کد خبر: ۳۲۲۵۳۴
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار:
آموزش « سوادرسانه ای » به یک ضرورت ملی تبدیل شده است

«رسانه ملی» و راهبرد مقابله با «نفوذ»

رضا سیف پور، مدرس دانشگاه و منتقد رسانه در یادداشت پیش رو آورده است: اکنون با توجه به توانمندی رسانه های رغیب در تولید محتوا و پیام و برخورداری آنها از تکنیک های جذاب به نظر می رسد وظیفه آموزش « سوادرسانه ای » به یک ضرورت ملی تبدیل شده و اگرچه تمرکز بیشتر ان بر روی دانشگاه ها و مدارس است اما بی شک تلویزیون هم می تواند در فرآین آموزش سوادرسانه ای مفید واقع شود.
معمای «معمای شاه»!
گروه سینما و تلویزیون: رضا سیف پور، مدرس دانشگاه و منتقد رسانه در یادداشت پیش رو آورده است: اکنون با توجه به توانمندی رسانه های رغیب در تولید محتوا و پیام و برخورداری آنها از تکنیک های جذاب به نظر می رسد وظیفه آموزش « سوادرسانه ای » به یک ضرورت ملی تبدیل شده و اگرچه تمرکز بیشتر ان بر روی دانشگاه ها و مدارس است اما بی شک تلویزیون هم می تواند در فرآین آموزش سوادرسانه ای مفید واقع شود.

به گزارش بولتن نیوز، متن این یادداشت که به صورت اختصاصی در اختیار خبرنگار ما قرار گرفته، به شرح زیر است:

چندی است که واژه « نفوذ » در ادبیات سیاسی ما بسامد بیشتری پیدا کرده و علاوه بر آن وارد محافل مختلف سیاسی و فرهنگی نیز شده است . واژه ای مهم که رهبر معظم انقلاب نیز در فرمایشات منتهی به توافقات هسته ای، بیش از پیش برآن تاکید داشتند و نسبت به آن هشدارهای جدی به مردم و بخصوص مسئولین نظام روا داشتند وفرمودند : امروز نفوذ دشمن یکی از تهدیدهای بزرگ برای این کشور است … (بیانات، ۲۵/ ۶/ ۹۴). حال پرسش اصلی این است که این نفوذ از چه طریقی صورت می گیرد و مهترین راهبرد مقابله با آن کدام است؟

«رسانه ملی» و راهبرد مقابله با «نفوذ»« نفوذ » مطابق تعریف عبارت است از « تاثیر نهادن و جاری نمودن حکم »که ممکن است در یکی از چهار حوزه اقتصادی ، امنیتی ، سیاسی و فرهنگی صورت پذیرد . « نفوذ » ، در هر شکل ، برای یک جامعه مستقل خطرناک و غیر قابل قبول است اما به نظر می رسد آنچه در جامعه ما بیشتر مورد توجه است « نفوذ فرهنگی » و تاثیر نهادن بر« رفتار عمومی » از راه تغییر در « فرهنگ » و « باور مردم » است . بدون شک مقوله « فرهنگ » آنچنان مهم است که چنانچه اهداف دولت ها در آن محقق شود اهداف دیگر هم خود به خود بدست می آید از اینرو دور از انتظار نیست که در معادله « قدرت – سلطه » کشوری همچون آمریکا تمایل داشته باشد ، تثبیت جایگاه خود در حوزه های اقتصادی ، امنیتی و سیاسی را با تاثیر نهادن بر « فرهنگ » آغاز کند اما باید خاطر نشان کرد که نفوذ فرهنگی با واژه هایی همچون « تهاجم فرهنگی » و « شبیخون فرهنگی » بسیار متفاوت است . مهمترین وجه این تفاوت در غیر محسوس تر بودن شیوه و نیز اثر گذاری بیشتر آن برافکار عمومی جامعه است و از همه مهم تر در جریان ملایم « نفوذ فرهنگی » ، اثری از مقاومت های سخت گیرانه از نوع مقابله با « تهاجم فرهنگی » نیست !! . در نفوذ فرهنگی آنچه هدف قرار می گیرد تمام ارزش ها و مولفه های هویتی یک جامعه است بی آنکه خود آن جامعه بداند و یا چندان تمایلی به مقابله داشته باشد و نباید فراموش کنیم اولا دامنه شمول تعریف فرهنگ بسیار گسترده است و در ثانی خود فرهنگ به عنوان یک پدیده غالب در جوامع ، به شدت با سایر پدیده های سیاسی ، اجتماعی ، اقتصادی و حتی امنیتی مرتبط است . از اینروست که به نظر می رسد در راهبردهای جدید غرب و در راس آنها آمریکا در مواجهه با ایران ، نفوذ در حوزه فرهنگ راهبردی اساسی تلقی شود و همانطور که گفتیم ، این راهبرد را باید در معادله « قدرت – سلطه » و با هدف کسب منافع غرب در منطقه تبیین نمود که متاسفانه در آن استقلال و هویت ملی جوامع دیگر مورد هدف قرار می گیرد. حال باید به این پرسش بپردازیم که بهترین راهبرد برای مقابله یا مواجهه با این جریان سریع اما نا محسوس چیست؟
اکنون در عصری به سر می بریم که از آن به «عصر حاکمیت رسانه ها» یاد می کنند . رسانه های متکثری که در اشکال مختلف ، زندگی انسان را تحت تاثیر قرارداده اند و هریک به گونه ای بخشی از زندگی ما را تشکیل می دهند . از « رسانه های نوین » همچون شبکه های اجتماعی و فضاهای تعاملی تحت اینترنت گرفته تا روزنامه ها و نشریات دوران رسانه های سنتی ، با اینحال به نظر می رسد همچنان رسانه ای همچون تلویزیون( شبکه های مختلف تلویزیونی و ماهواره ای ) از جایگاه بارزی در « سبد رسانه ای » خانواده ها برخوردار است . از اینرو شکی نیست که تلویزیون و برنامه های تلویزیونی تحت ماهواره ، می توانند نقش مهمی در ترسیم باور و ارزش های حاکم بر جامعه و نهایتا فرهنگ داشته باشند . این حیطه ای است که بطور متناظر اهداف داخلی و خارجی ما نیز در آن توسط « رسانه ملی »پیگیری می شود و به نظر می رسد اگر قصد ترسیم راهبردی برای مقابله و یا مواجهه با پدیده های فرهنگی از این دست را داشته باشیم باید به نقش بی بدیل این رسانه فراگیر بیش از پیش بیاندیشیم . بخصوص آنکه تجربه نشان داده اقدامات جزمی همچون فیلترینگ و سانسور آنچنان که باید موفق نبوده است.

«رسانه ملی» و راهبرد مقابله با «نفوذ»

اکنون رسانه ملی با برخورداری از ده ها شبکه رادیویی و تلویزیونی داخلی و فرا مرزی و نیز شبکه گسترده ای از سایت ها و حضور در فضای مجازی به یک « غول رسانه ای » بزرگ در منطقه تبدیل شده که متاسفانه هنوز آنچنان که باید به قابلیت های آن توجه نشده و توانمندی های بالقوه آن مورد استفاده قرار نگرفته است . از اینرو شاید بتوان گفت این « غول رسانه ای » قدرتمند هنوز از چراغ جادوی !! خود بیرون نیامده و بدون شک برای حضور در آسمان منطقه نیازمند دستان نوازش گر متولیان و سیاست گذاران فرهنگی کشور در گستره ای بزرگ تر است . لذا بی مناسبت نیست اگر با تکیه بر نقش محوری رسانه ملی در مقابله با جریان نفوذ فرهنگی مروری سریع داشته باشیم بر باید ها و نباید هایی که می توانند در ترسیم راهبردی مناسب در مسیر پیش رو مورد توجه قرار گیرد :
- توجه دقیق به رشد کمی شبکه ها
طی سال های اخیر رسانه ملی شاهد رشد کمی بی حد و حسابی بود که عملا نتوانست اهداف از پیش طراحی شده را محقق سازد . بدون شک شبکه هایی که تولیدات تاریخ گذشته داخلی و خارجی را یکی پس از دیگری پخش می کنند نمی توانند شبکه های مستقلی تعریف شوند و لا جرم نمی توان در انتقال درست پیام چندان به آنها دل بست. پیشنهاد می شود در مرحله اول این امکان برای تمام هموطنان مهیا شود که بتوانند تمام شبکه های داخلی و برون مرزی را یک جا دریافت کنند و سپس تمام این شبکه ها ملزم به تولید باشند و نه بازپخش تولیدات یکدیگر و یا تولیدات خارجی و در نهایت هریک از شبکه ها بتوانند هویت مستقل خود را پیدا و بینندگان هدف خود را تعریف نمایند. 
- بهره گیری از قابلیت استان ها
شبکه های استانی سالهاست که در ایران تاسیس شده اند و به جهت تنوع فرهنگی بسیار جذابی که در استان ها وجود دارد هریک می توانند نمودی از جاذبه های فرهنگی و باورهای اصیل ملی ما باشند و رنگین کمانی از آداب و رسوم و باورها را در سپهر فرهنگی کشور به مدد آنتن پخش رسانه ملی بگسترانند اما به نظر می رسد هنوز این شبکه ها علی رغم هزینه های هنگفتی که بر بدنه رسانه ملی وارد می کنند نتوانسته اند به جایگاه اصلی خود دست یابند . پیشنهاد می شود هرچه بیشتر بر استقلال این شبکه ها افزوده شود و به تدریج کمک شود تا این شبکه ها بتوانند هویت مستقل خود را پیدا کنند . 
- افزایش تولیدات فاخر(فیلم و سریال)
به عقیده کارشناسان ، با توجه به نیاز مخاطبین ، در حال حاضر سالانه نیازمند تولید حداقل 700 فیلم سینمایی فاخر و جذاب هستیم ، آن هم با تعریف یک سینمای مستقل و دارای هویت . به نظر بسیاری از کارشناسان ، ما هنوز فاقد یک سینمای ایرانی و تعریف شده هستیم (در مقایسه با سینمای کشورهایی مثل آمریکا ، هند ، چین ) این درحالی است که بخش مهمی ازمولفه های فرهنگی از طریق فیلم و بخصوص سریال سازی به جامعه مخاطبین منتقل می شود . این مهم تنها در تعامل منطقی و درست بین صدا و سیما و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی شکل می گیرد یعنی « هدف گذاری یکسان ، هم افزایی مداوم » . رسانه ملی باید از بودجه و امکانات کافی برای خلق آثار نمایشی فاخر با موضوعات جذاب بر خوردار باشد و بتواند از تولیدات سینما نیز بهره گیرد .
- تنوع بخشی به تولیدات 
اکنون ذائقه مخاطبین ایرانی در تماس با تولیدات رسانه ای کشورهای مختلف به شدت تغییر یافته و به نظر می رسد برنامه سازان رسانه ملی در شیوه برنامه سازی باید تکنیک ها و ساختارهای تازه ای را جستجو کنند . این رویکرد در تنوع بخشی به تولیدات ، به سرعت تاثیر خود را در جذب و اثر گذاری بر مخاطب به ظهور می رساند .

«رسانه ملی» و راهبرد مقابله با «نفوذ»

- ارتقای دانش سواد رسانه ای
اگر تمام آنچه گفتیم رخ دهد باز هم یک گوشه از این پازل خالی است و آن دقیقا جایی است که مخاطب با پیام های صادر شده از سایر رسانه ها مواجه می شود. همانطور که گفتیم تجربه نشان داده برخوردهای حذفی همچون فیلترینگ و پارازیت و ... کارساز نیست و در عوض آنچه در تمام دنیا به خوبی تجربه شده تلاش برای ارتقای دانش « سواد رسانه ای » جامعه است . سواد رسانه ای یعنی توانایی مخاطبین در تحلیل ، نقد و ارزیابی محتوای رسانه ها با این رویکرد که هرکدام از مخاطبین متفکرانی منتقد باشند و خود به مولدان خلاق پیام های رسانه ای تبدیل شوند. اکنون با توجه به توانمندی رسانه های رغیب در تولید محتوا و پیام و برخورداری آنها از تکنیک های جذاب به نظر می رسد وظیفه آموزش « سوادرسانه ای » به یک ضرورت ملی تبدیل شده و اگرچه تمرکز بیشتر ان بر روی دانشگاه ها و مدارس است اما بی شک تلویزیون هم می تواند در فرآین آموزش سوادرسانه ای مفید واقع شود .
جادارد در انتها یادی داشته باشیم از تلاش های انجام شده در رسانه ملی طی دوره جدید مدیریتی که در آن توجه بیشتری به عامل نیروی انسانی کارآمد و تغییر ساختارها شده و به نظر می رسد تداوم این رویه به شکلی علمی بتواند مسیر را برای اتخاذ راهبردی مناسب هموار سازد .

والسلام

منبع: بولتن نیوز

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
جوادزاده
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۴:۲۳ - ۱۳۹۴/۱۰/۲۶
0
0
سواد رسانه ای در همه کشورهای توسعه یافته یک درس برای مدارس است اما ما به آن توجهی نداریم . واقعا باید این را جزء واحدهای دانشگاهی قرارداد
نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین