گروه بین الملل، پایگاه اینترنتی امریکایی
«بولتن دانشمندان اتمی» نوشت: سیاستهای ایران انتحاری نیست، بلکه مبتنی بر منافع ملی این کشور است.
به گزارش بولتن نیوز، پایگاه اینترنتی موسوم به
«بولتن دانشمندان اتمی» که از چندین سال پیش تاکنون با محوریت بررسی مسائل هسته ای در کشور امریکا به فعالیت می پردازد، روز چهارشنبه در
مقالهای به قلم «آریانه طباطبایی»، محقق در مرکز بلفر برای علوم و امور بینالملل در دانشکده کندیِ هاروارد، در رابطه با تأثیرگذاری دین و فتاوای مذهبی بر سیاست هستهای ایران، نوشت: یکی از دیرپاترین عقاید غیرعلمی درباره ایرانِ پس از انقلاب این است که سیاستهای این کشور، از جمله مسائل مربوط به امور هستهای ایران، تحت تأثیر دلمشغولی رهبران این کشور به مسائل آخرالزمانی و شهادتطلبی، شکل میگیرد.
بر اساس این گزارش به نقل از پایگاه اینترنتی امریکایی «بولتن دانشمندان اتمی»، بسیاری از ناظران سیاسی غربی، به خصوص در محافل کنترل تسلیحات، تحلیلهای خود را بر همین اساس و فرضیه پایهریزی میکنند که قهراً به نتایجی نگرانکننده و آزار دهنده میرسند. اگر این نظریهها درست باشد که مواضع ایران، اصولاً انتحاری است، آنگاه به هیچوجه قابل پیشبینی نخواهد بود که این کشور با سلاح هستهای چه خواهد کرد.
از سوی دیگر، اگر نگاهی دقیق و موشکافانهتر به نقش دین در روند تصمیم سازیهای ایران بیافکنیم، آنگاه این ایده که شهادت (طلبی) بر تهران حاکم است، رد خواهد شد و همین نگاهِ دقیق و موشکافانه، شالودهای به مراتب واقعبینانهتر برای درک طرز رفتار رژیم (حکومت ایران) به دست خواهد داد.
یکی از عللی که بسیاری از تحلیلگران غربی سیاستهای ایران را انتحاری یا شهادتطلبانه میدانند، جنگ هشت سالهی ایران با عراق است، زیرا ایران در این جنگ، از موجهای انسانی برای حمله به نیروهای عراقی یا پاکسازی میادین مین استفاده میکرد.
یکی دیگر از مسائلی که منجر به شکل گرفتن چنین طرز تفکری درباره ایران شده است، مسئله «مهدویت» است. شیعیان ایرانی که اثنیعشری هستند، حضرت مهدی (عج) را امام غایب (ع) یا امام دوازهمِ خود میدانند. آنان بر این باورند که روزی وی از پسِ پردهی غیبت بیرون خواهد آمد و جهان را که پر از ظلم و جور شده، مملو از صلح و عدل خواهد کرد.
این نظریه، بسیار مشابه نظریه مسیحیان است که معتقدند روزی عیسای مسیح به این جهان بازخواهد گشت و صلح را برای جهانیان به ارمغان خواهد آورد. طباطبایی افزود: شایان ذکر است که شیعیان نیز بر این عقیدهاند که امام دوازدهمشان که در قرن نهم میلادی به دنیا آمده و هنوز هم زنده است، همراه با حضرت مسیح (ع) بازخواهد گشت و این دو نفر در کنار هم جهان را نجات می دهند، زیرا به عقیدهی شیعیان، در صورت عدم بازگشت مهدی (ع) و مسیح (ع)، آنهم هنگامی که شرایط مقتضی برای ظهورشان مهیا شود، جهان وارد هرج و مرجی همهگیر خواهد شد.
برداشت نادرست از دو موضوع شهادت و مهدویت باعث شده است که بسیاری از مفسران (غربی) طرز رفتار رهبریت ایران را اینگونه تفسیر کنند که رهبران ایرانی تلاش دارند به هر قیمت که شده، حتی با خودکشیِ خود و کشورشان، در جهان هرج و مرج ایجاد کنند که مقدمات ظهور و بازگشت حضرت مهدی (ع) هرچه سریعتر فراهم شود. این در حالی است که اگر مفسران غربی از مرز لفاظیهای انقلابی بگذرند و خودِ حرکات و رفتارهای جمهوری اسلامی (ایران) را بررسی کنند، درخواهند یافت که انگیزه اصلی تهران در اغلب موارد، حفاظت از منافع ملی و منافع رژیم (نظام حکومتی) این کشور است، نه این که محرک آنان، صرفاً یک سری باورهای ایدئولوژیک باشد.
یکی دیگر از مسائلی که باعث سردرگمی تحلیلگران غربی در رابطه با سیاستهای هستهای ایران و ارتباط دین و مذهبِ این کشور با آن شده است، فتوای آیتالله علی خامنهای، رهبر معظم ایران، علیه استفاده یا نگهداری از سلاحهای هستهای است.
عدهای از مفسران غربی میگویند، تاکنون چنین فتوای مکتوبی از سوی رهبر معظم ایران دیده نشده و حتی در پایگاه ویژه نهاد رهبری ایران که به مسائل مختلف و متنوعی میپردازد نیز چنین فتوایی منتشر نشده است. نویسنده این مقاله افزود: در اینجا باید به نکاتی در رابطه با صدور فتواها در مذهب شیعه اشاره کرد. یکی از این نکات این است که فتوای مراجع تقلید شیعه لزوماً نباید مکتوب باشد، اما به شرط آن که افراد موثقی فتوای شفاهی را از مرجع تقلید خودشان شنیده باشند و آن را برای دیگران نقل کنند. ثانیاً تاکنون هر یک از علمای بزرگ شیعی که درباره سلاحهای هستهای فتوا صادر کردهاند، دقیقاً فتوای آنان با فتوای رهبر معظم ایران منطبق بوده است. البته باید خاطرنشان کرد که بسیاری از علمای شیعه اصولاً در این رابطه بحث نکردهاند، اما آن مراجع تقلید و علمای بزرگ شیعی که وارد این مقوله شدهاند، صرفنظر از عقاید یا گرایشهای سیاسیشان، استفاده از چنین سلاحهای کشتار جمعی را جایز ندانستهاند.
نکته دیگری که نویسنده این مقاله به آن اشاره کرده است که اعم از مسئله سلاحهای هستهای است، این است که اصول بنیادین مندرج در فتاوای رهبر معظم (ایران) و سایر علمای شیعه بسیار به اصول قوانین بینالمللی نزدیک است. مثلاً در فقه شیعه، دقیقاً مانند قوانین بینالمللی انسانی، باید هنگام جنگ، میان جنگجویان و غیرجنگجویان، که اغلب شامل زنان، کودکان، سالخوردگان و عقبافتادگان ذهنی میشوند، تمایز قائل شد.
جنگجویان حق ندارند هنگام درگیریهای نظامی، غیرجنگجویان را هدف قرار دهند. از اینرو، تاکتیکهایی مانند مسموم کردن منابع آب آشامیدنی یا آتش زدن درختان، ممنوع و حرام است. اصولاً در فقه شیعه و قوانین بینالمللی باید از محیط زیست نیز محافظت شود. از اینرو در فقه شیعه جنگ بیتمیز، که تمامِ انسانها، حیوانات و محیط زیست را نابود کند، حرام اعلام شده است. این همان اصلی است که باعث صدور فتوای فقهای شیعه علیه بهکارگیری سلاحهای هستهای و سایر تسلیحات کشتار جمعی در جنگها شده است.
با این حال تمام سیاستهای ایران، به مسائل دینی یا فرقه گراییِ مذهبی بازنمیگردد. مثلاً ایران با کشور ارمنستان، همسایهی شمال غرب این کشور، مناسبات بسیار خوب و دوستانهای دارد و این در حالی است که کشور ارمنستان، کشوری مسیحینشین است. از سوی دیگر، روابط ایران با جمهوری آذربایجان، همسایهی دیگر در شمال غرب ایران، بسیار پیچیده است.
شایان ذکر است که اکثر جمعیت جمهوری آذربایجان را مسلمانان شیعه تشکیل میدهند. با این وجود ایران، جمهوری آذربایجان را متهم میکند که تلاش دارد جمعیتی آذری (ترک زبان) ایران را به جداییطلبی تحریک کند و همچنین دولت جمهوری آذربایجان به اسرائیل اجازه میدهد حرکاتی از جمله عملیات جاسوسی علیه ایران را از خاک جمهوری آذربایجان انجام دهد. در اینجا مشخص میشود که سیاستهای ایران در قبال این دو همسایهی شمال غربیاش محرک فرقهای و ایدئولوژیک ندارد، بلکه براساس منافع ملی استوار شده است.
این منبع افزود: از اینرو باید اذعان کرد که نقش دین در ایرانِ پس از انقلاب بسیار پیچیده است و این مسئله در اغلب موارد در غرب، درست درک نشده است. با این حال، به نظر میرسد که رژیم (حکومت ایران) در سیاستهای خود از سیاست حفظ منافع ملی و منافع عملیِ این کشور پیروی میکند. البته هنگامی که ایدئولوژی نیز در خدمت همین منافع باشد، آنگاه مسائلی مانند فتوای رهبر معظم ایران برضد استفاده از سلاحهای هستهای نیز مطرح میشود. بهترین شاهد این مدعا این است که برخی از تحلیلگران غربی که سیاستهای ایران را مبتنی بر مسائل آخرالزمانی، مهدویت و شهادتطلبی میدانستند، پیشبینی کرده بودند که ایران، بزودی سیاستهای انتحاری را در پیش خواهد گرفت، از معاهده «ان پی تی» خارج خواهد شد و حتی فتوای رهبر معظم این کشور را که استفاده از تسلیحات هستهای را حرام میداند ملغی خواهد کرد، اما این پیشبینیها همگی اشتباه از کار در آمد.
علاوه بر این، مقامات ایرانی همواره تأکید دارند که این کشور، عضو چندین معاهده بینالمللی است و ایران تاکنون به هیچ کشوری در جهان حمله نکرده است و در تمام درگیریهایی که به این کشور تحمیل شده، صرفاً از خود دفاع کرده است. نویسنده این مقاله سپس تأکی کرد: اگر کشوری اهل خودکشی و اتخاذ سیاستهای انتحاری باشد، دیگر هیچ لزومی ندارد چنین اظهارنظرهای عامه پسندی بکند، زیرا کسی که بخواهد خود را بکشد، دیگر ضرورتی برای حفظ ظاهرِ خود احساس نمیکند.
آریانه طباطبایی در خاتمه افزود: یکی دیگر از نشانههایی که ایران صرفاً براساس اصول دینی یا فرقهای عمل نمیکند، این است که اکنون ایران با دشمن دیرینه خود یعنی آمریکا، که انقلابیون ایرانی آن را «شیطان بزرگ» میخواندند، پس از سی و پنج سال خصومت که از ابتدای پیروزی انقلاب (اسلامی) ایران میان دو کشور آغاز شد، به مذاکره نشسته است و برای این کار هیچ توجیه دینی نمیآورد، بلکه شالودهی این سیاست نیز، همان حفاظت از منافع کشور در جهان حقیقی و واقعی است.