به گزارش بولتن نیوز، در روزگار ما نیز روزنامه های موجود با گرایشات سیاسی و فکری گوناگون، دست به این کار زده و در قالبهای مختلف، به مسائل فرهنگی می پردازند. اما نکته اینجاست که این همه تولیدات فرهنگی منتشر شده در روزنامهها برای دیده شدن پا به این جهان گذاشته اند. به عبارت دیگر، مطلبی که دیده نشود گویی اصلاً تولید نشده است. اما آیا با حجم انبوه سایتها و مجلات و روزنامهها و رسانههای مختلف دیگری که وجود دارد، میتوان به همه آنها پرداخت و مطالب شان را از نظر گذراند؟ جواب معلوم است …
به همین دلیل ما در بولتن نیوز سعی کردهایم تا از این به بعد و در قالب صفحه«فرهنگ در رسانه»به بازخوانی و بازنشر اصلیترین مطالب فرهنگی روزنامهها بپردازیم. به عبارت دیگر، «فرهنگ در رسانه»تلاشی است برای تبلور روزانه تراوشات فرهنگی روزنامه های کشور. تا به این طریق، حداقل اصلیترین مقولات فرهنگی که در روزنامهها منتشر شده است، توسط مخاطبین دیده شود. البته ما از همین جا، دست همکاری خود را به سمت همگان دراز کرده و از همه کسانی که تمایل دارند به انحای مختلف در این زمینه به ما کمک کنند، دعوت میکنیم تا در کنار ما، به ارتقای صفحه«فرهنگ در رسانه»کمک کنند.
آرمان، آفتاب یزد، ابتکار، اعتماد، افکار، اطلاعات، ایران، تفاهم، جام جم، جوان، جمهوری اسلامی، حمایت، خراسان، راه مردم، حمایت، روزان، رویش ملت، سیاست روز، شرق، شهروند، قانون، قدس، کیهان، مردم سالاری، وطن امروز و همشهری روزنامه هایی هستند که روزانه به آنها پرداخته و سعی می کنیم گلچینی از بهترین های آنها را در یک سبد فرهنگی به خدمت شما عرضه کنیم.
***
آرمان/
معلمان انشا و تئاترم باعث شدند فیلمساز شوم
مجید مجیدی که دیروز خود را در یک دبیرستان پسرانه و بین بچهها گذراند درباره چگونگی فیلمساز شدنش توضیح داد و توصیههایی نیز به بچه ها کرد.به گزارش مهر، مجید مجیدی کارگردان سینمای ایران صبح دیروز ۲۳ آبان ماه با حضور در دبیرستان پسرانه نظاممافی در منطقه ۹ تهران ساعتی را در کنار دانشآموزان سپری کرد و درس «بچههای آسمان» را دوره کرد.وی که ساعتی را به عنوان دبیر ادبیات در یکی از کلاسهای این دبیرستان در مقطع دوم دبیرستان حضور پیدا کرده بود، در ابتدای ورود خود به کلاس گفت: امروز برای من روز بسیار بزرگی است چراکه حس مدرسه، کیف و کتاب را دوباره درک کردهام. زمانی که ما به مدرسه میرفتیم، نیمکتهای بزرگی وجود داشت که روی هر کدام از آنها سه دانشآموز مینشستند.مجیدی در ادامه از دانشآموزان کلاس خواست تا متن درس «بچههای آسمان» را با صدای بلند بخوانند.بعد از خوانده شدن این متن توسط یکی از دانشآموزان، مجیدی گفت: برای خواندن یک قصه باید احساس به خرج داد و نمیتوان آن را مانند متن یک درس معمولی خواند. زمانی که شما فیلمنامه میخوانید باید احساس فیلمنامه در بیان شما مشخص شود. آنچه که تا الان خوانده شد احساس فیلم را بیان نمیکرد.در ادامه این کلاس و بعد از پایان خوانده شدن درس «بچههای آسمان»، دانشآموزان دبیرستان نظاممافی از مجیدی سوالهایی در مورد اینکه چرا نام این فیلم را «بچههای آسمان» گذاشته، انتخاب بازیگران برای این فیلم چگونه بود و یا اینکه زمانی که به عنوان نامزد دریافت جایزه بخش خارجیزبان اسکار انتخاب شد، چه حسی داشته است پرسیدند و او توضیحاتی را ارائه داد.وی گفت: کسی دوست دارد فیلمساز شود؟ اکثر دانشآموزان پاسخ دادند ما میخواهیم بازیگر شویم و یکی از دانشآموزان خاطرهای درباره انتخاب خود به عنوان بازیگر در یک فیلم را تعریف کرد.مجیدی بیان کرد: من بچهمحل شما هستم و پشت خط زندگی کردهام. چند تا از بچههای سینما هم در همین محله زندگی کردهاند که از جمله آنها میتوان به جعفر دهقان بازیگر و فلاح مدرس تئاتر اشاره کرد. آن دوره ما یک گروه ۱۵ نفره بودیم که با هم یک گروه تئاتر را تشکیل داده بودیم.وی با اشاره به ایدهها و قصههایی که در فیلمهای خود میآورد، توضیح داد: ایدهها و قصه فیلمهایم را از تجربه زندگی بدست آوردهام و باید به شما یادآور شوم که تجربه زندگی میتواند کمک زیادی به پیشرفت انسان داشته باشد.کارگردان فیلم «بچههای آسمان» خطاب به دانشآموزان گفت: سعی کنید نگاه خود را به جامعه و محیط اطرافتان گسترش دهید و ارتباط خود با دیگران را وسیع کنید. تجربه همیشه در زندگی به انسان کمک میکند و این تجربه متاع بسیار گرانبهایی است که باید به آن توجه کرد. من بسیاری از فیلمهایی که ساختهام بر اساس داستانهای دوران نوجوانیام بوده است مانند فیلم بچههای آسمان و بهخصوص سکانس های مربوط به تعامل همسایهها با یکدیگر. این تعامل را از دوران کودکی خودم گرفتهام نه دنیای امروز. امروز همسایهها در یک آپارتمان همدیگر را نمیشناسند، اما در گذشته روابط میان مردم تعریف دیگری داشت. «بچههای آسمان» از نوع زندگیای بود که خودم آن را تجربه کرده بودم؛ بچههایی که مفهوم زندگی را درک میکردند.وی تاکید کرد: فاصله بچهها و خانوادهها امروز بسیار زیاد شده است و تنها مسئولیت بچهها این روزها درس خواندن است، اما زمانی که ما کودک بودیم حواسمان نه تنها به درس خواندن بود، بلکه حواسمان به جیب پدرمان هم بود و به همین دلیل سعی میکردیم تابستانها کار کنیم تا کمک خرج خانوادهمان باشیم.کارگردان فیلم «رنگ خدا» توضیح داد: من در «بچههای آسمان» سعی کردم بچههای با مسئولیت جامعه را نشان دهم؛ بچههایی که دورتر از فضای شهری زندگی میکنند و مسئولیت بیشتری را نسبت به خانواده احساس میکنند. علی و زهرا شخصیتهای این فیلم سینمایی درک درستی از خانواده داشتند و یکی از دلایلی که سبب شد تا علی در این مسابقه اول شود، همین مسئولیت بود. اول شدن علی در مسابقه دو نشاندهنده این است که این افراد همیشه اولیهای جامعه هستند؛ بچههایی که سختکوش هستند و تسلیم هیچ چیز نمیشوند و چنین سختکوشی را میتوان به همه زندگی تعمیم داد. همه آدمهای بزرگ که دنیا را تغییر دادند، همین آدمهای معمولی بودند که تسلیم شرایط نشدند.مجیدی تاکید کرد: بچههای آسمان سعی کردند تا چهره متفاوتی از فقر بسازند. فقر خوب نیست اما فقر بچههای آسمان، فقر شرمندهای نبود. علی در این فیلم هر چند فقیر بود اما عزتنفس داشت. در فرهنگ متعالی انسانی، کرامت انسانی از جایگاه بسیار بالایی برخوردار است به همین دلیل است که ما علی را در این فیلم دوست داریم، چرا که روح خود را نفروخت و آنقدر انگیزه الهی در او وجود داشت که با تمام سختیها موفق شد.وی با اشاره به اینکه عزتنفس داشتن و کرامت انسانی بسیار ارزشمند است، تاکید کرد: شاید در زندگی به خیلی از خواستههای مادی خود نرسیم، اما تسلیم نشدن یک اصل در زندگی است.
این کارگردان سینما با اشاره به چگونه انتخاب کردن بازیگر نقش علی در «بچههای آسمان» گفت: برای انتخاب این نقش به مدارس بسیاری سر زدم. در آنجا به دانشآموزان نمیگفتیم که ما کارگردان هستیم و میخواهیم یک بازیگر انتخاب کنیم. یک روز که به یکی از کلاس ها سر زده بودم، موقع خارج شدن از کلاس، یک دانشآموز را دیدم که سرش را روی میز گذاشته بود. فکر کردم که حالش بد است و نگرانش شدم. از معلم مدرسه پرسیدم این دانشآموز چرا مریض است و معلم گفت که دفتر نقاشی خود را جا گذاشته و به همین دلیل ناراحت است. بالای سر دانشآموز رفتم و از او خواستم که سرش را بالا بگیرد. وقتی که چهره او را دیدم، آنقدر هول شدم که فریاد زدم بیا بیرون بیا بیرون و بعد از او چند تست گرفتم و او را به عنوان بازیگر نقش علی انتخاب کردم.وی در توضیح این مساله که زمانی که به عنوان نامزد دریافت جایزه بخش خارجیزبان اسکار انتخاب شد، چه حسی داشته است؟ بیان کرد: اسکار یکی از مکانهایی است که برای هر فیلمساز و سینماگری رسیدن به آن بسیار مهم است. در این مراسم از هر کشور یک فیلم برای بخش خارجیزبان انتخاب میشود و در نهایت پنج فیلم به مرحله نهایی میرسد. «بچههای آسمان» جزو یکی از این پنج فیلم بود و اولین فیلم تاریخ سینمای ایران به شمار میرفت که به مرحله نهایی اسکار رسیده بود. من از این اتفاق بسیار خوشحال شدم و باید بگویم که چنین موقعیتهایی در زندگی یک فرد باید باعث ایجاد امکانات و فرصتهای بیشتر در موفقیتهای آینده باشد. چنین فرصتهایی میتواند تاثیر مثبت و منفی در زندگی انسان بگذارد و درواقع میتوان گفت شهرتهایی از این دست میتواند فرد را به صعود برساند و یا به مرحله سقوط نزدیک کند. شهرت میتواند هم خوب باشد و هم بد و ما باید تلاش کنیم تا با کمک خدا، قدمهای ثابتی در راه شهرت برداریم.مجید مجیدی در ادامه این مراسم دیداری با دبیران دبیرستان پسرانه نظاممافی داشت.وی در این نشست گفت: من ارادت ویژهای نسبت به شما و نام معلم دارم. متاسفانه جایگاه و منزلت معلم در جامعه ما به جا نیامده و این حق ادا نشده است. ما سینماگران گاهی از مسائل و مشکلات شما آگاه میشویم و ایمان داریم که این عشق است که راه را برای شما آسان میکند. شما بهتر از من میدانید که وقتی یک نفر از میان کسانی که درس میدهید در جامعه نقشآفرین شود، چه اثر مثبتی در جامعه گذاشته است.وی بیان کرد: باید بگویم یکی از دلایلی که سبب شد تا امروز من به عنوان یک کارگردان در جامعه حضور پیدا کنم، این است که معلم انشایی به نام آقای مدنی داشتم که همیشه معتقد بود من با استعداد هستم. شخصیت و هویتی که او به من داد، سبب شد تا بتوانم در حوزه نمایشی فعالیت کنم. همچنین در دوران دبیرستان معلم تئاتر من شهید حسین قشقایی نیز در این زمینه من را بسیار همراهی کرد و این نشان میدهد که بچهها از معلمهای خود تاثیر میگیرند.
آرمان/ زيرساختهاي
سينما نياز به حمايت دارد
مقوله اقتباس در سينما آن چنان كه بايد و شاید از ادبيات ما وام نگرفته است. مهتاب كرامتي بازيگر سينما در گفتوگو با باشگاه خبرنگاران جوان؛ از تجربهاش در فيلم « جامه دران» و همكاري با قطبي به عنوان كارگردان فيلم اول گفت: آشنايي من با پروژه «جامهدران» به چند سال پيش برميگردد زماني يك بار به پيش توليد رفتيم و قرار شد كنار هم اين تجربه را داشته باشيم. متاسفانه امكانپذير نشد و من هميشه حسرت اين را داشتم كه چرا فيلمنامه خوب اينچنيني در روزگاري كه سينما ايران از كمبود فيلمنامه رنج ميبرد، ساخته نميشود و خوشبختانه با تهيهكنندگي جديد كار شكل گرفت و قسمت من بود تا در كنار دوستان باشم، به قطبي هم به عنوان كارگردان اول نگاه نميكنم چون در عرصه سينما از تجربه بالايي برخوردار است علاوه بر اينكه روي فيلمنامه «جامهدران» بسيار خوب كار كرده بود و دقيقا روي آن اشراف داشت. وي افزود: در جامهدران سه اپيزود با سه كارگرداني نما، نورپردازي و دكوپاژهاي متنوع روبهرو هستيم كه قطبي به خوبي از عهده آن برآمده است از طرفي چقدر خوب شد قطبي كنار ساداتيان قرار گرفت چون ساداتيان با آگاهي به اينكه با فيلميپرهزينه روبهرو است اما تهيهكنندگي آن را پذيرفت و از يك فيلم اولي حمايت همهجانبه كرد. وي ادامه داد: «جامه دران» سه برهه متفاوت تاريخ كه نياز به طراحي لباس، صحنه، بازيهاي متفاوت دارد را روايت ميكند و كنار همقراردادن آنها بسيار سخت است. خوشبختانه «جامهدران» با وجود اينكه اينگونه فيلمها كمتر به نتيجه مطلوب ميرسد به نتيجههاي بسياري خوبي دست پيدا كرد و از ابتدا تا انتها شاهد اوج آن هستيم به اين دليل تماشاچي بعد از ديدن فيلم خوشحال و راضي بيرون ميآيد و حال خوبي را تجربه ميكند. كرامتي درباره حمايت از فيلم اوليها و در نتيجه پيشرفت سينما ايران از اين طريق اظهار داشت: زيرساختهاي سينماي حال حاضر ما پيش از هرچيز نياز به حمايت دارد و در اين زمينه بايد از هر جا و هر كسي بهويژه بخش خصوصي درخواست كنيم به جاي كمككردن بيش از حد به برخي فيلمها در زيرساختهاي سينما سرمايهگذاري كنند و در كنار آن فيلمهايي ساخته شود كه به چرخه سينما كمك كند، حمايت همهجانبه از سينما باعث ميشود كه اين مقوله به صنعت تبديل شود و به وجود آمدن صنعت عواقب بسيار مثبتي براي همه خواهد داشت آرزو ميكنم اين اتفاق بيفتد. بازيگر «عصر يخبندان» به جايگاه اقتباس در سينماي ايران اشاره كرد و گفت: مقوله اقتباس در سينما آن چنان كه بايد از ادبيات ما وام نگرفته در صورتي كه هر زمان اين اتفاق به خوبي افتاده نتايج مثبتي را به همراه داشته و تكرار ميكنم در دورهاي كه اكثر فيلمنامهها داستان گو نيستند و از فقر آن رنج ميبريم شايد بهتر باشد با مراجعه كردن به ادبيات غني خود در ساخت فيلمها كمك كنيم.
اعتماد/انيميشن صنعتي پردرآمد يا اثري سرگرمكننده
داستان را فراموش كردهايم
شراره داودي/ اين روزها در ميان فيلمهاي اكران شده در سينما، انيميشن «شاهزاده روم» رنگ و بوي ديگري دارد؛ اثري كه به خوبي با مخاطبان ارتباط برقرار كرده و علاوه بر اكران ويژه مدارس كه صبحهاست، خانوادهها را دسته جمعي به سينما كشانده است. اين فيلم سينمايي كه پنجمين اثر سينمايي ايراني است كه در اين ژانر تهيه و با استقبال خوبي هم مواجه شده، در ابتداي راه انيميشنسازي است و حالا با ديدن آن ميتوان انتظار آثار متفاوتتري در اين حوزه را داشت. در همين زمينه پاي صحبتهاي برخي فعالان انيميشن نشستيم و از آنها درباره مشكلات و روند كاري اين بخش از سينما پرسيديم. به گفته رييس انجمن سينمايي فيلمسازان انيميشن ايران (آسيفا) انيميشن يك هنر- صنعت است؛ صنعتي كه خط توليد دارد و محصولي با استفاده از آدمهاي مختلف و تخصصهاي متفاوت توليد ميشود. در ايران وضعيت توليد انيميشن رشد زيادي داشته و كساني كه در اين حوزه فعاليت ميكنند، به تنهايي يا در گروههاي كوچك توانستهاند خودشان را در سطح جهاني نيز مطرح كنند. روانبخش صادقي، رييس آسيفا با تاكيد بر اينكه به هر حال انيميشن تابع شرايط اقتصادي جامعه بوده و در سالهايي حتي تا مرز نابودي رفته است، به «اعتماد» ميگويد: «همين اواخر در حدود ٧٠، ٨٠ درصد استوديوهاي انيميشن تهران تعطيل شدند، البته فقط بحث انيميشن نبود، بلكه هرجايي كه توليد داشت، به دليل مشكلات مالي نتوانست سرپا بايستد و حمايتكنندههايي كه عمدتا دولتي بودند، نتوانستند به حمايت مالي ادامه دهند و همين دليل بر تعطيل شدن استوديوهاي جوانتر بود. اما اين موضوع باعث شد كساني كه در انيميشن فعاليت ميكنند، كارهاي انفرادي انجام دهند و بخش هنري اين صنعت افزايش توليد و كيفيت پيدا كند و تمرين روي كارهاي كوچك و انجام پروژههاي تك نفره سطح كارشان را بالا برد.»صادقي فعاليتهاي اقتصادي در زمينه انيميشن را مهم توصيف ميكند و معتقد است همانطور كه صنعت انيميشن در كشورهاي ديگر اشتغالزا است و جزو شغلهاي پردرآمد محسوب ميشود، در ايران هم همين شرايط ميتواند رقم خورده و بخشي از درآمدهاي كشور را بر عهده داشته باشد. چون در كشور علاوه بر پتانسيل هنري و نيروي متخصص، هم ابزارهاي مناسب و بهروزي داريم و هم برخي ديگر را ميتوانيم خريداري كنيم.
از حمايت صرفا دولتي رها شويم
-هنري است كه محصول آن نسلي را پرورش ميدهد و در آموزش، آگاهسازي، اشاعه فرهنگ و رفتارهاي صحيح اجتماعي موثر است و اگر حمايت صحيح اتفاق بيفتد، قابل فروش هم خواهد بود.»«انيميشن تنها هنري است كه در ايران و اين روزها قابليت صنعتي شدن دارد.» اين جمله را صادقي با تاكيد بسيار ميگويد و ميافزايد: «اين صنعتي شدن در حيطه توليد انبوه و عموما براي توليدات تلويزيوني اتفاق ميافتد، البته منظور تنها شبكهاي تلويزيوني كه ميبينيم نيست، بخش زيادي از اين شبكهها، شبكههاي كابلي، مجازي، اينترنت، موبايل و رييس آسيفا با اشاره به اينكه حمايتها نبايد صرفا دولتي باشند، ادامه ميدهد: «البته دولت موظف است كه حمايتهايي را داشته باشد، چون انيميشن كالاي فرهنگي VOD را شامل ميشوند و از طريق آنها ميتوان محصولات را عرضه كرد و در بازار رقابت حضور داشت كه البته اين اتفاق براي گروههاي انفرادي بچههاي انيميشن افتاده است.» او در پاسخ به اينكه بزرگترين مشكل در بازار انيميشن ايران چيست، توضيح ميدهد: «با وجود اينكه مشكلات مالي در حوزه انيميشن وجود دارد و ميزان بودجهاي كه براي آن در كل كشور اختصاص داده ميشود زياد نيست با اين حال همين مقدار كم هم عمدتا به صورت غيركارشناسانه و ناعادلانه توزيع شده و در بسياري موارد در جيب برخي افراد غيرمتخصص و نامربوط رفته است. از همين رو شايد بتوان گفت انيميشن بيشتر از سوءمديريتها در بحث كلان رنج ميبرد. نياز است كه يك شوراي عالي با همراهي ارگانها و وزارتخانههاي مختلف برنامههاي ميانمدت و طولانيمدت را بريزند تا انيميشن نيز به نتيجه برسد. چون ما در وجود افراد تكنيكي و هنري و همينطور تهيه تجهيزات پتانسيل و امكانات كم نداريم و به مديريت صحيح و هوشمندي روي اين عوامل انساني نياز است، از همين رو تاكيد دارم يك شوراي عالي و كلان كه در آن وزارت صنعت، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي و صدا و سيما و برخي سازمانهاي مرتبط حضور داشته باشند و برنامهريزيهاي كلاني را براي انيميشن انجام دهند.بايد وجود داشته باشد.»
جشنوارههاي انيميشني
تنها جشنواره تخصصي كه در زمينه انيميشن در كشور برگزار ميشود، دوسالانه پويانمايي است كه كانون پرورش فكري كودكان و نوجوان متولي برگزاري آن محسوب ميشود. اين دوسالانه سال گذشته دوره هشتم خود را پشت سر گذاشت و محمدرضا كريمي صارمي، دبير آن در گفتوگو با «اعتماد» از روند توليد انيميشن در سالهاي برگزاري جشنواره ابراز خشنودي ميكند و ميگويد: «در اولين دورهاي كه جشنواره برگزار شد، چيزي در حدود ۳۰ اثر به دبيرخانه آمده بود، اما با گذشت دورههاي مختلفي كه جشنواره به شكل مستمر برگزار شد، حالا ۱۸۰۰ اثر ميرسد كه نشان از فعاليت گروههاي مختلف در اين عرصه دارد.» او درباره تاثير جشنواره در ديده شدن هنرمندان توضيح ميدهد: «كساني كه در اين جشنواره برگزيده ميشوند و كارهايشان مورد تقدير قرار ميگيرد، به خودي خود ديده ميشوند، از طرفي برايشان بازار كار هم فراهم ميشود و اين نشان ميدهد كه جشنواره اعتبار دارد. با اين حال خاصيت هنر اين است كه كار خوب ديده ميشود. ما هم در اين جشنواره به دنبال همين اهداف هستيم كه پويانمايي را معرفي كنيم و آثاري كه در كشور توليد ميشوند را يك جا هم به نمايش بگذاريم.» كريمي با تاكيد بر اينكه آثار پويانمايي براي همه سنين از آن جهت كه دو عنصر تخيل و فانتزي را دارا هستند، جذابيت دارند، ميگويد: «۸۰ درصد از توليداتي كه در زمينه پويانمايي در كشور وجود دارد، توسط تلويزيون و مركز صبا صورت ميگيرد، بخشهاي ديگر شامل توليدات دانشجويي، مستقل و سازمانهايي مانند كانون و حوزه هنري ميشوند.»صادقي نيز كه در تلاش براي برگزاري جشنواره مستقل و بينالمللي انيميشن در ايران است، برگزاري جشنوارهاي ويژه و خاص براي انيماتورها را اتفاق خيلي خوبي ميداند و ميگويد: «دو سالانه پويانمايي از معدود محفلهايي است كه بچههاي فعال در انيميشن را دور يكديگر جمع ميكند و از كارها و برنامههاي يكديگر باخبر ميشوند. اما همانطور كه در برخي كشورها سالانه چندصد جشنواره برگزار ميشود و هركدام اهداف و برنامهريزيهاي مخصوص به خودشان را دارند، ما هم در ايران به دنبال برگزاري جشنوارهاي بينالمللي هستيم كه ما را در رسيدن به اهدافمان كمك كند. اين درست است كه اگر در برگزاري جشنوارهها به هدف نرسيم، بودنشان زيادي است اما اگر جشنوارهاي كار خودش را به شكل صحيحي انجام دهد، ميتواند به آزاد شدن پتانسيلها در كشور كمك و نيروهاي جوان را وارد كار كند و با در نظر گرفتن بازارهاي جهاني همگام با آنها پرورششان دهد.» او در ادامه ميافزايد: «در زير مجموعه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي متاسفانه جشنواره مستقل براي انيميشن وجود ندارد و اين درحالي است كه جشنواره فجر براي جريان اكران و جشنواره حقيقت براي مستند و نيز فيلم كوتاه تهران عمدتا براي فيلمهاي داستاني جهتدهي شدهاند و عمل ميكنند. نگاه ما در اين جشنواره صنفي است و ميخواهيم به شكلي باشد كه هم نگاه هنري داشته باشد و هم توليدات انبوه و فروش و بازاريابي را در نظر بگيريم.»
مكتب انيميشن ايراني
شناساندن انيميشن ايراني از كارهايي است كه بايد انجام دهيم تا بتوانيم تعريف صحيحي از فعاليتهاي اين هنر داشته باشيم، از همين رو صادقي تاكيد ميكند برند ايراني بايد شناخته و خط توليدي براي آن در نظر گرفته شود. او در ادامه توضيح ميدهد: «امروزه در بازارهاي جهاني بيشتر انيميشنهايي كه ميبينيم، محصولات كشورهاي ژاپن، هند، چين و كره هستند و آنها به دليل حضور مستمر در بازار جهاني توانستهاند فعاليتهاي گستردهاي در اين زمينه داشته باشند. انيميشن مانند صنايع دستي است كه اگر كسي تنهايي كار كند، فقط كاري را انجام داده و محصولي را به صورت تكي توليد كرده، اما اگر همين محصول خط توليد داشته باشد، در اقتصاد كشور برايش طراحي انجام شده باشد و افراد متخصص بينرشتهاي براي به ثمر رسيدن آن تلاش كرده باشند، علاوه بر حضور پررنگ گروهها، اثرات فعاليتهاي هنري، فرهنگي و اقتصادي آنها را هم خواهيم ديد.» او در ادامه با بيان اينكه امروزه برخي از افراد حاضر در حوزه انيميشن كارهايي را به صورت توليد مشترك انجام ميدهند، ادامه ميدهد: «اين توليدات مشترك بايد به صورت انبوه باشد، تا نتيجههاي اقتصادي خوبي داشته باشد. البته بخش كارهاي ملي و مذهبي كه مختص فرهنگ خودمان است، واقعا به حمايتها و سوبسيدهاي دولتي نياز دارند كه نگراني درباره بازگشت اقتصادي اين آثار وجود نداشته باشد و بيشتر بحث فرهنگسازي مطرح شود. اما در توليدات بينالمللي ميتوان توليدات مشترك را با ديگر كشورها انجام داد و در اين صورت اميدوار بود كه اثر هم ديده ميشود و هم ميتواند بازگشت اقتصادي داشته باشد. براي مثال كشورهاي اروپايي هم در گيشه توليدات انيميشن سينمايي كمتر موفق بودهاند و براي رفع اين مشكل دست به توليدات مشترك با ديگر كشورها زدند و با استفاده از پتانسيل يكديگر در اكران آثار هم حيطههاي بيشتري را در بر بگيرند و هم در بازگشت سرمايه موفقتر عمل كنند. چون در اين صورت تعداد سالنهاي بيشتري درگير اكران ميشوند.»
داستان را در انيميشن فراموش كردهايم
رييس آسيفا در بخشي از گفتههايش تاكيد ميكند در توليد انيمشين مانند سينماي اجتماعي كشور، فيلمنامهها و داستانهاي خوبي نداريم. او ادامه ميدهد: «ما تكنيكها را ميشناسيم، موسيقي خوب ميسازيم، اما چون روايت داستاني خيلي خوبي نداريم، نميتوانيم مخاطب را با خود همراه كنيم. شايد به همين دليل است كه در انيميشنهاي كوتاه موفقتر بودهايم، چون اين هنر به خودي خود جذابيتهاي بصري دارد و در كارهاي كوتاه حتي اگر داستان خوبي نباشد، ميتوان مخاطب را همراه كرد.» با اين حال صادقي ميگويد در سريالهاي انيميشني كه سالهاست در تلويزيون كشورهاي ديگر پخش ميشود، ٦٠٠-٥٠٠ قسمت را شامل ميشوند و براي آنها تيمهاي متعدد فيلمنامهنويسي وجود دارد تا براي همان مدت زمان كم يك داستان كامل نوشته شود، اما در ايران علاوه بر اينكه اين اتفاق نميافتد، معمولا كمترين ميزان هزينهها روي فيلمنامه خرج ميشود و اهميت چنداني به آن نميدهند. نداشتن كشش دراماتيكي و داستاني دليل ميشود براي اينكه مخاطب با اثر همراه نشود. شايد گاهي با تكنيك ساده اما داستان درست بتوان بيننده را بهتر از هر اثر ديگري جذب كرد.
خلق شخصيتها در آثار سينمايي جذابيت دارد
هادي محمديان، كارگردان انيميشن «شاهزاده روم» كه اين روزها اكران شده و اتفاقا هم مورد استقبال قرار گرفته است به اعتقاد برخي يك سر و گردن بالاتر از انيميشنهاي توليدي در ايران است كه هم از داستان خوبي بهره گرفته و هم تكنيك بالايي دارد. محمديان كه فارغالتحصيل رشته گرافيك است و مدتها به شكل انفرادي كار كوتاه و سريال انجام داده است، حالا با يك گروه ۱۰۵ نفره در مدت زمان ۱۵ ماه با بودجهاي حدود دو ميليارد تومان اين انيميشن را توليد كردهاند. اين كارگردان توليد انيميشن سينمايي را جذاب ميداند و ميگويد: «وقتي موجوديتي را از عدم ميسازيم و ميتوانيم دنياي تازهاي را كه در ذهن داريم، خلق كنيم، براي خودمان بسيار جذاب است. اما سختيهاي كار انيميشن به مراتب بيشتر از رئال است، از اين جهت كه تمامي مولفههاي كار رئال مانند نور، صدا و تصوير در كنار شخصيتسازيها وجود دارد و همين موضوع كار را به مراتب سختتر ميكند.» محمديان با تاكيد بر اينكه نميتوان مخاطب انيميشن را ميان بزرگسالان و كودكان جدا كرد، ميافزايد: «سينمايي «شاهزاده روم» براي زنده شدن سينماي كودك ساخته شد تا همه كودكان و نوجواناني كه در اطراف خودمان ميبينيم از سينما حقي داشته باشند، اما مطمئنا در اثر حرفهايي براي بزرگترهايي كه همراه كودكان خودشان در سالن هستند هم داريم.»توجه به سليقه مخاطبهاي جهاني باعث ميشود در توليد اثر توجه بيشتري داشته باشيم و مفاهيم را بهگونهاي بيان كنيم كه براي همه قابل فهم باشد. محمديان در اين زمينه توضيح ميدهد: «وقتي در فيلمهايي كه ميسازيم به مخاطب ايراني فكر كنيم، ناخودآگاه از بيان نكتههايي كه تصور ميكنيم ايرانيها از آن خبر دارند، خودداري ميكنيم. اما با در نظر گرفتن مخاطب جهاني حرفها را به شكلي بيان ميكنيم كه براي همه جذابيت داشته باشد و اطلاعات را به شكل ساده و روشني بيان خواهيم كرد.»با اين اوصاف اوضاع انيميشن در سينماي ايران ميتواند بهتر باشد؛ اتفاقي كه با كمي درايت و سرمايهگذاري روي نيروي انساني و ابزارها ميافتد. اين صنعت نوپا در ايران ميتواند منبع درآمد مناسبي براي قشر جواني باشد كه همه زندگيشان را روي طرحهاي هنري گذاشتهاند و حتي براي اشاعه فرهنگ ايراني- اسلامي كه اين روزها زياد دربارهاش ميشنويم، بهترين ابزار باشد.
اطلاعات/لزوم بازنگری در فرآیند بررسی سرانه مطالعه
نشست خبری محمود صلاحی رئیس سازمان فرهنگی- هنری شهرداری تهران به منظور تشریح برنامه های هفته کتاب ظهر امروز شنبه ۲۳آبانماه در محل این سازمان برگزار شد.
به گزارش مهر ، صلاحی در ابتدای این نشست خبری به محکومیت و تقبیح حوادث تروریستی پاریس پرداخت و در ادامه با اشاره به اینکه کتاب موضوعی است که همواره برای بشریت موضوعیت داشته و دارد و امری حاشیهای نیست گفت: بهترین داشته ما از پیشینیان که تا به امروز ادامه داشت و دارد کتاب و کتاب خوانی است. این مساله در آئین اسلام نیز در رأس امور قرار دارد و معجزه پیامبر(ص) ما نیز کتاب است. از سوی دیگر، انقلاب اسلامی نیز انقلابی فرهنگی بوده، هست و خواهد بود و به همین خاطر است که در سال های پیروزی پس از انقلاب تا به امروز بیش از یک میلیون جلد کتاب در کشور ما منتشر شده است.
وی در ادامه با اشاره به تجمیع کتابخانه شهرداری تهران در سال جاری و سرپرستی ۴۰۰کتابخانه با این شیوه توسط سازمان تحت مدیریت خود گفت: به باور من تهران هنوز هم به کتابخانه لازم دارد ما نه تنها کتابخانه بلکه فرهنگسرا نیز نیاز داریم. تهران شهری با ۹میلیون نفر جمعیت و پایتخت سیاسی ایران است. این شهر پنجره ای رو به جهان و آینهای است از جمهوری اسلامی ایران. به همین خاطر باید هر محله آن یک خانه فرهنگ داشته باشد، فرهنگسراهایش توسعه پیدا کند و در کنارش سینماها و کتابخانه های متعددی در آن تاسیس شود. برنامه ریزی ما به شکلی است که مردم نه برای رفع نیاز که برای غنیسازی اوقات فراغت خود به کتابخانه ها بروند.
صلاحی در ادامه با اشاره به اینکه سازمان فرهنگی- هنری شهرداری تهران ایجاد، توسعه و تجهیز کتابخانه ها و توسعه فرهنگ مطالعه را از برنامههای راهبردی خود می داند، خاطرنشان کرد: من آمارهایی که می گویند سرانه مطالعه در کشور ۲تا ۳دقیقه است، قبول ندارم. البته به نظرم از حد مطلوب هم فاصله زیادی داریم، اما موضوعات جدیدی هم به این عرصه وارد شده که باید مورد توجه ما قرار بگیرد. مثلا امروزه در کشور ما به واسطه پیامک، حجم وسیعی از اطلاعات و حتی مقالات رد و بدل میشود که باید مطالعه آنها نیز در بررسی سرانه مطالعه مدنظر قرار بگیرد.
وی همچنین با اشاره به تاسیس کتابخانه نابینایان این سازمان تا یک ماه آینده در فرهنگسرای خاوران اظهار کرد: هر اندازه که هزینه برای توسعه و نوسازی کتابخانههای شهرداری لازم باشد، من تامین خواهم کرد و از شهرداران مناطق تهران می خواهم مکان هایی را برای ایجاد کتابخانه در تمام خانه های فرهنگ و فرهنگسراها تخصیص دهند و ما در آن کتابخانه تاسیس می کنیم، همچنین تمامی بوستان های بزرگ تهران نیز باید صاحب کتابخانه شوند.
رئیس سازمان فرهنگی- هنری شهرداری تهران در ادامه ضمن تشریح برنامه های این سازمان برای هفته کتاب گفت: با هماهنگی به عمل آمده با وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بودجه ای ۱۵۰میلیون تومانی برای طرح هفته کتاب در نظر گرفتیم که بر اساس آن در این هفته شهروندان تهرانی می توانند کتاب های خود را که بلااستفاده مانده به ما اهدا و معادل مبلغش بن خرید کتاب دریافت کنند.
صلاحی همچنین دعوت از نویسندگان برای حضور در فرهنگسراها و نیز ایجاد گذر کتاب در مناطق یک، ۴، ۵، ۸و ۲۰را از دیگر برنامههای این سازمان نامید و افزود: به همه شهروندان تهران پیشنهاد می کنم کتاب هایی را که خوانده اند و دیگر نیاز ندارند یا کتابهایی که بیش از دو جلدش در اختیار آنها است و یا کتاب هایی که فکر می کنند تا مدت مدیدی زمان مطالعه اش را نخواهند داشت، به هر کتابخانه ای که در نزدیکی آنها قرار دارد، اهدا کنند تا فرصت مطالعه بیشتری برای سایرین فراهم شود.
رئیس سازمان فرهنگی- هنری شهرداری تهران در پایان از برگزاری مراسم تجلیل از خادمان کتابخوانی، ارسال کتابخانه های سیار، تولید و توزیع محصولات در حوزه کتاب و برگزاری جشنواره کتاب شهر با موضوع «معرفی بهترین کتاب ها در حوزه شهر و شهروندی» به مناسبت ایام هفته کتاب خبر داد.
اطلاعات/برپایی نخستین جلسه هیاتعلمی و مشاوران دومین همایش بین المللی مدیریت رسانه
در نخستین جلسه هیاتعلمی و مشاوران دومین همایش بین المللی مدیریت رسانه که با حضور بیش از بیست تن از استادان و صاحب نظران برگزار شد، محور و هدف اصلی همایش، «تعامل دانشگاهها و سازمانهای رسانهای» انتخاب و شعار «رسانهها و مخاطب» برای همایش برگزیده شد.
نخستین جلسه هیاتعلمی و مشاوران دومین همایش بین المللی مدیریت رسانه با حضور بیش از بیست تن از استادان و صاحب نظران در مجتمع ملاصدرا برگزار شد. در ابتدا این نشست دکتر محمود اسعدی، ضمن سپاس و تشکر از حضور استادان و بزرگان عرصه فرهنگ و اندیشه و رسانه بخصوص استاد برجسته و چهره ماندگار رشته مدیریت آقای دکتر علی اکبر فرهنگی، استاد دکتر باقر ساروخانی و دکتر خجسته نخستین جلسه هیاتعلمی و مشاوران دومین همایش بین المللی مدیریت رسانه را آغاز کرد و گفت: امید داریم که دومین همایش با کیفیت بهتر و در سطح عالی تری در ۲۶ دیماه در کتابخانه ملی با همراهی دانشگاه ها، وزارت ارشاد و صداوسیما و برخی نهادهای رسانهای و فرهنگی برپا شود. پیشنهاد من بهعنوان هدف اصلی این همایش، تعامل مناسب، جدی و عالمانه دانشگاهها و سازمانهای رسانهای است. البته برخی اهداف دیگر هم طبعاً هست که می-تواند لحاظ شود. در این نشست می خواهیم با بهرهبرداری از نظرات بزرگان به چند نکته برسیم.
اول: تصویب موضوع و شعار اصلی همایش.
دوم: نحوه کار و تقسیم امور هیئت های علمی، اجرایی و مشاورهای و نقش هر یک از بزرگان سوم: چگونگی دعوت از استادان خارجی و مدعوین ایرانی است.
من خواهش می کنم در خصوص هدف اصلی همایش استادان نظر بدهند تا انشاءالله شعار واحدی نیز برگزیده شود.
در ادامه دکتر فرهنگی با تأکید بر توانایی های علمی و اجرایی دکتر اسعدی گفت: شناخت من از دکتر اسعدی به بیش از ۳۲ سال قبل برمیگردد و او در سازماندهی و مدیریت امور فوق العاده است و از سال ۱۳۶۲ که دانشجوی مدیریت دانشگاه تهران بود او را می شناسم.
دکتر فرهنگی با تأکید بر اهمیت تعامل دانشگاهها با مؤسسات و بنگاههای رسانه ای پیشنهاد دکتر اسعدی را مناسب دانست و ضمن اشاره به برگزاری نخستین همایش در سال گذشته گفت: ما در موقعیت جدید پسا برجام در آستانه گشودن ارتباطات بین المللی هستیم و انشاءالله روزهای خوبی پیش رو داریم و باید با یک کار منسجم که بین اصحاب رسانه و استادان دانشگاهها انجام خواهد شد این جزیره های پراکنده را به هم متصل کنیم.
دکتر فرهنگی چهره ماندگار مدیریت پیشنهاد کرد انجمن مدیریت رسانه تأسیس تا امور فوق بهطور مستمر پیگیری و انجام شود. سپس دکتر باقر ساروخانی با تشکر از برگزاری موفق نخستین همایش بینالمللی مدیریت رسانه گفت: دکتر اسعدی هم شخصیت علمی و هم عملی در علم مدیریت و ارتباطات است و بهخوبی بر ضرورت ارتباط آگاهانه بین دانشگاهها و مراکز رسانهای انگشت گذارده است.
من هم تحقق این پیشنهاد را ضروری می دانم چراکه ارتباط بین دستگاه اجرایی رسانه ای و مراکز نظریه پرداز دانشگاهی، به کارایی هر دو بخش می انجامد. دانشگاههای ما در برج عاج و دور از واقعیت جامعه نمی توانند مفید واقع شوند همچنان که سازمانهای رسانه ای، اقتصاد توجه و بازاریابی رسانه قادر به جلب و جذب و نگهداشت مخاطب نیستند.
در ادامه نشست دکتر نجفی سولاری ضمن موافقت با موضوع اصلی همایش گفت پل بین دانشگاه و رسانهها بایستی بین همه بنگاههای رسانه ای ایجاد شود بهگونهای که بخش سیاستگذار نظام بتواند با تنظیم اسناد بالادستی به تحول اساسی در مجموعه ارتباطات رسانهای کشور بینجامد.
او تائید کرد اکنون آشوب رسانهای ایجاد شده است و در شبکههای اجتماعی افراد مایلاند رسانه ایجاد کنند بیآنکه آموزش لازم را دیده باشند.
دکتر حسینی دانا با اشاره به نیازهای مستمر در عرضه آموزش، مربیگری، آیندهپژوهی، تولید محتوار ترجمه و تألیف و ضرورت ایجاد بانک اطلاعات مدیران رسانه، بر تشکیل انجمن مدیریت رسانه تأکید کرد؛ و گفت اکنون مطلوبیت رسانهای سنتی کاهش یافته است و در دوران پساتحریم، آینده سازی و همبستگی اجتماعی رسانه های فارسیزبان خارجی ایرانی و نحوه ارتباط با ایرانیان مهم و ضروری است.
در ادامه دکتر موسویان گفت: باید دوباره پدیدههای جدید بازتعریف شوند. اکنون در دانشگاهها و متون و کتابها مسئله خلق ثروت و محصول نادیده گرفته می شود. حالا مسئله ریسک پذیری بسیار مهم است و استادان دارای اندیشه معمولاً محافظه کار می شوند درحالیکه دیگران با ندانم کاری و ریسکپذیری به موفقیت هایی دست مییابند.
محمدحسین صوفی دبیر شورای نظارت صداوسیما با اشاره به بازنشستگی ۹۰۰ نفر از کارکنان رسانه ملی گفت: استفاده از نیرو و توان علمی و مهارتی برخی مدیران ارشد صداوسیما که ۳۰ سال سابقه کار رسانه ای دارند اگر بهطور دقیق و با مصاحبه های علمی انجام شود بسیار مفید است چراکه این مدیران انواع بحران را شاهد بوده اند و در جریان چندوچون وقایع مختلف سیاسی فرهنگی بوده اند جمع آوری تجربیات این مدیران به هدف همایش که تعامل سازنده با دانشگاه است کمک می کند.
دکتر لبیبی با تأکید بر ارتباط بین دانشگاهها و سازمانهای رسانهای گفت تعامل نظر و عمل در حوزه رسانه مطلوب است و ما در همایش نخستین مدیریت رسانه در سه حوزه نظرات دانشجویان را اخذ کردیم.
۱ ـ مخاطب محوری که معتقد بودند رسانهها از آن غافلاند.
۲ ـ جذابیت پیام که به رغم محتوای خوب کمتر از آن بهره می برند
۳ ـ در حوزه دانشگاهی نیز مهارتهای لازم کاربردی دیده نمی شود. به نظر می رسد که در همایش دوم به این نکات توجه کنیم مناسب است.
دکتر نعمتی انارکی نیز با اشاره به محورهای اصلی مدیریت ارتباط با مخاطب و پیام در عصر تکثرگرایی به بحث مدیریت مصرف توسط مخاطب پرداخت و ارتباط رسانه و مخاطب را بهعنوان موضوع همایش پیشنهاد کرد.
دکتر خجسته بلوک بندی مخاطب را اتفاق بزرگی دانست و تأکید کرد بایستی یک مسئله بزرگ و اساسی مدیریت رسانه را در نظر بگیریم و همایش دوم پیرامون آن سامان یابد. من فکر می کنم مشکل ما سپهر رسانه است و مسئله مخاطب و رسانه هم موضوع مهمی است که می تواند شعار همایش باشد.
در پایان دکتر فرهنگی و دکتر ساروخانی با جمع بندی مباحث مطروحه موضوع اصلی دومین همایش بین المللی مدیریت رسانه را تعامل رسانه ها با دانشگاهها با اشاره به شعار «مخاطب و رسانه» تعیین کردند .
پس از مشخص شدن محور اصلی همایش استادان دکتر نجفی سولاری، دکتر حسینی دانا، دکتر موسویان، دکتر رضی و دکتر لبیبی آمادگی خود را برای مدیریت بخش های مرتبط اعلام کردند که به تصویب اعضاء رسید.
اطلاعات/دکتر سیدعباس صالحی در مراسم گشایش هفته کتاب:
همه چیز نان نیست به فکرکتاب هم باشیم
معاون فرهنگی وزیر ارشاد با ارائه آماری تکاندهنده از کاهش شمارگان کتاب در کشور گفت: باید بدانیم همه چیز ایران نان نیست و کتاب میتواند توامان نان و آب کشور باشد.
به گزارش مهر، آیین افتتاحیه هفته کتاب جمهوری اسلامی ایران عصر دیروز با حضور دکتر سید عباس صالحی معاون فرهنگی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در فرهنگستان هنر برگزار شد.
در ابتدای این مراسم، مجید غلامی جلیسه دبیر هفته کتاب در سخنانی با اشاره به اینکه مردم ایران را از سالها و قرنها قبل با عنوان کتاب میشناسم، گفت: مایه خوشحالی ماست که از قدیمالایام کتاب نقش مهمی در زندگی ما داشته است و آثار متنوعی در این قالب ارائه شده است. امروزه نیز بسیاری از فعالیتهای ما در جامعه بر بنیان کتاب شکل گرفته و مردم ایران هم از باب ایرانی بودن همواره کتاب را گرامی داشتهاند.
جلیسه ادامه داد: ما میدانیم که در سالهای اخیر وضعیت مطالعه در کشور ما نامطلوب بوده، اما نکته حائز اهمیت این است که مردم ما به کتاب علاقه دارند و تنها باید بهانهای به دست آورد تا آنها را به این سو کشاند.
وی در همین زمینه افزود: در دو سال اخیر شاهد ثباتی نسبی و امیدوارکننده در حوزه نشر هستیم. افزایش عناوین نشر کتاب به معنای آن است که وضعیت نشر ما رو به بهبود و ثبات است. افزایش ۱۳درصدی رشد کتابهای منتشر شده در سال ۹۳مؤید همین موضوع است.
مدیرعامل خانه کتاب تصریح کرد: این روزها به باور من امید دادن و تشویق کردن مردم به مطالعه مناسبتر از ناامیدی و سیاهنمایی است. باور کنیم که مردم به مطالعه علاقه دارند، اما مشکلات دسترسی آنها به کتابهای خوب را سخت کرده است. هفته کتاب باید بهانهای باشد تا مردم به کتابخوانی تشویق شوند و مثبتاندیشانهتر به این مسئله توجه شود و به همه یادآوری شود که چه پشتوانه خوبی در این حوزه پیشروی ماست.
در ادامه مراسم، علی معلم دامغانی رئیس فرهنگستان هنر نیز در سخنانی عنوان کرد: بشریت و مشرق زمینیها هیچ گاه «لاکتاب» نبودهاند، اما هنوز چیزی در حرف گذشتگان در این زمینه افزوده نشده است.
معلم افزود: در کلمه کتاب دو چیز قابل تشخیص است، نخست عبارت تاب که به معنای نورانیت است و دیگری آب که تشنگی را از بین میبرد. جهان نیز در باورهای کهن نتیجه به هم رسیدن دو رودخانه نور و آب است.
رئیس فرهنگستان هنر تصریح کرد: آنهایی که در کار کتاب هستند، در مزرعه نور مشغولند. اگر گفته شده است مداد علما بالاتر از خون شهداست، به این خاطر است که مداد علما به دنبال انتشار نور است و خون شهدا چه بسا تنها برای نگهداری از یک جغرافیا است.
فرصتها و توفیقات در عرصه نشر را نادیده نگیریم
در ادامه این مراسم، سیدعباس صالحی معاون فرهنگی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی نیز در سخنانی با اشاره به اینکه فرصتها و توفیقات ایران در عرصه نشر امری قابل توجه است و نباید آن را نادیده گرفت، عنوان کرد: با وجود اینکه در دهههای متوالی نشر ما فرصتهای متوالی و روند رو به رشدی داشته، اما واقعیتگرایی اقتضا میکند که این حوزهها درست دیده شود. این به معنای آن است که بپذیریم همه عناوین چاپ شده در کشور جذاب نیستند و البته عناوین فاخر هم نایاب نیستند.
صالحی ادامه داد: سرانه عناوین کتاب در دهه اخیر در کشور رشد خوبی داشته است. ما در سال ۷۳به ازای هر ۱۰هزار نفر ۱.۸عنوان کتاب داشتهایم که این آمار در سال ۸۴به ۷.۵عنوان و در سال ۹۳به ۹.۳عنوان رسیده است. البته من قبول دارم در این میان ضد کتاب و شبه کتاب هم در این آمارها وارد شده، اما جفاست که خیل عظیم ناشران صبور را نبینیم.
وی افزود: از حیث موضوعی نیز امروز میتوانیم بگوییم که حرفهای جدی برای گفتن داریم. موضوعات دانشی ما تراکم یافته و میشود به آن اتکا داشت. همچنین حضور مؤلفان زن در بحث تالیف و ترجمه هم رو به رشد بوده که به معنای آن است که نگاه تحقیرآمیز به این مسئله نداشتهایم و با غفلت از آن عبور نکردهایم.
معاون فرهنگی وزیر ارشاد در عین حال تصریح کرد: من فردی نیستم که بخواهم ناامیدی و یأس را در جامعه پراکنده کنم، اما این روزها در دوران پساتحریم، حوزه اقتصاد معنای تازهای پیدا کرده است و باید مراقب باشیم که در این دوران بر سر فرهنگ کلاه نرود. در این روزها که ورقهای تاریخی در تاریخ کشور زده میشود، باید از کمبودها، مظلومیتها و معصومیتهای اهل فرهنگ بیشتر بکاهیم.
وی ادامه داد: در این مقطع خاص و در شرایطی که کشور در حال تحول است، باید نگاه جدیتری از دریچه اقتصاد به فرهنگ داشته باشیم. باید حرفی را به صراحت گفت که نیمه دیگری از یک لیوان است و آن این است که در آستانه تدوین برنامه ششم توسعه و در شرایط تدوین بسته خروج از رکود و پساتحریم، اهالی فرهنگ میبایست حضور فعالتری در این بخش داشته باشند و سهمخواهی در حوزه کتاب باید تبدیل به یک مطالبه سراسری شود تا همه بدانند همه چیز کشور نان نیست، بلکه کتاب حکم نان و آب را توأمان دارد.
صالحی در همین زمینه به وضعیت ناگوار شمارگان کتاب اشاره کرد و گفت: در سال ۷۳به ازای هر ۱۰هزار نفر یک جلد کتاب در کشور موجود بود که این رقم در سال ۸۴به ۳.۳و امروزه به ۱.۹رسیده است که نشان از تهدید جدی برای حلقههای مختلف نشر است و میتواند خطرساز و خطرخیز باشد.
وی در همین زمینه با ارائه آماری مبنیبر کاهش سرانه مطالعه کشور آلمان نیز گفت: قبول داریم که این مسئله کم و بیش در همه جای دنیا در حال اتفاق است، اما مشکل آن برای ما مضاعف است، به طوری که اگر در سال ۷۳، ۱۳صدم درصد از تولید ناخالص داخلی سهم بازار کتاب بود و در سال ۸۰، ۲۴صدم درصد، امروز و بر اساس آمار میدانیم که در سال ۹۳این سهم به ۱۲صدم درصد رسیده است.
تهدیدات حوزه نشر اندک نیست
صالحی تصریح کرد: علیرغم توفیقات اندکی که در نشر داشتهایم، باید بدانیم تهدیدات این حوزه اندک نیست. اگر کتاب را مبدا و عصاره تمدن میدانیم، اهالی سیاست ما هم باید به باور جدی درباره توجه به آن برسند.
معاون فرهنگی وزیر ارشاد همچنین گفت: من این حرفها را نمیزنم که باری از دوشم کم شود، بلکه آنها را میگویم که همراهی بطلبم. همه باید دست به دست هم دهیم و برای این کانون مدنیت در کشور تلاش روزافزون کنیم.
در پایان این مراسم جمعی از خادمان نشر کشور به شرح زیر تجلیل شدند.
امیر حسینزادگان مدیر نشر ققنوس، سیدحسن برقعی مدیر انتشارات نصایح، محمد مجریسازان طوسی مدیر خدمات فرهنگی آثار، داریوش بارانی قیصرآبادی مدیر کتابفروشی مهرگان، ابراهیم سپاهانی مدیر کتابفروشی فرهنگسرا، نوشآفرین انصاری دبیر شورای کتاب کودک، محمدتقی حقبین پیشکسوت عرصه توزیع، محمدحسین تسبیحی و حجتالاسلام سیدمحمد رضا حسینی جلالی از جمله چهرههای تجلیل شده در این مراسم بودند.
تجدید میثاق اهالی کتاب و فرهنگ با آرمانهای بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران
همچنین مراسم تجدید میثاق مسئولان، کتابداران، اهالی فرهنگ و کارکنان کتابخانههای عمومی با آرمانهای بنیانگذار انقلاب اسلامی، صبح دیروز با حضور معاون فرهنگی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در حرم مطهر امام خمینی(ره) برگزار شد.
سید عباس صالحی در این مراسم، گفت: امام در تمام آثار خود مبتکر بودند و با کتابسازی به شدت مخالف بودند.
در ابتدای این مراسم تجدید میثاق با آرمانهای امام راحل، کتابداران و مسئولین با نثار تاج گل و قرائت فاتحه، با آرمانهای حضرت امامخمینی(ره) تجدید میثاق کردند و یاد و خاطر امام و شهدا را گرامی داشتند.
در این مراسم سیدعباس صالحی، معاون فرهنگی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی؛ علیرضا مختارپور، دبیرکل نهاد کتابخانههای عمومی کشور؛ محمد الهیاری، معاون توسعه کتابخانهها و کتابخوانی نهاد؛ مجید غلامیجلیسه، دبیر هفته کتاب وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی؛ محمود آموزگار، رئیس هیأت مدیره اتحادیه ناشران و کتابفروشان تهران؛ علی نیکنام، مدیرکل کتابخانههای عمومی استان تهران و جمع کثیری از ناشران، کتابداران، مسئولان و کارکنان نهاد کتابخانههای عمومی کشور حضور داشتند.
بنابر گزارش نهاد کتابخانههای عمومی کشور، سید عباس صالحی، معاون فرهنگی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در این مراسم گفت: امام تنها یک رهبر سیاسی و اجتماعی دوران معاصر نبود، امام تنها زعیم جهان اسلام نبود، امام یکی از بزرگان وحدتطلب بود.
وی افزود: تعداد آثار، زمان شروع، موضوع آثار و عمق اثر از جمله موارد مورد بحث در این زمینه است. امام ۵۰جلد کتاب دارند و از ۲۷ سالگی شروع به نگارش کردند. همچنین آثار ایشان در حوزههای گوناگون علمی چون فقه، اصول، فلسفه، عرفان، شعر و اخلاق نگاشته شده که تنوع عظیمی از لحاظ مضامین در آنها وجود دارد.
صالحی با بیان اینکه امام(ره) در تمام آثار ارائه شده، نقطه عطف جدیدی در حوزه دانش ایجاد کردند، ادامه داد: امام در تمام آثار خود مبتکر بودند و با کتابسازی و شبهکتاب کار کردن به شدت مخالف بودند.
معاون فرهنگی وزیر ارشاد افزود: متاسفانه وجه سیاسی و زعامت دینی امام، پردهای را بر وجوه علمی و دانشی ایشان افکنده است؛ که این موضوع نه فقط در حوزه عمومی، بلکه در حوزه تخصصی و حوزههای دینی نیز دیده میشود.
وی با بیان اینکه رهبر معظم انقلاب اسلامی نیز بر توجه به عمق افکار امام خمینی(ره) تاکید کردهاند، گفت: امیدوارم در هفته کتاب، کتابخوانی و کتابدار فرصتی ایجاد شود تا وجوه شخصیتی کمتر شناخته شده ایشان چهرهگشایی شود.
در این مراسم علیرضا مختارپور، دبیرکل نهاد کتابخانههای عمومی کشور نیز در سخنان کوتاهی گفت: نقطه اساسی و ممیزی انسان تفکر اوست. فلاسفه و علما اثبات کردهاند، هرچه قدرت استفاده از زبان و درک انسانی وسیعتر باشد، دایره تفکر گسترش مییابد.
وی با بیان اینکه تفکر نوعی محاوره با خود است افزود: برای گسترش زبان، راهی جز کتابت و خواندن نیست. همچنین برای داشتن جامعه بهتر، باید بخوانیم، بنویسیم و این اصول را ترویج دهیم.
مختارپور گفت: از آنجاییکه بسیاری از وجوه شخصیتی حضرت امام(ره) پنهان مانده است، امیدوارم همکاران من در کتابخانههای عمومی عزمی جزم برای جبران این شناساندن شخصیت والای ایشان به جامعه داشته باشند.
دبیرکل نهاد کتابخانههای عمومی در پایان گفت: ما از همین جا پیمان میبندیم، از روز ۱۹ دی که مرحله جدیدی در نهضت اسلامی بود، تا روز ۱۵خرداد، یک دوره مطالعاتی ترویج زندگی و آثار حضرت امام با تکیه بر وصیتنامه سیاسی الهی ایشان داشته باشیم.
جام جم/مدیر کل روابط عمومی صدا و سیما:
بخشنامهای برای حذف لهجه از برنامههای رسانه ملی ابلاغ نشده است
مدیرکل روابط عمومی رسانه ملی خبر صدور بخشنامه از طرف معاون سیما به مدیران شبکه ها برای جلوگیری از به کار بردن لهجه ها در آیتم ها و برنامه ها را تکذیب کرد.
تصویر بخشنامهای برای حذف لهجه از برنامههای رسانه ملی ابلاغ نشده است
به گزارش جام جم سیما به نقل از مهر، هفته گذشته آیتمی از برنامه «فیتیله ای ها» از شبکه دوم سیما پخش شد که بازتاب ها و واکنش های مختلفی را در پی داشت. فضای رسانه ای کشور، سخنرانی بعضی از نمایندگان مجلس و حتی واکنش های مردم در شبکه های اجتماعی همچنان در حال انتشار است و ادامه دارد، حتی بعضی از برنامه های خود رسانه ملی نیز تحت تاثیر این برنامه قرار گرفتند.
اگرچه اشتباهی که از سوی عوامل برنامه «فیتیله ای ها» صورت گرفت خطای کوچکی نبود، با این حال می توان با نگاهی به کارنامه گروه «فیتیله ای ها» دریافت که این گروه که خود به خطه های مختلف ایران تعلق دارند پیش از این توانسته اند مخاطبان زیادی را با لهجه های مختلف و از گوشه و کنار ایران به برنامه جذب کرده و حتی وارد استودیو برنامه کنند.
اکنون بعد از این اتفاقات باید منتظر بود و دید که سازمان صداوسیما قرار است چه سیاستی را در پیش بگیرد. سیاستی که نباید تنها روی نظارت و محدودیت بیشتر بر برنامه ها تاکید داشته باشد بلکه مسئولان باید توجه داشته باشند که یکی از ملزومات اصلی در حوزه برنامه سازی حضور کارشناسان و متخصصان امر است. مشکلی که پیش از این همیشه منتقدان و حتی برنامه سازان به آن اشاره کرده اند که با بودجه ها و سرمایه گذاری های محدود نمی توانند به سراغ نویسندگان حرفه ای بروند و پیشکسوت ها سال هاست که در منازل خود به کارهایی دیگر مشغولند.
چندی پیش علی اصغر پورمحمدی معاون سیمای رسانه ملی درباره سیاست های جدید این رسانه و واکنش ها به بازتاب خبری ممنوع التصویری علی ضیا که به صورت رسمی از یک بخش خبری اعلام شد و همچنین توبیخ چند مدیر شبکه دو برای برنامه «فیتیله ای ها» بیان کرد که سیاست جدید این سازمان بر سخت گیری نسبت به تخلفات بنا شده است.
این سخت گیری نسبت به تخلفات اگرچه شرط لازم برای هر سازمانی در امور مختلف است اما قطعا شرط کافی برای رشد و ارتقای برنامه سازی و حتی بهبود و برطرف شدن خیل مسایلی که سازمان صداوسیما با آنها روبروست نخواهد بود.
از جمله اخبار دیگری که چندی است در شبکه های مجازی در حال بازنشر و انعکاس است این است که پورمحمدی به مدیران سیما دستور داده است تا هرگونه لهجه را از آیتم ها و برنامه های شبکه خود حذف کنند.
مدیرکل روابط عمومی سازمان صداوسیما در گفتگویی با خبرنگار مهر در ابتدا با اشاره به مسایل پیش آمده در خصوص برنامه «فیتیله ای ها» به اهمیت و جایگاه اقوام اشاره کرد و گفت: ویژگی های فرهنگی، زبان و گویش اقوام مختلف مورد احترام رسانه ملی قرار دارد و این احترام به نوعی واجب و ضروری نیز هست.
داوود نعمتی انارکی افزود: توهین به اقوام، زبان ها و لهجه های مختلف به هیچ وجه جایی در رسانه ملی ندارد و حتی تصور چنین امری در قاموس سازمان صداوسیما نخواهد بود. در کشور ما ده ها لهجه وجود دارد که طبعا در برنامه های مختلف می توان از این زبان ها و لهجه ها استفاده کرد و آنچه که همواره مورد تاکید است و اهمیت دارد این است که هیچ زبان و لهجه ای مورد تمسخر و تحقیر قرار نگیرد و به گونه ای رفتار نشود که توهین تلقی شود.
مدیرکل روابط عمومی سازمان صداوسیما درباره صدور بخشنامه برای جلوگیری از استفاده از لهجه در برنامه ها و آیتم ها گفت: کشور ما از قومیت های مختلف تشکیل شده است که با لهجه ها و گویش های مختلفی صحبت می کنند، بنابراین صدور بخشنامه ای از طرف معاون سیما برای جلوگیری از لهجه ها صحت ندارد و تکذیب می شود.
با این حال امید می رود که سازمان صداوسیما در مقابل حوادث و اتفاقات واکنش های دفعی و لحظه ای نداشته باشد. مردم مختلف ایران دوست دارند خود را در برنامه های سیما ببینند و بارها اعلام کرده اند که صداوسیما تنها رسانه ای برای تهرانی هاست.
پیش از این برنامه های جذابی از این رسانه پخش شده اند که باعث شده است تا خود مردم با روابط عمومی سازمان تماس گرفته و خواهان استفاده از لهجه خود در برنامه ها شوند. به طور مشخص برنامه های رادیویی «کوی نشاط» و «جمعه ایرانی» بارها از لهجه استفاده کرده اند و طرفداران زیادی هم داشته اند و یا جواد رضویان زمانی از سعه صدر مردم شهر قم تشکر کرد که نسبت به لهجه او در فاز اول «در حاشیه» واکنش خوبی داشته اند.
سریال «پایتخت» نیز که تاکنون چهار سری از آن پخش شده است اگرچه در ابتدا ناراحتی هایی را برای بعضی از مردم شمال کشور در پی داشت اما درنهایت توانست جمع کثیری از مردم همین خطه را هم به خود جذب کند و از این دست نمونه ها که پای مردم دیگر شهرها و خطه های کشور را به رسانه ملی کشور باز کرده کم نبوده است. انتظارها از رسانه ملی این است که سیاست گذاری های مدونی در راستای به کارگیری و نمایش حضور اقوام گوناگون در رسانه کشورشان داشته باشد.
جوان/ابراز احساسات برخی هنرمندان براي حوادث پاريس و سكوت در مقابل حوادث كشورهاي اسلامي
ما به «نژادبرتر» معتقدیم!
حادثه تروريستي در فرانسه موجي از ابراز همدردي را به وجود آورده است. از گوشه و كنار جهان پيامهاي همدردي با مردم فرانسه صادر ميشود. هنرمندان هاليوودي و غيرهاليوودي و حتي اهالي سينماي ايران در شبكههاي اجتماعي سنگتمام گذاشته و اين اقدام تروريستي را محكوم كردهاند.
حادثه تروريستي در فرانسه موجي از ابراز همدردي را به وجود آورده است. از گوشه و كنار جهان پيامهاي همدردي با مردم فرانسه صادر ميشود. هنرمندان هاليوودي و غيرهاليوودي و حتي اهالي سينماي ايران در شبكههاي اجتماعي سنگتمام گذاشته و اين اقدام تروريستي را محكوم كردهاند. متأسفانه بسياري از افرادي كه امروز در برابر تروريسم كور لب به اعتراض گشودهاند، در زمان كشته شدن مردم مظلوم عراق، سوريه، يمن و لبنان كه عمليات تروريستي در آن با فاصله كوتاهي از پاريس انجام شد، هيچ كدام از اين واكنشها صورت ندادند! آيا كشته شدن مردم اين كشورها اقدام تروريستي نيست؟ كشته شدن مردم در مناطقي كه داعش و ديگر تروريستهاي حامي غرب فعاليت دارند، موضوع عادي و پذيرفتهاي است يا اينكه بحث برتري نژادي در ميان است؟
زماني «آرين»ها خود را «نجيبزاده» ناميدند، ايده برتري نژادي رنگ و بوي دولتي به خود گرفت. دولتهاي آريننژاد در اوراسيا تفكر برتري نژادي خود را نسبت به سايرين ترويج ميكردند تا آنجا كه شاه آريننژاد خود را خداوند يا برگزيده خدا نيز عنوان ميكرد. تفكر برتري نژادي در اروپا در دوران استعمار بيشتر خودنمايي كرد. يهوديان نيز در ترويج اين تفكر نقش بسزايي داشتند. در نظرات فلاسفه غربي به خوبي ميتوان ايده برتري نژاد سفيد بر ديگر نژادها را مشاهده كرد. به طوري كه در قرن 18 و 19 اين تفكر باعث پديد آمدن نازيسم شد كه فجايع انساني را در قرن بيستم به بار آورد. با القاي اين تفكر ساير نژادها در يك حقارت ذهني خود را پايينتر از نژاد برتر فرض ميكنند. در اينجا است كه مصائب نژاد برتر مصيبت جهاني و مصائب ديگر نژادها امري عادي و بياهميت جلوه داده ميشود. نگاهي دوباره به واكنشها به حوادث تروريستي در پاريس و ديگر حوادثي كه داعش مسبب آنها بوده است به خوبي مؤيد اين نوع نگاه است. در مدت زماني كه داعش در سوريه و عراق متولد شده و جنايتهاي زيادي را به راه انداخته است چند پيام تسليت و ابراز همدردي از سوي هنرمندان ديگر كشورها با مردم رنج كشيده اين كشورها صورت گرفته است؟ در صورتي كه دولتهاي غربي باعث رشد و قدرتيابي گروههاي تروريستي در منطقه ما هستند، چند هنرمند در شبكههاي اجتماعي نسبت به آن اعتراض داشتهاند؟ قطعاً اين آمار صفر نيست اما چندان نيز چشمگير نبوده است، اما در زماني كه پاريس مورد هجوم قرار ميگيرد، در داخل كشورمان حتي اين موج به راه ميافتد كه با نشريه هتاك به رسول اكرم(ص) ابراز همدردي شود و شعار «من يك شارلي هستم» سر داده شود و به تيتر يك روزنامه تبديل شود.
تقبيح اعمال تروريستي در هر گوشه جهان كاري انساني است و چه خوب است كه هنرمندان در اين كار پيشقدم باشند اما چرا به صورت گزينشي و بدون در نظر گرفتن ابعاد انساني اين كار صورت ميگيرد؟ آيا هنوز ايده اينكه سفيدپوستان اروپايي نژاد برتر هستند و شهروندان درجه يك دنيا به شمار ميروند ايدهاي جاري است كه تنها در زمان كشته شدن اتباع اروپايي نياز به ابراز همدردي به وجود ميآيد و در زمان كشته شدن يمنيها زير بمباران آلسعود نيازي به اعتراض ديده نميشود؟
هماكنون پيامهاي متعددي از افراد شناخته شده در فضاي مجازي در تقبيح تروريسم و ابراز همدردي ديده ميشود كه اتفاقاً در آنها به حوادث سوريه و عراق نيز اشاره شده است، اما چرا بايد يك حادثه در اروپا كليدي باشد براي انتقاد از تروريسم؟ آيا اتفاقاتي كه در منطقه رخ ميدهد ارزش يك رفتار انساني را ندارد؟!
قرار تجمع در مقابل سفارت فرانسه و روشن كردن شمع به ياد بازماندگان پيش از اين نيز در زمان حمله به مجله شارلي ابدو انجام شده بود، اما اين مجله فرانسوي بدون در نظر گرفتن همدردي و محكوميت آن حادثه در كشورهاي مسلمان طي اولين شماره خود با انتشار كاريكاتوري موهن به همه مسلمانان و عقايد آنها دهن كجي و بياعتنايي كرد. هماكنون نيز مشخص نيست فرانسويها كه سابقه نژادپرستيشان بر كسي پوشيده نيست، در برابر ابراز احساسات مسلمانان واكنشي از جنس «شارلي» نشان ندهند. وقتي ايده نژاد برتر در روح و ذهن افراد ريشه كند، هر اقدامي را ميتوان براساس آن توجيه كرد، حتي ناديده گرفتن كشته شدن صدها هزار مسلمان توسط تروريستهاي تحت حمايت غرب! امروز آنچه در فرانسه جريان دارد ناشي از اشتباه بزرگ سياستمداران اين كشور درباره هشدار مقام معظم رهبري است. رهبر انقلاب بارها درباره اينكه تروريسم دامنگير دولتهاي حامي تروريسم ميشود، هشدار دادهاند. در ميان ابراز احساسات براي كشته شدگان فرانسوي بايد اين نكته نيز ياد آوري شود كه اگر هشدار رهبر انقلاب از سوي غربيها مورد توجه قرار ميگرفت، نه خون مردم بيگناه در عراق و سوريه بر زمين ريخته ميشد نه ورزشگاهها و محل برگزاري كنسرت موسيقي در پاريس به قتلگاه شهروندان فرانسوي تبديل ميشد.
جوان/صلاحي از برنامههاي هفته كتاب گفت
دعوت از تهرانيها براي اهداي كتاب به كتابخانهها
رئيس سازمان فرهنگي- هنري شهرداري تهران با اعلام برنامههاي هفته كتاب و كتابخواني، شهروندان تهراني را دعوت كرد تا كتابهاي مازاد خود را به كتابخانهها اهدا كنند.
نویسنده : محمدصادق عابديني
محمود صلاحي با اعلام تجميع كتابخانههاي متعلق به شهرداري تهران گفت: هماكنون 400 كتابخانه تحت مديريت سازمان فرهنگي و هنري قرار گرفته است.
صلاحي افزود: به باور من تهران هنوز هم به كتابخانه لازم دارد، ما نهتنها كتابخانه بلكه فرهنگسرا نيز نياز داريم. تهران شهري با ۹ ميليون نفر جمعيت و پايتخت سياسي ايران است. اين شهر پنجرهاي رو به جهان و آينهاي است از جمهوري اسلامي ايران. به همين خاطر بايد هر محله آن يك خانه فرهنگ داشته باشد، فرهنگسراهايش توسعه پيدا كند و در كنارش سينماها و كتابخانههاي متعددي در آن تأسيس شود. برنامهريزي ما به شكلي است كه مردم نه براي رفع نياز كه براي غنيسازي اوقات فراغت خود به كتابخانهها بروند.
بايد ابتدا كتابخانه ايجاد كنيم، در اولويت بعدي توسعه و تجهيز كتابخانهها را قرار دهيم و در نهايت فرهنگ مطالعه را توسعه دهيم. به عنوان مثال براي نابينايان كتابخانه اختصاصي كم داشتيم و در فرهنگسراي بهمن، كتابخانهاي مخصوص روشندلان تأسيس كرديم كه به زودي افتتاح خواهد شد.
يكي از برنامههاي سازمان فرهنگي و هنري شهرداري تهران دريافت كتابهاي مازاد مردم تحت عنوان هبه كتاب است، شهروندان ميتوانند در ازاي اهداي كتابها بن كتاب دريافت كنند.
صلاحي با اشاره به اجراي موفق اين طرح در استان خراسان رضوي، گفت: به مردم تهران پيشنهاد ميدهيم كتابهايي را كه خواندهاند، فرصت خواندنش را ندارند يا بيش از يك جلد از آن در كتابخانه دارند، به كتابخانههاي عمومي، كتابخانههاي مدارس يا شهرداري تهران هبه كنند.
رئيس سازمان فرهنگي هنري در ادامه با اشاره به آمار معكوس ناشران و كتابفروشيهاي تهران گفت: در حال حاضر تعداد كتابفروشيهاي شهر يكسوم انتشاراتيهاي كشور است و بايد اين رقم معكوس شده و با همت شهردار تهران و وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي، تعداد كتابفروشيها سه برابر ناشران باشد.
جوان/تحقیقات ضعیف و بیتوجهی کارگردانها به جزئیات
از شور درآمدن سوتيهاي سريالهاي تاريخي!
يكي از دردسرهاي ساخت پروژههاي تاريخي، لحاظ كردن مؤلفههاي زندگي در آن بازه زماني روايت است، مؤلفههايي كه از مدل لباس پوشيدن، ادبيات و اصطلاحات، نوع تفريحات غذا و ادوات و همه ويژگيهاي زندگي را دربر ميگيرد.
نویسنده : سپيده آماده
يكي
از دردسرهاي ساخت پروژههاي تاريخي، لحاظ كردن مؤلفههاي زندگي در آن بازه زماني
روايت است، مؤلفههايي كه از مدل لباس پوشيدن، ادبيات و اصطلاحات، نوع تفريحات غذا
و ادوات و همه ويژگيهاي زندگي را دربر ميگيرد. شايد يكي از مسائلي كه باعث اطاله
روند توليد پروژههاي تاريخي و فاخر ما است، همين رعايت اين مؤلفهها باشد. با
توجه به اينكه سريالهاي تاريخي و الف ويژه ما، معمولاً بودجههايي چند برابر ساير
پروژهها دارند و زمان توليدشان هم از سه، چهار سال تا بيش از 10 سال متغير است، مشخص است كه
انتظارها از چنين پروژههايي بسيار بيشتر از سريالهاي آپارتماني و دمدستي است كه
با هزينههاي نازل و در ضربالاجل زماني توليد ميشوند، اما نتيجه اين سريالها در
غالب شرايط نميتواند توقع مخاطبان را در زمينه رعايت مؤلفههاي تاريخي در روايت
قصه برآورد كند؛ اتفاقي كه در جريان سوتيهاي سريالهاي تاريخي رخنمايي ميكند. يكي
از نمونههاي سوتيها در سريالهاي اخير رسانه ملي كه برهه زماني تاريخ معاصر و
دوره پهلوي را روايت ميكند، ميتوان در سريالهايي مانند كيميا و اخيرا در معماي
شاه ديد. سريال كيميا كه يك ماهي است پخش خود را در شبكه دوم سيما آغاز كرده در
طول قسمتهاي پخش شده سوتيهاي متعددي داشته است. استفاده از قابلمه چدن، چادر
ملي، كولر، علمك گاز، قطار سريعالسير، خطكشي خياباني خط ويژه اتوبوس، ايزوگام
پشتبام، كيسههاي پلاستيكي ميوهها، تير چراغ برق جديد، آيفون جديد، تابلو نئون
علائم شهري، پوستر تبليغاتي همراه اول بر شيشه مغازه، نماي خياباني پر از ساختمانهاي
مدرن، تنها چند نمونه از سوتيهاي سريالي است كه مثلاً در برهه تاريخي پهلوي روايت
ميشود.
ماجراي سوتيها به تازگي از سريال معماي شاه كه پس از سالها بالاخره به آنتن شبكه اول سيما رسيده هم ديده ميشود، به عنوان مثال در قسمت دوم معماي شاه كه جمعه شب بر آنتن شبكه يك سيما قرار گرفت، دكتر وزيري با بازي سعيد نيكپور در حال خوشنويسي اين بيت شعر است كه «ياعلي گفتيم و عشق آغاز شد» آن هم در سال 1318زماني كه محمدرضا پهلوي، وليعهد ايران است در حالي كه شاعر اين شعر معروف دكتر محمود اكرامي، شاعر معاصر است كه در سالهاي اخير اين شعر را سروده و بارها آن را در تلويزيون و محافل هنري و ادبي خوانده است. در نمايي ديگر از قسمت دوم سريال معماي شاه هم خدمتكار دكتر وزيري نيمرو را در ماهيتابه تفلون و نچسب پخته و براي دكتر ميآورد. وجود سوتيهاي متعدد در سريالهاي تاريخي بيش از هر چيز به پزوهشهاي ناكافي در خصوص آن دوره تاريخي باز ميگردد و همچنين بيدقتي عواملي كه قرار است مؤلفههاي سبك زندگي را در اين برهه تاريخي در قاب تصوير به نمايش بگذارند.
جوان/به رغم کارشکنیهای عربستان
تركيه با 400 سینما ميزبان «محمد رسولالله(ص)» شد
روز گذشته مجيد مجيدي كارگردان فيلم سينمايي «محمد رسولالله(ص)» از آغاز موج اكران بينالمللي فيلمش در كشور تركيه خبر داد.
نویسنده : مصطفي شاهكرمي
روز
گذشته مجيد مجيدي كارگردان فيلم سينمايي «محمد رسولالله(ص)» از آغاز موج اكران
بينالمللي فيلمش در كشور تركيه خبر داد.
مجيد مجيدي كه چند وقتي است از اكران فيلمش در افتتاحيه جشنواره مونترال كانادا فراغت پيدا كرده با اعلام خبر شروع اكران بينالمللي فيلمش در تركيه با 400 سالن سينما، همزمان از كارشكنيهاي مسئولان كشور عربستان و ايجاد تزاحم در مسير تدارك زمينههاي اكران هرچه وسيعتر و بهتر فيلم سينمايي «محمد رسولالله(ص)» اعلام نگراني كرده است. بهرغم اهميت فوقالعاده این فيلم براي مسئولان فرهنگي كشور و در عين حال عظيم بودن پروداكشن، حضور افراد برجسته در ميان دستاندركاران اين فيلم، از جمله عواملي كه در كارنامه فعاليتشان سابقه دريافت جايزه اسكار را هم داشتهاند، همچون فيلمبردار، آهنگساز و طراح چهره آن در كنار مدعاهاي آرمانگرايانه مسئولان شركت «نور تابان» به عنوان سرمايهگذار و پخشكننده اين فيلم در رابطه با تدارك اكرانهاي مؤثر و پردامنه؛ هنوز خبري از عينيت بخشي به آن وعدهها مخابره نشده است. اكران قابل احترام اما تأملبرانگيز اين فيلم اصطلاحاً «بيگ پروداكشن» كه در معرفياش متصف به فيلم فاخر و درجه الف سينماي جمهوري اسلامي ايران (البته بهحق) ميشود در مسجدي در كشور دانمارك قطعاً نميتواند حتي كورسويي از آن تصوير تاباني كه براي اكران آن تصور يا شايد تخيل شده بود، باشد. حسب حدود و ثغور اختيارات و تواناييهاي ارتباطي، مالي و... مورد ادعاي مسئولان شركت «نور تابان» به عنوان سرمايهگذار و پخشكننده آن، حداقل در حوزه اكران انتظاري بيش از اين مطرح بود. چه اينكه جشنواره مردمي فيلم عمار بهرغم بيمدعايي و نوپا بودنش و نيز تجربه پشت سر گذاشته شدهاش دايره امكاني و اكراني بيش از شركت پرطمطراق و مدعي «نورتابان» را از خودش نشان داده است. اكران فيلمي با اين عظمت در يك مسجد زماني برايش توجيهپذير است كه سالها از اكران عمومي و گسترده آن گذشته باشد نه فيلمي كه هنوز قاطبه مخاطبان كشور سازندهاش آن را نديدهاند! اگرچه نام بردن از كشور عربستان به عنوان جديترين مخالف اكران اين فيلم و اشاره به كارشكنيهايش در كنار اعلام خبر اكران فيلم سينمايي «محمد رسولالله(ص)» در 400 سينماي كشور تركيه در آينده ميتواند به عنوان توجيهكننده به هم خوردن يا پايين آمدن تعداد سالنهاي نمايشدهنده فيلم «محمد رسولالله(ص)» قابل تحليل و تدقيق است. به هر حال اميدواريم كه اين فيلم قابل احترام با تلاش پخشكننده و حمايت رايزنهاي فرهنگي سفارتهاي كشورمان در ديگر كشورها به آنچه كه شايستگياش را دارد، برسد.
حمایت/ترویج فرهنگ کتابخوانی با اجرای طرح «کتاب فروشی به وسعت ایران»
معاونت فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به منظور رونق بخشیدن به بازار کتاب و ترویج کتابخوانی، همزمان با بیست و سومین دوره هفته کتاب تسهیلاتی را در قالب یارانه خرید کتاب از طریق کتابفروشیهای سراسر کشور، مستقیماً به خریداران کتاب پرداخت میکند.
همایون امیرزاده، مشاور اجرایی معاونت فرهنگی وزارت ارشاد اسلامی در خصوص هدف اجرای طرح «کتابفروشی به وسعت ایران»در گفتوگو با فارس اظهارکرد: طرح «کتاب فروشی به وسعت ایران» به احیاء و شادابی کتاب فروشیها به عنوان آخرین حلقه کتاب و کتاب خوانی میاندیشد.
وی با بیان اینکه در طرح اولیهای که به معاونت فرهنگی وزارت ارشاد اسلامی ارائه شد و در جمعبندی که شورای سیاستگذاری طرحهای فرهنگی مطرح شد به این نتیجه رسیدیم که مقایسهای میدانی در خصوص نارساییهایی که در حلقه آخر تولید کتاب وجود دارد، انجام دهیم، خاطرنشان کرد: متاسفانه آمارهای به دست آمده نشان داد که در طول سالهای اخیر کتاب فروشیها به میزان قابلتوجه و قابل تاملی به عنوان حلقه واسطه تولید کننده و خریدار کتاب تغییر کاربری دادهاند و یا به دلایل اقتصادی و موانع موجود از رونق موجود برخوردار نیستند.
امیرزاده تاکید کرد: بر این اساس، این بی رونقی اقتضاء میکرد با طرحهای حمایتی و نگاههای بنیادی بتوانیم مسیر شادابی را در کتاب فروشیها احیاء کنیم.
وی با بیان اینکه اقتصاد کتاب فروشی غیر متمرکز، کوچک و آسیب پذیر است، تصریح کرد: این اقتصاد نیاز به مراقبت دارد. برای تحقق این هدف، متولیان و سیاستگذاران باید در این طرح نقش آفرین باشند. به این صورت که تضمینهای لازم برای استمرار کار در نظر بگیرند. این طرح میتواند مبنای خوبی برای این تضمینها باشد و بنیانگذار حداقلی در شرایط موجود و حداکثری در آینده برای کتاب فروشیها باشد.
مشاور اجرایی معاونت فرهنگی وزارت ارشاد اسلامی عنوان کرد: کتاب و کتابخوانی با وجود دگرگونیهای فناوریهایی که شاهد آن هستیم امکان آسیب پذیری بیشتری دارد. ما از این منظر باید خودمان را برای تغییرات نرم افزاری آماده کنیم و با در نظر گرفتن فعالیتهای تشویقی برای کتابفروشیها به عنوان مراکز و پاتوقهای فرهنگی انگیزه لازم برای ادامه فعالیتهای آنها فراهم کنیم.
وی اولین دغدغه طرح کتابفروشی به وسعت ایران را آشتی مردم با کتابفروشیها دانست و تصریح کرد: ما با اجرایی کردن طرح به دنبال این هستیم که فضای کتابفروشیها را به محل تردد بیشتر مخاطبان کتاب تبدیل کنیم. این درحالی است که این بخش مهم در نبود شبکه توزیع به خوبی نقش آفرینی میکنند. در حال حاضر کتاب فروشیها مهمترین عرصههای توزیع هستند. بنابراین در این طرح تلاش شده مردم با انگیزه و شادابی بیشتر به کتاب فروشیها مراجعه کنند. وی به ایجاد انگیزه در کتابفروشیها اشاره و اظهار کرد: تولیدات و محصولات خوب و مناسبی که در پیشخوان کتاب فروشیها وجود دارد این امکان را فراهم می کند تا با سهولت بیشتری این امکانات را با یک سامانه تشویقی در اختیار مصرف کننده قرار دهیم تا این امر بهانهای باشد که تولید کنندگان کتاب با انگیزه بیشتری کتاب را در اختیار کتاب فروشیها قرار دهند.
امیرزاده از اختصاص یارانه به مصرف کنندگان کتاب در این طرح نیز خبر داد و گفت: ما در این طرح یارانه را به سمت مصرف کننده و خریدار کتاب هدایت می کنیم. حجم زیادی از خریداران کتابها در نمایشگاههای کتاب استانی، نمایشگاه بین المللی کتاب، کتاب فروشیها و... حضور دارند که مورد توجه قرار میگیرند. از این رو، این طرح میتواند مبنای خوبی برای هدایت یارانه ها به سمت حلقه و محورهای اساسی صنعت نشر کتاب باشد.
وی ضمن اشاره به اینکه خانه کتاب ایران متولی اجرایی این طرح است، عنوان کرد: نگاههای حمایتی وزارت فرهنگ میتواند در نتیجه بخش بودن و هموار کردن مسیر برای اجرای بخش های دیگر این طرح در سالهای آینده کمک کند. در این راستا کتاب فروشیها میتوانند در تقویت برونداد مثبت این طرح کمک خوبی به جریان کنند.
امیرزاده همچنین با بیان اینکه، این طرح میتواند در آینده مسیرهای روشنتری داشته باشد، گفت: هر طرحی در ابتدای کار خود با مشکلات ابتدایی مواجه میشود. اما در حال حاضر این طرح با استقبال مجموعهها، صنوف، مدیران فرهنگی، فعالان این بخش رو به رو شده است.
رسالت/گزارشي پيرامون گسترش پديده زنان و دختران بدحجاب
غفلت هايي که رشته هاي فرهنگي را پنبه مي کند
منيره غلامي توکلي
مقوله زنان با آرايشهاي عجيب وغريب که جلوه گراني حرفهاي و حتي تأثيرگذار بر افکار عمومي هستند يکي از بارزترين نمادهاي نفوذ فرهنگ مبتذل و شکسته خورده غربي در حوزه زنان است که اينکه با دسيسه رسانههاي غربي به عنوان الگوي آزادي و پيشرفت زنان در جامعه ما رخنه کرده است. آرايشهاي نامتعارف، خيابان گردي و شيوع پديده رو به گسترشي به عنوان خيانت زنان، روسپيگري، ازدواج سفيد و...از مهم ترين آسيبهاي فردي، خانوادگي و اجتماعي جنگ فرهنگي است.
با گسترش روز افزون مقوله اي به نام بدحجابي که به واقع از هم دريده شدن پردههاي حيا و عفت جامعه را در پي دارد، متأسفانه شاهد ترويج بي بندوباري و افسارگسيختگي رفتاري بين بانوان و دختران جوان جامعه هستيم. اين افسارگسيختگي رفتاري زنان و دختران جوان که متأسفانه جمعيت قابل توجهي از اين قشر را دربرگرفته است نه تنها مختص کلان شهرها نيست بلکه ما شاهد نفوذ سبک زندگي غربي در شهرهاي کوچک تر و حتي روستاها هستيم.
ادعاي تساوي زن و مرد در قالب افکار فمينيستي، حضور خياباني زنان با آرايشهاي خارج از عرف و غليظ، ايجاد روابط نامتعارف بين زن و مرد، گرايش به خودآرايي و جلوه گري بيمارگونه، اعتياد به استعمال دخانيات و حتي مواد مخدر سنتي و آزمايشگاهي، فرار از خانه، خيانت به همسر، ايجاد خانههاي فساد و گرفتار شدن در منجلاب خودفروشي و... از پيامدهاي خودزدگي و خودفراموشي فرهنگي است که هر چند در سالهاي گذشته به عنوان زنگ خطر به صدا در آمده بود اما اينک به عنوان يک پديده نامبارک در سطح بيروني جامعه ديده ميشود.
مقوله زنان با آرايشهاي عجيب و غريب که جلوهگراني حرفهاي و حتي تأثيرگذار بر افکار عمومي هستند يکي از بارزترين نمادهاي نفوذ فرهنگ مبتذل و شکست خورده غربي در حوزه زنان است و با دسيسه رسانههاي غربي به عنوان الگوي آزادي و پيشرفت زنان در جامعه ما رخنه کرده است.
چيزي که در اين زمينه جاي تأسف و درنگ دارد، مبتلا شدن زنان جامعه از هر قشر و سطح سواد به اين معضل است به طوري که خانوادههاي سنتي و اصيل ما را نيز درگير خود کرده است.
* کارگاه پنبه زني جامعه!
فهميه اسداللهي، مادر دو دختر 20 و 18 ساله است، وي با اشاره به اينکه دختران من تا دوران راهنمايي حجاب خوبي داشتند، ميگويد: دوران نوجواني، دوراني بود که من ديگر نتوانستم دخترانم را آن طور که شايسته است با اصول درست فرهنگي خودمان همراه کنم و متأسفانه جامعه ما در اين فاصله اندازي نقش بسيار مهمي ايفا کرد. وي در توضيح صحبتهايش ميگويد: وقتي لوازم آرايش به وفور و ارزان قيمت در مترو و خيابانها توسط دست فروشان فروخته ميشود! وقتي براي خريد مانتو هر چقدر بيشتر ميگردي کمتر مانتوي مناسب پيدا ميکني! وقتي براي تقاضاي کار با عنوان کارمند خوش تيپ، خوش بيان و... مواجه مي شوي! ديگر حرفي براي خانواده براي متقاعد کردن فرزندان باقي نميماند.
* دانش آموخته ديروز مدگرايي غرب، الگوسازان امروز مد در جامعه:
دختراني که از نوجواني ابتدا به دنبال مد و بعدها با بالا رفتن سن به دنبال جلب توجه و اغواگري در جامعه با تيپهاي عجيب و غريب ظاهر ميشوند، ابتدا مدگراياني بودند که به تقليد و شبيه شدن به الگوهاي خود به اين کار اقدام ميکردند اما اينکه با بالارفتن سن و کسب جايگاههاي اجتماعي خود، مدسازاني حرفهاي شدهاند که ديگر خود محوريت ارائه مدهاي مختلف را دارند، مانکنهاي زندهاي که در مترو، خيابانها، مراکز خريد و فروش و... رفت و آمد دارند، از اين دست افراد هستند.
ميزان تخريب فرهنگي و اجتماعي اين دست افراد به حدي است که جامعه شناسان، روانشناسان، رفتارشناسان و کارشناسان مسائل خانواده از جنبههاي مختلفي آنها را مورد بررسي قرار دادهاند. از بُعد فردي، روانشناسان معتقدند که اين افراد، داراي اعتماد به نفس کم، خودزشت پنداري و عقدههاي رواني در جلب توجه ديگران و از همه مهم تر خودبيگانگي فرهنگي هستند.
* رقابت زنانه در دنياي زنانه! بازنده و برنده کيست؟
شادي فتحي زاده کارشناس روانشناسي در گفتگو با خبرنگار ما توجه بيش از اندازه برخي زنان براي آرايش صورت و ناخن يا پوشيدن لباسهايي خارج از عرف را نوعي خلأ احساسي و عاطفي ميداند و ميگويد: در بيشتر مواقع افراد براي ديده شدن و متمايز بودن با ساير افراد جامعه دست به چنين اقداماتي ميزنند. وي بيان اينکه آرايش زياد ابتدا به عنوان يک اهرم جبران براي بازگشايي عقدههاي رواني، بعد به صورت يک عادت و سپس به صورت وابستگي محض در بانوان، خود را نشان ميدهد، ميگويد: اين وابستگي به حدي است که ديگر قادر نخواهند بود بدون آرايش در محافل عمومي ظاهر شوند و همين وابستگي آنها را تا مرض «خودزشت پنداري» پيش ميبرد.
اين روانشناس با اشاره به صدرنشيني ايرانيان در جدول توجه به جراحيهاي زيبايي، ادامه ميدهد: بالا رفتن ميل به جراحيهايي بيني، پلک، گونه گذاشتن، انواع پروتز، آن هم در عنفوان جواني، حاد شدن بيماري رواني «خود زشت پنداري» است که براي جبرانش دست به هر کاري ميزنند و امروز حتي شاهد خالکوبيهايي توسط دختران و زنان در بخشهاي مختلف بدنشان هستيم، خالکوبي اي که بعد از پروتز، سومين علاقه مندي زنان ما را در آرايشهاي مدرن تشکيل ميدهد.
فتحي زاده با بيان اينکه اين خالکوبيها گاهي در نقاط حساس و خطرناک بدن انجام ميشود، ميگويد: انجام اين خالکوبيها در قسمتهايي از بدن که در شرايط معمولي و حتي با کمترين پوشش هم ديده نميشود، چيزي نيست جز يک نوع حس رقابت در زيبا شدن و عرضه زيبايي زنانه در دنياي زنانه!
* آرايش ظاهري که مورد قضاوت است!
آيينه را جلوي خود گرفته است و بينياش را بالا و پايين ميبرد! معتقد است که بينياش در صورتش بسيار زشت و نافرم است و قصد دارد در اولين فرصت آن را طوري جراحي کند که خط زيبايي در دو طرف بينياش بيفتد! مليکا شفعتي 17 ساله، با اشاره به اينکه تازه دندانهايش را ارتودنسي کرده است، ادامه ميدهد: اعتماد به نفسم را تاحدي براي لبخند زدن به دست آوردهام! اما بيني و گونهام نيز نياز به جراحي دارد تا نيم رخم زيبا شود. اين دختر جوان که سعي کرده است با لوازم آرايش، خود را به زيباترين صورت ممکن بيارايد، در خصوص توجه بيش از اندازهاش به ظاهر خود ميگويد: آدمها، از روي ظاهرت در موردت قضاوت ميکنند! و بعد با تأکيد خاصي ادامه ميدهد: قصد ازدواج ندارم و فقط براي دل خودم و براي اينکه زيباتر باشم آرايش را دوست دارم و اگر روزي آرايش نداشته باشم اصلا رويم نميشود از خانه خارج شوم چون ميدانم ديگران با نگاهشان ميگويند «اين دختر چقدر زشت است»! در حالي که با آرايش، نگاه تحسين برانگيز آنها را ميبينم.
از صحبتهاي اين دختر جوان که مشتي نمونه از خروار است، مي شود نتيجه گرفت که در گرايش دختران و زنان به آرايشهاي غليظ، عامل اجتماعي مهم تر از ويژگي هاي شخصيتي تأثيرگذار است.
* بيماري روحي که بر ساختار پيکره اجتماعي صدمه وارد مي کند:
الکساندرما در طبقه بندي بيست گانه نيازها، "نياز به خودنمايي را مطرح و آن را اين گونه تعريف مي کند:
«نياز به خودنمايي يعني خود را طرف توجه قرار دادن، روي ديگران تأثيرگذاشتن، ديگران را تحريک کردن، کنجکاوي آنها را برانگيختن و آنها را سرگرم کردن.» و اين درست از مهم ترين ويژگيهاي شخصيتي زنان و دختران خودآراست که شرايط اجتماعي بر آن تا حد يک بيماري دامن ميزند. آري، دختران و زنان جلوه گر، بيماراني هستند که با روح بيمار خود، پيکره جامعه را از ابعاد مختلف ظاهري و ساختاري بيمار ميکنند و چون اين بيماري سرمنشاء فرهنگي دارد، بايد براي آن يک درمان طولاني مدت فرهنگي، تربيتي و آموزشي در نظر گرفت. اما متأسفانه در جامعه با نوعي خوابزدگي در خصوص علاج اين بيماري رو به رو هستيم به طوري که با حضور گسترده اين دختران جلوه گر، نه تنها شکل شهر از بعد اسلامي خارج شده است بلکه دختران و بانوان عفيف و در عين حال محجبه براي به دست آوردن جايگاه اجتماعي، شغل و حتي ازدواج در سرگرداني به سر ميبرند!امنيت رواني پسران و مردان ما کاهش پيدا کرده است و با به تأخير افتادن سن ازدواج در بين مردان که پرداختن به دلايل آن از حوصله اين مطلب خارج است، شاهد بروز رفتارهاي هنجارشکنانه از سوي برخي از پسران و به تبع آن خلاء يک محيط رواني امن براي دختر و پسر در سطح جامعه هستيم. بنابر اين به نظر ميرسد که يکي از مهم ترين نيازهاي امروز جامعه زنان، نه آزادي براي حضور در ورزشگاه است و نه دغدغه شان افزايش تعداد نمايندگان زن در مجلس شوراي اسلامي. اينکه آيا زنان بايد به مجلس خبرگان راه يابنديا... زماني ميتواند محلي از توجه داشته باشد که مهم ترين خواسته آنها يعني تکريم جنس زن، آرامش خاطر، سلامت روح و جسم و تشکيل بنيان مستحکم خانواده محقق شده و حضوري ايمن در جامعه داشته باشند.
شرق/یک روز پشت صحنه فصل دوم سریال «در حاشیه» مدیری
جایی شبیه هیچجا
بهناز شیربانی
اینجا همهچیز آرام و بیصداست. در اطراف ساختمان استوانهایشکلی که مقابلش ایستادهام کسی دیده نمیشود. از سنگفرشهای مقابل ساختان رد میشوم، از پلهها بالا میروم، در را باز میکنم. نگهبانان جلو در مشغول دیدن بازی فوتبال هستند و از آنها سراغ عوامل را میگیرم. جواد رضویان تنها کسی است که از پلههای مدور ساختمان با متنی در دست به سمت لابی میآید و چند دقیقهای را مقابل تلویزیون مشغول دیدن فوتبال میشود. خوشوبشی با هم میکنیم. رضویان لباسی آبی به تن دارد و گریمش همان «زهتاب» معروف «در حاشیه» است. رضویان در مجموعه «در حاشیه» یکی از جذابترین نقشهای دوران بازیگریاش را ایفا کرد. آنقدر که تکیهکلامهایش ماهها بعد از پخش سریال هنوز هم از زبان مردم شنیده میشود.
وفا ملکزاده، مدیر روابطعمومی مجموعه، به استقبال ما میآید و مثل همیشه با صبر و حوصله برای دیدن دکور، همراهیمان میکند. حقیقتش این است که همیشه قبل از پخش مجموعههای مهران مدیری، دیدن دکورهای سریال، جذابیت عجیبی دارد. هوا بارانی است و کارِ گروه در لوکیشن خارجی پشت ساختمان تمام شده؛ جایی که یکی از لوکیشنهای اصلی مجموعه است: «هواخوری اردوگاه». در فصل دوم سریال «در حاشیه» افرادی که در فاز اول در حوزه پزشکی تخلف کردهاند، دوران محکومیتشان را بین زندانیان سابقهدار میگذرانند و درگیر ماجراهایی میشوند.
نیمکتهای قرمزرنگ محوطه هواخوری با دیوارهای فلزی سفید و قرمز، حسوحال عجیبی به فضا داده است. تور بسکتبالی در گوشه حیاط است. در راه با ملکزاده از طراحی دکور حرف میزنیم؛ اینکه تاچهحد ظریف و باجزئیات روی همهچیز کار شده است. این نکات وقتی به دکورهای داخلی مجموعه میرسیم، چشمگیرتر میشود. اتاق ملاقات اردوگاه با ردیفی از صندلیهای زردرنگ در پایین شیشههایی که با آیفونی در کنارش از سمت دیگر جدا شده است و در طرف دیگر، ردیف دیگری از صندلیها، محل نشستن ملاقاتکنندههاست یا اتاق ورزش اردوگاه که تقریبا مجهز است و انواع و اقسام وسایل ورزشی در آن هست. اتاق بازجویی با دیوارهای سرمهایرنگ و یک میز و دو صندلی در کنارش هم از دیگر دکورهای اصلی این مجموعه است؛ اما نکته جذاب این دکور، سلولهای انفرادی و چندنفرهای است که با جزئیات تمام، طراحی شده است. نوع این سلولها با سلولهای معمول کمی فرق میکند. در اینجا هم میتوان انواع وسایل رفاهی، مثل دستگاه قهوهساز و... را دید.
حسین مجد در کارگاه اردوگاه مشغول کار است؛ کارگاهی که مثل دیگر دکورهای این مجموعه، جذاب و دیدنی است. قفسههایی که با چوب و کاموا و نخهای رنگی پر شده است و در طرفی، دار قالی هم دیده میشود و ظاهرا جایی است که افرادِ این اردوگاه مشغول کار میشوند.
از حسین مجد درباره طراحی دکورها و زمانی که برای ساختوساز صرف شده است، میپرسم: «طراحی دکور با مشورت و نظرات آقای مدیری شکل گرفت. اساسا لازم نبود همهچیز واقعی بهنظر برسد و فانتزی باید در طراحیها رعایت میشد که بخشی از آن، به وسیله رنگها اجرا شد و برخی دیگر با لوازمی که در صحنه میبینید.» مجد میگوید: «ساختوساز دکور حدود یکماهونیم زمان برد و خوشبختانه با وجود فضایی که میتوان در آن ساختوساز انجام داد، دستِ طراح برای ایجاد فضای جدید باز است. هرچند هزینهها بیشتر میشود؛ اما میتوان کار را در آرامش بیشتری انجام داد».
رفتوآمد در دکور لابی اردوگاه زیاد است. از دور مهران مدیری را میبینم که پشت مانیتور نشسته است. وارد لابی میشوم. ردیفی از صندلیهای زردرنگ کنار دیوار چیده شده است و تعداد زیادی از بازیگران با لباسهای فرمِ آبیرنگی، که بسیار شیک و متفاوت طراحی شدهاند، روی این صندلیها نشستهاند و منتظر شروع ضبط پلان هستند. تلویزیونی بزرگ با چند تابلو نقاشی هم روی دیوار دیده میشود. مهران غفوریان، سیامک انصاری، نصرالله رادش و جواد رضویان، چند قدمی از مدیری فاصله دارند و مشغول تمرین دیالوگها هستند. ما هم با فاصلهای از مانیتور تمرینها را دنبال میکنیم. مدیری آماده ضبط پلان است. همه در جای خود ثابت میشوند و ضبط شروع میشود.
هومن صحرایی: به خاطر لطفی که بچهها به من دارن، ترجیح دادم که یکسری فعالیت خیرخواهانه در اینجا انجام بدم...
زهتاب: چی هه هو؟
بهروز عشقی: یعنی چی هست این؟ بعد دکتر میشه لطفا برای من یه کم بازش کنید؟
هومن صحرایی: خب این یعنی کسایی که وضع مالی خوبی ندارن رو بهشون کمک کنیم.
بهروز عشقی: من حاضرم نصف غذامو با نصف ماستمو برای آدمای دیگه بدم. بالشم هم قابل نداره ...جورابام هست ...
سیروس تکراری: کار خیرخواهانه به من نمیسازه دکتر... یعنی به بدنم نمیسازه، دست خودم نیست تا میام یه پنج تومنی از تو جیبم دربیارم، دستم میلرزه تشنج میگیرم؛ اما وقتی دوباره تو جیبم میذارم، حالم خوب میشه...
آنقدر دیالوگها خندهدار نوشته و اجرا میشود که بهسختی میشود جلو خندیدن را گرفت. بچههای پشت صحنه هم همین حالوهوا را دارند و گهگاه لبخندی گوشه لب مدیری هم نقش میبندد. مدیری کات میدهد و فکر میکند ادای دیالوگها انرژیای را که باید ندارند و این را به بازیگران گوشزد میکند.
مدیری نکاتی را به بازیگرانش میگوید و در برداشت بعدی همهچیز تغییر میکند. از مدیری چیزی جز این نیز بعید نیست؛ مردی که در تمام این سالها چه در زمانی که از تلویزیون دور بود و در مدیوم دیگر فعالیت میکرد و چه حالا که با مجموعهای پرطرفدار مجددا قدم به تلویزیون گذاشته است، توانسته مخاطبان بسیاری را با خود همراه کند و بعد از گذشت اینهمه سالها، محبوبترین بازیگر و کارگردان طنز ایران لقب بگیرد؛ کارگردانی که در تمام این سالها، فقط به کارش فکر کرده، نسبت به حواشی اطرافش موضعگیری خاصی نداشته و فقط با کارش حرف زده است. نظم عجیبی در پشت صحنه وجود دارد و کارها طبق برنامهریزی مشخصی جلو میرود. مدیری برداشت آخر را چک میکند و از نظر او همهچیز خوب است.
او در این فصل، برخلاف فصل پیشین، بازی نمیکند. نقشهای پرتعدادی که مردان ایفاگر این نقشها هستند و تعداد معدود بازیگران خانم، از ویژگیهای این فصل از سریال است. طراحی لباس و آمادهشدن هر روز این تعداد بازیگر، کار مشکلی بهنظر میرسد. «شادی رستگارپور»، که بهعنوان سرپرست لباس سالهاست با مهران مدیری کار میکند، پشت صحنه نیز مدام در حال چککردن جزئیات لباس است. از او درباره طراحی لباسهای این فصل میپرسم و اینکه طراحی لباسها چطور اتفاق افتاده است. میگوید: «در این فصل بیش از ٩٠ درصد بازیگران آقا هستند و با توجه به اینکه قصه در یک اردوگاه روایت میشود، طبعا لباسها بهصورت فرمی طراحی شد. طراحی این لباسها با آقای مدیری بود و براساس ایدهای که در ذهن داشت، لباسی مد نظرشان بود که ایستایی و فرم لباس حتی کفش، خیلی شیک به نظر برسد و طبعا بهشکلی نباشد که در واقعیت وجود دارد. لباسهای این اردوگاه، در دو نوع طراحی شده است: یقه قرمزها که جرم بیشتری دارند و یقه آبیها که بهنسبت گروه اول، خلافکار حرفهای نیستند».
ظاهرا هنوز کار مدیری و گروهش در لابی اردوگاه تمام نشده است. باید بازیگر دیگری به جمع بازیگران اصلی گروه اضافه شود. مدیری از نیما فلاح میپرسد آماده است یا نه و او از پشت دیوار، آمادگیاش را اعلام میکند. با شمارش مدیری، ضبط شروع میشود. فلاح با لباسی سراسر آبی و یقه قرمز و سبیلهایی که از پشت لبها تا چانهاش آمده و ظاهر خلافکاری از او ساخته است، از پشت دیوار به سمت بازیگران دیگر میآید و خطونشانهایی برای هومن صحرایی میکشد. ظاهرا نیما فلاح از خلافکاران باسابقه این اردوگاه است.
بعد از اینکه مدیری ضبط سکانس را تأیید کرد، گروه باید قسمت دیگری را برای تصویربرداری آماده کنند. در این فاصله به طبقه اول این ساختمان سر میزنم؛ طبقهای که اتاق گریم و لباس هم در آنجاست.
اتاق گریم هم با این تعداد از بازیگران قطعا جای پُررفتوآمدی است. این را از عکسهای تست گریمی که به دیوارهای این اتاق نصب شده است میتوان متوجه شد. مهرداد شکرابی طراح گریم مجموعه، چند دقیقهای فرصت گفتوگو پیدا میکند و از حالوهوای سریال برایمان میگوید: «قصه در زمان حال روایت میشود و اتفاقا گریمها در این فصل خیلی غلوشده نیست. در فصل قبل، گریم تعدادی از بازیگران مثل جواد رضویان یا محمدرضا هدایتی، با توجه به نقش، کمی اغراق داشت؛ اما در این فصل باید روی تیپ خلافکاران متمرکز میشدیم و گریمها بیشتر به این سمت رفته است؛ هرچند باید راکورد گریمهای فصل قبل را تاحدممکن حفظ میکردیم.
اتاق بازیگران، در طبقه دوم این ساختمان مدور قرار دارد؛ جاییکه بعد از ضبط سکانس میتوان چند دقیقهای با بازیگران اصلی مجموعه صحبت کرد. سیامک انصاری چند دقیقهای را با ما درباره حالوهوای سریال صحبت میکند: «در این فصل از مجموعه، اشتباهی صورت میگیرد و من را با یک خلافکار در اردوگاه اشتباه میگیرند. تخصص من پلاستولیز سلولهای بینابینی است و کسی که من با او اشتباه گرفته میشوم، تیمور بینابینی است و اتفاقات از اینجا شروع میشود».
انصاری معتقد است که فصل دوم سریال در حاشیه، تفاوتهای محسوسی با فصل اول دارد. او میگوید: «فکر میکنم داستانها از فصل اول جذابتر است و حداقل در ١٠ قسمتی که ضبط شده است، این را متوجه شدم و البته نظر مردم مهمتر است و امیدوارم با این مجموعه، سرگرم شوند و از دیدنش لذت ببرند؛ چراکه حقیقتا هدف ما هم سرگرمسازی مخاطب است و لذتبردن از ساعاتی که برای دیدن این مجموعه وقت میگذارند».
دراینبین، مهران غفوریان هم از راه میرسد و از او هم درباره حسوحال فصل جدید سریال میپرسم. او هم با نظر سیامک انصاری موافق است. غفوریان میگوید: «از نظر من قصهها جذابتر از فصل قبل است، علاوه بر اینکه متنهای امیرمهدی ژوله را دوست دارم و متنها خوب نوشته شده است. غفوریان در ادامه صحبتهایش درخواست میکند از روزنامه ما نیز اعلام شود که او هیچ صفحه مجازی ندارد».
گروه مدتی استراحت میکنند و برای ضبط سکانسِ بعد آماده میشوند. ساعت نزدیک ٨ شب است و هوا کاملا تاریک شده؛ اما انرژی گروه همچنان بالا و همهچیز برای ضبط آماده است. باید به طبقه پایین برویم به دکور معروفی که همهچیز در آنجا اتفاق میافتد. ریلها چیده شده است و مدیری پشت دوربین همهچیز را چک میکند. چندینبار با وسواس، حرکت دوربین را کنترل میکند.
قسمت ١٠ سریال در حال تصویربرداری است. در این سکانس، زهتاب با کاغذی در دست، از اتاق ملاقات بیرون میآید و با خندهای روی لب، تلوتلوخوران از مقابل اتاق ورزش رد میشود و به یکی از همبندانش برخورد و غش میکند. در برداشت اول، مدیری به رضویان میگوید: «جواد خنده یادت نره». مدیری این صحنه را چک میکند. از نظر او همهچیز خوب است. با تمامشدن تصویربرداری، چند دقیقهای را با جمال شمس، یکی از تصویربرداران و نورپردازان سریال، صحبت میکنم. از او درباره تصویربرداری با پنج دوربین میپرسم و اینکه تا چه حد سرعت کار را بالا میبرد؟ شمس میگوید: طبعا سرعت کار بالا میرود و تعدد پلانهای متفاوت، بیشتر میشود. ریتم و ضرباهنگ کار نیز به همان نسبت بالا میرود. علاوه بر اینکه شرایط نورپردازی در استودیو بهگونهای است که همهچیز از قبل طراحی میشود تا در میانههای کار، زمان زیادی برای طراحی نور گذاشته نشود.
لوکیشن کمکم خلوت میشود. در این فاصله، با ابوالفضل نصیر، مدیرتولید مجموعه، صحبت میکنیم. نصیر از شرایط تولید مجموعه میگوید: «جمعکردن لوکیشن بیمارستان با تمام تجهیزاتی که دیدید و تبدیل آن به اردوگاه، کار آسانی نبود و زحمت زیادی برای آن کشیده شد. حدودا دو ماه برای ساخت دکور جدید زمان صرف شد و از نتیجه کار راضی هستم. از اوایل مهر هم وارد مرحله تصویربرداری شدیم و تا به امروز همهچیز طبق برنامهریزی پیش رفته است». او در ادامه میگوید: «از نظر من شیرینی قصههای این فصل، بهنسبت فصل قبل بیشتر است و امیدوارم مخاطبان هم ازدیدنش لذت ببرند». از او درباره همکاری با مهران مدیری میپرسم که میگوید: «تجربه بسیار خوبی بود. مهران مدیری کارگردان کاربلدی است و بر کارش مسلط است». فصل جدید سریال «در حاشیه» به تهیهکنندگی حمیدرضا مهدوی برای پخش بعد از ایام محرم و صفر آماده میشود و باید دید که نظر مخاطبان درباره سری جدید این مجموعه چه خواهد بود. تقریبا ساختمان خالی شده است. در هوای سرد و بارانی یکی از شبهای پاییزی از گروه خداحافظی میکنیم.
شهروند/هنرمان را پس بگيرید!
نمایشگاه بزرگ ميلان در حالي برگزار ميشود كه «نگارگري ايراني» از سوي جمهوري آذربايجان مصادره شده، «خط نستعلیق» در غرفه امارات متحده عربی و «فرش تبریز» در غرفههاي کشورهای ترکمنستان و جمهوری آذربایجان و... عرضه ميشود
ياسر نوروزي| وقتي تركيه مولانا را بهعنوان شاعري تُرك معرفي كرد، ابوريحان بيروني و ابنسينا متفكراني عربتبار شدند، نظامي به نفع جمهوری آذربايجان مصادره شد و اماراتيها هم به جای خلیج همیشه فارس به اسم جعلی در «خليج عرب» توپ زدند. البته سكوت ديپلماسي ايران در قبال تمام اين تاختوتازها، ماجراي تازهاي نيست. معاون سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري دولت قبل، در اظهاراتي عجيب، ثبت سازِ «تار» را به نام جمهوري آذربايجان به فال نيك گرفت. فاجعه برميگردد به گزارشي كه «ايسنا» چند روز است درحال پيگيري آن است اما فعلا كه خبري مبني بر اعتراض مسئولان نميرسد. جمهوري آذربايجان در اكسپو ٢٠١٥ ميلان، غرفهاي ساخته كه فرش تبريز را هم بهعنوان يكي از صنايع دستي خود به بازديدكنندگان عرضه ميكند. قصه البته به همينجا ختم نميشود. رفقاي كشور همسايه، كتابي نفيس هم تهيه كردهاند به نام «مينياتور» كه هنر ايراني را به نام خودشان در اين كتاب سند زدهاند. در اين كتاب نامي از «ايران» به ميان نيامده و هرآنچه موسوم به هنر ايراني است، به نام جمهوري آذربايجان مصادره شده. حتی شهرهای اردبیل، تبریز، ارومیه و مراغه (در استانهای اردبیل و آذربایجانشرقی و غربی ایران) تا ایروان (پایتخت جمهوری ارمنستان) و باکو (پایتخت جمهوری آذربایجان)، قلمرو هنر این کشور توصيف شده است. عجيبتر اينكه نمونههایی از تصاویر نگارگري ايراني در شاهنامه فردوسی، دیوان حافظ، خمسه نظامی، گرشاسبنامه، کلیله و دمنه، همای همایون، خاورنامه، جامعالتواریخ، هفت اورنگ و... در اين كتاب آمده كه به زبان لاتين، بهعنوان ميراث اين كشور معرفي شده است. البته اين اقدام دور از ذهن نبود. يادتان هست تمام كاشينوشتههاي مقبره «نظامي» را به بهانه بازسازي تخريب كردند؟ سال ٩٢ بود كه اشعار فارسي داخل آرامگاه را كندند و جاي آن، ترجمه لاتين شعر اين شاعر فارسيزبان را نصب كردند. جمهوري آذربايجان حالا خيز برداشته براي سرقت و ثبت هنر نگارگري ايراني به نام خود. در اين ميان رئيس انجمن نگارگري، محمدباقر آقاميري، از نمايش مينياتورهاي دوره صفويه از كانال جمهوري آذربايجان هم خبر ميدهد و ميگويد: «من نمیدانم چرا مسئولان اين كشور عقده دارند که همهچیز را به اسم خودشان بزنند. اگر کانال جمهوری آذربایجان را نگاه کنید، در برنامه فرهنگی- هنریشان یک مینیاتور بزرگ از دوره صفویه میگذارند و شعار میدهند که این هنر برای ما است. درحالیکه این اقدام بسیار مضحک است، چون همه اشعار آنها به زبان فارسی است... البته هر کاری که بخواهند بکنند برای خودشان بد است، چون در همه کتابهایی که در ٧٠سال گذشته در لندن و نیویورک و کشورهای غربی چاپ شده، عبارت نقاشی یا نگارگری ایرانی آمده است.... کسی نمیتواند تاریخ را خدشهدار کند. بنابراین باید قاطعانه با این نوع رفتارها برخورد کرد. به نظر من، همه این کارها ناشی از کمکاری و سوءمدیریت در وزارت ارشاد است. سازمان میراث فرهنگی هم هیچ حرکت و کار مفیدی در این زمینه انجام نمیدهد و هرچه انتقاد در رسانهها منتشر میشود، انگار گوشها کر و چشمها بسته است.» دولت قبلي دست روي دست گذاشت و كشورهاي همسايه براي مصادره هنر، شعر و ادبيات ايران تاختند. يادمان نميرود كه معاون سازمان میراث فرهنگی و گردشگری دولت قبلي در اظهاراتی عجیب نهتنها ثبت «تارِ» ایرانی به نام کشور جمهوری آذربایجان را پذیرفت بلکه آن را اتفاقی نیک قلمداد كرد! استادان موسيقي مقامي در همان زمان اعتراض كردند و مقصر را نماينده يونسكو در ايران دانستند... اما در اين ميان، حكايت حكيم الياسبنيوسفبنزكي، معروف به نظامي گنجوي، از مصادره مولوي به نفع تركيه هم غمانگيزتر بود. مولانا در كل اشعار خود ٦٠ بيت شعر تُركي دارد حالآنكه نظامي در كل آثار خود حتی يك بيت شعر تُركي هم ندارد! فقط مسأله اينجاست كه اين شاعر بلندآوازه ايراني در گنجه خاك است و دست دولت جمهوري آذربايجان براي دخل و تصرف در تاريخ، باز.
رئیس انجمن نگارگری ایران در ادامه گفته: «متأسفانه کسانی در مدیریت فرهنگی کشور هستند که برای ارزشهای این مملکت قدم برنمیدارند. کسانی که دلسوز نیستند و تا به حال قدمی برنداشتهاند.» البته بايد اين نكته را به اظهار نظرهاي آقاميري اضافه كرد كه قدمهايي هم كه برداشتند، موثر نبوده است. تركيه در سال ٨٦، مقارن با برگزاري هشتصدمين سالگرد مولانا، مراسمي بزرگ برپا كرد و چنان تبليغي انجام داد كه توانست قريب به یکميليون گردشگر را جذب خود كند. ايران نيز در همان سال، مراسمي در شهرهاي مختلف در بزرگداشت مولانا برپا كرد كه برخلاف تركيه، ملالآور و كمرمق بود. بزرگداشتي كه در ايران برپا شد، منحصر بود به سخنرانيها و كنفرانسهايي كه پشتِ هم، از جانب مولويشناسان برجسته كشور ارایه ميشد و خب، همه ميدانيم كه بزرگداشت آنسوي مرزها (در تركيه)، براي هر رهگذري جذابيت داشت؛ از پخش موسيقيهاي مختلف گرفته تا برگزاري مراسم مربوط به جلسات مولويخواني و.... اگر دست مسئولان در آن سالها دور از معركه تركيه در بزرگداشت مولانا بود، دستكم ايران در اكسپو ميلان حضور دارد. «خط نستعلیق» در غرفه امارات متحده عربی درحال عرضه است و «فرش تبریز» در پاویونهای کشورهای جمهوری آذربایجان و ترکمنستان! در اين ميان، جمهوري آذربايجان نيز يكسره دست به مصادره هنر ايراني زده است. دير نيست ديوانهاي نظامي را نيز از جمهوری آذربايجان جمعآوري كنند و جاي آن ترجمه خود را به خورد مردم دنيا بدهند (همان كاري كه با اشعار مولوي در تركيه كردهاند). يادمان نميرود زماني كه دولت تركيه در مسافرت وزیر امورخارجه ژاپن به اين كشور، ديوان تُركي مولانا را به او تقديم كردند. ديري نميگذرد ديوان آذري نظامي هم تقديم شود به دولتهاي ديگر. با اين خواب زمستاني مسئولان، هيچ بعيد نيست فردا فرش تبريز را هم از زير پايمان جمع كنند و ببرند تركمنستان. در اين ميان فقط ميماند فريادي خفته كه در سكوت مسئولان، بين اتاقهاي تحريريه ما خبرنگاران ميپيچد. فريادي كه پژواكش همينجا ميپيچد و همينجا ميماند. فريادي نااميدانه رو به مسئولان كه: «هنرمان ما را پس بگيريد!»
فرهیختگان/گفتوگو با حسامالدین سراج
لبخوانی باران
در نمایشگاه مطبوعات به همراه یک کتاب در گوشهای کز کرده بودم و به صدای سهتار استاد فقید احمد عبادی گوش میدادم. ناگهان خواننده
۵۷ ساله اصفهانی را که سالها با صدایش زندگی میکردم، دیدم. رفتم نزدیک سراج و او را به «فرهیختگان» دعوت کردم. حسامالدین سراج، نوازنده قهار سهتار و سرپرست گروه موسیقی سنتی ایرانی «بیدل» است. خالق آلبوم «وصل مستان» دارای مدرک فوق لیسانس معماری از دانشگاه شهید بهشتی است و توانسته جوانان بسیار زیادی را به موسیقی اصیل ایرانی علاقهمند کند.
از آلبوم جدید چه خبر؟
لب خوانی باران در راه است و تا چند ماه دیگر در اختیار علاقهمندان قرار خواهد گرفت.
در چه دستگاههایی است؟
در دستگاههای مختلف کار شده است. اما بیشتر در بیات اصفهان و دشتی است.
صدای شما به همراه ساز تنبور تشخص خاصی دارد و بسیار برای یک شنونده و علاقهمند به موسیقی سنتی «متمایز» و «دلنشین» است. آلبوم جدیدی با ساز تنبور نخواهید داشت؟
من آلبومهای «رویای وصل» (1378)، «بوی بهشت» (1374) و «عشق و مستی» (1383) را با ساز تنبور کار کردهام و دیگر باید تنوع در کار داشته باشیم. زیرا موسیقی سنتی سازها و گستردگی فراوانی دارد و سعی میکنم در هر آلبوم گوشه متفاوتی از آن را اجرا کنم.
وقتی صدای شما به گوش میرسد گویی یک «تراش» و «ریزهکاری» خاصی دارد. در کنار صدای مخصوص شما، شعر و ملودی کارتان نیز بسیار «خاص» و «متفاوت» است. هر مخاطب غیرحرفهای هم میتواند این امر را به راحتی تشخیص بدهد. میتوانید در مورد سبک و سیاق خود توضیح بدهید؟
بایدبه شما بگویم این شاید سبک و شیوه نباشد. خیلی از دوستان چنین عنوان میکنند. ولی نکات اساسی کار ما انتخاب «شعر» خوب، انتخاب «ملودی» درست و تدوین حساب شده و زیبای اینها است که مجموعهای را درست میکند که مورد توجه مخاطبان قرار میگیرد. برای من در ابتدای امر انتخاب شعر خوب مهم است. اگر شعر درست باشد تاثیر خوبی بر مخاطب میگذارد. اگر اقبالی نسبت به کارهای من بوده به علت همین انتخابها است. من در قبال انتخاب شعر و ملودی وسواس دارم و وقت زیادی را برای این قسمت میگذارم. تعداد غزلهایی که سروده شده، فراوان است ولی آن غزلی که قرار است روی آن ملودی بیاید و در تیراژ صدها هزار نسخه انتشار پیدا کند باید بسیار خاص و تاثیرگذار باشد. غزلی که یک آهنگساز یا یک خواننده انتخاب میکند باید ویژه باشد و هنرمند در قبال آن مسئولیت دارد. متاسفانه در موسیقی پاپ میبینیم، بعضی حرفها و واژهها که مردم در حالت عادی خجالت میکشند به یکدیگر بگویند در شعرهای آنها به کار رفته است.
باید گفت اقبال در مورد چنین شعرهایی بین نوجوانان و طرفداران موسیقی پاپ به شکل وافری افزایش یافته است. میتوان گفت مشکل از تغییرات فرهنگ معاصر ماست یا امر زیباشناسی دچار خدشه شده است؟
این امر بیشتر به آشناییزدایی بر میگردد. یک نوع تنوع یا فضای جدیدی شده است. اگر همین الان شما به شخصی میکروفن بدهید و او فحش و کلمات زشت را بیان کند مردم جمع میشوند تا ببینند چه میگوید؛ زیرا از فضای ادبی و کلام عادی روزانه فاصله گرفته و از حالت طبیعی بیرون آمده است. این پدیده مانند داستان حاتم طایی و
برادرش است.
تعدادی از کنسرتهای موسیقی سنتی نتوانستهاند برای اجرای عموم مجوز بگیرند یا اگر گرفتهاند دستگاههای دیگر موانعی را در برابر این کنشهای فرهنگی ایجاد کردهاند؛ شما پیشنهاد یا نقدی به این ماجرا دارید؟
متاسفانه تعادل و نظمی در توزیع انواع موسیقی وجود ندارد. این عدم تعادل ذره ذره به سطح جامعه تسری پیدا کرده و دیگر فعالیتهای فرهنگی ما را در لوای خودش قرار داده است. زمانه چنان شده است که انگار ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند تا جلوی موسیقی ایرانی گرفته شود. امیدوارم این وضعیت بهبود پیدا کند و مشکلات موسیقی رفع شود.
قانون/گفتوگو با ميثم يوسفي،كارگردان تئاتر كودك
آموزش مفاهيم عارفانه، با زباني كودكانه
گروه فرهنگ و هنر
«بر این باورم که تئاتر کودکان از بزرگترین ابداعات قرن بیستم بودهاست. این نوع تئاتر قویترین معلم اخلّاق و بهترین انگیزه به سوی بهزیستی است که نبوغ آدمی آنرا آفریدهاست». این سخن مارک تواین،نویسنده نامدار کودکان و نوجوانان درباره ویژگی و اهمیت تئاتر کودک حقیقتی انکار ناپذیر است که بسیاری از بزرگان عرصه هنر و ادبیات و حتی صاحبنظران مسائل تربیتی و روانشناسی کودکان و نوجوانان به آن واقف بوده و همواره مقوله تئاتر کودک را به عنوان عرصهای جهت بروز و رشد استعدادها و خلاقیتهای کودکان و ... مورد توجه قرار دادهاند. نمایش کودکان و نوجوانان علاوه بر جنبه هنری و پیامرسانی که قابلیت اصلی تئاتر در معنای عام آن محسوب میشود دارای قابلیتها و ظرفیتهای ویژهایاست که آنرا از تئاتر بزرگسال و تئاتر به معنای عام متمایز میسازد. دامنه این قابلیتها تا آن حد گستردهاست که به زعم برخی از صاحبنظران تئاتر به عنوان ضرورتی بزرگ در آموزش و پرورش کودکان و نوجوانان قابل طرح و توجه است.دنياي متمدن امروزي به خوبي دريافته است كه اگر به دنبال فرداي روشن تري است بايد اين خواسته خود را از راه آموزش به كودكان پيگيري كند و در مقوله آموزش كودكان و نوجوانان ، تئاتر يكي از كارآمدترين روش هاست. در ايران اما هنر تئاتر كودك و نوجوان خيلي جدي گرفته نمي شود و خيلي ها عطاي كار ساختن براي اين سن مخاطبان را به لقاي آن ميبخشند و در حوزه كودك كار نميكنند. اما در ايران هم هستند افراد عاشقي كه همچنان با تمامي سختيها كار كودك انجام ميدهند و براي اين گروه سني اثرنمايشي توليد ميكنند.«ميثم يوسفي» يكي از همان عاشقان ومتعهداني است كه با توجه به سابقه طولانياش در حوزه تئاتر،كار تئاتر كودك را هم همپاي ساير فعاليتهايش جدي ميگيرد. يوسفي اين روزها با نمايش«يك دقيقه» مهمان مخاطبانش است.نمايشي كودكانه با محوريت آموزش اخلاقيات به كودكان و نوجوانان. به همين بهانه با او به گفت و گو نشستهايم.
كمي فضاي كار را برايمان شرح ميدهيد؟
نمايش «يك دقيقه» در مورد زندگي گلي است كه باد او را از ريشهاش جدا كرده و حالا ريشهاش به او ميگويد كه وقتي گلي از ريشه جدا شود عمر مفيدش هم به اتمام ميرسد وبه او مي گويد كه تنها يك دقيقه زنده خواهد ماند بنابراين بايد سعي كند كه در اين يك دقيقه به خوبي زندگي كند و با همه مهربان باشد. گل به او ميگويد كه من تا حالا در غنچه بوده ام اما حالا مي خواهم دنياي اطرافم را بشناسم و بفهمم زندگي، هدف و آينده چيست. باد گل را همراه خود به جغرافياي كويري ميبرد و در آنجا با عقرب، ملخ، جوجه تيغي و مارمولك رو در رو ميكند و توسط هر كدام از اين ها به زعم خودشان سوالات گل را در مورد زندگي پاسخ مي دهند. در صحنه پاياني كه باد گل را همراه خود به بيشه زاري مي برد و او را به آقاي گلي ميرساند وآقاي گل به او ميگويد حالا كه تو با همه مهربان بودهاي من هم ميخواهم به تو كمك كنم و يكي از گلبرگهايش را به صورت سايهبان بالاي گل ميگيردو در صحنه آخر هم ابر بالاي سر گل ميبارد و حيات و زندگاني را به او باز ميگرداند.
نويسنده اين كار چه كسي است؟
نويسنده اين اثر آقاي جعفرمهياري است و اين قصه جزو كتاب هاي چاپ شده كانون پرورش فكري كودكان و نوجوانان است.
چه ويژگي در اين متن بوده كه شما را مجاب كرده كه آن را تبديل به يك اثر نمايشي كنيد؟
پيامي كه من را بر آن واداشت تا سمت اين قصه بروم و آن را تبديل به يك اثر نمايشي كنم، پيام نهفته دراين متن است اينكه در عمر كوتاه هم مي توان با ديگران خوش رفتاري كرد، به آرزوها رسيد و به معناي واقعي زندگي كرد.
تئاتر كودك چقدر در تربيت كودكان نقش دارد؟
سن هدف تئاتر ما، نوجوان است. نوجواني سني است كه از نظر تربيتي بسيار حساس و ويژه است. از اين نظر كه نوجوانان در اين سن چون به بلوغ ميرسند بسيار حساس هستند و لازم است كه خانوادهها به درستي با كودكان و علي الخصوص نوجوانان رفتار كنند. جامعه ما يك جامعه سنتي است و بنابراين وجود چنين فضاهاي فرهنگي به خوبي مي تواند آن خلا مورد نظري را كه در مورد رابطه فرزندان و والدينشان نام بردم را از ميان ببرد.اتفاقاتي كه در نمايش من مي افتد سير رسيدن به تكامل و بلوغ فكري است كه مصداق همان«بسيارسفر بايد تا پخته شود خامي» است.گل كه كاراكتر اصلي اين نمايش است در پايان نمايش با زندگي و سوالات خود در خصوص آن آشنا ميشود و پي به خيلي از ارزش هاي زندگي ميبرد و به عقيده من اين همان نكاتي است كه هر نوجواني در اين مرحله از زندگي خودش بايد با آنها آشنا شود.
تا امروز استقبال از اين كار چطور بوده است؟
خداروشكر تا به امروز از كار ما استقبال خوبي شده است.
سختي كاركردن براي كودك و نوجوان كجاست ؟
نوجواني سني است كه بايد در مواجهه با آن خيلي تخصصي و كارشناسي شده برخورد كرد.
اين سن،سن آموزش پذيري است و نوجوانان از تمامي اتفاقات پيرامون خود براي آيندهشان درس ميگيرند بنابراين كار كردن در اين حوزه بسيار حساس است.از نظر جامعه شناسي و اجتماعي هم آموزش به نوجوانان بسيار حائز اهميت است.كارشناسان در حوزه هاي مختلف بارها و بارها گفتهاند كه اگر ميخواهيد كاري را به طور ريشهاي و بنيادين در جامعهاي نهادينه كنيد،از آموزش به كودكان و نوجوانان آن جامعه شروع كنيد.بچهها بايد علاوه بر آموزش صحيح، به طرز درستي هم پرورش بيابند تا وقتي به سن جواني و بزرگسالي رسيدند بتوانند راه را از بيراه تشخيص دهند.
در ايران وضعيت همكاري نهادهاي مختلف با تئاتر كودك چگونه است؟
همانطور كه اشاره كردم تئاتر يكي از بهترين روشهاي آموزش به كودكان است.در بسياري از كشورهاي پيشرفته دنيا مفاهيم بزرگ انساني و تربيتي را از طريق هنر نمايش به كودكان خود ميآموزند اما در ايران متاسفانه هنوز اينگونه نيست و تئاتر كودك و نوجوان خيلي جدي گرفته نميشود.ما در مدارسمان زنگ ورزش و زنگ تفريح و خوراكي داريم، اما چيزي به عنوان تئاتر كودك جايش حسابي در آموزش و پرورش ما خالي است و اين ضعف آموزش و پرورش ماست. البته در اين سالها وضعيت تئاتر كودك رو بهبهبودي بوده اما هنوز هم كورسويي است كه نياز به حمايت و توجه جدي دارد.
آيا تئاتر كودك ميتواند در آگاهي بخشي به خانواده كودكان و نوجوانان هم نقش مهمي ايفا كند؟
قطعا يكي از بهترين راههاي كمك به تئاتر كودك، آگاهي دادن به خانوادههاست.خانواده بنياد اوليهاي است كه كودكان در آن آموزش مي بينند و پس از آن هم آموزش و پرورش نقش بسيار مهمي دارد. ردههاي بعدي هم متعلق به ساير نهادهاست كه انتطار ميرود به تئاتر كودك نگاه ويژهاي داشته باشند و از آن حمايت كنند.
يكي از مهمترين ويژگي كارهاي كودكان و نوجوانان، بحث هماهنگي تمام المانهاي اثر با روحيات آن هاست. شما تا چه اندازه اين مقوله را در كارتان رعايت كردهايد؟
بله درست است، كار كودك و نوجوان ويژگيهايي دارد كه قطعا بايد متناسب با طبع و روحيه كودكان باشد و من هم تا حد ممكن اين نكات را رعايت كرده ام. مثلا در بحث قصه، قصه اين نمايش متني است كه مخاطب آن بيشتر نوجوانان هستند اما در اجرا تلاش كردهام فرمي را رعايت كنم كه كودك هم بتواند از اين اثر استفاده و با آن ارتباط برقرار كند.
قدس/اکران فیلم محمد رسول الله (ص) در آمریکا
مدیر عامل موسسه سینمایی نور تابان گفت: از هفته آینده فیلم سینمایی «محمد رسول الله(ص)» در سه تا پنج سینمای آمریکا اکران می شود.
به گزارش قدس آنلاین، محمد صابری در مصاحبه با خبرنگار خبرگزاری صدا و سیما افزود: به دلیل حضور فیلم سینمایی «محمد رسول الله(ص)» در اسکار این فیلم از هفته آینده در سه تا پنج سینمای آمریکا اکران میشود.
وی گفت: همچنین در کشورهای عراق، ترکیه و لهستان اکران های گسترده ای داریم.
مدیرعامل شرکت سینمایی نور تابان افزود: فیلم «محمد رسول الله(ص)» با فروش 7 میلیارد تومان در شهرستان ها و 6 میلیارد و 580 میلیون تومان در تهران در 78 روز نمایش 4 سانسه و در مجموع با فروش 13 میلیارد و 580 میلیون تومان رکورد فروش سینما را جابهجا کرد.
وی درباره ادامه اکران این فیلم گفت: اکران فیلم «محمد رسول الله(ص)» تا سی و چهارمین دوره جشنواره فیلم فجر ادامه دارد
مردم سالاری/ سخنگوي وزارت ارشاد مطرح کرد:
هنر بايد از دستاوردهاي علم و فناوري بهره ببرد
سخنگوي وزارت ارشاد گفت: مسابقه نور ابن هيثم گام مثبتي براي تحقق پيوند علم و فناوري و هنر است. هرچه بتوانيم هنر را با آخرين دستاوردها و متدهاي علمي گسترش دهيم، ماندگاري و عمر آن بيشتر خواهد شد.
به گزارش ميزان ، حسين نوش آبادي، سخنگوي وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي با اعلام حمايت معنوي اين وزارتخانه از جايزه مصطفي(ص) و مسابقه فيلمسازي نور ابن هيثم افزود: به نظر ميرسد تدارک جايزه مصطفي(ص) و برگزاري مسابقه نور ابن هيثم به عنوان يکي از بخشهاي آن، اقدام مناسبي است که از سوي حوزه معاونت علمي و فناوري رياستجمهوري صورت گرفته و ميتواند گام موثري براي تحقق اهداف برنامهريزي شده باشد.
وي بازتاب بينالمللي هنر را منوط به بهرهگيري از علوم و فنون به روز و جديد دانست و تاکيد کرد: هنري ميتواند در جامعه بازخوردهاي مثبتي بر جاي بگذارد و در عرصه بينالمللي مخاطب جذب کند که از دستاوردهاي علم و فناوري بهره کافي را ببرد. نوشآبادي با اشاره به استقبال وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي از چنين اقداماتي که در جهت پيوند ميان علم و هنر ميکوشند، بيان کرد: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي براساس وظيفه ذاتي خود از هر اقدامي که براي گسترش علمي فرهنگ و هنر و ترويج بهرهمندي از نوآوريهاي نوين تلاش کند، استقبال خواهد کرد و اين نوع اقدامات را مورد تشويق و حمايت خود قرار ميدهد.
وي با ابراز اميدواري از تعميم و گسترش اقداماتي مشابه مسابقه نور ابن هيثم به ساير بخشهاي علمي و فرهنگي جامعه تصريح کرد: اين اقدام دفتر معاونت ميتواند قابل تسري و تعميم به ديگر بخشهاي علمي و فرهنگي جامعه باشد.
وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي هم براساس شرايط و موقعيت کنوني خود ميتواند از محصولات، تجربيات، دانش و دستاوردهاي اين مجموعه در حوزه فرهنگي و هنري استفاده کند.
وطن امروز / نگاهی به رمان «نامیرا» اثر صادق کرمیار
خیمههای سوخته
فهیمه اسماعیلی: «عبدالله کمکم به خواب فرو رفت و رؤیایی دید؛ غبار و دود و آتش و برق تیز شمشیرها و نیزههایی که بالا و پایین میرفتند و خونآلود میشدند، رودی خروشان، تیرهایی که از هر طرف به آسمان میرفتند، سم اسبانی که در میدان جنگ در هم میآمیختند، خیمههایی که در آتش میسوختند، غباری که خورشید را میپوشاند، اسبانی که بر جنازههای بیسر میتاختند، سرهایی که بدون بدن افتاده بودند، شلاقهایی که بالا میرفت و فرود میآمد، کودکانی که از شلاقها میگریختند، رودی خروشان که آب در آن سرخ و خونرنگ میشد...» این تنها بخشی از رویای صادق عبداللهبن عمیرکلبی از بزرگان قبیله بنیکلب است که در تردید میان پیوستن به مسلمبنعقیل و باقی ماندن بر بیعتش با یزیدبنمعاویه است که در رمان «نامیرا» در برابر دیدگان خواننده در لباس کلمات در آمده تا نشان دهد که خواص جامعه نیز در گرد و غبار فتنه ممکن است نتوانند درست تصمیم بگیرند و مسیر را پیدا کنند. «نامیرا» عنوان رمان مشهوری از صادق کرمیار است که به مسالهای پرداخته که بارها تکرار و بارها در قالبهای گوناگون برای مخاطبان مطرح شده اما با توجه به توانایی نویسنده در حوزههای کارگردانی این اثر یک رنگ و لعاب تصویری دارد و مانند تصویر در برابر دیدگان مخاطب به نمایش در آمده است. مسالهای که کرمیار در این کتاب به آن اشاره کرده بحث دعوت اهالی کوفه از امام حسین(ع) پس از مرگ معاویه و آغاز خلافت یزید است و همانطور که اشاره شد این موضوع برای اولین بار نیست که مطرح شده ولی نحوه پرداخت کرمیار آن را برای خواننده تازه و جذاب نشان میدهد. کرمیار در این رمان با تسلطی در خور توجه به تاریخ و اتفاقات آن، اثری تاریخی و داستانی را به مخاطب خود عرضه میکند که خواننده حاضر نیست لحظهای از متن جدا شود و این علاوه بر گیرایی قلم کرمیار ریشه در عمق مطالعات تاریخی او دارد. این اثر به خوبی خیانت برخی خواص کوفه و فریب خوردن آنها در برابر عبیدالله و دستگاه امویان را به رشته تحریر در آورده و میتواند برای خواننده امروزی بصیرتآفرین باشد تا بتواند در مقاطع حساس تصمیمگیری صحیح و بر پایه منطق درست داشته باشد. کرمیار در «نامیرا» تصویری درست از فتنه و تصمیمگیری افراد و تغییر موضع را نشان داده و با استفاده از برشهای داستانی و در اصطلاح سینمایی کات زدنهای بموقع در زمان، جذابیت متنی اثر را بالا برده و متن را از یک روایت صرف خارج کرده و همین مساله موجب شده رهبر انقلاب نیز این کتاب را ستایش کنند. کرمیار در این رابطه گفته است: یک روز آقای شجاعی به من زنگ زد و گفت بیا دفتر کارت دارم. رفتم و ایشان تعریف کرد که «من کتاب شما را با یکسری از کتابهای «متون مفاخر» در جلسهای به آقا [رهبر معظم انقلاب] دادم. هفته بعد که برای جلسه دیگری خدمت ایشان رفتم، ایشان تمام کتابها را خوانده بودند و نظرشان را راجع به تمام کتابها گفتند. راجع به «نامیرا» هم فرمودند که کار بسیار خوبی است؛ نگاه درستی به عاشورا دارد و جذابیت داستانی دارد. 2 صفحه از کتاب را که خواندم، احساس کردم داستان جذابی دارد و ادامه دادم». بعد هم شنیدم که رهبر انقلاب به نمایشگاه کتاب هم که رفته بودند، گفته بودند کتاب را خواندهاند. روز دیگری آقای جلیلی به من زنگ زد و گفت: در یک جلسهای آقا فرمودند «هر کسی میخواهد فتنه اخیر [فتنه سال 88] را بشناسد، این کتاب را بخواند.» عنوان این کتاب بسیار جلب توجهکننده است و با مطالعه کتاب، نامیرا بودن به خواننده منتقل میشود و نشان میدهد که افراد چگونه نامیرا و به نوعی جاودان میشوند. این رمان براساس خردهروایتها شکل گرفته و بسیار به شخصیتها متکی بوده و شخصیتها در آن نقش بسیار بالایی دارند. شخصیتها در نامیرا به صورت تدریجی وارد روال داستان میشوند و خواننده از این مساله گیج نمیشود و شخصیتها در ذهنش مجسم میشود و با آنها ارتباط برقرار میکند. هرکدام از شخصیتها نیز نماد یکی از افراد جامعه هستند که در مقاطع مختلف وارد میشوند. «نامیرا» از آنجا که داستان جدیدی برای خواننده روایت نمیکند اما باز جذاب است و اینجا دقیقا همان نقطهای است که کرمیار با استفاده از یک کنش عاطفی در داستان و وارد کردن قصه عاطفی ربیع و سلیمه مخاطب را با داستانی که بارها از طرق مختلف آن را شنیده همراه و همپا میکند. نقش زنان در زندگی و تصمیمگیریهای مردان یکی دیگر از نکات کلیدی «نامیرا» است که میتوان روی آن پافشاری و تاکید کرد. کرمیار در این داستان با قرار دادن اموهب همسر عبداللهبنعمیر کلبی در کنارش و سلیمه در کنار ربیع، نشان میدهد در مقاطعی که مردان در عقاید و تصمیمات دچار تزلزل و تردید میشوند زنان و همسرانشان با نهیب و تلنگر آنها را هوشیار کرده و چگونه از افتادن به ورطه گمراهی نجات میدهند. در مجموع اگر بخواهیم از «نامیرا» سخن بگوییم باید بیش از اینها گفت اما مجال این اجازه را نمیدهد تا از این کتاب سخن بگوییم. در مجموع این رمان اثری در خور توجه و نمونه بارز یک رمان دینی است و نویسنده با اشرافی کامل بر تاریخ و منابع تحقیقی اثری خلق کرده تا مخاطب با مطالعه آن نسبت به حوادثی که سالیان طولانی از آن میگذرد دید روشنی پیدا کند. رمان «نامیرا» به قلم صادق کرمیار در 326 صفحه و 7 فصل از سوی انتشارات کتاب نیستان روانه بازار کتاب شده و تاکنون بارها به دست چاپ سپرده شده و اکنون در پویش مطالعاتی «روشنا» با تغییر در طرح جلد و کاهش قیمت با مبلغ 7 هزار و 500 تومان در دسترس مخاطبان است.
وطن امروز / رئیس سازمان حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاعمقدس ارتش:
هیچ حمایتی از ناشران دفاعمقدس نمیشود
رئیس سازمان حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاعمقدس ارتش گفت: انتظارمان این است در حمایت از تولیدات مکتوب دفاعمقدس همه ناشران یکدست دیده شوند نه اینکه نهادی خاص تنها از یک ناشر حمایت کند. به گزارش مهر، امیر سرتیپ دوم سیدابراهیم گلفام، رئیس سازمان حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاعمقدس ارتش با اشاره به رونمایی از تازهترین آثار انتشارات ارتش در ایام دفاعمقدس در قالبهای مختلف گفت: اینکه پرسیده میشود ما چرا در جامعه آنطور که باید و شاید دیده نمیشویم، برمیگردد به حمایتهایی که برخی نهادها از برخی ناشران که فعالیت مشابه ما دارند، میکنند. در موضوع خرید کتاب ما شاهدیم خیلی از خریدها از کتابهای دفاعمقدس توسط نهاد خاصی انجام میشود و به شکل هدیه توزیع میشود. این یعنی نوعی حمایت یکسویه که مطلوب نیست. رئیس سازمان حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاعمقدس ارتش با انتقاد از فراموش شدن برخی ناشران دفاعمقدس در فهرست حمایتهای دولتی، تصریح کرد: ما در بحث نشر هیچ حمایتی را نمیبینیم. از سویی سرمایه خاصی هم نداریم که بخواهیم روی آن مانور دهیم.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com