کد خبر: ۳۰۴۷۹۹
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار:
بسته روزانه بولتن نیوز در حوزه فرهنگ/ 12 آبان 94

فرهنگ در رسانه

آرمان، آفتاب یزد، ابتکار، اعتماد، افکار، اطلاعات، ایران، تفاهم، جام جم، جوان، جمهوری اسلامی، حمایت، خراسان، راه مردم، حمایت، روزان، رویش ملت، سیاست روز، شرق، شهروند، قانون، قدس، کیهان، مردم سالاری، وطن امروز و همشهری روزنامه هایی هستند که روزانه به آن‌ها پرداخته و سعی می کنیم گلچینی از بهترین های آنها را در یک سبد فرهنگی به خدمت شما عرضه کنیم.
گروه فرهنگی- امروزه رسانه‌ای نیست که فعالیت داشته باشد و به مقولات فرهنگی توجهی نکند. چه اینکه فرهنگ و رسانه دو روی یک سکه بوده و اصلاً نمی‌توان دم از کار رسانه ای زد ولی مقولات فرهنگی را نادیده گرفت. در این شرایط، یکی از مهمترین رسانه‌هایی که از قدیم الایام و به طور مدام، موضوعات فرهنگی را مورد بررسی قرار داده است، روزنامه‌ها بودند. تا جایی که بعید است تا امروز روزنامه منتشر شده باشد که هیچ بهره ای از فرهنگ نبرده باشد.

به گزارش بولتن نیوز، در روزگار ما نیز روزنامه های موجود با گرایشات سیاسی و فکری گوناگون، دست به این کار زده و در قالب‌های مختلف، به مسائل فرهنگی می پردازند. اما نکته اینجاست که این همه تولیدات فرهنگی منتشر شده در روزنامه‌ها برای دیده شدن پا به این جهان گذاشته اند. به عبارت دیگر، مطلبی که دیده نشود گویی اصلاً تولید نشده است. اما آیا با حجم انبوه سایت‌ها و مجلات و روزنامه‌ها و رسانه‌های مختلف دیگری که وجود دارد، می‌توان به همه آن‌ها پرداخت و مطالب شان را از نظر گذراند؟ جواب معلوم است …

فرهنگ در رسانه

به همین دلیل ما در بولتن نیوز سعی کرده‌ایم تا از این به بعد و در قالب صفحه«فرهنگ در رسانه»به بازخوانی و بازنشر اصلی‌ترین مطالب فرهنگی روزنامه‌ها بپردازیم. به عبارت دیگر، «فرهنگ در رسانه»تلاشی است برای تبلور روزانه تراوشات فرهنگی روزنامه های کشور. تا به این طریق، حداقل اصلی‌ترین مقولات فرهنگی که در روزنامه‌ها منتشر شده است، توسط مخاطبین دیده شود. البته ما از همین جا، دست همکاری خود را به سمت همگان دراز کرده و از همه کسانی که تمایل دارند به انحای مختلف در این زمینه به ما کمک کنند، دعوت می‌کنیم تا در کنار ما، به ارتقای صفحه«فرهنگ در رسانه»کمک کنند.

آرمان، آفتاب یزد، ابتکار، اعتماد، افکار، اطلاعات، ایران، تفاهم، جام جم، جوان، جمهوری اسلامی، حمایت، خراسان، راه مردم، حمایت، روزان، رویش ملت، سیاست روز، شرق، شهروند، قانون، قدس، کیهان، مردم سالاری، وطن امروز و همشهری روزنامه هایی هستند که روزانه به آن‌ها پرداخته و سعی می کنیم گلچینی از بهترین های آنها را در یک سبد فرهنگی به خدمت شما عرضه کنیم.

***

آرمان/تقسیم‌بندی سیاسی در نمایشگاه را نمی‌پسندیم

http://media.mehrnews.com/d/2014/12/16/3/728878.jpg?ts=1445857917495

حسین انتظامی رئیس بیست و یکمین نمایشگاه مطبوعات تأکید کرد: این نمایشگاه بیشتر یک جنبه حرفه‌ای دارد و ما خیلی تقسیم‌بندی‌های سیاسی را در آن نمی‌پسندیم.نشست خبری بیست و یکمین نمایشگاه مطبوعات صبح دیروز ۱۱ آبان با حضور حسین انتظامی معاون امور مطبوعاتی و اطلا‌ع‌رسانی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و رئیس این نمایشگاه در محل این معاونت در تهران برگزار شد.انتظامی در این کنفرانس خبری با اشاره به آغاز این نمایشگاه از شنبه ۱۶ آبان و تداوم آن تا روز جمعه ۲۲ آبان در محل شبستان اصلی مصلای بزرگ امام خمینی(ره) در تهران گفت: طبیعتا این نمایشگاه برای خود رسانه‌ها بزرگترین رویداد رسانه‌ای محسوب می‌شود و ان شاء‌ا... شاهد یک حضور فعال از سوی آنها در این نمایشگاه خواهیم بود.وی افزود: نمایشگاه امسال هم همانند دوره قبل با کمک، همکاری و طراحی خود رسانه‌ای‌ها انجام می‌شود؛ شعار ما در سال گذشته این بود که هم نمایشگاه و هم همه رویدادهای رسانه‌ای باید توسط خود صنف انجام شود و دولت فقط باید به تحقق این هدف کمک کند به همین جهت شورای سیاستگذاری نمایشگاه از مسئولان تشکل‌های صنفی مدیریتی مطبوعات تشکیل شد.

رئیس بیست و یکمین نمایشگاه مطبوعات گفت: در حال حاضر ۵ تشکل شامل شرکت تعاونی مطبوعات کشور، انجمن صنفی روزنامه‌های غیردولتی، انجمن نشریات کشاورزی، انجمن مدیران مسئول مطبوعات و انجمن صنفی مدیران رسانه‌ای استان تهران در عرصه مطبوعات حضور دارند که شورای سیاستگذاری با حضور آنها و قائم مقام نمایشگاه که نماینده معاون مطبوعاتی است، تشکیل شده است. حسین انتظامی با ابراز امیدواری نسبت به ایجاد نشاط بیشتر در مطبوعات برای تشکیل چنین تشکل‌های صنفی اعلام کرد: فرآیند ثبت‌نام و جانمایی غرفه‌های مربوط به رسانه‌ها در نمایشگاه بیست و یکم تماما به صورت الکترونیک انجام شده است و با تدبیری که همکاران ما در شورای سیاستگذاری اندیشیده‌اند، ابتدا ثبت‌نام‌ها انجام شد و بعد از آن ثبت‌نام قطعی صورت گرفت و مراحل مربوط به واریز اجاره‌بها و تعرفه‌های مربوط به غرفه‌ها انجام شد و همه رسانه‌ها هم در ساعت مقرر جانمایی شدند.وی افزود: امسال هم ما نمایشگاه را بر اساس تقسیم‌بندی موضوعی برگزار خواهیم کرد، چرا که این مساله از نظر همکاران رسانه‌ای ما بهتر اعلام شده است؛ بر این اساس به جز خبرگزاری‌ها، روزنامه‌ها، موسسات مطبوعاتی و نشریات استانی، بقیه شرکت کنندگان در نمایشگاه مطبوعات، در گروه‌هایی قرار گرفته‌اند که بر اساس آخرین آمار ۲۷ رسانه با زمینه دین و اندیشه، ۵۷ رسانه با زمینه فرهنگی و هنری، ۷۹ رسانه با زمینه سیاسی و اقتصادی، ۷۱ رسانه با زمینه آموزشی و تخصصی، ۴۴ رسانه با زمینه عمومی و خانواده و ۷ رسانه با زمینه کودک و نوجوان در نمایشگاه امسال حضور دارند.

تشویق به تشکیل موسسات مطبوعاتی

وی با بیان اینکه ۲۲ موسسه مطبوعاتی هم در نمایشگاه امسال حضور خواهند داشت، گفت: یکی از سیاست‌های ما در معاونت مطبوعاتی، تشویق رسانه‌ها به تشکیل موسسات مطبوعاتی است. در نمایشگاه امسال ۳۳ نشریه و سایت خبری استانی، محلی و منطقه‌ای حضور دارند.انتظامی از حضور کسب و کار مرتبط با مطبوعات در نمایشگاه بیست و یکم به مانند دوره بیستم خبر داد و گفت: با توجه به اینکه یکی از تعاریف و اهداف نمایشگاه مطبوعات، ارتباط نزدیک رسانه‌ها با صنوف مرتبط است، تعدادی از شرکت‌های فعال در حوزه صنایع کاغذ، توزیع مطبوعات و انفورماتیک در نمایشگاه امسال حضور دارند. روابط عمومی دستگاه‌ها هم به همین دلیل در نمایشگاه امسال حضور خواهند داشت.به گفته معاون مطبوعاتی وزیر ارشاد، نشریات دانشجویی در ۳ حوزه وزارتخانه‌های علوم، بهداشت و همچنین دانشگاه آزاد اسلامی در کنار نشریات آماتوری زیرمجموعه کانون‌های مساجد هم صنوف مرتبط با رسانه‌ها هستند که در نمایشگاه امسال حضور پیدا می‌کنند.وی گفت: در مرحله پیش ثبت‌نام نمایشگاه مطبوعات ۷۳۰ متقاضی اعلام حضور کردند که بخشی از آنها ثبت‌نامشان تایید نشد که بخشی از علت این مساله به خاطر این بوده که رسانه‌ها دارای مجوز از هیات نظارت بر مطبوعات نبوده‌اند. بعضی هم در سامانه یادشده دارای اشکالاتی در این سامانه بودند که خوشبختانه این ایرادات را برطرف کردند و در نمایشگاه حضور پیدا کردند.انتظامی ادامه داد: برخی نشریات هم مثل نشریات حوزه کشاورزی و نشریات علمی و پژوهشی ستاد کل نیروهای مسلح به شکل تجمیعی در نمایشگاه حضور پیدا کرده‌اند.به گفته وی، ۱۳۰ رسانه حاضر در نمایشگاه بیست و یکم، مجوز فعالیتشان را در دو سال گذشته دریافت کرده‌اند که ۲۸ درصد از کل نشریات حاضر در این نمایشگاه را تشکیل می‌دهند.انتظامی با بیان اینکه ۳۴ رسانه حاضر در نمایشگاه مطبوعات امسال از بخش خصوصی هستند، گفت: یکی از سیاست‌های ما توجه به رسانه‌های بخش خصوصی است؛ همان طور که می‌دانید مدتی است به دستگاه‌های عمومی و دستگاه‌های بخش دولتی مجوز راه‌اندازی روزنامه و خبرگزاری داده نمی‌شود، چرا که ما معتقدیم به اندازه کافی در این حوزه رسانه وجود دارد.رئیس نمایشگاه مطبوعات ادامه داد: از ابتدای سال ۹۳، یارانه مطبوعات تمامی رسانه‌های بخش دولتی و عمومی قطع شده و این کار با هدف ایجاد علاقه فعالان بخش خصوصی به راه‌اندازی رسانه‌های بیشتر است. وی ادامه داد: در ساعت اولیه جانمایی غرفه‌ها در نمایشگاه مطبوعات حدود ۳۱۰ رسانه در کمتر از یک ساعت کار جانمایی را انجام دادند و ظهر همان روز لاگ‌های مربوط به جانمایی آنها در سایت معاونت مطبوعاتی اعلام شد که این مساله از بروز هر گونه ابهام و شائبه در ارائه غرفه به رسانه‌ها جلوگیری کرد.انتظامی بار دیگر از نظام الکترونیک در فرآیند اخذ غرفه در نمایشگاه مطبوعات دفاع کرد و گفت: خوشبختانه این فرآیند شائبه‌ها را دور کرده است و من از این جهت از شورای سیاستگذاری نمایشگاه مطبوعات تشکر می‌کنم. به گفته معاون مطبوعاتی وزیر ارشاد، در نمایشگاه مطبوعات امسال غرفه‌هایی هم به چند بخش ویژه اختصاص یافته که بر این اساس غرفه رسانه و مقاومت توسط انجمن روزنامه‌نگاران و نویسندگان دفاع مقدس، غرفه نمایشگاه عکس توانایی‌های هسته‌ای به همت انجمن عکاسان مطبوعات، کارگاه کاریکاتور به همت یکی از مجلات این حوزه و غرفه دفاع مقدس به همت خبرگزاری دفاع مقدس برپا خواهد شد.

http://www.bultannews.com/files/fa/news/1393/7/26/299924_941.jpg

عمیقا معتقدیم که ما عقل کل نیستیم

وی افزود: ما اعتقاد داریم که این شیوه واسپاری امور به صنوف باید ادامه پیدا کند و کارها به خود صنف سپرده شود چون عمیقا معتقدیم که ما عقل کل نیستیم و برای اینکه اشتباهاتی که ممکن است بروز کند، تکرار نشود، شیوه واسپاری را ادامه می‌دهیم.انتظامی همچنین از رسانه‌ها خواست تا موارد قابل پیش‌بینی خود را در نمایشگاه مطبوعات اعم از حضور مهمانان ویژه، برگزاری نشست‌ها و برنامه‌ها و میزگردها حداکثر تا فردا به اطلاع ستاد برگزاری نمایشگاه برسانند.رئیس نمایشگاه مطبوعات با اشاره به برپایی غرفه چهره‌ها و تجربه‌ها با حضور پیشکسوتان رسانه در نمایشگاه امسال همچنین گفت: در این نمایشگاه دو غرفه با موضوعیت موزه مطبوعات یکی به همت سازمان اسناد و کتابخانه ملی و دیگری به همت موزه بنیاد مستضعفان برپا خواهد شد که در آن موارد جذابی در عرصه مطبوعات از جمله بسیاری از اولین‌های این عرصه به معرض دید عموم گذاشته خواهد شد.وی با اشاره به شعار نمایشگاه که «نقد منصفانه، پاسخ مسئولانه» است، گفت: سال گذشته از شعار نمایشگاه بیستم که «آزادی مسئولانه» بود واکنش‌های مثبتی گرفتیم و امسال هم شعار «نقد منصفانه، پاسخ مسئولانه» را سرلوحه کار خود قرار دادیم؛ فصل حقوق مطبوعات در قانون مطبوعات بر فصل حدود مطبوعات مقدم است و این اتفاقا نشان‌دهنده اهمیت حقوق مطبوعات در این قانون است که البته متاسفانه برخی نگاه‌های افراطی این حقوق را چندان محترم نمی‌شمارند.معاون مطبوعاتی وزیر ارشاد گفت: ما تخریب را نقد نمی‌دانیم و نقد هم اگر یک طرفه باشد و فقط کسانی که منتقد باشند حرف بزنند و پاسخی نگیرند، نتیجه‌ای نخواهد داشت. منظور از بخش دوم شعار نمایشگاه امسال هم دقیقا این است که ما خودمان را در مقابل نقدها پاسخگو بدانیم؛ پاسخ هم صرفا دادن جوابیه به رسانه‌ها نیست، بلکه اصلاح اشتباهات و تصحیح رویکردهای غلط است.به گفته رئیس نمایشگاه، امسال هم به مانند سالهای گذشته بولتن‌های روزانه نمایشگاه را به جای ستاد نمایشگاه، خود روزنامه‌ها منتشر می‌کنند و بر این اساس هر روز یک روزنامه بولتن روزانه نمایشگاه را منتشر می‌کند که آن بولتن ویژه‌نامه رسمی نمایشگاه خواهد بود.وی همچنین پیشنهاد کرد که امور مربوط به برگزاری نمایشگاه حتی در حوزه‌هایی مانند فنی و اجرایی به خود اهالی رسانه واگذار شود و گفت: چه اشکالی دارد که در سال آینده معماری نمایشگاه را به مجلات تخصصی حوزه معماری واگذار کنیم و یا بحث فناوری اطلاعات و اینترنت را به رسانه‌هایی که در این حوزه به صورت تخصصی فعالیت می‌کنند، بسپاریم.

اعلام رتبه‌‌های ۸۰ روزنامه

انتظامی با اشاره به اعلام آمادگی حدود ۸۰ روزنامه برای شرکت در طرح رتبه‌بندی روزنامه‌ها با تکمیل فرم‌های مربوطه در وب‌سایت مربوط به این فرآیند، گفت: طرح رتبه‌بندی ۸۰ روزنامه تا پایان هفته جاری و قبل از شروع نمایشگاه در سایت معاونت مطبوعاتی منتشر خواهد شد.معاون مطبوعاتی وزیر ارشاد با بیان اینکه شبیه همین شیوه برای خبرگزاری‌ها هم اجرایی خواهد شد، ابراز امیدواری کرد: نتایج رتبه‌بندی خبرگزاری‌ها هم تا پایان نمایشگاه اعلام شود، البته این رتبه‌بندی‌ها هر شش ماه یک بار مجددا انجام و به روز می‌شود.وی با اشاره به تفاهمنامه معاونت متبوعش با فرهنگستان زبان و ادب فارسی برای پاسداشت و صیانت از زبان فارسی در رسانه‌ها گفت: امسال هم به مانند سال گذشته یک روزنامه سراسری، یک خبرگزاری و یک نشریه استانی که در پاسداشت زبان فارسی کوشش کرده‌اند، معرفی و در اختتامیه نمایشگاه از آنها تقدیر می‌شود. پاسداری از زبان فارسی در مطبوعات، هم هویت‌بخش است، هم امنیت‌آفرین. رئیس نمایشگاه مطبوعات با اشاره به اینکه شاخص‌های انتخاب غرفه‌های برتر نمایشگاه بیست و یکم از طریق سایت نمایشگاه اعلام خواهد شد، از نیم‌بها بودن اجاره بهای غرفه‌های برتر دوره قبل برای حضور در دوره جاری خبر داد.انتظامی با اشاره به تفاهمنامه‌ای که این معاونت با سازمان تامین اجتماعی در دست تدوین دارد ابراز امیدواری کرد با امضای این تفاهمنامه مشکلات بیمه‌ای رسانه‌ها و روزنامه‌نگاران به طور کامل برطرف شود.وی در بخش دیگری از این نشست خبری با اشاره به متراژ کلی نمایشگاه امسال مطبوعات که ۱۱ هزار متر مربع است، گفت: بیشترین فضای نمایشگاه با ۱۴۲۰ متر مربع به موسسات مطبوعاتی اختصاص یافته و بیشترین غرفه هم در حوزه‌های سیاسی و اقتصادی است با ۷۹ غرفه.رئیس نمایشگاه مطبوعات همچنین با تقدیر و تشکر از سازمان صدا و سیما که به گفته او خودش را برادر بزرگتر رسانه‌ها دانسته است، در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه چه تعداد رسانه اصولگرا و چه تعداد رسانه اصلاح‌طلب در نمایشگاه امسال حضور دارند، ضمن اعلام اینکه سال گذشته ۵۲۰ رسانه در نمایشگاه مطبوعات حضور داشتند و امسال ۶۰۰ رسانه، گفت: نمایشگاه بیشتر یک جنبه حرفه‌ای دارد و ما خیلی تقسیم‌بندی‌های سیاسی را در آن نمی‌پسندیم.

مطلوبیت غرفه‌ها یک مساله نسبی است

وی اضافه کرد: البته مرغوبیت و مطلوبیت جای غرفه یک مساله نسبی است؛ ممکن است مرغوبیت یک ‌جا، به همسایگان آن جا برگردد و ممکن است جایی که ما مرغوب می‌دانیم، برخی مرغوب ندانند.

آرمان/با لباس‌های مادرم در «کیمیا» بازی کردم

http://upload.iranvij.ir/images_shahrivar/13168794833.jpg

بازیگر سریال «کیمیا» گفت: تعدادی مستند دیدم و آقای افشار نیز برای‌مان خاطره‌های زیادی از آن دوران تعریف می‌کردند، همچنین فیلمنامه‌مان آنقدر کامل بود که جای هیچ سوالی به‌وجود نمی‌آمد.«سوگل طهماسبی» بازیگر نقش نرگس در سریال «کیمیا» در گفت‌وگو با فارس درباره حضورش در این سریال گفت: زمانی که این سریال و نقش نرگس به من پیشنهاد شد با جان و دل پذیرفتم،‌چراکه هم با گروه و هم با جواد افشار تجربه همکاری داشتم و مطمئن بودم که کار خوبی خواهد شد.وی ادامه داد: به عقیده من نرگس مثبت‌ترین شخصیت داستان بعد از کیمیا است و از این جهت که عاقل و منطقی است من همیشه دوستش داشتم و همیشه یکی از آرزوهایم این بوده که در زندگی شخصیم شبیه به او باشم.این بازیگر در ادامه افزود:‌ بازی من یک هفته پیش مقابل دوربین سریال «کیمیا» به پایان رسید و در هر سه فاز این سریال بازی داشتم یعنی از 16 تا 47 سالگی و تمامی لحظاتم را با نرگس زندگی کردم دل کندن از این نقش برایم خیلی سخت بود.بازیگر سریال «یوسف پیامبر(ع)» با اشاره به قرار گرفتن در فضای دهه 40 تا 60 بیان داشت:‌به این دلیل که خودم متولد سال 64 هستم خیلی از جزئیات جنگ را یادم نیست، اما چون اصالتا جنوبی هستم با آن فضا آشنایی دارم. ضمن اینکه ما در جریان مستقیم جنگ نیستیم و در بخش تهران کار داشتیم.این بازیگر درباره برقراری ارتباط با فضای آن سالها نیز گفت: تعدادی مستند دیدم و آقای افشار نیز برایمان خاطره های زیادی از آن دوران تعریف می‌کردند، همچنین فیلمنامه‌مان آنقدر کامل بود که جای هیچ سوالی به‌وجود نمی‌آمد.وی درباره بازخوردهای مردم درباره این سریال گفت:‌تا به اینجای پخش سریال مردم آن را دوست داشته و فضاها را باور کرده‌اند.طهماسبی ضمن اشاره به خصیصه‌های بارز نرگس بیان داشت:نرگس یکسری جسارت‌ها دارد و در اصل عقل کل و رهبر گروه است و معتقدم برای یک بازیگر بازی در چنین نقشی جذابیت خاص خود را دارد.هر کدام از این فضاها برایم تجربه‌ای جدید بود و از آنجایی که تا به حال سریالی اینچنینی بازی نکرده بودم، تجربه بسیار دلنشینی برایم بود.وی درباره اینکه آیا سکانسی بود که شما را تحت تاثیر خود قرار دهد،‌گفت:‌یک تظاهرات داشتیم که محمد تیر خورد و شهید شد،‌در این سکانس آنقدر تحت تاثیر این فضا قرار گرفتیم که به واقع تمام آن دوران را از نزدیک حس کردیم.بازیگر سریال «رهایی» درباره لوکیشن‌های این سریال گفت: ‌زمانی‌که وارد خیابان بهاران(خیابان اصلی سریال) می‌شدیم واقعا حس می‌کردم که وارد دهه پنجاه شدم و شاید برایتان جالب باشد که بدانید تعدادی از لباس‌های مادر خودم که در دهه 50 می‌پوشیدند را برای بازی در این نقش پوشیدم. وقتی با آن لباس‌ها وارد آن خانه‌های قدیمی می‌شدم کاملا حس می‌کردم که در دهه 50 زندگی می‌کنم. وی ادامه داد: اصولا فردی هستم که بیشتر در گذشته زندگی می‌کنم و وقتی با مادرم مشغول صحبت می‌شوم اغلب از گذشته می‌گویم و به همین دلیل این خصیصه به من کمک دو چندانی کرد تا با این فضا راحت‌تر باشم.وی درباره همکاری‌اش با بازیگران دیگر در این سریال گفت:‌ مهراوه شریفی نیا یکی از بهترین دوستانم است و در خلوتم همیشه از او تشکر کردم که به من فضا داد تا با هم به خوبی کار کنیم. خانم حاجیان و حسن پورشیرازی نیز با انرژی مثبت با یکدیگر کار می‌کردیم و آنقدر هماهنگ بودیم که تمام این دوستی‌ها و صمیمی بودنمان در انتقال به مخاطب کاملا نمایان است.بازیگر نقش نرگس در سریال «کیمیا» درباره 110 قسمتی بودن این سریال نیز بیان داشت: سریال «کیمیا» به این دلیل که دارای قسمت‌های طولانی و کاراکترهای زیاد هست، بالطبع تعداد قسمت‌های زیادی لازم است برای اینکه تک تک شخصیت‌ها به خوبی معرفی شوند و از قسمت بیستم به بعد تازه وارد داستان اصلی می‌شویم.بازیگر سریال «فاصله‌ها» در مورد سایر پیشنهادهایش در این مدت نیز گفت: در این مدت پیشنهاد داشتم اما آنقدر که سریال کیمیا و نرگس را دوست داشتم که نتوانستم و نخواستم تمرکزم را روی کار دیگری بگذارم و از این فضا دور باشم. یکی از دلایلش هم به زمان گذشته این سریال برمی‌گردد و نمی‌توانستم به زمان دیگری در سریال و یا فیلم دیگری برگردم و این رفت و برگشت زمان برایم سخت بود.

آفتاب یزد/اظهار نظر نوش‌آبادی درباره کشف حجاب بازیگران

http://musiceiranian.ir/images/news-pic/2015/02/768326.jpg

حسین نوش آبادی درباره اظهارات طاهریان مبنی بر وجود فساد در سینمای ایران گفت: اظهارات وی در راستای توجیه رفتار نامناسب خود است.معمولا افرادی که تخلف می‌کنند می‌خواهند وانمود کنند که همه مشکل دارند و او هم به همین علت گفته است که سینمای ایران مشکل دارد. البته نمی‌شود گفت که سینما خالی از هرگونه فساد است ؛ در هر صنفی اتفاقاتی می‌افتد که با معیارهای فرهنگی و ارزشی جامعه متناسب نیست اما بیشتر هنرمندان ما انسان‌های متعهد و اخلاق مداری هستند و اگر فردی متخلف در میان آنها پیدا شود، خود سینمایی‌ها طردش می‌کنند بنابراین اظهارات صدف طاهریان ،

غیر واقعی است. به گزارش تابناک، او درباره اقدام صدف طاهریان درخصوص کشف حجاب وی و قراردادن عکس‌های دیده نشده او در صفحه شخصی اینستاگرامش گفت: صدف طاهریان گفته است که با آگاهی این کار را انجام داده و این اقدام او غیر منطقی است. نوش آبادی همچنین درباره اقدام چکامه چمن ماه که تصمیم به پاک کردن تصاویر خود از صفحه شخصی اش کرد گفت : بعضی از هنرمندان مدیریت صفحات شخصی شان را به عهده افراد دیگر می‌گذارند و آن افراد بدون رضایت هنرمندان عکس‌های شخصی آنها را منتشر می‌کنند ؛ ما از هنرمندان خواسته ایم که اگر این اتفاق برایشان افتاد سریع عکس‌های خود را بردارند و از چکامه چمن ماه تشکر می‌کنم که به محض دریافت پیام ما اقدام به برداشتن عکس‌هایش کرد . وی همچنین افزود: این افراد هنرمندان مطرحی نیستند و می‌خواهند از این طریق خود را به شهرت برسانند که راه نامناسبی است زیرا چنین شهرت‌هایی کاذب است و درجامعه ما که به اصول پایبند هستند چنین حرکاتی توجیه شده نیست.

آفتاب یزد/آزاده نامداری :

تلویزیون بهترین قاب برای مشهورشدن است

آزاده نامداری بازیگر سینما و تلویزیون در خصوص جدید‌ترین فعالیت هنری خود گفت: درحال حاضرغیرازبازی در فیلم «نسیم» پرویز شهبازی جای دیگری مشغول فعالیت نیستم و جدای از هر چیز تمایل زیادی برای بازی کردن در فیلم یا سریالی را نداشتم. اما زمانی که از طرف شهبازی به من پیشنهاد شد، به خاطر پرونده درخشان وی کار را پذیرفتم و همکاری ما آغاز شد، باید بگویم که کار با شهبازی برای هر بازیگری می‌تواند یک اتفاق خوب باشد. وی در پاسخ به این سوال باشگاه خبرنگاران که کار در مدیوم سینما یا تلویزیون را دوست دارد، بیان کرد: حدود 9 سال در تلویزیون فعالیت داشتم. به این جهت کار در این مدیوم را بیشتر دوست دارم. البته دلیل همکاری من با شهبازی این نیست که تغییر شغلی داده‌ام، بلکه فقط کسب تجربه بود. نامداری در مورد حضور بیشتر برخی بازیگران مشهورسینما درتلویزیون عنوان کرد: به نظرمی‌رسد این موضوع ادبیات زیاد خوبی نیست البته باید از نظر علمی‌و جزء به جزء بررسی و کارشناسی شود و من زیاد نمی‌توانم به این مقوله بپردازم اما تلویزیون مکانی خوب برای دیده شدن است و اولین دلیل حضور بازیگران مشهور و مطرح در قاب تلویزیون، دریافت کردن قصه‌های خوب است. در کل اگر قصه خوبی را به بازیگر بدهیم تفاوتی برای آنها ندارد که کجا بازی کنند.

http://www.sefidak.com/images/1_azadenamdari-photokade-17.jpg

ابتکار/واکنش ایوبی به چند حاشیه این روزهای سینما

رئیس سازمان سینمایی درباره کشف حجاب دو بازیگر زن گفت: این برخورد غیرقابل قبول است و امیدوارم این اتفاقات کمتر بیفتد.

حجت‌الله ایوبی در حاشیه مراسم تودیع و معارفه مدیر موسسه رسانه‌های تصویری در جمع خبرنگاران و در پاسخ به پرسشی درباره موضع این سازمان، نسبت به دو بازیگر گفت: در این زمینه ما و تلویزیون باید با یکدیگر همفکری کنیم، البته واکنش ما مشخص است و این برخورد را غیرقابل قبول می‌دانیم. او درباره حضور همزمان مصطفی ابطحی در موسسه و ستاد صیانت از آثار سینمایی توضیح داد: ایشان فعلا با حفظ سمت در هر دو مسئولیت حاضر است و فعلا کسی جایگزین ایشان در ستاد صیانت نمی‌شود، زیرا با این شیوه بیشتر می‌تواند از امکانات موسسه استفاده کند اما اگر کارهایشان خیلی زیاد شد فرد دیگری را جانشین ایشان می‌کنیم. ایوبی در پاسخ به پرسشی دیگر درباره اخبار حاشیه‌ای در یک سال گذشته درباره برکناری حسین مسافرآستانه از موسسه رسانه‌های تصویری منتشر شده بود و به نوعی شان این مدیر را پایین آورده بود، گفت: حساسیت من نسبت به ایشان از بسیاری از شما دوستان مطبوعاتی بیشتر است. مدیران فرهنگی به صندلی‌شان به عنوان یک پست دائمی نگاه نمی‌کنند. در ارزیابی‌هایی که داشتیم با توجه به تغییرات موسسه تصمیم‌گیری برای بودن آقای مسافر زمان می‌برد و ایشان باید صبر می‌کرد و می‌دید که آیا با توجه به این تغییرات تمایل دارد همچنان در موسسه بماند یا نه. رئیس سازمان سینمایی در پایان درباره پرسشی دیگر درباره کمبود بودجه برای تبدیل فیلم‌های نگاتیو به دیجیتال توضیح داد: این موضوع به عنوان یک اولویت برای ما مطرح است، در دو سال گذشته نسبت به یکسری تولیدات متعهد بودیم و بودجه کافی نداشتیم. در حال حاضر هزینه‌های این طرح را بررسی کرده‌ایم اما پروژه ملی است که امیدواریم بودجه آن زودتر تامین شود.

http://cinemapress.ir/download?f=2014/06/23/4/115178.jpg

اعتماد/گفت‌وگو با مرجانه گلچين در مورد بازي‌اش در «نفس گرم»

تجربه نقشي متفاوت

مرجانه گلچين: فكر مي‌كردم «نفس گرم» يك مجموعه طنز مناسبتي است!

بيتا موسوي/ مجموعه تلويزيوني نفس گرم ساخته محمدمهدي عسگرپور هم‌اكنون از شبكه اول سيما با بازي مرجانه گلچين، حامد كميلي، محمود پاك‌نيت، رويا تيموريان، سيما تيرانداز و... در حال پخش است؛ مجموعه‌اي كه از جريان سريال‌هاي رايج فاصله گرفته و تلاش كرده قصه‌اي را به تصوير بكشد كه متفاوت و به دور از كليشه‌هاست. مرجانه گلچين در نفس گرم نقش محوري اين سريال را برعهده دارد. او بازي متفاوتي حتي نسبت به كارنامه چند سال اخير خود داشته است. به همين بهانه با مرجان گلچين، بازيگر نقش مليحه در نفس گرم گفت‌وگو كرديم.

شما در نفس گرم در قالب نقشي حضور داريد كه با كارنامه چند سال اخيرتان در تلويزيون تفاوت دارد. مليحه در اين سريال سخنران مجالس مذهبي است. قطعا اين شخصيت از شما فاصله زيادي داشته و حضور در آن تجربه تازه‌اي براي‌تان محسوب مي‌شود.

وقتي پيشنهاد بازي در اين نقش از سوي آقاي عسگرپور مطرح شد، تصور كردم، ممكن است مجموعه يك كار طنز مناسبتي باشد اما در جلسه‌اي كه با كارگردان و آقاي رضوي، تهيه‌كننده نفس گرم داشتم، متوجه شدم كه برخلاف كارهاي قبلي‌ام در اين چند سال، اين مجموعه فضاي كاملا معنوي دارد و شخصيت مليحه كه ايفاگر آن هستم، زني با روحيات مذهبي است. رويارويي من با اين قصه و شخصيت مليحه برايم جذاب بود، اما از طرفي نگران بودم و دلهره داشتم. به اين دليل كه چنين نقش‌هايي حركت روي لبه تيغ است و به راحتي مي‌تواند دچار شعارزدگي شود. اما در جلساتي كه با آقاي عسگرپور داشتم، روي اين موضوع تاكيد شد كه قرار است بيشتر روي ابعاد انساني اين شخصيت متمركز شويم. از اين رو مليحه در عين حال كه زني عاشق است بايد شخصيتي با ابعاد انساني باشد كه دچار حس حسادت، بغض و... مي‌شود. با توجه به همين موضوع ممكن است دچار خطا هم بشود. وقتي كه من با اين وجه از كاراكتر مليحه روبه‌رو شدم كمي استرسم از بين رفت و حس كردم ديگر جاي نگراني نيست.

براي رسيدن به اين نقش آيا تحقيق يا مطالعه هم داشتيد؟

من خيلي وقت تحقيق و مطالعه نداشتم چون بعد از صحبت‌هاي اوليه راهي سفري شدم ومدتي ايران نبودم. پس از بازگشت هم خيلي زود درگير توليد كار شديم. از طرفي حضورم در اين مجموعه به طوري بود كه كار با من شروع مي‌شد و به پايان مي‌رسيد، به همين دليل در زمان توليد هم وقتي براي تحقيق نداشتم. اما بايد هر بازيگري براي حضور در چنين نقش‌هايي تحقيق و مطالعه كند چرا كه شخصيت مليحه در صحنه‌هايي به غير از تسلط روي سخنراني، قرائت قرآن مي‌كرد و همچنين بايد در بيان احاديث تبحر داشت. به هر حال چنين نقش‌هايي در سريال‌هاي تلويزيوني توسط مخاطبان ديده مي‌شوند و حساسيت‌هايي را به همراه دارد.

http://media.mehrnews.com/d/2015/10/30/3/1887779.jpg

اما حضور كارگرداني مانند آقاي عسگرپور در اين مجموعه برايم قوت قلب بود. او شناخت درستي از اين قشر جامعه دارد. از طرفي سعي كردم به داشته‌هاي خودم در اين زمينه مراجعه كنم. قطعا من هم تاكنون در چنين مجالسي كه خانم‌ها سخنران هستند حضور پيدا كرده‌ام و آشنايي با اين فضا داشتم.

من روزانه حدود ١٦ ساعت درگير بازي در نفس گرم بودم و وقتي كار به پايان مي‌رسيد، كاملا خسته مي‌شدم. از طرفي مخاطب عمدتا من را در كارهاي طنز ديده كه به واسطه نقشم در آنها خيلي پرانرژي ظاهر شده‌ام. به همين دليل هميشه توقع حضور در چنين فضايي را از من دارند. در نفس گرم بايد اين كليشه را مي‌شكستم و به شخصيتي نزديك مي‌شدم كه بسيار صبور و آرام بود. اين تغيير براي هر بازيگري سخت است. اما خوشبختانه در متن با شخصيت‌پردازي بسيار كاملي روبه‌رو بودم. اين موضوع به من خيلي كمك كرد.

به نظر خودتان توانستيد از نقش‌هاي قبلي خود فاصله بگيريد. فكر مي‌كنم حتي آقاي عسگرپور هم به عنوان كارگردان از اين انتخاب راضي است و اين ريسك براي او هم جواب داده است.

خاطرم هست روزهاي اول از آقاي عسگرپور درباره انتخابم براي اين نقش سوال كردم كه چطور به من رسيده‌اند. او معتقد بود كه اين نقش مي‌تواند براي من رجعتي به دهه ٦٠ باشد كه بيشتر در ملودرام‌هاي اجتماعي حضور داشتم و مليحه مي‌تواند دوباره من را به آن فضا برگرداند. براي خودم هم تجربه حضور در چنين نقشي در دوران ميانسالي جذاب بود. فكر مي‌كنم شخصيت مليحه مي‌تواند مخاطباني كه چندين سال من را در نقش‌هاي طنز ديده‌اند، غافلگير كند. همان طور كه ١٠ سال پيش براي حضور در نقش‌هاي طنز آنها را غافلگير كردم. اين حضور براي من شروع دوباره است.

البته رضايت گرفتن از آقاي عسگرپور خيلي سخت است. او هميشه با آرامش عجيبي سر صحنه حاضر مي‌شد و همين موضوع باعث مي‌شد كه حس كنم در فضايي قرار گرفته‌ام كه درست است. در اصل اعتمادي بين ما صورت گرفت كه كار را براي من راحت‌تر كرد. از اين جهت تجربه بسيار خوبي براي من بود.

جا دارد از همه عوامل گروه نفس گرم از جمله تهيه‌كننده مجموعه تشكر كنم چرا كه قطعا وقتي با يك گروه بي‌حاشيه در كاري روبه‌رو مي‌شويم كه تمام مدت سعي دارند فضاي آرامي را فراهم كنند، اين حس به بازيگر هم منتقل مي‌شود و نتيجه هم رضايت‌بخش خواهد شد. آقاي رضوي و مدير توليد مجموعه آقاي متولي تمام تلاش خود را كردند كه عوامل به لحاظ مالي هم تامين باشند و همين موضوع باعث مي‌شد كه همه با انرژي بهتري كار كنند.

چرا شما طي اين سال‌ها از حضور در چنين نقش‌هايي فاصله گرفته بوديد و ترجيحا در كارهاي طنز تلويزيوني حضور پيدا مي‌كرديد و حتي از سينما دور شده بوديد.

عمدتا در اين سال‌ها خصوصا در سينما با فيلمنامه‌هايي روبه‌رو مي‌شدم كه خيلي برايم جذاب نبود. من در دهه ٦٠ تجربه خوبي در فيلم‌هاي شب بيست و نهم و چشم‌هايم براي تو داشتم. دوست داشتم هميشه زماني به اين فضا برگردم كه حرفي براي گفتن داشته باشم. تا خودم را دوباره براي حضور در فضاي جدي محك بزنم. حالا فكر مي‌كنم نفس گرم اين شرايط را براي بازگشتم مهيا كرد.

نخستين باري كه در نقش مليحه براي خانم‌ها سخنراني كرديد، چه حسي داشتيد. فكر مي‌كنم خيلي سخت بود.

ما ماه رمضان را در لوكيشن خانه مليحه بوديم كه حسينيه هم در همان لوكيشن بود. يكي از سخت‌ترين روزهاي كار را همان زمان تجربه كردم. روزهاي اول كه قرار بود براي خانم‌ها در حسينيه سخنراني كنم، خيلي استرس داشتم. تبحر در سخنوري و تلفظ آيات و احاديث واقعا كاري سخت بود. اما كم‌كم كه جلو رفتيم از واكنش خانم‌هاي هنروري كه در اين مجالس حضور پيدا مي‌كردند، متوجه شدم كه به شخصيت مليحه نزديك شده‌ام. نوع برخورد آنها به گونه‌اي بود كه من را كاملا در قالب يك خانم سخنران پذيرفته و با آن ارتباط برقرار كرده بودند. ما شرايط توليد سختي را به لحاظ زماني پشت سر گذاشتيم اما حالا كه كمي از كار دور شدم واقعا دلم براي مليحه تنگ شده است.

http://www.ana.ir/Media/Image/1394/08/08/635818040411828785.jpg

فكر مي‌كنم نفس گرم از كليشه‌هاي رايج سريال‌هاي ايراني و خصوصا مناسبتي فاصله گرفته است.

بله اين مجموعه نگاه جديدي به مسائل زنان دارد. قهرمانان نفس گرم زنان هستند؛ زناني كه با فراز و نشيب‌هايي كه در زندگي دارند قصه را رقم مي‌زنند. نگاهي كه اين مجموعه به زنان دارد از همان ابتدا براي من خيلي جذاب بود. از اين جهت فكر مي‌كنم فضاي تازه‌اي در تلويزيون ايجاد كند.

آيا مي‌خواهيد حضور در چنين نقش‌هايي را ادامه دهيد يا تمايل شما بيشتر به آثار طنز است.

من در اين ١٠ سال حضور در كارهاي طنز واكنش‌هاي بسيار خوبي از مخاطبان عزيز گرفتم. همين حس براي من دوست‌داشتني و ارزشمند است. من براي مردم سرزمينم كار مي‌كنم و نظرات آنها برايم مهم است. اما اگر با متن و كارگرداني روبه‌رو شوم كه بتوانم دوباره تجربه خوبي در فضاي جدي داشته باشم، استقبال مي‌كنم.

ایران/ناگزیریم سراغ ترجمه آثار قدیمی برویم

«عنکبوت» اثر هانری تروایا جدیدترین ترجمه پرویز شهدی است که توسط بنگاه ترجمه و نشر کتاب پارسه منتشر شد و اکنون رمان «رستاخیز» نوشته تولستوی را زیر چاپ دارد.

پرویز شهدی متولد 1315 تهران دارای مدرک کارشناسی زبان و ادبیات فرانسه از دانشگاه تهران، آثار شاخصی از نویسندگان فرانسوی چون آلن رب گری‌یه، اگزوپری و ماری دیدیه را به فارسی برگرداند و آثار منتشر شده بسیاری چون شب ظلمانی فراموش شدگان، خورشید خانواده اسکورتا، طرحی برای انقلاب در نیویورک، زمین آدم‌ها، نوه آقای لین (فیلیپ کلودل) و دیوانه‌بازی (کریستین بوبن) و... را در کارنامه‌اش دارد.

آقای شهدی چه کار جدیدی در دست ترجمه یا انتشار دارید؟

http://parsinews.ir/media/19b4b755040684229f93d7ab839c8b0d.jpg

آثار جدید را وقتی تهیه می‌کنیم و می‌خوانیم، می‌بینیم که فرهنگ این دسته از نویسندگان و سوژه‌های آثارشان عوض شده و طرز فکرهایشان دگرگون شده است. آثارشان به درد اینجا و مخاطبان ایرانی نمی‌خورد. آنهایی که جوایز معتبری مثل گنکور بردند یا نوبل بردند این یا آن جایزه را بردند، برای ترجمه آثارشان مسابقه می‌گذارند. ما هم ناگزیریم برویم به سراغ ترجمه آثار قدیمی‌ها. تازه این فقط مسأله من نیست، مسأله ناشر هم هست. موانع دیگر هم که می‌دانید هست.

گویا در ترجمه آثار نویسندگان جدید میدان را به مترجمان جوان سپرده‌اید، چون جوان‌ها پرنفس‌تر و پرانرژی‌ترند و خیلی سریع ترجمه این دست از آثار را به بازار عرضه می‌کنند.

خیلی خوب است. عیبی ندارد. اگر خوب ترجمه کنند، چه اشکالی دارد که جوان‌های تازه‌نفس هم تجربه کنند تا در آینده مترجمان بزرگی شوند. ما هم می‌رویم به سراغ قدیمی‌ترها. نویسندگانی که در ایران ناشناخته ماندند یا فراموش شدند یا این شانس را نداشتند که در جامعه ما مطرح شوند. ما هم سعی می‌کنیم این دسته از نویسندگان را معرفی کنیم. حالا اگر پنجاه- شصت سال پیش آثاری از آنها ترجمه شده، ترجمه‌های تازه‌ای ارائه می‌دهیم چون زبان موجود زنده‌ای است و دائم در حال پوست اندازی است. نویسندگانی هستند که نسل جوان اصلاً نمی‌شناسند. ما اینها را معرفی می‌کنیم. آثارشان را زنده می‌کنیم.

الآن چه آثاری در دست چاپ دارید؟

«نفوس مرده» گوگول را ترجمه کردم که الآن دارم تصحیحات نهایی را انجام می‌دهم. قبلاً این کتاب را کاظم انصاری ترجمه کرده بود که مربوط به سال‌ها پیش است. فکر می‌کنم در دهه سی ترجمه شده بود. آن زمان افرادی با تمایلات چپ‌گرایانه گوگول و چرنیشفسکی و گورکی و دیگران را ترجمه می‌کردند. گوگول هم می‌دانید که طنزنویس قهار و زبردستی بود و آثاری چون «شنل» و «بازرس» اش شهرت جهانی دارند. همین کتاب «نفوس مرده» در ادبیات جهان جایگاه ویژه‌ای دارد و یکی دیگر هم «تاراس بولبا»ی اوست. گوگول چند نمایشنامه هم دارد که «شنل» و «بازرس» جزو آثار طراز اول در میان نمایشنامه‌های برتر جهان است و بسیاری از نمایشنامه نویسان تحت تأثیر این اثر، نمایشنامه نوشتند. «نفوس مرده» شاهکار گوگول است که جامعه روسیه را به زیباترین شکل خودش ترسیم می‌کند.

کدام کتاب را که در این سال‌ها به فارسی نوشته شده خوانده‌اید؟

کتاب «آدم‌ها» از احمد غلامی را خواندم که خیلی خوشم آمد. کار فوق‌العاده‌ای به نظرم رسید. شیوه روایت پردازی‌اش با همه نویسندگان معاصر فرق دارد. آقای ماه زاده هم آثار خوبی دارد مخصوصاً رمان «لالمونی»اش عالی بود. «ریحانه، دختر نرگس» و کتاب دیگرش را خوانده بودم، اما «لالمونی»اش فوق‌العاده بود.

جوان/س از انتقاد رسانه‌ها از برگزاري جشنواره انتخاب شيك‌پوش‌ترين ايراني

برچسب «اسلامي- ايراني» برنامه تازه حيف‌و‌ميل بيت‌المال!

مسئولان جشنواره انتخاب شيك‌پوش‌ترين ايراني با اتخاذ ترفند كهنه «آدرس انحرافي دادن» سعي دارند اصل اشتباه شان را با به كار بردن الفاظ مطلوب و مقبولي مانند اسلامي يا ايراني، به نوعي لاپوشاني كنند.

نویسنده : مصطفي شاه‌كرمي

بالا گرفتن برخي انتقادات از برگزاري جشنواره «پوشش مردم ايران» با انتخاب شيك‌ترين لباس اجتماع در ميان رسانه‌ها، باعث شد تا مسئولان اين جشنواره با دستپاچگي و اضافه كردن قيد «اسلامي – ايراني!» به دنباله عنوان آن اذهان مخاطبان را از مسئله اصلي كه لزوم و علت برگزار كردن چنين جشنواره‌اي است، منحرف كنند. اين جشنواره كه از سوي سايت مدآنلاين، وابسته به مؤسسه هنري مدآنلاين و با مجوز «كارگروه ساماندهي مد و لباس وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي» قرار است برگزار گردد، بنا بر اعلام دبيرخانه آن و به‌زعم مسئولانش فقط لباس‌هايي را مورد داوري قرار خواهد داد كه در اجتماع پوشيده مي‌شوند! اصل قرار دادن اين مؤلفه در مورد شركت‌كنندگان در حالي است كه پوشش بخش قابل‌توجهي از افراد به خصوص زنان جامعه(به علت نبود مدل‌هاي مطلوب و مناسب) با مانتوهاي كوتاه و بعضاً بدون دكمه ديده مي‌شوند. با اين وجود مشخص نيست كه برگزار‌كنندگان اولاً با حضور مانتوهاي كوتاه و گاه بدون دكمه كه با عنوان اسلامي – ايراني اين جشنواره در تعارض كامل است، آيا اين مدل هم مورد ارزيابي قرار مي‌گيرد يا خير؟! ثانياً چطور و با چه معياري پوشش رايج در جامعه را بررسي و احصا نمايند؟!

http://media.mehrnews.com/d/2015/10/18/4/1873851.jpg?ts=1445857917495

اما نكته مهم‌تر درباره اين جشنواره اينكه تاكنون تحت عنوان ترويج مدهاي اسلامي – ايراني در جامعه انواع و اقسام جشنواره، همايش و... با هزينه‌هاي عجيب و غريب از محل بيت‌المال صورت گرفته است اما متأسفانه بنا بر مشاهدات نه‌تنها منشأ اثر در سطح جامعه نبوده‌اند بلكه گاه حتي آحاد مردم به عنوان جامعه هدف اين جشنواره از برگزاري و اساساً وجود چنين برنامه‌هايي بي‌اطلاعند چه برسد به اينكه تحت تأثير آنها قرار بگيرند! از طرفي چرا مسئولان چنين برنامه‌هايي تاكنون هيچ آماري از خروجي و توجيه منطقي براي برگزاري پي در پي و مداوم برنامه‌هاي پرهزينه‌اي مانند اين جشنواره را به مردم و مسئولان ارائه نمي‌كنند؟! هرچند نكات قابل طرح و بحث در رابطه با اقداماتي از اين دست بسيار است اما نكند اين جشنواره هم همانند برخي متشابهات و نظاير ديگر به محلي براي حيف و ميل بيت‌المال براي عده‌اي «راه‌بلد و متخصص خلق جشنواره و همايش» تبديل گردد!

جوان/طي حكمي از سوي رئيس سازمان بسيج

محمد خزاعي دبير چهاردهمين جشنواره فيلم «مقاومت» شد

با صدور حكمي از سوی رئیس سازمان بسیج مستضعفین، محمد خزاعي به عنوان دبير چهاردهمين دوره برگزاري جشنواره بين‌المللي فيلم مقاومت منصوب شد.

به گزارش «جوان»، روز يك‌شنبه مراسم معارفه محمد خزاعي به عنوان دبير چهاردهمين جشنواره بين‌المللي فيلم مقاومت با حضور جواد جباري مديرعامل بنياد فرهنگي روايت، محمدحسين نيرومند مديرعامل انجمن سينماي انقلاب و دفاع مقدس، و شوراي سياستگذاري جشنواره در ساختمان بنياد روايت برگزار شد.

در اين مراسم با صدور حكمي از سوي سردار محمدرضا نقدي، رئيس سازمان بسيج مستضعفين و شوراي سياستگذاري جشنواره فيلم مقاومت، محمد خزاعي بار ديگر به عنوان دبير جشنواره بين‌المللي فيلم مقاومت منصوب شد.

متن اين حكم به شرح زير است:

هوالجميـل

برادر بسـيجي جناب آقاي محمـد خزاعي

http://media.mehrnews.com/d/2015/01/18/3/757214.jpg?ts=1445857917495

با سلام و تحيت

نظر به حضور متعهدانه در عرصـه‌هاي گوناگون فرهنگي و هنري كشور و تعهد جنابعالي در اشاعه فرهنگ انقلاب و دفاع مقدس و با توجه به برگزاري موفقيت‌آميز دوره‌هاي پيشـين جشنواره بين‌المللي فيلم مقاومت، به موجب اين حكم به سمت دبيري چهاردهمين جشـنواره بين‌المللي فيـلم مقاومت منصوب مي‌گرديد.

اميد است با عنايت به تدابير و فرمايشات عالمانه و روشنگرانه رهبر معظم انقلاب در زمينه فرهنگ و هنر اسلامي و انقلابي و به كارگيري اصول و آرمان‌هاي نظام مقدس جمهوري اسلامي و راهبردهاي فرهنگي بسـيج مستضعفين بتوانيد با تعاملي شايسـته از حضور هنرمندان و سينماگران متعهد بهره برده و شاهد جشـنواره‌­اي پررونق، با كيفيت و متناسب با شأن نظام و فرهنگ مقاومت باشيم.

موفقيت شما را از خداوند متعال مسئلت دارم.

سرتيپ بسيجي محمدرضا نقدي، رئيس سازمان بسـيج مستضعفين و شوراي سياستگذاري چهاردهمين جشـنواره بين‌­المللي فيلم مقاومت

***

پس از مراسم معارفه، نخستين جلسه شوراي سياستگذاري چهاردهمين جشنواره بين‌المللي فيلم مقاومت برگزار گرديد و اعضاي آن به بحث و گفت‌و‌گو پيرامون برگزاري اين جشنواره پرداختند. در اين جلسه جواد جباري به محاسن و معايب سال‌هاي پيشين جشنواره اشاره كرد و افزود: «هدف اوليه از برگزاري اين جشنواره، ارزيابي خاص كارهاي دفاع مقدس و سينماي انقلاب در قالبي نظم يافته بود و هدف ثانويه نيز ورود پيدا كردن به عرصه توليد و سرمايه‌گذاري كردن براي آثار در خور سينماي انقلاب است.» وي خاطرنشان كرد: «بايد اهداف اصلي جشنواره را حفظ و جشنواره را شاداب‌تر از سال‌هاي پيشين برگزار كنيم.» بنا بر اين گزارش، چهاردهمين جشنواره بين‌المللي فيلم مقاومت سال ۹۵ همزمان با آغاز هفته دفاع مقدس به صورت رقابتي برگزار مي‌شود.

جمهوری اسلامی/فضای مجازی، فرصت یا تهدید

«فضای مجازی امکانی است برای استفاده از استعداد جوان ایرانی»

فضای مجازی با گستره و امکانی که برای بشر امروزی فراهم نموده یک امکان بالقوه به شمار می‌رود که می‌توان از آن در جهات مختلف استفاده و بهره‌برداری نمود. این جهات مختلف را با توجه به معیارها، عرف و معتقدات بومی و ملی می‌توان تعریف نمود.

http://www.bultannews.com/files/fa/news/1394/4/4/374696_203.jpg

در اینجا بحث بر سر این نکته است که فضای مجازی این امکان را به انسان امروزی می‌دهد تا با ممانعت کمتر و به سهولت خواسته خود را بیابد و یا گفته خود را بیان کند. در اینجاست که فرصت و تهدید نقش جدی به خود می‌گیرد.

عدم محدودیت و نیز گستردگی ارتباطات باعث می‌شود تا یک شخص در خانه خود، با طیف وسیعی از انسان‌ها با عقاید و سطح فرهنگ مختلف و شاید متضاد برخورد کند که هیچگونه آگاهی و پیش زمینه‌ای نسبت به این ارتباط ندارد.

از این رو این امر یک آموزش و فهم همگانی را می‌طلبد تا شخص خود را موظف به استفاده دقیق و هوشمندانه از این امکان و محیط نماید، از سوی دیگر در بین جوانان، شور و شوق جوانی و حس کنجکاوی باعث می‌شود تا جستجوگرانه در این فضا گردش کنند و ممکن است این امر نیز ناآگاهانه صدمات فکری بسیاری را به بار آورد.

اما این موضوع نباید باعث جلوگیری از ورود جوان به عرصه فضای مجازی و یا کنترل بیش از حد وی شود، بلکه آموزش درست با رویکرد تشویقی نه ممانعتی و تنبیهی می‌تواند کارساز باشد و خود جوان را مبدل به یک ارائه‌کننده فکر مثبت و انسان مدارانه در فضای مجازی نماید.

باید دانست که فضای مجازی و شبکه‌های ارتباطی از جذابیت بسیاری برخوردارند و این جذابیت می‌تواند نقطه قوتی برای ترویج مفاهیم عالیه معنوی و فکر نوع دوستی و راست کرداری باشد.

در اینجا ذکر یک مورد ضرورت دارد و آن «حسن اعتماد» است؛ یعنی اینکه در اسلام اصل بر برائت است و نباید با سوء ظن به امور نگاه شود. فضای مجازی نیز از این نظر مستثنی نیست و نباید با دید منفی بدان نگاه کرد، دیدگاه منفی و نظرات عتاب گونه به این موضوع شاید ناشی از ذهن بیمار است و این خود تولید بیماری می‌نماید.

حال که امروزه اینترنت یکی از منابع مهم تبادل اطلاعات در سراسر دنیا می‌باشد و می‌توان گفت کمتر کسی است که برای تحقیق در یک موضوع از اینترنت به عنوان یک ابزار کارآمد استفاده نکند، پس چرا این امکان در فضاهای ارتباطی و تالارهای گفتگو و دیگر امکان‌های ارتباط در فضای مجازی ایجاد نگردد. وقتی نهادهای مختلف دانشگاهی و علمی نتیجه آخرین تحقیقات خود را برای استفاده و آگاهی مردم دنیا بر روی سایت‌های خود می‌گذارند چرا نباید تالارهای گفتگو و ابزارهای ارتباطی مجازی با امکان پرسش و پاسخ و تبادل اطلاعات بین چند دانشمند و یا عالم با عامه مردم ایجاد شود تا در یک فضای صمیمانه به بحث و تبادل نظر پرداخته شود و در سایه ادب و متانت آرای مخالف و موافق بیان گردد.

از سوی دیگر نباید در قبال آراء و عقاید مطرح شده رفتاری شود که بیان مسائل و دیدگاه‌ها به سوی سایت‌ها و فضاهای گفتگوی بیگانه و غیر اخلاقی کشیده شود، چراکه اگر یک جوان نتواند دیدگاه خود را در فضای مجازی تعریف شده بیان کند و آزادانه نقد و بررسی نماید، لاجرم به سمت فضاهایی کشیده می‌شود که بتواند آزادانه و این بار با تندخویی و کم اخلاقی همان نظر را بیان کند و نتیجه این خواهد شد که سایت‌های بیگانه با اهداف مشخص محل تجمع و بیان دیدگاه‌های جوانان ایرانی خواهند شد.

توجه به این موضوع خود مستلزم سعه صدر و اخلاق توام با فرزانگی مسئولین می‌باشد که بتوانند این امکان مهم را با شرایط و شرایع آن به وجود آورند وگرنه هرکس خود به دنبال ایجاد شرایطی برای بیان دیدگاه‌هایش خواهد رفت و این نتیجه خوبی در بر نخواهد داشت.

http://newsmedia.tasnimnews.com/Tasnim/Uploaded/Image/13920203121022243421524.jpg

یقیناً هر کس می‌داند که توهین و تحقیر و... در شان هیچ ایرانی نیست پس نباید به فرض وجود چند نفر که با نوشته‌ها و افکار خود فضاهای مجازی را آلوده می‌کنند و یا به فرض وجود چند سایت و یا وبلاگ و... کم ارزش که نه مبادی آداب هستند و نه حرفی درست برای گفتن دارند، این فرصت را رایگان از دست داد چرا که با کمترین هزینه می‌شود مفاهیم بسیاری را ارائه نمود و یا از اندوخته‌های بسیاری بهره برد.

هوشنگ شکری

* فضای مجازی با گستره و امکانی که برای بشر امروزی فراهم نموده، یک امکان بالقوه به شمار می‌رود که می‌توان از آن درجهات مختلف استفاده و بهره‌برداری نمود

* امروزه اینترنت یکی از منابع مهم تبادل اطلاعات در سراسر دنیاست، توجه به این موضوع مستلزم سعه صدر و اخلاق توام با فرزانگی مسئولین است که بتوانند نقش هدایتگرانه داشته باشند وگرنه هر کس به دنبال ایجاد شرایطی برای بیان دیدگاه‌هایش خواهد یافت

* نوع برخورد در قبال آراء و عقاید مطرح شده در فضای مجازی تاثیر مستقیمی در گرایش افراد به سوی فضاهای گفتگوی بیگانه و یا احیاناً غیراخلاقی دارد

حمایت/روایت شهرام‌نیا از تحریم نمایشگاه کتاب فرانکفورت

رییس موسسه نمایشگاه‌های فرهنگی معتقد است که نمی‌توان گفت ایران بهترین شیوه اعتراضی را در نمایشگاه فرانکفورت اتخاذ کرده، اما اقداماتش تأثیر خود را داشته است تا جایی که اروپایی‌ها و رییس نمایشگاه پاریس نیز دعوت از «سلمان رشدی» را نسنجیده ارزیابی کرده‌اند.

«امیرمسعود شهرام‌نیا» رئیس مؤسسه نمایشگاه‌های فرهنگی در گفت‌و گو با تسنیم معتقد است که شیوه اتخاذی برای نشان دادن اعتراض بهترین شیوه ممکن و یا تنها شیوه نبوده است،‌ اما شیوه‌ای بود که تأثیر خود را داشته است.

http://newsmedia.tasnimnews.com/Tasnim/Uploaded/Image/139212201620577772318544.jpg

وی ادامه داد:‌ با توجه به اینکه حضور «سلمان رشدی» در نشست خبری قبل از آغاز نمایشگاه قطعی شد، مسئولان تصمیم گرفتند که در این نمایشگاه حضور نداشته باشند و غرفه ایران را تعطیل کنند، به همین ترتیب با توجه به اینکه اطلاعرسانی درباره حضور این فرد دیر انجام شد، بخش قابل توجهی از مقدمات حضور انجام گرفته بود، بنابراین تصمیم گرفته شد در همان فضای ساخته شده، غرفه به حالت تعطیل درآید و یکی دو نفر از کارمندان موسسه به نمایندگی اعزام شدند تا با حضور تعدادی از ناشران، غرفه ایران تبدیل به غرفه اعتراضی شود.

وی با بیان اینکه‌ من قبل از این تصمیم تصور روشنی از اینکه ما چطور می‌توانیم اعتراض خود را نشان دهیم، نداشتم اظهارکرد: اما عملاً با لطف خدا و نیات خالص دوستان شکل اعتراضی غرفه ایران به شدت مورد توجه همه رسانه‌های مختلف خصوصا‌ً غربی‌ها قرار گرفت.‌ حجم اخبار، تصاویر و گزارش‌های مختلف تلویزیونی و سایت‌های مختلف از شیوه اعتراضی ایران به حضور «سلمان رشدی» به قدری مورد توجه قرار گرفت که ما تصور نمی‌کردیم و این استقبال گسترده موجب شد، عملا حساسیت مسلمان‌ها و حساسیت کشورمان نسبت به توهین به مقدسات گوشزد شود.

شهرام‌نیا همچنین افزود: وضعیت به گونه‌ای پیش رفت که در برخی نهادهای اروپایی به بحث این مهم که توهین به مقدسات با آزادی بیان متفاوت است،‌ اشاره شود و این تحت تأثیر جمله‌هایی بود که در قالب بنرهای اعتراضی در غرفه نصب و به اطلاع بازدیدکنندگان رسانده شده بود.

وی با اشاره به واکنش مسئولان نمایشگاه کتاب فرانکفورت نسبت به اقدام اعتراضی غرفه ایران هم گفت:‌ ما مرتب با مسئولان نمایشگاه در تماس بودیم، مسئولان رده‌های پایین‌تر اگر چه صراحتاً اعلام نمی‌کردند‌، اما به شکل غیر مستقیم از تصمیمی که در سطح مدیریت نمایشگاه برای حضور «سلمان رشدی» گرفته شده بود ابراز ناراحتی کرده و ما را در اعتراضمان همراهی می‌کردند. حتی در طول روزهای مانده به نمایشگاه با مراجعه به دوستانی که از طرف ایران اعزام شده بودند، تقاضای فعال بودن غرفه را داشتند،‌ که طبیعتاً‌ مورد موافقت قرار نگرفت.گ

سایر واکنشها

شهرام‌نیا در ادامه سخنانش از واکنش رؤسای نمایشگاه‌های کتاب دنیا نسبت به رویکرد ایران در نمایشگاه فرانکفورت سخن گفت و افزود: برخی از مسئولان نمایشگاه کتاب دنیا هم وقتی مطلع شدند؛ رفتار مسئولان نمایشگاه فرانکفورت را نسنجیده ارزیابی کردند،‌ به طور مشخص «موریسه» رئیس نمایشگاه کتاب پاریس این همراهی را داشت. ما حتی تلاش کردیم که در جلسات با مسئولان نمایشگاه کتاب فرانکفورت این موضوع را گوشزد کنیم که اگر این رویه مسئولان فرانکفورت ادامه داشته باشد،‌ با وجود اینکه ما علاقه‌مند به همکاری هستیم از حضور سرباز خواهیم زد.

وی در پاسخ به این پرسش که نکته عجیب و قابل تأمل در این میان عدم واکنش کشورهای مسلمان به این موضوع با وجود نامه‌نگاری‌های متعدد حتی از سوی وزیر ارشاد با سران دولت‌های اسلامی بود‌، بنابراین به نظر می‌رسد که در دیپلماسی فرهنگی با کشورهای اسلامی موفق نبوده‌ایم‌، نیز تصریح کرد:‌ این موضوع دو جنبه دارد‌. نخست باید به زمان توجه داشت‌. اطلاع‌رسانی درباره حضور «سلمان رشدی» در زمان اندک باقیمانده به نمایشگاه انجام شد،‌ آن هم محدود. کما اینکه دوستان ما که در نمایشگاه با ناشران مسلمان گفت‌وگو می‌کردند، غالب آن‌ها از اصل ماجرا بی‌اطلاع بودند. خصوصاً اینکه خود نمایشگاه کتاب فرانکفورت هم این موضوع را دیر اطلاعرسانی کرد. هم‌چنین حضور «سلمان رشدی» در بخش محدودی از نمایشگاه بود. طبیعتاً زمانی هم که نامه‌نگاری شد، اکثراً به ابراز همدردی و همراهی در گفت‌وگوهای شفاهی بسنده کردند و بعضاً‌ تعداد انگشت شماری از سوی ناشران مسلمان موضع‌گیری داشتیم.

در ارتباط با ناشران مسلمان جهان خلأ جدی داریم

شهرام‌نیا به جنبه دوم این ماجرا هم اشاره و بیان کرد:‌ جنبه دوم این است که ما نیازمند این هستیم که در درازمدت ابزارهای ارتباط و همدلی با ناشران را گسترده کنیم. مجموعه‌ای مانند اتحادیه ناشران مسلمان باید سعی کنند همدلی بین مسلمان گسترده‌تر شود و به نظر می‌رسد در این حوزه خلأ جدی داریم و باید بیشتر سرمایه‌گذاری کنیم. اما اینکه بگوییم دیپلماسی فرهنگی ضعیفی داشته‌ایم‌، قضاوت عجولانه‌ای است زیرا شدت و ضعف کشورها لزوماً یکسان نیست. شیوه علاقه‌مندی و واکنش ما به شکل کاملاً متفاوتی است‌، به هر دلیلی خصوصا وقتی آن‌ها برنامه ریزی گسترده‌ای را کردند نمی توان توقعی داشت به مانند ما عمل کنند.

وی با اشاره به انتقادات درباره شیوه حضور ایران ولو به شکل اعتراضی و اینکه عده‌ای معتقد بودند ایران باید واکنش جدی‌تری را با توجه به فتوای امام (ره) درباره «سلمان رشدی» از خود نشان می‌داد‌، هم خاطرنشان کرد:‌ نمی‌توان گفت‌ تنها شیوه ممکن برای اعتراض همین بود و یا بهترین روش اعتراض این بود، اگرچه این شیوه تاثیر خود را گذاشت.

http://media.mehrnews.com/old/Original/1393/05/18/IMG12213756.jpg

شهرام‌نیا تصریح کرد:‌ گاهی اظهارنظرهای دوستان به دلیل دور بودن و بی‌اطلاعی از کل ماجراست. ظاهر نمایشگاه فرانکفورت به گونه‌ای نیست که به شما اجازه دهند، نظم نمایشگاه را بهم بزنید، خصوصاً اینکه عده‌ای که از طرف ما رفتند،‌ در مجموع دو نفر اعضای رسمی بودند و تعدادی هم ناشران خصوصی حضور داشتند. گاهی با توقعات غیر عملی و غیراصولی نمی‌توان اصل ماجرا را زیر سوال برد، اگرچه روش‌هایی بود که به ذهن ما نمی‌رسید. ما در تعامل بودیم، از روش‌های مختلف پیشنهادی استقبال کردیم گاهی نکات سازنده‌ای توسط دوستان منتقد مطرح می‌شد که مورد توجه قرار می‌گرفت.

وی در پاسخ به اینکه انتظار می‌رفت با تحریم نمایشگاه از سوی دولت‌، ناشران بخش خصوصی نیز تبعیت کرده و از حضور صرف‌نظر کنند،‌ اما در عمل برخی ناشران خصوصی در نمایشگاه شرکت کردند و همین امر دستاویزی برای رسانه‌های غربی شد تا مطرح کنند بخش خصوصی با بخش دولتی در ایران هماهنگ نیست هم تصریح کرد:‌ اتفاقا جا دارد من صمیمانه تشکر کنم از تمام ناشران خصوصی که به جد ما را همراهی کردند. گاهی ما بی‌انصافی می‌کنیم، ناشری که با هزینه شخصی خود غرفه اجازه کرده ، هزینه سنگینی را متحمل شده است .البته غالب ناشران حاضر در این نمایشگاه هم همین رفتار را کردند و به محض اطلاع از اینکه ایران غرفه را تعطیل نگه می‌دارد، با آن همراهی کرده، بیانیه مشترک امضا کردند و ... یکی دو ناشر هم بودند که شیوه اعتراضشان تعطیلی در حد نصف روز و یک روز بود.

شهرام‌نیا افزود:‌ اگرچه رسانه‌های غربی تلاش کردند، وانمود کنند شکافی بین بخش خصوصی و دولتی وجود دارد ولی با هوشیاری که ناشران نشان دادند عملاً اجازه بروز این شکاف داده نشد،‌ حتی صدور بیانیه از سوی آن‌ها و تعطیلی غرفه در حد یک روز و نصف روز موجب شد تا این فرضیه که دولت آن‌ها را مجبور به بستن غرفه‌ها کرده است رد شود.

حمایت/«وحید چاوش» مستندساز:

پیاده‌روی اربعین می‌تواند تن آمریکا را بلرزاند

«وحید چاووش» مستندسازی است که در چند سال اخیر خودش را وقف ثبت پیاده‌روی اربعین کرده است و با ساخت و تهیه‌ی آثار درخشانی مانند «یادداشت‌های یک پیاده»، «شما چه کسی هستید؟»، «ماما نَزیهه»، «حاشیه‌ای کوتاه از یک متن بلند»، «قصه‌های ناخوانده»، «صبحی که نزدیک است» و... تبدیل به یکی از پرکارترین مستندسازان ایران در به تصویر کشیدن بزرگترین راهپیمایی مذهبی جهان شده است. وی جزء مستندسازانی است که در گسترده شدن هرساله‌ی این واقعه در چند سال اخیر نقش به سزایی داشته‌اند.

وی در گفتوگو با «سوره سینما» درباره شرایط امروز مستندسازی نسبت به گذشته اظهارکرد: الان شرایط خیلی آسان شده است. دوستانی را می‌بینم که دل‌شان می‌خواهد فیلمساز شوند، ولی نمی‌شوند. تحلیل من این است که اینها دارند در شرایط استاندارد و راحتی زندگی میکنند؛ الان دوربین و باکس مونتاژ ارزان شده و شما با کامپیوتر می‌توانید خیلی از کارها را انجام دهید. شما هرقدر دل‌تان بخواهد می‌توانید روی هارد کامپیوتر راش بگیرید و ذخیره کنید اما قبلا اینطور نوبد.


این مستندساز درباره دلایل ساخت مستندهایی درباره اربعین هم خاطرنشان کرد: اولین مستند من با موضوع اربعین، «یادداشت‌های یک پیاده» بود که در سال ۹۰ ساخته شد. در آن زمان اربعین تا این حد در بین مردم ما جا نیفتاده بود.ولی من می‌دیدم که در عراق یک اتفاق فوق‌العاده در حال رخ دادن است. زواری که می‌رفتند و می‌آمدند قصه‌هایی را برای من تعریف می‌کردند که عجیب بود. این حرص و جوش را داشتم که ما چرا درباره‌ی این راه‌پیمایی بزرگ فیلم نمی‌سازیم؟ چون عراقی هستند؟ ما و مردم عراق هر دو شعار مرگ بر آمریکا می‌دهیم و این حرکت، حرکتی است که می‌تواند تن آمریکایی‌ها را بلرزاند. داشتم تصور می‌کردم شش تا هشت میلیون آماری که می‌گویند چه جمعیتی است؟ از خودم می‌پرسیدم زیر سقف آسمان دنیا کدام رئیس‌جمهوری می‌تواند این تعداد جمعیت را در یک جا جمع کند؟ حتی اگر پول هم بدهد، چنین جمعیتی نمی‌آید . اما اینجا هرکسی از جیب خودش هزینه می‌کند و مایه می‌گذارد .

چاووش اضافه کرد: به خاطر دارم آن سالها تلویزیون چندین بار به خاطر فعالیتهای دفاع مقدس از من دعوت کرده بود. در آن زمان با خود فکر کردم چرا در ایام محرم از من دعوت نمی‌شود. زیرا من درباره محرم هم فیلم ساخته‌ بودم. این پرسش را با دست اندر کاران تلویزیون درمیان گذاشتم اما آنها در پاسخ به این حرف گفتند: برای محرم فیلم مناسبی که حرف برای گفتن داشته باشد نداریم. این سخن برای من خیلی سنگین تمام شد. به جرات می‌گویم که من از پای دیگ امام حسین(ع) یاد گرفتم که چگونه پای دوربین کار کنم. میتوانم برای شما بازگو کنم کارکردن پای دیگ امام حسین(ع) و کار کردن پای دوربین چه شباهت‌هایی با هم دارند.

در پیاده‌روی اربعین، هر زائر یک سوژه‌ مستند است

وی همچنین در پاسخ به پرسشی مبنی براینکه مستندهای شما خیلی خاکی و عامه‌پسند هستند. آیا برای این مستندهای اربعین سناریو می‌نویسید یا می‌روید که سوژه خاصی پیدا کنید؟ خاطرنشان کرد: واقعیت این است که اصلاً نمی‌دانم چه می‌خواهم بسازم. شما در نظر بگیرید که سیلی دارد می‌رود. این طرف را نگاه می‌کنی که یک عده آدم دارند می‌روند و می‌گویی این یک سوژه است. این پیرمرد، این پیرزن. می‌خواهی این را بگیری، می‌بینی آن طرف‌تر یک بچه‌ای هم سوژه است.

بعد می‌خواهی بچه را بگیری، می‌بینی یک معلول سوژه است و دوربین تو روی هرکدام که متمرکز شود، بقیه را از دست می‌دهی. حرصی که از آن حرف می‌زنم این است. متحیر می‏مانی که کدام را بگیری؟ با این سیل چه کار کنی؟ کجا بایستی؟ چه کسی را بگیری؟ کدام را انتخاب کنی؟

این مستنساز ادامه داد: برای انتخاب سوژه و فیلم گفتم آقا! آفتاب که زد، من با سه‌پایه و دوربینم می‌ایستم. اگر قسمتم شد و شما منت گذاشتید که من بفهمم چه چیزی را باید بگیرم، خیلی خوشحال خواهم شد، اما اگر هم نشود اعتراضی به شما ندارم. ولی شما می‌دانید که دلم چقدر می‌سوزد. آفتاب که سر ‌زد بلند ‌شدم و شروع ‌کردم به دویدن تا پاسی از شب .

http://www.rajanews.com/sites/default/files/content/images/story/94-08/10/002_1.jpg

وی بیان کرد: واقعیت این است که درمستند اربعین تک تک افرادی که در این سیل پیادهروی حضور دارند یک سوژه هستند. من مدعی هستم که به قدر وسع‌ام کوشیده‌ام، ولی مدعی نتیجه نیستم که چه از کار درآمده است. دوستان ما می‌گویند امام حسین(ع) خودش کمک می‌کند ولی این شرط غیرت و مردانگی نیست که بنشینی و پا روی پا بیندازی و بگویی آقا! کمک ‌کن.

چاوش در ادامه در خصوص مستند پراستقبال‌ «شما چه کسی هستید؟» نیز توضیح داد: من در ضبط این فیلم تلاش کردم پای دیگ بایستم و این‌طوری نگاه می‌کردم. هرقدر که لازم است بدو. اگر تو نکنی، کس دیگری هست که جای تو کار کند. به‌خاطر همین خروجی من در آن ۲۰ روز، ۱۲۰ دقیقه شد. یک ۹۰ دقیقه‌ای به نام «شما چه کسی هستید؟» به‌علاوه فیلم دیگری به نام «زبان سکوت».

بازخوردهای عجیب

وی افزود: این مستند برای سازمان رسانه‌ای اوج ساخته شد. مدیر این سازمان به من گفت مردم نامه هایی ارسال کرده اند که خواندنش اشک را از چشم سرازیر می‌کند. این نامه‌ها حدود ۲۰۰ صفحه بود. من از ساعت ۱۲ شب تا 4صبح مشغول خواندن نامه‌ها بودم. واقعاً اشکم در یک جاهایی قطع نمی‌شد. مردم بسیار دعا کرده بودند و دیدم چقدر لطف امام حسین(ع) شامل حال من شده است. همیشه آرزویم این بود که کاش می‌توانستم روضه بخوانم. این فیلم‌ها یک جورهایی روضه‌خوانی مدرن شد. خوشحالم که به اندازه خودم توانستم روضه بخوانم و به حضرت سیدالشهدا (ع) عرض ادب کنم.

شرق/گفت‌وگو با صفی یزدانیان

فیلم تماشاگرانش را به حرف‌زدن تشویق می‌کند

بهناز شیربانی: صفی یزدانیان با نخستین فیلمش «در دنیای تو ساعت چند است؟» توانست نظر مساعد بسیاری از اهالی سینما و منتقدان را جلب کند و علاوه بر موفقیت در جشنواره‌های خارجی، لقب بهترین فیلم را از جانب منتقدان دریافت کند. آلبوم موسیقی متن این فیلم، اثر کریستف رضاعی، نیز که چندی قبل به بازار آمد با استقبال زیادی از سمت مردم مواجه شد و در تازه‌ترین موفقیت‌های فیلم، منتقدان سینمای ایران جایزه بهترین فیلم، فیلم‌نامه، موسیقی متن و فیلم‌برداری را به این فیلم اهدا کردند. با صفی یزدانیان که خود سابقه سینمایی‌نویسی دارد درباره موفقیت اخیر فیلمش گپ‌وگفتی داشتیم:

‌ فیلم «در دنیای تو ساعت چند است؟» از زمان نمایش در جشنواره فیلم فجر تا به امروز مورد تأیید طیف عظیمی از سینمایی‌نویسان کشور بوده است. بارها از سمت منتقدان سینما تحسین شده و جوایز اصلی انجمن منتقدان به این فیلم تأیید دوباره‌ای از جانب آنها بود. این تأیید و تشویق تا چه حد برای شما مهم است؟

تأیید از سمت منتقدان طبعا بسیار مهم است، به همان نسبت هم تأیید و نظرات مثبت مخاطبان دلگرم‌کننده است. به‌هر‌حال منتقدان و سینمایی‌نویسان تریبونی برای ارائه نظراتشان دارند که بازتاب‌های بیشتری دارد اما در این مدت نظرات جالبی از سمت مردم درباره فیلم گرفتم که حتی برخی از آنها حس یا تجربه شخصی‌شان بوده که بسیار جالب بود. به‌هرجهت با توجه به سابقه‌ای که در نوشتن مقاله‌های سینمایی دارم، تحسین دوستانم در انجمن منتقدان برایم خوشایند بود. اتفاقی که جایزه انجمن منتقدان را برایم بامعنی‌تر کرد این بود که نخستین نمایش این فیلم در فستیوال بوسان بود و در آن فستیوال نیز این فیلم نخستین جایزه‌اش را از منتقدان گرفت و تازه‌ترین جوایز‌ش نیز مربوط به انجمن منتقدان سینمای ایران بود.

http://hodana.ir/files/fa/news/1394/3/19/149557_192.jpg

‌ نقدها و نظرات متفاوت و زیادی درباره فیلم نوشته یا گفته شده است. تا به امروز نظر یا دیدگاهی خاص باعث شده توجه شما را در نگارش یا کارگردانی به سمتی ببرد که در اثر بعدی نمود پیدا کند؟

فکر نمی‌کنم هیچ نقدی به این شکل و خیلی مستقیم تأثیر‌گذار باشد. قطعا تأثیرات احساسی خواهد داشت. نکاتی که دوستان سینمایی‌نویس در مورد ریتم فیلم یا موارد دیگری که اشاره کردند، برایم قابل‌توجه بود و قطعا در کار بعدی به آن توجه خواهم کرد. طبعا گاهی چیزهایی می‌شنوم که در زمان ساخت به آنها فکر نکرده بودم و تعابیری از فیلم می‌شود که برایم جذاب است. مثل اینکه شخصی نوشته بود کسی که در این فیلم در تبعید است شخصیت فرهاد است چراکه در دنیای ذهنی خودش تبعید شده است و ظاهر فیلم تنها نشان می‌دهد که گلی در غربت به‌سر می‌برد و این از جمله مواردی بود که برایم جالب بود. از این دست موارد از حرفه‌ای‌ها و دیگران زیاد شنیدم و حتی با خودم فکر کردم چقدر خوب است که بشود روزی همه این دیدگاه‌ها را گردآوری کرد و خوشحالم که این فیلم تماشاگرش را به حرف‌زدن یا نویسنده را به نوشتن تشویق می‌کند و از این جهت فکر می‌کنم فیلم زنده‌ای است و کسی از کنارش بی‌تفاوت نمی‌گذرد. تعداد زیادی از سینمایی‌نویسان که در این مدت درباره فیلم نوشتند را نمی‌شناسم. خواندن متن‌ها و نقدها حسی شبیه خواندن نامه‌هایی است که از سمت مردم و مخاطبان به دستم می‌رسد. فکر می‌کنم گرفتن جایزه جرئت حرف‌زدن به کسانی که می‌خواهند درباره فیلم حرف بزنند را می‌دهد. خوشحالم که بعد از اکران این فیلم در جشنواره تابه‌امروز فضایی برای فیلم به وجود آمد که مطبوعات و مردم بیش از پیش به آن توجه کردند و جایزه انجمن منتقدان نتیجه این اتفاق بود و جای خوشحالی است که از سینمایی‌‌نویسان این جایزه را دریافت کردم.

‌ آقای یزدانیان بسیاری از منتقدان و مردم منتظر اثر بعدی شما هستند. آیا ساخت فیلم بعدی به‌همین‌زودی آغاز خواهد شد یا خیر؟

بارها به این موضوع اشاره کرده‌ام که «در دنیای تو ساعت چند است؟» را با کمک دوستانی که کنارم بودند با فراغ بال ساختم که محال است بار دیگر در چنین شرایطی فیلم بسازم. قطعا علاقه‌مندم که فیلم بعدی را به‌همین‌زودی بسازم و این روزها خیلی جدی مشغول نوشتن هستم و امیدوارم که شرایط ساخت فیلم خیلی زود فراهم شود.

شهروند/حاتم عسگري در گفت‌و‌گو با «شهروند» مناجات‌خواني امروزي را تحليل مي‌كند

فقدان خوش‌صداهايي كه شعر را مي‌شناسند

علی نامجو | می‌گوید تعزیه باید یک اپرای دراماتیک باشد تا بیننده را به یاد غم امام حسین(ع) بیندازد، به نظر «حاتم عسگری» موسیقی مانند شاهنامه، خان دارد. می‌گوید: «شاهنامه، خان رستم، خان اسفندیار، خان دیو سفید و ... دارد. موسیقی هم چند خان دارد که اولینش یادگیری است. خان دومش، غرور است. چرا غرور؟ چون بعد از فراگیری اصول اولیه، مردم از خواننده یا نوازنده به عنوان عوام تعریف می کنند. اگر شخص هنرمند جنبه نداشته باشد از جاده خودش منحرف می شود. وقتی منحرف شد اتفاقی که امروز برای موسیقی افتاده، پیش خواهد آمد، این حالت غرور می آورد. کارهای خلاف انجام می دهند.» حاتم عسگری ردیف‌دان و مدرس آواز ایرانی درباره مناجات‌خوانی و آسیب‌شناسی این هنر در روزگار کنونی حرف و سخن بسیار دارد. «شهروند» با او که در مرکز حفظ و اشاعه موسیقی ایرانی به تدریس مشغول بوده، گفت‌و‌گوی جالبی انجام داده است که در ادامه خواهید خواند:

شما قبلا گفته بودید که مناجات‌نامه‌خوانی و موسیقی مذهبی ما در دستگاه شور بیش از سایرین است. مي‌شود در اين باره توضيح دهيد؟

البته بله. اما در دستگاه همایون ‌هم کارهای زیادی انجام شده است. شوشتری و منصوری در دستگاه همایون مناسب موسیقی مذهبی ما است. همان‌طور که می‌دانید در این نوع موسیقی ما با یک بزرگ و یک کوچک رو‌به‌رو هستیم. شور در قسمت بزرگ قرار می‌گیرد و همایون مربوط به بخش کوچک است. این دو دسته در موسیقی غربی برابر با دو واژه مینور و ماژور است.

در جرگه موسيقي مذهبي نام‌هاي بسياري وجود دارند. با اين وجود، همه جزو بزرگان به حساب نمي‌آيند. از بزرگان اين حوزه كدام‌شان را به خاطر داريد؟

تا آنجا که به یاد می‌آورم سعی می‌کنم نام این بزرگان را ذکر کنم. حاج‌ میرزا لطیف اصفهانی، حاجی ‌تاج نیشابوری، شیخ‌ علی زرگر، حاجی‌ شیخ زین‌العابدین، سید قراب، شیخ‌طاهر رسایی که من افتخار شاگردی‌اش را داشتم، شیخ ‌اسدالله و شیخ‌ عرب ازجمله کسانی بودند که در روضه‌خوانی نام‌آورند.

http://musiceiranian.ir/images/news-pic/2015/03/1618934.jpg

در تعزیه درآمدهای مختلفی ازجمله پیش‌واقعه، رجزخوانی و حتی ضربی‌خوانی‌های بخصوصی که در خود تعزیه وجود دارد، روضه‌خوانی و آهنگ عشق، مخالف‌خوانی، مغلوب‌خوانی و سینه‌زنی به‌عنوان زیرمجموعه‌های تعزیه و روضه هستند. خوانندگانی که قرار است مرثیه بخوانند باید بدانند چه چیزی را باید بخوانند. نمی‌شود که همین‌طور بدون مقدمه و آموزش کسی از راه برسد و تصمیم بگیرد مثلا روضه بخواند. مرثیه‌خوانی و مداحی از شاخه‌های دیگر موسیقی مذهبی است که علاقه‌مندان باید آنها را به خوبی یاد بگیرند. هرکدام از اینها حساب‌هایی دارد که در زمانه امروز کمتر مورد توجه قرار می‌گیرد. این موارد مثل سبز شدن قارچ نیست و برای تک‌تک‌شان باید تعلیم صورت گیرد. علاوه بر ریزه‌کاری‌هایی که باید در فراگیری هر یک از این شاخه‌ها صورت بگیرد در مورد تعزیه چهره‌ مناسب هم به‌عنوان یک شرط اساسی باید مورد توجه قرار گیرد، چون مثلا قرار است یک نفر نقش حضرت علی‌اکبر را ایفا کند. برای واگذاری این نقش باید به سن و ‌سال و سیمای بازیگر توجه شود. آنچه برطبق نقل‌قول‌ها از گذشته تعریف کرده‌اند این است که مثلا اگر یک نفر ٢٢‌سال داشت، قبول نمی‌کردند که نقش حضرت علی‌اکبر را بازی کند. جوانی که از همه جوانب مناسب پذیرش این نقش بود به مدت یک‌سال تحت تعلیم قرار می‌گرفت و بعد از آن اگر آموزش‌ها را به خوبی می‌آموخت، می‌توانست این نقش را ایفا کند. امروز این موارد رعایت نمی‌شود و در قرآن که بالاترین داشته‌ مسلمانان است، دچار بی‌توجهی می‌شود. قاریان کشورهای عربی و مصر با توجه به آموزش‌هایی که دیده‌اند قرآن را تلاوت می‌کنند و قاری کشور ما تنها از روی صدای آنها تقلید می‌کند. این درحالی است که به عقیده من ایرانی باید تلاوت مخصوص به خودش را ارایه کند. این اتفاق در حدود ٥٠‌ سال پیش در کشور ما توسط نجفی‌کرمانشاهی ‌افتاد. او قرآن را به زیبایی تمام و با استفاده از نغمه‌های دستگاه‌های ایرانی تلاوت می‌کرد و تلاوتش بیش از اندازه شنیدنی و دلنشین بود. اگر قرار است در این مسیر توفیقی حاصل شود، راهی به جز یاد گرفتن وجود ندارد. در گذشته کودکان را از سنین خیلی پایین برای فراگیری فنون تعزیه به آموزش می‌فرستادند، درحالی‌که امروز کسی هوس می‌کند تعزیه بخواند و البته بدون مطالعه و از روی کاغذ اشعار تعزیه را در صحنه اجرا می‌کند. من خیلی جاهای تعزیه را تصحیح کرده‌ام. در قسمتی از تعزیه مخالف می‌گوید: من سگ روسیاه یزیدم. مگر می‌شود آدم به خودش توهین کند. آخر توهین چرا؟ این کلمه یعنی چه؟ کسی که این را گفته نفهمیده. تصور کنید یک شخص خارجی بیاید و بخواهد تعزیه را ترجمه کند. خنده‌اش می‌گیرد که طرف به خودش گفته سگ روسیاه. اصلا این حرف‌ها اصالت ندارد. همه را خراب کرده‌اند بدون این‌که متوجه باشند. ممکن است کسی در روستایی این حرف را گفته باشد، آقای تعزیه‌خوان آمده و این حرف را بدون علم و آگاهی خوانده است. آخر بکارگیری لفظ-هایی مثل زینب جونم به چه معناست؟ گاهی این لفظ را در مورد حضرت زهرا نیز به کار برده‌اند بدون این‌که متوجه باشند برای خانواده پیغمبر این الفاظ را به کار می‌برند، باید به این نکات توجه کنند.

آیا مناجات‌خوانی فقط مختص ماه رمضان است؟

نه. در تعزیه هم مناجات‌خوانی کاربرد دارد. امام حسین(ع) در ظهر عاشورا با خداوند مناجات می‌کنند و اذان گفته می‌شود. من تا امروز ٥ اذان گفته‌ام، اما خواستم تا زمانی که زنده هستم، پخش نشود.

آیا کسی که آواز ایرانی می‌خواند، می‌تواند مناجات‌خوانی کند؟

بله. کسی که آواز می‌خواند درست مثل یک هنرپیشه است و مناجات‌خوانی یکی از نقش‌هایی است که باید آموزش ببیند و بتواند ایفا کند. باید بداند چگونه مناجات را بخواند. نباید کاغذی که به دستش داده‌اند را با داد و فریاد بخواند و گریه کند. مناجات که گریه ندارد. ممکن است روزی از من سوال شود شما چگونه گفتی که آقای شجریان مذهبی می‌خواند؟ مذهبی‌خواني چند شاخه است. یک یا دو شاخه نیست. مذهب شادی هم دارد. حالت حزن در اصل مربوط به شخص است وگرنه امام حسین(ع) با غم به زیر تیغ نرفت، بلکه مردانه و با شادی خودش را به زیر تیغ برد. می‌گویند شهرام ناظری خانقاهی می‌خواند. خانقاهی هم چند شاخه دارد. در خانقاه مثنوی، ضربی‌های به‌خصوص، غزل و موارد دیگری خوانده می‌شود اما به نظر می‌رسد ایشان بدون دانستن وزن شعر را می‌خواند. همه این موارد حساب و کتابی دارد. فرهنگ ما نیاز به تعلیم دارد. هر کسی نمی‌تواند شعر بگوید.

من فراهانیم و اهل دهات. در دهی که زندگی می‌کردم به پدر می‌گفتیم آقا و به مادر هم می‌گفتیم ننه. پدر من مرتبا با حافظ سروکار داشت. در آن دوره ما کودک بودیم و سوال همیشگی ما از مادرمان این بود: ننه این کتابی که آقا می‌خواند، چیست؟ مادرم می‌گفت: کتاب حافظ است. از او می‌پرسیدیم چرا این‌قدر پدرمان به حافظ علاقه‌مند است؟ مادرمان همان حرف‌هایی را که برخی در مورد حافظ می گویند برای ما نقل کردند. من از برخی جملات تعجب می‌کنم. کسی را که یک شاعر آلمانی مثل گوته می‌گوید من افتخار می‌کنم شاگردش باشم، شما با چه دلیل و مدرکی بی‌سواد و شاگرد نانوا معرفی می‌کنید؟ اگر خودت شاگرد نانوا هستی، این بحثی دیگر است. بعضی آدم‌ها اصلا نمی‌فهمند و بی‌پشتوانه فقط حرف می‌زنند. جسارت این گروه گاهی به‌حدی می‌رسد که می‌گویند پیغمبر هم بی‌سواد بوده‌اند. مگر می‌شود یک آدم بی‌سواد این حرف‌ها را بزند. چرا دری‌وری می‌گویید؟ فارغ از درجه پیغمبری و جایگاهی که نزد خداوند برای حضرت محمد(ص) محفوظ است، ایشان مرد دانشمند و بزرگواری بوده‌اند و این را از سخنان و رفتارشان باید فهمید. هر حرفی را نباید از دهان برون بدهیم. از این بحث بگذریم. هرکسی که قرار است در خوانش‌های مذهبی فعالیت کند باید با توجه به زمینه فعالیت آموزش ببیند. هر کدام از دستگاه‌ها شیوه و روال خاصی دارد که لازم است فراگیری شود. هر کدام از دستگاه‌ها را که در نظر بگیرید از ماهور گرفته تا سایرین بر همین اصل باید آموخته شود. همه این دستگاه‌ها هم غم را در خود دارند و هم شادی.

http://media.mehrnews.com/old/Original/1392/08/19/IMG11405907.jpg

با این توضیح هیچ وقت نمی‌توانیم هر یک از این دستگاه‌ها را به‌طور مطلق برای بیان غم یا شادی در نظر بگیریم.

اصلا نمی‌توان این کار را انجام داد. اگر از من سوال کنی هیچ‌کدام از این دستگاه‌ها را نمی‌توان مطلقا شاد یا کاملا غمگین تصور کرد. همین آواز دشتی که خیلی‌ها آن را فقط مختص بیان غم می‌دانند، از نظر من طوری است که می‌تواند بیان‌کننده شادترین خوانش‌ها باشد. خانمی را که پاهای شلی داشت و در محله بدی هم زندگی می‌کرد، آورده بودند و دل خون شد از امید و نشد یار یار من را می‌خواند و برخی در ذهنشان تصور کردند که دشتی همین است در صورتی که به عقیده من این خوانش اصلا به آواز دشتی ربطی ندارد. قمرالملوک وزیری اصلا بر سر سفره‌ها می‌خواند. البته صدای خوشی داشت. گوشه‌ای در این آواز است که غم‌انگیز نام دارد، نه این‌که تماما بیانگر غم باشد. تمام موسیقی ما توأم با عرفان و معرفت است منتها نیاز به گوهرشناس دارد. وقتی در تعزیه مسلم به قسمت سروش می‌رسیم، این قسمت به قدری زیبا و شنیدنی است که حد ندارد. اما زیبایی به معنای گریه‌آور نه.

آن‌طور که شما گفتید، یکی از قسمت‌های هنر آواز ایرانی مناجات‌خوانی است و باز هم با در نظر گرفتن کلام شما مناجات‌خوانی نیاز به تعلیم و آموزش دارد. اگر فرض بگیریم افراد بااستعدادی را در اختیار داریم که می‌خواهند به فراگیری مناجات‌خوانی بپردازند، چه فضایی باید فراهم شود که دوباره مناجات‌خوانی در کشور باب شود؟

اول باید کسانی را بیابیم که خوش‌صدا باشند و در عین حال شعر را به خوبی بفهمند که وقتی می‌خوانند مردم هم متوجه شوند و لذت ببرند. وقتی مردم مناجات‌خوانی‌ها را پسندیدند، باب رشد و تثبیت این هنر در کشور باز خواهد شد.

با توجه به شرایطی که امروز وجود دارد، اگر مناجات‌خوان برود و در مسجدی بخواند تنها ٢٠ یا ٣٠ نفر صدایش را خوهند شنید. در این صورت آیا به هدفی که دارد، خواهد رسید؟

معروف شدن به‌خصوص در این زمینه باید به شکل مستقیم انجام شود، به این معنا که هر یک از آن ٣٠ نفر که در مسجد حاضرند و مناجات‌خوانی را می‌شنود، اگر از کار مناجات‌خوان لذت ببرند افراد زیادی را از خوش‌صدایی و هنر او با خبر می‌کنند و این روال تا آنجا ادامه می‌یابد که مناجات‌خوانی جوان به شهرت می‌رسد. مگر کسانی که امروز مرا می‌شناسند از چه طریقی با من آشنا شدند. من در مکان‌های زیادی نخوانده‌ام. مناجات‌خوان پس از تعلیم فرضا به مسجدی می‌رود و مثلا در یک مراسم ختم دو، سه خط مناجات می‌خواند. اگر کارش را به‌خوبی اجرا کند و شعری را که می‌خواند بفهمد و بفهماند، کسی از کار او بدش

خواهد آمد؟

متاسفانه بسیاری از خوانندگان در ژانرهای مختلف شعر را به طرزی می‌خوانند که مخاطب متوجه نمی‌شود. مناجات باید با هدف خدایی و بیان احوال خانواده پیامبر صورت بگیرد. امام جعفر صادق(ع) با خداوند مناجات می‌کرده است. تا زمانی که تعلیم صورت نگیرد به نتیجه‌ای نخواهیم رسید. بدانید که اگر این مسیر به‌خوبی طی شود قطعا اثرگذار خواهد بود. الان دوره‌ای را که به تمرین می‌رفتم به خاطر آوردم. من چند استاد ازجمله آقای نکیسا داشتم. از غروب تا ساعت ١١ در معیت این اساتید به تمرین می‌پرداختم. ساعت ١١ هم به سمت منزل بازمی‌گشتم تا استراحت کنم و بتوانم صبح به سراغ کارم بروم. در طول مسیر رفتن به تمرین با خودم زمزمه می‌کردم. روزی مادرم گفت پیرمردی آمده و گفته من شب‌ها با صدای پسر شما می‌خوابم. چند شبی است که از این طرف نمی‌آید. آمده‌ام تا خانه‌اش را پیدا کنم و بفهمم چه اتفاقی برایش افتاده که دیگر از کنار خانه من عبور نمی‌کند. آدرسش را گرفتم. دیدم ٢ کوچه از خانه ما بالا‌تر است. وقتی مرا دید قربان صدقه‌ام رفت و گفت من هر شب منتظرم تا بیایی و صدایت را بشنوم. با این توضیح مردم از مناجات لذت می‌برند به شرطی که صدای خوشی داشته باشد. شرایط صداوسیما امروز برای مناجات آماده است. کسانی که صدای خوشی دارند، آموزش‌های لازم را دیده‌اند و شعر را می‌فهمند، باید از طریق صداوسیما کارشان را ارایه دهند تا مردم از این طریق با صدایشان آشنا شوند و لذت ببرند. بیشتر مناجات‌هایی که امروز از صداوسیما می‌شنوم، این شرایط را ندارد و هر بار که به آن گوش می‌دهم، عصبانی می‌شوم و تلویزیون را خاموش می‌کنم.

با توضیحاتی که مطرح کردید، آنچه امروز به‌عنوان آواز و موسیقی مذهبی ارایه می‌شود چه تاثیری بر مخاطب دارد؟

این دست کارها درست مثل سمی است که در مغز ما می‌ریزند. گوینده صداوسیما زمان آقای لاریجانی در مورد موسیقی‌های پخش شده از صداوسیما سوال پرسید. گفتم من برای اعصاب و مغزم ارزش قایلم و به این کارها گوش نمی‌کنم. چون دقیقا اثر سم را دارد.

ما از چه طریقی می‌توانیم سم بودن این کارها را به مردم توضیح دهیم؟

http://old.sooremehr.ir/images/imagegallery/imageitem-small-121120053024-IMG_6248.jpg

خانمی ایرانی با یک موسیقیدان اتریشی ازدواج کرده بود. مرحوم دکتر صفوت از طریقی او را نزد من فرستاد و گفت این خانم علاقه‌مند است که کار کند و یاد بگیرد. چون باید هر ٦ماه یک‌بار به اتریش می‌رفت هربار که می‌آمد من برای ٦ماه نوار ضبط می‌کردم تا بتواند برای مراجعه بعدی روی نکات مورد آموزش کار کند. بار نخست که آمد خیلی پسندید و از علاقه شوهرش هم گفت. او گفت شوهرش هم مشغول تمرین است و نکات آموزشی ضبط شده را با هم تمرین می‌کنند. ٦ماهه دوم دوباره آمد. گفت می‌خواهم برایت چیزی بگویم. فامیل‌های من متوجه شده‌اند که به سراغ موسیقی آمده‌ام و به همین خاطر ٢ عدد نوار را به‌عنوان هدیه برایم آوردند. او گفت که با پسرش در خانه بوده و نوار را گذاشته تا گوش دهد. شوهرش از راه رسید و گفت چرا به این نوار گوش می‌دهی؟ او می‌گفت: خودت گفتی که به موسیقی ایرانی علاقه داری. دوستانمان به‌خاطر علاقه و تمرین من روی موسیقی ایرانی، این ٢ نوار را برایم آورده‌اند. شوهرش گفته بود، گفتم به موسیقی ایرانی علاقه دارم اما این آن چیزی نیست که شایسته گوش دادن است. شوهرش گفته بود اگر می‌خواهی مغز خودت را از بین ببری مختاری. اما حق نداری مغر فرزند مرا از بین ببری. در مورد کار خوانندگان از من پرسیدند. گفتم که حرفی ندارم. چون یا باید از آنها تعریف کنم یا در صورت انتقاد برای خودم دشمن درست کنم. یکی از خوانندگانی که حتما با او آشنایی دارید، در مجلسی حضور داشت و من هم به آن جلسه دعوت شده بودم. او شروع به خواندن کرد. در مجلس پیرمردی بود که تصویر مرا در طول جلسه می‌کشید. بعد از اتمام کار آن خواننده خانمی آنجا بود که نظر مرا در مورد کار آن خواننده پرسید. گفتم من گوش ندادم. گفت مگر شما در مجلس ننشسته بودی؟ گفتم بله اما برای مغزم ارزش قایلم. اگر من بگویم خوب است که دروغ گفته‌ام و دروغ گفتن کار پسندیده‌ای نیست و اگر بگویم بد است از دست من ناراحت خواهد شد. به همین خاطر می‌گویم گوش نمی‌دهم. خبرنگاری از صداوسیما وارد بحث ما شد و خواست صدایم را ضبط کند. گفتم هیچ حرفی نمی‌زنم. پرسید چرا؟ گفتم چون نمی‌خواهم برای خودم دشمن درست کنم. دکتر عشایری یک روانشناس آذری است که گاهی به تلویزیون می‌آید و صحبت می‌کند. یک بار هم مرا دعوت کرد و می‌خواست از طریق موسیقی‌درمانی در روانشناسی کارهایی انجام دهد. این خبرنگار از گفت‌و‌گویش با دکتر عشایری گفت و این‌که ایشان هم عبارت سم در ذهن مردم را به کار برده بودند. دوستان متولی اگر خدا را قبول داشته باشند و به موازین انسانی و الهی معتقد باشند، این کار را انجام نمی‌دهند و در ذهن مردم سم نمی‌ریزند.

این طور که از گفته‌های شما پیداست، این نوع موسیقی ما را نه‌تنها به معنویت نمی‌رساند بلکه مغزمان را هم از بین می‌برد.

برای توضیح این مسأله می‌خواهم پرسشی را مطرح کنم. آیا تا به حال از خودمان پرسیده‌ایم که چرا جوانان ما تا این حد عصبانی‌اند؟ هر پدر و مادری تلاش می‌کنند تا به هر سختی که شده نیازهای مالی فرزندانشان را فراهم کنند اما متاسفانه در سال‌های اخیر یک مسأله بسیار حساس و خطرناک ایجاد شده و آن هم ناراحتی اعصاب جوانان است. این ناراحتی بیش از هر چیزی تحت‌تاثیر موسیقی‌هایی است که به گروه جوانان عرضه می‌شود و آرامش فکری و روانی آنها را بر هم زده است. موسیقی به‌عنوان تاثیرگذارترین خوراک ذهنی در عصر حاضر باعث شده که ذهن‌ها مورد تنش واقع شود. من در گذشته برنامه‌ای با عنوان در محضر استاد داشتم که در آن برنامه این مسأله را مورد توجه قرار داده بودم. همان‌طور که در آن برنامه گفتم تصور کنید که در مکانی یک رستوران یا آشپزخانه باز شود. اگر ما به این رستوران رفتیم و غذایی خوردیم که اتفاقا دچار مشکل بهداشتی بود، نهایت مشکلی که برایمان پیش می‌آید این است که دو، سه روزی به دل‌درد دچار شویم و بعد از آن زندگیمان روال عادی‌اش را پیدا می‌کند. اما اگر به غذایی که به روحمان می‌دهیم توجه نکنیم، به این راحتی نمی‌توانیم سلامت روحیمان را بازگردانیم. وقتی در ذهن سم بریزیم از بین خواهد رفت و احتمالا دیگر هیچ زمانی به سلامت گذشته‌اش برنمی‌گردد.

نکته‌ای که در مورد مناجات باید به آن بیشتر توجه کرد، شعر است. به نظر می‌رسد در سال‌های اخیر ما درگیر نوعی تکرار شده‌ایم که در عین جایگاه شعریشان دیگر جذابیت لازم را برای مخاطب ندارند. یک مناجات‌خوان خوب با بهره‌مندی از تمامی شرایطی که بیان کردید نیاز به شعری نیکو و در عین حال تازه دارد. از دیدگاه شما این اشعار را باید در چه جایی پیدا کرد؟

برای پیدا کردن شعرهای قوی و جذاب باید به اساتید و خبره‌های شعر مناجات مراجعه کرد. مرحوم استاد ذبیحی شعری را از من آموخته بود که در دعاهای سحر همیشه آن را می‌خواند. یک آشپز و راننده باید اول تعلیم ببیند و اگر آموزش نبیند نمی‌تواند کارش را به خوبی انجام دهد. در گذشته متمولان در خانه‌هایشان آشپز داشتند اما گاهی آشپز خانه یکی، از آشپز دیگری خیلی بهتر غذا می‌پخت. ایراد در مواد اولیه نبود چون هر ٢ نفر بهترین مواد را برای مصرف انتخاب می‌کردند اما اولی می‌دانست که چه جنسی را به چه میزان و در چه زمانی از آشپزی باید به غذا اضافه کند.

معمولا برای برگزاری همایش‌ها و جشنواره‌های‌ قرآنی در جهان اسلام از کسانی مثل عبدالباسط به‌عنوان الگو یاد می‌شود. چون آنها عرب هستند و طبعا با خوانش یک قاری یا موذن عرب ارتباط می‌گیرند. درحالی‌که برای یک ایرانی اذان موذن‌زاده اردبیلی به‌خاطر لحن ایرانی می‌تواند دلنشین‌تر باشد. خود آقای موذن‌زاده می‌گفت زمانی که تصمیم به اجرای این اذان گرفتم فکر کردم که در کدام گوشه باید بخوانم. به نظرم رسید که گوشه روح‌الارواح می‌تواند برای حال و هوایی که در نظر دارم مناسب‌تر باشد. اگر ایشان گوشه روح‌الارواح را نمی‌دانست، هیچ‌وقت نمی‌توانست این اذان را تا این حد زیبا اجرا کند. من که او را ندیدم ولی مشخص است که آنچه را خوانده می‌دانسته. ودود موذن‌زاده را به دانشگاه تهران آوردند تا اذان پدر را اجرا کند اما این کجا و آن کجا. او شنیده بود پدرش این کار را انجام داده اما به لحاظ کیفی آنچه مرحوم موذن‌زاده خواند و آنچه پسرش اجرا کرد، زمین تا آسمان با هم تفاوت داشت. او باید برود و همچون پدرش آموزش ببیند تا بتواند با کیفیتی همچون او اذان معروف به موذن‌زاده را به خوبی اجرا کند. وقتی او را به دانشگاه تهران آوردند تا من به صدایش گوش بدهم و در موردش نظرم را بگویم، دیدم که ته‌مایه و صدای مناسب را دارد اما درست مانند کسی می‌خواند که اصلا تعلیم ندیده و در اصطلاح یک صدای وحشی دارد.

آیا تا به حال از خودمان پرسیده‌ایم که چرا جوانان ما تا این حد عصبانی‌اند؟ هر پدر و مادری تلاش می‌کنند تا به هر سختی که شده نیازهای مالی فرزندانشان را فراهم کنند اما متاسفانه در سال‌های اخیر یک مسأله بسیار حساس و خطرناک ایجاد شده و آن هم ناراحتی اعصاب جوانان است. این ناراحتی بیش از هر چیزی تحت‌تاثیر موسیقی‌هایی است که به گروه جوانان عرضه می‌شود و آرامش فکری و روانی آنها را بر هم زده است. موسیقی به‌عنوان تاثیرگذارترین خوراک ذهنی در عصر حاضر باعث شده که ذهن‌ها مورد تنش واقع شود.

آواز دشتی که خیلی‌ها آن را فقط مختص بیان غم می‌دانند، از نظر من طوری است که می‌تواند بیان‌کننده شادترین خوانش‌ها باشد. خانمی را که پاهای شلی داشت و در محله بدی هم زندگی می‌کرد، آورده بودند و دل خون شد از امید و نشد یار یار من را می‌خواند و برخی در ذهنشان تصور کردند که دشتی همین است در صورتی که به عقیده من این خوانش اصلا به آواز دشتی ربطی ندارد.

در تعزیه درآمدهای مختلفی ازجمله پیش‌واقعه، رجزخوانی و حتی ضربی‌خوانی‌های به خصوصی که در خود تعزیه وجود دارد، روضه‌خوانی و آهنگ عشق، مخالف‌خوانی، مغلوب‌خوانی و سینه‌زنی به‌عنوان زیرمجموعه‌های تعزیه و روضه هستند. خوانندگانی که قرار است مرثیه بخوانند باید بدانند چه چیزی را باید بخوانند. نمی‌شود که همین‌طور بدون مقدمه و آموزش کسی از راه برسد و تصمیم بگیرد مثلا روضه بخواند.

قدس/نویسندگان پاسخ می‌دهند؛

چرا داستان نویسان « روستا» را فراموش کرده‌اند؟

http://media.isna.ir/content/1435133038776_HEMMAT%20KHAHI%202%20(11).jpg/4

گروه هنر / خدیجه زمانیان - یکی از انتقادهای سال‌های اخیر به ادبیات داستانی ایران این بوده است که نویسندگان امروز به نوشتن داستان‌های شهری و آپارتمانی روی آورده‌اند و روستایی نویسی به حاشیه رانده شده است.

در دوره‌ای که داستان نویسانی نظیر محمود دولت‌آبادی، علی‌اشرف‌ درویشیان، امین فقیری و حتی غلامحسین ساعدی، داستان‌هایشان را در فضای روستا می‌نوشتند، 80 درصد جمعیت ایران در روستا زندگی می‌کردند، اما امروزه روابط شهری و کلانشهرها جایگزین روابط و فضایی شده که نویسندگان،پیش‌تر درباره‌اش می‌نوشتند. بنابراین اگر تغییرات زیستی جامعه را یکی از دلایل تعیین سیر داستان نویسی بدانیم، باید بگوییم شاید دلیل میل نویسندگان به نوشتن در فضاهای شهری همین تغییر نوع زندگی باشد.

البته تغییر سیر داستان‌نویسی از روستایی نویسی به شهری نویسی در ادبیات روز جهان هم اتفاق افتاده است و ما امروزه در ادبیات جهان نمونه‌هایی از آثار نویسندگانی چون جان‌اشتاین بک و بالزاک را که موضوع‌هایی در حوزه روستا و دهکده داشتند، نمی‌بینیم. بنابراین روند رو به رشد جهان به این شکل درآمده است و ما هم از این قاعده مستثنا نیستیم؛ چه در رمان و چه در داستان کوتاه.

البته به گفته بلقیس سلیمانی، گاهی وقت‌ها یک نگاه در ادبیات ما غالب می‌شود همان‌طور که در دهه 40 نگاه روستایی در ادبیات داستانی ایران غالب بود، اکنون نویسندگان به نوشتن داستان‌های آپارتمانی و یا فضاهای شهری روی آورده‌اند.

روستا به معنای کلاسیک، کم داریم

نویسنده رمان تحسین شده «بازی آخر بانو» معتقد است:« در حال حاضر بسیاری معتقدند رمان، گونه بیانی شهر است و روستا گونه‌های بیانی افسانه را دارد. رمان، گونه بیانی مدرنی است که همراه شهر زاده شده و اصولاً نمی‌توان رمان روستایی نوشت، البته با وجود همه این اظهار نظرها، در حال حاضر داستان‌های خوبی در فضاهای روستایی نوشته می‌شود مثل آثار علی صالحی یا یوسف علیخانی.»

سلیمانی با بیان اینکه تغییر زندگی جامعه در تغییر نگاه نویسندگان بی‌تأثیر نبوده است، می‌گوید:«باید بپذیریم روستا تحت تأثیر رسانه‌ها ماهیت‌شان به شهرک‌های کوچک بدل شده، بنابراین ما به معنای کلاسیک روستا کم داریم و شاید این مسأله دلیل مهمی بر شهری‌نویسی نویسنده امروز و تمایلش برای نوشتن در فضاهای شهری باشد.

به هر حال در حال حاضر هشتاد درصد مردم در شهر زندگی می‌کنند و در عمل روستا جایگاه قدیم را ندارد، بنابراین نویسنده از چه باید بنویسد؟! »

نویسنده کتاب «خاله بازی»، سلیقه مخاطب را در تعیین مسیر نویسندگی نویسندگان بی‌تأثیر نمی‌داند و می‌گوید: «اگر نویسنده به طور ناخودآگاه سفارش سوژه کتابش را از مخاطب بگیرد باید گفت که مخاطب امروز روستایی خوان نیست و به روستایی نویسی اهمیت نمی‌دهد.

بنابراین نویسنده به طور ناخودآگاه چیزی می‌نویسد که خواننده اش می‌طلبد. خواننده می‌خواهد خودش را در اثر پیدا کند و بیشتر خوانندگان شهرنشین‌هایی از طبقه متوسط هستند که به طور معمول داستان‌های شهری می‌خوانند.»

سلیمانی با اشاره به اینکه جریان‌های غالب سیاسی در دهه 40 و 50 موجب رونق داستان نویسی در آن دهه‌ها شده بود، می‌افزاید:« در آن زمان اصلاحات ارضی شکل گرفته بود و نظام‌های آموزشی به روستاها توجه ویژه‌ای نشان می‌دادند. سرباز معلم‌ها و سپاهی دانش‌ها به روستاها فرستاده شدند که خیلی از این‌ها خودشان نویسنده شدند و به روستا توجه شد. از طرفی در آن دهه جریان چپ داستان‌نویسی به روستا توجه خاصی نشان می‌داد و ادبیات رئالیست ما تحت تأثیر جریان چپ به روستا توجه ویژه‌ای نشان داد. همه این‌ها موجب شد در آن زمان روستایی نویسی شکل و رونق بگیرد.»

فضای رسانه‌ای، شهری‌نویسی را ترویج می‌کند

اما علی صالحی، نویسنده مجموعه داستان «پاس عطش» نظر دیگری دارد. او می‌گوید:«اتفاقاً مخاطب از داستان‌هایی که در فضای روستا نوشته شده استقبال می‌کند. همان‌طور که رمان صد سال تنهایی، کلیدر و جای خالی سلوچ مورد اقبال قرار گرفت.»

http://www.dandane.ir/wp-content/uploads/2014/01/paase-atash-ali-salehi.jpg

به اعتقاد نویسنده «کولی عاشق»، فضای رسانه‌ای موجب شده روستایی نویسی به حاشیه رانده شود.

وی ادامه می‌دهد:« رسانه‌ها در اختیار گروه و عده خاصی است و باندبازی در فضای رسانه‌ای هم وجود دارد. این فضا وقتی به جریان ادبی مانند آپارتمان نویسی و یا شهری نویسی دامن می‌زند، نویسنده جوان شهرستانی که قرار است تازه وارد حیطه داستان نویسی شود و به دنبال معیار و سرخطی برای نوشتن است، تحت تأثیر فضای رسانه‌ای به همان جریان می‌پیوندد. در حالی‌که اگر او می‌خواسته مسأله خودش را بنویسد، چه بسا در فضای دیگری اثرش را خلق می‌کرد، اما متأسفانه جوسازی‌های رسانه‌ای و حمایت‌ها و جایزه‌هایی که به بعضی آثار داده شد؛ شهری نویسی را معیار کرد و مورد توجه قرار داد.»

صالحی همچنین می گوید:« به جرأت می‌گویم، نویسنده‌های شهرستانی از نشریه‌های روشنفکری پایتخت خط می‌گیرند و تحت تأثیر قرار می‌گیرند. این در حالی است که در حال حاضر هم روستا مسایل خودش را دارد و هنوز می‌شود در خصوص افرادی که هنوز در روستا زندگی می‌کنند، داستان نوشت.»

وی با بیان اینکه به روستایی نویسی و شهری نویسی قایل نیستم و به نظرم هرجا که انسان وجود دارد، می‌شود درباره اش داستان نوشت، با طرح این پرسش به صحبت‌هایش پایان می‌دهد.

صالحی می‌پرسد:« می‌بینیم روستایی‌ای با بیلش روی الاغ نشسته و در حالی‌که با گوشی همراه صحبت می‌کند، به سمت مزرعه‌اش می‌رود. آیا هجوم فناوری و مدرنیته به روستا و مسایلی که در پی این مسأله به وجود می‌آید، سوژه‌های داستانی نیستند؟»

قدس/بهروز افخمی:

شأن فیلمساز نیست مقابل منتقد بنشیند/ من و فراستی و گودرزی جمع اضدادیم

بهروز افخمی گفت: در شأن یک فیلم ساز نیست که بخواهد مقابل یک منتقد غیرمنطقی و غیرتخصصی بنشیند.

به گزارش قدس آنلاین و به نقل از فارس، بخش نخست گفتگوی ما با بهروز افخمی حاشیه‌هایی فراتر از انتظار داشت، از رقبای رسانه‌ای تا پیامک‌ها و خبرهایی که بواسطه دوستان از گله و شکایت برخی‌ها رسید. تقریبا تمام سوالاتی که می‌شود در دوساعت و نیم از افخمی پرسید را ما بااو در میان گذاشته‌ایم و حاصل کار 10هزار کلمه است که اصول خبرگزاری اجازه انتشار همه را نمی‌دهد، لذا بخشی از مهمترین‌ نکات را در بخش دوم و پایانی گفتگو بخوانید.

هرچقدر هم تلاش کنید گویا نمی‌توانید برنامه مردمی بسازید یا نمی‌خواهید، بیشتر دارید آموزش می‌دهید و به مدیران پیام می‌فرستید و می‌خواهید بدنه خود سینماگران را متوجه برخی موضوعات تازه بکنید و این برنامه هفت را از جنبه عمومی‌اش فاصله می‌دهد.


خیر، بیشتر از همه بچه‌ها و جوانها و کسانی که امیدهای اصلی ما هستند ولی البته به همان ترتیبی که آموزش برای آنها پذیرفته است، یعنی در سنی هستند که می توانند آموزش را حتی به عنوان سرگرمی یا کار اصلی تلقی کنند. طبیعتا چون اغلب مردم به سینما علاقه دارند ممکن است تعداد زیادی از آنها متوجه برنامه شوند همین اتفاق می افتد که آنها مطالبه فیلم واقعی می‌کنند و هم ممکن است از طریق همین برنامه آموزش ببینند که فیلمسازان آینده را تشکیل دهند، بنابراین برنامه به مخاطب میلیونی یا چند ده میلیونی می‌تواند برسد به شرط اینکه رویکرد آن روشنفکرانه به معنی اینکه فقط مخاطبانش را مدیران و فیلمسازان بداند نباشد.

ضرباهنگ برنامه کند عمل می‌کند، این را قبول دارید؟ الان برنامه دارد تحلیلگر و قضاوتگر می‌شود.

بله درست است. البته بنا نیست که آن بخش خبری و گزارشگر نباشد.

ولی اصل نیست.

فکر می‌کنم می‌تواند با صرف وقت کمتری با توجه به اینکه وقت برنامه دو ساعت و نیم تنظیم شده آن جنبه را هم کامل داشته باشد، این را توجه کنید که تاکید برنامه‌ی ما روی تدوین است یعنی اگر اصرار کردم برنامه تولیدی باشد به این دلیل است که از سلاح تدوین استفاده کنم، تنها سلاح و موثرترین سلاح ما تدوین است و به جای اینکه برنامه را جنجالی کنیم و با موضوعات زودگذری که ممکن است کمی هیجان ایجاد کند هر قسمت را یک جور بگردانیم و بگذرانیم، برنامه‌های تدوین شده‌ای می‌سازیم که مطلبی که در آن ممکن است به نظرتان سنگین باشد اینقدر فشرده می‌شود که برای تماشاچی معمولی هم جذاب است. اگر یک برنامه سه ساعته را بتوانیم به برنامه نیم ساعته تقلیل دهیم حتی اگر برای اغلب مردم به نظر بیاید که موضوع سنگینی دارد اگر واقعا بهترین راه‌های گفتگو را به هم چسبانده باشیم برای اغلب مردم جذاب می‌شود، کاری که در این برنامه می‌کنیم باعث شده من اصرار داشته باشم تولیدی باشد و سازمان هم پذیرفته که شش برابر برنامه هفت آقای گبرلو خرج بردارد.

زمان برنامه کمی زیاد نیست؟ به نظر می‌رسد انتهای کنداکتور را برای شما باز گذاشتند.

زمان برنامه زیاد نیست، به شرط اینکه یک ساعت اول آن تقریبا جایگزین برنامه جیرانی بشود. یعنی اخبار و اطلاعات لازم را بدهد و مثل روزنامه باشد که یک ساعت اول قبل از اینکه اغلب مردم بخوابند یک روزنامه را ورق بزنند ولی در یک ساعت یا یک ساعت و نیم دوم این شکل سنگین تر برنامه منتقل شود.

یک جا هم اینقدر عقب برویم که به منتقدی که همه او را می‌شناسند بگوییم از خودت بگو، یعنی به جای اینکه در مورد مقوله نقد و موضوعات سینمایی روز صحبت کنیم در مورد پیشینه ناصر هاشم زاده صحبت کردید.

در هر برنامه باید یک استاد یا یک آدم سابقه دار در زمینه نویسندگی را دعوت کنیم، فکر کردیم چون برنامه درباره سینما تاریخی است ناصر هاشم زاده را را دعوت کنیم.

شما به عنوان افخمی فیلمساز چه چیزی را می‌خواهید به مخاطب عرضه کنید که مخاطب از وجودش در سینمای امروز ما غافل باشد؟

خود برنامه باید جذاب باشد، تا وقتی که سینمای ما عوامل جذابیت را از دست داده و نمی توانید جذابیتهایی از سینما را به برنامه بکشانید خود برنامه باید جذاب باشد، تا به حال شخصیت من و مسعود فراستی و حمید گودرزی که فکر می کنم یک جمع اضدادی هستیم خود به خود به نظرم جذابیت برنامه را تا حدی فراهم کرده است یعنی مجموعا شخصیتها با هم اینقدر ناجورند که می توان گفت به شکل غیرمستقیمی برنامه از طرح کلی «تخت گاز» استفاده می کند. برنامه سه تا شخصیت دارد که هم از لحاظ اندازه و هم از لحاظ شخصیتها متفاوتند و برنامه به شدت جذاب است، برنامه تخت گاز شوخی نویسی ماهرانه ای دارد و این شخصیتها خوب از هم تفکیک شده و امیدوارم به این معنا بتوانیم از آن الگو استفاده کنیم البته الان چون در محرم هستیم دوز کمیک بودن برنامه را پایین آورده ایم.

آن برنامه هم به شدت به تدوین متکی است.

بله، برنامه تخت گاز برنامه ی بسیار پرخرجی است و به این توجه نمی شود، می خواهند کپی آن را بسازند در حالی که نباید لزوما شما به ماشین فکر کنید، موضوع این است که در آن جا سه کله پوک وجود دارند که همینطور دو نفری خنده دار هستند و وقتی سه نفری جمع می شوند خنده دارند و شوخیهایشان خیلی خوب نوشته شده و بخش خیلی زیادی از مخارج صرف نوشتن می شود و البته برنامه با لوکیشن های مختلف آیتم های کوتاه دارد.

http://media.farsnews.com/media/Uploaded/Files/Images/1394/08/10/13940810000917_PhotoFree.jpg

کسی هست که برای شما هم سناریو بنویسد؟

تا اینجا من خودم نویسنده اصلی بوده ام، دوست دارم که نویسنده ها و شوخی نویس های خوب با ما همکاری کنند و اصل برنامه دو پایه اگر داشته باشد و ادامه پیدا کند یکی نوشتن خوب و یک تدوین خوب است.

دو گره ذهنی من هنوز حل نشده است، یکی در مورد تولیدی بودن برنامه است که هرکاری کنید برنامه آن جذابیتها را ندارد، چیزهایی دست شما نیست و آن بحث نظارت و ارزشیابی است که خود سازمان دارد. ممکن است جمله ای از نظر شما درست باشد و آنها تصمیم بگیرند دربیاورند، تجربه نشان داده که برنامه های اول را خیلی کار ندارند اما برنامه که ادامه پیدا می کند ...

بله، دائم در حال جنگ هستیم.

یعنی واقعا می خواهید برایش بجنگید؟

بله، باید بجنگیم. برای من راه خیلی آسانش جذابیت ندارد، راه آسان این است که برنامه را زنده کنیم و بعد از آن مجبورند هرکاری که ما می کنیم تحمل کنند و در طول هفته به ما غر بزنند منتهی این برایم جذابیت ندارد.

چرا باید برنامه زنده ای بسازم که در آن منتظر باشم یکی دستپاچه شود یا عصبانی باشد و بگومگو شود و برنامه جنجالی شود؟ این به چه درد من می خورد؟ من کارهای جدی تر از این دارم، هدف من اقتضا می کند که قبل از پخش برنامه دائم با ضوابط پخش تلویزیون در حال جدال باشم، البته به خاطر اینکه حرفه ای این کار هستم و از تلویزیون شروع کردم و بنابراین اینکه من با پخش یا بازبین پخش بخواهم کلنجار بروم کاری است که از 40 سال پیش آن را بلدم و بدم هم نمی آید و خودم را هم لوس نمی کنم که هرچه می گویم پخش شود، می توانستم و به آقای پورمحمدی بگویم به شرط اینکه بازبینی نشود و بدون بازبینی پخش شود. قبلا چنین کاری کردم و سریال کوچک جنگلی را نمی گذاشتم بازبینی شود، عمدا دیر می رساندم که فرصت بازبینی نبود و در آخر با نمایش قسمت آخر به دلیل همین کار در اختیار امور اداری قرار گرفتیم.

پس خودتان آگاهانه نمی‌خواهید وارد جنجال شوید؟

خیر. من می خواهم بدانم که نظرات بازبین چیست. مثلا برنامه دیروزمان (آخرین برنامه پخش شده) چیزی حدود 20 مورد سانسور داشت و نظر بازبین این بود و چندین مورد برای رستاخیز بود، من گفتم نمی‌کنم و موارد اصلاحی به دو مورد رسید.

دیشب هم یک جاهایی در گفتگوی حمید گودرزی و مهدی پاکدل صدا کیفیتی که باید داشته باشد را نداشت.

موقعی که روی آنتن خواستند بخشی از صحبت فخیم زاده را بگیرند ولوم صدا را پایین آوردند و یادشان رفت که ولوم را بالا ببرند و من هم تلفن کردم و به رضوی(تهیه کننده فعلی برنامه) گفتم که بگوید ولوم را بالا بیاورند ولی رضوی را نتوانستم پیدا کنم و حدود یک ربع بعد متوجه شدند و ولوم را برگرداندند.

وارد مسئله نقد مدیریتی سینما هم می‌شوید؟

برای مردم جالب نیست، برای مردم حتی جشنواره فیلم کوتاه تهران از اینکه چه تغییراتی در سطح مدیریتی می شود جالب تر است.

فیلمسازی می گفت برنامه«هفت» کمک کند هر کارگردانی فیلم خودش را بسازد، می شود از «هفت» چنین توقعی داشت؟

به نظرم بلایی که سر سینمای ایران آمده برای این است که هر فیلمسازی دارد فیلم خودش را می سازد، من برعکس این را می گویم. من نمی‌فهمم اینکه هر فیلمسازی فیلم خودش را بسازد یعنی چه. فیلمساز برای مردم فیلم می سازد. الان مشکل این است که فیلمسازان فیلم خودشان را می سازند.

چیزی به نام سینمای خصوصی واقعی داریم؟

خیر، الان دیگر نمانده است. برنامه دوم را دیدید؟ حسین فرح بخش این را گفت که تنها تهیه کننده ای که در بخش خصوصی باقی مانده من هستم. گفت ما اصلا سینما نداریم، بلکه یکسری فیلم داریم. می گویند برنامه نود در هر قسمت بیش از ده میلیارد تومان درآمد تبلیغاتی دارد، سالیانه 500 میلیارد تومان می شود یعنی ده برابر تمام گردش سینمای ایران. یک برنامه تلویزیونی دارد چنین پول در می آورد و این یعنی سینمایی وجود ندارد. می گویند برنامه ی ما 15 میلیون بیننده دارد اگر این قضیه تثبیت شود و بتوانیم همین بیننده را سه چهار ماه نگه داریم و بالاتر هم نرویم درآمد تبلیغاتی خودمان هم به 5 میلیارد تومان می رسد و این 5 میلیارد در سال 250 میلیارد تومان می شود، مسخره نیست که یک برنامه تلویزیونی درباره سینمای ایران پنج برابر کل سینمای ایران درآمد داشته باشد؟ این یعنی بلافاصله ایوبی استعفا بدهد و یک آدم کارآمد جایش را بگیرد.


رویکرد برنامه شما محافظه کارانه است.

ما می خواهیم هرکس به بهترین شکل از عقاید خود دفاع کند طوری که اگر تماشاچی به این نتیجه رسید که این شخص حرف درست و حسابی ندارد این نتیجه گیری پایدار باشد.

برای مقطع جشنواره فجر چه فکری کردید؟

برای آن ده روز برنامه مستقیم و جنجالی است.

سه جشنواره عمار، حقیقت و فجر را پیش رو دارید، برای این سه جشنواره مهم چه برنامه ای دارید؟

برای اینها مثل روزنامه باید انعکاس خبری داشته باشد، یعنی همه جنبه هایش را تا حد امکان با تنوع زیاد اطلاع رسانی کنیم. باید سعی شود کاراکتر هر واقعه ای همان طور که هست نزدیک به شخصیت اصلی خودش منتقل شود.

برای جشنواره عمار چه چیزی در ذهن دارید؟

ما 6 تا دوربین داریم و قابلیت اینکه سه گروه تشکیل دهیم داریم، تنها چیزی که در مورد عمار فکر می کنم این است که پراکندگی اش اینقدر زیاد است که باید با سه یا چهار گروه کار کنیم. آنها سعی می کنند تمام ایران را پوشش دهند و تمام جاهایی را که سینما نیست یا بچه هایی که اصلا با سینماکاران حرفه ای سروکار ندارند وارد کار فیلم کوتاه سازی کنند بنابراین باید وسعیت پوششی که عمار می خواهد ایجاد کند و ابا هم ندارد که کمی شلخته باشد و به نظر برسد بی برنامه هم هست در پوشش تلویزیونی اش هم منعکس شود و کاراکتر خودش را منعکس کند.

جیرانی برای جشنواره ایده ای داشت که جذاب بود، گبرلو همان را کپی کرد و دیگر جذاب نبود، شما می خواهید چه کار کنید؟

باید دید که هر جشنواره ای واقعا از خودش چقدر رونق دارد، هر سال فرق می کند و مثلا یک ماه قبل از جشنواره می فهمیم فجر امسال پررونق هست یا خیر، فیلم های جذابی می آید و احتمال دارد که سر آن دعوا شود و بخواهند آن را نبینند یا نیاورند و می فهمیم پتانسیل این جشنواره چقدر است.

در جشنواره مسئولان انتظارات متعددی از «هفت» دارند، اینکه جشنواره به این شکل رونق پیدا کند و فیلم ها به این شکل ساپورت شوند، حرف منفی حتی الامکان در مورد فیلم ها زده نشود، با این توصیه ها چه می کنید؟

فعلا که منتقل نشده و نمی دانم خواسته هایشان خیلی وقیحانه هست یا خیر.

بخش مربوط به نقد بنظر می رسد کاملا در اختیار فراستی است، واقعا همینطور است؟ یعنی شما اینقدر به او اعتماد دارید که کار را به او سپرده اید؟

بله. فراستی را که می آورید باید این را قبول کنید.

برخی منتقدان در این مدت کوتاه نقدهای جدی به برنامه هفت داشتند و حس می شود سهمشان در برنامه به گونه ای نادیده گرفته شده؟

نمی دانم، حتی از فراستی نپرسیده ام که لیست 20 نفره منتقدینش چه کسانی هستند ولی یک لیست 20 نفره دارد که سعی می کند از بین آنها دونفر را پیدا کند.

در هر برنامه ای دو منتقد را هم که بخواهد جلوی خودش بنشاند هر ده برنامه تکرار دارید.

بله همینطور است، منتقدی که بتواند خوب حرف بزند و واقعا در سطحی اعتبار داشته باشد اینقدر نیستند که بخواهیم در برنامه ها چهره تازه داشته باشیم، تنها چیزی که به فراستی گفتم این بود که از جوان های منتقد و کسانی که در سطحی هستند که می توانند با شما دیالوگ کنند پیدا کنید و بیاورید.


در آینده فیلمساز هم جلوی فراستی می نشانید؟

اگر خود فیلمسازان داوطلب باشند حرفی ندارم و خیلی هم جالب می شود یعنی به نفع ماست اما به نظرم در سطح فیلمساز نیست که جلوی منتقد بنشیند و در شان او نیست. منظورم این نیست که منتقد شان پایینی دارد، فیلمساز کارش را با فیلم کرده است و ممکن است بعد از ساختن فیلم کم صلاحیت ترین آدم باشد که راجع به فیلم خودش صحبت کند.

ما عادت کرده ایم که در تلویزیون میزبان نشست ها کم صحبت باشد و اگر بی طرف هم نیست حداقل ادای بی طرف ها را دربیاورد. نه شما و نه آقای فراستی اینطور نیستید.

زیاد هم خوب نیست یعنی ما باید سعی کنیم مواظب باشیم تبدیل به مصاحبه شونده نشویم و او حرف بزند اما بعضی جاها نمی شود و نکاتی بسیار جالب است و من مثلا مجبور می شوم بگویم هرچند که سعی می کنم جلوی خودم را بگیرم.

همین الان شما جمله ای گفتید که می توانم از این استفاده کنم، گفتید 4-5 فیلم آمده که ... ؛ این برای یک برنامه‌ساز جمله‌ای است که بی طرفی را کاملا کنار گذاشته است.

بله، بی طرف نیستم؛ یعنی وقتی یک فیلم با یک فروش خیلی پایین شروع می‌کند و معلوم است تماشاچی‌ها از آن خیلی ناراضی‌اند. می‌بینم در حدی است که نمی‌توانیم ساکت بمانیم، چون حرفه‌ای هستیم و برنامه را برای مردم می‌سازیم.

رویکرد تعاملی شما با مخاطب در برنامه تولیدی چگونه خواهد بود؟

یک مسابقه پیامکی خواهیم داشت که ساده است و هربار سوالی مطرح می‌شود و مجموعه پیامکها به ما می‌رسد. یک مسابقه‌ی دیگر هم برای بچه‌هایی که می‌خواهند فیلمسازی یاد بگیرند خواهیم داشت که آنها جذاب خواهد بود.

شما یک هدف‌گذاری یک ساله دارید، بعد از یکسال اگر قرار باشد دوباره بخواهیم بنشینیم و مسیر برنامه هفت را در 50 قسمت بررسی کنیم، نقطه ایده آل خود شما در برنامه هفت کجاست؟

فکر می‌کنم خوب است که به اینجا رسیده باشیم که تعداد مخاطبان ما از 20 میلیون عبور کرده باشد و وقتی به این رقم برسیم یعنی 90 درصد کسانی که برنامه را می‌بینند تماشاچی‌های واقعی هستند. یعنی کسانی نیستند که می‌خواهند فیلمساز شوند یا کسانی که الان فیلمساز هستند یا مطبوعاتی‌اند و یا جوان‌هایی که رویکرد سیاسی دارند و با چنین رویکردی برنامه را می‌بینند، و 90 % کسانی‌اند که به سینما علاقه دارند و تماشاچی واقعی هستند و ممکن است علاقمند باشند که به سالن سینما برگردند و فیلم ببینند، اگر بتوانیم این کار را کنیم خیلی خوب است.

آرزوی قشنگی است، این دل کندن از برنامه را برایتان سخت نمی‌کند که شاید بتوانید یک پله دیگر به سینما کمک کنید؟

خیر، اگر به همین حد برسد و در این یک سال بتوانم کسانی را آماده کنم و آموزش دهم تا با همین چارچوب ادامه دهند پشیمان نمی‌شوم که برنامه را ترک کردم.

به نوعی شما می‌خواهید برای سینمای حرفه‌ای ما مخاطب تربیت کنید؟

نمی‌خواهیم مخاطب تربیت کنیم بلکه می‌خواهیم مخاطبان را متوجه سینما کنیم، مخاطب از لحاظ من تربیت کردنی نیست و ما هستیم که باید تربیت شویم چون مخاطب را فراموش کرده‌ایم که خواسته‌های ساده‌ی او از سینما چیست.

تهیه کننده برنامه کیست؟

تهیه کننده سیدمحمد رضوی است.

واقعا تهیه کننده برنامه ایشان است؟ یعنی یک جوان 25 ساله‌ای که تا به حال کار مهمی نداشته مهمترین برنامه سینمایی تلویزیون را روی آنتن می‌برد؟

بله. موقعی که آقای پورمحمدی به من پیشنهاد کرد گفتم که یا تهیه کننده برنامه خودم باشم و یا ترجیح می‌دهم تهیه کننده‌ای باشد که در مسائل محتوایی دخالت نکند. یعنی من کارم را انجام دهم و او کار خودش را درست انجام بدهد.

یعنی فقط خرج کند؟

خیر، خیلی مواقع فرض کنیم که مثلا حساب کرده بودیم که با کسی مصاحبه کنیم و او را نداریم. تهیه کننده چون آشناست فورا یک جانشین خوب معرفی و پیدا هم می‌کند.


عمدتا این کار بر عهده هماهنگی برنامه است و تهیه کننده این کار را نمی‌کند!

منظورم این است که فقط این طور نیست که پول بدهد، می‌تواند از لحاظ فکری و شناخت از آدم‌ها به ساخت برنامه کمک کند. منظورم این بود که کسی نباشد که با من اختلاف سلیقه داشته باشد و بخواهد سلیقه اش را هم اعمال کند.

رضوی از کسانی است که امیدوارم بعد از یکسال بتواند برنامه را ادامه دهد، یعنی رویکردها را دریافت کرده باشد و برنامه را ادامه دهد اما در حال حاضر اینطور نیست که حساب کنم در تولید خلاقه برنامه از کمک او حتما بهره ببرم ضمن اینکه گفتم جاهایی کمک می‌کند.

شما چون یکسال در برنامه هفت برای خودتان زمان گذاشته‌اید دوست دارید بعد از شما چه کسی «هفت» بعدی ادامه دهد؟ از الان روی گزینه‌هایی کار می‌کنید؟

تا دو سه ماه کار نکنم نمی‌توانم با اطمینان به شما بگویم که این کسی است که می‌توانم روی او حساب کنم، الان برای گفتن آن زود است.

کاروکارگر/معاون پرورشی و فرهنگی وزارت آموزش و پرورش تاکید کرد:

مراسم 13 آبان، امسال باشکوه‌تر از گذشته برگزار می‌شود

معاون پرورشی و فرهنگی وزارت آموزش و پرورش اعلام کرد: مراسم سالروز یوم‌الله 13 آبان امسال با شکوه‌تر از سال‌های گذشته برگزار خواهد شد.

http://media.isna.ir/content/Multimedia_pics_1390_8_photo_1966.jpg/4

به گزارش (ایسنا)، دکتر حمیدرضا کفاش ضمن اعلام این خبر اظهار کرد: یوم‌الله 13 آبان‌م، نماد نفی سلطه و تاکید بر استقلال جمهوری اسلامی ایران است که امام راحل (ره) از آن به عنوان «انقلاب دوم» یاد فرمودند و مقام معظم رهبری (مدظله العالی) نیز بر زنده نگه داشتن این روز عظیم تاکیدات ویژه‌ای دارند. وی با بیان اینکه تمامی نیروها و امکانات آموزش و پرورش برای برگزاری باشکوه راهپیمایی 13 آبان بسیج شده‌اند، افزود: براساس مصوبه شورای عالی آموزش و پرورش راس ساعت 10 صبح روز چهارشنبه 13 آبان زنگ «دانش‌آموز و استکبارستیزی» در تمامی مدارس کشور به صدا در خواهد آمد و دانش‌آموزان با اجرای برنامه‌های فرهنگی هنری این روز را زنده نگه می‌دارند.معاون پرورشی و فرهنگی وزارت آموزش و پرورش افزود: امسال راهبرد عزتمندانه دولت تدبیر و امید در موضوع هسته‌ای نیز در کنار سایر برنامه‌ها تبیین و از دستاوردهای انقلاب اسلامی در این عرصه دفاع خواهد شد. معاون پرورشی و فرهنگی و نایب رییس شورای هماهنگی تشکل‌های دانش‌آموزی گفت: تشکل‌های دانش‌آموزی به ویژه بسیج، انجمن اسلامی، سازمان دانش‌آموزی و هلال احمر تمام ظرفیت خود را برای این رویداد مهم بسیج کرده و آماده حضور در برنامه‌های 13 آبان می‌باشند. وی ادامه داد: برنامه‌های 13 آبان به طور منسجم و خودجوش توسط دانش‌آموزان و فرهنگیان سراسر کشور طراحی و اجرا می‌گردد و یقین دارم مراسم 13 آبان امسال با شکوه‌تر از سال قبل اجرا خواهد شد. کفاش اذعان کرد: مردم فهیم ایران اسلامی همیشه به تناسب شرایط انقلاب وارد صحنه شده‌اند و امسال نیز به جهت حساسیت‌هایی که در منطقه وجود دارد استوارتر از گذشته در میدان استکبارستیزی حاضر خواهند شد.گفتنی است براساس گزارش روابط عمومی سازمان دانش‌آموزی جمهوری اسلامی ایران، معاون پرورشی و فرهنگی وزارت آموزش و پرورش در ادامه افزود: برگزاری برنامه‌های فرهنگی در مدارس، غبارروبی و ناثر شاخه‌های گل بر مزار شهدای دانش‌آموز، برپایی ایستگاه‌های صلواتی، برگزاری مراسم بازخوانی خاطرات ماندگار «پیام‌آوران ایثار»، فضا آرایی مدارس و حضور پرشور دانش‌آموزان به ویژه اعضای تشکل‌های دانش‌آموزی از جمله فعالیت‌های آموزش و پرورش در یوم‌الله 13 آبان می‌باشد.

وطن امروز/بررسی نقش موسیقی نامناسب در مسیر زندگی امروز

تخریب روح انسانی در میان اصوات شیطانی

موسیقی در نگاه عام‌ با آوا، لحن و ریتم همراه است. هر صدایی که کودک می‌شنود و یاد می‌گیرد در دایره‌ علم موسیقی جای می‌گیرد. بی‌جهت نیست علمای دین توصیه می‌کنند اولین واژه‌ای که به کودک یاد می‌دهید نام مبارک «الله» باشد، چرا که کودک اگر صدای لطیف بشنود، نرم‌خو، آرام و متفکر می‌شود و اگر لحن خشن و ناموزون بشنود، تندخو و پرخاشگر خواهد شد. موسیقی رایج در این روزگار که با سازهای الکترونیک و ضربه‌ای غربی اجرا می‌شود و بیشتر بر ریتم‌های تند استوار است در نسل نوجوان و خردسال تأثیری غیر از گرایش‌های هیجانی، از بین رفتن تمرکز، بی‌مبالاتی و خشونت ندارد. تحریک هیجان‌های غریزی باعث افزایش روزافزون فساد و روی آوردن به تخلیه‌های روانی کاذب می‌شود، چیزی که نسل جوان امروز ایران با آن دست و پنجه نرم می‌کند. به این امر باید شعرهای بی‌محتوا، پوچ‌گرایانه و خشونت‌بار را نیز اضافه کرد؛ موسیقی‌های اعتراضی که عنصر خشونت را در پررنگ‌ترین وجه آن دارا هستند و ویران‌کننده‌ عواطف انسانی‌اند، روان را آشفته و استرس را به ذهن تزریق می‌کنند و همینطور بسیاری از انواع دیگر موسیقی که هر کدام تأثیر خاص خود را داشته و امروز معضلی برای روان بشر شده است، چنانکه در هر روزنی می‌توان صداهای پُرقدرت موسیقی را از هدفن‌های جوانان حتی با فاصله شنید! موسیقی بی‌محتوا با ریتم تند که تنها صدای کوبیدن آن بر گوش به چشم می‌خورد و از واژه‌هایی استفاده می‌کند که به هیچ‌وجه نمی‌توان به آن شعر گفت و در واقع دشنام‌گویی صرف بر زمین و زمان خواهد بود. تنزل یافتن سطح موسیقی از بیان حقایق عالم، زیبایی‌های هستی به تمایل‌های عاشقانه هم تسخیر هنر است و هم در درازمدت باعث پایین آمدن سطح فکری و فرهنگی جامعه می‌شود و در شکلی گسترده ابتذال را در پی خواهد داشت، مساله‌ای که امروز نه‌تنها در شکل موسیقی‌های زیرزمینی بلکه توسط برخی خوانندگان مجوزدار ارشاد هم به گوش می‌رسد و کیفیت نازل و شعرهای سطحی و آهنگ‌های کپی شده آنها از آثار خارجی برای افراد درگیر با این مقوله آشناست و هر روز بر تعداد خوانندگان و آثار مستهجن این چنینی اضافه می‌شود و هیچ‌گونه حرکتی از سوی مسؤولان فرهنگی جهت مقابله با آن صورت نمی‌گیرد. ترانه‌های رپ و راک و پاپ و معجونی از آنها در شرایطی که هیچ‌گونه نظارت صحیحی از توانایی صدای خواننده و کیفیت اشعار مورد استفاده به عمل نمی‌آید، هر روز بیشتر از گذشته تولید می‌شود.

http://isfictnews.ir/wp-content/uploads/2015/02/online-music.jpg

به طور کلی گسترش و ارائه‌ شعر سطحی، حس‌گرایانه، مادی‌گرایانه و تقلیدی موجب تقلیل حافظه‌ فکری و حسی مخاطبان شده و مانع بزرگی فراروی بالندگی جامعه است. در این میان نقش شبکه‌های ماهواره‌ای ضد اخلاقی در اشاعه ترانه‌های ضدفرهنگی و برگزاری مسابقات فریبنده جایگاه مخرب خود را خواهد داشت و طی سال‌های اخیر کارکرد شبکه‌های ماهواره‌ای بر فضای ایران با تجهیز و افزایش شبکه‌های پخش موزیک شتاب بیشتری گرفته است. در نگاه اول آنچه از این شبکه‌ها به ذهن تداعی می‌شود، شبکه‌ای شاد و سرگرم‌کننده است. چیزی که صاحبان آن ادعا می‌کنند اما برنامه‌سازان این شبکه‌ها با آگاهی از تاثیرات یادشده موسیقی بویژه در جوان‌ترها، به‌صورتی حساب شده ابتذال را به جامعه ایرانی تزریق می‌کنند. در واقع آنها در پوشش سرگرمی و با جادوی موسیقی، تکنیک راهبردی کنترل ذهن را پیاده می‌کنند که در این مقطع حساس زمانی می‌کوشد با رسوخ به ناخودآگاه ذهن مخاطب ایرانی فرهنگ بیگانه را تحمیل کند. گوش‌سپاری به موسیقی مبتذل به واسطه‌ ناسازگاری با فطرت انسانی که طالب آرامش، تفکر و عطوفت است موجب تحریک تمایلات نامطلوب در انسان خواهد شد و او را از کمال باز خواهد گذاشت. این موسیقی با پایین آوردن تمرکز و تعادل روحی بویژه در قشر جوان‌تر؛ نیاز به ریسک کردن، انجام فعالیت‌های ساختارشکنانه‌ اجتماعی، زیاده‌طلبی و خشونت را در او بیشتر می‌کند. بی‌قیدی و بی‌توجهی به آموزه‌های اخلاقی و اجتماعی، گریز از کار و زحمت، افت درسی و نتایج زیانبار اجتماعی آن، تسلیم شدن در برابر هیجان‌های زودگذر و خشونت زبانی که بروز آن در دشنام‌گویی است، بخشی دیگر از اثرات مخرب موسیقی غیراخلاقی است. بی‌توجهی به موسیقی ارزنده چنانچه بدین منوال ادامه پیدا کند و رشد ترویج موسیقی غربی با این سرعت پیش برود افزون بر نابودی بسیاری از مؤلفه‌های فرهنگی وابسته به موسیقی ایرانی، موجب ترویج تباهی و نابسامانی اجتماعی در جامعه خواهد داشت و از این رو نیاز است مسؤولان مربوط با نگاهی متعهدانه به این موضوع بنگرند، مساله‌ای که متاسفانه به جای برخوردی قاطعانه به شکلی دیگر و از طریق رونمایی از صداهای زنانه در محافل هنری رخ‌نمایی کرده است! تا معضلی دیگر در عرضه صداهای گمراه‌کننده پیش ‌آید. تکخوانی زنان در کنسرت‌ها و همخوانی بانوان با پروژه‌های مختلف و عدم برخورد با گروه‌های موسیقی زنانه در خارج از کشور که به شکلی مغایر با فرهنگ این مرز و بوم صورت گرفته است، مسائلی است که در سال‌های اخیر واکنش‌های بسیاری از متعهدان به فرهنگ اصیل این دیار را به دنبال داشته است و نیاز به بررسی و تامل بیشتری در این‌باره وجود دارد.


منبع: بولتن نیوز

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۲:۳۲ - ۱۳۹۴/۰۸/۱۳
0
0
دمت گرم بولتن عزيز
نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین