کد خبر: ۱۴۶۱۳۸
تاریخ انتشار:

مخترعی که رئیس‌فدراسیون‌کشتی است/ عکس

پروفسور محسن صادقی از نخبگان ایران اسلامی و کاندیدای دریافت جایزه صلح نوبل ۲۰۱۱ است، در عین حال ریاست فدراسیون جهانی کشتی آلیش را برعهده دارد! او که مدال‌هایش را تقدیم امام رضا(ع) کرده است، می‌گوید: ۳۰ سال است شب‌های جمعه تا صبح قرآن می‌‌خوانم.

به گزارش بولتن نیوز به نقل از فارس، در سال‌های اولیه‌ انقلاب اسلامی و سپس در دوران جنگ تحمیلی در خانواده‌ای پر‌جمعیت و با شرایطی سخت زندگی کرد، اما همه این‌ها باعث نشد از او انسانی نخبه ساخته نشود.

او به عنوان یک دانشمند و مؤلف چندین کتاب، مقاله و کتب درسی شناخته شده و از وی به عنوان «فرستاده‌ صلح» یاد می‌شود. از دیگر افتخارات او می‌توان به ارائه تئوری چندگانه به دنیای صلح اشاره کرد که توانست در بحث تحکیم روابط بین ملت‌ها و ایجاد صلح جهانی، گام شایانی در حل مشکلات اجتماعی، اقتصادی، پزشکی و اکولوژیک بردارد.

در سن 19 سالگی به مکه مکرمه مشرف شد. او معتقد است: که نه تنها خدا را بلکه خودش را در مکه پیدا کرده است البته بعد از آنکه خدا را پیدا کرد؛ چرا که وقتی انسان بتواند وجود خودش را باور کند می‌تواند خدای خویش را بهتر بشناسد.

او در سال 2007 سه مقاله در زمینه دفاع از حریم اسلام و حرمت نبی مکرم اسلام(ص) نوشت و به هیئت داوران بروکسل در پاسخ به جسارت سلمان رشدی ارائه داد که به بیش از 1.5 میلیارد مسلمان اهانت کرده بود و توانست دو برابر نشان شوالیه‌ای را که سلمان رشدی ملعون دریافت کرده بود، از همانجا کسب کند و نشان آفیسر بگیرد.

برخی افتخارات این نخبه ایرانی عبارتند از:

ـ رئیس دانشگاه دولتی صلح پایدار وابسته به آکادمی ملی علوم روسیه

ـ دریافت نشان ویژه و کاپ اسکار برترین مخترع جهان در سال 2012 از کشور لهستان

ـ‌ ریاست پردیس‌های علوم اجتماعی و انسانی، علوم پایه، علوم پزشکی و بهداشت، هنرهای زیبا و فنی، مهندسی شرکت دانشگاهی پژوهشگران و نوآوران دانشگاه تهران

ـ دریافت نشان علمی و عنوان دانشمند برتر جهان (گراند افیسری) در پایتخت اروپای متحد کشور بلژیک سال 2009

ـ‌ عضویت آکادمی ملی علوم فرانسه در یکصد و دهمین مسابقات بین المللی پاریس-فرانسه 2011

ـ جانشینی دبیر کل حقوق بشر عراق و ایران از سال 2008 تا کنون

ـ کاندیدای دریافت جایزه صلح نوبل 2011 از طرف کشور روسیه به «مجلس اسلو» نروژ

بخش نخست گفت‌وگوی ما با پروفسور محسن صادقی را می‌خوانید:

 

 

بارها در دوران تحصیل، درس را بهتر از معلم، برای دانش‌آموزان توضیح می‌دادم

مطالعه شما به چه شکل است؟ با توجه به اینکه شما رئیس آکادمی نخبگان کشور بودید و از هوش بالایی برخوردارید، آیا اصلاً نیازی به مطالعه و یا چندین مرتبه مراجعه به کتاب‌های مختلف را دارید؟

ـ خداوند را شاهد می‌گیرم در طول زمان تحصیلم یکبار هم مراجعه‌ای به کتاب نداشته‌ام اعتقادم این بود که باید خوب گوش کرد چرا که وقتی خوب می‌شنوی خوب هم خواهی ‌فهمید.

من همیشه آموزه‌هایم را به صورت شنوایی دارم از مطالعات آن‌چنانی که کل شب و روز درس بخوانم و یا اینکه شب‌ها چراغ گردسوز روشن کنم، خیر از این خبرها نبود. من با کلام اول استاد، درس را حفظ می‌کردم. بارها پیش آمده بود که معلم‌ها در مقطع دبستان، راهنمایی و دبیرستان از من می‌خواستند که دوباره درس را برای دانش‌آموزان تکرار کنم.

چه بخواهیم و چه نخواهیم یک ورق از تقویم زندگی ما کنده خواهد شد اما مهم این است که این ورق را به رایگان از کف ندهیم

* در همان جلسه؟

ـ بله، همان جلسه‌ای که سر کلاس درس می‌گرفتم همان لحظه درس را تکرار می‌کردم و به مراتب، از خودم استاد جلوتر حرکت می‌کردم.

اعتقادم این است وقتی انسان جدول حل می‌کند اطلاعات عمومی او بالا می‌رود و شاید دانشمندان اعتقاد دارند که حل کردن جدول از بروز بیماری آلزایمر جلوگیری می‌کند. من یک برادر دارم که از من بزرگتر است اگر یک کتاب جدول 500 صفحه‌ای را به او بدهید یک ربع بیشتر وقت نیاز ندارد تا تمام آن را حل کند اگر من از خودم سخنی نمی‌گویم تعریف از خود را زشت می‌دانم.

واقعاً از نظر ضریب هوشی فکر می‌کنم خداوند متعال از دریچه لطف و کرمش و به واسطه سیادت مادرمان، تفضل و عنایتی ویژه به ما داشت و به همین دلیل من خیلی در اجتماعات مکث نمی‌کنم وقتی وارد مجامع علمی و عمومی می‌شوم، فکر می‌کنم تا همان 10 دقیقه اول به اندازه 10 ساعت بتوانم آموزه‌هایم را رشد دهم یعنی آنچه را که فرا می‌گیرم را با توجه به آموزه‌های قبلی بسط و گسترش می‌دهم تا به یک فرمول جدید دست یابم و بدین طریق می توانم نوآوری داشته باشم.

اعتقادم این است که در انجام دادن کارهای مستمر روزانه، چه بخواهم و چه نخواهم یک ورق از تقویم زندگی ما کنده خواهد شد اما مهم این است که این ورق را به رایگان از کف ندهیم و امروزمان در مقایسه با دیروز یک گام جلوتر بوده و نسبت به ورود به فردا یک گام آماده‌تر باشیم؛ هیچ‌گاه دنیا را تمام شده فرض نکنیم.

مولا علی (ع) می‌فرماید: آن گونه نماز بخوان که گویی آخرین نماز توست و آن گونه زندگی کن که گویی تا ابد زنده‌اید این الگوی خوبی است وقتی ما به نهج‌البلاغه مراجعه می‌کنیم آنقدر زیبا برنامه زندگی انسان را برای او به تصویر می‌کشد که اگر در عمق مطالب حضرت علی (ع) وارد شوید باور می‌کنید که دنیا برای شما خیلی کوچک است و شما بسی از دنیا بزرگتر هستید.

مادرم در تمام دوران بارداری من، روزه بود  

* دوست داشتیم کمی بیشتر از والدینتان برایمان حرف می‌زدید چرا که نوع نگرش و تربیت آنها تأثیر بسزایی در شکل‌گیری شخصیت شما داشته است.

ـ اولین الگوی اخلاقی و رفتاری حضور من در جامعه، پدرم است و علاوه بر فضای علمی، به لحاظ ژنتیکی تقلید از پدر طبیعی و ناخواسته است از این رو خواسته‌ها و باورهایم را با نگاه کردن به حرکات دست، صورت، پا و همه حضور پدرم در جامعه، در ذهنم ثبت کرده‌ام.

از نظر تربیتی همان طور که مادرم بارها برای ما می‌گفت یکبار بدون وضو به ما شیر نداده است.

مادر از نسل سادات موسوی بود طبیعتاً تعصبات خیلی خاص مذهبی داشتند ما را از 7 سالگی وادار به خواندن نماز کردند. مادر همیشه نماز را برای ما رنگی جلوه می‌داد نه سیاه و سفید! مادر همیشه نماز را با ملودی و دین را با آهنگ خاصی به ما آموزش می‌داد و در مسائل داخلی و مسائل تربیتی که ذاتی است و معمولاً از جانب مادر به فرزندان منتقل می‌شود فکر می‌کنم مادرم فرشته‌ای بود که هیچ چیزی برای ما کم نگذاشت و همیشه از خداوند می‌خواهم که حق خودش را بر من حلال کند.

به یاد ندارم قبل از آنکه دست پدرم را بوسیده باشم ابتدا صورت او را بوسیده باشم و بعد از فوت مرحوم پدر، عادت و سنت ما ایرانی‌هاست که جسد را به یک امامزاده برده و سپس از آنجا تشییع می‌کنیم همه برادرها و خواهرهایم صورت پدر را قبل از اینکه داخل قبر بگذارند بوسیدند الا من چرا که نتوانسته بودم دستش را قبل از صورتش ببوسم از بوسیدن روی پدر ممانعت کردم اما برایش صلوات می‌فرستم.

من به نوعی تربیت شده‌ام و اعتقاد قلبی‌ام آن است که اگر امروز خداوند از فضل و کرمش دری از علم و مسائل اجتماعی، کوچکترین روزنه‌ای به روی ما گشوده است از دعای خاص پدر و مادرم است آنها همیشه برای ما دعا می‌کردند ما نیز دعاگوی آنها هستیم به همین دلیل بدون اینکه اراده کنم و بدون اینکه القائاتی در زندگی برای بچه‌هایم داشته باشم امروز هر سه فرزندم به محض ورودم به منزل دست مرا می‌بوسند و این برایم بسیار زیباست و یقیناً انعکاس و بازتاب حرکت و ارادت خاصی است که من از کودکی نسبت به پدر و مادرم داشته‌ام و امروز به فرزندانم منتقل شده است.

در طول زمان بارداری، تنها مشغله فکری مادرم تلاوت قرآن بود و جالب است که ایشان در روز تولد من روزه بود و این مطلب را برایم در پشت قرآن یادداشت کرده است: وقتی محسن به دنیا آمد و متولد شد روزه من باطل شد. بنابراین مادرم تا این حد به باورهای مذهبی وابسته و علاقه‌مند بود.

تا کی می‌خواهی روایت‌نویس دیگران باشی، کاری انجام بده که دیگران روایت تو را بنویسند!

* خاطره‌ای از مرحوم پدرتان به یاد دارید برایمان تعریف کنید؟

ـ بله، خاطره‌ای از مرحوم پدرم دارم که بد نیست آن را برای نسل جدید بیان کنم.

اگر در طی 24 ساعت شبانه‌روز بارها بگوییم آقای دکتر فلان گفت، آقای مهندس چنین گفت، پروفسور فلانی این مطلب را گفت باید اینها را رها کرد باید گفت: «تو چه چیزی برای گفتن داری؟!» فقط کافی است یک ساعت در شبانه‌روز وقت بگذاریم که خودمان مسائل را تجزیه و تحلیل کرده و به فرمول‌های مختلف پاسخ بدهیم.

روزی مرحوم پدرم وارد اتاقم شد، دید که تمام اطراف مرا کتاب‌ها پر کرده‌اند، غذایم سرد شده بود، چای و میوه نیز همان‌طور باقی مانده بود که یک دفعه حالش بد شد و گفت این چه اتاقی است که تو داری؟ چرا غذاهایت کپک زده؟! من غرق در مباحث علمی بودم که به پدر گفتم حواسم پرت شده اجازه بدهید من به کارم برسم. پدرم گفت: سریعاً تمام اینها را جمع کن، گفتم مشغول نوشتن مقاله‌ای هستم، پاسخ داد: تا کی می‌خواهی روایت‌نویس دیگران باشی، کاری انجام بده که دیگران روایت تو را بنویسند! این موضوع، انگیزه فعالیت من و استارت ورود من به بازار علمی بود.

 

 

* آقای پروفسور! چند تا خواهر و برادر دارید؟

ـ ما 6 تا برادریم و سه خواهر، خانواده‌ای بسیار پرجمعیت.

* شما چندمین فرزند خانواده هستید؟

ـ من هفتمین فرزند و پنجمین پسر خانواده هستم.

* از چند سالگی به مدرسه رفتید؟

ـ من و برادرم مهدی از سن 5 سالگی کلاس اول ابتدایی را شروع کردیم برای مدیر مدرسه جالب بود وقتی که پدرم ما را برای ثبت‌نام برد و گفت می‌خواهد ما را برای کلاس اول نام‌نویسی کند، مدیر گفت: آقای صادقی فرزندان شما باید از 7 سالگی به مدرسه بیایند ظاهراً شما با قانون مدرسه آشنایی ندارید پدرم پاسخ داد: می‌دانم اما نمی‌توانم فرزندانم را به دلیل شور و اشتیاقشان در منزل نگه دارم.

مدیر مدرسه در ادامه رو به من کرد و گفت: خب من سؤال می‌کنم: دو ضرب در دو، من خندیدم به برادرم گفتم یک میلیون و هفتصد و چهل و هشت هزار و دویست و سی‌وسه، ضرب در سه میلیون و هشتصد و پنجاه و چهار هزار و دویست و بیست، برادرم در یک آن، جواب مرا داد؛ مدیر مدرسه هنگ کرده بود به پدرم گفت این اصلاً غیرقابل قبول است اینها دیوانه‌اند و انسان نیستند، خداوند را شاهد می‌گیرم واقعاً ماتش برده بود و از این رو رفت صندلی خودش آورد و گفت شما بنشینید سر کلاس درس بخوانید و واقعاً برایش عجیب بود.

بزرگترین معضل من و برادرم در دوران کودکی گرفتن نمره نوزده و نیم بود

* معدل شما در دوران تحصیل چند بود؟ آیا در آن زمان، معلم‌ها به والدین شما می‌گفتند که هوش شما بالاتر از سایر دانش آموزان است یا خیر؟

ـ پاسخ سؤال شما سخت است چرا که می‌ترسم حمل بر خودستایی شود و یا باورهایی که خیلی جامعه ما، معمولاً طرف مقابلشان را به اندازه ظرفیت ذهن خود تصور می‌کنند. اذهان مردم می‌تواند میزان فهم آنها از مطلب باشد. ذهنیت جامعه نسبت به افراد خاص اجتماع، بسته و محدود است وقتی فردی موفقیت‌هایش ‌را اعلام می‌کند؛ طبیعتاً وقتی جامعه می‌بیند نمی‌تواند این موفقیت را باور کند چرا که یک فرد نمی‌تواند در آنِ واحد این همه فعالیت داشته باشد بنابراین درجا می‌ایستد. اکنون کارنامه‌های تحصیلی من وجود دارد و افتخار می‌کنم برادر کوچکم آقای دکتر مهدی نیز جزو نخبه‌های بسیار بزرگ بیوفیزیک و بیوشیمی در ایران است و شاید به جرأت بتوانم بگویم اولین ایرانی بود که توانست دکترای بیوفیزیک را کسب کند امروز هم از اعضاء هیئت علمی دانشگاه و از نخبگان علمی کشورمان به شمار می‌رود.

شاید تمام این موارد مرهون فشاری بود که مرحوم مادرم و پدرم بر ما وارد می‌کردند از این رو اگر نمره‌ای از بیست کمتر می‌گرفتیم حس می‌کردیم لباس بر تن نداریم، خجالت می‌کشیدیم که با کسی حرفی بزنیم، گوشه‌ای می‌رفتیم پنهان می‌شدیم تا کسی ما را نبیند و مادرم از تغییر رنگ چهره ما می‌فهمید که ممکن است یک مشکلی برای ما پیش آمده باشد.

طبیعتاً تربیت ما طوری نبود که مشکل اخلاقی در جامعه داشته باشیم بزرگترین مشکل ما این بود که نتوانیم نمره بیست بگیریم بزرگترین معضل من و برادرم در دوران کودکی گرفتن نمره نوزده و نیم بود و همین موضوع باعث شد تا شبانه روز کار کنیم.

اغلب زبان‌هایی که با آنها سر و کار دارم زبان‌های بین‌المللی است

* آقای دکتر! به چه زبان‌هایی مسلط هستید؟

ـ زبان‌های روسی، انگلیسی، فرانسه، آذری. زبان‌هایی که اغلب با آنها سر و کار دارم زبان‌های بین‌المللی است.

* خودتان چند فرزند دارید؟

ـ یک دختر و دو پسر دارم.

* آیا فرزندانتان نیز در همان مسیری که خودتان هستید، قرار دارند؟

ـ بله، خوشبختانه، دخترم محدثه خانم، اکنون در معاونت منابع انسانی یکی از بانک‌های ایرانی مشغول به کار است و قبلاً در بخش معاونت بین‌الملل بود. کاملاً به چند زبان غیرایرانی مسلط است دختر بسیار باهوشی به نام مهدیس دارد که جهشی درس خواند و اکنون کلاس پنجم ابتدایی است. دخترم نیز در دوران تحصیل به صورت جهشی درس خواند و واقعاً یک نابغه است، او دکترای اقتصاد را دارد.

مهدیس سال 2009 به عنوان کوچکترین مخترع جهان شناخته شد البته هم پدر و هم مادرش اختراعات زیادی دارند.

پسر بزرگم آقا ابراهیم که همنام مرحوم پدرم هست در سال 2011 کوچکترین مخترع سال شناخته شد و دو مدال طلا و یک نقره در کشور مالزی گرفت و سه تا اسپشیال پرایس و در کشور کره جنوبی سه مدال طلا و سه اسپشیال پرایس گرفت.

فرزند دیگرم امیرحسین، بسیار کوچک است و 5 سال بیشتر ندارد و هنوز به آن رشد اجتماعی نرسیده که بتواند خودش را بروز دهد.

بچه‌های بسیار خوبی دارم و خداوند را شاکرم خدا بزرگترین منت را بر سر من گذاشته و فرزندان خوبی به من عطا کرده است که الحمدالله در زمینه مذهب، دین، تربیتی، مادرشان بسیار برایشان زحمت کشیده و امیدوارم بتوانیم اثرات خوبی را از خود بر جای بگذاریم.

* آقای صادقی! کمی هم از زندگی شخصی‌تان برایمان بگویید، آیا در امور منزل به همسرتان کمک می‌کنید؟

ـ خیلی فرصتی نمی‌کنم است؛ گاهی اوقات تا می‌خواهم ظرفی جابه‌جا کنم همسرم خیلی محترم است و اجازه کمک کردن را به من نمی‌دهد و می‌گوید خستگی‌های روز برای شما کافی است اما وقتی وارد منزل می‌شوم دوست دارم با فرزندانم بازی کنم بچه‌هایم علاقه‌مندی خاصی به من دارند و این علاقه متقابل است خیلی بعید. اما حداقل یکی دو ساعتی از وقتم را در منزل صرف بچه‌ها می‌کنم.

* همسرتان در چه زمینه‌ای فعالیت می‌کنند؟

ـ همسرم فرهنگی و بازنشسته آموزش و پرورش است و کسی که فرهنگی است سعی می‌کند محیط را فرهنگی کرده و فرزندان را به شکل فرهنگی تربیت کند.

* بهترین کتابی که تاکنون خوانده‌اید کدام است؟

ـ برای ورود در مسائل اجتماعی، زیباترین کتاب همان بینوایان بود که می‌توانست اثر عمیق اجتماعی را گذاشته و جایگاهها و طبقات مختلف اجتماعی را معرفی کند و این بسیار برایم اثربخش بود و اثر بسیاری را توانست در درون من بگذارد و مسائل زیادی از جامعه را به من نشان داد و من توانستم در تطبیق آنها با کثرت و یا شخصیت‌های خاص بینوایان بیشتر وارد عمق مطلب شوم.

* اوقات فراغتم را بیشتر با اشعار حافظ و سعدی سپری می‌کنم 

* از نویسندگان داخلی چطور؟

ـ از آنجایی که خودم را فرزند حافظ و سعدی می‌دانم، حافظ و سعدی بسیار برایم قابل قبول‌اند و شاید خیلی از حکایت‌ها و روایت‌ها را از حفظ هستم به یقین «دیوان حافظ» به عنوان قرآن دوم‌مان ما مسلمان‌ها در هر منزلی مشاهده می‌شود و قطعاً برای ما مقدس و قابل احترام است.

اوقات فراغتم را بیشتر با حافظ و سعدی و با اشعار شعرای خاص ایرانی می‌گذرانم. طبع شعر دارم، علاقه‌مند به ادبیات هستم و شاید بعضی وقت‌ها که دلم می‌گیرد و خستگی به سراغم می‌آید غزلی را با دوستان به طور مشاعره خوانده و آن را به پدر و مادرم تقدیم می‌کنم، سعی می‌کنم مناسبت‌های خاص از جمله تولد فرزندانم را با شعر آغاز ‌کنم.

* اهل فیلم دیدن هستید؟

ـ خیلی اهل فیلم نیستم، چون باید وقت زیادی صرف دیدن آن کنم.

 از زمان پیروزی انقلاب اسلامی تا کنون فقط دو فیلم، آن هم به اصرار فرزندانم دیده‌ام

* آخرین فیلمی که دیده‌اید کدام فیلم بود؟

ـ سال 1392 به اصرار پسر کوچکم و نوه‌ام مهدیس، یک فیلم انیمیشن را دیدم. در واقع می‌توان گفت از روزی که انقلاب اسلامی پیروز شد تاکنون دو فیلم دیده‌ام: یکی به خاطر دخترم محدثه خانم بود، زمانی که او خیلی کوچک بود سال 62-63 به نام مدرسه موش‌ها و فیلمی هم نوروز امسال دیدم به نام «تهران 1500» فیلمی کودکانه اما آموزنده!

بچه‌هایم مرا مجبور کردند تا دو ساعت در سینما نشستم، خیلی برایم سخت بود نشستن در سینما، احترام زیادی به هنر قائلم اما فرصت آن را ندارم که بخواهم وارد فضای اینچنینی شوم و دو ساعت از وقتم را بخواهم صرف آن کنم.

 

 

 موسیقی را جزو لاینفک زندگی یک انسان می‌دانم

* نظرتان درباره موسیقی چیست؟ کدام نوع موسیقی را بیشتر می‌پسندید؟

ـ موسیقی را غذای روح می‌دانم معتقدم انسانی که موسیقی نمی‌داند اصلاً در اجتماع زندگی نمی‌کند. اگر قرآن را نیز با آهنگ تلاوت کنیم اثرگذاری آن به مراتب بیشتر خواهد بود اگر قرائت نماز هم با یک آهنگ دلنشینی باشد مؤثر خواهد بود.

فکر می‌کنم موسیقی جزو لاینفک زندگی یک انسان است. آواز پرنده‌ها، وجود آبشارها، همه طبیعت و همه مخلوقات خداوند با یک آهنگ و ملودی در حرکت هستند اگر کمی گوش دل را باز کنیم می‌توان آهنگ اجتماع، آهنگ طبیعت را بشنویم.

آهنگی که امروز در کشور برای ما نواخته می‌شود متناسب با نوع تربیت و فرهنگ هر کشوری است موسیقی سنتی‌ ما ایرانیان چون متناسب با روح ما ایرانیان هست برای ماها که نسل قبل از انقلاب هستیم دلنشین‌تر است و موسیقی پاپ و موسیقی جاز، در جایگاه خودش برای برای اینکه در وجود جوان‌ها تحرّک ایجاد کند خوب است.

اما من توصیه می‌کنم فرهنگ ملی و فرهنگ دینی‌ ما که همان نوای نی و شاید دف که موسیقی اصیل ما ایرانیان است و بنده بی نهایت به آن علاقه‌مندم را جدی بگیرند و نگذارند از دایره موسیقی کشورمان خارج شود.

* اوقات فراغت خود را چگونه می‌گذرانید، آیا اصلاً اوقات فراغت دارید؟

ـ زیباترین نوع پر کردن اوقات فراغت بنده، رفتن در باغ مرحوم پدرم در فیروزکوه و بحث کردن درباره مباحث علمی با اعضای خانواده از جمله خواهرها و برادرهایم است و یا زمانی که به شیراز می‌روم به دلیل موقعیت اجتماعی که دارم اغلب در میان بستگان، مباحث علمی شروع می‌شود. به ورزش خیلی علاقه دارم. صبح که از خواب برمی‌خیزم حتماً ورزش نیز جزو استارت کارهایم است تا به لحاظ عصبی در طول روز فشارهای بر من وارد نشود و بتوانم با اعصابی راحت با مردم صحبت کنم.

بیش از 30 سال در اروپا، شب‌های جمعه را تا صبح قرآن ‌خواندم

*به قول خودتان آن ورقی که قرار است از تقویم زندگی شما جدا شود شما برای اینکه آن را مفت از دست ندهید چکار می‌کنید در واقع یک روز خود را چگونه سپری می‌کنید؟

ـ من برنامه روزانه، هفتگی، ماهانه و سالانه دارم.

برنامه روزانه بنده با نماز صبح استارت می‌خورد بیش از 30 سال است که از خداوند منان متشکرم که یک شب جمعه را تا صبح نخوابیده‌ام و اعتقاد دارم که این شب، شب خاصی است و باید با قرآن و نماز این شب‌ را به صبح رساند. سی و چند سال است در اروپا، آسیا، همه شب‌های جمعه را تا صبح با قرآن و نماز تمام کرده‌ام و استارت حرکت زندگی من با نماز صبح است معمولاً و متعارفاً نیم ساعت، سه ربع قبل از نماز صبح از خواب بلند می‌شوم، کارهای مقدماتی برای اقامه نماز را انجام می‌دهم یک سری نمازهای قبلیه دارم سپس نماز صبح و بعد وارد اجتماع می‌شوم و معتقدم سحرخیز باش تا کامروا شوی!

کارهای من بعد از نماز صبح شروع می‌شود یک سری کارهای علمی دارم و متناسب با برنامه‌هایی که دفتر برایم آماده می‌کند سعی می‌کنم وقتم را با آن برنامه‌ها هماهنگ کنم معمولاً کمتر از ساعت 12 شب به منزل نرفته‌ام.

مدت خواب من در طی شبانه‌روز بین 2 تا 3 ساعت است. خواب عمیق که بتوانم خستگی روزانه‌ام را برطرف کنم شاید این موضوع در درازمدت، افراد را دچار مشکل کند اما چون بدن من به این فضا عادت کرده خوشبختانه تاکنون بیش از سه ساعت نخوابیده‌ام البته شاید در طول روز، یک چرت 10 دقیقه‌ای بزنم تا خستگی‌های روزم را جبران کند.

* با توجه به اینکه شما رئیس فدراسیون کشتی آلیش هستید، آیا خودتان به ورزش علاقه دارید؟

ـ صد در صد.

* چه ورزشی را بیشتر می‌پسندید و یا انجام می‌دهید؟

ـ در دوره دانش‌آموزی و دانشجویی‌ام کشتی می‌گرفتم و مدال سوم را در سطح مسابقات کشوری به دست آوردم. تا حد قابل قبولی با ورزش‌های رزمی آشنا هستم از جمله ورزش کاراته. شاید امروز به جرات بتوانم بگویم 7-6 نفر از قهرمانان بزرگ ورزش کاراته جهان مثل گوگیتا و خانم‌هایی که از کشور گرجستان هستند بعد از جنگ، اوساتیا، آنها بی صاحب شدند؛ تحت حمایت بنیاد ما قرار گرفتند و با هزینه‌های ما رشد کردند و به عنوان قهرمان این ورزش در جهان مطرح هستند.

خوشبختانه ما جایگاه خوبی را در ورزش داریم البته بنده خودم نیز بسیار به ورزش علاقه‌مند هستم و معتقدم همان اندازه که بدن‌ ما به لحاظ فیزیکی به غذا نیاز دارد اگر نخواهیم غذای جسم خود را با ورزش آمیخته کنیم بخش عمده‌ای از عمر خویش را تلف کرده‌ایم. شادابی، طراوت، استعداد، هوشیاری و ادامه حیات، بدون ورزش ممکن نیست.

* تا قبل از سال 2000 تمام ژورنال‌های جهانی، امام خمینی را اثرگذارترین فرد می‌دانند

* مؤثرترین شخصیت زندگی شما چه کسی است؟

بدون اغراق و غلو، در دوران جوانی، الگوی اجتماعی و مذهبی من حضرت امام(ره) بود چون من 17-18 ساله بودم که انقلاب پیروز شد و قبل از این زمان، برادرم محمد آقا، خانواده و مرحوم پدرم علاقه خاصی به حضرت امام (ره) داشتند از این رو سعی می‌کردم گوش کنم ببینم آنها چه می‌گویند این شخصیت کیست و به لحاظ ظاهری چه شکلی است؛ سن 17 سالگی، فصل یادگیری و فصل الگوبرداری من از جامعه بود می‌دیدم همواره از یک نفر صحبت می‌کنند و من می‌خواستم ببینم او کیست که توانسته تا این حد در جامعه مؤثر بوده و این همه ذهن‌ها را به خود مشغول کند! به محض اینکه چشمم به حضرت امام‌(ره) افتاد سعی کردم هرکاری را که ایشان انجام می‌دهد را انجام دهم و در واقع از ایشان تقلید و الگوبرداری می‌کردم.

قبلاً هم گفته‌ام، مقام رهبر انقلاب ایران، صرفاً یک روحانی نیست بلکه از نظر من نخبه‌ای است که در هزاره سوم میلادی تاثیر گذاشت. شاید حضرت امام را بتوان قبل از سال 2000 در دنیا همان طور که تمام ژورنال‌های جهانی نیز امام را اثرگذار می‌دانند من هم همین نظر را دارم؛ در واقع ایشان یک شوکی به جهانیان وارد کردند. مقام معظم رهبری نیز بعد از سال 2000 یکی از اثرگذارترین شخصیت‌های جهانی است.

* محبوب‌ترین شخصیت زندگی شما؟

ـ پدرم.

به عنوان یک ایرانی مسلمان افتخار می‌کنم که توانستم روز جهانی خلیج فارس را در تقویم فیلا به ثبت برسانم

* آقای پروفسور! از جمله افتخارات شما ثبت روز خلیج فارس در تقویم فیلا است، دغدغه شما در این زمینه چه بود؟ انعکاس این موضوع در داخل کشور چگونه بود؟

ـ کلمه «خلیج فارس» محبوب همه ملت ایران در داخل و خارج کشور است و بابت این عشق و علاقه خود، شعراء، ادبا، دانشمندان، شخصیت‌های اقتصادی سرمایه‌گذاری زیادی در خلیج فارس زیادی داشته‌اند و دولت ایران نیز از این فضا استقبال کرده است.

با توجه به اینکه بحث‌هایی میان ایران و کشور امارات متحده عربی، سه جزیره کوچک در دریای خلیج فارس وجود دارد، عرب‌ها حاضرند میلیون‌ها دلار هزینه کنند که به یک نحوی کلمه «خلیج العربی» را ثبت کنند تا بتوانند جایگاه خویش را حفظ کنند.

عقبه بزرگی که ما ایرانی‌ها به لحاظ تاریخی داریم همچنین با مستندات علمی از طریق وزارت خارجه ایران و دولت و ملت جمهوری اسلامی ایران، توانستیم به جهانیان ثابت کنیم که خلیج فارس، اسمی است از گذشته‌ها وجود داشته و عنوانی نیست که جدیداً انتخاب شده باشد تا بتوان نتیجه‌گیری سیاسی از آن داشت بنابراین کشورهای عربی علاقه‌مندند که این اتفاق مبارک در کشور ما رخ ندهد.

در پی اجابت خواسته همه ملت ایران در داخل و خارج کشور به عنوان یک ایرانی مسلمان این افتخار را دارم که برای اولین بار در تقویم جهانی فیلا که اساساً با ما ایرانی‌ها مشکل دارند توانستیم که نام خلیج فارس را با نام عنوان جام جهانی کشتی «آلیش» ثبت کنیم.

تمام مدال‌هایم را با کارت خادمی حرم ائمه(ع) عوض کرده‌ام

* جایی خوانده بودم که عموماً مدال‌هایتان را به آستان قدس رضوی اهدا می‌کنید، انگیزه شما از این کار چیست؟

ـ همه مدال‌هایم را وقف آستان قدس رضوی کرده و آنها را با یک کارت خادمی حرم ائمه عوض کرده‌ام.

به دلیل اینکه جانشین دبیرکل حقوق بشر در عراق هستم، خادم حرم امیرالمؤمنین، امام حسین، موسی‌بن جعفر، حضرت اباالفضل علیهم‌السلام، همچنین خادم حرم‌های سامرا و کاظمین هستم و سعی می‌کنم افتخار خدمت‌گذاری به تمام ائمه را داشته باشم هرچند در حدّ یک جارو زدن، افتخار می‌کنم.

از دنیا سیر شده‌ام و دیگر چیزی نمی‌تواند مرا در دنیا اشباع کند و این مسئله خیلی عادی و بخشی از افتخاراتم است.

آنچه که امروز مرا اشباع می‌کند وصل شدن به ائمه اطهار علیهم‌السلام است باور کنید با بردن نام حضرت ابوالفضل(ع) جان و روح تازه‌ای در من دمیده می‌شود وقتی در تاریخ وارد می‌شوم با حرکتی که حضرت ابوالفضل(ع) در حق امام حسین(ع) و ایشان نسبت به تاریخ انجام دادند خودم را در مقابل این بزرگان، خیلی کوچکتر از آن چه که فکر من را بکنید می‌پندارم.

با شرایط سنی که از مرز 50 سال عبور کرده‌ام معتقدم امروز بایستی با توسل به ائمه اطهار (ع) بتوانیم جای خود را در آخرت باز کنیم. فکر می‌کنم دیگر دنیا برایم کافی است؛ اگر قرار بود علم و مدال‌ها را تقسیم می‌کردند فکر نمی‌کنم به یک نفر، بیشتر از این تعداد می‌رسید! فعلاً برایم کافی است.

* اگر بخواهید از شخصیتی تشکر کنید آن شخصیت کیست؟

ـ شخصیت مرده یا زنده؟

بزرگترین ذکر صلوات است

* فرقی نمی‌کند، می‌خواهم ببینم چه کسی برای شما بیش از همه قابل احترام است؟

ـ شاید برای بزرگترین شخصیتی که بعد از خداوند به لحاظ مادی می‌توان از آن به احترام یاد کرد پیامبر ما حضرت محمد(ص) است که ما با صلواتمان چه خواسته چه ناخواسته، هر روز از ایشان تجلیل و تشکر می‌کنیم وقتی شما هر روز درودتان را به یک فرد به واسطه نماز خواندن، نذر کردن و ... می‌فرستید و همه‌اش بعد از خداوند از او تشکر کنید او می‌شود ملکه و الگوی زندگی ما! برای همین است که عرفا می‌‌گویند: بزرگترین ذکر صلوات است ما همیشه به صلوات نیاز داریم.

 

 

سیب آنقدر زیبا بود که توانست نیوتن را وادار کند جاذبه زمین را ببیند

* آقای پروفسور بعضی از شخصیت‌ها را برای شما نام می‌برم، لطفا‌ً نظرتان را درباره آنها بیان کنید.

نیوتن:  می‌توان گفت همه ما نیوتن را با سیب می‌شناسیم، سیب نه به معنای اینکه آن را بخوریم بلکه به معنایی که آنقدر زیبا بود که توانست نیوتن را وادار کند تا جاذبه زمین را ببیند.

گالیله: گالیله را با علم نجوم می‌شناسیم، فکر می‌کنم وقتی صحبت از گالیله می‌شود تمام سرها رو به آسمان می‌رود تا ببیند ستارگان در کجا قرار گرفته‌اند. گالیله یعنی آسمان، نیوتن یعنی سیب!

مندلیف: زیباترین کار مندلیف، اعلام «شرطی بودن حیات» در وجود انسان است؛ با فرمول‌های خاصی که داشت توانست به انسان بگوید شرطی بودن یعنی چه؟ و مندولیف به عنوان اولین فردی بود که توانست شرطی بودن را با فرمول‌های خاص خودش، در فضای بسته آن زمان روسیه ارائه دهد. او با طراحی جدول‌های ویژه، کار بزرگی را انجام داد. ما متأسفانه ما شخصیت‌ها را بر اساس یک بخشی از کارهایشان می‌شناسیم. مثلاً لئوناردو داوینچی را به عنوان یک نقاش می‌شناسیم در حالی که او یک مخترع بود.

* متأسفانه فوتبالست‌ها نمی‌گذارند جوانان ما به دنبال الگوبرداری از شخصیت‌های علمی بروند

سال گذشته که عنوان علمی جهان را از کشور رمانی گرفتم، آنجا لئوناردو داوینچی را به عنوان بزرگترین مخترع جهان می‌شناسند در حالی که ما اصلاً او را نمی‌شناسیم و معتقدیم لئوناردو داوینچی یک نقاش و مجسمه‌ساز بود.

بنده اصرار دارم که شخصیت‌ها را فقط در آنچه که در ذهن ما هست خلاصه نکنیم چراکه ما مسائل بسیاری را درباره شخصیت‌های مختلف نمی‌دانیم.

شاید ادیسون همراه با دستیارش در یک اختراع، هزار روش را امتحان کردند تا به جواب یک مسئله برسند لذا وقتی  دستیار ادیسون به او گفت: ما خیلی ضرر کرده‌ایم مدت‌های مدیدی است که ما نتوانستیم به این فرمول برسیم! ادیسون بسیار جالب پاسخ داد، گفت: ما شکست نخورده‌ایم، اتفاقاً ما موفق شده‌ایم و در اختراع بعدی دیگر لازم نیست این هزار روش را تکرار کنیم.

بنابراین لازم است جوان‌ها کمی بیشتر درباره شخصیت‌های علمی مطالعه کنند شاید بهترین الگوهایی که امروز می‌توان در جهان از آن بهره‌برداری کرد همین شخصیت‌های علمی است. با همه احترامی که به فوتبالیست‌ها و هنرمندان قائلم اما متأسفانه باید گفت که این قشر، فکر جوان‌ها را به خود اشغال کرده‌اند تا جایی که جوان‌ها کمتر برای الگوبرداری سراغ شخصیت‌های علمی می‌روند.

برای مشاهده مطالب ورزشی ما را در کانال بولتن ورزشی دنبال کنیدbultanvarzeshi@

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین