شد، گفت: این اتفاق تجربه و درسی بود برای ما تا بدانیم که چگونه باید فعالیت مطبوعاتی خودمان را انجام دهیم طوری که با آمدن و رفتن دولت ها و مسئولان، فعالیت های ما ابتر نماند.
ایران/گفتوگو با «سیمون کریستوفورتی»؛ استاد تاریخ ایران در دانشگاه فوسکاری ونیز در ایتالیا
پهنای فرهنگی آیین های ایرانی از بغداد تا بخارا
حمیدرضا محمدی
سنش در قیاس با دیگر ایران شناسان جهان و حتی کشور خودش ایتالیا، به نسبت کم است. اما او در 48 سالگی، آنگاه که از فرهنگ ایران و زبان فارسی سخن میگوید، مطالعات عمیقش در این حوزه بر هر متخصص عیان و عمق دانش او در این حوزه آشکار می شود. کسی که از نوجوانی - بر خلاف همسن و سالان دیگرش - سر در کتاب، آن هم نه شعر و رمان، بلکه آثار مرتبط با زبان فارسی و عربی داشته است. «سیمون کریستوفورِتی» (Simone Cristoforetti) که اکنون در گروه مطالعات آسیا و شمال آفریقا در دانشگاه
کا-فوسکاری ونیز در ایتالیا (Università Ca' Foscari Venezia) درحوزه تاریخ ایران تدریس و تحقیق میکند، یکی از معدود تقویم شناسان اروپایی است که درباره گاهشماری ایرانی تحقیق کرده است و حتی «گاهشماری در ایران قدیم» سید حسن تقیزاده را هم به ایتالیایی ترجمه کرده است. اقدامی که ایرج افشار؛ ایران شناس نامی در آخرین سلسله «تازه ها و پاره های ایرانشناسی» خود در مجله بخارا که یک ماه پس از مرگش منتشر شد، از آن قدردانی کرد.حالا پس از بررسی نوروز و جشن سده در فرهنگ ایرانی، او به سراغ بازتاب نوروز در ادب عربی رفته و نتیجه کارش، قرار است همین روزها در ایتالیا منتشر شود. او پاییز امسال، 10 روزی را در ایران سپری کرد و گفتوگویی که میخوانید، در جریان همین سفر صورت گرفت.
آقای دکتر کریستو فورتی! در ابتدا و برای ورود به بحث، از فضای خانوادگیتان بگویید. اینکه چه روز و چه سالی و در چه شهری به دنیا آمدید؟
من در روز 23 نوامبر 1967 میلادی، در شهر روورتو (Rovereto)در ایالت ترنتو (Trento)، یکی از شهرهای شمال ایتالیا متولد شدم و در همان شهر تحصیل کردم و بزرگ شدم. خانواده سادهای داشتم. پدرم بنگاه دار بود و مادرم زنی بسیار فعال و علاقهمند به دانش و مطالعه بود و خیلی به من کمک کرد وارد عرصه تحقیق شوم. دوره دبیرستان خود را در شهر روورتو به پایان رساندم و سپس در شهر ونیز بود که در رشته زبان و ادبیات فارسی فارغالتحصیل شدم. بعد دکترای خود را در شهر ناپل در زمینه ایران شناسی زیر نظر یکی از ایران شناسان بزرگ ایتالیا به نام جراردو گنولی (Gherardo Genoli) که چند سال پیش از دنیا رفت، گرفتم.
چرا در دانشگاه رشته زبان و ادبیات فارسی را برای تحصیل انتخاب کردید؟
نخستین چیزی که من از ایران به خاطر دارم این است که در زمان نوجوانی من، که 10 یا 11 سال داشتم، روزی برنامهای از تلویزیون پخش میشد که تظاهرات انقلاب ایران را نشان میداد. این تصاویر مرا به فکر فرو برد و سبب شد من به نقاط دیگری در دنیا پی ببرم و بیندیشم. تا پیش از آن من هیچ گونه آشنایی با ایران نداشتم اما پس از آن روز شروع به مطالعه درباره ایران یا تلاش برای پیدا کردن آن روی نقشه کردم. این اتفاق به صورت لایه پنهانی در ذهن من ماند تا زمان انتخاب رشته برای دانشگاه.
منظور شما این است که کنجکاوی شما درباره ایران بود که باعث شد این رشته را برای تحصیل انتخاب کنید؟
مستقیماً اینطور نبود، من در ابتدا هم زبان عربی را یاد گرفتم و سپس دو زبان عربی و فارسی را به طور همزمان خواندم.
از سالهای دبیرستان؟
در سالهای دبیرستان شخصاً و بدون هیچ کمکی دستور زبان عربی را خواندم.
در شهر شما مکانی بود که کتابهایی را در این رابطه تهیه کنید؟
یک کتابفروشی بود که از روی فهرستی که در اختیارش میگذاشتم کتابهای مورد نیاز مرا تهیه میکرد.
شما از کجا درباره کتابهایی که باید در این رابطه مطالعه میکردید اطلاعات کسب میکردید؟
با پرسیدن از اسلام شناسان بزرگی که در ایتالیا بودند این اطلاعات را به دست میآوردم. در کل نیز این کار در ایتالیا، کار دشواری نیست.
از ونیز، شهری که مدرک لیسانس خود را در آن گرفتید برایمان بگویید.
ونیز شهر بسیار زیبایی است که داخل دریا قرار دارد و در شمال شرقی ایتالیا است.
در ونیز زبان و ادبیات فارسی قسمتی از دپارتمان ایرانشناسی بود؟
تعداد دانشجوهای این رشته به حدی نمیرسد که دپارتمانی تشکیل شود. من زیر نظر استاد ریکاردو زیپولی (Riccardo Zipoli) که هنوز در دانشگاه ونیز تدریس میکند مطالعه خود را شروع کردم. در آن زمان گروه ما متشکل از 5 نفر بود. من به خاطر رابطه نزدیکی که با استاد داشتم فوراً وارد مسائل مهم درباره ایران شدم.
خط فارسی را در دوره لیسانس آموختید؟
شخصاً قبل از دانشگاه، کمی خط فارسی را آموخته بودم، تا حدی که هر چند به سختی، اما قادر به خواندن بودم.
کدام منابع یا متون فارسی را بیشتر مطالعه کردید و بیشتر به آن علاقهمند شدید؟
در زمان تحصیل، زیپولی روی تحقیقی با موضوع واژگان کلیدی در شعر فارسی کار میکرد و برای این کار نزدیک به هزار بیت از هر یک از دیوانهای شاعران بزرگی چون حافظ و سعدی و مولانا و خاقانی و... را استخراج کرده بود. ما نیز در این طرح با او همکاری داشتیم و این کار برای ما بسیار مفید بود و من به همین وسیله روش تحقیق را یاد گرفتم و منابع زیادی را مطالعه کردم.
متون نثر را هم مطالعه میکردید؟
بسیار کم. امروزه دانشجویان در ونیز این متون را مطالعه میکنند اما من مطالعه کمی در این زمینه داشتم.
تعداد دانشجویان این رشته در حال حاضر در ونیز چند نفر است؟
حدوداً 25 نفر.
یعنی 5 برابر زمان شما شده است.
بله.
این مسأله را ناشی از علاقه بیشتر دانشجویان به زبان فارسی میدانید یا معتقدید این افزایش فقط کمّی است؟
امروزه در ایتالیا ازدواجهایی از دو ملیت مختلف و به تبع آن به وجود آمدن فرزندانی به اصطلاح دورگه یا دو ملیتی زیاد شده است، بنابراین بسیاری از دانشجویان تمایل دارند تا با فرهنگ اصیل پدر یا مادر خود آشنا شوند.
بین این دانشجویان فردی هست که پدر یا مادر ایرانی داشته باشد؟
بله اتفاقاً یکی از افتخارات من کار کردن با دانشجویی اینچنین بوده که الان در مقطع دکترا در اکسفورد درس میخواند. نام او مازیار غیابی است؛ کاملاً ایرانی است و در ایران متولد شده است. بعد از جدایی پدر و مادرش، مادرش با مردی ایتالیایی ازدواج کرد و به ایتالیا آمدند و مازیار در ایتالیا بزرگ شد. جای افتخار است که من به او نوشتن و خواندن زبان فارسی را یاد دادم.
امروز بین دانشجویان ایتالیایی، تمایل به یادگیری زبان فارسی بیشتر است یا زبانهای دیگر مثل ترکی و عربی و عبری؟
در دپارتمان ما زبانهای مختلفی تدریس میشود. بیشترین علاقه به ترتیب به زبان چینی، ژاپنی، عربی، ترکی، هندی، عبری، فارسی و ارمنی است.
چرا زبان فارسی در این بین جزو آخرین هاست. با اینکه مثلاً خط و زبان چینی بسیار دشوارتر است. شما آسیب کار را در چه میبینید؟
من فکر میکنم این قضیه متأثر از قدرت اقتصادی است. در ایتالیا حتی دبیرستانهایی داریم که زبان چینی تدریس میکنند. زبان عربی هم به علت نزدیکی ایتالیا به کشورهای عربی و وجود عربها در ایتالیا طرفدارانی دارد.
شما برای تحصیل در مقطع دکترا به دانشگاه ناپل رفتید. عنوان پایان نامه دکترای شما چه بود؟
ایران شناسی.
در چه موضوعی؟
من به مدت 3 سال پژوهشی در رابطه با جشن سده انجام دادم. در آن زمان اطلاعات در این باره بسیار کم بود و به غیر از مجموعهای به زبان عربی که سال 1949 میلادی در ایران انجام شده بود چیزی نبود و تاریخ این جشن در دسترس نبود. کتابی هم چاپ کردم که به عنوان کتاب برتر ایتالیا در سال 2000 برگزیده شد نام کتاب هم میلاد نور بود(جشن سده از بغداد تا بخارا در قرون وسطی).
چه سالی از پایان نامه دکترای خود دفاع کردید؟
سال 1998.
استاد راهنمای شما که بود؟
جیانروبرتو اسکاچیا(Gianroberto Scarcia).
بعد از گرفتن مدرک دکترا پژوهش خود را در چه حوزهای ادامه دادید؟چون بر اساس اطلاعاتی که من راجع به شما به دست آوردم، متوجه شدم که حوزه تخصص شما درباره تقویم شناسی ایرانیان است. چه شد که به سراغ این موضوع رفتید و حاصل پژوهشهای شما چه بود؟
با جشن سده صحبتم را در این باره شروع میکنم. این جشن در زمان خاصی از سال برگزار میشده است اما با توجه به متونی که در دسترس من بود مشخص نبود چه موقعی از سال. از همان موقع بود که شروع به مطالعه در این مورد کردم. کسی که میخواهد شروع به مطالعه در این مورد کند باید کتاب سید حسن تقیزاده را بخواند. من این کتاب را به ایتالیایی ترجمه کردم و سال 2010 در ایتالیا به چاپ رساندم. اما این راه همچنان بسیار طولانی است. یعنی با همه کمکهایی که کتاب سید حسن تقیزاده در این باره میکند هنوز بسیاری از مسائل درباره تاریخ گاهشماری ایران حل نشده است. من در مورد جابه جا شدن جشنها مطالعه کردم. ممکن است بدانید که تقویم شمسی در گذشته تقویم ثابتی نبود و چون تاریخ برگزاری جشنها را از روی تقویم استخراج میکردند برای من سؤال بود که با وجود ثابت نبودن تقویم چه طور میتوانستهاند تاریخ جشنها را مشخص کنند.
به نتیجهای هم رسیدید؟
بله. انواع مختلفی از گاهشماری وجود داشته است. یکی از آنها روش کشاورزان بوده که موقع شروع کردن فصل بهار بوده است. دیگری تقویم شمسی دولت برای گرفتن مالیات بوده است که برای آن از تقویم شمسی یزدگردی استفاده میکردند تا موقع نوروز را پیدا کنند. حتی در اوایل دوره عباسی، نوروز در تابستان بود. به مرور عقب افتاد تا در زمان آل زیار به جای خود یعنی اول بهار برگشت.
ما چه قدر به خیام برای ثابت کردن تقویم و تقارن و تطابق اول بهار با نوروز مدیون هستیم؟
خیام بعد از این دوره بود و هفتاد سال قبل از آن بود که تقویم ثابت شد. چون هر چهار سال، یک روز عقب میافتاد.
خیام چه ساز و کاری را تدوین کرد تا آن را ثابت کند چون شما هم میگویید که تا قبل از آن تقویم چرخشی بوده است؟
خیام و گروهی که او در آن بود روشی را پیدا کردند که روز تحویل سال یا اعتدال ربیعی پیدا شود که با یک محاسبه نجومی این روز را استخراج کردند.
آیا میتوانیم بگوییم پیدایش گاهشماری، نخستین بار میان مردم بین النهرین و مشرق زمین بوده است؟ یعنی مردم سومری و بابلی و اکدی؟
بله نخستین نمونههای گاهشماری را در این مناطق داریم که بسیار هم دقیق بوده است.
آیا در آن زمان از ساعتهای خورشیدی یا آفتابی استفاده میکردند یا بعداً پدید آمده است؟
این در تخصص من نیست و محققین دیگری در این زمینه کار کردهاند.
آیا درباره مفهوم خمسه مسترقه تحقیق کردهاید؟
سال شمسی 365 روز است. در تقویم زرتشتی12 ماه داریم که هر کدام 30 روز است که در مجموع میشود 360 روز. به این ترتیب 5 روز باقی میماند که به آن خمسه مسترقه میگویند یعنی همان 5 روزی که در ماه جا ندارد. البته بعد از ورود اسلام به ایران این 5 روز، بین ماه هشتم و نهم سال، حساب میشده اما تا قبل از آن اطلاعی در دست نیست که این 5 روز چه میشده است.
یعنی ما اطلاعی از دوره ساسانیان نداریم؟
نه، چون این مسأله بسیار بزرگ و پیچیده و در واقع بزرگترین مسأله گاهشماری است. اینکه کبیسه بود یا نبود و اگر بود چه طور کار میکرد. بعضی معتقدند در دورهای 120 ساله بوده، بعضی معتقدند باید 116 سال بوده باشد و حتی بعضی 125 سال را قبول دارند. اما ما میتوانیم به قطع بگوییم در هنگام ورود اسلام به ایران بین دو ماه آبان و آذر قرار داشته است.
پس ما بر حسب صحبت شما نمیدانیم در دوره هخامنشی در تخت جمشید، نوروز بر چه روال و منوالی برگزار میشده است.
دقیقاً نمیدانیم و تنها میتوانیم حدس بزنیم.
از روی کتیبهها و سنگ نوشتهها هم نمیتوانیم چیزی دریابیم؟آیا معتقدید که اگر دریابیم همه حدس و گمان است و قطعی نیست؟
بر اساس آنها به نوع دیگری از گاهشماری میرسیم. در دوره اول هخامنشی تقویم قمری و شمسی بود که تحت تأثیر تمدن بابلی بود و بعد با تقویمهای مقدونی و یونانی تلفیق شد که اساسش همان تقویم قمری شمسی بود. گاهشماری زرتشتی در دوره ساسانی رواج داشته است اما ممکن است در دوره داریوش هخامنشی هم بوده باشد.
در بین متون مورد مطالعه تان، آیا از «التَّفهیم لِأَوائلِ صناعئ التَّنجیم» ابوریحان بیرونی هم استفاده کردهاید؟
بله و البته همه متون عربی. آخرین پژوهشی که من در دانشگاه ونیز با کمک دکترماسیمیلیانو بورَونی انجام دادم پژوهشی است درباره نوروز در متون عربی در دوره عباسی. ما سعی بر تهیه فهرستی داشتیم که به وسیله آن پژوهشگران ایرانشناس بتوانند تمام متون عربی را که در آنها حتی یک لغت درباره نوروز آمده شناسایی کنند.
آیا شما در هنگام مطالعات خود به تأثیر نوروز در متون نظم و نثر فارسی هم برخوردهاید؟
هنوز نه. چرا که آن زمینه بسیار وسیع است.
آیا علاقه برای تحقیق در این زمینه دارید؟
فعلاً شروع نکردهام چون درگیر مرحله اول کار فعلی هستم و مرحله دوم که نتیجهگیری است هنوز باقی مانده است.
چرا کتاب سید حسن تقیزاده درباره گاهشماری تا این حد مهم است و دلیل اهمیت آن چیست؟
او و همکارانی که در گروهش کار میکردند تمامی مسائل در این زمینه را بخوبی فهمیده بودند. تقیزاده از تأثیر تمدن مصری بر دانشمندان ایرانی آگاه بود. کسی که این کتاب را بخواند اطلاعات خوبی درباره تمام گاهشماریهای ایرانی میتواند پیدا کند. چاپ اول این کتاب در سال 1317 بود و چاپ دوم آن توسط ایرج افشار صورت گرفت. یکی از اشکالات این کتاب یادداشتهایی است که تقیزاده در حاشیه کتاب نوشته و چاپ دوم به همراه این یادداشتها بیرون آمده که این مسأله به نظر من خواندنش را دشوار میکند. در ترجمه ایتالیایی کار، من تمامی این حاشیهها را در متن گنجاندم.
شما ایرج افشار را دیده بودید؟
نه.
پس جالب است بدانید ایشان، در شماره 80 مجله بخارا (فروردین- اردیبهشت 1390) از کتاب شما تعریف کرده بود که البته این یادداشت، یک ماه پس از مرگ او منتشر شد. بجز تقیزاده، فرد دیگری به نام احمد بیرشک نیز در زمینه گاهشماری کار کرده است. آیا ایشان را میشناسید؟
بله مقالهای از ایشان درباره تقویمهای محلی خواندم.
بین ایران شناسان و تقویم شناسان جز شما آیا کسی هست که روی تقویم ایرانی کار کرده باشد؟
بله یکی از بزرگترین و بانفوذترین آنها به نام گوچمیت (Gutschmidt) که فردی آلمانی است. او نخستین کسی بود که فرض وجود دوره کبیسه در گاهشماری ایرانی و فرض وجود دو نوع گاهشماری ایرانی در دوره ساسانیان، یکی مذهبی و یکی دولتی را مطرح کرد که دیگران نیز با او موافق بودند.
از این دست افراد چه کسانی بودند که شما نیز به منابع آنان مراجعه کردید؟
گروه نسبتاً بزرگی از ایران شناسان اروپایی در این مورد کار کردهاند. مثل مری بویس انگلیسی. تقویم از نظر مذهبی بسیار مهم است چرا که مراسم مذهبی از روی تقویم برگزار میشده است. ایران شناسانی که دوره ساسانی را مطالعه میکردند میخواستند بدانند که جشنها در چه زمانی برگزار میشده تا از روی آن تاریخ را استخراج کنند. چون متأسفانه از آن دوره سند بسیار کم است. به غیر از کتیبهها و ادبیات زرتشتی که آن هم در زمان عباسی نوشته شده است تقریباً چیزی نداریم برای همین ایران شناسان اروپایی به دنبال نتیجهگیری از متون بودند. یکی از ایران شناسان اروپایی به نام آنتونیو پانائینو (Antonio Panaino) در دایرئ المعارف ایرانیکا مقالهای درباره تقویم ایرانی نوشته است. با همه کارها مسأله کبیسه هنوز هست. فرضی در اوایل دوره عباسی به وجود آمد. محققان و دانشمندان علم نجوم اطلاع کمی درباره تقویم سنتی ایران داشتند، آنها گفتند هر سال 365 روز و 12 ماه است و هر ماه 30 روز که میشود 360روز. بنابراین هر 4 سال. نوروز یک روز عقب میافتد. پس چند سال طول میکشد تا یک ماه کامل شود؟ 120 سال. پس از این نتیجه گرفتند که هر 120 سال، یک ماه را کبیسه بگذارند. من هم همین نظر را دارم.
در طول سدهها و هزارهها از قبل دوران هخامنشیها تا الان ایرانیها جشنهای مختلفی مثل نوروز و سده و یلدا و مهرگان داشتهاند که از میان اینها نوروز و یلدا دوام بیشتری داشته است. به نظر شما دلیل این ماندگاری چیست؟ بخصوص که جشن سده از بغداد تا بخارا برگزار میشده است. چرا گستره فرهنگ ایران تا این حد وسیع بوده است؟
به دلیل قوت تمدن ایرانی. به یقین نفوذ و گستردگی تمدن ایرانی در دوره هخامنشی به بیشترین حد خود رسیده بود و به همین دلیل این جشنها تا این حد فراگیر شدند. من تحقیقی درباره تمدن ایران و نوروز در آفریقا داشتم و متوجه شدم که در ساحل شرقی آفریقا و در جاهایی مثل سومالی و اتیوپی نوروز وجود دارد و در اوایل پاییز است. حتی در سین کیانگ چین هم نوروز وجود دارد. نوروز فقط ایرانی نیست چرا که بهار برای همه ، نماد امید است و همین مسأله است که باعث فراگیر شدن نوروز در همه تمدنها شده است.
به لحاظ بعد زمانی چرا بیش از 3 هزار سال است که نوروز گرامی است و مردم به آن علاقه دارند. از نظر شما دلیلش چیست؟
امیدی که در این جشن هست. سال نو را آغاز میکنیم و با امید به روزگار بهتری پیش میرویم و این مسأله با اینکه مربوط به مذهب نیست، مردم ایران آن را دوست دارند. امروزه زرتشتیان ادعا دارند که نوروز ایرانی زرتشتی بوده در حالی که درست نیست و آنها جشنهای خاص دیگری داشتهاند. اما در تاریخ تمدن هم آمده است که گاهی جشنها با مذهب تلفیق میشوند و منشأ خود را از دست میدهند.
وشب یلدا؟
شب یلدا هم زمان مهمی در سال برای همه تمدنهای دنیاست چون در آن زمان نور دوباره در حال فزونی گرفتن است و روزها طولانیتر میشود. در این زمان نور با شب و تاریکی و سرما وارد جنگی میشود که پایان آن در نوروز است و نور پیروز میشود.
دور هم جمع شدنها و فال حافظ گرفتن و کارهایی از این قبیل به چه دلیل است؟
ما هم در اروپا چنین چیزهایی داریم. جشنی هست در شمال ایتالیا به اسم حضرت نور (سانتا لوچیا/ Santa Lucia) که رسوم نزدیکی به شب یلدا دارد مثل جمع شدن دور هم در شب و روشن کردن شمع و خوردن آجیل که 13 دسامبر برگزار می شود. این جشن مرتبط است با حضرت نور که چون نمیخواست دینش را عوض کند کشته شد. اما این رسم ربطی با مذهب ندارد و در کلیسا هم رسمی در این خصوص نداریم. این مراسم اجتماعی است و به نظر من مرتبط است با زمانی از سال که نفوذ شب و تاریکی و سرما بسیار زیاد است. بخصوص تاریکی که البته 50 سال پیش این قضیه بیشتر ملموس بود. تاریکی در تمام تمدنهای دنیا نشانه مرگ است. این قضیه انسانی است. وقتی تاریکی زیاد باشد انسان از مرگ میترسد. مردم دور هم جمع میشوند و شمع روشن میکنند تا به نور کمک کنند و برنده شوند. این حسی است که در همه مردم دنیا هست از ژاپن گرفته تا انگلستان. یلدا نه مذهبی است نه ایرانی الاصل. از میتراییسم و مهر پرستی آمده است و جالب است که اهمیت زیادی هم در میان ارمنیها دارد و به عید میلاد حضرت مسیح هم نزدیک است. در اوایل مسیحیت میلاد در زمان دیگری بود اما جابه جا شد و دلیلش میتواند نزدیکی به همین شب باشد. همه اینها نشان دهنده تمایل به غلبه بر تاریکی و سرماست که امری است اجتماعی و فرا ملیتی.
شما در حال حاضر در دانشگاه ونیز چه تدریس میکنید؟
تاریخ ایران از اوایل خلافت عباسیان تا سلجوقیان.
مایلم درباره پژوهش آخرتان درباره «نوروز در ادب عربی» هم توضیح دهید.
این پژوهش را سال 2012 با همکاری یکی از دانشجویانم به نام ماسیمیلیانو بورَونی در دانشگاه ونیز و با بودجه 500 هزار یورویی، طی دو سال انجام دادهام که نتیجه آن در کتابی با 210 صفحه توسط یک ناشر فلورانسی درژانویه 2016 ابتدا در تیراژ محدود منتشر و بعد به سبب حفظ محیط زیست، تحت وب ارائه می شود. نام «نوروز» در ادبیات فارسی به روز اول سال در ایران اطلاق میشود اما ما به دلیل کمبود مطالعات در این حوزه این طرح را تعریف و فهرستی از منابع ادب عربی درباره نوروز در دوره عباسی را در قالب این پژوهش گردآوری کردهایم. گاهشماری ایرانی در سالهای اخیر پیشرفت بزرگی داشته است اما ادبیات عربی کهن به «نوروز» فقط در چند کتاب و مقاله پرداخته شده است. ما بهتر دیدیم که در مرحله نخست تحقیق که به تکمیل و گردآوری منابع عربی اختصاص داشت، فهرست کاملی از منابع عربی که واژههای «نوروز»، «نواریز» و دیگر واژههایی نظیر این را که در مفهوم خود به این روز اشاره دارند، گردآوری کنیم. این کار به پژوهشگران دیگر این امکان را میدهد که بدانند با چه منابعی در این زمینه روبهرو هستند. ما برخی کلید واژههای مرتبط را نیز در جدولی آوردهایم تا پژوهشگران بتوانند بسرعت، همان چیزی را که در پی آن هستند، بیابند. مثلاً اگر پژوهشگری درباره «فصل بهار در ادبیات عربی دوران عباسی» تحقیق میکند میتواند هر جایی که مؤلفان این عصر به فصل بهار اشاره داشتهاند را در کتاب پیدا کند. ما هنوز در ابتدای نتیجهگیری این کار پژوهشی هستیم اما مطمئن هستیم که نوروز اهمیت بسیاری در دوره عباسی بویژه در بین درباریان داشت و این نکته بسیار مهم است. پژوهشگران معاصری که درباره نوروز در دوران قدیم مطالعه میکنند، فقط به نوروز در دوره ساسانی اشاره دارند. من با این پژوهشگران همنظر نیستم و فکر میکنم مؤلفانی که در دوران عباسی مینوشتند، با آنکه توجه به زمان خودشان داشتهاند، دیدگاه مورخانه به موضوع و قصد نوشتن تاریخ ساسانی را نداشتهاند بلکه میخواستند از خلفای عباسی به عنوان «ملک عجم» یاد کنند و از این منظر، ما دستاورد مهمی داشتهایم. این منابع عربی که جمعآوری کردهایم به آسانی نشان میدهد که در کنار آیین درباری آیین مردمی هم درباره نوروز در دوران عباسی وجود داشت. آیینهایی که اکنون دیگر اجرا نمیشود. در شهرهای بغداد و موصل نوروز برپا میشد و حتی آیینهای ویژهای مثل نمایشی تئاترگونه و فکاهی درباره نوروز داشتند. این از نظر تاریخ اجتماعی دوره عباسی بسیار مهم است و هنوز تحقیقات اندکی در این باره صورت گرفته است. ما سعی کردیم فقط تمام منابع ادبی را درباره نوروز که در دوران خلافت عباسی نوشته شده، جستوجو و استفاده کنیم اما شاید باز هم منابعی از قلم افتاده باشد. در مجموع از آثار 57 مؤلف عربینویس بهره گرفتهایم. برخی نویسندگان چند اثر داشتهاند. بنابراین حدوداً 90 جلد کتاب بررسی شدهاند. ما فقط منابع فقهی را در این باره کنار گذاشتهایم. این پژوهش به زبان انگلیسی در قالب کتاب منتشر میشود تا افراد غیر ایتالیایی هم بتوانند از آن استفاده کنند. معتقدم که این طرح به پیشرفت تحقیقات در زمینه گاهشماری کمک کرده است و ما اکنون میتوانیم مطمئن باشیم که نوروز در دوران حکومت خلافت عباسی افزون بر آیین درباری، آیین مردمی نیز رواج داشته است.
ایران شناسی در ایتالیا دارای چه نقاط ضعف و قوتی است و امروز (دسامبر 2015) چه وضعیتی دارد؟
متأسفانه وضعیت زیاد خوبی ندارد. چون چند سال پیش دولت ایتالیا به دلیل مسأله بودجه، چند مؤسسه را تعطیل کرد که یکی از آنها مؤسسهای قدیمی به نام «مؤسسه ایتالیایی آفریقا و شرق (ایزمئو/ ISMEO)» بود که به وسیله توچی بنا شد و چند سال پیش تعطیل شد. و این برای ایران شناسی خلأ بزرگی بود چون در این مکان بود که چند ایرانشناس ایتالیایی رشد کردند و بزرگ شدند.
پس در حال حاضر ایران شناسهای ایتالیا پراکنده کار میکنند؟
چند مرکز در ونیز و رُم و ناپل و بولونیا داریم. در ونیز استادم؛ ریکاردو زیپولی هست که در زمینه ادبیات فارسی کار کرده و همکارش خانم دانیلا منگینی (Daniela Meneghini) است. جز آن، استفانو پلّا (Stefano Pella) نیز هست که در زمینه ارتباط ادبیات ایرانی و هندی تحقیق میکند. در رُم، ماریو کازاری (Mario Casari) که هم زبان و ادبیات فارسی و هم زبان و ادبیات عربی تدریس میکند. در ایتالیا چند جا هست که هرکس میتواند به وسیله آن به زبان و ادبیات فارسی و تاریخ ایران نزدیک شود اما متأسفانه شاید این مراکز خیلی مهم و قوی نباشند.
ایران/یادداشت حسین پاکدل در دعوت از مردم و هنرمندان برای شرکت در انتخابات
نمی شود بیتفاوت باشیم و بعد معترض
هنر در ذات مبلغ دموکراسی است. اگر از نتهای موسیقی، صوت و سکوت بموقع و در اندازه را بگیرند، هیچ قطعه آوای شکیلی شکل نمیگیرد. اگر در انبوه رنگها حد و اندازه را به هم بریزند، هیچ نقش جمیلی بر پرده پرداخته نمیشود. در هنر نمایش هم اگر هر کس بموقع و در اندازه سخن نگوید و به وقت شنوا و با حضور نباشد درام و دموکراسی بر صحنه میمیرد.
اجتماع زنده هم همین است. اگر معتقدیم جامعه نیازمند آزادی افکار و به رسمیت شناختن حقوق همگان است، اعلام حضور کنیم تا هر فکر و اندیشه به اندازه وزنش عرض اندام کند.
شک نکنید تأثیر دارد. بسیار هم تأثیر دارد. نمیشود بیتفاوت باشیم و بیحضور و بعد متوقع و معترض. پس با هر عقیده و گرایش، اگر طالب شنیدن سمفونی با شکوه زیست با عزت انسانی هستیم و تماشای نقشهای چشمنواز و درامهای وزین پرعبرت، راهی جز حضور پای صندوق رأی نداریم. بیتفاوتی، معنایی جز فرار از مسئولیت و سپردن اختیار به غیر ندارد. من رأی میدهم. از تمام دوستان هنرمند هم میخواهم مخاطبان و علاقهمندان خود را تشویق کنید رأی بدهند. ما سلول به سلول عاشق سرزمینمان هستیم. ما هنرمندیم، مبلغّان دموکراسی. ما اهل حس و منطق و عقلیم. آرزو سازیم. دنیا را و جامعه خود، ایران عزیز، را بسامان و زیبا میپسندیم، پس با رأی دان به مصلحان عقلاندیش و وطنپرست، مسیر آینده را روشن و تاریکیهای راه را جارو کنیم. بیایید، بیایید پای صندوقهای رأی همدیگر را ببینیم!»
این یادداشت روز گذشته نخستین بار در خبرگزاری ایسنا منتشر شد.
جام جم/اظهارات وزیر ارشاد پیرامون حواشی جشنواره موسیقی فجر
در سالهای اخیر نیروهای جوانی وارد میدان موسیقی شدند که بسیار برای آینده موسیقی نویدبخش هستند.
به گزارش جام جم نوا، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در حاشیه اختتامیه سی و یکمین جشنواره موسیقی فجر در رابطه با تغییراتی که در برگزاری این دوره صورت گرفته، گفت: متاسفانه موفق نشدم تمام اجراها را ببینم؛ اما به واسطه چند اجرایی که شاهد بودم و اطلاعاتی که کسب کردم مجموعا سی و یکمین دوره جشنواره موسیقی از لحاظ کیفی با سالهای گذشته تفاوت بسیاری داشت و از نمونههای آن همه گروههایی بودند که از سراسر کشور در این جشنواره شرکت کردند و بجز تهران بسیاری از کلانشهرها هم در این برنامهها حضور داشتند و نشاط تازهای را به جشنواره موسیقی وارد کردند.
وی در رابطه با جایزه «باربد» که برای اولین سال در جشنواره موسیقی طراحی شده بود اظهار کرد: جایزه «باربد» که برای اولین بار در جشنواره برگزار شد، کاری بسیار ارزنده بود که امیدوارم ادامه داشته باشد. از طرفی در سالهای اخیر نیروهای جوانی وارد میدان موسیقی شدند که بسیار برای آینده موسیقی نویدبخش هستند. بسیاری از کسانی که در طول این دهه به روی صحنه رفتند، جوانان تازه وارد بودند که به پشتوانه پیشکسوتان و اساتید امیدوارم بتوانند به راه خود ادامه دهند.
علی جنتی در رابطه با لغو کنسرتهایی که در بخش بینالملل به سبب مصوبه کنگره آمریکا صورت گرفته بود، تصریح کرد: به نظرم این هنرمندان کاملا محافظهکارانه عمل کردند؛ زیرا حتی خود مقامات آمریکایی اعلام کردند که به این مصوبه مقید نیستند و نمونه بارز آن استثنایی است که برای بازرگانان قائل شدند.
وزیر ارشاد در رابطه با درخواست ویزای ویژه هنرمندانی مثل شجاعت حسینخان و چگونگی دریافت این ویزا گفت: هنرمندانی مثل شجاعت حسینخان که درخواست ویزای ویژه کرده بودند، در واقع میخواستند خارج از پاسپورت نامهای را دریافت کنند و این سفر در پاسپورت آنها درج نشود اما به دلیل غیرمتعارف بودن این درخواست موفق به دریافت ویزا نشدند.
جام جم/انتقاد وزیر ارشاد از لغو کنسرتها
وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در اختتامیه سی و یکمین جشنواره موسیقی فجر ضمن تقدیر از روند برگزاری این دوره از جشنواره بار دیگر به موضوع لغو کنسرت های موسیقی در برخی از شهرها اشاره کرد.
به گزارش جام جم آنلاین، علی جنتی شامگاه اول اسفند ماه در مراسم اختتامیه سی و یکمین جشنواره موسیقی فجر گفت: جشنواره موسیقی فجر جلوه گاه هنر موسیقی است و برگزاری دوره سی و یکم روزهای پرامیدی را برای کسانی که به اعتلای اندیشه اهتمام می ورزند، رقم می زند. بهره گیری اقتصادی از هنر موسیقی بیشتر از هنرهای دیگر است و گردش مالی این هنر همانطور که می دانیم از هنرهای دیگر بیشتر است و ما می دانیم که این هنر ارزشمند در اقتصاد هنر نقش اساسی دارد.
وی افزود: موسیقی با ظرفیت های متنوعی که دارد می تواند به عنوان یکی از بهترین ابزارها در عرصه دیپلماسی عمل کند اما متاسفانه دیده ایم که در برخی از دوره ها پیرامون این موضوع بی توجهی صورت گرفته است. به هر حال من امیدوارم که این هنر بتواند جایگاه خود را پیدا کند. ما این روزها شاهد این هستیم که سرمای زمستان با گرمای موسیقی تعدیل شده است.
عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی در ادامه صحبت های خود بیان کرد: حضور پررنگ تماشاگران در سالن های اجرا نشان دهنده علاقه مردم به موسیقی است و این جنس فضاها است که می تواند آرامش دوباره ای را به آنها ارائه کند. به راستی چه چیزی زیباتر از فرهنگ می تواند انسان را به تعقل وا دارد؛ فرهنگی که موسیقی نیز جزوی از آن است بنابراین همه ما باید در کنار تعصبات افراطی به آنچه شرح مقدس مباح دانسته توجه کنیم و به جای بر هم زدن و لغو کنسرت ها به فراگیر شدن هنر ایرانی – اسلامی بپردازیم و بدانیم موسیقی به عنوان بهترین و رساترین شیوه های انتقال فرهنگ و رسیدن به آرامش و فراغت جوانان می تواند نقش اساسی ایفا کند.
وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی بیان کرد: یکی از عوامل بازدارنده تهاجم فرهنگی، حمایت از فرهنگ ایرانی – اسلامی است که نباید پیرامون این موضوع مانع تراشی کرد. متاسفانه طی ماه های گذشته علیرغم صدور مجوزهای قانونی از سوی نهادهای دولتی شاهد لغو کنسرت ها هستیم و عده ای با استفاده از امکانات مختلف تلاش می کنند این ماجرا را عملی خلاف شرع عنوان کنند البته که گاه تخلفاتی از سوی مجریان و حتی مستمعان رخ می دهد اما ما ضمن احترام به همه عقاید و دیدگاه ها، به کسانی که دانسته و نادانسته بی جهت فضا را ملتهب می کنند می گوییم که چنین رویکردی آنچنان که باید، درست نیست.
جنتی تصریح کرد: ما به کسانی که دغدغه دینی دارند اطمینان می دهیم که وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ضمن پاسخگویی به شئون دینی، کاملا با ایجاد یک فضای سالم و قانونمند اجراهای زنده موسیقایی موافق است. بی تردید موسیقی ایرانی در تمام حوزه های آن جایگاه بسیار ارزشمندی دارند کما اینکه بسیاری از حکیمان ما در زمینه موسیقی تبحر بسیار زیادی داشتند. بنابراین ما هرگز نمی توانیم این گنجینه را فراموش کنیم. وزارت ارشاد نیز خود را متعهد به حمایت از موسیقی فاخر می داند و آن را ابزاری برای تلطیف جامعه عنوان می کند.
وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی با اشاره به برگزاری جشنواره موسیقی فجر گفت: جشنواره موسیقی فجر رویدادی فرهنگی است که امسال با رویکردی جدید، حرفه ای تر و عیارمندتر برگزار شده است و حضور هنرمندان شاخص یکی از ویژگی های بارز این رویداد بود. خوشبخانه جشنواره موسیقی فجر امسال از یک جشن هنری به یک فستیوال حرفه ای جایزه محور ارتقا پیدا کرده است.
جنتی ضمن اشاره به روند برگزاری جایزه موسیقی باربد توضیح داد: از این پس جشنواره موسیقی فجر به آثاری که در طول سال نیز اجرا می شود، توجه می کند. در واقع جشنواره باید برایند اتفاقات یک سال موسیقی باشد. متاسفانه در دوره های پیشین شاهد این بودیم که بخش های مهم موسیقی تبدیل به بخش جنبی شده بود اما در دوره جدید تصمیم گرفتیم که این بخش ها از جمله بخش موسیقی نواحی و موسیقی جوان در زمان مناسب تر به صورت مجزا با قوت و تکیه بر کیفیت برگزار شد البته اگر گروه های جوان فعالیت حرفه ای داشته باشند به طور حتم آثار آنها نیز در معرض داوری قرار می گیرد.
وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در بخش پایانی صحبت های خود ضمن تقدیر از دست اندرکاران سی و یکمین جشنواره موسیقی فجر گفت: اکنون سی دوره از برگزاری جشنواره موسیقی فجر می گذرد و این سه دهه می تواند چشم انداز مناسبی برای موسیقی و بخش هایی که کمتر به آن توجه شده، باشد.
جام جم/پاسخ ایوبی به اظهارات اخیر حاتمیکیا
رئیس سازمان سینمایی در پاسخ به آرزوی ابراهیم حاتمیکیا برای سفیر شدن او و رفتن به کشوری دیگر، گفت: هرجا که باشم باز هم همین ماجرای فرش قرمز هست و نمایش فیلمهای دیدنی ابراهیم حاتمیکیا.
به گزارش جام جم آنلاین، در پی اظهارات حاتمیکیا درباره جشنواره فیلم فجر و رئیس سازمان سینمایی، حجتالله ایوبی در کانال تلگرامی خود پاسخ کارگردان فیلم بادیگارد را داد.
وی در این پاسخ کوتاه نوشته است:
آقای حاتمیکیا آرزو کرد که من به «صدارت سفارت فرانسه» نائل شوم تا دست از سر ایشان بردارم. قسمت اول دعایشان ممکن است روزی مستجاب شود ولی قسمت دومش خیلی بعید است. هرجا که باشم باز هم همین ماجرای فرش قرمز است و نمایش فیلمهای دیدنی ابراهیم حاتمیکیا. درست مانند سیزده سال پیش در پاریس برای نمایش ارتفاع پست.
ایوبی همچنین از طریق کانال تلگرامی خود اعلام کرده است: امروز شنبه یکم اسفندماه در دفتر آقای دکتر جنتی آخرین هماهنگیها برای رونمایی از طرح بزرگ سامانه نمایش درخواستی «سند» انجام شد. امیدوارم این روز برای همه اهالی سینما روزی مهم و آغاز تحولی بزرگ برای ساماندهی اقتصاد سینمای ایران باشد. بدان امید.
جوان/چطور فيلمي كه در هيئت انتخاب رأي نياورد جايزه بخش تجلي اراده ملي را گرفت
جيراني در «هفت» پنبه هيئت انتخاب و داوران فجر را زد
اولين برنامه زنده «هفت» در دورهاي که بهروز افخمي اين برنامه را در دست گرفته است با حواشي و انتقاد همراه بود، به طوري که پرويز پرستويي و محمدتقي فهيم با انتشار مطالبي به شدت از بحثهاي اين برنامه انتقاد کردند...
نویسنده : محمدصادق عابدینی
اولين برنامه زنده «هفت» در دورهاي که بهروز افخمي اين برنامه را در دست گرفته است با حواشي و انتقاد همراه بود، به طوري که پرويز پرستويي و محمدتقي فهيم با انتشار مطالبي به شدت از بحثهاي اين برنامه انتقاد کردند و فريدون جيراني با بيان چگونگي انتخاب فيلمها توسط هيئت انتخاب، پشت پرده انتخاب فيلمها را برملا کرد، از جمله اينکه چطور فيلمي که در هيئت انتخاب رد شده بود توانست جايزه بهترين فيلم با نگاه ملي را بگيرد!
بهروز افخمي بعد از چندين هفته که «هفت» را به صورت ضبط شده به آنتن شبکه سوم ميرساند، جمعه شب اولين تجربه اجراي زنده اين برنامه را پشت سر گذاشت که با صحبتهايي که خودش و مهمانان برنامه زدند، اجراي زنده اين برنامه با چنين سبکي ميتواند باعث شود با افزايش شکايتها از افخمي حتي تلويزيون قيد اجراي اين کارگردان را نيز بزند.
انتخاب دبير به جاي انتخاب هيئت!
با وجود اينکه محمد حيدري، دبير جشنواره فيلم فجر از احترام به انتخابهاي هيئت انتخاب سخن گفته بود، يکي از اعضاي هيئت از انتخابهاي دبير سخن گفت. جيراني به عنوان يکي از اعضاي هيئت انتخاب در اين برنامه پيرامون فيلمهاي راه نيافته به فجر ابتدا به چگونگي راه نيافتن «هيهات» که ناشي از سهلانگاري هيئت انتخاب بود، اشاره کرد و سپس گفت: همچنين ما دو فيلم ديگر «ماحي» و «آبجي» را پس از تماشاي نسخه کامل امضا کرديم که وارد بخش «نگاه نو» شود، اما آقاي حيدري درباره افزودن دو فيلم ديگر به بخش نگاه نو، تصميم گرفتند اين کار انجام نشود.
چه کسي «برادرم خسرو» را به فجر برد؟!
اين عضو هيئت انتخاب درباره فيلمهاي راه يافته به جشنواره نيز گفت: فيلم «برادرم خسرو» براي حضور در بخش سوداي سيمرغ هر هفت رأي را نداشت، وي ادامه داد: «برادرم خسرو» آنطور که ديگران خوششان آمد در ميان هيئت انتخاب خيلي خوشمان نيامد و جزو انتخابهاي هيچ کس براي حضور در بخش سوداي سيمرغ نبود. ما فيلم «امتحان نهايي» را براي حضور در جشنواره انتخاب کرده بوديم و فيلم بسيار خوبي بود، اما به ما اعلام کردند بيخيال اين فيلم شويد، چون پروانه نمايش ندارد و تا جشنواره هم مجوز نمايش مخصوص جشنواره را نخواهد گرفت.
وي افزود: فيلم «خانهاي در خيابان چهل و يکم»، «باديگارد»، «سيانور» و «دختر» از جمله فيلمهايي بودند که ما آنها را به طور کامل نديديم، اما بر همين اساس تصميم گرفتيم در جشنواره بياوريم. از سويي دو فيلم «مالاريا» و «نفس» بهخاطر رأي پايين حتي امکان داشت از جشنواره کنار گذاشته شوند. وي گفت: «باديگارد»، «آااادت نميکنيم»، «به دنيا آمدن»، «لانتوري»، «ايستاده در غبار» و «ابد و يک روز» از جمله فيلم هايي بودند که با تمام هفت رأي به جشنواره آمدند. جالب است که «نفس» فيلمي که از جشنواره کنار گذاشته شده بود توانست جايزه بهترين فيلم با نگاه ملي را در اختتاميه به دست آورد!
انتخاب مصلحتي بهترين فيلم!
کارگردان قديمي سينماي ايران تصريح کرد: من دموکراسي در هيئت داوران را شوخي ميدانم. به هر حال کارشناسي بايد ميشد، نظر داده ميشد و بحث ميشد تا به نتيجه درست نزديک شوند. گاهي با صحبت و بحث رأي عوض ميشود و ديگران اقناع ميشوند. درباره حاتميکيا هم بايد بحث ميشد. فيلم حاتميکيا به لحاظ کارگرداني، کارگرداني خيلي بهتري از فيلمهاي ديگر دارد و براي ما در هيئت انتخاب کاملاً اين مسئله مشهود بود. در آخر هم جيراني اين جمله را درباره داوريها گفت: در همه جاي دنيا بهترين فيلم، بهترين ميشود، اما در جشنواره فيلم فجر بهترين فيلم هميشه مصلحت است. شنيدن اين سخنان براي کساني که از چند و چون انتخابهاي فجر خبر ندارند، قابل توجه بود و براي کساني که با جشنواره کار ميکنند، افشاگري به شمار ميرفت، اما بايد ديد از نظر هيئت انتخاب و هيئت داوران جشنواره، سخنان صريح جيراني چطور معنا ميشود.
انتقاد پرستويي از سخنان افخمي
بهروز افخمي در «هفت» جايزه بهترين بازيگر نقش اول مرد را که به پرويز پرستويي رسيد، به گونهاي دلجويي از «باديگارد» عنوان کرد. سخنان افخمي با واکنش پرستويي روبهرو شد. اين بازيگر در متن سرگشادهاي خطاب به افخمي با انتقاد از رويکرد «هفت» و سابقه فيلمسازي بهروز افخمي، خطاب به سردبير «هفت» نوشت: راحت بگويم در اين دوره از برنامه سينمايي «هفت» منهاي مهمان اخيرتان، کارگردان خوب سينماي ايران آقاي رسول صدرعاملي، شما و آقاي فراستي نهتنها سينما را نميتوانيد نجات بدهيد، بلکه بايد نگران بود که سينما را تخريب نکنيد. اين بازيگر همچنين از آمادگي بازگرداندن سيمرغ بهترين بازيگر و اهداي آن به بازيگري که شايسته آن است، خبر داد.
فهيم «هفت» را به چالش کشيد
محمدتقي فهيم، منتقد قديمي سينما نيز نسبت به محتواي برنامه «هفت» و صحبتهايي که در خصوص نقد «ابد و يک روز» انجام شد، واکنش نشان داد. در اين چند روزه اخير جرياني در سينما سعي ميکند در قبال نقد برخي از فيلمها از جمله «ابد و يک روز» موضع بگيرد. اين اتفاق در برنامه هفت نيز رخ داد به نوعي که گويا در توصيهاي به همه منتقدان خواسته شد که از نقد کردن اين فيلم و امثال آن خودداري کنند. فهيم نيز به همين مناسبت دست به قلم شده و ابتدا درباره برنامه «هفت» جمعه شب نوشت: يکي از تجمعهاي دورميزي پرت و پلاي بيسابقهاي بود که تاکنون پخش شده است؛ تا جايي که دوستان وقت اضافه آوردند و نميدانستند چه جوري پرش کنند، براي همين به سمت مباحث اتاق فکري و پشت صحنهاي (مبني بر اينکه هفتههاي بعد چه بگويند و چکار بکنند) کشيده شد!
اين منتقد افزود: در چنين برنامه بيتيتر و باري به هر جهتي، طبيعي بود که فريدون جيراني بدون دقت بگويد که صحبتهاي فراستي در نقد اين فيلم سينمايي به سينماپرس خط داده است، تا شايد اين جوري توي دل فراستي خالي شود، چرا که آقايان (اعم از هيئت انتخاب و داوري و برخي نشريات) پيشاپيش حجم گستردهاي از تبليغ براي فيلم مذکور را پراکنده کرده بودند و حالا نميتوانند ببينند که به همين نسبت مخالفاني در برابر فيلم صف کشيدهاند؛ خصوصاً که تبليغات بيش از حد اين دوستان در روزهاي قبل از نمايش، فضايي ساخته بود که همه، نديده از فيلم تعريف ميکردند و کار به نتيجهاي ختم شد که همه سيمرغها به خانهاي برود که باعث ايجاد مناقشات فراوان در بدنه سينما شود؛ هرچند که هنوز تبعات اصلي آن بروز نکرده است. (شب دراز است و قلندر بيدار). به هر حال عملکرد نادرست اين جنابان، پوست موز زير پاي سازمان سينمايي شد که حالا به انواع حيل ميخواهند مخالفان و منتقدان فيلم مذکور (و اشتباهاتشان) را وادار به عذرخواهي کنند، آنهم از جيب رسانه ملي!؟ فضاي گعدهاي و دور همي که بهروز افخمي در «هفت» به راه انداخته، همانطور که فهيم آن را بيهدف و باري به هر جهت خواند باعث ميشود حرفهايي از جنس تخريب بهترين بازيگر مرد جشنواره نيز مطرح شود. رويکرد تخريبي که در قالب تمسخر منتقدان برنامه و افخمي چندي است در اين برنامه دنبال ميشود. راهي که در نهايت آنطور که پرستويي گفته است به تخريب سينما منجر خواهد شد.
جوان/شب به ياد ماندني براي سينماي ايران
حاتمیکیا: سینمای ایران رسماً گوساله سامری شده
ابراهیم حاتمیکیا در جشن منتقدان سینمای انقلاب و اهدای جایزه سینمای ققنوس با انتقاد شدید از وضعیت سینمای ایران شرایط فعلی سینما را مشابه با پرستیدن گوساله سامری دانست.
ابراهیم حاتمیکیا در جشن منتقدان سینمای انقلاب و اهدای جایزه سینمای ققنوس با انتقاد شدید از وضعیت سینمای ایران شرایط فعلی سینما را مشابه با پرستیدن گوساله سامری دانست.
جشن منتقدان سينماي انقلاب و اهداي جايزه سينمايي ققنوس با حضور مديران و هنرمندان و مردم در تالار انديشه حوزه هنري برگزار شد.
محسن يزدي دبير مجمع نويسندگان و منتقدان سينماي انقلاب در این مراسم گفت: اين مجمع امسال نخستين جشن خود را براي تجليل از نويسندگان مطبوعاتي در حوزه سينماي انقلاب برگزار كرده و داوري فيلمها با رأيگيري از ۵۰ منتقد و نويسنده انجام گرفته است. وی افزود: در چهار دوره رسانههاي انقلاب فيلمهاي منتخب خود را از ميان فيلمهاي جشنواره فجر انتخاب كردهاند كه بازخوردهاي خوبي داشته است. اين مجمع تشكيل شده است تا بتواند به نحوي اين جوانهاي خوش قلم را در كنار يكديگر جمع كنند و پر رنگتر حاصل اين تلاش را ببينيم. یزدی گفت: ما جمعي هستيم كه آرزو داريم سالنهاي سينما مملو از مردم باشد و فيلمهاي خوب به نمايش درآيد.
در ادامه مراسم جايزه آيينه در بخشهاي مختلف اهدا شد. ابتدا در بخش رسانه جايزه نقد فيلم به محمدرضا باقري از نسيم آنلاين، بهترين معرفي فيلم به رضا محرري از تسنيم، بهترين يادداشت سينمايي به سجاد مهرگان و بهترين گزارش به محمدرضا شهبازي از سايت سوره سينما اهدا شد.
تقدير از بابك حميديان
در همين بخش، بابك حميديان جايزه ويژه هنرمندان را به خاطر بازي در فيلم باديگارد گرفت. او پس از دريافت اين جايزه گفت: «بخش قابل توجهي از هويت خودم را به واسطه نقد در سينماي ايران ميدانم. هميشه تلاش ميكنم از مُد مرسوم جامعه فاصله بگيرم و سعي ميكنم خودم باشم و از بزرگترهايم ياد بگيرم. بايد بگويم كه احترام بزرگاني مثل علي نصيريان بر من واجب است.»
دريافت جايزه از خانواده شهيد شريف واقفي
در ادامه بهروز شعيبي جايزه اين بخش را براي فيلم سيانور دريافت كرد. او پس از دريافت اين جايزه گفت: «خوشحال هستم كه من را شايسته اين تقدير دانستيد. از جهتي ديگر نيز خوشحال هستم از اين جهت كه جايزه خود را از خانواده شريف واقفي گرفتم.» سپس محمد حسين مهدويان، كارگردان فيلم ايستاده در غبار براي دريافت جايزه بهترين فيلم به روي سن دعوت شد اما او به دليل سفري كه داشت نتوانست در اين مراسم حضور پيدا كند و مهدي حجازيفر، بازيگر نقش احمد متوسليان اين جايزه را دريافت كرد و نامه را از سوي محمد حسين مهدويان خواند. در بخشي از اين نامه آمده بود كه «امشب بايد قدردان مردي باشيم كه شايسته تقدير است و آن حاج حبيب والينژاد است. بزرگترين ثمره اين 11 سال كارم آشنايي با ايشان بود.»
آسمان حسيني براي والينژاد
بخش بعدي برنامه به تقدير از حبيب والينژاد اختصاص داشت. عبدالحميد قديريان كه براي تجليل از والينژاد به روي صحنه آمده بود در سخناني كوتاه گفت: خدا توفيق داد كه اربعين امسال كربلا بودم و در آن فضاي نوراني يك مجموعه تابلو كار كردم. اگر تعريف هنرمند مسلمان انقلابي اين باشد كه دعوتكننده از ظلمت به نور است و تلاش ميكند كه نور را ببيند، بايد بگويم كه اميدوارم خداوند در فضايي كه كار ميكنم فضاي اربعين را قرار بدهد. بايد حتماً اربعين را در نظر داشته باشيم كه جامعه آرماني شيعه در اربعين آبياري ميشود. بايد به اين موضوع، فراتر از سياستهاي فرهنگي نگاه كنيم و يك نگاه جديد به آن داشته باشيم.
در اين بخش از حبيب والينژاد تقدير شد و تابلويي از عبدالحميد قديريان به نام آسمان حسيني به والينژاد اهدا شد.
در اين مراسم تجليل مهدي شاه محمدي نيز صحبت كرد و پس از او والينژاد لب به سخن گشود و گفت: من بچه همين حوزه هنري هستم و امروز تابلويي را از آقاي قديريان ميگيرم كه خود نيز از بچههاي قديمي حوزه هنري است. فكر ميكنم كه انگار قرار است اتفاقي بيفتد تا همه دوباره دور هم جمع شويم. بايد خطكشيها را كنار بزنيم و يك صدا بشنويم و در حوزه و روايت فتح جمع شويم و فكر ميكنم اين راه بايد ادامه پيدا كند. وي ادامه داد: به نظرم بايد از آقايان بهزادپور و سلحشور تجليل كنم و اميدوارم آقاي سلحشور دوباره سلامتيشان را به دست بياورند. آن چيزي كه من ياد گرفتم از اين دوستان بوده است. آنها اين مفاهيم را به ما ياد دادند و ما هم آنها را در اختيار جوانان قرار داديم.
سينماي ايران گوساله سامري شده است
اهداي جايزه ققنوس و آينه به ابراهيم حاتميكيا و فيلم باديگارد او را روي صحنه و پشت تريبون آورد. ابراهيم حاتميكيا در بخشي از صحبتهايش گفت: «ديدم آقاي افخمي در جمع بود، دلم نيامد اين جمله را نگويم، البته اينجا ميتوانم اين را بگويم كه يك اتفاقي در سينما در حال رخ دادن است كه در برنامه آقاي افخمي هم هست؛ اينكه يك دعوايي بود در اول انقلاب كه ظرف مهمه يا مظروف؟ فرم مهم است يا محتوا؟ همين حوزه نقطهاي بود كه ميخواست اينها را به هم وصل كند، خيلي هم بابتش زحمت كشيد. حاتميكيا افزود: الان احساس ميكنم، دقيقاً يعني دهه اخير، سينما دارد بت ميشود؛ يعني رسماً يك گوساله سامري تعريف ميشود، اينقدر اهميت پيدا ميكند كه ديگر در آن چهچيزي هست و چهچيزي ميخواهيم بگوييم از ياد ميرود...» در بخش بعدي جايزه ققنوس به برگزيدگان اهدا شد. فيلمهاي سيانور، باديگارد، ايستاده در غبار، جشن تولد، دلبري و انيميشن فهرست مقدس در اين بخش برگزيده شدند. همچنين در بخش تقدير از رسانهها از خبرگزاري تسنيم، خبرگزاري مهر و روزنامه جوان تقدير شد.
هميشه براي اعتقادم بازي كردهام
سپس از علي نصيريان براي بازي در فيلم «شكارچي شنبه» تقدير شد. علي نصيريان پس از اين تقدير گفت: اين جايزه و اين تقدير بايد از جوانها انجام بشود، نه از من. وقتي در اين مجالس ميآيم، حركت شورانگيز اين جوانها را ميبينم، شاهد رشدهاي خوبي در استعدادها هستم. آرزو ميكنم كه كارهاي خيلي درخشاني را شاهد باشيم.
وي ادامه داد: فكر ميكنم كه اينجا جاي تقدير از حاتميكيا است چراكه ايشان براي سينماي اين كشور خيلي كار كردند. حرفي كه ايشان راجع به محتوا زدند واقعاً درست است. خاطرم هست بعد از بازي در فيلم شكارچي شنبه، عدهاي فكر ميكردند كه من براي بازي در اين فيلم مبلغ قابل توجهي دريافت كردهام در حالي كه من حتي از دستمزدم نيز كمتر گرفته بودم. خودم سوژه و محتواي فيلم شكارچي شنبه را بسيار دوست داشتم. يادم است زماني كه سناريوي اين كار به دست من رسيد، در شمال مشغول كار فيلمبرداري فيلمي بودم اما اين سناريو اين قدر برايم جذاب بود كه وقتي آن را خواندم حتي يك بار هم زمين نگذاشتم.
بازي كردن در اين فيلم براي من جذاب بود چراكه مضمون آن را دوست داشتم. او در بخش پاياني سخنان خود گفت: بايد اعتقاد به كار وجود داشته باشد و نميتوان دروغ گفت. اگر صداقت و باور داشته باشيم بسيار بهتر ميتوان كار كرد. خود من به موضوع فلسطين و موضوع فيلم ابراهيم حاتميكيا باور داشتم. هنر بايد خود بجوشد. به نظرم اين فيلم هايي كه امسال جوانان كار كردند بسيار خوب بود و واقعاً پيشرفتهاي خوبي داشتيم و بايد از آنها تقدير شود.
تقدير از محمد كاسبي و بوي گل محمدي
در اين بخش از همسر شهيدان مدافع حرم روحالله قرباني و شهيد سياح تقدير شد و همسر شهيد قرباني نامهاي را خطاب به همسر شهيدش خواند كه فضاي مراسم را عوض كرد. بخش پاياني اين مراسم نيز به تقدير از محمد كاسبي اختصاص داشت. او در سخنان خود گفت: «از خدا سپاسگزار هستم كه جايي از من تقدير شد كه خانه من است. من هميشه حوزه و بچههاي حوزه هنري را سپاه پاسداران فرهنگي اين انقلاب ميدانم. اكنون بوي گل محمدي در فضاي حوزه پيچيده است و اميدوارم اين عطر هميشه در فضاي ايران به مشام همه مردم برسد.» پس از پايان اين مراسم، فيلم باديگارد به كارگرداني ابراهيم حاتميكيا اكران شد.
جوان/ استقبال کتابفروشيها از طرح عيدانه کتاب
مديرعامل خانه کتاب مجري طرح «عيدانه کتاب» با اشاره به آغاز اجراي اين طرح در سراسر کشور، استقبال کتابفروشيها را از آن رضايتبخش خواند.
مجيد غلاميجليسه، مديرعامل خانه کتاب، با اعلام آغاز ثبتنام کتابفروشيهاي سراسر کشور در طرح «عيدانه کتاب» گفت: ثبتنام کتابفروشيهاي متقاضي از هفته قبل آغاز شده و کماکان ادامه دارد و آمار ثبتناميها تاکنون، نشان از استقبال خوب کتابفروشيها از اين طرح نسبت به طرح قبلي (کتابفروشي به وسعت ايران) است. طرح «عيدانه کتاب» در پي طرح «کتابفروشي به وسعت ايران» در هفته کتاب امسال و با هدف تشويق مردم به حضور در کتابفروشيها و خريد کتاب و کمک به اين واحدهاي فرهنگي از طريق يارانهاي که از سوي معاونت امور فرهنگي وزارت ارشاد اختصاص يافته، از ۲۲ بهمن به مرحله اجرا درآمده و تا عيد نوروز ادامه دارد. براساس طرح عيدانه کتاب، مردم ۴۰ روز مانده به نوروز ميتوانند با حضور در کتابفروشيهايي که عضو اين طرح شدهاند، کتابهاي مورد علاقه خود را با تخفيف ۲۰ درصدي تهيه کنند. به گفته مسئولان خانه کتاب، در طرح «کتابفروشي به وسعت ايران» که به مدت حدود دو هفته اجرا شد، ۲۱۵ کتابفروشي از سراسر کشور درخواست مشارکت داده بودند که در نهايت و با توجه به يارانه تخصيص يافته (حدود ۱۰۰ ميليون تومان)، امکان مشارکت دادن ۱۰۵ کتابفروشي در اين طرح فراهم شد که در پايان مدت ياد شده، در مجموع حدود ۲ ميليارد تومان کتاب از سوي ۱۴ هزار و ۴۳۵ نفر از مردم در نقاط مختلف کشور خريداري شد.
استانهاي تهران، اصفهان و خراسان رضوي به ترتيب با ۳۲، ۲۰ و ۱۰ کتابفروشي بيشترين سهم را در مشارکت در طرح کتابفروشي به وسعت ايران داشتند؛ با اين وجود بالاترين سهم خريد به ترتيب مربوط به شهروندان استانهاي اصفهان، تهران و گيلان بوده است. کتابهاي آموزشي و کمک آموزشي مشمول طرح «کتابفروشي به وسعت ايران» نميشدند و تنها کتابهاي عمومي با ۱۵ درصد و کتابهاي کودک و نوجوان با ۲۰ درصد تخفيف در اين طرح قابل خريد و فروش بودند. مديرعامل خانه کتاب حداقل يارانه تخصيصي به هر کتابفروشي را در طرح «عيدانه کتاب» ۲ ميليون و سقف آن را حدود ۱۰ ميليون تومان اعلام کرد و گفت: حداکثر ميزان خريد توسط هر نفر هم که همانند طرح «کتابفروشي به وسعت ايران» تنها يک بار و با ارائه کارت ملي صورت ميگيرد ۱۰۰ هزار تومان است. همچنين در فاز دوم اين طرح ۱۰ استاني که نتوانستند در طرح «کتابفروشي به وسعت ايران» مشارکت کنند، مشارکت داده خواهند شد.
جوان/پرداختن گسترده جشنواره فيلم فجر به بزهکاريهاي اجتماعي
8 فيلم جشنواره فجر با سوژه قتل
با گذشت بيش از يک هفته از پايان سي و چهارمين جشنواره فيلم فجر، نگاهي به آثار اين دوره نشان از پررنگ بودن آسيبهاي اجتماعي به خصوص تکرار سوژه قتل در آثار بخش سوداي سيمرغ دارد.
نویسنده : سپيده آماده
به گزارش «جوان»، گرايش سينماگران به ساخت فيلمهايي با مضامين اجتماعي از دهه 70 آغاز شد و در سالهاي پاياني اين دهه با ساخت فيلمهايي مانند «دختري با کفشهاي کتاني»، «شوکران»، «دو زن» و «من ترانه 15 سال دارم» به اوج خود رسيد. هرچند دهه 70 سرآغازي براي شکلگيري سينماي اجتماعي پس از انقلاب بود، اما دهه 80 را ميتوان مهمترين دهه در اوجگيري سينماي اجتماعي کشور دانست. در سي و چهارمين دوره از جشنواره فيلم فجر هم به روال دورههاي پيشين گرايش به آسيبهاي اجتماعي به وفور ديده ميشد، تا آنجا که هشت فيلم بخش سوداي سيمرغ بين دوره به سوژه قتل پرداخته است. در اين ميان سوژه اصلي فيلم «آخرين بار کي سحر را ديدي؟» به کارگرداني فرزاد مؤتمن، قتل دختري به نام سحر است. فرداي شبي که سحر نميآيد، خانوادهاش با تصور گم شدن او راهي کلانتري ميشوند و در نهايت مشخص ميشود سحر به دست برادرش و به دليل سوءظني که به او داشته، به قتل رسيده است. «خشم و هياهو» ديگر فيلم جشنواره سي و چهارم است که پرونده قتل لاله همسر ناصر محمدخاني را که يکي از جنجاليترين پروندههاي قتل دهه 80 بود، به عنوان سوژه خود انتخاب کرده است. «آبنبات چوبي» محمدحسين فرحبخش هم ديگر فيلم با سوژه قتل جشنواره است. مرد به ظاهر موجه فيلم با خواهر همسر خود رابطه نامشروع دارد و براي پنهان ماندن اين راز، خواهر همسر و دوست او را به قتل ميرساند و در نهايت به دست خانواده همسر کشته ميشود. «انتهاي خيابان چهل و يکم» هم روايتي نوين از تراژدي کلاسيک هابيل و قابيل است، دو برادر بر سر اختلافات مالي درگير ميشوند و يکي ديگری را به قتل ميرساند و در اين ميان همسر مقتول به دنبال قصاص قاتل است. «بارکد» مصطفي کيايي هم در سکانسهايي به قتل يکي از قاچاقچيان مواد مخدر از سوي قهرمانان قصه ميپردازد. «نيمهشب اتفاق افتاد»، «پل خواب» و «يک شهروند کاملاً معمولي» ديگر فيلمهاي بخش مسابقه اين دوره هستند که هر کدام در بخشي از داستان به مسئله قتل پرداختهاند. با توجه با پرداختن مكرر به سوژه قتل در ميان آثار امسال اين سؤال مطرح ميشود که جامعيت اين سوژه در جامعه ما، به چه اندازه هست که لزومي بر اين حجم پرداخت سينمايي داشته باشد؟
جوان/تحليلي بر يك انيميشن سينمايي با روايتي قرآني
«فهرست مقدس»؛ شاهكاري سينمايي در برابر سينماي صهيونيسم
فهرست مقدس فيلمي قهرمانمحور در ساختار كلاسيك است كه با قهرمانش«هاران» روايت ميشود. شخصيتهاي اين انيميشن كه موجوداتي ميان انسان و حيوان هستند با شخصيتپردازي و كاراكترهايي بسيار گيرا و ملموس بيانكننده داستاني تاريخي هستند كه سنديت آن به آياتي از قرآن در سوره عروج بازميگردد
نویسنده : صابرالله داديان
فهرست مقدس فيلمي قهرمانمحور در ساختار كلاسيك است كه با قهرمانش«هاران» روايت ميشود. شخصيتهاي اين انيميشن كه موجوداتي ميان انسان و حيوان هستند با شخصيتپردازي و كاراكترهايي بسيار گيرا و ملموس بيانكننده داستاني تاريخي هستند كه سنديت آن به آياتي از قرآن در سوره عروج بازميگردد. فيلم داستان اولين آدم سوزي تاريخ را روايت ميكند كه به دست ربيان يهودي صورت گرفته و سران اين قوم، نصرانيهايي را كه به نام نوكيشان دست از دين آبا و اجداديشان كشيدهاند و به آيين نصراني درآمدهاند در درهاي موسوم به اخدود به آتش كشيدهاند.
داستان با محوريت هاران ماجراي دزد گردنه بگيري را روايت ميكند كه توسط سران ربيان اجير ميشود تا به شهر نجران آمده و فردي به نام «فيمون» را كه آيين نوكيش نصراني را تبليغ و معرفي ميكند بكشد.
از لحاظ دستاوردهاي فني و همچنين هنري در سينماي انيميشن، فهرست مقدس را بايد بهترين عملكرد جوانان و متخصصان انيميشن كشور دانست كه بحق ميتواند در مقابل انيميشنهاي باكيفيت شركتهاي دريم وركز و ديزني و پيكسار قد علم كند.
فيمون كه پيامآور آزادي و صلح و برابري است همچنين به مردم نجران كه در ظلم و ستم ستمگران نجران زندگي ميكنند نويد ظهور فرستادهاي را ميدهد كه مردم جهان را از زير بار ظلم و ستم رهايي ميبخشد. سخنان زيبا و انديشههاي آزاديبخش فيمون مردم زيادي را به طرفش ميكشد كه يكي از بزرگان نجران به نام «بارناباس» نيز در ميان آنهاست. بارناباس كه نفوذ بالايي هم در نجران دارد به فيمون پناه داده و خواستار حفاظت از او ميشود. دختر بارناباس به نام «رفعه» نيز از پيروان فيمون و كيش نو ظهور اوست كه دل در گرو آرمانهاي او دارد.
در اين ميان هاران با سكههاي طلايي كه از ربي اعظم ميگيرد تطميع شده و براي عملي كردن نقشه قتل فيمون به او نزديك ميشود. با اتفاقي، هاران با رفعه آشنا شده و به او علاقهمند ميشود. علاقهاي دو طرفه كه موجب نزديكي بيشتر رفعه و هاران ميشود و پاي او را به سراي بزرگ بارناباس باز ميكند. جايي كه فيمون در آنجا پناه گرفته و در حال نوشتن كتابي ارزشمند است كه ارزش آن در پايان فيلم مشخص ميشود.
هاران كه فردي باهوش، قدرتمند و آماده است از سوي بارناباس و رفعه براي حفاظت از جان فيمون انتخاب ميشود و به رفعه قول ميدهد كه از فيمون محافظت كند. اما خبر آمدن زنواس، حاكم قدرتمندي كه حاكم طماع و پرخور نجران كه در كاراكتر خوك تجسم يافته زير سلطه اوست همه چيز را بر هم ميزند.
هاران كه دلدادگياش به رفعه او را اسير و از طرفي به آرمانهاي او نزديك كرده است مأمور ميشود تا با طلوع خورشيد، فيمون را از بالاي كوهي به پايين پرت كند. جايي كه فيمون خود بر بلنداي كوه ايستاده و منتظر مرگ است و آن را بهاي آزادي مردم شهر نجران و همچنين هاران ميداند.
مقدمات تغيير و تحول هاران در فيلمنامه به خوبي فراهم شده است تا با پيوستن او به جرگه طرفداران و فداييان فيمون حسي از غافلگيري و عدم منطق داستاني در مخاطب ايجاد نكند. شخصيت هاران را ميتوان قهرماني كاملاً كلاسيك دانست كه سير تحولش به خوبي با عشقش به رفعه و ذات سركش و عاصياش در بريدن از ربيان و نيز دزدان گردنه بگير كوههاي نجران پرداخت شده و او را به قهرماني از جنس قهرمانان اسطورهاي بدل ميكند.
شخصيتپردازيها از لحاظ كاركرد داستاني و دراماتيكشان به خوبي جاي خود را در فيلمنامه پيدا كردهاند، شخصيت فيمون و بارناباس در كاراكتري شبيه به شتر مجسم شدهاند كه احوالات معنوي و نيز شخصيت آرام آنها را به خوبي به مخاطب ميرساند.
در مقابل سپاه زنواس كه كفتاران بيرحمي هستند و شخصيت وهمآور و ترسناك زنواس به خوبي شخصيتپردازي و طراحي شدهاند.
داستان فيلم از لحاظ كاركرد استراتژيك ميتواند درخورترين پاسخ به پديده هولوكاست باشد و در مقابل ادعاي سينماي صهيونيسم همچون فهرست شيندلر، جوابي درخور و دراماتيك در آستين سينماي استراتژيك باشد. از لحاظ دستاوردهاي فني و همچنين هنري در سينماي انيميشن فهرست مقدس را بايد بهترين عملكرد جوانان و متخصصان انيميشن كشور دانست كه بحق ميتواند در مقابل انيميشنهاي باكيفيت شركتهاي دريم وركز و ديزني و پيكسار قد علم كند.
انيمه و حركات شخصيتها و همچنين لوازم صحنه، نظير اجسام بيجان، حركت لباسها، پردهها، آب و امواج دريا و ديگر فضاهاي بصري فيلم به نحو احسن و در بالاترين توان كيفي سينماي انيميشن كار شده است.
در اين ميان بايد اذعان كرد كه كارگرداني فني و نيز هنري فيلم در ارائه دكوپاژي گيرا، قاب بندي و طراحي فضا و نيز استوري بوردي فني و بينقص نشان از ظهور كارگرداني خبره، كاربلد و با اطلاع ميدهد كه نه تنها با دستاوردهاي سينماي انيميشن آشناست و بر آن مسلط است كه سينما را به مفهوم هنر سينما و كاركرد رسانهاياش نيز به خوبي ميشناسد و ميتواند با هنر داستانگويياش بر پرده سينما مخاطب را تا پايان فيلم نگه دارد.
سكانس پاياني فيلم با مرگ هاران در دامان فيمون مقدس و احاطه زبانههاي آتش و گدازه سوزان به گرد نصرانيهاي گرفتار در دره اخدود، تأثيرگذارترين سكانس فيلم به شمار ميرود كه ميتواند در دل مخاطب خارجي فيلم نيز با هر كيش و آييني اثر كند و كاركرد دراماتيك خود را داشته باشد. حداقل كاركرد معنايي فيلم آگاهي بخشي به مخاطب جوان و كنجكاو غربي است، همانهايي كه با نامه مقام معظم رهبري به كند و كاو در جامعه خود افتاده و براي آگاهي بيشتر به تكاپو افتادهاند. در اثرپذيري آيات قرآن هيچ شكي نيست و بايد اميدوار بود فيلم با وجود عنصر درام و تصويرپردازي بسيار قدرتمند و زيبا از اين داستان قرآني، تأثير شگرف بر دنياي غرب و شرق و مخاطبان سينما و نيز دغدغهمندان عالم بگذارد. انيميشني كه ميطلبيد جايگاهي بسيار رفيعتر در جشنواره انقلابي فيلم فجر پيدا كند و با احترام از آن استقبال شده و به احترام قرآن و برداشت استراتژيك قرآني فيلم در سطحي وسيع و در خور در اين جشنواره به اكران عمومي درآيد. شايد همين فرصت كوتاه پخش فيلم براي اهالي رسانه، مقدمهاي باشد تا پخشكنندگان فيلم به فكر افتاده و براي رقابت در پخش اين شاهكار سينمايي انيميشن ايران با يكديگر به رقابت بپردازند، تدابيري كه مطمئناً تهيهكنندگان فيلم به آن انديشيدهاند و براي اكران وسيع بينالمللي آن تصميماتي مهم و اساسي گرفتهاند.
جوان/تهیه کننده فیلم سینمایی بادیگارد: گیریم سر ابراهیم مارا مثل آوینی بریدند، با لشکر پشت سر آقا ابراهیم چی می کنید
تهیه کننده بادیگارد در اختتامیه جشن سینما انقلاب و اهدای جوایز ققنوس و آیینه، طی سخنانی به شدت از عملکرد فرهنگی دولت یازدهم انتقاد کرد.
به گزارش خبرنگار «جوان»، احسان محمد حسنی که برای دریافت جایزه تهیه کنندگی فیلم «بادیگارد» در اختتامیه جایزه سینما انقلاب و اولین دوره جایزه «آینه» حضور پیدا کرده بود، پس از دریافت جایزه با قرائت یادداشتی گفت: به نام خداوند شهیدان
سلام به برادران و خواهران خوبم، حلاوت و شیرینی این هدیه را که از دستان برادران عزیزم و در این مراسم گرفتم و همچنین آن دستکش بافتنی و کلوچۀ شیرین محلیِ مادر شهید در جشنوارۀ عمار را به مراتب گواراتر از صدها مرغ و سیمرغ می دانم.
محمد حسنی سپس رئیس دولت را خطاب قرار داد و گفت: امّا سخنی با آقای رییس جمهور و رییس شورای عالی انقلاب فرهنگی،
آقای رییس جمهور! بحث ما با شما دعوای کودکانه ای از جنس دادن مرغ و سیمرغِ جشنوارۀ فیلم فجر نیست. به مردم آدرس غلط ندهید. بحث بر سر این است که به زور می خواهید حُقنه کنید که دورۀ انقلاب و تفکر انقلابی منقضی شده است و مردم آثار انقلابی نمی خواهند. «بادیگارد» امروز تبدیل به یک «نماد» شده. ممکن است بفرمایید این مردمی که از آن نام می برند دقیقاً چه کسانی هستند؟ منظورتان از مردم، جمع محدودی از جِنتلمن های فستیوال چی هستند و یا کسانی که در پیاده روی اربعین حسینی در جاده های آسمانیِ منتهی به کربلا حضور دارند و یا کسانی که راهپیمایی 22 بهمن و حماسۀ طوفانیِ 9 دی را آفریدند هم از نگاه یاران شما مردمند؟! با این حساب بادیگارد را مردم در آغوش گرفته اند؛ ببینید ...
وی تاکید کرد: آقای رییس جمهور! دیپلمات ها و بادیگاردهای فرهنگی شما تا کی می خواهند دیوارِ در حالِ فروریختنِ فرهنگِ و هنر کشور را با جشنواره های پوشالی کاغذ دیواری کنند؟ و تا کی می خواهند جسم بی جان و رو به احتضار فرهنگ این آب و خاک را با آمپولِ مُسکِن جشنواره های بَزَک شده و پوچ سر پا نگهدارند؟
تهیه کننده فیلم «بادیگارد»، ادامه داد: آقای رییس جمهور بیایید با هم رو راست و منطقی باشیم. خانواده های عزیز شهدای مدافع حرم، نیازی به اهدای سکه در افتتامیه و اختتامیۀ جشنوارۀ فجر شما نداشتند، بفرمایید از حدود 70 فیلم تولید شده در سال جاری که فقط 30 فیلم در جشنواره ارائه شده و خدا به خیر کند بقیه اش را که پنهان کرده اند از چشم های تیزبین رسانه ها، سهم مدافعان حرم حتّی یک فیلم نبوده؟ حتماً باید داعش و حامیان بین المللی اش و حضرت کدخدا، برج میلاد و برج آزادی را در وسط تهران منفجر کنند تا به خودتان بیایید؟ متأسفم که مستند باید بگویم در دولتِ امید شما، یأس آورترین و نا امید کننده ترین آثار سینمایی تولید شده است و تولید این چند اثر ارزشی و انقلابی هم هیچ ربطی به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی شما ندارد!
مدیر سازمان فرهنگی رسانه اوج با اشاره به انتخاب «ایستاده در غبار» بعنوان بهترین فیلم جشنواره، گفت: دلیل جایزه دادن به فیلم حاج احمد متوسلیان (ایستاده در غبار) هم برای ما روشن است: اولاً: نمی توانستند کیفیت و قابلیت بالای فنی و تکنیکی این اثر را نادیده بگیرند. ثانیاً: برای خالی نبودن ظاهرِ ویترین شان از یک اثر دفاع مقدسی پاک و ناب تجلیل کردند. ثالثاً: شما یاد شهدا را می خواهید نه راه شهیدان را.
احسان محمد حسنی تاکید کرد: بنابراین حاج احمد را در دوران جنگ 8 ساله دوست دارید، امّا اگر همین حاج احمد به امروز بیاید و عملداری همچون قاسم سلیمانی شود و بادیگارد نباشد، بلکه محافظِ انقلابیِ این نظامِ الهی باشد، شما را عصبانی می کند و او را طرد می کنید.
تهیه کننده فیلم بادیگارد در انتها افزود: امّا جملۀ آخر، گیریم دیپلمات ها و بادیگاردهای فرهنگی شما، ابراهیم ما را هم مثل سیدمرتضی آوینی سربریدند - یادمان نرفته شش ماهۀ آخر حیات آقامرتضی را که آقای هاشمی به صدا و سیما ممنوع الورودش کرده بود - با لشکر لشکر علمداران تازه نفس، با استعداد و انگیزۀ آرمانیِ جبهۀ فرهنگی انقلاب که پشت سر آقا ابراهیم ها ایستاده اند، چه می کنید؟! ضرر می کنید آقای رییس! ضرر می کنید والسلام.
به گزارش «جوان» جشن منتقدان سینمای انقلاب و اهدای جایزه سینمایی ققنوس و اهدای جایزه آیینه از سوی مجمع نویسندگان و منتقدان سینمای انقلاب، جمعه شب در تالار اندیشه حوزه هنری برگزار شد. در این مراسم از فیلم های بادیگارد، ایستاده در غبار، سیانور و انیمیشن فهرست مقدس تجلیل به عمل آمد. در انتهای برنامه نیز فیلم بادیگارد برای حضار اکران شد.
حمایت/فضایمجازی
چگونه بیهویتی را به ما تزریق میکند ؟
شاخصههای انسان بیهویت
هویت و موضوعات پیرامونی آن از مهمترین مباحثی است که از دیرباز تا امروز در حوزه جامعهشناسی مورد بحث قرار گرفته است و افراد بسیاری درباره آن ابراز نظر کرده و عوامل گوناگونی را در شکل گیری و تغییر هویت فردی و اجتماعی بیان کردهاند. گزارش زیر به نقش فضای مجازی در سلب هویت افراد پرداخته است:
هویتهای پوچ؛ خواسته دستان پشت پرده گفتمان جهانیشدن
یکسان سازی عقاید، دغدغهها، ایدههای مردم و از بین بردن هویتهای قومی، یکی از مهمترین اهداف غرب برای مدیریت بر جامعه جهانی بود که در غالب گفتمان «جهانی شدن» مطرح شد. پروژه جهانی شدن که توسط نظام اقتصادی سرمایه داری مطرح شد، تمامی ابعاد تکنولوژی از جمله رسانههای جمعی برای نیل به اهداف خود به خدمت میگیرد. فضای مجازی به عنوان آخرین، تاثیرگذارترین و مهمترین رسانه عصر حاضر، نقش بسزایی در پروژه «بیهویت سازی» ایفا میکند. امکان ایجاد هویتهای چندگانه، یکی از مهمترین دستاوردهای فضای مجازی برای بشر روزگار ما است. هر فردی میتواند با استفاده از هویتهای جعلی پایه گذار ناهنجاریهای بسیاری در جامعه باشد. ادامه این حرکتهای خارج از عرف و هنجارگریز و در عین حال مجهول بودن هویت فرد عامل، وی را به انجام حرکتهای مشابه با هویتهای جعلی ترغیب میکند. این مساله علاوه بر ایجاد ناهنجاریهای اجتماعی برای هویت فردی و جمعی نیز تبعات ویرانگری را در پی خواهد داشت.
میل به دیده شدن همیشه افراد را به افعال خاصی وا میدارد تا مورد پسند دیگری قرار بگیرند. حال در نظر بگیرید در اینترنت افراد بدون محدودیتهای دنیای حقیقی میتوانند هویت دلخواه و در بسیاری از مواقع دروغین خود را برای دیگری به نمایش بگذارند.
قدرت و نقش کاربر فضای مجازی در بازنمایی هویت خود برای سایرین از تاثیری که وی در نمایش هویت خود برای دیگران در فضای حقیقی دارد، بیشتر است. حال اگر افراد در بازنمایی هویتی خود موفق باشند، حس رضایتمندی کاذبی نسبت به افعال خود دارند و در صورتی که نسبت به بازنمایی هویت مورد نظرشان موفق نباشند به نوعی احساس ناکامی کرده و دچار یکی از رایجترین انواع افسردگی در عصر حاضر میشوند.
تفاوت هویتی در فضای حقیقی و مجازی
مساله مهم دیگری که در این زمینه میتوان مطرح کرد تفاوت هویتی هر فرد در فضای حقیقی و مجازی است. این مساله ناشی از دروغین بودن هویت مجازی افراد و تقابل آن با هویت حقیقی آنهاست که در فضای زندگی روزانه با آن شناخته شدهاند. این مساله میتواند در بلند مدت و کوتاه مدت آثار مخربی برای فرد و جامعه در پی داشته باشد. از جمله این آثار میتوان به ترویج دورویی در جامعه، از بین رفتن صداقت و از بین رفتن اعتماد عمومی اشاره کرد. به نوعی میتوان گفت تلاش افراد برای تغییر هویتی و بازنمایی هویت مورد نظرشان که در فضای مجازی آن را به نمایش گذاشتهاند و تسری آن به جامعه حقیقی یک ناکامی بزرگ برای هر فردی است.
پیشگیری بهتر از درمان است!
به گزارش جهان، برای کاهش آثار مخربی که اینترنت برای افراد جامعه در پی خواهد داشت و همچنین استفاده موثر از آن، روشها و متدهایی به افراد (حتی از سنین خردسالی) آموزش داده میشود که به عنوان «سواد رسانهای» مشهور شده است. این روزها گذر از بحران هویت (چه در بعد فردی و چه در بعد اجتماعی) به یکی از مهمترین دغدغههای جوامع و کارشناسان حوزه آسیبشناسی اجتماعی تبدیل شده است.
در مقابل، سواد رسانهای نیز به عنوان یکی از کارآمدترین ابزارهای مقابله در حوزه بحران هویتی شناخته شده است. سواد رسانهای با آموزش تفکر انتقادی نسبت به تولیدات رسانهای، سعی کرده است با بالابردن آگاهی مردم، آنها را از مخاطبی منفعل به مخاطبی فعال تبدیل کند. در این پروژه فرد نسبت به آسیبهایی که استفاده از رسانهها بصورت بالقوه دارند، آگاهی پیدا کرده و با آموزشهایی که دیده است، تلاش میکند با در نظر گرفتن ویژگیهای هویت خود، در بازیهای رسانهای به عنوان فردی منفعل و آسیب پذیر شناخته نشود.
حمایت/آیین
اختتامیه جایزه سینمایی «فجر انقلاب» برگزار شد
اهدای «ققنوس» به فراموششدگان جشنواره فیلم فجر
آیین اختتامیه جایزه سینمایی «ققنوس» همراه با جشن تقدیر از برگزیدگان سینمای «فجر انقلاب» در تالار اندیشه حوزه هنری برگزار شد، مراسمی که در آن « بادیگارد»، «ایستاده در غبار» و «سیانور» به عنوان سه فیلم برتر منتقدان رسانههای جبهه انقلاب انتخاب شدند . به طور حتم انتخاب فیلمهای «حاتمی کیا» و «شعیبی» - که در جشنواره فجر مورد بیمهری قرار گرفتند - در فهرست اولینهای این جشن بیانگر این نکته است که اهالی جشنواره فیلم فجر و انجمن منتقدان سینمای دفاعمقدس باهم اختلاف سلیقه داشته و به عبارت دیگر «سیمرغ » و «ققنوس» با هم فاصله دارند.
سینمای انقلاب سینمای مردم است
روحالله رجبی دبیر جایزه سینمایی ققنوس در این مراسم ضمن اشاره به سخنان رهبری گفت: امسال مقام معظم رهبری در ابتدای سال نکتهای را گفتند و آن این بود که چه بهتر است اهالی اندیشه و تفکر در کنار اهل هنر و رسانه در کنار هم قرار گیرند تا در یک فضای بانشاط بتوانند به آثار فاخر مردمی برسند. هدف جایزه سینمایی ققنوس در این 5 سال همین موضوع بوده است.
وی تصریح کرد: تجمیع اهالی تفکر، رسانه و هنر در کنار یکدیگر توانسته است این هدف را محقق کند و تلاش کردیم تا این عَلم بر زمین نیافتد و امسال برگزاری جشن منتقدان سینمای انقلاب و جایزه سینمایی ققنوس مجمعی برای هنر انقلاب شد.
رجبی افزود: باید توجه داشت که سینمای انقلاب سینمای مردم است، سینمای مردمی که انقلاب کردند و انقلابی هستند و نه سینمای اشرافیت، امسال هم رهبر انقلاب بر این نکته اشاره کردند و فرمودند «اشرافیت دوستی» انگار دوباره احیا شده است. امیدوارم سینماگران انقلابی ما بیش از پیش کار کنند تا در همه ابعاد با این موضوع مقابله کنیم.
«محسن یزدی» دبیر جشن تقدیر از برگزیدگان سینمای «فجر انقلاب» نیز در سخنانی با بیان اینکه مجمع نویسندگان و منتقدان سینمای انقلاب، امسال نخستین جشن خود را برای تجلیل از سینمای انقلاب و نویسندگان مطبوعاتی در حوزه سینمای انقلاب برگزار کرد، گفت: داوری فیلمها با رأی گیری از ۵۰ منتقد و نویسنده انجام گرفته است.
وی افزود: ما جمعی هستیم که آرزو داریم سالنهای سینما مملو از مردم باشد و فیلمهای خوب به نمایش درآید.
پس از صحبتهای یزدی جوایز بخشهای مختلف اعلام شد و جایزه بخش نقد «آیینه» به محمدرضا باقری، جایزه بخش معرفی فیلم به رضا محرری، جایزه بخش یادداشت به سجاد مهرگان و جایزه بخش گزارش به محمدرضا شهبازی رسید.
همچنین در حوزه انتخاب فیلم های برتر «آیینه»، انیمیشن «فهرست مقدس» به کارگردانی محمد همدانی و تولید موسسه اوج مورد تجلیل قرار گرفت. فیلم سینمایی «بادیگارد» به کارگردانی ابراهیم حاتمی کیا و تهیه کنندگی احسان محمدحسنی مورد تقدیر قرار گرفت که این جایزه به تهیه کننده این فیلم تقدیم شد.
شما یاد شهدا را میخواهید نه راه شهدا را
«احسان محمدحسنی» پس از دریافت جایزه اش در سخنانی گفت: دستکشی که آن مادر در جشنواره عمار به من داد از صدها سیمرغ و مرغ، برتر بود.
تهیهکننده «بادیگارد» همچنین با انتقاد برخورد دولت با فیلمسازانی همچون حاتمیکیا گفت: آقای رئیس جمهور، با لشکر علمدارهای تازهنفس و بااستعداد و با انگیزه آرمانی جبهه فرهنگی انقلاب که پشت سر آقا ابراهیم ایستادهاند چه میکنید؟
وی ادامه داد: من تنها سخن کوتاهی با آقای رئیس جمهور و رئیس شورای عالی انقلاب فرهنگی دارم، بحث ما با شما دعوای کوچکی مانند دادن یا ندادن مرغ و سیمرغ جشنواره فجر نیست، آدرس غلط به مردم ندهید. بحث این است که شما میخواهید بگویید دوره انقلاب و تفکر انقلاب از بین رفته و مردم آثار انقلابی نمیخواهند اما «بادیگارد» امروز تبدیل به یک نماد شده؛ ممکن است بفرمایید این مردمی که شما میگویید کدام مردم هستند؟ مردمی که در راهپیمایی اربعین هستند یا مردمی که در راهپیمایی 22 بهمن بودند یا مشتی فسیتوالچی؟ مردمی که ما دیدیم «بادیگارد» را در آغوش گرفتند.
حسنی که خطاب به رئیس جمهور سخن میگفت، افزود: دیپلمات ها و بادیگاردهای فرهنگی شما تا کی میخواهند دیوار ویران شده فرهنگ را با جشنوارههای خارجی رنگ آمیزی کنند و تا کی میخواهند با آمپول مسکن جشنوارههای بزک شده و پوچ جسم بیجان و رو به احتضار فرهنگ این کشور را سر پا نگه دارند. بیایید با هم روراست باشیم، خانوادههای شهدای مدافع حرم نیازی به سکههای شما در مراسم افتتاحیه و اختتامیه فجر نداشتند. بگویید در میان 70 فیلمی که تنها 30 فیلم را در جشنواه فجر دیدهایم، سهم این افراد حتی یک فیلم هم نبود؟ حتما داعش و حضرت کدخدا باید برج آزادی و میلاد را در تهران منفجر کنند که شما به فکر بیفتید؟
وی درباره بهترین فیلم جشنواره نیز عنوان کرد: اگر به «ایستاده در غبار» جایزه دادید، برای این است که نتوانستید به تکنیک آن بیتوجهی و از یک اثر پاک صحبت کردید اما مهمتر از آن اینکه شما یاد شهدا را میخواهید نه راه شهدا را.
تلاش میکنم خودم باشم
در ادامه مراسم نیز جایزه ویژه «آیینه» برای بازیگری به «بابک حمیدیان» برای بازی در فیلمهای انقلابی دو سال اخیر وی از جمله «بادیگارد» و «سیانور» تعلق گرفت.
این هنرمند پس از دریافت جایزه گفت: بخش اعظم از هویت خودم را به واسطه نقد در سینمای ایران میدانم و از منتقدان تشکر میکنم. تلاش میکنم خودم باشم و به بزرگان احترام بگذارم.
«بهروز شعیبی» پس از دریافت جوایز سینمایی «آیینه» و «ققنوس» برای فیلم «سیانور» گفت: خوشحال هستم که من را شایسته این تقدیر دانستید. از جهتی دیگر نیز خوشحال هستم از این جهت که جایزه خود را از خانواده شریف واقفی گرفتم.
سپس «محمد حسین مهدویان» کارگردان فیلم «ایستاده در غبار» برای دریافت جایزه بهترین فیلم به روی سن دعوت شد اما او به دلیل سفری که داشت نتوانست در این مراسم حضور پیدا کند و مهدی حجازی فر، بازیگر نقش احمد متوسلیان این جایزه را دریافت کرد و نامه کارگردان این اثر را برای حضار خواند. در بخشی از این نامه آمده بود که «امشب باید قدردان مردی باشیم که شایسته تقدیر است و آن حاج حبیب والی نژاد است...»
تقدیر از «حبیب والینژاد» با تابلویی از استاد قدیریان
در ادامه مراسم از یک عمر فعالیت فرهنگی «حبیب والینژاد» با اهدای تابلویی به نگارگری استاد قدیریان تقدیر شد.
والینژاد پس از دریافت این هدیه در سخنانی گفت: من بچه حوزه هستم و بچه مسجد . خوشحالم تابلویی از دست آقای قدیریان میگیرم که از قدیمیهای حوزه هستند . وی ادامه داد: اینکه بچهها دارند دور هم جمع میشوند خوشحالکننده است و امیدوارم همدل و یکصدا شویم و مرزها را بشکنیم و مثل قدیم در حوزه و روایت فتح با هم باشیم.
جایزه مشترک به «حاتمی کیا» رسید
در ادامه این جشن جایزه مشترک بهترین فیلم دو جایزه سینمایی «آیینه» و «ققنوس» به ابراهیم حاتمیکیا برای فیلم «بادیگارد» رسید.
کارگردان فیلم سینمای «بادیگارد» پس از دریافت جوایزش گفت: این گوساله سامری است، زیبایی دارد، طلا دارد، صدا هست و همهچیز هست، اما اگر از صدای حق حقیقت شنیده نشود، تجلی نداشته باشد، این بت است و این سینما را به جهنم میکشد.
«ابراهیم حاتمیکیا» پس از دریافت جایزه سینمایی ققنوس با اشاره به برنامه «هفت» تصریح کرد: در سالهای ابتدایی انقلاب بحثی بر سر ظرف و مظروف یا فرم و محتوا در سینما وجود داشت که کدام یک مهم است. در همان زمان حوزه هنری یکی از مکانهایی بود که میخواست این دو مقوله را به یکدیگر نزدیک کند و تلاش زیادی هم در این زمینه داشت.
وی افزود: من در دهه اخیر دیدم که سینما برای برخی بدل به بت شده است و رسما یک گوساله سامری تعریف می شود ، به قدری اهمیت پیدا کرده است که یادمان میرود که چه چیزهایی را میخواهیم در آن بگوییم. خالق«آژانس شیشهای» ادامه داد: گاهی تاکید می شود که «بادیگارد» کارگردانی بسیار خوبی دارد که نمی دانم این مساله چگونه می تواند معنا و مفهوم خود کار را برساند اما برای من هیچ افتخاری نیست که بخواهم به عنوان کارگردان و کسی که بلد است فیلم بسازد شناخته شوم. اتفاقا این مهم است که برای چه آمده ام و چه می خواهم بگویم چیزی که در بخش نقد جایش خالی است و بخش عمده ای از دوستان اهل قلم ما با آن غریبه هستند.
وی با اشاره به آیه «و یزکیهم و یعلمهم» اظهار کرد: تبلیغ زیادی برای جوانان صورت می گیرد که باید سینما و قاب سینما را شناخت اما تزکیه و تعلیم دو بال هستند که باید با هم کامل شوند و با هم پیش روند اگر از ابتدا اینها را از بین ببریم و از قاب سینما حرف بزنیم گمراه می شویم و فراموش میکنیم که برای چه آمده ایم. ما همه
جشنواره ها را درنور دیدیم و همه لوح ها را گرفتیم و این چه افتخاری است، این میان چه چیزی بیان کردیم.
این کارگردان سینمای ایران با بیان اینکه حرف هایی وجود دارد که جایی گفته نشده و اگر هم بیان شده است با ما سنخیتی ندارد، گفت: من تلاش کردم این سخنان را بیان کنم. اعتقاد شخصی ام این بوده است که باید آنها را بیان کرد اما الان در نقدها و در رفتارها بیشتر به سینما به ما هو سینما تاکید میشود که باید گفت این همان گوساله سامری است که زیبایی دارد و طلاست اما اگر صدای حق و حقیقت از آن شنیده نشود یک بت است و می تواند به نیستی برود و کار را به جهنم بکشاند.
سیاست روز/ترورهایی که در جشنواره امسال رخ داد
تسويه حساب با سينماي انقلاب
شکی نیست که جشنواره سالانه فیلم فجر فرصتی مناسب است تا فیلمهای تاثیرگذار با برد ملی و بینالمللی در آن رونمایی و آماده اکران شوند به همین خاطر هم این جشنواره مهم سینمایی کشورمان از سیوچهار سال پیش طراحی و اجرایی شد تا فیلمسازان و کارگردانان در رقابتی تنگاتنگ با داشتن چشمانداز و هدفی بزرگ اقدام به ساخت فیلمهای با محتوای غنی فرهنگی و هنری نموده و آثارشان را در معرض نقد و نظر کارشناسان، منتقدان، داوران و اهالی رسانه قرار دهند؛ اما متأسفانه هرچه به جلو آمدیم رویکرد اصلی این جشنواره مهم هنری و فرهنگی در حاشیه قرارگرفته و نگاه متفاوتی را در این عرصه شاهدیم، در این جشنواره که راه خود را به مقدار زیادی گم نموده فیلمهایی را شاهدیم که اغلب نمایی تلخ و سیاه از وضعیت اجتماعی ارائه میدهند البته این آثار در اولویت ساخت و حمایت قرار میگیرند فیلمهایی که مشکلات عده معدودی را با بزرگنمایی و بهکل جامعه تعمیم میدهند؛ فیلمهایی که ازنظر فرهنگی و معنوی دستاوردی برای جامعه خود و جهان ندارند و حضورشان نهتنها در جا زدن است بلکه عقبگرد به سمت آنارشیسم و بینظمی اجتماعی است امید در این آثار معنایی ندارد و خروجیشان نیازی از جامعه را مرتفع نمیکند.
البته در این میان شاهد تولید آثار انگشتشمار خوب با محتوای قوی هم بودهایم و هستیم که حکم آبروی جشنواره فجر را پیداکردهاند؛ چنانچه در جشنواره سی چهارم فیلم فجر هم باوجود تمام نقطهضعفها و کاستیهایی که وجود داشت شاهد رونمایی از فیلمهایی چون ایستاده در غبار، بادیگارد، سیانور، رسوایی۲ و... بودیم که تا اندازه زیادی توانستند خلأ محتوایی و غنای معنایی جشنواره را جبران کنند. اما همه اینها بازهم عذر جشنواره را و مسئولین سینمایی ایران را در رابطه با هدفی که گمشده توجیه نمیکند ابراهیم حاتمیکیا سازنده اثر تأثیرگذار «بادیگارد» در حاشیه اکران فیلمش در جشنواره به نکات جالبی اشاره کرد حاتمیکیا به این نکته اشاره کرد که چرا سینمای ایران به موضوعاتی مثل بحث صدای مدافع حرم که بحث روز جامعه ماست نمیپردازد. او بدون رودربایستی و تعارف حرفهای برندهای را در نشست خبری فیلم «بادیگارد» زد و خطاب به رئیسجمهور کلیددار اصلی عرصه فرهنگ هنر گفت: «من نه به محمد حیدری کاردارم و نه حتی به آقای ایوبی و آقای جنتی با آقای روحانی کار دارم. چطور میشود که فیلمهایی ازایندست وارد مسابقه نمیشوند، حتی اگر ضعیف باشند. اما به هرحال این موضوع، موضوع روز ماست. چه کنیم که هنوز هم مثل زمان جنگ مسئولان سمت شمال میایستند، درحالیکه در جنوب جنگ است. خطر پشت مرزهای این کشور است و دوستان متوجه نیستند...»
اما حرفهای حق حاتمیکیا نهتنها شنیده نشد بلکه حتی در جشنواره امسال بهنوعی شاهد بایکوت و به قول برخی اصحاب رسانه ترور آثار ارزشی حاضر در جشنواره بهخصوص فیلم بادیگارد وی بودیم «رسوایی ۲» دهنمکی نیز در کنار بایکوت «بادیگارد» با تحرکات هجمههای زیادی مواجه شد بهطوریکه دهنمکی با انتشار تصویری از پوستر این فیلم، در صفحه شخصی اینستاگرامش نوشت: دوستان دعا کنید، وقتی همه تلاشها برای دیده نشدنتان هست خدا بخواهد دیده شوید. من که یاد گرفتهام بین لابیگری با اینوآن و توسل به خودش یکی را انتخاب کنم امشب شب دعاست برای آنهایی که جز او کسی را ندارند ما را هم فراموش نکنید. این جملات دهنمکی که در اینستاگرام با صراحت و بدون واسطه با مخاطبش صحبت میکند فارغ از هجمههایی که همیشه از طرف دشمنان دیرینه او به آثارش میشده قابلتأمل است.
«سیانور» ساخته شعیبی نیز باوجود محتوای قابلقبول و استقبال از سوی مخاطبان از نگاه داوران و دستاندرکاران جشنواره دور ماند و به حاشیه رانده شد. شعیبی در نشست خبری فیلم گفت: «سیانور» درباره بخشهایی از تاریخ انقلاب است که مغفول مانده است و تلویزیون تنها اطلاعاتی درباره مقاطع و آدمهای خاص نشان میدهد و داستان ما مربوط به زمان مغفول مانده ۱۳۵۴ است. نسل ما باید از ریا و سودجوییها پرهیز کنیم و مردم باید با واقعیتها مواجه شوند.
درواقع نکته مشترکی که در این فیلمهای باارزش مهجور مانده از نگاه داوران جشنواره وجود دارد این است که همه حرفی برای گفتن داشتهاند هم برای جامعه و هم برای مسئولان و شاید از مشخصههای مهم برخی ازایندست فیلمها آن است که نوک پیکان انتقادشان بدون اغماض و تعارفی به سمت مسئولان مدیران نشانه رفته است؛ فیلمهایی که هرچند به تمامیت نظام و انقلاب و ارزشهای آن متعهد و پایبند هستند، مسئولان و نوع نگاه آنها به جامعه و تعاریف واژههای ارزشی را مورد خطاب قرار دادهاند. مثلاً «بادیگارد» درحالی که یک فیلم حماسی و اکشن است سعی ميکند هویت اصلی و اعتقادات اصیل را به یاد مسئولان کشور بیاورد و اینکه هیچکس از مسئولان بدون اعتقاد بهنظام مقدس اسلامی ایران دارای آنچنان ارزش و اعتباری نیستند که کسی جان خود را برایشان فدا کند «رسوایی۲» نیز اشتباهات مسئولان را در مسائل مختلف از نوع ارتباط با مردم و نوع جرمانگاری (از رباهای بانکی تا فساد در جامعه) مورد نقد قرار ميدهد... .
در حقیقت این فیلمها؛ فیلمهایی هستند که بدون نگرانی با خانواده میتوانیم بهراحتی در سالن سینما به تماشای آن بنشینیم و با سازندگانش به یک حس مشترک برسیم. فیلمهایی که منطبق بر اصول و آییننامهای ساختهشدهاند که جشنواره فجر برای آن تشکیل شد و قرار بود برای دیده شدن آنها و ساختهشدنشان موجودیت پیدا کند، اما اینجاست که باید گفت بایکوت و حتی بدتر از آن حمله به این آثار به اشکال مختلف و تحت لوای الفاظ گوناگون جای تعجب دارد؛ شاید آثاری مانند «بارکد» ازنظر فنی تواناییهایی داشته باشند اما نمیتوان گفت جشنوارهای که نام فجر را با خود یدک میکشد و در یکزمان مقدس و مهم تاریخی اجرا میشود نسبت به چنین فیلمهایی اینگونه برخورد البته شاید مهجور ماندن آثار ارزشی و توانمند در جشنواره فیلم فجر بیشتر از آنکه متأثر از فضای فرهنگی و محتوایی باشد تأثیر گرفته از فضای سیاسی و انتخاباتی است، سایهای که بارها و بارها به اشکال مختلف در محافل گوناگون سیاسی و هنری خود را نشان داده است و اذعان میدارد که در یک حرکت انحصارگرایانه باید برای انتخابات پیش رو دست به هر اقدامی زد.
لذا در این عرصه خلأ حاصل از بیمهری نسبت به آثار توانمند را محصولاتی ضعیف پر میکنند که این خود به اعتبار و شاخصههای جشنواره فیلم فجر که نام بینالمللی را هم به دنبال خود دارد لطمه میزند. در فضای رسانهای هم بایکوت آثار ارزشی به اشکال مختلف نمود داشته که میتوان آن را متأثر از نگاهها و منفعتطلبیهای سیاسی دید تا منطق رقابتی در عرصه هنر و فرهنگ.
قدس/آسیبشناسی سریالهای تاریخی در گفت وگو با ضیاءالدین دری
مخاطب برای تماشای سریال تاریخی تربیت نشده است
قدس آنلاین/ تکتم بهاردوست : واقعیت این است که ژانر تاریخی از مهمترین ژانرهایی است که سریالهای شخصیتمحور در قالب آن خلق میشوند. باید توجه داشت که همه سریالهای تاریخی و شخصیتمحور، در آفرینش شخصیت جذاب و دلنشینی که در حافظه تاریخی مخاطب ماندگار شود، موفق نیستند. اما براستی چه عواملی موجب میشود تا یک شخصیت تصویری و تاریخی در یادها بماند؟ برای پاسخ به این سؤال با ضیاءالدین دری کارگردان سریال ماندگار «کیفانگلیسی» گفتوگو کردهایم که میخوانید:
در بحث آسیبشناسی سریالهای تاریخی سؤالی که همان اول به ذهن میرسد این است که یک سریال تاریخی تا چه اندازه میتواند به واقعیت تاریخی وفادار باشد و معیار ارزیابی یک مجموعه تاریخی در تعریف و تحریف واقعه تاریخی چیست؟
این قضیه به جنس موضوع بستگی دارد، یعنی اینکه آیا ما یک موضوع مستند تاریخی را برای کار انتخاب میکنیم یا میخواهیم یک داستان را در تاریخ به تصویر بکشیم؟ اینها با هم فرق میکنند. به عنوان مثال شما اگر میخواهید کودتای1332یا روی کار آمدن نادر شاه افشار را بیان کنید، باید برای این قضیه پژوهش کنید تا ببینید اسناد آن واقعه تاریخی چیست و از این اسناد چه اندازهای تایید شده است و چه مقدارش دارای شک و شبهه است.
وقتی ما یک تیتر تاریخی را برای کار انتخاب میکنیم باید صددرصد درباره وجوهات تاریخیاش تحقیق کرده باشیم. وقتی شما منابع تاریخی را تا جایی که ممکن است بدست آوردید، اجازه دارید برای دراماتیک کردن آن ماجرا، بخشهایی را که مغفول مانده است بر مبنای شناخت خودتان و تا جایی که به اصل مستندات لطمه وارد نکند، اضافه کنید.
به عنوان مثال میتوان به فیلم سینمایی «آخرین امپراتور» برتولوچی اشاره کرد. زمانی که این فیلم را میبینید حتی اگر کوچکترین مطالعهای هم از این موضوع نداشته باشید بخوبی با آن ارتباط برقرار خواهید کرد؛ از آن طرف در هالیوود فیلم «اسکندر» ساخته میشود که داستان و جذابیت دارد ولی ناموفق است، چرا؟ چون جذابیتهای دراماتیک ندارد. این نقطه ضعف بسیاری از آثار تاریخی است.
تلویزیون دراین سالها همانطور که سریالهای تاریخی ماندگار داشت، تولیداتی هم داشته که نتوانستهاند موفق باشند و با مخاطب ارتباط برقرار کنند. سؤال اینجاست که چه اتفاقی میافتد که یک سریال یا شخصیت تاریخی در یادها ماندگار میشود و شخصیت دیگر نه؟
در ایران دلایل عدیدهای دارد؛ صرفاً کم کاری یا نابلدی مطرح نیست. بدلیل ممیزی ما نمیتوانیم خیلی چیزها را در آثارمان نشان بدهیم. نمیتوانیم به حوزه خصوصی افراد ورود پیدا کنیم و دقیقاً همین جاست که خیلی چیزها از دست میرود، چون همه زندگی آدمها که بخشهای سیاسی، کاری و عمومیشان نیست، به همین دلیل کار به یک اثر زمخت تبدیل میشود؛ معمولاً بخشهای سیاسی و زمخت هم پرحرفاند.
از طرفی متأسفانه مخاطب ما برای تماشای یک کار تاریخی تربیت نشده است و این است که برخی آثار تاریخی ما با میزان مخالفتهای بالایی مواجه میشوند. دراین میان هیچکس نمیخواهد بپذیرد که بالاخره این فیلمنامه از صافی ذهن یک نویسنده و کارگردان عبور کرده و او برای ما داستان را تعریف میکند و ممکن است حرفهایی بزند که برخی قبول نداشته باشند و این مفهومش این نیست که این اثر کار خوبی نیست. گاهی بهترین سریال تاریخی ما فاقد وحدت خط دراماتیکی است. برخی شخصیتهای تاریخی ما اصلاً جذابیتی ندارند، چون شما در طول داستان هیچگونه «اکتی» را از این شخصیت نمیبینید. شاید یکی از بهترین سریالهای تاریخی که تقریباً همه جذابیتها و ویژگیهای یک سریال تاریخی را دارد، سریال بوعلی سینا است. ولی چون طول این سریال زیاد است بالطبع فواصل لحظات دراماتیکش طولانی است.
در بخشهایی از اثر چون مخاطب نمیتواند در یک التهاب و اشتیاق ماجرا را تعقیب کند، داستان اندکی شل میشود و بخشهایی صرفاً حتی به حرف زدن میگذرد ولی در نهایت شخصیت اصلی را رها نمیکند.
شاید یکی دیگر ازاین نبود جذابیتها این است که شخصیتهای تاریخی ما همیشه مثبت هستند.
بله، دقیقاً! ما در تاریخ میگردیم سراغ کسی که خیلی خوب است؛ کسی مثل امیرکبیر. حالا سؤال من این است که کدام یک از این امیرکبیرهایی که تاکنون ساخته شده است موفق بوده است؟ از امیرکبیرعلی حاتمی بگیرید تا بعدیها... این آدم خیلی خوب هیچ کشمکش دراماتیکی ندارد و فقط حرف میزند و چون خیلی سفید است، جذابیتهای نمایشیاش را از دست میدهد. ما خواستهایم این آدمها را زیادی سفید نشان بدهیم وگرنه امیرکبیر هم حکم شلاق داده، گفته بگیرید، گفته ببندید و... برای این است که مخاطب این کار را پس میزند، چون برایش باور پذیر نیست.
همیشه این سؤال در خصوص شخصیتهای تاریخی مطرح شده است که بازیگر باید یک شخصیت حقیقی را به شکل تیپ بازی کند یا اینکه نقشآفرینی او باید به شکل شخصیت محور باشد. نظر شما چیست؟
شخصیتهای ما دو شکل دارند؛ شکل معاصر که ما را تا صد و پنجاه سال پیش به عقب میبرد، یعنی زمانی که ما از آن شخصیت عکس یا حتی فیلم داریم و میتوانیم ببینیم طرف چه شکلی است، به عنوان مثال، مصدق.
برای به تصویر کشیدن این آدم لزومی ندارد بازیگری را انتخاب کنیم که کاملاً شبیه مصدق باشد ولی چون این آدمها در حافظه ملی ما هستند تا حد بسیاری باید شبیه باشد. هنرپیشه باید بتواند وجوهی را که در بیان این آدم هست بازتاب دهد و قابلیت صوتیاش به گونهای باشد که مردم بتوانند باور کنند که این خود مصدق است. ما همیشه این آدم را در زندگی سیاسیاش دیدهایم، ولی اینکه او در منزل و زندگی عادیاش چگونه بوده است از آن بیخبریم و اینجاست که بازیگر باید به این قضیه خیلی زیرپوستی نزدیک شود، درست کاری که مریل استریپ در «بانوی آهنین» کرد. در آن فیلم سعی نکردند که
مریل استریپ را خیلی شبیه مارگارت تاچر کنند، اما این بازیگر چنان با زیرکی شخصیت تاچر را ارزیابی میکند که شما وقتی به چشمهای او نگاه میکنید خانم تاچر را میبینید. بازیگر اگر بخواهد شخصیت را از حالت تیپیک خارج کند باید بتواند طرز نگاه آن شخصیت را بازتاب دهد که این اصلاً کار آسانی نیست. خیلی از بازیگران ما بندرت میتوانند حالت نگاهشان را مانند شخصیت اصلی تغییر دهند، چون این کار بسیار پیچیدهای است. این تبدیل در نگاه است و زبان بدن باید با آن شخصیت تاریخی عجین شود و بتواند آن را عرضه کند تا این باور برای مخاطب ایجاد شود.
قدس/گفت وگو با حامد کاتب کارگردان انیمیشن «در مسیر باران»
پویانمــایی گیشه را نجــات می دهد
قدس آنلاین/ تکتم بهاردوست: انیمیشن سینمایی «در مسیر باران» به نویسندگی سعید تشکری و مهدی سیمریز با طرحی از«فاطمه کاتبی» و کارگردانی «حامد کاتب» در بین هفت انیمیشن دیگری که در سی و چهارمین دوره جشنواره امسال حضور داشت، خوش درخشید و توانست سیمرغ بهترین کارگردان را از آن خود کند.
این انیمیشن با تکنیک سه بعدی و به سفارش مؤسسه آفرینشهای آستان قدس رضوی تهیه و تولید شده است. «در مسیر باران» روایتگر روزهای سخت زندگی مردی به نام «ریان» است که در بغداد زندگی میکند، خشکسالی تاب و توانش را بریده و روزگار را بر او و خانوادهاش سخت کرده است.
ریان دل از خانه و خانواده میبرد و با دوست قدیمایش هرمز عزم تجارت میکند و به سوی مرو راهی میشود. این راه پر پیچ و خم شروع دنیای تازهای برای او و دوستش خواهد بود. به انگیزه این موفقیت با حامد کاتب کارگردان جوان این فیلم به گفتوگو نشستهایم که میخوانید:
کمی از سابقه کاریتان بگویید. آیا انیمیشن «در مسیر باران» اولین تجربه کارگردانیتان است؟
بله، این فیلم اولین ساخته بلند من است. من پیش از این، چند فیلم کوتاه با مضامین مختلف ساخته بودم.
از ایده شکلگیری این انیمیشن بگویید.
حدود سه سال پیش در روز رونمایی «تولد آفتاب» مسؤولان مؤسسه آفرینشهای هنری آستان قدس در سالن رونمایی حضور داشتند و فیلم را دیدند و از شرایط و ساختار آن خوششان آمده بود. همانجا درباره این همکاری صحبت شد و من به دنبال این بودم که ایدهای پیدا کنم که با شرایط مؤسسه منطبق باشد. اینگونه بود که به شخصیتی به نام ریان رسیدیم و برای این شخصیت تاریخی شرایطی ایجاد کردیم که بتوانیم داخل این داستان، یک فیلمنامه مناسب ایجاد کنیم.
این فیلمنامه چه ویژگی خاصی داشت؟
این فیلمنامه به لحاظ تنوع و مضمون، خیلی مخاطبپسند است. فیلم ژانری سفری دارد و این ژانر به خاطر اقتضائات سفر برایم جذابیت دارد. از دیگر جذابیتهای این فیلم وجود لوکیشنهای زیاد، اتفاقات و کاراکترهایی که است که باعث شده این فیلم از قالب همه کارهای دینی درآید، کلیشههای مرسوم این گونه آثار را نداشته باشد و کاملاً متفاوت باشد.
ما دراین فیلم زندگی زمینی یکی از یاران امام رضا(ع) را در کنار سیر و سلوک این فرد تا تکاملش نشان دادهایم.
چه زمانی را صرف ساخت این کار کردید؟
تقریباً 2سال و ۳ماه که شامل۹ماه پیش تولید، ۱۷ماه تولید و ۶ماه پس تولید بود. به عبارتی 1ماه در بین مرحله پیش تولید و تولید برنامه بصورت موازی جلو رفت. حدود یک تیم صد نفره در مراحل تولید با یک هزینه کنترل شده کلی فضای تصویری ایجاد کردند. برای تولید این فیلم ما از کلی آدم کاربلد مثل مجید میرفخرایی که طراحی صحنه و لباس را بر عهده داشت بهره بردیم.
چه تمهیداتی اندیشیدید که کار از جذابیتهای لازم برخوردار باشد؟
این فیلم با تکنیک انیمیشن رئال ساخته شده است و ما از خیلی از تکنیکهای سینمایی برای تولید و ساخت این فیلم در کنار بهره گرفتن از بازیگران چهره مثل امین زندگانی و رحیم نوروزی برای جذابیت بیشتر، استفاده کردیم.
آیا این فیلم برای مخاطب خاصی تولید شده است؟
تقریباً میتوانم بگویم خیر! اصلاً از ابتدا هم قصد ما این بود که با پالایش فیلمنامه، این کار را برای مخاطب نوجوان به بالا آماده کنیم. فیلم انیمیشن «در مسیر باران» یک فیلم تاریخی مذهبی است و باید کار به شکلی امروزی و برای مخاطب امروزی از نوجوان تا بزرگسالان تعریف میشد. این روزها بچههای ما مرتب درگیر بازیهای خارجی رایانهای هستند و رابطهشان با این تکنیک خوب است، پس ما این ایده را با زبان امروزی پالایش کردیم.
گفتید برای ایجاد کاراکترهای فیلم از بازی بازیگران حقیقی استفاده کردهاید.
بله و به دو دلیل؛ اول اینکه این دو بازیگر برای مخاطبان ما آشنا هستند و وجودشان بار مثبتی به پروژه ما اضافه میکرد. از طرفی دیگر چون به سمت واقعیت آمدیم، براساس چهره، صدا و بازیهای این بازیگران، فیلم را تولید کردیم و عملاً شخصیتها بر اساس چهره واقعی تولید شده است.
چرا قالب انیمیشن را برای بیان یک چنین موضوعی انتخاب کردید؟
این فیلمنامه بود که مشخص میکرد با چه تکنیکی کار شود و فیلمنامه هم قابلیت ساخت انیمیشن رئال را داشت، فیلمنامه به شکلی بود که ما نمیتوانستیم به سمت اغراق برویم، چون مضمون فیلم و نوع مخاطبش چنین چیزی را نمیطلبید.
مخاطبان ازاین کار چقدر استقبال کردند؟
خوشبختانه در جشنواره نتایج خوبی از نمایش این فیلم گرفتیم و مخاطبان زیادی هم این کار را تماشا و با رضایت سالن سینما را ترک کردند. جایزه ویژه کارگردانی هم نشان داد که کار به دل داوران نشسته است. به طورکلی با شرایط محدودی که داشتیم بهترین کار را ارائه دادیم.
فکری هم به حال اکران عمومی این فیلم کردهاید؟
هنوز در این خصوص صحبتی نشده است، چون کار یکسری مراحل اجرایی دارد که باید طی شود.
حضور انیمیشنها در جشنواره امسال خیلی چشمگیر بود. در حال حاضر وضعیت تولید این گونه آثار را چگونه میبینید؟
در سالی که هشت فیلم انیمیشن در جشنواره حضور دارد میتوان گفت که اتفاق بزرگی افتاده است، پس حق است اگر بگویم ما توقعمان خیلی بیشتر از این است. میشود بهاین کارها بیشتر پرداخت، ولی این اتفاق عملاً نیفتاد. ما شرایط یکسانی با بقیه بخشها نداشتیم. ما هنوز در جشنواره یک بخش مجزا و طبیعتاً جایزه جداگانهای نداریم من معتقدم راه انیمیشن تازه شروع شده است و باید حمایت شود. انیمیشن یک اتفاق جوان ولی پرتجربه است. اگر منصفانه به فروش گیشه فیلمهای انیمیشن نگاه کنید میبینید که این اواخر انیمیشن نجات دهنده گیشه بوده است.
مردم سالاری/رئيس
پژوهشگاه سازمان ميراث فرهنگي: تنها يک درصد مراعات ميراث فرهنگي را ميکنند
در بيشتر برنامههايي که در قالب توسعه اتفاق ميافتد، تنها يک درصد مراعات حال ميراث فرهنگي را ميکنند.
به گزارش ايسنا، سيدمحمد بهشتي رئيس پژوهشگاه سازمان ميراث فرهنگي در مراسم اختتاميه نخستين «همايش ميراث فرهنگي و توسعه پايدار» با بيان اين مطلب و با اشاره به اينکه در نسبت بين ميراث فرهنگي و توسعه ميتوان سه رويکرد را برشمرد، بيان کرد: نخستين رويکرد ضديت داشتن توسعه و ميراث فرهنگي است که شواهد دردناک و تجربه چندين دهه از آن را داريم. او افزود: طبعا در اين رويکرد حضور توسعه بيشتر بوده و ميراث فرهنگي صدمه ديده است. بهشتي مراعات کردن ميراث فرهنگي و توسعه توسط يکديگر را نسبت ميان اين دو دانست و گفت: اين نسبت در دنيا، خصوصا پس از جنگ دوم جهاني در قوانين و مقررات و شيوههاي مديريتي در اين حوزه به کار بسته شد و در بسياري از کشورهاي پيشرفته تا حدودي اجرا شد، البته با مشکلاتي نيز روبرو بود، به نحوي که اگر به قوانين دنيا در اين حوزه نگاه کنيم، تا حد زيادي مراعات امر توسعه و ميراث فرهنگي اتفاق ميافتد.
وي با بيان اينکه اين قوانين در کشور ما نيز وجود دارند، اما در عمل رعايت نميشوند، بيان کرد: همانگونه که در «بند ج ماده 114 قانون برنامه چهارم توسعه» آمده است، همه دستگاههاي اجرايي موظفاند قبل از اجراي پروژههاي بزرگ عمراني، نسبت به انجام مطالعات فرهنگي- تاريخي در مکان اجراي طرح اقدام کنند. او ادامه داد: در بيشتر برنامههايي که در قالب توسعه اتفاق ميافتد، 99 درصد اين نسبت را در نظر نميگيرند و تنها يک درصد هستند که مراعات حال ميراث فرهنگي را ميکنند و بقيه در نسبت قبلي باقي ماندهاند.
رييس پژوهشگاه ميراث فرهنگي و گردشگري با بيان اينکه «متأسفانه ما هميشه دير متوجه اتفاقاتي ميشويم که در دنيا در حال وقوع است» اظهار کرد: به عنوان نمونه آمايش، توسعه، تلقيهاي توسعه و مصوبات سازمان ملل در اينباره مواردي هستند که از آنها آگاهي نداريم و برنامه پنجساله ششم ما مبتني بر اين الگو طراحي نشده است، به گونهاي که ما «توسعه مبتني بر فرهنگ» را نميدانيم چيست؟ او با بيان اينکه بين فرهنگ يعني کجاييِ، هرجا، کيستي، هرکسي و امر توسعه نسبتي وجود دارد، افزود: در طول اين سالها همواره براي توسعه يافتن خواستيم شبيه کشورهايي مانند آلمان، ژاپن، کره، مالزي و دبي شويم و هيچگاه نخواستيم شبيه خودمان باشيم. به گفته بهشتي، اين در حاليست که اغلب کشورهايي که توسعه واقعي يافتهاند، کاملا روي ريشههاي خودش و بر اساس مزيتهاي تاريخي فرهنگيشان توسعه يافتهاند. رييس ايکوم ايران با تأکيد بر اين نکته که «بياييد يکبار هم که شده شبيه خودمان توسعه پيدا کنيم» گفت: در خاطرات «ژنرال پاسکوويچ» و در جنگهاي ايران و روس آمده است تا زمانيکه عباس ميرزا شبيه خودشان با ما ميجنگيد، نميتوانستيم او را شکست دهيم، اما هنگاميکه سعي کرد شبيه ما بجنگد پيروز شدن بر عباس ميرزا براي ما آسان شد.
مردم سالاری/ اکبر
زنجانپور: وضعيت سينما در جشنواره اصلا خوب نبود
تعداد آثار قابل اعتناي جشنواره فيلم فجر به عدد 5 هم نميرسيد؛ شايد سه الي چهار اثر خوب داشتيم.
اکبر زنجانپور بازيگر تئاتر، سينما و تلويزيون در گفت وگو با باشگاه خبرنگاران جوان؛ با اشاره به آثار سيوچهارمين جشنواره فيلم فجر گفت: در کل شايد سه يا چهار فيلم قابل اعتنا در جشنواره فيلم فجر امسال اکران شد و به نظرم اين اصلا خوب نيست. بقيه فيلمها شبيه سريالها بودند و انگار يک سريال را به شکل فيلم درآوردهاند. وضعيت سينما در جشنواره اصلا خوب نبود.
وي در ادامه در خصوص حضور در فيلم سينمايي «پل خواب» اظهار داشت: وقتي فيلمنامه «پل خواب» را خواندم، متوجه تسلط کارگردان به فيلمنامه شدم. مسلط بودن کارگردان و نقش خوبي که در فيلم داشتم دليل حضورم در فيلم بود. کارگردان با اينکه جوان است؛ اما مشخص بود که سينما را ميشناسد.
زنجانپور در ادامه با اشاره به موفقيت برخي فيلمسازان جوان در سينما اظهار داشت: همه اتفاقات مهم علمي، ادبي، هنري و... دنيا را جوانان رقم ميزنند. ابن سينا در هنگام مرگ سني نداشته است و اين يعني در جواني کار خودش را کرده و تاثيرش را گذاشته بود يا اورسن ولز در سن 24 سالگي اولين فيلمش را ساخته است. نميگويم همه جوانان کارشان خوب است اما براي موفقيت سنين جواني خوب است. اين بازيگر در ادامه عنوان کرد: افرادي در سن و سال من در سينما خودشان را تکرار ميکنند و از تجربهشان در کار استفاده ميکنند، اما برخي از جوانان جستجوگر هستند و تلاش مستمر دارند و همين موجب موفقيت آنها ميشود.
وطن امروز/نامه احسان محمدحسنی، تهیهکننده «بادیگارد» به رئیسجمهور
ققنوس باز هم در آتش!
احسان محمدحسنی، تهیهکننده «بادیگارد» پس از دریافت جایزه بهترین فیلم جشنواره سینمایی ققنوس با انتقاد از برخورد دولت با فیلمسازانی همچون حاتمیکیا نامهای خطاب به رئیسجمهور خواند که در آن آمده است: «سلام به برادران و خواهران خوبم!
1- حلاوت و شیرینی این هدیه را که از دستان برادران عزیزم و در این مراسم گرفتم و همچنین آن دستکش بافتنی و کلوچه شیرین محلی مادر شهید در جشنواره عمار را به مراتب گواراتر از صدها مرغ و سیمرغ میدانم. 2- و اما سخنی با آقای رئیسجمهور و رئیس شورایعالی انقلاب فرهنگی: آقای رئیسجمهور! بحث ما با شما دعوای کودکانهای از جنس دادن مرغ و سیمرغ جشنواره فیلم فجر نیست. به مردم آدرس غلط ندهید. بحث بر سر این است که بهزور میخواهید حقنه کنید که دوره انقلاب و تفکر انقلابی منقضی شده است و مردم آثار انقلابی نمیخواهند. «بادیگارد» امروز تبدیل به یک نماد شده، ممکن است بفرمایید که این مردمی که از آن نام میبرید دقیقاً چهکسانی هستند؟ منظورتان از مردم جمعی محدود از جنتلمنهای فستیوالچی هستند یا مردمی که در پیادهروی اربعین حسینی(ع) در جادههای آسمانی منتهی به کربلا حضور دارند یا کسانی که راهپیمایی 22 بهمن و حماسه طوفانی 9 دی را آفریدند هم از نگاه یاران شما مردمند؟! با این حساب بادیگارد را مردم در آغوش گرفتند، ببینید. آقای رئیسجمهور دیپلماتها و بادیگاردهای فرهنگی شما تا کی میخواهند دیوار در حال فرو ریختن فرهنگ و هنر کشور را با جشنوارههای پوشالی کاغذدیواری کنند؟ و تا کی میخواهند جسم بیجان و رو به احتضار فرهنگ این آب و خاک را با آمپول مسکن جشنوارههای بزکشده و پوچ سرپا نگاه دارند؟ آقای رئیسجمهور، بیایید با هم روراست و منطقی باشیم. خانوادههای عزیز شهدای مدافع حرم نیازی به اهدای سکه در افتتاحیه و اختتامیه جشنواره فجر شما نداشتند. بفرمایید از حدود 70 فیلم تولید شده در سال جاری که فقط حدود 30 فیلم در جشنواره ارائه شده و خدا به خیر کند بقیهاش را که از چشم تیزبین رسانهها و مردم پنهان کردهاند، سهم مدافعان حرم حتی یک فیلم نبوده؟ حتما باید داعش و حامیان بینالمللیاش و حضرت کدخدا! برج میلاد و برج آزادی را در وسط تهران منفجر کنند تا به خودتان بیایید؟ متأسفم که مستند باید بگویم در دولت امید شما یأسآورترین و ناامیدکنندهترین آثار سینمایی تولید شده است و تولید این چند اثر انقلابی و ارزشی هم هیچ ربطی به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی شما ندارد! دلیل جایزه دادن به فیلم حاج احمد متوسلیان(ایستاده در غبار) هم برای ما روشن است: اولاً نمیتوانستند کیفیت و قابلیت بالای فنی و تکنیکی این اثر را نادیده بگیرند. ثانیاً برای خالی نماندن ظاهر ویترینشان از یک اثر دفاعمقدسی پاک و ناب تجلیل کردند. ثالثاً شما یاد شهدا را میخواهید نه راه شهیدان را. بنابراین حاج احمد را در دوران جنگ
8 ساله دوست دارید، اما اگر همین حاج احمد به امروز بیاید و علمداری همچون حاج قاسم سلیمانی شود و بادیگارد نباشد، بلکه محافظ انقلابی این نظام الهی باشد، شما را عصبانی میکند و او را طرد میکنید. و اما جمله آخر: گیریم دیپلماتها و بادیگاردهای فرهنگی شما ابراهیم ما را هم مثل سیدمرتضی آوینی سر بریدند،
-یادمان نرفته 6 ماه آخر عمر بابرکت آقا مرتضی را که آقای هاشمی به صداوسیما ممنوعالورودش کرده بود- با لشکر لشکر علمدارهای تازهنفس و بااستعداد و با انگیزه آرمانی جبهه فرهنگی انقلاب که پشت سر آقا ابراهیم ایستادهاند چه میکنید؟ ضرر میکنید آقای رئیس! ضرر میکنید!»
وطن امروز/نگاهی به مجموعه کتاب «انتخاب صالحان»
فرزانگی در مسیر انتخاباتی سرنوشتساز
گروه فرهنگ و هنر: انتشارات انقلاب اسلامی در آستانه برگزاری انتخابات دهمین دوره مجلس شورای اسلامی و پنجمین دوره مجلس خبرگان مجموعهای با عنوان «انتخاب صالحان» منتشر کرد؛ مجموعهای که میتواند در شناخت فرد اصلح و انتخاب او مفید باشد. به گزارش دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیتالله العظمی خامنهای، میزان مشارکت سیاسی مردم در انتخابات ایران نیز موضوعی است که کمتر نظیری برای آن در دنیا میتوان یافت. از همین رو، با توجه به اهمیت موضوع انتخابات و انتخاب درست، انتشارات انقلاب اسلامی در آستانه پنجمین انتخابات مجلس خبرگان و دهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی، مجموعه کتاب «انتخاب صالحان» را که شامل بیانات رهبر انقلاب در سالهای مختلف درباره اهمیت انتخابات است در قالب 9 جلد تدوین و عرضه کرده است. آنچه به عنوان اصلی مهم در میان مردم قابلتوجه خواهد بود این است که انتخابات در ایران نهتنها یک واجب سیاسی، بلکه یک حماسه سیاسی بهشمار میرود. در طول 37 سال که از شکلگیری انقلاب اسلامی میگذرد، تاکنون 35 بار انتخابات برگزار شده است. میزان مشارکت سیاسی مردم در انتخابات ایران نیز موضوعی است که کمتر نظیری برای آن در دنیا میتوان یافت. در هیچکدام از کشورهایی که ادعای دموکراسی میکنند، چنین حضور گسترده و مشارکتی از سوی مردم دیده نشده است. بههمین دلیل است که رهبر انقلاب نیز در اینباره فرمودهاند: «شما در کدامیک از دموکراسیهای دنیا این را سراغ دارید که 88 درصد از حائزان شرایط در انتخابات (طبق آماری که به ما دادهاند) پای صندوقهای رأی حاضر شوند؟ این کسانی که در دنیا دم از حقوق مردم و دموکراسی و آزادی میزنند و آن را به رخ این و آن میکشند و همه را متهم میکنند و هرکسی را که با آنها همسو نباشد و به آنها انتقاد داشته باشد، به خودرأیی متهم میکنند، مگر در انتخاباتشان چقدر از مردم شرکت میکنند؟» مجموعه کتاب «انتخاب صالحان» که شامل بیانات رهبر انقلاب در سالهای مختلف درباره اهمیت انتخابات است، در قالب 9 جلد تدوین و عرضه شده است. عناوین این 9 جلد به شرح زیر است:
جلد اول: واجب سیاسی
این کتاب به بیانات رهبر انقلاب درباره اهمیت انتخابات، انتخابات مجلس خبرگان و مجلس شورای اسلامی میپردازد و شامل 3 بخش است. بخش اول به اهمیت انتخابات از منظر رهبر انقلاب میپردازد. بخش دوم کتاب مربوط به اهمیت انتخابات مجلس خبرگان است و بخش سوم کتاب نیز به اهمیت مجلس شورای اسلامی میپردازد.
جلد دوم: راه و اصول امام
این کتاب به بازخوانی شخصیت و خصوصیات امام خمینی رحمهاللهعلیه، خط امام برای سنجش عیار احزاب و جریانهای فعال در انتخابات میپردازد. رهبر انقلاب در خطبههای نمازجمعه در حرم امام خمینی رحمهاللهعلیه، امام را همانند شاخصی برای پیدا کردن راه درست توصیف میکنند و میفرمایند: «خود امام برجستهترین شاخصهاست؛ رفتار امام، گفتار امام. خوشبختانه بیانات امام در دسترس است، تدوین شده است. وصیتنامه امام آشکارا همه مافیالضمیر امام را برای آینده انقلاب تبیین میکند. نباید اجازه داد این شاخصها غلط تبیین شوند یا پنهان بمانند یا فراموش بشوند».
جلد سوم: خوابهای بیتعبیر
این جلد از کتاب به بیانات رهبر انقلاب درباره توطئهها و برنامههای دشمن برای انتخابات میپردازد. با توجه به بیانات رهبر انقلاب، به 3 مورد از توطئههای دشمن در این کتاب اشاره شده است که هرکدام بهصورت جداگانه مورد بررسی قرار گرفتهاند. این 3 مورد عبارتند از:
الف - القای مردمسالار نبودن مردم ایران
ب - به آشوب کشیدن کشور
ج- کم کردن حضور در انتخابات
جلد چهارم: اصولگرای اصلاحطلب انقلابی
جلد چهارم به بازخوانی شاخصهای جریانهای وفادار به نظام میپردازد. این جلد از کتاب از 2 بخش تشکیل شده است. بخش اول درباره اصولگرایی، ابعاد و شاخصهای آن است. بخش دوم به اصلاحطلبی، ابعاد و شاخصهای آن میپردازد. در بخشی از بیانات رهبر انقلاب در دیدار با دانشجویان و اساتید دانشگاههای استان کرمان درباره 2 جریان اصولگرا و اصلاحطلب اینچنین آمده است: «بنده دعوای اصلاحطلب و اصولگرا را هم قبول ندارم. من این تقسیمبندی را غلط میدانم. نقطه مقابل اصولگرا، اصلاحطلب نیست. نقطه مقابل اصلاحطلب، اصولگرا نیست. نقطه مقابل اصولگرا، آدم بیاصول و لاابالی است؛ آدمی که به هیچ اصلی معتقد نیست؛ آدم هرهری مذهب است. یک روز منافع او یا فضای عمومی ایجاب میکند که بشدت ضد سرمایهگذاری و سرمایهداری حرکت کند، یک روز هم منافعش یا فضا ایجاب میکند که طرفدار سرسخت سرمایهداری شود؛ حتی بهشکل وابسته و نابابش. نقطه مقابل اصلاحطلبی، افساد است. بنده معتقد به اصولگرای اصلاحطلبم؛ اصول متین و متقنی که از مبانی معرفتی اسلام برخاسته، با اصلاح روشها بهصورت روزبهروز و نوبهنو».
جلد پنجم: مجری و ناظر
این جلد از کتاب میکوشد تا اهمیت و وظایف وزارت کشور و شورای نگهبان را مورد بررسی قرار دهد. اهمیت عملکرد مجریان انتخابات آنقدر برای رهبر انقلاب مهم است که ایشان آن را جزئی از «حقالناس» دانستهاند و فرمودهاند: «ببینند آنکسی که وارد میدان انتخابات میشود، نامزد انتخابات میشود، آیا صلاحیت دارد یا نه؛ و باید احراز کنند صلاحیت را. اگر دیدند که کوتاهی شده است و آدمی که صلاحیت ندارد وارد شده، جلویش را میگیرند. این حق آنهاست. حق قانونی آنهاست. حق عقلی و منطقی آنهاست. بعضی بیخود ایراد میکنند. بخشی از این حقالناس، همین حق رأی شورای نگهبان است. همین حق نظارت استصوابی و مؤثر شورای نگهبان است. این جزو حقالناس است. این را باید رعایت کرد. این را باید حفظ کرد. انتخابات مهم است».
جلد ششم: همه با هم
جلد ششم به شرح وظایف عموم مردم در انتخابات، اهمیت حضور گسترده مردم، انتخاب درست و صحیح و حفظ سلامت فضای انتخابات میپردازد. رهبر انقلاب در رابطه با اهمیت حفظ فضای انتخابات در دیدار با اقشار مختلف مردم چنین میفرمایند: «در مورد آحاد مردم و چهرهها و شخصیتهای سیاسی، آنچه مهم است، این است که انتخابات باید در فضایی انجام گیرد که هم پرشور و زنده و بانشاط باشد، هم آرام و متین باشد؛ یعنی شور و نشاط باشد اما تشنج نباشد؛ متانت و آرامش و اطمینان و استقرار باشد. این فضای مطلوب انتخابات است».
جلد هفتم: تکلیف نخبگان
جلد هفتم مجموعه «انتخاب صالحان» از 3 فصل تشکیل شده است که به شرح وظایف نخبگان و خواص درباره انتخابات میپردازد. این سه فصل عبارتند از:
فصل اول: حوزویان و نخبگان
فصل دوم: دانشگاهیان
فصل سوم: هنرمندان و اهالی رسانه
جلد هشتم: الزامات داوطلبی
شامل بیانات رهبر انقلاب درباره شرح وظایف نامزدها و بایدها و نبایدهای رفتاری آنان در ایام انتخابات است. بهعنوان مثال، ایشان در سال 92 در حرم رضوی تمکین همگان در برابر قانون در انتخابات را امری ضروری برمیشمارند و اینچنین میفرمایند: «در مساله انتخابات و غیرانتخابات، همه باید تسلیم رأی قانون باشند، در مقابل قانون تمکین کنند. آن حوادثی که در سال 88 پیش آمد (که برای کشور ضرر داشت و ضایعهآفرین بود) همه از همین ناشی شد که کسانی نخواستند به قانون تمکین کنند».
جلد نهم: ویژگیهای نماینده اصلح
این جلد، مجموعهای از بیانات رهبر انقلاب درباره ویژگیها و خصوصیات یک نماینده صالح است. رهبر انقلاب 4 شرط را در نماینده منتخب لازم میدانند و اینچنین میفرمایند: «به نظر من، مهمترین شرایط نماینده عبارت است از اینکه متدین، کارآمد، دلسوز و شجاع باشد. اگر این 4 شرط در نمایندهای جمع شد، همان کاری را که شما آرزو و توقع دارید، انجام خواهد شد». مجموعه 9 جلدی کتاب «انتخاب صالحان» سهم بسزایی برای روشن کردن هرچه بهتر راه بهمنظور انتخاب بهترین فرد مورد نظر در پستهای مهم جهت ساخته شدن آینده بهتر کشورمان دارد.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com