سنت، مدرنيسم و بحران هويت

گروه سبک زندگی، وجود خلاء هاى ناشى از ايجاد اختلافات طبقاتى بين عصرها و نسل هاى قديم و جديد و رشد رو به تزايد طبقات اجتماعى و عدم تعريف صحيح سنت و مدرنيسم، در عصر و عرصه جولان نفس گير دنياى مجازى و رقابت خيره كننده سيگنال هاى ماهواره اى، نشان از ايجاد نوعى بحران هويت، بلكه رسيدن به مرز هشدار و به صدا در آمدن آژير خطر، به ويژه در كشورهاى جهان سوم و متأثر از پست مدرنيسم و براى مردمان پسامدرن دارد.

به گزارش بولتن نیوز، در دنياى جديد، عدم غناى علمى و وجود فقر فرهنگى دولت ها و ملت ها، نوعأ باعث تبادل آلارم هاى تأثير گذار و بروز چالش هاى ملى و مذهبى و سر آغاز وقوع جنگ هاى قومى و قبيله اى است.

از منظر اسلام شناسى معرفت انديش و تفسير قبض و بسط تئوريك شريعت، نه سنت تمام ارزش ها است و نه مدرنيسم تمامى ضد ارزش ها، زيرا در آوردگاه تاريخى سنت و مدرنيسم، آنچه از نگاه نخبگان و انديشمندان ايران اسلامى، پنهان نمى ماند تآثير پذيرى حداكثرى مردم و مشخصأ جوانان از اشكال و روش هاى غير ارزشى و آموزه هاى منفى و مخرب ناشى از فرهنگ هاى مهاجم و مهاجمين فرهنگى است.

وقتى من مى گويم تهاجم فرهنگى، مرادم تمركز و سرمايه گذارى سنگين و همه جانبه اغيار براى به زير كشيدن فرهنگ و تمدن كهن ايران زمين و سقوط ايمان و باورهاى دينى مؤمنان است. تأليف و ترجمه ده ها و صدها كتاب و مقاله لائيك و انتشار آثار سكولاريسم متأثر از پلوراليسم دينى، تهيه، توزيع و پخش فيلم ها و سريال هاى فاسد ماهواره اى كه با اهدف مشخص و براى القاء بد آموزى و ايجاد انحراف در محيط هاى اجتماعى و فاسد كردن خانواده ها انجام مى شود، گسترش روز افزون قلمرو اينترنت و توسعه پهنه و پنهاى شبكه هاى مجازى، محققأ هويت دينى و ملى ملت هاى مسلمانان و دولت هاى اسلامى را به طور جدى و خطرناك، مورد هدف قرار مى دهد.

در حوزه خرد و انديشه، تزريق التقاط و انحراف و تبليغ ليبراليسم فرهنگى و تحريف اسلام و تقويت عرفان هاى بدلى و ترويج واعظان و مداحان مبدل، براى تشديد اختلافات ميان اديان و مذاهب و ايجاد انحراف از مسير اسلام و مسلمانان و در امر سياست و امور سياسى و تمشيت دموكراسى، حذف تدريجى بزرگان قوم و جايگزينى كوتوله ها از سر استدراج براى استحاله، استحمار، استثمار و استعمار سياسى، در عرصه هنر، سينما، فيلم، موسيقى، اينترنت، از كار انداختن و كم اثر كردن رسانه هاى ملى، ضعيف و تنگ نظر نشان دادن سايت هاى داخلى و تعديل و تعطيلى سينماها، فيلم ها و صداهاى ايرانى و متقابلأ وابستگى به كانال هاى وابسته و رنگ وا رنگ خارجى و تأثير پذيرى از فيلم ها و سريال هاى فاسد و موزيك هاى مبتذل و... همه و همه، در راستاى شبيخون فرهنگى دشمن و دشمنى با اسلام و مسلمانان صورت مى پذيرد.

كاهش درصد ازدواج و افزايش آمار طلاق، بروز اختلافات خانوادگى و قطع ارتباطات فاميلى، نزاع و بزه كارى عمومى، تنبلى و ركود در صنايع و توليدات داخلى، بيكارى و تورم، گرانى و هزينه هاى سنگين و سرسام آور زندگى، نا آرامى و خشونت هاى اجتماعى، استرس و افسردگى جوانان، آزردگى و اختلالات روحى و روانى مردان، چشم و هم چشمى و حسادت زنان، رونق تجملات و آلودگى به زخارف دنيا و بلاخره فربهى نهاد نا آرام انسان و جامعه، از جمله آثار منفى و مخرب رويارويى سنت و مدرنيسم تعريف مى شود. البته دولت ها و ملت هاى روشنفكر و مدعىيان مدرنيته از يك سو و سنت گرايان اصولى و طرفداران اصالت از سوى ديگر، براى اداره يك زندگى ايده آل و آرمانى، در نسبت كسانى كه از تزاحم و تراحم تمدن ها و فرهنگ ها، در زحمت و رحمتند، به مراتب شرايط بهترى دارند، زيرا از نقشه راه و جغرافياى دو طرف منازعه يعنى سنت و مدرنيسم، البته هريك به زعم خود، پر واضح و معلوم و مبرهن است كه مبداء و مقصد انسان كامل و كمال انسان كجاست!؟

سنت گرايى معقول و غيرافراطى، مبتنى بر عقايد و واقعيات سنت دينى و تمدن ملى و براساس يك سلسله اصول و ارزش هاى شناخته شده اخلاقى، به زندگى عزيزانه خود مى انديشد و روشنفكرى سالم و غير وابسته، با تكيه برعقل بشرى و ادراك سيال انسان، مى خواهد زندگى نويى را در جهان جديد تجربه كند، اما سر سخن من در بحث سنت و مدرنيسم، نه با اين دسته و نه با آن دسته است، بلكه در حقيقت با دسته سومى سخن مى گويم كه از قضا در محدوده هيچيك از اين دو دسته نمى گنجند، هم آنانى كه بين سنت و مدرنيسم، اين پا و آن پا مى كنند و از سر ندانم كارى، سرانجام راه رفتن خود را فراموش مى كنند. مثل اين جماعت، مثل كلاغى است كه مى خواست راه رفتن كبك را ياد بگيرد، راه رفتن خودش را فراموش كرد! تجربه و بديهيات موجود، به وضوح تمام نشان مى دهد، كسانى بيشتر خود و كانون گرم خانواده هايشان را گرفتار دام هاى ناشى از تأثيرات منفى و مخرب نمايش فيلم ها و سريال هاى زنجيره اى مى كنند كه وابستگى بيشترى نسبت به ديدن برنامه ماهواره هاى معلوم الحال از خود نشان مى دهند.

در همين زمينه انسان از سرنوشت مردم و مرجحأ خانم ها و آقايان كم سواد و نوعأ بيكار، سخت در عجب است، بر اساس مستندات تأئيد شده مراكز رسمى كشور، كم نيستند زنان و مردانى كه با علاقه و از راه عشق و عاشقى، با يكديگر ازدواج مى كنند و زندگى گرم و محبت آميزى دارند، اما ديرى نمى پايد كه هم ايشان بر اثر وقوع انحطاط تدريجى و بروز فساد، رفته رفته بخت خود را از دست رفته مى بينند و عشق را نفرت، عزت را ذلت و زندگى را مردگى مى بينند!

كپى بردارى از رول هنرپيشه هاى ترك، در سريال هاى تركى كه در اكثر آن فيلم ها، هر يك از خانم ها و آقايان در نوع نقشى كه مى بايد إيفا نمايند، ظاهرأ وظيفه مى يابند مرزهاى اخلاق و عفت عمومى را مخدوش و قبح روابط نامشروع را فرو ريزند، تا جايى كه طبق ادله و براهين موجود، انحرافات اخلاقى و فساد در خانواده ها هر روز كه مى گذرد رو به تزايد مى گذارد.

همچنين بسيارى از جدايى ها و طلاق هاى عاطفى، نيز تربيت ضعيف، بلكه سوء تربيت جوانان، در جوامع بين سنت و مدرنيسم، بى ريب و گمان بخاطر نفوذ و تأثيرات منفى ماهواره ها و شبكه هاى مجازى فراگير و بى حد و حصر و ارتباطات نامشروع از طريق نرم افزار هاى غير قابل كنترل و بدور از هرگونه مميزى صورت مى پذيرد. حضور سر زده و شبانه روزى راه زنان ارتش جنگ نرم در خانه خانه مردم و در هر كوى و برزن، علاوه بر مضرات و خطرات ناشى از سوء استفاده سود جويان و تخريب فرهنگ و اخلاق در جوامع بشرى و ايجاد فساد در محيط هاى خانوادگى، موجبات كلاه بردارى، اختلاس، ترور و احيانأ قتل هاى هاى مشكوك هم فراهم مى آورد.

از اين رو، همه مردم بويژه أوليا خانواده ها و متوليان امور اين ملك و ملت، بايد به هوش باشند و بيش از پيش از فعل و انفعالات پيدا و پنهان متأثر از فاصله طبقاتى سنت و مدرنيسم و تقابل تمدن ها و رويارويى فرهنگ ها مراقبت نمايند، زيرا ملتى كه استقلال و عزت ملى خود را از كف بنهد، لاجرم دچار بحران هويت مى گردد.

مؤمن و ترسا، جهود و گبر و مُغ
جمله را رو سوی آن سلطان اُلُغ
پس حقیقت، حق بود معبود کل
کز پی ذوق است سَیران سُبُل
لیک بعضی رو سوی دُم کرده­اند
گرچه سر اصل است، سر گم کرده­اند
و،
این چنین نخلی که لطف یار ماست
چون که ما دزدیم نخلش دار ماست
این چنین مشکین که زلف میر ماست
چون که بی عقلیم این زنجیر ماست
این چنین لطفی چو نیلی می­رود
چون که فرعونیم چون خون می­شود