کد خبر: ۲۷۸۱۵۶
تاریخ انتشار:

عصر يخبندان؛ اقيانوسي که عميق نيست!

مریم خسروی: در فيلم هاي  کيايي  شاهد حضور کاراکترهاي مختلف و داستانک هاي مجزا بوده ايم اما اين بار در «عصر يخبندان» از انسجام روايتي فيلم هاي گذشته خبري نيست. «عصر يخبندان» چهارمين فيلم از کارنامه کارگردان جوان سينماي ايران، مصطفي کيايي است. اين فيلم نيز مانند آثار پيشين وي در گونه اجتماعي و با دغدغه اتفاقات و تحولات و معضلات شهري و جامعه شناختي توليد شده است. کيايي کارگرداني جوان اما صاحب سبک است. نبض درام اجتماعي را در دست دارد. 

عصر يخبندان؛ اقيانوسي که عميق نيست!

فيلم هاي کيايي داستان هاي ساده و تاحدي تکراري دارند اما آنچه فيلم هاي کيايي را از ساير آثار مشابه با کيفيت هاي نازل تر متمايز مي کند تسلط اين کارگردان جوان بر مضامين اجتماعي و قلم بسيار خوبش در نوشتن فيلمنامه و بخصوص ديالوگ نويسي است.

عصريخبندان، تازه ترين فيلم کيايي نيز مانند ساير آثار وي فيلمي اجتماعي با رگه هايي از کمدي است. اين فيلم روايتگر زندگي زن و شوهري است که پس از 12 سال زندگي مشترک و داشتن يک فرزند، روابطشان به سردي کشيده است. زن که از وضعيت موجود ناخرسند است، براي فرار از شرايط رو به مواد مخدر و رابطه با مردي متمول و تازه به دوران رسيده به نام فريد مي آورد و...بزرگ ترين دستاورد کيايي به عنوان نويسنده فيلمنامه و کارگردان پس از شناخت مخاطب امروزي توان مقابله اش باخط قرمزها به نحوي است که باعث ايجاد حساسيت و در نهايت منجر به مميزي نشود. سوژه همه فيلم هاي اين کارگردان به گونه اي ملتهب و مستعد جرح و تعديلند اما به واسطه زيرکي و تيزبيني  فيلم هاي وي هم موفق به طرح مسئله مي شوند و هم به سلامت از زير نظر مسئولين و منتقدان ردشده و به سلامت به مرحله اکران مي رسند! کيايي در فيلم «ضد گلوله» به سراغ يک قاچاقچي فيلم و موسيقي رفت، با فيلم «خط پايان» به سراغ آقازاده ها و رانت خوارها رفت و حالا در «عصريخبندان» شکلي عريان از عواقب اعتياد مدرن و بي بند و باري در روابط و خيانت زن وشوهرها به هم را نشانه رفته است. کيايي مي داند از چه مسيري روايتگر سوژه هاي داغ و اجتماعي روز باشد و چگونه مماس باخط قرمز هاي اين قصه هاي ملتهب و حساسيت برانگيز حرکت کند. اينکه کارگرداني هم دغدغه مخاطب داشته باشد و هم توان طرح مسائل و معضلات روز اجتماعي را در قالب درام هايي که براي مخاطب در کنار گزنده بودن، جذاب باشند در سينماي مخاطب گريز و تکراري اين سال ها جاي اميدواري است. کيايي دقت خوبي در نوشتن فيلمنامه دارد و براي فيلم هايش زحمت کشيده و توليد پر وسواسي دارد. در نظر داشته باشيد فيلم هاي کيايي هيچ کدام آثار راحتي نيستند، معمولا پر کاراکتر هستند و پر از لوکيشن هاي خارجي .حُسن ديگر فيلم هاي کيايي و بخصوص فيلم «عصر يخبندان» دقت کارگردان در انتخاب گروه بازيگران است. بازيگران در فيلم «عصريخبندان» کاملا مطابق با نقش و ويژگي هاي کاراکترها انتخاب شده اند. مهتاب کرامتي در اين فيلم نقش زني معتاد به شيشه را بازي مي کند که با ساير معتادهاي معمولا درب و داغان فيلم هاي ايراني با سروشکل هاي آشفته و بازي هاي اغراق شده فاصله زيادي دارد. سحر دولتشاهي به بهترين شکل  نقش دختر از راه به در شده شهرستاني را که در هيولاي شهر تهران بلعيده شده است،  بازي مي کند. محسن کيايي مثل هميشه خوب است و بهرام رادان در نقش آقازاده هوسران و متمول به خوبي از پس ايفاي نقش سختش بر آمده است.در کنار اين محاسن اما«عصريخبندان» چند ايراد کلي دارد که يکي از آنها روايت هاي پراکنده و نداشتن خط داستاني مشخص است. در فيلم هاي ديگر کيايي هم شاهد حضور کاراکترهاي مختلف و داستانک هاي مجزا بوده ايم اما اين بار از انسجام روايتي فيلم هاي گذشته خبري نيست. مشکل ديگر فيلم، پايان بندي هاي متعدد آن است به طوري که مخاطب دست کم سه بار در دقايق انتهايي فيلم با فينال هاي متعدد روبه رو مي شود. «عصر يخبندان» در زمينه کارگرداني قدمي رو به جلو براي کيايي محسوب مي شود اما در زمينه نگارش فيلمنامه در حد و اندازه هاي «خط ويژه» و حتي «ضد گلوله» نيست. کيايي تمام تلاشش را براي طرح مسائل اجتماعي روز مي کند اما داستانک هاي پراکنده اش ذهن مخاطب را درگير نمي کنند و توان اثر گذاري عميق را ندارند.

منبع: روزنامه رسالت

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین