کد خبر: ۱۸۲۶۲۷
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار:
تأملی بر گفته‌های اخیر سعید حجاریان٬ تئوریسین اصلاحات؛

وقتی منافع قبیلگی تئوریزه شده و از شکم روشنفکرمآبی٬ دیکتاتوری زاییده می‌شود

آیا واقعا دغدغه‌های اساسی روز کشور این است که ببینیم چگونه می‌توان مجلس را منحل کرد؟ آیا در شرایطی که لازم است تا برای رفع نیازهای اقتصادی موجود٬ بین همه‌ی قوا اتحاد وجود داشته باشد باید بیاییم کاری کنیم که این اتحاد بهم ریخته و در جامعه تشنج ایجاد شود؟
گروه سیاسی - ایراد ندارد٬ گرچه تکراری‌ست اما برای اینکه بدانیم حرف‌های امروز فردی مثل سعید حجاریان که اصلاح‌طلبان از وی به عنوان نظریه‌پرداز سیاسی خود یاد می‌کنند٬ در گذشته چه بوده و امروز به کجا رسیده چاره‌ای جز بازخوانی کلیات و یا تیتر حرف‌های قدیمی او نداریم.

به گزارش بولتن نیوز، البته این حرف‌ها تنها متعلق به وی نیست و طیف گسترده‌ای از اصلاح‌طلبان را شامل می‌شود.



پایبندی به قانون بویژه قانون اساسی٬ توسعه و بالتبع آزادی سیاسی بیشتر٬ استقلال قوا و بیشتر شدن اختیارات آنها در برابر سایر نهادهای حکومتی٬ تحمل کردن مخالف و منتقد٬ دوری از رفتارهای حزبی که منجر به در خطر افتادن منافع ملی می‌شود٬ و ... باز هم می‌توان به این گذاره‌ها افزود و در مورد هر کدام٬ از متن و مصاحبه‌های مختلفی به عنوان شاهد استفاده کرد.

اما روزگار چرخیده و این روزها از اصلاح‌طلبان و افرادی مثل حجاریان صحبت‌هایی می‌شنویم که معلوم نیست نسبت این حرف‌ها با آن گفته‌های قبلی در چیست؟ اینکه بیاییم استقلال مجلس را زیر سوال ببریم و بحث انحلال آن توسط دولت را مطرح کنیم٬ چه نسبتی دارد با پایبندی همگان به قانون اساسی و ادعای اصلاح‌طلبان در خصوص افزایش اختیارات قوا؟

واقعا چرا کسانی که تا دیروز حرف از تحمل منتقد که بماند٬ حرف از تحمل مخالف را به میان می‌آوردند٬ این روزها با دیدن برخوردهای قانونی مجلس که جلوی زیاده‌خواهی‌های بعضی ایستاده٬ صحبت از انحلال مجلس را به میان می‌آورند؟

فقط کافی بود چنین ادعاهایی حتی کوچک‌تر از آن از زبان طیف‌های دیگر قدرت سیاسی بیرون می‌آمد. مطمئنا همین حضرات تیربار برچسب‌زنی‌های‌شان را به سمت نظام گرفته و زمین و زمان را بهم می‌زدند که این چه کشور بی‌در و پیکری‌ست که در آن بعضی‌ها جرأت پیدا کرده و حرف‌های غیردمکراتیک می‌زنند.

چه خوب گفته‌اند بزرگان ما که هیچ‌وقت آخرت خود را قربانی دنیای دیگران ‌نکنید. متأسفانه بعضی‌ها نقشی برای خود طراحی کرده‌اند که گویا تنها وظیفه‌ی‌شان تئوریزه کردن منافع حزبی و قبیلگی دیگران است. مثل همین ماجرای قدرت بخشیدن به دولت برای انحلال مجلس که توسط سعید حجاریان تئوریزه می‌شود تا تنها منافع حزبی یک جریان سیاسی تأمین شود.

کاری به مسائل اعتقادی نداریم. حداقل از نظر منطق سیاسی٬ توقع این است که همه‌ی فعالان سیاسی کشور به منافع ملی توجه داشته و هیچ‌ چیز را بر آن ترجیح ندهند. حالا باید از تئوریزه کنندگان منافع قبیلگی اصلاح‌طلبان پرسید که چرا منافع ملی را٬ همان چیزی که خودتان در هشت سال پیش با فریاد آن گوش فلک را کردید٬ فدای تمایلات خودتان می‌کنید؟

آیا واقعا دغدغه‌های اساسی روز کشور این است که ببینیم چگونه می‌توان مجلس را منحل کرد؟ آیا در شرایطی که لازم است تا برای رفع نیازهای اقتصادی موجود٬ بین همه‌ی قوا اتحاد وجود داشته باشد باید بیاییم کاری کنیم که این اتحاد بهم ریخته و در جامعه تشنج ایجاد شود؟

آیا سال‌ها تزریق هیجان منفی در جامعه برای‌تان کافی نبود که باز هم اصرار به این کار دارید؟ مسلما اصلی‌ترین تأثیر این رفتارها بر مقبولیت دولت بوده٬ پس لازم است تا دولت تدبیری اندیشده و مانع از تکرار چنین اضهار نظرها و رفتارهایی شود.

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۱
غیر قابل انتشار: ۴
ارژنگ فرّخ پیکر
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۱۶:۲۸ - ۱۳۹۲/۰۹/۲۸
0
3
روی این دَردِدل نه با سعیدِ حجّاریان ؛ نه سعیدِ عسکر و نه سعیدِ امامی و امثالهم که با همه ی کسانی است که دغدغه ی استقلال و حاکمیت و تمامیتِ ارضیِ سرزمین آباء و اجدادی و تمام متعلّقات اعتقادی حاکم برآن را دارند :
آمدنِ مُدرنیته یا تجدّد گرائی به مملکتِ گُل و بُلبُل ایران ؛ ما را دُچارِ بُحرانی ساختاری کرد که به تَبَعِ آن ؛ هم خواستارِ ماشین های آلامُد ؛ تلفنِ ثابت و همراه و تلویزیون و ماهواره و رایانه و اینترنت هستیم ؛ هم در تار و پُودِ سُنّت های قومی و قبیله ای و عَشیره ای گرفتاریم و در این بُحرانِ تقابلِ سُنّت و مُدرنیته پادَرهوا با تضاد های لاینحلِ ناشی از این تقابل درگیریم ؛ بخشی از وجودمان ازآنِ تکنولوژیِ غربی و بخشی دیگر ازآنِ سُنّت های قومی و عرفانِ سُنّتی بهم آمیخته که ضدّ تکنولوژی اند و از همین بِزنگاه اندیشه های " التقاطی" نَشو و نما می کنند . طاهرً می خواهیم مُجهّز به عِلم باشیم ولی در باطن دُچارِ ذهنیتِ سُنّتی و روابطِ جمعیِ قبیله ای هستیم و به هرچه علم و روشنگری و عینیّت و نقد حمله می بریم ؛ نه از گذشته ایم و نه حال را دُرُست حلّاجی می کنیم و تعارضاتِ حاصله را هم جارو و زیرِ فَرش پنهان می کنیم در حالیکه درهر دو عَرصه تَرَک برداشته ایم و در تفرقه بِسَرمی بریم و دشمن(؟) هم از همین تفرقه و آبِ گِل آلود ماهی می گیرد !! بدونِ شناخت هردو سوی این دوپاره شده گی ذهنِ مان ؛ تحوّلِ لازم ایجاد نخواهد شد و برای همین است که مُدام برگشت می کنیم به گذشته های قومی و عشیره ای و خان خان بازی و خان گزیدِگی و تحریفِ تاریخ و بی مُحابا تاریخ را با آرمان های خود درهم می آمیزیم و همچنان " واقعیّت " را نمی بینیم ؛ در نتیجه مافعِ قبیله گی ؛ روشنفکرمأبی و دیکتاتوری بازتولید و زائیده می شوند بی آنکه نقد و بررسی شوند !!! .. باقی بماند برای وقتی دیگر!!
نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین