کد خبر: ۱۶۴۳۲۱
تعداد نظرات: ۲ نظر
تاریخ انتشار:

راز گمنامی شهید ماه عسل چه بود

آسمان روز ۱۹ دی‌ماه که روشن شد، دیگر دژ شلمچه تسخیر شده بود و در معبر حضرت زهرا(س) اسکله لشکر ۱۰ سیدالشهدا(ع) استقرار پیدا کرد و بچه‌های تخریب مشغول جمع‌آوری پیکر مطهر غواصان شهید از داخل موانع و از کنار خاکریزها شدند.
 به گزارش بولتن نیوز، در ایام ماه مبارک رمضان سال 92 در یکی از برنامه‌های تلویزیونی ماه عسل که از شبکه سوم سیما پخش شد، موضوع برنامه پیرامون رزمنده‌ای بود که پیکرش در زمان جنگ تشییع شده بود و در گلزار شهر همدان دفن شده بود و پس از پایان جنگ با آزادگان به میهن اسلامی بازگشته بود. با نشان دادن تصویر پیکر آن شهید خانواده واقعی آن رزمنده پیدا شد. حالا یکی از همرزمان غواص شهید ایرج خرم جاه مطلبی را برای خبرگزاری فارس ارسال نموده که لحظه شهادت این رزمنده غواص را نقل می‌کند:

سرگذشت فرزندان غریب امام خمینی که دژ شلمچه را شکستند شنیدنی است. اصلا شلمچه دیدنی است و خاک شلمچه که با قدم‌های ثامن الحجج علی ابن موسی الرضا (ع) متبرک شده بویدنی است. نقل است که حضرت زهرا(س) نظر خاص به این سرزمین دارد. سند این گفته کسانی هستند که در رزمگاه شلمچه با همه وجود، حضرت صدیقه سلام الله علیها را درک کردند و اضافه کنید که رمز این نبرد هم نام مقدس بی بی دو عالم بود. این روزها حکایت غریبی سر زبان‌ها افتاده کسی که از دژ شلمچه پرواز کرد و در گلزار شهدای همدان مهمان خاک شد.

حق جوان های امروز است که بدانند چه گذشت و ایرج خرم جاه چگونه در این سفر غریبانه از شلمچه به همدان رسید.

شب 18 دیماه 65 بود که همه تدبیرها و تقدیرها را رقم زد. حمله به دژ شلمچه کار عقل نبود بلکه کار عشق بود. رزمنده های دل شکسته از کربلای 4 آماده برای آفریدن کربلای دیگر شده بودند. دلها نا آرام بود. از فرمانده‌مان شنیدم که امام دستور حمله به دشمن از این منطقه را داده. امام گفته که این سرزمین غریب‌ترین نقطه سرزمین ماست. از اینجا به دشمن حمله کنید و این قول امام اشک ما را سرازیر کرد. او فرمود از قول من به رزمندگان بگویید: شما کربلا می‌روید و من هم می‌آیم و آنجا با هم نماز می‌خوانیم. اینها همه مقدمه شد تا همه پای کار آمدند برای شکستن دژ شلمچه...

 

اسکله لشگر10- دژ شلمچه

ماموریت شکستن دژ به رزمندگان لشگر ده سیدالشهداء(ع) سپرده شد و گردان های حضرت علی اکبر (ع) از مقابل 5 ضلعی و گردان حضرت زینب (س) از مقابل نونی شکل‌های شلمچه و در مجاورت جاده شلمچه-بصره و گردان امام سجاد (ع) برای الحاق با لشگر فجر و عبور از آب گرفتگی بوبیان و کمک به گردان علی اکبر (ع) برای ادامه عملیات در 5 ضلعی و خاکریزهای مقطع مهیای حمله به دشمن شدند.

آسمان شلمچه که تاریک شد غواص های تخریبچی و اطلاعات عملیات جلو افتادند و رزمنده های گردانها هم برای شکستن دژ شلمچه از پی آنها وارد آب شدند.

گروهان نصر به فرماندهی شهید علیرضا آملی هم وارد آب شد و از کنار خاکریزی که عمود بر دژ شلمچه بود به سمت دشمن حرکت کرد. حرکت در آب به سختی و کندی صورت می‌گرفت. بعضی جاها عمق آب تا زانو می‌رسید و صدای شالاپ شلوپ بچه‌ها بلند می‌شد و بعضی جاها هم که آب عمیق بود صدای سرفه‌ها سکوت شب را می‌شکست. نزدیکی‌های خط دشمن خطر زیر پاهای بچه‌ها بود. میدان مین و موانع زیر آب رفته  و تنها سایه ای از سیم خاردارهای توپی در زیر نور منور دیده می‌شد.

گروهان نصر متوقف شد و منتظر ماند تا بچه‌ها تخریب معبری در میدان مین و موانع برای رسیدن به دژ شلمچه باز کنند. هنوز دشمن متوجه حضور غواص‌های گردان حضرت علی اکبر (ع) پشت مواضعش نشده بود و همه جا را سکوت گرفته بود و گلوله و خمپاره‌ای رد و بدل نمی‌شد. شب از نیمه گذشته بود که جناحین لشگرده سیدالشهداء(ع) با دشمن درگیر شدند و منورها آسمان را روشن کرد. در این معرکه آتش دشمن به روی غواص‌ها متمرکز شد. آنقدر منور در آسمان بود که در تاریکی شب غواصهایی که با لباس سیاه رنگ و تنها از گردن به بالای بیرون از آب بودند قابل روئیت بود. تیربارهای سنگین دشمن که روی دژ قرار داشتند از روبرو و از پهلو روی معبر حضرت زهرا(س) که راهکار گردان حضرت علی اکبر (ع) برای شکستن دژ شلمچه بود قفل شد. رگبار اول کمین های دشمن به داخل آب غواصهای تخریبچی را بی جان کرد که مشغول باز کردن موانع بودند.

 

محل حرکت غواص‌ها - خاکریز عمود به دژ شلمچه

مهدی اسماعیل پور، علیرضا پیکاری، صبرعلی کلانتر، سیدمحمدعلی موسوی زاده و  مجیدعسگری بی جان روی آب آمدند و خمپاره‌های دشمن هم به کمک آمد و ستون رزمندگان گروهان نصر زیر آتش سنگین قرار گرفت. بچه‌ها هیچ جان پناهی نداشتند غیر از سایه خاکریزی که هر لحظه کوتاهتر می شد و فرمانده با تجربه گروهان نصر هم کاری از دستش بر نمی‌آمد غیر از اینکه شاهد پرپر شدن نیروهایش باشد. بچه‌های اطلاعات عملیات و تخریبچی او یا شهید شده و یا به سختی مجروح بودند. او تلاش کرد تا راهی برای گذشتن از موانع دشمن پیدا کند و به دژ برسد. اما رگبار دشمن به علیرضا  امان نداد و او هم مقابل چشمان رزمندگان گروهان نصر که عاشق او بودند به خیل شهدا پیوست. بچه‌های گروهان نصر آنهایی که جلوی ستون بودند، بیجان در آب غوطه ور شدند و آنهایی که عقب تر بودند هم به سختی مجروح شدند. در آن شرایط سخت کاری از کسی ساخته نبود. مجروحانی که خود را به کنار باقیمانده خاکریز رسانده بودند لحظات آخر را می‌گذراندند و فرشته‌ها بالای سر آنها در پرواز بودند. یکی از این مجروح‌ها، ایرج خرم جاه که روحش بین زمین و آسمان دست به دست می شد.

خبر لو رفتن معبر بچه‌های گروهان نصر و شهادت شهید علیرضا آملی و باز نشدن راهکار حضرت زهرا(س)، به اطاق فرماندهی رسید و تدبیر بر آن شد که گردان امام سجاد (ع) با عبور از معبر لشگر فجر، از پهلو به دشمن در 5 ضلعی شلمچه حمله کند تا دشمن فشار بر راه کار حضرت زهرا(س) را کم نموده تا باقی مانده رزمندگان گردان حضرت علی اکبر(ع) بتوانند با قایق به دژ شلمچه برسند.

این تدبیر قفل عملیات را گشود و رزمندگان گردان امام سجاد (ع) و گردان علی اکبر (ع) توانستند تا قبل از روشن شدن هوا محدوده پنج ضلعی شلمچه را فتح کنند و تا غروب آفتاب روز 19 دی ماه 65 با کمک سایر گردان‌ها و یگان‌ها با تصرف نونی شکل‌ها خود را به جاده شلمچه بصره برسانند.

 

موانع مقابل دژ شلمچه - محل شهادت غواص‌های لشگر10

آسمان روز 19دی ماه که روشن شد دیگر دژ شلمچه تسخیر شده بود و در معبر حضرت زهرا(س) اسکله لشگر 10 سیدالشهداء(ع) استقرار پیدا کرد و بچه‌های تخریب مشغول جمع آوری پیکر مطهر غواصان شهید از داخل موانع و از کنار خاکریزها شدند و به کمک رزمندگان گردان فرات (یگان دریایی لشگر10) این پیکرهای مطهر با قایق به عقب منتقل شد. بدن‌های غواص‌های شهید زیاد متلاشی نشده بود و اکثر از ناحیه سینه و پهلو به شهادت رسیده بودند و صورت های همگی شان از زیبایی برق می‌زد. شهدای غواص که ایرج خرم جاه هم بین آنان بود به معراج شهدای اهواز منتقل شد.

از اینجا به بعد بخوانید که چرا شهید ایرج خرم جاه بعد از 27 سال نامش بر سر زبانها افتاد.

ماشین حامل شهدا که از شلمچه دور شد، شهید زینال الحسینی فرمانده تخریب لشگر10 سیدالشهداء(ع) به ما ماموریت داد که تا دیر نشده خودمون رو به معراج شهدای اهواز برسونیم. علیرغم اینکه در خط به وجود ما نیاز بود این یک دستور بود و باید انجام می‌دادیم. به معراج شهدای اهواز که رسیدیم، شهدا زیاد نبودند و عمده شهدا متعلق به لشگر سیدالشهداء(ع) و اکثرا هم غواص بودند. همه را در فضای باز معراج شهدا در حالی که پلاستیک های ضخیمی زیرشان پهن شده بود و اکثرا لباس زیر به تن داشتند خوابانیده بودند. اکثر شهدای غواصی که ما عقب آوردیم لباس‌های غواصی شون سالم و قابل استفاده بود. به خاطر این لباس‌های غواصی را از تن شهدا بیرون آورده بودند. بعضی‌ها پلاک به گردن داشتند و بعضی‌ها هم هیچ نشونی نداشتن. بدنها زیاد خونی نبود چون همه رو با آب شستشو داده بودند. فقط جای گلوله‌ها روی سینه و پهلو و بعضا صورت پیدا بود. میان ده‌ها پیکر شهید دنبال بچه‌های تخریب می‌گشتیم و اونها رو پیدا کردیم و مشخصات اونها ثبت شد و داخل پلاستیک پیچیدند. تعدادی از غواصها هم هیچ نشانی نداشتند. اما بدنهای اونها سالم بود و صورتهاشون با آب هم که شسته شده بود زیباتر جلوه می‌کرد. باید زود به خط برمی‌گشتیم. تا وقتی ما در معراج بودیم هویت تعداد دیگری از غواصها مشخص شد و پیکر مطهر چند غواص شهید دیگر روی زمین مانده بود که هیچ نشانی از هویت اونها نبود و شهید ایرج خرم جاه هم یکی از اونها بود. این پیکر مطهر بعد از6 ماه توقف در سردخانه معراج شهدای تهران به علت تشابه چهره با شهیدی که بعدا اسیر شد به همدان منتقل شد و در گلزار شهدای همدان با نام شهید جعفر زمردیان به خاک سپرده شد.

تقدیر الهی چه بود که رزمنده گروهان نصر گردان حضرت علی اکبر (ع)از لشگر ده سیدالشهداء(ع)، نوجوان شهید ایرج خرم جاه بعد از 27 سال شهره آفاق شود و به جای گلزار شهدای یکی از روستاهای ساوجبلاغ از گلزار شهدای همدان سر در بیاورد. چگونه می‌توان حل این معما کرد و به قول امام شهدا، خمینی عزیز که: حاشا حل این معما جز به عشق میسر نگردد.

راوی:جعفر طهماسبی

منبع: خبرگزاری فارس

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

انتشار یافته: ۲
در انتظار بررسی: ۱
غیر قابل انتشار: ۱
فرزند سلمان رحمه الله علیه
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۲۱:۱۳ - ۱۳۹۲/۰۶/۰۳
0
65
بخدا قسم اگر ادم های سود جو و فرصت طلب از مسائلی که در جبهه و پشت جبهه از بی بی دوعالم صدیقه کبری حضرت زهرا دیده ایم سو استفاده نمی کردند و دیگران به ما نیم خندیدند . شواهدی از امداد ها و عنایت مادر مظلومه ام می گفتم که دلهای پاک را جلا می داد .
چه کنم که گفتنش سبب انکار بیشتر بیخبران و تمسخر انها می شود .
پاسخ ها
حسین ص
| IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF |
۲۱:۱۳ - ۱۳۹۲/۰۶/۰۳
نمونه اش کتاب خاک های نرم کوشک و کمک حضرت زهرا (س) به شهید برونسی است.
نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین