همزمان با اعلام برندگان جوایز اصلی دوسالانه ونیز، هنرمندان سوری، الجزایری و آلمانی مورد تقدیر ویژه قرار گرفتند و این درحالی است که «محمدرضا شجریان» و «اصغر فرهادی» با حضور در نمایشگاه سالانه تصویرگری-نقاشی با موضوع محیط زیست در فرهنگسرای نیاوران از آن بازدید کردند و طی حکمی مدیر جدید موزه ملی ایران نیز منصوب شد.
گروه هنرهای تجسمی، نمایشگاه هنری معاصر دوسالانه ونیز برندگانش را شناخت
و جوايز اصلی خود را به جمهوری ارمنستان و آدریان پایپر هنرمند آمریکایی
اهدا كرد.
به گزارش
بولتن نیوز، جوایز اصلی نمایشگاه هنری معاصر دوسالانه ونیز برندگانش را شناخت، تقدیر ویژه بیینال ونیز از هنرمندان سوری، الجزایری و آلمانی، بازدید محمدرضا شجریان و اصغر فرهادی از دومین نمایشگاه سالانه تصویرگری – نقاشی با موضوع محیط زیست در گالری شماره یک فرهنگسرای نیاوران، گفتگو با کیوان ساکت و علیرضا مجابی دربارهی ایدهی برپایی دومین پرفورمنس رنگارنگ و نحوهی اجرای آن و همچنین معرفی مدیر جدید موزه ملی،
سرخط اخبار«بولتن هنرهای تجسمی» امروز بیست و یکم اردیبهشت ماه را به خود اختصاص میدهند.
شیر طلایی دوسالانه ونیز به ارمنستان و آدریان پایپر رسید
در مراسم اهدای جوایزی که همزمان با افتتاح دوسالانه ونیز برگزار شد، داوران از ارمنستان در بخش همکاری ملی تجلیل و آن را از میان ۸۹ ورودی دیگر به عنوان برنده انتخاب کردند.
هیات داوران بینالمللی در اشاره به نمایشی که بر پایه پراکندگی و تبعید ساخته شده بود، اعلام کرد: «در سالی که نمایانگر پیشرفت بزرگی برای مردم ارمنی بود، این غرفه نشانگر گسترش پیوند مشترک و ارتباطات میانفرهنگی است».
این جایزه تنها چند روز بعد از سالگرد ۱۰۰ سالگی کشتار جمعی ارمنیها توسط نیروهای ترک امپراتوری عثمانی اهدا شده است؛ کشتاری که ترکیه امروزی از نسلکشی خواندن آن سر باز میزند.
شیر طلایی بهترین هنرمند در نمایش بینالمللی به آدریان پایپر هنرمند متولد آمریکا رسید. این هنرمند که در برلین زندگی و کار میکند، اثری را خلق کرد که در آن میزهای پذیرایی چیده شدهاند و از شرکتکنندگان خود میخواهند به یکی از سه قانون موجود متعهد شوند. یکی از قانونها این است: «همیشه بیش از حد گران خواهم بود که بتوانید مرا بخرید.»
هیات داوران درباره او گفتند: «نمایشهای او ما را دعوت به شرکت در یک اجرای طولانی مدت از مسئولیتهای شخصی کردند.»
جوایز ویژه
شیر نقرهای برای تقدیر از یکی از هنرمندان جوان به ایم هیونگ-سون از کره جنوبی رسید. او این جایزه را برای خلق ویدیویی درباره شرایط کار زنان در سراسر قاره آسیا دریافت کرد.
هیات جوایز دوسالانه ونیز جایزه خرس طلایی یک عمر تلاش حرفهای خود را هم به ال آناتسوی از غنا اهدا کرد و علاوه بر این، یک جایزه خرس طلای ویژه را هم برای خدمت به هنرها، به سوزان گز از ایالات متحده تقدیم کرد.
پنجاه و ششمین مراسم نمایش هنر معاصر تحت مديريت اوکوویی انوزور قرار دارد. تم موضوعی اصلی آن «تمام آیندههای دنیا» است. مراسم دوسالانه هنری ونیز قرار است تا اواخر ماه نوامبر ادامه داشته باشد که به این ترتیب فستیوال فیلم بینالمللی ونیز را که ماه سپتامبر برگزار میشود نیز در بر میگیرد.
تقدیر ویژه بیینال ونیز از هنرمندان سوری، الجزایری و آلمانی
هنرمندان سوریه، الجزایر و آلمان با تقدیر ویژه پنجاه و ششمین دوسالانه ونیز تجلیل شدند.
هیات ژوری بی ینال ونیز از هنرمندانی که آثارشان را در نمایشگاه هنر بینالمللی «همه آینده جهان» ارایه کرده بودند، تجلیل کرد.
هارون فاروقی هنرمند آلمانی یک تقدیر ویژه برای موضوع سینمای پس از جنگ، دریافت کرد. گروه ژوری در وب سایت جایزه اعلام کرد این جایزه برای همه آثار وی که بالاترین تاثیر را برای عموم مردم دارد، به وی اهدا میشود.
مجموعه ابونذارا از سوریه نیز یک تقدیر ویژه برای مستندسازی از تلاش مردمی و سیاسی جاری برای بقا در سوریه دریافت کرد. این مجموعه که از سال ۲۰۱۰ تاسیس شده نمایشگاهی است که در آرسنال برپا شده است.
مسینیسا سلمانی هنرمند الجزایری نیز برای کار در رسانهای عمومی که ظرفیت دربرگیری سبک او را دارد، شایسته تقدیر شناخته شد.
گروه ژوری پنجاه و ششمین نمایشگاه هنر بینالمللی متشکل از نائومی بکویت از آمریکا، سابین برایتوایسر از اتریش، ماریو کودوناتو از ایتالیا ، رانجیت هاسکوته از هند و یونگوو لی از کره جنوبی هستند.
بیینال ونیز از ۹ می شروع به کار کرده و تا ۲۲ نوامبر ادامه می یابد.
برای صیانت از خلیج فارس نباید به اسم بسنده کنیم
محمدرضا شجریان و اصغر فرهادی از دومین نمایشگاه سالانه تصویرگری – نقاشی با موضوع محیط زیست در گالری شماره یک فرهنگسرای نیاوران بازدید کردند.
محمدرضا شجریان پس از دیدن ۴۰ تابلوی نقاشی در نمایشگاه محیطزیست نیاوران گفت: خلیج فارس برای همه مردم ایران همیشه خلیج فارس بوده، هست و خواهد بود. من فکر میکنم ما برای صیانت از خلیج فارس نباید به اسم بسنده کنیم. باید ببینیم در درون این خلیج چه موجوداتی زندگی میکنند و قطعا همه این مسائل جانبی در خصوص خلیج فارس مهم و ارزشمند است. با دیدن این نقشها شاهد تصاویر موجوداتی هستیم که در خلیج فارس زندگی میکنند و این تصاویر هنری نشان دهنده جلوه زیبایی از محیط زیست سرزمین ماست که باید نسبت به آن احساس مسئولیت کنیم. باید قدر اینها را بیشتر بدانیم و محیطی که در آن زندگی میکنیم را دوست بداریم چرا که مادر اولیه ما همین جغرافیا و محیط است و بایستی آن را سالم نگاه داریم و برایش حرمت قائل شویم تا زندگیمان سرشار از سلامتی باشد.
وی ادامه داد: هر کسی میتواند پیام خود را با اثرش به گوش مخاطبان برساند و من فکر میکنم این هنرمندان نیز به خوبی پیام خود را منتقل کردهاند. کار این هنرمندان با عشق و ایده گره خورده و نتیجه نابی از این پیوند بوجود آمده است.
شجریان همچنین فرهنگسرای نیاوران را مکانی مناسب برای انجام فعالیتهای هنری عنوان کرد و گفت: من با این فضا همواره از گذشته آشنایی کامل داشتهام. معماری این فرهنگسرا بسیار زیباست ولی میبایست این معماری را بکر نگاه داریم و به آن دست نزنیم و از انجام کارهایی که به شکل آن لطمه میزند خودداری کنیم. به نظر من معمار این بنا نابغه بوده و کارش را به درستی انجام داده است. ما نباید به اثر او لطمه وارد کنیم و مهمترین موضوع حفظ این زیباییها است.
اصغر فرهادی نیز گفت: اولین نکتهای که آثار این هنرمندان در ذهن من متبادر میکند این بود که مشخص میکند این افراد رفتهاند و از نزدیک با ماهی و مرجانهای خلیج فارس روبه رو شدهاند و نهایتا احساس صادقانه خودشان را به روی بوم پیاده کردهاند. من از دیدن چند کار خصوصا اثر خانم «گیزلا سینایی» لذت بردم.
فرهادی در خصوص توجه به محیط زیست نیز اظهار داشت: در شرایطی که به محیط زیست ما بیتوجهی میشود و فرهنگ نگهداری از محیط زیست و احساس مسئولیت نسبت به محیط زیست را از دست دادهایم، حرکتهای اینگونه بسیار موثر است. به نظر من حرکتهای هنری و فرهنگی نسبت ابلاغیه و دستوالعملها کارکرد بهتری دارد.
کارگردان فیلم «جدایی نادر از سیمین» در پاسخ به این سوال که آیا موضوع محیط زیست دغدغهای در کارهایش بوده و آن پرداخته است، گفت: من ایدههایی در ارتباط با محیط زیست داشتهام ولی هیچ وقت نخواستم این مسئله را به صورت مستقیم به مخاطب گوشزد کنم. همیشه دوست داشتم چیزی بگویم که مخاطب را به فکر بیاندازد و در نهایت به موضوع پی ببرند. در واقع نیاز نیست حتما یک اثر هنری به شما پیامی را بدهد بلکه میبایست حال شما را بهتر کند و شما را به تفکر وادارد.
فرهادی در پایان این بازدید پیرامون معماری فرهنگسرای نیاوران گفت: معماری این مجموعه بینظیر و خاص است و در واقع در چنین فضایی دیدن این آثار لذت بخش میشود. متاسفانه معماریهایی که امروزه در شهر میبینیم شلخته و بیهویت است اما هویت معماری فرهنگسرای نیاوران را میتوان به وضوح دید. امیدوارم از این فضا به خوبی نگهداری شود و به اصالت معماری این بنا آسیبی وارد نگردد.
دومین نمایشگاه سالانه تصویرگری – نقاشی به همت مینا محیطیان و هما رستمی با به نمایش گذاشتن آثاری از بزرگان نقاشی و تصویرگری همچون پرویز کلانتری، حسین محجوبی، گیزلا سینایی،، قباد شیوا، بهرام دبیری، حسین ماهر، مریم مظفری، مینا غازیانی، علی ندایی، علی ذاکری، مهنوش مشیری، فاطمه رادپور، فرشید شیوا، طاهره صمدی طاری و... برگزار شده و تا ۲۵ اردیبهشت ماه ادامه دارد.
علاقمندان برای بازدید از این نمایشگاه میتوانند همه روزه از ساعت ۱۰ الی ۱۹ و روزهای تعطیل ۱۴ الی ۱۹ به گالری شماره یک فرهنگسرای نیاوران مراجعه کنند.
یک نقاش، یک نوازنده، یک اتفاق نو!
علیرضا مجابی (نقاش) و کیوان ساکت (نوازنده) در یک اتفاق متفاوت هنری، پرفورمنسی بداهه از رنگ و صدا را در تالار وحدت اجرا میکنند.
دومین پرفورمنس «رنگاهنگ» با اجرای علیرضا مجابی (م. آذرفر) - نقاش، شاعر، کالیگرافیست و پژوهشگر - روی بوم و تارنوازی کیوان ساکت - نوازنده و موسیقیدان - شامگاه اول خردادماه در تالار وحدت اجرا خواهد شد.
این پرفورمنس دومین اجرای بداههی نقاشی و موسیقی است که با ایده و برنامهریزی مجابی، در بحث بینامتنیت و برداشتن مرز میان هنرها با تارنوازی کیوان ساکت در معرض دید علاقهمندان قرار میگیرد. خبرنگار ما دربارهی ایدهی برپایی این پرفورمنس و نحوهی اجرای آن با دو هنرمند گفتوگو کرد.
آقای مجابی، ایدهی اجرای این پرفورمنس چگونه شکل گرفت؟
سالهاست یکی از دغدغههای من، وجود فاصله بین جامعه روشنفکری و هنرمندان با جوانها است. در حال حاضر کتابهای درسی و رسانههای رسمی تنها منبع خوراک هنری جوانها هستند. همین مسأله باعث شده فاصله زیادی بین مخاطبان و نسل جوان با هنرمندان اصیل و واقعی در عرصههای مختلف ایجاد شود. با خودم گفتم حالا من بهعنوان یک آرتیست چه کار میتوانم بکنم. با اینکه مسوولیت این ماجرا با من نیست، اما فکر کردم چه کار میتوانم بکنم که توده مردم ارتباط نزدیکتری با قشر روشنفکر و هنرمندان طراز اول داشته باشند.
اولین فعالیتهایتان در این زمینه چگونه شکل گرفت؟
این ایده اولینبار در سال 81 منجر به اولین پژوهش رسمی من شد که انعکاس جهانی پیدا کرد. پژوهشی دربارهی اولین نقد بصری پیدایش مدرنیته در هنر و ادبیات ایران انجام دادم و دیدم جای خالی چنین منبع و مرجعی حس میشود. منبعی وجود ندارد که ما بدانیم چه کسانی با چه مشخصاتی گذار از سنت به مدرنیته را در عرصههای مختلف هنری شکل دادند. این را در 180 ساعت فیلم مستند پژوهش و 54 پرتره از 54 شخصیت شاخص در سه ژانر هنرهای تجسمی، شعر و ادبیات داستان انجام دادم. مصاحبههای متعددی هم با چهرههای هنری انجام دادم.
جلسات رنگواژه چگونه شکل گرفت؟
در ادامه این مسیر دیدم شاید ارتباط قشر اصلی روشنفکری ایران زمان زیادی میبرد که با مخاطب این پژوهش ایجاد شود. بنابراین در آتلیه خودم جلسات «رنگواژه» را تشکیل دادم. در 50 جلسه، 50 شاعر از شاعران مطرح زنده ما (بانو بهبهانی، حقوقی، جواد مجابی، بهمنی، سپانلو، باباچاهی، لنگرودی و...) آمدند و در کنار نمایش تابلوهای نقاشی و برای اولینبار همنشینی بین هنرها انجام شد.
پرفورمنس رنگاهنگ ادامهی همین مسیر بود؟
بله؛ چون همه هنرمندان حوزه تجسمی به نوعی با موسیقی ارتباط دارند. خود من محال است اثری را بخواهم خلق بکنم و موسیقی گوش نکنم. موسیقی، زیرساخت ذهن ما را در هنگام خلق اثر فراهم میکند. گفتم شاید بهترین اتفاق این باشد که اولین همنشینی بین هنرها را بین موسیقی و نقاشی انجام دهم و این اتفاق یکبار 10 اردیبهشت سال 92 با ساز پیانو و با استقبال عجیب در فضای باز موزه هنرهای معاصر انجام شد. احساس کردم همچنان این تشنگی وجود دارد، یعنی مردم ما اگر خوراک خوب هنری داشته باشند، لااقل برای کنجکاوی هم شده میآیند و نگاه میکنند.
چطور شد که در دومین اجرا به نام «کیوان ساکت» رسیدید؟
ما به دنبال ارائهی هنر دقیق و شناسنامهدار به مردم هستیم. سهم کسانی مانند کیوان ساکت در عرصه موسیقی، از این منظر قابل توجه است. باید شرایطی باشد که کسانی مانند ساکت، هنر خود را بین مردم به نمایش بگذارند تا مجالی باشد برای بالا بردن سطح سلیقه بصری و شنیداری مردم. من سالهاست که کیوان ساکت را میشناسم. مدتها پیش بدون اینکه خودشان خبر داشته باشند، دو سه تابلو را با گوش کردن به آثار ایشان خلق کردم. دو بار هنگام خلق اثر، با شنیدن صدای ساز ایشان، حال من تغییر کرد و این ارتباط از پیش بهصورت حسی برقرار شده بود.
ویژگیهای کیوان ساکت در بحث بینامتنیت را چگونه ارزیابی میکنید؟
من به تمام هنرمندان تکبعدی که از همهچیز بیخبر هستند انتقاد دارم. به اعتقاد من یک موسیقیدان باید هنرمندان نقاش هموطنش را بشناسد و آثارشان را ببیند. باید ادبیات را خوب بشناسد. یک نقاش باید از جریان اصیل موسیقی کشورش خبر داشته باشد .ادبیات بداند. شعر بخواند. از هنرهای نمایشی چه در حوزهی سینما چه تئاتر آگاه باشد. آقای ساکت روحیه ساختارشکنی دارد و شیطنتهایی در آثارش دارد که پشت آنها اندیشه است. با این اندیشه در هنجارهای ثبتشده در ذهن مخاطب دست میبرد تا اثر تازهای خلق کند. این دقیقا فصل مشترک بین من و او بود که من را مجاب کرد او میتواند بهترین و حرفهایترین گزینه برای ارتباط بینامتنی هنر من با موسیقی اصیل ایرانی باشد؛ کسی که موسیقی ما را موسیقی سنتی نمیداند، بلکه معتقد است این موسیقی اصیل و ملی است.
آقای ساکت، اولینبار که پیشنهاد اجرای دوئت بداهه بوم و تار به شما شد، آن را پذیرفتید یا برای انجامش تردید داشتید؟
این اولین تجربه من در این زمینه نیست. من سالها پیش از این به دعوت علیاکبر زرینمهر، دوست نقاشم که سال گذشته روی در نقاب خاک کشید، این تجربه را با شیوهای متفاوت در یک صحنه و در یک تالار بزرگ در مشهد داشتم. اصولا در تمام اروپا که موسیقی، نقاشی و هنرمندان آنها تأثیر زیادی بر فرهنگ داشتهاند، اغلب تحولات جدید هنری برخاسته از هنر نقاشی است. «کلود مونه» برای اولینبار تابلویی را با نام امپرسیوم خلق کرد و از آن پس، امپرسیونیسم کمکم در جهان رواج یافت و به همین ترتیب سایر سبکهای هنری.
چقدر با هنر نقاشی آشنایی دارید؟
من از دوران طفولیت و کودکی با نقاشی آشنا شدم. سالها شاگرد بهترین استادان زمان خود در مشهد بودم. قبل از اینکه به مدرسه بروم نقاشی با مداد کنته را نزد استاد صادقپور یاد گرفتم. مدادرنگی و رنگ روغن را نزد استاد پیراسته کار کردم و بعد آبرنگ را با استاد دوولو، او اولین کسی بود که به ما آموخت در نقاشی بیندیشیم، داستان تعریف میکرد، آن را تجسم میکردیم و میکشیدیم. بعدها که جذب موسیقی شدم این گفته سعدی برایم مصداق پیدا کرد: «عشق آمد و عقل همچو بادی رفت از بر من هزار فرسنگ» و دیدم این موسیقی است که من را بهدنبال خود میکشد. امروزه در جهان در زمینه اغلب هنرها و بویژه نقاشی معاصر، سعی بر این است که به بیان موسیقی نزدیک شوند.
هنری که قرار است در این پرفورمنس پیش روی مخاطب اجرا شود چه ویژگیهایی دارد؟
هنر معاصر ما، هنر روایتی نیست، هنر تفکری است. یعنی هنرمند امروز تلاش میکند زیباییها را در خدمت اندیشه بگیرد و مردم را به تفکر وادارد. لحظه خلوت خلق یک اثر هنری و مکان آفرینش آن در نقاشی یا شعر و خوشنویسی و ... به اختیار کامل هنرمند خلقکننده است. موسیقیدان نیز این خلوتها را برای دستیابی به مهارتها دارد، ولی ناگزیر از ارائه در زمان و مکان خاصی است. اکنون ما این لحظه را به چالش کشیدهایم و قرار است بدون اینکه از قبل آمادگی داشته باشیم، این آفرینش در حضور مخاطب انجام شود و در حقیقت مخاطب و حضورش قسمتی از خلق اثر باشد.
ارتباط بین موسیقی و رنگ چگونه شکل میگیرد؟
همهی صداها فرکانس صوتی دارند و هر فرکانس، رنگ خاصی دارد. جدای از آن تأثیر شنیداری هر صدا برای افراد، احساس رنگ خاصی را تداعی میکند. بهعنوان مثال برای من دستگاه شور و مشتقات آن، طیفهایی از رنگ سبز را در ذهنم تداعی میکند یا چهارگاه، قهوهای متالیک باشکوه و راست پنجگاه طلایی درخشنده و ... از آنجا که سالها با نقاشی ارتباط داشتم، هر نغمهای را که میزنم بهصورت تصویر میبینم و کارهایی هم که ساختهام اگر آنها را با دقت گوش کنید، اغلب تصویری را خواهید دید، بویژه کسانی که با رنگ و نقاشی سر و کار دارند.
چرا موسیقی و هنر خود را سنتی نمیدانید؟
سنت در ذات خود فاقد پویایی و حرکت است و البته این به معنای بد بودن سنت نیست. مثل سنتهای مذهبی ما که سالهاست به همین روش انجام میشود و باید هم همینطور باشد؛ ولی موسیقی ما اصولا سنتی نیست. مثلا میگوییم سهتار ولی چهار تا سیم یا تار دارد، ولی زمانی سهتایی بوده، بنابراین نه سازهایمان، نه فرم و نه محتوا سنتی نیست. شاکله موسیقی ایران برگرفته از آواها و ترانههای مردم ایران بافرهنگهای مختلفشان است. برای همین بهتر است به جای سنتی از واژه ملی استفاده کنیم.
این اجرا یک تجربه است و میخواهیم یک فضای هنری را تداعی کنیم که هر کسی به فراخور استنباط خود در زیباییهای آن غوطهور شود و امیدوارم تجربه خوبی باشد. مخاطب هم خیلی مهم است. ما مستقیم رو در روی مردم هستیم. موجی که از مردم دریافت میکنیم، در چگونگی شکلگیری فضای هنری و نحوه بیان آن روی صحنه بسیار تعیینکننده است.
آقای مجابی، دربارهی تأثیر موسیقی بر نقاشی و بداهه بودن این اجرا بگویید.
بهتر است ابتدا نگاهی به معنای «پرفورمنس» داشته باشیم. پرفورمنس یعنی هنر اجرا. اتفاقی که در این اجرا میافتد از سه عنصر هنرمند، اندیشهی او و مخاطب نشأت میگیرد. مخاطب یکی از ارکان اصلی پرفورمنس است. فضا، محیط، جغرافیا و حس و حال و افراد به معنای مخاطب یک پرفورمنس هستند. هنر یعنی امتزاج خودآگاه و ناخودآگاه. وقتی این دو در موقعیتی مساوی ممزوج میشوند، لحظهی خلق هنری است. اگر یکی بر دیگری تسلط پیدا کند دیگر اثر هنری نیست.
یعنی باید تأثیر یکسان بر هنرمند داشته باشند؟
بله؛ اگر ناخودآگاه بر خودآگاه بچربد تصادف و قریحه است و برعکس آن، فن. خودآگاه دانش فردی، تجربهها و مهارتی است که هنرمند بهدست میآورد. ناخودآگاه کهنالگوهای هنرمند است. افسانهها، داستانها، ملیت، قومیت، اعتقادات بومی و مذهبی و فرهنگی و در معنای کلان شامل تمام خردهفرهنگها و کهنالگوهایی که در پس ذهن او است و او در لحظه به آنها واقف نیست، هنگام خلق اثر با تواناییهای او ممزوج میشود و از نیستی چیزی به هستی اضافه میشود. حالا ما میخواهیم این را علنی کنیم. دو هنرمند با ذهنی پاک و سفید میخواهند در یک صحنه، خود را در معرض آفرینش هنری یکدیگر قرار دهند و تأثیر هنر یکدیگر را به هنر خود منتقل کند. هیچکدام از ما نمیداند قرار است در این اجرا چه اتفاقی بیفتد.
مدیر جدید موزه ملی معرفی شد
«جبرئیل نوکنده» که سال 80 به عنوان «خادم نمونه میراث فرهنگی» معرفی شده بود، امروز به عنوان مدیر موزهی ملی ایران معرفی شد.
این باستانشناس این خبر را تائید کرد.
پیش از این مهناز گرجیخان، که از ابتدای دولت تدبیر و امید ریاست موزهی ملی ایران را برعهده گرفته بود از اواسط فروردین امسال، درخواست استعفای خود را به معاون میراث فرهنگی سازمان میراث فرهنگی و گردشگری داده بود تا اینکه صبح امروز (21 اردیبهشت) با موافقت این استعفا، جایگزین وی معرفی شد.
او پیش از این گرفتن این حکم به عنوان یکی از قدیمیترین کارشناسان موزهی ملی ایران در موزهی مادر فعالیت میکرد.
با وجود اتفاقات رخ داده جدید، برای موزهی ملی ایران نباید صحبت سید محمد بهشتی، رئیس پژوهشگاه میراث فرهنگی را فراموش کرد که 13 اردیبهشت در جمع خبرنگاران گفته بود: «گرجی» عقد دائم با موزهی ملی دارد.
بهشتی نیز که تاکید داشت در این نشست خبری فقط به عنوان رئیس ایکوم ایران صحبت میکند، دربارهی شایعات استعفای مهناز گرجی، مدیر کنونی موزه ملی ایران گفت: مطمئن باشید خانم گرجی مانند من با موزه ملی ایران عقد دائم دارد و هیچگاه از این موزه نمیرود. زمانی که وی به عنوان مدیر موزه ملی انتخاب شد، بسیار خوشحال شدیم که در دولت جدید این موزه مدیری پیدا کرد که آشنا و مرتبط با موضوع بود با این وجود این بحث به معنای آن نیست که تا ابد یک نفر باید در موزه باشد.
اما حالا شنیده میشود که گرجی به دلیل برخی اختلافنظرها و فشارهای کاری استعفا داده است.
دکتر جبرییل نوکنده متولد ۱۳۵۱ مدرک کارشناسی باستانشناسی خود را در سال 1374 و مدرک کارشناسی ارشد باستانشناسی را نیز در سال 1376 از دانشگاه تهران گرفت، وی سپس در سال 1389 دکترای باستان شناسی خود را از موسسهی باستانشناسی خاور نزدیک برلین- آلمان در سال 1389 گرفت.
او عضو هیئت علمی پژوهشگاه سازمان میراث فرهنگی و گردشگری کشور مستقر در اداره کل استان گلستان و از سال 1391 به عنوان مدیر پایگاه میراث جهانی گنبد قابوس است.
وی همچنین از سال 1382 تا 1384 مدیر پایگاه میراث فرهنگی دیوار بزرگ گرگان بود، از سال 1383 تا 1384 مدیر پایگاه میراث فرهنگی شهر جرجان و گنبد قابوس، عضو شورای فنی اداره کل میراث فرهنگی و گردشگری استان گلستان، عضو سابق هیات راهبردی پایگاه میراث فرهنگی منطقه باستانی سیلک، سرپرست کمیته باستان شناسی و مسئول مرکز باستان شناسی استان گلستان ۱۳۸۹ تاکنون، عضو کمیته تخصصی شورای عالی ثبت آثار ملی معاونت میراث فرهنگی کشور از سال ۱۳۹۰ تا 1392 ، عضو انجمن شرق شناسی آلمان است.
نوکنده عنوان ‹‹خادم نمونه میراث فرهنگی›› را در سال 1380 و از طرف پژوهشکده باستان شناسی ، در جشنواره هفته میراث فرهنگی گرفت.
انتهای پیام