کد خبر: ۲۲۶۹۵
تاریخ انتشار:

كودتای سوم حوت

فاطمه ابراهیمی
انتخاب رضاخان میرپنج به عنوان رهبر نظامی كودتا توسط آیرونساید صورت گرفت. آیرونساید در خاطرات خود می‌نویسد: «آنچه ایران به آن احتیاج داشت یك رهبر بود. شاه جوان بزدل بود و همیشه ترس جان خود را داشت. برخورد كوتاه من با او مرا واداشت كه فكر كنم او همیشه در آستانه اتخاذ این تصمیم است كه به اروپا بگریزد و ملتش را به حال خود رها كند. در آن سرزمین من تنها یك مرد را دیدم كه توانایی رهبری آن ملت را داشت. او رضا خان بود...


دوران مابین ویرانگری‌های جنگ جهانی اول تا كودتای سوم اسفند 1299 شمسی، سال‌های كشمكش فزاینده دولت، جنبش‌های داخلی و قدرت‌های بیگانه بود. هیچ یك از این قدرت‌ها نمی‌توانستند در ایران تفوق كامل پیدا كنند، اما هر یك می‌توانست دیگری را از مقاصدش باز دارد. جنبش‌ها و قیام‌های منطقه ای در هر گوشه سر بر آورده بودند. قرارداد 1919 م مورد مخالفت عمومی قرار گرفته و انگلستان در پی تصویب آن در پالمان ایران بود. كابینه‌ها یكی پس از دیگری بدون اینكه اقدام مهمی انجام دهند، تغییر می‌كردند. در این میان انگلستان كه نمی‌توانست به راحتی از منافع خود در ایران دست بكشد، هنگامی كه همه راه‌های توفیق به روی قرارداد 1919 را بسته یافت، در صدد بر آمد تا مقاصد خود را با طرح و نقشه جدیدتری به مرحله اجرا در آورد. بنابراین در جایگزینی دیپلماسی مربوط به ایران كودتای سوم اسفند را تدارك دید.
دو طرح از سوی جناح نظامی مورد بررسی قرار گرفت: یكی تأسیس فدراسیون جنوب ودوم تصرف تهران از طریق كودتای نظامی. طرح فدراسیون جنوب با مخالفت دفتر هند و خزانه‌داری انگلیس مواجه شد. (1) بنابراین طرح كودتا در دستور كار قرار گرفت.




آیرونساید فرمانده نظامی انگلیس در ایران در اوایل مهر 1299 شمسی وارد ایران شد تا ببینید در قبال اوضاع كنونی چه اقدامی صلاح است و چه باید كرد.(2)
او بر این باور بود كه دیكتاتوری نظامی در ایران تمام مشكلات انگلیس را حل خواهد كرد. نقشه‌های مختلفی برای انجام كودتا در ایران كشیده شد. برای اجرای طرح كودتا از یك سو افكار عمومی را از احتمال حمله بلشویك‌ها و وقایع انقلاب كمونیستی در كشور به دلهره انداختند به گونه‌ای كه شاه و عده‌ای از مردم قصد ترك تهران را داشتند. از سوی دیگر به شناسایی نیروهای مجری كودتا پرداخت. نكته قابل ذكر این كه كودتا صرفا نظامی نبوده و در آن هدف، ساقط كردن آنی دولت قاجاریه نبود. بكله مقصود به دست گرفتن قدرت توسط عوامل داخلی و همنوا با سیاست‌های انگلیسی بود در شمایلی جدید.
اولین كسی كه نامزد كودتا شد جعفرقلی خان سردار اسعد بختیاری بود كه بعدها رضا خان به انتقام این نامزدی وی را در زندان قصر به قتل رساند. (13 فروردین 1313) نصرت الدوله فیروز نیز كاندیدای منتخب لرد كرزن، وزیر خارجه وقت انگلیس برای كودتا بود. اما نرمن وزیر مختار انگلیس در ایران با توافق آیرونساید سید ضیاءالدین طباطبایی را جهت اجرای این امر در نظر گرفته بودند. سید ضیاء روزنامه‌نگاری جوان و مدیر جراید شرق و رعد بود و در جریان قرارداد 1919 از حامیان این قرارداد محسوب می‌شد. در دولت اول و دوم وثوق الدوله عهده دار مشاغل مهمی گردید. در دولت دوم وثوق‌الدوله عازم باكو شد تا قرار دادی با دولت سوسیال دموكرات مساوات برقرار نماید. مأموریتی كه با سقوط دولت مساوات به دست كمونیست‌ها ناتمام ماند.(3) قبل از كودتا در تهران كمیته‌ای به نام كمیته آهن (كمیته زرگنده) تشكیل شده بود كه سید ضیاء در رأس این كمیته قرار داشت و در واقع مقدمات كودتا در این جلسات بررسی می‌شد. چنانچه یحیی دولت‌آبادی این كمیته را مركز سیاست انگلیس برای اجرای كودتا در تهران می‌داند(4) محیط مافی نیز تشكیل این كمیته را در تهران به دست انگلیسی‌ها عنوان كرده و معتقد است این كمیته مقدمات كودتا را فراهم نموده است.(5) به این ترتیب به عنوان چهره قلمی و سیاسی كودتا مشخص شد.




انگلستان برای كودتا به نیروی نظامی نیاز داشت. در آن زمان در ایران دو نیروی نظامی بیشتر وجود نداشت: ژاندارمری و قوای قزاق . ژاندارمری چندان مورد توجه انگلیسی‌ها نبود. زیرا تربیت این نیروها موافق نظر ایشان نبود. رجال كارآمد و وطن‌پرست نمی‌توانستند اجرا كننده مقاصد آنها باشند. وجود مستشاران سوئدی و تربیت رجال كار آزموده ، انگلیسی‌ها را با مشكل مواجه ساخته بود. تنها نیرویی كه می‌شد به آن تكیه كرد قزاق‌ها بودند. افسران روسی سال‌ها در رأس تشكیلات این نیروی نظامی قرار داشتند. اما با وقوع انقلاب اكتبر 1917 ذهنیت شاه نسبت به آن‌ها دچار تغییر شده بود. انگلیسی‌ها نیز در ایجاد این تردیدها مؤثر بودند. لذا در یك حركت آرام استاروسلسكی از فرمانده قوای قزاق بر كنار و سردار همایون بهادر به جای وی منصوب گردید.(6) در این تغییر و تحول رضا خان میرپنج نیز به عنوان جانشین وی منصوب گردید. افسران روس به تدریج كنار گذاشته شده و قزاق‌خانه برای تجدید سازمان ، زیر نظر افسران انگلیسی قرار می‌گرفت. در واقع می‌توان گفت انتخاب رضاخان میرپنج به عنوان رهبر نظامی كودتا توسط آیرونساید صورت گرفت. آیرونساید در خاطرات خود می‌نویسد: «آنچه ایران به آن احتیاج داشت یك رهبر بود. شاه جوان بزدل بود و همیشه ترس جان خود را داشت. برخورد كوتاه من با او مرا واداشت كه فكر كنم او همیشه در آستانه اتخاذ این تصمیم است كه به اروپا بگریزد و ملتش را به حال خود رها كند. در آن سرزمین من تنها یك مرد را دیدم كه توانایی رهبری آن ملت را داشت. او رضا خان بود. مردی كه عنان اختیار تنها نیروی مؤثر نظامی كشور را داشته. آیا شاه آن قدر عاقل است كه به این مرد اعتماد كند؟ (7)




نارضایتی قوای قزاق نیز در جلب آنها به سمت كودتاچیان مؤثر بود. در اواخر دی ماه 1299 بخشی از نیروی قزاق به علت نرسیدن اسلحه و معوق ماندن حقوق‌ها مجبور به عقب‌نشینی از جبهه‌های گیلان شده و با روحیه‌ای در هم شكسته در قزوین مستقر شدند. آیرونساید مرتب به بازدید اردوی انگلیسی‌ها در قزوین و ساخلوی قزاق‌ها در آق‌‌بابا با حدود 25 كیلومتری غرب قزوین می‌رفت. او و همراهانش در قزوین نقشه‌ای را طراحی می‌كردند كه سرنوشت سلسله قاجاریه و مشروطیت نوپای ایران را دگرگون ساخت.(8)
در رأس تشكیلات قزاق‌ها سردار همایون قرار داشت كه توان اداره این نیروها را نداشت. زیرا او برای این دوره بحرانی ساخته نشده بود. رضا خان نیز به تدریج نظر انگلیسی‌ها را به خود جلب كرده و در بحران‌های داخلی كشور، خصوصا در شمال ایران توانایی‌های خود را به منصه ظهور رسانیده بود. بنابراین مهره مناسبی برای اجرای نظامی كودتا محسوب می‌شد. به این ترتیب دو عامل سیاسی و نظامی كودتا مشخص شدند: سید ضیاء به عنوان چهره‌ سیاسی (قلمی) و رضا خان میرپنچ چهره تازه شناخته شده در عرصه نظامی.
عبدالله مستوفی در كتاب «زندگانی من» عوامل ایجاد كودتای سوم اسفند از طرف انگلستان را نگرانی انگلیسی‌ها از اوضاع سیاسی و داخلی خود و عدم رغبت برای فدا نمودن سربازان انگلیسی در منطقه می‌داند. او درباره چهره اصلی كودتا می‌نویسد: «كودتا دو عامل لازم دارد، قملی و نظامی. عامل قلمی آن را می‌توان از میان تیپ آپارتی‌ها و پاچه ورمالیده‌های موجود یافت، اما در مورد چهره نظامی این فرد باید شخصی مقهور و حرف شنو باشد كه عده‌ای نیروی مسلح زیر فرمان داشته باشد.»(9) به نظر می‌رسد مستوفی نیز عامل نظامی را در این قضیه مهم‌تر و ماندگار تر می‌داند، چنانچه در آینده نیز همین گونه شد. نیروی قزاق كه اكنون مسلح نیز شده بودند و مقداری مواجب دریافت كرده بودند به رهبری رضاخان میرپنچ از قزوین عازم تهران شدند. پخش خبر حركت نیروهای قزاق بدون اینكه از تهران دستوری برای آنها رسیده باشد، در میان درباریان و هیأت دولت وحشت ایجاد كرد.




سپهدار اعظم (فتح‌الله خان‌اكبر) رییس الوزرای وقت جلسه فوق‌العاده‌ای تشكیل داده بود با بررسی اوضاع در مورد جلوگیری از ورود قوای قزاق به تهران. دولت برای آگاهی از مقاصد كودتاچیان سردار همایون را مأمور می‌كند ضمن مذاكره با آنها از ورودشان به پایتخت جلوگیری كند. رضاخان در مقابل نماینده دولت اظهار می‌دارد قزاق‌ها مصمم‌اند در برابر خطری كه از جانب بلشویك‌ها ایران را تهدید می‌كند پایداری كنند و با ساماندهی نیروهای قزاق در خدمت شاه باشند. و به شاه اطمینان می‌دهد كودتا برای نجات سلطنت از خطر انقلاب است.
نیروهای قزاق در شب سوم اسفند 1299 شمسی تهران را بدون خونریزی فتح و اختیار امور را در دست گرفتند. با تصرف مؤسسات دولتی كابینه سپهدار ساقط و خود او به سفارت انگلیس پناهنده شد.(10) صبح كودتا تهران زودتر از همیشه از خواب برخاست. بیم قتل و غارت و دستگیری در دل سرمایه‌داران و سیاسیون بیش از سایرین وجود داشت. در همان ساعات اولیه ، محمد حسن میرزا، ولیعهد احمد شاه قصد فرار از راه دروازه دولاب را داشت كه با پیغام دلگرم كننده برادرش احمد شاه بازگشت. با اعلام حكومت نظامی عده‌ای از رجال سرشناس قاجاری و سیاسیون به امر سیدضیاء دستگیر شدند. از مشهورترین دستگیرشدگان می‌توان به عبدالحسین میرزا فرمانفرما، سالار لشكر ، عین‌الدوله، محمدولی خان تنكابنی (سپهسالاراعظم)، سهام‌الدوله، حشمت‌الدوله، قوام‌الدوله، مجدالدوله، سردار رشید، سردار معتضد، سردار معظم خراسانی (عبدالحسین تیمورتاش)، سیدحسن مدرس، سید محمد تدین، فرخی یزدی مدیر روزنامه‌ طوفان و ملك الشعرای بهار مدیر روزنامه ایران نام برد.(11) در میان دستگیرشدگان از هر صنف و گروهی وجود داشت. از مخالفین قرارداد 1919 تا اعضای كابینه وثوق‌الدوله و عاقدین آن قرارداد. از اعتدالی تا دموكرات . سید ضیاء می‌دانست محیط سیاسی تهران تا چه اندازه لرزان و بی‌ثبات است. لذا با تأكید بر این بازداشت‌ها هم در جهت جلب نظر عامه گام بر می‌داشت و هم با ایجاد فضای رعب و وحشت از فعالیت مخالفان می‌كاست.




در روز چهارم اسفند فرمان ریاست الوزرایی سید ضیاءالدین طباطبایی از سوی احمدشاه صادر شد. سید ضیاء از قبول لقب خودداری كرد و به این ترتیب اولین نخست وزیر بدون لقب ایران گردید.(12) رضا خان نیز از سوی شاه به مقام سردار سپهی نایل آمد و با كنار زدن كلنل مسعودخان كیهان وزارت جنگ را در كابینه جدید در اختیار گرفت. متن فرمان احمد شاه به این شرح است: «نظر به اعتمادی كه به حسن كفایت و خدمتگزاری جناب میرزا سید ضیاء داریم، معزی الیه را به مقام ریاست الوزرا برقرار و منصوب فرموده و اختیارات تامه برای انجام وظایف ریاست الوزرایی به معزی‌الیه مرحمت فرمودیم. جمادی الاخره 1339».(13)
سید ضیاء پس از انتصاب به مقام رییس الوزرایی اعلامیه‌ای منتشر كرد كه به لحاظ معنوی و مضنون ناسیونالیستی در ایران بی‌سابقه بود. او مدعی شده بود كه با پایان بخشیدن به هرج و مرج داخلی، ایجاد دگرگونی اجتماعی و نجات كشور از اشغال بیگانه دوره رستاخیز ملی را آغاز خواهد كرد. سید ضیاء در اولین گام خود در اقدامی نمایشی قرارداد 1919 را كه با مخالفت آزادیخواهان ، روشنفكران و عامه مردم روبرو شده بود ملغی اعلام كرد و جالب آنكه دولت انگلستان به این لغو یك طرفه هیچ اعتراضی نكرد!(14) در عین حال از مستشاران انگلیسی درخواست كرد تا برای ساماندهی مجدد ارتش و نظام اداری در ایران باقی بمانند. از سوی دیگر عهدنامه مودت بین ایران و شوروی منعقد شد و طبق این عهدنامه تمامی مطالبات رژیم تزاری روسیه فسخ و امتیازات واگذار شده به روسیه در قرن 19 ملغی اعلام شد.(15)




با گذشت زمان اقدامات شبه اصلاحی سید ضیاء نتایج مثبتی در پی نداشت. مصدق‌السلطنه در قبال رییس الوزرایی سید ضیاء موضع‌گیری كرد و در تلگرافی به احمدشاه خطر بروز اغتشاش در فارس را به سبب این مسئله گوشزد كرد.(16) رفتارهای سید در فضای سیاسی جامعه ایران چندان قابل قبول نبود. از سویی اشراف ایرانی از محدودیت‌هایی كه به آنها تحمیل شده بود به شدت گله‌مند بودند. از طرفی احمد شاه تحمل برخورد با سید ضیاء را نداشت. سید ملاحظه شئون شاه را نمی‌كرد و با او برخورد مناسبی نداشت. از سوی دیگر رضا خان نیز مایل بود تا با حذف سید ضیاء خود یكه تاز صحنه گردد. خیلی زود احمد شاه به این نتیجه رسید كه می‌تواند برای كنار زدن سید ضیاء بر قدرت رضا خان تكیه نماید. هر چند سید ضیاء در ملاقات‌هایش با شاه و سایر رجال بر قدرت خود در قشون قزاق تكیه می‌كرد، اما نمی‌دانست همین قشون و همین فرمانده قزاق می‌توانند او را از اریكه قدرت به زیر بكشانند. شاید اهمیت فوق‌العاده سید ضیاء به قشون و تكیه بر قوای قزاق و نیز اعطای مقام سردار سپهی به رضا خان از اشتباهات سیاسی او بود. به هر تقدیر این جریان آغاز یك برخورد جدی با سید ضیاء بود. روز سوم خرداد كابینه سید ضیاء با اشاره شاه و حمایت رضا خان سرنگون شد.(17)
در طول صد روز عمر كابینه سید ضیاء كه به كابینه سیاه شهرت یافت، هیچ اقدام عمده‌ای صورت نگرفت. با خروج سید ضیاء از صحنه سیاسی ایران، میدان برای زمامداری قوام‌السلطنه كه در دوران سید ضیاء مغضوب شده بود فراهم گردید.




به این شكل كودتایی كه به سرعت برنامه‌ریزی و اجرا شده بود، با همان سرعت مرد شماره یك خود را از دست داد. كودتا بیش از همه برای رضا خان میرپنج سكوی پرتاب بود. در طی چند سال او سردار سپه، وزیر جنگ، نخست وزیر و در نهایت مؤسسه سلسله پهلوی شد. در واقع رضا شاه شدن رضا خان آهسته و بی وقفه بود. او از چهره‌ای ناشناخته تبدیل به نخستین پادشاه پهلوی گردید. به قول آبراهامیان «در حالی كه با انقلاب مشروطه سال‌های 1285-1288 شمسی نظام مشروطه لیبرال جایگزین استبداد قاجاری شده بود، كودتای 1299 نیز در راستای از بین بردن ساختار پارلمانی و ایجاد حكومت مطلقه پهلوی بود.(18)





فهرست مطالب:
1. غنی ، سیروس ، برامدن رضاخان بر افتادن قاجارها و نقش انگلیسی‌ها ، ترجمه حسن كامشاد ، تهران ، نیلوفر ، 1377 ، ص 172
2. شیخ الاسلامی ، جواد ، سیمای احمد شاه قاجار‌، تهران ، گفتار ، 1372 ، ج 2 ، صص 181-180
3. حكیم الهی ، حسن ، زندگی آقای سید ضیاء ، تهران ، بی نا ، 1323 ، ص 35-34
4. دولت‌آبادی ، یحیی ، حیات یحیی ، تهران ، فردوسی ، 1362
5. محیط مافی، محمد هاشم ، تاریخ انقلاب ایران ، ج 6 ، خطی ، ص 1560
6. كرونین ، استفانی ، ارتش و حكومت پهلوی ، ترجمه غلمارضا علی بابایی ، تهران ، نشر خجسته ، 1377 ، ص 138
7. نوایی ، عبدالحسین ، تاریخ ایران و جهان ، تهران ، هما ، 1375 ، ج 3 ، ص 566
8. نوایی ، عبدالحسین ، تاریخ ایران و جهان ، تهران ، هما ، 1375 ، ج 3 ، ص 566
9. مستوفی ، عبدالله ، شرح زندگانی من ، تهران ، علمی ، 1326 ، ج 2، ص 268
10. بهنود ، مسعود ، از سید ضیاء تا بختیار ،‌ تهران ، بی نا ، 1368 ، ص 19
11. همان ، ص 29
12. آبراهامیان ، یرواند ، ایران بین دو انقلاب ، ترجمه احمد گل محمدی و محمد ابراهیم فتاحی ، تهران ، نشر نی ، 1386 ، ص 147
13. مكی ، حسین ، تاریخ بیست ساله ایران ، تهران ، علمی ، 1374 ، ج 1 ، ص 234
14. این قرارداد عملا به دلیل مخالفت گسترده مردم ایران پیش از روی كارآمدن سید ضیاء لغو شده بود و اقدام سید ضیاء یك ژست سیاسی به منظور جلب توجه عامه بود.
15. آبراهامیان ، همان ، ص 147
16. مصدق ، محمد ، خاطرات و تألمات مصدق ، به كوشش ایرج افشار ، تهران ، علمی ، 1365 ، ص 126
17. فوران ، جان ، مقاومت شكننده ، ترجمه احمد تدین ، تهران ، نشر رسا ، 1385 ، ص 303
18. آبراهامیان ، همان ، ص 129

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین