کد خبر: ۲۳۸۴۵۹
تاریخ انتشار:

پوچی پلورالیسم

«صادق کوشکی» در روزنامه «حمایت» با پرداختن به موضوع پلورالیسم نوشت:

به گزارش بولتن به نقل از فارس، «صادق کوشکی» در روزنامه «حمایت» با پرداختن به موضوع پلورالیسم نوشت:

رهبر معظم انقلاب اسلامی چند روز پیش در جمع اندیشمندان جهان اسلام بحث تکثرگرایی یا پلورالیسم دینی را مطرح کردند و براساس فرمایش ایشان «بر مبنای آیات صریح قرآن کریم، اسلام تکثرگرایی را قبول ندارد و ترویج آن، برداشت غلط از قرآن کریم و متون اسلامی است».این یادداشت می کوشد این موضوع را واکاوی نماید: Plural به معنى جمع و کثرت است و پلورالیسم (Pluralism) به معنای تکثرگرایی است. این واژه در عرصه‏هاى گوناگون مطرح مى‏شود. در همه این عرصه‏ها گاه به معنى پذیرش کثرت و نظرات مختلف در مقام عمل است و گاهی از اوقات، در موضوعات نظرى و علمى به کار مى‏رود. به این معنى که قائل به صحت و حقانیت همه دیدگاه‏هاى مختلف در زمینه فرهنگ، اقتصاد، سیاست یا دین شویم. بنابراین پلورالیسم دینى به عنوان مثال، در بُعد نظرى به معناى حقانیت ادیان متعدد است.

پلورالیسم دینی چندین وجه دارد:

اول، منظور از حقانیت ادیان این است که اعتقادات همه آنها به طور نسبی صحیح است و هیچ دینی از حقانیت مطلق برخوردار نیست. دوم، تعبد و پذیرش هر دینی جایز بوده و هیچ ترجیحی برای پذیرش دینی نسبت به دین دیگر وجود ندارد. سوم، همه ادیان از لحاظ سعادتمندی و خوشبخت کردن پیروانشان تأثیر برابر دارند. چهارم، منظور از حقانیت ادیان، بر حق بودن عَرْضی و همزمان است؛ نه در طول زمان. به بیان دیگر ادعا این نیست که آیین هر پیامبری در زمان خود بر حق بوده است؛ بلکه ادیان گوناگون در همه اعصار و در عرض یکدیگر، بر حقند. پنجم، حقانیت ادیان، به شکل یکسان و مساوی است و دارای مراتب تشکیکی نیستند. به عبارت دیگر براساس این انگاره‌، نمی‌توان «بر حق بودن» را درجه بندی کرد تا در سایه آن، دینی، بهره ‌مندی بیشتری از حقیقت کسب کند و دین دیگر، در رتبه نازل تر از آن قرار گیرد. بر این اساس، هیچ فرقی بین مسیحیت، اسلام و یهودیت یا دیگر ادیان بزرگ نیست. ششم، منظور از حقانیت ادیان حقانیت در مشترکات نیست؛ بلکه ادیان ـ با اختلافاتی که دارند ـ بر حقند. به عبارتی دیگر توحید اسلامی همان اندازه بر حق است که تثلیث مسیحی و ثنویت زرتشتی، و همه آنها همان بهره از حقیقت را دارند که بی‌ خدایی بودایی ‌گرایی دارد.قرآن حقانیت طولى شرایع انبیاى الهى را مى‏ پذیرد و همه آنها را در عصر خود، اسلام به معنای واقعی کلمه مى‏داند؛ اما حقانیت عرضى ادیان را قبول ندارد. آیات قرآنى علاوه بر دلالت بر انحصار دین حق در اسلام و نفى پلورالیسم و تکثّرگرایى دینى، به صراحت با بعضى از اصول و مبانى پلورالیسم، مخالف است و آن را ابطال مى ‏کند. آیات ذیل، بطلان پلورالیسم را ثابت می کند: «وَ مَنْ یبْتَغِ غَیرَ الْإِسْلامِ دِیناً فَلَنْ یقْبَلَ مِنْهُ وَ هُوَ فِى الْآخِرَةِ مِنَ الْخاسِرِینَ؛ و هر کس جز اسلام، دینى دیگر جوید، هرگز از وى پذیرفته نشود و وى در آخرت از زیانکاران است». البته اسلام همه پیامبران الهى را سکاندار «حقیقت» دانسته و دین همه را اسلام مى‏داند. بنابراین پیروى از پیامبران خدا، در عصر رسالتشان، همان اسلام است و مصداق آن در زمان رسالت حضرت ختمى مرتبت، پیروى از آیین حضرت محمد(ص) است. نمونه دیگر، این آیه شریفه است: «وَ لَنْ تَرْضى‏ عَنْکَ الْیهُودُ وَ لاَ النَّصارى‏ حَتَّى تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ قُلْ إِنَّ هُدَى اللَّهِ هُوَ الْهُدى‏ وَ لَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْواءَهُمْ بَعْدَ الَّذِى جاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ ما لَکَ مِنَ اللَّهِ مِنْ وَلِی وَ لا نَصِیرٍ ؛ هرگز یهودیان و ترسایان از تو راضى نمى‏شوند، مگر آنکه از کیش آنان پیروى کنى. بگو: در حقیقت، تنها هدایت خداست که هدایت است و چنانچه پس از علمى که تو را حاصل شد، از هوس‏ هاى آنان پیروى کنى، در برابر خدا سرور و یاورى نخواهى داشت». و به عنوان مثال آخر «وَ قالَتِ الْیهُودُ عُزَیرٌ ابْنُ اللَّهِ وَ قالَتِ النَّصارى‏ الْمَسِیحُ ابْنُ اللَّهِ ذلِکَ قَوْلُهُمْ بِأَفْواهِهِمْ یضاهِؤُنَ قَوْلَ الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْ قَبْلُ قاتَلَهُمُ اللَّهُ أَنَّى یؤْفَکُونَ؛ و یهود گفتند : عُزَیر، پسر خداست و نصارا گفتند : مسیح، پسر خدا است! این سخنى است [باطل] که به زبان مى‏آورند، و به گفتار کسانى که پیش از این کافر شده‏اند، شباهت دارد. خدا آنان را بکشد؛ چگونه [از حق‏] بازگردانده مى‏شوند؟!»عقل و پلورالیسم دینی ادیان الهی و مشخصاً اسلام، برای این منظور به جامعه بشریت آمده اند تا با کامل کردن عقل انسان، بهترین شیوه زیستن را آموزش دهند و الگوی عملی ارائه نمایند. اگر بپذیریم که دین، به جای یک راه مستقیم و شیوه برتر، روش ها و شیوه های متفاوتی را برای زندگی پیشنهاد می کند که همه آنها رویکردی صحیح دارند، چنین تلقی و برداشتی از اساس، موجب نقض غرض دین می گردد.

اگر پذیرفته شود که هر کسی خود می‌تواند، شیوه ای برتر برای زندگی انتخاب کند که از قضا همه آنها مورد پذیرش دین هستند، ضرورتی در فرستادن پیامبران و تشریع شریعت نیست، زیرا همه انسان ها به تنهایی و بدون اینکه مقید باشند، قادرند روشی را برای خود برگزیده و از آن روش راضی و خوشحال باشند. هدف از دین به عنوان روشی الهی در اعمال و رفتار انسان ها، کامل کردن روش‌های پراکنده برگرفته از عقل بشر است که هر کدام شاخ و برگی به دین داده اند. با نگاهی به سیره سیاسی پیامبر خاتم(ص)، حضرت ایشان اجازه شکل گرفتن حکومت هایی جدای از حاکمیت اسلام را نمی دادند و هر جا عَلَم مخالفت با ندای روح بخش اسلام بر می خواست، با جدال احسن، سعی در یکپارچه کردن امت واحده می نمودند. یکپارچه سازی و عدم تکثرگرایی اصلی است که حتی در علم روانشناسی امروز نیز مورد تاکید است ودر این وجیزه، مجال پرداخت آن نیست. بنابراین، ندای حقانیت اسلام یکی است و درک واحد، برداشت واحد، هدف واحد و عمل واحد به این نداست که امت اسلامی را از جهات اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، علمی به مدینه فاضله صدر اسلام نزدیک می کند.


منبع: خبرگزاری فارس
برچسب ها: پلورالیسم ، کوشکی ، نظریه

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین