مسلما اعلام نتایج چنین نظرسنجی هایی علاوه بر اینکه به لحاظ علمی جایگاهی ندارد، می تواند آثار سوء دیگری را هم در پی داشته باشد. از جمله اثراتی که در پی انتشار این نتایج می تواند به همراه آید این است که به طور غیر مستقیم رفتار ناپسند عصبانیت را القا می کند.
گروه سبک زندگی: موسسه گالوپ در آخرین نظرسنجی خود، مردم ایران را در کنار مردم عراق و کامبوج، عصبانی ترین مردم دنیا معرفی کرده است. شاید در نگاه اول از دانستن این مطلب نگران شوید، اما برخی کارشناسان معتقدند نمی توان به نتایج چنین نظرسنجی هایی اعتماد کرد. سوالاتی که در این نظرسنجی مطرح می شود، آنچه به عنوان معیار عصبانیت ملاک قرار گرفته است، نمونه آماری که مورد ارزیابی قرار گرفته و... همگی از نظر این کارشناسان محل تردید و اشکال است. آنچه که در پس پرده چنین نظرسنجی هایی وجود دارد، چندان دغدغه ما نیست اما قریب به اتفاق کارشناسان اذعان دارند که مسائلی از این دست که با درونیات و احساسات مردم در تماس است را باید با دقت و تامل بیشتری مورد ارزیابی قرار داد؛ و نیز به طور اخص درباره چنین صفاتی مثل عصبانیت که انتشار آن می تواند تاثیرات مهمی در روان مردم همان جامعه و جوامع بین المللی نسبت به آن داشته باشد.
به گزارش بولتن نیوز، درباره اعتبار نظرسنجی موسسه گالوپ و تاثیرات انتشار نتایج آن با دکتر جعفر بای، آسیب شناس اجتماعی و رئیس سابق اداره اجتماعی قوه قضاییه به گفتگو نشستیم.
• اساسا به نتایج نظرسنجی اخیر موسسه گالوپ، مبنی بر اینکه ایرانیان جزو عصبانی ترین مردم دنیا هستند، تا چه میزان می توان اعتماد کرد؟
گالوپ موسسه ای است که اگرچه بسیاری از افراد، تحقیقات آن را معتبر می دانند اما من در مورد چنین نتایجی به لحاظ اساس علمی و بنیان کاری آن مردد هستم.
• چرا؟
اولین نکته ای که ما را به سمت شک بر نتایج این نظرسنجی درباره عصبانی بودن مردم ایران هدایت می کند این است که برای مطالعات اجتماعی و تحقیقات میدانی نمی توان سطحی و ساده عمل کرد. در ارتباط با مسایلی از این دست که با احساسات و موارد فردی و درونی انسان سر و کار دارد، حتی در درون یک کشور با یک نمونه گیری آماری ساده، با هر روشی هم که انجام شده باشد، نمی توان یک نتیجه گیری کلی و نسخه ملی برای آن پیچید. حتی برای یک کشور هم باید نمونه گیری های متنوع و متکثر داشته باشیم تا بتوانیم جمع بندی تام و نتیجه گیری کامل را به عنوان یک یافته پژوهشی اعلام کنیم. کاری که این نظرسنجی در طی تحقیق خود آن را رعایت نکرده و برای پژوهش در سطح دنیا به یک نمونه اکتفا کرده است. برخلاف برخی افراد که این موسسه را بسیار معتبر، علمی و مافوق می دانند، با این رویکرد و اعلام نتایجی که در نظرسنجی اخیر خود داشته و ایران را یکی از عصبانی ترین مردم دنیا معرفی کرده است، به نظر من می توان به جایگاه علمی این موسسه مشکوک شد. من به شخصه این نتایج را قبول نداشته و صحت آن را رد می کنم.
• در این نظرسنجی، اتفاقا ایران در کنار عراق که با درگیری های مختلفی از جمله برخورد با گروه داعش و جنگ رو به روست، قرار گرفته است.
نکته این است که متاسفانه در اروپا و آمریکا دانش جغرافیایی و اطلاعات سیاسی مردم بالا نیست و معمولا عراق و ایران را به واسطه نوع نگارش کلمه، یک کشور می دانند. یعنی چون در زبان لاتین ایران و عراق تقریبا شبیه هم نوشته می شود و به لحاظ جغرافیایی به هم نزدیک هستند آن ها را یک کشور می دانند. جالب است که توده و عوام مردم هنوز اطلاعات دقیقی بر جغرافیای جداگانه ایران و عراق ندارند و نمی دانند که ایران و عراق دو کشور جداگانه هستند. موسسه گالوپ مسلما نباید اینگونه باشد که عوامانه رفتار کند و ایران و عراق را مثل عامه مردم غرب یک کشور بداند و ویژگی های جداگانه دو کشور را از هم جدا نداند. بنابراین نمی توان مطالعه مشترکی را بین این دو کشور بیان کرد. ایران و عراق تفاوت های فراوان نژادی، فرهنگی، قومیتی، اجتماعی، سیاسی و... دارند. سرنوشت مشترک و روند مشابهی بین ایران و عراق وجود ندارد که بخواهند نسخه این چنینی ارائه کنند. من روی اساس این مطالعه، شیوه تحقیق و پژوهش و روش های کاری آن نقد علمی دارم. از نتیجه این تحقیق هم پی می بریم که موضوع نشاط، عصبانیت و... که در لایه های درونی انسان ها نهفته است و یک امر پیچیده ذاتی و درونی شده است را نمی توان با یک نظرسنجی سطحی و ساده مورد آزمون قرار داد. این ها اشکالات وارد بر این تحقیق است که هیبت علمی و جایگاه موسسه را زیر سئوال می برد. اعتبار این موسسه که خیلی هم مدعی است با این نتیجه حداقل نزد ایرانیان زیر سئوال رفت. قطعا جامعه شناسان عراقی هم مثل جامعه شناسان و متفکران ایران، بررسی های مشابه بر این نتیجه گیری خواهند داشت.

• به هرحال نتایج این نظرسنجی، فارغ از غیر علمی بودن آن، منتشر شده است. انتشار نتیجه این نظرسنجی چه تاثیراتی بر جامعه ایران و جوامع بین الملل نسبت به ایران خواهد داشت؟
مسلما اعلام نتایج چنین نظرسنجی هایی علاوه بر اینکه به لحاظ علمی جایگاهی ندارد، می تواند آثار سوء دیگری را هم در پی داشته باشد. از جمله اثراتی که در پی انتشار این نتایج می تواند به همراه آید این است که به طور غیر مستقیم رفتار ناپسند عصبانیت را القا می کند. یعنی به نوعی تبلیغ منفی و تجویز رفتار عصبانیت، بدخلقی و... در جامعه است. در حقیقت این نظرسنجی چون علمی نیست، به شکل نامرئی و غیر مستقیم رفتاری را تقویت و اندیشه ای منفی را بارور می کند. به علاوه از این نتیجه گیری ها می توان دانست که برخی موسسات به دنبال اهدافی هستند. البته نمی خواهیم بر این موسسه انگ بزنیم که به دنبال اهداف سیاسی خاص و ویژه خود است اما قطعا چنین اعلام نتیجه ای بازتاب های روانی خاصی را هم در جامعه ایران و هم در سطح بین الملل در پی دارد. اگرچه در جوامع بین الملل شناخت نسبی از ایرانیان و منش آنان وجود دارد اما همانطور که گفتم دانش در این زمینه و در بین عامه مردم اندک است. بنابراین ممکن است مردم کشورهای دیگر تحت تاثیر این نتایج غیرعلمی قرار گرفته و تصور نادرستی در ذهن خود از مردم ایران داشته باشند.
• احتمالا تقویت ترس از ایران و ایرانی. درست است؟
باید بگویم نتایج این چنینی نمی تواند تاثیر نگران کننده ای بر قضیه ترس از ایران داشته باشد اما بی تاثیر هم نیست. مهمترین نکته ای که وجود دارد این است که به طور غیرمستقیم تفکری القا می شود که ایرانیان شاد نیستند، عصبانی و ناراحت هستند و... این موضوع می تواند بازتاب هایی در سطح جهان داشته باشد. حداقل تاثیری که انتشار مطالب نادرست این چنینی دارد این است که مردم کشورهای دنیا ایران و مردم آن را آنگونه که هست و به درستی نمی شناسند و با تکیه بر اطلاعات ناقص راجع به آن تصور خواهند کرد.
• کارشناسان کشور در برابر عدم صحت علمی این نتایج باید چه واکنشی داشته باشند و آیا لازم است که عدم اعتبار آن را به نقد بکشند؟
مسلما باید نتایج چنین نظرسنجی هایی را در قالب میزگرد و نشست و با حضور برجسته ترین اساتید این دانش مورد نقد قرار داد. حتی باید خود عناصری که چنین نتیجه ای را به دست آورده اند هم حضور داشته باشند و نقد علمی انجام شود. نمی شود که موسسه ای نتیجه ای را بیان کند و دیگران هم آن را پذیرفته و سرلوحه کار خود قرار دهند. باید در خصوص آن نقد و نظر داده شود. ما روی اساس و بنیان این نتیجه گیری حرف داریم. انتشار این مسئله در افکار عمومی مردم قطعا بی تاثیر نیست. باید روی این قضایا مراقبت و دقت خاصی داشت و نمی توان به سادگی از کنار آن گذشت. باید به طور دقیق عنوان شود که این نظرسنجی کدام نمونه از مردم را مورد ارزیابی قرار داده و آن را به کدام جامعه تعمیم داده است. اصولا سوالاتی که در این نظرسنجی مطرح شده، مصداق عصبانیت است یا خیر؟ همه اینها باید مورد بررسی کارشناسان قرار گیرد و راجع به آن بحث شود.
• صرف نظر از نتایج نظرسنجی موسسه گالوپ، آیا اساسا این بحث که ایرانیان شاد نیستند را قبول دارید؟
آنچه که وجود دارد این است که اساسا روی شاخص های شادی و سرور بحث وجود دارد. باید بدانیم تعریف ما از شادی چیست تا بدانیم آیا مردم شادی هستیم یا خیر. کشور ایران به دلیل شرایط خاص خود، موقعیت و اهمیتی که دارد، مسلما با بحران ها و ناملایماتی چه در داخل و چه از سمت فشارهای بین المللی رو به رو است. این مسائل همگی می تواند در روحیات مردم تاثیر گذار باشد. به خصوص که مردم ایران مردم فهیم و آگاهی هستند و از مسائل و اتفاقات روز جامعه خود اطلاعات دارند. مسلما نمی توان گفت مردم ایران تحت تاثیر مسائل قرار نمی گیرند و شاد هستند اما اینکه بگوییم مردم ایران عصبانی ترین مردم دنیا هستند، غیرعلمی و غیرمنطقی است. یعنی اگرچه شاید مردم ایران به دیل مشکلات خاص خود شاد نباشند، اما نمی توان با یک نظرسنجی نتیجه گرفت جزو عصبانی ترین مردم دنیا هستند.
• این شاد نبودن مردم ایران از کجا نشات می گیرد؟
نکته اول این است که ذات مردم ایران طوری است که با مسائل سطحی و پیش پا افتاده ابراز شادمانی نمی کنند. شاد کردن ملت ایران سخت است و این موضوع به ذات ایرانیان بر می گردد. اگرچه نقش مسائل اجتماعی و مشکلات را هم نمی توان نادیده گرفت اما مثلا شاید بتوان ایران را با کشوری مثل هند مقایسه کرد. اصولا هندی ها اقوامی هستند که با کوچکترین تکانه عصبی، شاد می شوند. عناصر ناراحت کننده هم در جامعه آن ها کمتر است. این شاد بودن در حالی است که مسائل اقتصادی هند در وضعیت بدی است، اختلاف طبقاتی بیداد می کند و مشکلات زیادی دارند. اما می بینیم که مردم هند با کوچکترین کنشی، واکنش شادی را نشان می دهند. این قضیه در ایران به شکل مردم هند دیده نمی شود و شاد بودن مردم ایران سطحی و ساده نیست. برای شاد کردن مردم جامعه ایران باید تخصصی ورود پیدا کرد. خیلی باید حرفه ای عمل کرد تا احساسات اصطلاحا یخ زده ایرانی ها را باز کنیم و به نشاط و شادمانی وادار کنیم. اما هیچ یک از این سخنان به این معنی نیست که ایران در دنیا عصبانی ترین مردم را داشته باشد.
نکته بعد این است که ما در حافظه تاریخی خود ملتی هستیم که وقایع تاریخی تلخ و ناگوار زیادی دارد. این موضوع هم می تواند تاثیر خاص خود را داشته باشد. باید بدانید اتفاقات تاریخی فقط در مقطع خود اثرگذار نیست. همه حوادث تاریخی آثار دراز مدتی دارند که این تاثیرات بعد از زمان وقوع به نسل های بعدی هم کشیده می شود. اتفاقات و حوادثی که در تاریخ ایران وجود داشته نتایجی را به همراه آورده که آثار آن را در اکنون هم می توان مشاهده کرد. به عنوان مثال اگر اقدامات شخصی مثل امیرکبیر در تاریخ ما نبود قطعا اکنون سرنوشت دیگری پیدا می کردیم. یا اگر ایران در طول تاریخ اینقدر درگیر جنگ نبود، سرنوشت دیگری داشت. این است که هر حادثه ای، نه تنها همان مقطع زمانی را تحت تاثیر قرار می دهد بلکه بر سرنوشت آینده آن کشور هم تاثیرگذار است. از این جهت وقایع تاریخی ایران مایه حزن و ناراحتی را بیشتر در خود دارد که می تواند بر روحیات مردم تاثیرگذار باشد. به همین خاطر هم مردم ایران اندکی دچار ناراحتی یا عصبانیت هستند.
• در این میان رسانه ها که با توده مردم در ارتباط هستند، چه نقشی ایفا می کنند؟
مسلما نقش رسانه ها را در این زمینه نمی توان نادیده گرفت. خود اصحاب رسانه بهتر از هر طیفی می دانند که افکار عمومی با چه ظرافتی تحت تاثیر قرار می گیرد و با چه میزان دقتی باید با آن برخورد کرد. اگر رسانه ها را تحلیل محتوا کنیم می بینیم که موضوعات حزن انگیز به مراتب بیش از مسائل شادکننده مطرح می شود. اخباری که در رسانه ها منتشر می شود بیشتر جان مایه غم و غصه دارد تا موضوعات نشاط آور. کافیست یک روز اخبار رسانه ها را پیگیری کنید؛ می بینید که بیشتر مسائل موجب نگرانی و عصبانیت است. از اخبار زلزله و گرانی گرفته تا شیوع بیماری ها و... مثلا برخی افراد قرار است از لیست یارانه ها حذف شوند، آلودگی هوای فلان شهر خطرناک است، فلان شهر در معرض سیل است و... محتوای اخبار رسانه ها معمولا همین ها است. این موج هایی که درباره موضوعات خاص روز در بین مردم به وجود می آید، نگرانی و عصبانیت ایجاد می کند.
مردم هر آن منتظر اتفاقات ناگوار و اخبار نگران کننده هستند. تمام اینها موج غم و غصه را بر اعصاب و روان مردم تلنبار می کند. اگر نظری هم برسریال ها و فیلم های سینمایی داشته باشید متوجه می شوید که اکثرا موضوعات نگران کننده، غمگین و استرس زا هستند. درست است که این اخبار و فشارها از سوی یک مقام مسئول گفته می شود و صحت دارد اما موضوع به همین جا تمام نمی شود. این اثر آنقدر عمیق است که در تمام تصمیمات، موضع گیری ها و واکنش های مختلف مردم تاثیر می گذارد. بنابراین اصحاب رسانه باید مراقبت های ویژه ای در این زمینه داشته باشند. افکار عمومی بسیار ظریف است و ویژگی های خاص خود را دارد. به همین دلیل باید نیاز سنجی های درستی در این زمینه داشته باشیم و نیازهای اجتماعی مردم را خصوصا در مباحث مربوط به شادی درست تنظیم کنیم. حتما باید با برنامه های ویژه و خاص به دنبال تقویت رفتارهای مثبت اجتماعی باشیم.
• این برنامه های تقویتی برای رفتارهای مثبت می تواند به عنوان راهکاری برای پاسخ به نظرسنجی های غیرعلمی مشابه مورد اخیر موسسه گالوپ باشد؟
البته بی تاثیر نیست. قطعا ما می توانیم یک واکنش درست و دقیق نسبت به نتایج این نظرسنجی ها داشته باشیم. ایران باید ثابت کند که یک قوم نادان و غیر علمی نیست و هرچیزی را که دیگران نشخوار کنند، نمی پذیرد. ما باید واکنشی داشته باشیم که نشان دهیم این نتایج به لحاظ علمی مشکل دارد. ایرانی یک قوم فکور، اندیشمند، توسعه یافته و دانا است که به سادگی تسلیم این نوع یافته های غیر علمی غیر استاندارد و غیر منطقی نمی شود. اینکه عصبانی ترین باشیم یک بحث است اما اینکه با وجود تمام مشکلات چندان شاد نیستیم یک بحث دیگر است. با مردم ایران باید با دلیل و مدرک مستدل صحبت کرد زیرا ایرانی فکور است و هر مطلبی را بدون اعتبار علمی نمی پذیرد. مردم ایران مثل بسیاری از کشورهای دیگر به دلیل مشکلاتی که دارد ممکن است جزو شادترین مردم قرار نگیرد، اما اینکه عصبانی ترین مردم دنیا، مردم ایران هستند را باید با دلیل و مدرک علمی انتشار دهند.
سارا میرشجاعی - هفته نامه رخداد گیلان