کد خبر: ۲۷۷۲۳۴
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار:
مگه میشه؟ مگه داریم؟

نگاهی به سریال‌های ماه رمضان از جنبه‌ی آموزش و تأثیر فرهنگی

در یكی دیگر از اپیزود‌های این كارتون دوست‌داشتنی سیلی عظیم وارد شهر می‌شود و همه چیز را در مسیر خود می‌شوید و نابود می‌كند. سیل هم با رسیدن به چراغ راهنمایی تا سبز شدن آن منتظر می‌ماند و بعد به حركتش ادامه می‌دهد.

به گزارش بولتن نیوز به نقل از ماهنامه سینمایی فیلم، تلویزیون به عنوان پر‌مخاطب‌ترین رسانه‌ی جمعی وظایف فراوانی بر عهده دارد. مخاطبان تلویزیون از سنین گوناگون و طبقات مختلف اجتماعی جامعه هستند كه تلویزیون روی هر كدام از آن‌ها می‌تواند تأثیرگذار باشد. حالا وظیفه‌ی مسئولان و تولیدكنندگان برنامه‌های تلویزیونی چیست؟ آیا فقط باید ساعاتی از اوقات بی‌كاری مخاطبان را پر كنند؟ یا این‌كه در كنار سرگرمی و شادی می‌توان به نتایج بهتری هم رسید؟
یكی از وظایف تلویزیون آموزش است. برای این آموزش نیازی نیست برنامه‌هایی ساخته شوند كه به شكل مستقیم یك مسأله را آموزش دهند و گوشزد كنند. به تجربه ثابت شده است كه آموزش مستقیم معمولاً به نتیجه‌ی دلخواهی منجر نمی‌شود. در این میان چه‌قدر برنامه‌ها و سریال‌های جذاب و پر‌مخاطب می‌توانند در فرهنگ‌سازی و آموزش مؤثر باشند؟ مثلاً سریال‌هایی كه در ایام نوروز و ماه رمضان هر شب و در ساعات مشخصی پخش می‌شوند قدرت بسیاری دارند؛ سریال‌هایی كه در این ایام هر شب مردم را در ساعات مشخصی دور هم جمع می‌كنند تا لحظاتی را به تفریح و شادی بگذرانند. به‌خصوص یكی‌دو مجموعه‌ی بسیار موفق كه در سال‌های اخیر پخش شده‌اند و محبوبیت بسیاری بین مردم به دست آورده‌اند؛ سریال‌هایی كه شخصیت‌های‌شان دوست‌داشتنی و تكیه‌كلام‌های‌شان ورد زبان مردم شده است. آیا سیاست‌گذاران این برنامه‌ها به عمق تأثیر این برنامه‌ها در بین مردم واقف هستند؟ آیا سعی كرده‌اند از محبوبیت این شخصیت‌ها و مجموعه‌ها برای آموزش درست استفاده كنند؟

سریال پایتخت كه فصل چهارم آن این بار در ماه رمضان روی آنتن رفت، از سریال‌های پر‌بیننده و محبوب این سال‌های صداوسیماست كه تمام شخصیت‌های اصلی و ثابت آن برای مردم شناخته‌شده‌اند. در اولین قسمت سریال وقتی نقی (محسن تنابنده) به همراه همسرش (ریما رامین‌فر) به بیمارستان مراجعه می‌كنند روی دیوار بیمارستان و درست در پشت سر نقی پوستری به دیوار نصب شده كه مردم را به داشتن فرزند بیش‌تر تشویق می‌كند. پوستری كه از زبان كودكان گفته می‌شود: «ما را از داشتن خواهر و برادر محروم نكنید.» مسلماً وجود این پوستر درست در پشت سر محبوب‌ترین شخصیت سریال نمی‌تواند اتفاقی و تصادفی باشد. البته از این دست تبلیغات در سریال‌ها و برنامه‌های محبوب در سراسر جهان دیده می‌شود؛ مانند كالاها و محصولات مختلفی كه مستقیم یا غیر‌مستقیم در برنامه‌ها تبلیغ می‌شوند، از جمله تبلیغات شركت تاژ كه به عنوان اسپانسر فصل چهارم سریال شناخته می‌شود. اما آیا به همان اندازه كه سازندگان سریال پایتختبه سفارش‌ها توجه كرده‌اند به سایر مسائل تأثیر‌گذار بر فرهنگ اجتماعی نیز توجه داشته‌اند؟ در قسمت‌های بعدی پایتخت بارها دیدیم كه نقی و ارسطو (احمد مهران‌فر) بدون كلاه ایمنی دوپشته موتورسواری می‌كنند و البته در صحنه‌ی دیگری ارسطو به همراه مادرش و دختری كه مادرش را تا ایستگاه همراهی كرده سوار بر موتور و این بار سه‌پشته حركت می‌كنند و البته باز هم بدون كلاه ایمنی. پلیس راهنمایی‌ورانندگی همیشه و البته به‌حق روی این مسأله حساسیت زیادی داشته است و تبلیغات بسیاری در مورد حركت با كلاه ایمنی انجام داده كه باید به یك فرهنگ همگانی تبدیل به شود. بنابراین این عمل بی‌احترامی قانون است و بی‌اعتنایی به جان سرنشینان. در قسمت‌های بعدی سریال نیز بارها شاهد موتورسواری نقی و ارسطو بودیم که متأسفانه در هیچ‌كدام از این موارد خبری از كلاه ایمنی نبود. شخصیت‌های این سریال بسیار محبوب‌اند. هر عملی از سمت آن‌ها كه منجر به فرهنگ‌سازی شود تأثیر بسیاری در سطح جامعه دارد. كاش در كنار سفارش‌های اسپانسر حواس سازندگان مجموعه به این نكات آموزشی نیز باشد.

درد
سرهای عظیم۲ در ادامه‌ی مجموعه‌ی اول ساخته شده و تقریباً تمام شخصیت‌های سری اول در این قسمت نیز حضور دارند. در یكی از قسمت‌های ابتدایی سریال، نوزادی در صندلی عقب اتومبیل پیدا می‌شود. بهار (الناز حبیبی) و جواد عزتی به سمت مقصدی در حركت‌اند. از همان ابتدا نیز بهار كه در صندلی جلو نشسته كمربند ایمنی خود را نبسته است. آن‌ها بعد از این‌كه متوجه نوزاد می‌شوند، بهار بچه را بغل كرده و هم‌چنان به حركت‌شان ادامه می‌دهند؛ یعنی هم‌چنان با نوزادی در بغل روی صندلی جلو و بدون بستن كمربند ایمنی. ظاهراً و طبق قانون، نشستن كودكان زیر دوازده سال در صندلی جلو ممنوع است. حالا وقتی نوزادی در دست داریم و بدون بستن كمربند ایمنی (البته حتی با بستن كمربند ایمنی نیز این عمل هیچ توجیهی ندارد) در صندلی جلو می‌نشینیم و با نامزدمان دعوا می‌كنیم هیچ توجیه منطقی برای این عمل وجود ندارد. به نظر می‌آید سازندگان مجموعه هیچ هدف خاصی نداشته‌اند. در واقع هدف این نبوده كه شخصیت دختر را بی‌فرهنگ یا هنجار‌شكن و بی‌قانون نشان بدهند. نكته‌ی اصلی این صحنه این مسأله است كه اصلاً كسی به فكرش نرسیده است که این كار یك عمل خطرآفرین برای نوزاد است و سكانس را روی عادت و فرهنگ غلط جاافتاده گرفته و رفته‌اند. انگار كسی حواسش به این تأثیرهای فرهنگی نیست.

ماه عسل، برنامه‌ای كه حالا عمر آن به بیش از یك دهه می‌رسد و تماشاگران ثابت بسیاری دارد، امسال و در نخستین قسمتش زوج میهمانی را دعوت كرده بود كه پسر برای نشان دادن علاقه‌اش به همسر خود از بالكن خانه به پایین پریده بود. البته عكس‌العمل‌ها به این اتفاق و دعوت به‌سرعت روی داد و از فردای همان روز بحث‌های بسیاری در روزنامه‌ها و شبكه‌های اجتماعی در مورد قسمت نخست ماه عسل درگرفت؛ بحث‌هایی كه اغلب مخالف این گونه دعوت‌ها و اتفاق‌ها بودند. پخش چنین موضوعی چه‌قدر درست به نظر می‌رسد؟ اصلاً هدف از دعوت این زوج جوان چه بوده است؟ اصلاً چنین كاری از سوی یك انسان بالغ و عاقل كار درستی است؟ این عمل یك حركت غیرعادی است؛ یك جور نمایش دوست داشتن و علاقه‌مندی. یك جور شو گذاشتن؛ و فكر نمی‌كنم از سوی هیچ جامعه‌شناس و البته روان‌شناسی مورد تأیید قرار بگیرد. حتماً راه‌های بهتری برای ابراز محبت و عشق به همسر وجود دارد. پرسش این‌جاست که انتخاب این موضوع به عنوان اولین قسمت از برنامه‌ای پربیننده بر اساس چه منطق و اصولی است؟ آیا موضوع‌های چنین برنامه‌هایی توسط یك تیم زبده‌ی روان‌شناسی و جامعه‌شناسی مورد بررسی قرار می‌گیرند؟ و اگر این گونه است چرا در این مورد خاص دقتی به خرج نداده‌اند؟

تكمله: آموختن مسائل از باب اسفنجی!
در یكی از اپیزود‌های كارتون باب اسفنجی هیولایی به شهر بیكینی باتم حمله می‌كند و مردم شهر از دست او فرار می‌كنند. جمعیت در حین فرار به چهار‌راهی می‌رسند كه هم‌زمان با ورود آن‌ها چراغ راهنمایی قرمز می‌شود. جمعیت با همان استرس و تشویش تا سبز شدن چراغ می‌ایستند و بعد به فرارشان ادامه می‌دهند. در ادامه وقتی هیولا به چهار‌راه می‌رسد چراغ قرمز می‌شود. هیولا هم تا سبز شدن منتظر می‌ماند و بعد از سبز شدن چراغ به تعقیب مردم ادامه می‌دهد. در یكی دیگر از اپیزود‌های این كارتون دوست‌داشتنی سیلی عظیم وارد شهر می‌شود و همه چیز را در مسیر خود می‌شوید و نابود می‌كند. سیل هم با رسیدن به چراغ راهنمایی تا سبز شدن آن منتظر می‌ماند و بعد به حركتش ادامه می‌دهد.

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
حسین
|
Iran, Islamic Republic of
|
۰۸:۴۸ - ۱۳۹۴/۰۵/۰۱
0
0
سلام ، ریختن پیت نفت بر روی خود و اقدام به خودسوزی برای گرفتن حق خود، در سریال پاینخت 4 بد آموزی ندارد؟
نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین