کد خبر: ۱۲۸۴۴۲
تاریخ انتشار:

گفتگو با داوران جشنواره فجر/ ملاک انتخاب بهترین های جشنواره

به گزارش گروه فرهنگ و هنر بولتن نیوز، این گفت و گو شب بعد از برگزاری مراسم اختتامیه ی جشنواره فجر برگزارش شده و آخرین شماره همشهری سینما 24، منتشر شده است.

از سه داور دعوت کردیم تا هنوز از فضای جشنواره فاصله نگرفته اند به دفتر مجله بیایند تا بنشینیم و درباره ی وضعیت داوری و ملاک های شان برای انتخاب حرف بزنیم. هر سه نفر با وجود خستگی ناشی از دو هفته کار فشرده ی داوری، دعوت مان را قبول کردند، آمدند و با حوصله و صراحتی غیر منتظره به هر سوالی که پرسیدیم پاسخ دادند.

هنوز 24 ساعت از اعلام نتیجه ی داوری نگذشته، اعتراض ها شروع شده. دیشب عده ای از سینماگران، همان جا روی سن به هیئت داوران حمله کردند. از خانم درخشنده که نطق مفضلی علیه داوران ترتیب داد تا دیگران که نیش و کنایه زدند. ابتدا توضیح داد که آیا بعد از دیدن مجموعه ی فیلم های امسال به یک جور توافق برای تکیه بر معیارهای مشخص رسیدید با این که روند داوری خیلی عادی و مثل هر جشنواره ی دیگری طی شد.

رسول صدر عاملی: این برای مان مهم بود که به استعدادهای جدید توجه شود. می خواستیم نتیجه ی کارمان به استعدادیابی ختم شود. می خواستیم در سالی که اغلب فیلم برداری ها خوب بود، هم به محمد آلادپوش، محمود کلاری و تورج منصوری پیام بدهیم که کار شما برای ما عزیز است و هم به جوانی مثل هومن بهمنش توجه کنیم که در کنار این ها کارش چشمگیر است.

پس به این جمع بندی رسیدید که جهت گیری تان به سمت استعداد باشد و مثلا جایزه را به این دلیل به هومن بهمنش دادید که یک جوان را تشویق کنید؟

داود میرباقری: نه، محاسبه ای در کار نبود، خود به خود به این سمت رفتیم.

بهروز افخمی: و البته فیلمبرداری هومن بهمنش واقعاً بهترین فیلمبرداری در میان پنج نامزدی بود که همه خیلی خوب بودند.

میرباقری: اما تصمیم گیری از پیش نداشتیم. نتیجه ی طبیعی بحث ها و جلسات مان به این نقطه رسید.

صدرعاملی: و بگذارید در همین ابتدا درباره ی فیلم خانم درخشنده توضیح بدهم که دیشب بیش از همه اعتراض کرد: دو دهه است در سینمای ایران موضوعات ملتهب مورد توجه سینماگرها قرار گرفته. خانم درخشنده هم آمده و یکی از این موضوعات را انتخاب کرده. بسیار خب، ولی موضوع ملتهب فیلم هیس ... دخترها فریاد نمی زنند! بعد از سه دهه تجربه ی خانم درخشنده در کار فیلمسازی، به «سینما» تبدیل نشده. این یک ملودرام به سبک دهه ی پنجاه سینمای ایران است. درست است که سینمای ملودرام می تواند مبتنی بر اتفاق باشد، اما این همه اتفاق؟ به دختری در هشت سالگی تجاوز شود، ان وقت در شب عروسی اش دقیقاً در همان آپارتمانی که او حضور دارد، کسی بخواهد به دختر بچه ی دیگری تعرض کند و بعد بفهمیم که آن فرد متجاوز قبلا به 26 نفر دیگر هم تجاوز کرده و بعد بفهمیم این اتفاق توسط یک موبایل ضبط شده، آن وقت پدر بچه می گوید من نمی خواهم شکایت کنم... این اصلا در حوزه ی اختیار پدر نیست. این یک موضوع قضایی است. وظیفه قانون است که به عنوان مدعی العلوم وارد شود و حق آن بچه را بگیرد. فیلم از هیچ نوع چلاندن احساس تماشاگر خودداری نمی کند، در حالی که پر از مشکلات داستانی، منطقی و قضایی است. همه ی اعضای هیئت داوری به خانم درخشنده و جایگاه ایشان احترام می گذارند، ولی چرا ایشان باید عصبانی شود و انتظار داشته باشد به چنین فیلمی با این همه نقص جایزه داده شود؟

میرباقری: در این که موضوع این فیلم، حائز اهمیت است هیچ شکی وجود ندارد، اما در این تردید وجود دارد که این موضوع تبدیل به فیلم درستی شده باشد. این امکان وجود داشت که این موضوع به فیلمنامه ی محکم و تأثیر گذاری تبدیل شود، اما در حال حاضر این یک فیلم احساساتی است که نقص های متعدد دارد. حرف های دیشب خانم درخشنده هم همین قدر احساساتی است و در یک مراسم سینمایی به این شدت تحریک می شود و تحت تأثیر این احساسات شروع می کند به موضع گیری کردن، چطور می تواند با فیلم خودش منطقی مواجه شود؟

عجیب نیست دیگر؛ حرف های دیشب خانم درخشنده و لحنش شبیه فیلمی است که ساخته!

میرباقری: فیلم هیس... از این جهاتی که آقای صدرعاملی گفت مشکلات جدی دارد. ضمن اینکه به اعتقاد من از نظر وضعیت بازیگری هم اتفاقات بدی در آن افتاده! بازی ها با وجود ادعاهایی که وجود دارد، غلط اند. بخش از این فیلم ها تکرار مکررات و توضیح واضحات است. این مشکلات در کارگردانی هم منعکس شده. من اتفاقا همان دیشب در مراسم به آقای صدر عاملی گفتم که من با این حرف خانم درخشنده موافقم که می گوید داوران  چیزی را در فیلم ندیدند که مردم دیدند و چیزی را دیدند که مردم ندیدند. خب اصلا قرار است که همین طور باشد. ما که قرار نیست مطابق با سلیقه ی مردم داوری کنیم.

به دلیل همین نوع اتفاقات، وجود این سیمرغ بلورین انتخاب مردمی اشکال ندارد؟

افخمی: نه، چه اشکالی دارد؟

میرباقری: نه، این هم محکی است برای نشان دادن سلیقه ای دیگر. عیبی هم ندارد.

صدر عاملی: اگر نحوه ی رأی گیری سالم باشد و اتفاقی نیفتد، وجودش هیچ اشکالی ندارد. انشاء الله که رأی گیری سالم بوده. چون تا آن جا که من خبر دارم، هیس... تا روز آخر در رتبه ی سوم بود. حوض نقاشی و رسوایی رأی بیشترین داشتند. ولی حالا کاری به این بحث نداریم. آن جایزه ی مردمی سر جای خود به این بحث نداریم. آن جایزه ی مردمی سرجای خود، ولی چه ربطی به نظر هئیت داوران دارد؟

افخمی: فیلم خانه درخشنده یک داستان به شدت سرهم بندی شده دارد که مشخصاً به قصد فروش نوشته شده. تمام عواملی را هم که برای احساساتی کردن تماشاگر و تعطیل کردن عقلش لازم است، بدون تبعیت از یک ساختمان دراماتیک پشت هم چیده و به منطق هیچ اهمیتی نداده. در مرحله ی بعد، تعدادی بازیگر مشهور انتخاب شده که نحوه ی چیدن شان به شکلی است که فیلم یک پوستر پر از اسم داشته باشد: هیس... دخترها فریاد نمی زنند! هیچ کدام از جزئیات فیلم هم کارکردی جز احساساتی کردن تماشاگر و پرفروش کردن فیلم ندارند. خب، موفق هم می شود. این فیلم در زمان نمایش عمومی پرفروش خواهد بود. در جشنواره، سیمرغ انتخاب مردمی هم که نصیب فیلم شده. من از این تعجب می کنم که خانم درخشنده اصلاً به تأیید هیئت داوران چه نیازی دارد!

صدر عاملی: این همه عصبانیت چه دلیلی دارد؟

افخمی: وقتی یک فیلم، ابتدایی ترین مبانی فیلمنامه نویسی را رعایت نمی کند، چطور انتظار دارد ما به ارزش های فیلم فکر کنیم؟ این فیلم را تماشاگرانی خواهند دید که عقل شان به سرعت تعطیل می شود! و البته تعداد چنین تماشاگرانی خیلی زیاد است. اما دیگر چه نیازی به تأیید ما وجود دارد؟

فیلم دیگری که در دریافت این سیمرغ شریک بود و البته کسی هم برای دریافتش در مراسم حاضر نشد حوض نقاشی است که سازندگانش امروز نامه ی تند و تیزی منتشر کرده اند. چرا به حوض نقاشی بی توجهی کردید؟ به دلیل خصومت میان وزارت ارشاد و حوزه ی هنری؟

صدر عاملی: به هیچ وجه، من به شما قول می دهم که در جمع ما ابداً چنین حس هایی وجود نداشت. ما فقط به فیلم ها نگاه کردیم. مشکل حوض نقاشی، یک مشکل علمی است؛ این زوج اصلاً نمی توانند بچه دار شوند...

افخمی: این فیلم یک نقص اساسی در فیلمنامه دارد که ما به این جمع بندی رسیدیم که کارگردان هم در قبال این نقص مسئول است. شهاب حسینی هم مسئول است. وقتی از کسی می خواهید نقش یک عقب مانده ی ذهنی را بازی کند که در حدی عقب مانده است که اختیار فک و صورتش را ندارد و حرکات بدنی شدید دارد، چنین آدمی قطعاً نمی تواند بچه دار شود. درهمه ی کتاب های علمی نوشته شده که چنین مردی هرگز نمی تواند بچه دار شود. تخریب کروموزومی کامل در او اتفاق افتاده.

میر باقری: و اگر هم بچه دار شود، بچه اش قطعاً معلول خواهد بود.

افخمی: این البته مال بهره ی هوشی بالاتر است. یعنی کسی با بهره ی هوشی بالاتر ممکن است بچه دار شود و بچه اش معلول شود. مردی با این درصد از معلولیت ذهنی که شهاب حسینی دارد بازی اش می کند اساساً نمی تواند بچه دار شود. وقتی چنین نقص بزرگی در فیلم وجود دارد، سه نفر مسئولش هستند؛ فیلمنامه نویس، کارگردان و خود شهاب حسینی که تحقیق نکرده و این نقش را بازی کرده.

صدر عاملی: ما در این مورد استعلام پزشکی کردیم و مطمئن شدیم.

افخمی: بنابراین هرچه فکر کردیم دیدیم تنها کسی که می توانیم فکر کنیم کارش خود بوده و نتیجه داده نگار جواهریان است.

صدر عاملی: به نظر می رسد خانم جواهریان تحقیق کرده و بعد بازی کرده. نوع راه رفتنش خیلی درست است.

افخمی: در مرحله ی تعیین برنده ی نهایی هم نگار جواهریان یکی از کسانی بود که می توانست جایزه را دریافت کند.

نمی شد این خطا را در فیلم بپذیرید و بگویید حالا با نادیده گرفتن این مشکل به دیگر اجزای فیلم توجه می کنیم؟

صدر عاملی: خب به طراحی صحنه و لباسش جایزه دادیم.

افخمی: بعد از این نقص دیگر چه می ماند؟

کارگردانی فیلم هیچ امتیازی ندارد؟

افخمی: نمی شود چنین نقصی را نادیده گرفت و به کارگردانی این فیلم امتیاز داد. بنای داستان اشکال دارد. چه ایرادی داشت اگر شهاب حسینی نقش آدمی را که تا این حد عقب مانده است بازی نمی کرد؟

صدر عاملی: بله، می توانست در بازی اش دوز معلولیت را پایین بیاورد.

چرا به روز روشن چندان توجه نکردید؟ خیلی ها انتظار داشتند تعداد نامزدهای این فیلم بیشتر از این باشد.

صدر عاملی: روز روشن فیلم بسیار خوبی است، اما متأسفانه در پنجاه دقیقه ی اول فیلم قصه شروع نشده. نمی شود تماشاگر برود سینما و پنجاه دقیقه منتظر بماند که یک فیلم شروع شود.

بله. نیمه ی اول فیلم مشکل دارد.

صدر عاملی: و همچنین طراحی لباس بسیار بدی دارد که روی بازی ها تأثیر گذاشته.

پایان بندی خوبی هم ندارد.

صدر عاملی: پایان بلاتکلیفی دارد که روی تماشاگر تأثیر خوبی نمی گذارد. اما قبول داریم که چنین فیلمی می تواند طرفدارانی داشته باشد.

میرباقری: وقتی در بخش اعظمی از فیلم تکلیفت با شخصیت های اصلی روشن نیست، چنین فیلمی چطور می تواند حس خوبی در تماشاگر ایجاد کند؟

افخمی: مهران احمدی که دارد فیلم را به دوش می کشد. کاراکترش خوب نوشته شده و خوب هم دارد اجرا می شود. به تنهایی باعث می شود عیب و ایرادهای فیلم نادیده گرفته شود و داستان را دنبال کنیم. در بحث نهایی، او هم از کسانی بود که خیلی جدی صحبت شد جایزه را بگیرد. ولی در نهایت، دلایلی برای انتخاب بازیگران دیگر داشتیم.

صدر عاملی: بله، یکی از دلایل هم این بود که در این سه دهه خیلی ها نقش نظامی را بازی کرده اند. ولی صلابت و اقتداری که حمید فرخ نژاد در استرداد در آورده کمیاب است. تمام سکانس هایش، چه دو نفره ها و چه حتی سکانس هایی که تنهایی بازی می کند ریتم درستی دارد و بسیار باور پذیر است. این بازی در فیلمی انجام شده که خودش هم کم نقص است، به ورطه ی شعار نیفتاده و قصه اش را درست تعریف کرده.

استرداد اصلاً فیلم غیر منتظره ای است. خیلی ها فکر می کردند قرار است از این فیلم های خنده دار باشد که می شود بعد از یک ربع از سالن آمد بیرون.

صدر عاملی: بله، آرام آرام با فیلم پیش می روی و به سرانجام خوبی هم می رسی. همه ی عوامل فیلم هم خوبند. برای ما هم بسیار غیر منتظره بود.

افخمی: بگذارید بحث نامزدهای بازیگر مرد را تمام کنیم: در مورد امیر جعفری به عنوان بازیگر نقش اول یک مشکلی وجود داشت. بحث داشتیم سراین که اصلاً امیر جعفری نقش اول به حساب می آید یا نه. از ابتدا سر کاندیدا کردنش این بحث شروع شد.

صدر عاملی: در قاعده ی تصادف اشکان خطیبی می تواند نقش اول باشد.

میر باقری: بله، نقش اول اوست.

افخمی: من معتقدم امیر جعفری در آن فیلم نقش اول است. ولی بین داورها شکی در این مورد وجود داشت. امروز دیدم عده ای از منتقدان هم در فهرست نقش مکمل امیر جعفری را نوشته اند. وقتی دیدیم این تردید جدی است فکر کردیم پس برای دادن سیمرغ به او این تردیدها بیشتر خواهد شد و به این دلیل کنار گذاشته شد، وگرنه در رأی گیری ابتدایی امیر جعفری رأی آورده بود.

چرا شما معتقدید امیر جعفری نقش اول است؟

افخمی: چون قطب درام است. یک طرف درام آن بچه ها هستند و طرف دیگرش امیر جعفری است. در مورد رامبد جوان هم من این اعتقاد را داشتم. به نظرم در گناهکاران او نقش اول است. در نهایت هم چون دیدم رفتن او در فهرست مکمل ها باعث می شود جایزه بگیرد، کوتاه آمدم. البته خود رامبد و خیلی از داورها هم اعتقاد داشتند این نقش مکمل است.

فکر کنم خیلی ها انتظار داشتند آدم جنجال برانگیز امسال مسعود ده نمکی باشد که بعد از جایزه نگرفتنش سر و صدا راه بیندازد. مثل همه ی سال هایی که به خاطر جایزه نگرفتن اخراجی های یک تا سه به هیئت داوران بد و بیراه می گفت. اما امسال او سکوت کرد و خانم درخشنده شلوغ کرد. نظرتان درباره ی رسوایی چیست؟

صدر عاملی: رسوایی یک قصه ی رو حوضی است که به قصد گیشه ساخته شده و البته اشکالی هم ندارد. اما همه ی اجزای فیلم برای گیشه چیده شده. متأسفانه بازی خوب اکبر عبدی هم که آقای میرباقری خیلی تلاش کرد تا دیده شود تحت تأثیر کلیت قرار گرفته. و تحت تأثیر بازی بسیار ضعیف خانم شاکردوست با آن دیالوگ های دم دستی و اس ام اسی. الناز شاکردوست هدایت نشده.

شاید هم هدایت شده که همین شکلی بازی کند.

صدر عاملی: اگر قرار است این کاراکتر را باور کنیم که در انتها تبدیل می شود به یک دختر معصوم، باید بدرقه هایی از این معصومیت را قبلاً در او ببینیم. نمی شود همه ی محل از یک دختر بد بگویند، آن وقت ناگهان آن ویژگی ها را بروز بدهد.

میرباقری: مضمون رسوایی بسیار متعالی است، اما صرف داشتن این مضمون که فیلم را شکل نمی دهد. رسوایی دارد از مولفه هایی استفاده می کند که دورانش سپری شده. هیچ نوع خلاقیتی برای شکل دادن به یک فضای جدید در فیلم نمی بینید. همان مولفه های سینمایی دهه ی چهل و پنجاه کمی به روز شده و در فیلم گنجانده شده. کهنگی و تکرار آن مولفه ها باعث شد دوستان هیئت داوری نتوانند به فیلم نزدیک شوند. حالا این وسط البته چیزهایی خوبی در فیلم وجود دارد. من خودم معتقدم کاری که اکبر عبدی در رسوایی انجام داده یک نوع تألیف است. یک نوع خلق است. با توجه به سابقه ی او، انتظار نداشتیم ببینیم او نقش یک روحانی را بازی کرده و در عین حال به ورطه ی مبالغه نیفتاده، کاریکاتور نشده و لحظات واقعاً موثری را در نقش درآورده. معتقد بودم فیلم را به خاطر این بازی باید مورد توجه قرار داد. بحث های مفصلی هم شد. اما آن کلیت ناموفق تأثیرش را روی قضاوت دوستان گذاشت. گفتند وقتی کلیت فیلم این قدر خراب است، چیزهای خوبش ارزش مکث ندارد. من البته اصرار کردم روی جزئیات بیشتر دقت کنیم و آنها را ببینیم.

صدر عاملی: واقعاً به همین جزئیات دقت کنید. انتخاب بازیگر را ببینید: نقش مکمل ها خیلی در شکل گیری و سرپا ماندن یک فیلم موثرند. شما می بینید در آن خانه ی در حال فرو ریختن جنوب شهری سه چهار تا دختر زندگی می کنند که پوشش و رفتارشان ابداً ربطی به آن خانه و آن محله ندارد. با آن لباس ها و آرایش ها...

میرباقری: این منطق دقیقاً متعلق به همان نوع سینمای دهه ی چهل است که گفتم. بله، الان در فیلمسازی امروز ما پذیرفته ایم که دنبال روابط علت و معلولی بگردیم و آن چه را در سینما می بینیم تطبیق می دهیم با منطق جامعه. مشکل رسوایی از این جا شروع می شود. در این تطبیق کم می آورد.

صدر عاملی: به نظرم بازی خوب اکبر عبدی در لابه لای مجموعه ای از نابسامانی ها، انتخاب های غلط و مشکلات دیالوگ نویسی گم می شود.

افخمی: اگر بخواهیم به صورت کاملاً انتزاعی درباره ی بازی اکبر عبدی حرف بزنیم، باید بگوییم قطعاً از همه ی نامزدهای دیگر بهتر بود. چون در نبود دیالوگ خوب و خط داستانی درستی که باید برای اوج و حضیض کاراکتر وجود داشته باشد، خوب بازی کرده است.

به نظرتان رسوایی می فروشد؟

افخمی: نه آن قدر که انتظار می رود.

میرباقری: می فروشد، ولی نه به اندازه ی اخراجی ها.

صدر عاملی: ما داریم پاسخ همه ی جزئیات را می دهیم و به همه ی فیلم ها اشاره می کنیم برای این که نشان دهیم برای داوری فیلم ها وقت گذاشته شده و درباره ی هر کدام مفصل بحث شده، فارغ از هر حاشیه ای که قرار است ما را به آن متهم کنند. ما کاری نداشتیم این فیلم مال حوزه است، آن یکی مال فارابی است و دیگری مال موسسه ی رسانه های تصویری. شکی نیست که ما تلاش می کردیم از دل سینمای بخش خصوصی به انتخاب های مان برسیم. واقعاً امیدوار بودیم این اتفاق بیفتد. ولی فیلم روی پرده نمایش داده می شود و وقتی آن چه روی پرده می بینی خوب است، دیگر نمی توانی به تهیه کننده یا سفارش دهنده اش کار داشته باشی.

میر باقری: ببین، تحمل تماشای فیلم بد برای همه ی ما واقعاً شکنجه است. خیلی سخت است. بالاخره ما بعد از این همه سال به یک سلیقه ای رسیده ایم که هر فیلمی را نمی توانیم تا انتها تماشا کنیم. ولی ما موظف بودیم همه ی این فیلم ها را تا انتها با دقت تماشا کنیم. ما وقت گذاشتیم و این 25 فیلم را با دقت دیدیم. فیلم هایی داشتیم مثل خاک و مرجان که بعد از دیدن چند سکانس واقعاً تماشایش دشوار است. ولی ما این فیلم را تا انتها با دقت دیدیم و اتفاقاً متوجه ویژگی باارزش فیلم شدیم که موسیقی اش است. بحث هم کردیم درباره اش. می خواهم بگویم ما به هر جزء با ارزشی که در فیلم وجود داشته دقت کردیم. حالا البته در حد دانش و توانایی خودمان. ما هم آدمیزادیم و ممکن است در طول یک مسیر فشرده خسته شویم و در چند مورد، دقت و حوصله ی لازم را به خرج ندهیم. اما روز اول این مسئولیت را پذیرفتیم و حواس مان به همه ی جزئیات بود.

بگذارید با همین صراحتی که تا این جا داشته اید ادامه دهیم و درباره ی  چند فیلم دیگر هم حرف بزنیم: فیلم بهرام توکلی از نظر شما ارزش توجه بیشتر نداشت؟

افخمی: فیلم بهرام توکلی اشکال فیلمنامه ای دارد. آسمان زرد کم عمق نوعی از فیلم ترسناک است که دلهره ای پنهان را روایت می کند و در آوردنش بسیار سخت است. آدم حیفش می آید، چون فیلمبرداری اش بسیار خوب است، بازی ها خوب است... ولی وقتی دارای روی فیلمنامه ای کار می کنی که هنوز نتوانسته موضوع را در بیاورد، نتیجه همین می شود. تازه خود فیلمنامه هم خوب است، اما موضوع بسیار سخت بوده و در آوردنش واقعاً دشوار است. این طور نیست که توکلی یکی از بهترین فیلمنامه نویسان ما نباشد، ولی این موضوع بسیار دشوار است و به سادگی نمی شود پرداختش کرد.

یعنی اگر بخواهیم موضوع آسمان زرد کم عمق را دقیقاً مشخص کنیم می گوییم...

افخمی: فیلم درباره زنی است که ترسناک است! چون یک جور مرگ خواهی دارد. وسوسه ای درباره ی مردن در اوج زیبایی دارد. این در فیلم به کلام گفته می شود. گفته می شود که او یک بار خانواده اش را به کشتن داده و خودش زنده مانده. حالا شوهرش پای او ایستاده و دارد با او زندگی می کند و حالا می ترسد که او دوباره این کار را انجام دهد. خیلی فیلم ترسناکی است! فیلم عجیبی است! داستان عجیبی است. می توانست یک شاهکار باشد. اگر در می آمد، فاصله خیلی زیادی با دیگر فیلم های جشنواره پیدا می کرد.

میرباقری: قوام پیدا نکرده. در مرحله ی فیلمنامه متوقف مانده.

صدر عاملی: قطع های زمانی اش بیش از حد است. تماشاگر را بی دلیل گیج می کند.

پس دل تان سوخته، اما کنارش گذاشتید.

صدر عاملی: دقیقاً. فیلم بسیار دوست داشتنی و خوبی است.

افخمی: بله، خیلی دل مان سوخت.

میرباقری: اگر همین چیزی که الان بهروز تعریف کرد توی فیلم در می آمد و پخته شده بود، آن وقت فاصله اش با دیگر فیلم های جشنواره خیلی زیاد می شد.

افخمی: اصلاً تبدیل می شد به بهترین فیلم جشنواره با فاصله ی خیلی زیاد.

صدر عاملی: پرداختن به وهم درونی از این جنس ناپیدا که یک جور دلهره ی درونی ایجاد می کند، واقعاً می توانست خیلی تأثیرگذارتر از این بشود. بازی درخشان ترانه علیدوستی در القای این حس خیلی موثر است.

میرباقری: به نظرم در برخی از اجزای آسمان زرد کم عمق مبالغه شده که همین مبالغه باعث گیج شدن بی دلیل تماشاگر می شود. یکی از مشکلات من با فیلم همین بود. به نظرم اگر در طراحی صحنه این قدر مبالغه نمی کرد شاید راحت تر متمرکز می شدیم. جلب توجه ما به این مبالغه ها باعث می شود بعضی لحظات حسی از دست برود. لحظه به لحظه ی چنین فیلم هایی اهمیت دارد که چطور تماشاگر را جلو می برد و به نقطه ی مورد نظر می رساند. یعنی جدایی از پخته نشدن فیلمنامه، انتخاب برخی از المان های نادرست در کارگردانی هم باعث شده فیلم آسیب ببیند.

اگر شما معتقدید بهرام توکلی این قدر سینماگر باهوشی است خب چرا عجله کرده و یک فیلمنامه ی کامل نشده را ساخته؟

افخمی: موضوعی را انتخاب کرده که بسیار دشوار است. از آن فیلمنامه هایی است که ممکن است یک فیلمنامه نویس خیلی خوب و درخشان- که معتقدم بهرام توکلی هست – در مقطعی رهایش کند و بگوید این در نمی آید، رهایش کنم و دو سال دیگر برگردم و رویش کار کنم. به هر حال من بعد از دیدن این فیلم به این اعتقاد رسیدم که بهرام توکلی نابغه است!

پس به هر حال فیلمش را دوست داشته اید؟

افخمی: نه! همچنان فکر می کنم فیلم درنیامده!

گناهکاران واقعاً آن قدر به نظرتان خوب آمد که بشود یکی از پنج نامزد بهترین فیلم؟

افخمی: فیلمنامه ی خوبی دارد. خصوصاً در آخر. پایان بندی خوبی دارد.

صدر عاملی: ایده ی راه رفت دختر در پیاده رو و دیدن آدم هایی ک ما آنها را نمی بینیم موتیف خیلی خوبی است.

میرباقری: شاید اگر آن پایان غافلگیرکننده را نداشت، یک فیلم معمولی به نظر می رسید. اما آن پایان بندی باعث شد تا فیلم قابل تأملی به نظر برسد.

صدر عاملی: کاش آقای قریبیان فقط فیلم را کارگردانی می کرد و در آن بازی نمی کرد.

با بازی اش مشکل دارید؟ کمی یادآور و بازی های کلینت ایستوود در نقش پلیس سالخورده است.

صدرعاملی: بله، ما را یاد کلینت ایستوود می انداخت. اما آن عصبیت و التهابش در نیامده است.

یکی از بحث هایی ک در همین یک روز گذشته به راه افتاده این است که  می گویند جایزه ها را تقسیم کرده اید. الان مشخص شد طبق استدلال های تان، بعضی فیلم ها را به چه دلیل کنار گذاشته اید. از فیلم های کنار گذاشته شده که بگذریم، چهار، پنج فیلم را پسندیده اید. تصمیم گرفته اید جایزه ها را بین همین چهار، پنج فیلم تقسیم کنید؟

صدر عاملی: هرگز.

افخمی: ما جایزه تقسیم نکرده ایم. نکته این است که خیلی ها به این مسئله توجه نمی کنند که جایزه ی بهترین فیلم را به تهیه کننده می دهند. بنابراین باید ارزیابی کرد که کدام تهیه کننده کارش را درست انجام داده، ریسک های بزرگ تری کرده، زحمت بیشتری کشیده، استانداردها را فراهم کرده...

صدر عاملی: پول را حرام نکرده...

افخمی: زمینه را برای رسیدن به کیفیت خوب فراهم کرده... وقتی این ملاک ها را در نظر بگیرید، استرداد فاصله ی زیادی با دیگر نامزدها پیدا می کند.

میرباقری: در لیست نامزدها هم وقتی این اسم بهترین فیلم را می نویسند، نام تهیه کننده را جلویش می نویسند دیگر.

بله، ولی در خیلی از دوره های جشنواره این تأکید وجود نداشته و فرض همه بر این بوده که دارند به بهترین فیلم جشنواره جایزه می دهند و به این معنا که واقعاً بهترین فیلم است.

میرباقری: نه، من خودم این تأکید را داشتم و به همه گفتم توجه کنید این جایزه دارد به تهیه کننده تعلق می گیرد. پس باید بهترین تهیه کننده را انتخاب کنیم. تهیه کننده ی خوب کسی است که بهترین شرایط را برای تولد یک فیلم فراهم می کند. استرداد پروژه ی بسیار سختی است که خوب مدیریت شده. به این دلیل فاصله داشت با دیگر فیلم ها.

صدر عاملی: و استرداد فیلمی است که مشخص است برای پرده ی بزرگ ساخته شده. برای سینما ساخته شده.

افخمی: ما جایزه ی بهترین فیلم را به همان فیلمی دادیم که تهیه کننده اش کارش را به بهترین نحو انجام داده.

آن وقت با همه ی این امتیازهای استرداد اعتقاد داشتید فیلمبرداری هومن بهمنش بهتر از محمود کلاری است؟

افخمی: بله، فیلمبرداری بهمنش دیده نمی شود و حل شده است در آن چه قصه و پرداخت کارگردان لازم دارد. شاید تشخیص اش برای غیر اهل فن دشوار است. ولی مطمئنم خود محمود کلاری هم اگر دربند را ببیند می گوید کارش بهمنش بهتر از کار من در استرداد  است. ضمناً چون کلاری در زمان تصحیح رنگ استرداد در ایران نبوده، فیلم کمی مشکل تصحیح رنگ دارد. نسخه ای که ما دیدیم این مشکل را دارد.

صدرعاملی: ضمناً نسخه ای که ما از فیلم خانه درخشنده دیدیم کپی بسیار بدی بود و چون مطمئن بودیم کیفیت کار آقای پورصمدی باید بهتر از این باشد تا روز آخر منتظر ماندیم نسخه ی بهتری به دستمان برسد، و روز آخر یک نسخه ی دی وی دی از فیلم را دوباره آوردند که بدتر از نسخه ی قبلی بود!

افخمی: بله، با تمام ضعف هایی که فیلم هیس... دارد باید این نکته را حتماً بگوییم که کار آقای پورصمدی را ما درست ندیدیم. کار صدابرداری فیلم هم درست قضاوت نشد، چون نسخه ای که ما دیدیم هم اشکال صدا داشت و هم اشکال تصویر. دلیلش هم این بود که فیلم را از روی نسخه ی پوزیتیوی که صدای اپتیک دارد اسکن کرده بودند. ما پیغام دادیم، به تهیه کننده که یک نسخه ی درست به ما بدهند، اما روز آخر یک دی وی دی برای ما فرستادند!

طبق ملاک هایی که گفتید، پس وقتی جایزه ی کارگردانی و فیلمبرداری را به دربند داده اید باید نتیجه بگیریم در فیلمنامه اش اشکلاتی دیده اید اما از نظر اجرا آن را بهترین فیلم جشنواره تشخیص داده اید؟

افخمی: دربند فیلمنامه ی خوبی دارد.

صدرعاملی: نه، معیار ما این بود که فیلمی مثل قاعده ی تصادف کاملاً بر مبنای یک فیلمنامه ی دقیق ساخته شده. امکان ندارد چنین فیلمی جور دیگری شکل می گرفت. یعنی باید همه ی جزئیات این فیلمنامه نوشته می شده تا به این نتیجه برسد. و آقای بهزادی از نظر من فیلمنامه نویس بهتری است در مقایسه با کارگردانی اش. خوب می نویسد و همان را عیناً می گیرد. اما به نظر من شخصیت پردازی نقش اول و دوم دربند اشکلاتی دارد و ...

بله، مشکل در بند همین است...

صدرعاملی: مشکلات منطقی دارد. ساده لوحی شخصیت اصلی باور کردنی نیست...

میرباقری: در قاعده ی تصادف یک اتفاق خلاقانه افتاده: حدس من این است که سازندگان فیلم مشکل بودجه داشته اند و می خواسته اند فیلم ارزانی بسازند. این محدودیت باعث شده خلاقیت به بار بیاید. اینها امکان فیلمبرداری مفصل در فضاهای بیرونی را نداشته اند و سعی کرده اند منطق فیلم را جوری بچینند که در همین خانه جمع بشود. به نظرم این ایده درست اجرا شده و به نتیجه ی مبارکی رسیده. در صورتی که فیلم دربند محدودیت خاصی وجود ندارد و قرار است لحن یک فیلم اجتماعی قابل باور را داشته باشد. آن وقت رخنه ها و اشکالاتی در فیلمنامه دیده می شود که متقاعد کننده نیست.

استفاده از پلان سکانس های طولانی در قاعده ی تصادف ایده ی خوبی بوده؟

افخمی: بله.

صدرعاملی: بله، تأثیرگذار است. مهم نیست سیزده پلان است یا بیست تا یا چهل تا، مهم این است که این لحن با فیلم متناسب است. در نظر بگیرید آن سکانسی را که پدر از راه می رسد و می خواهد داخل خانه را بگردد، تا می رسد به آن پایان خوب که در عمق کادر یکی از بچه ها دارد نماز می خواند.این سکانس با فرمی غیر از پلان سکانس اصلاً جواب نمی دهد. اصلاً وقتی این پدر به خانه رسیده با انبوهی سوال در ذهنش و می خواهد وارد شود تا جواب سوال هایش را پیدا کند، تقطیع باعث می شود این سکانس شکل نگیرد. دوربین باید بیاید و همان جور که او می گردد، زاویه دید او را ببینیم.

میرباقری: این تصمیم در کارگردانی قاعده ی تصادف به نظر من خیلی هوشمندانه بوده.

افخمی: دو تا از فیلم های امسال به نظر من وارد کشف مرزهای جدید در دنیای فیلمسازی دیجیتال شده بودند. یکی همین قاعده ی تصادف است و دیگری کلاس هنر پیشگی. این دو فیلم سعی کرده اند امکانات فیلمسازی جدید را کشف کنند و گسترش دهند.

شما که این قدر از دوربین روی دست منزجرید چطور با قاعده ی تصادف مشکل پیدا نکردید؟!

افخمی: چون این فیلم را همین حالا می شود داد به یک نرم افزار تا دوباره پرداختش کند و حرکت های دوربین کاملاً نرم شود. به نظرم این نوع استفاده از دوربین روی دست، به دلیل کمبود امکانات بوده. یعنی مثلاً اگر می توانست روی سقف ریل نصب کند و همه ی این حرکت ها را با تراولینگ انجام دهد حتماً این کار را می کرد. اما همین حالا هم نرم افزارهایی وجود دارد که مشکل لرزش های این فیلم را حل می کند. این هم یکی از ویژگی های سینمای دیجیتال است.

در هر صورت کیفیت اجرای فیلم دربند را به دیگر فیلم ها ترجیح داده اید.

افخمی: بله، و مشخصاً کارگردانی اش را.

صدرعاملی: داوری دشوار می شود وقتی که شما یک یا دو فیلم خیلی خاص ندارید. همه ی فیلم ها از میانگین کیفی متوسطی برخوردار بودند.

این نظر همه بود؟ پیش نیامد کسی بگوید یک فیلم مشخص را خیلی دوست دارد؟

میرباقری: همه توافق داشتیم که اگر آسمان زرد کم عمق این مشکلات را نداشت، آن فاصله به وجود می آمد.

افخمی: بله، مثل فیلم هایی که در اسکار جوایز را درو می کنند، ناگهان ده تا جایزه می گرفت.

میرباقری: دلیل توجه ما به آسمان زرد کم عمق این بود که به اعتقاد من اتفاق بدی که در سینمای ایران دارد می افتد این است که بخشی از نسل جوان ما دارد متأثر از جریان به خصوصی فیلم می سازد.

کدام جریان به خصوص؟

میرباقری: جریان فیلم های اجتماعی واقعه گرا. همه فکر می کنند هر چه به واقعیت نزدیک تر، سینماتر. فکر می کنند باید قصه های شان ار کم اثر و ضعیف در بیاورند. این جریان خطرناکی است. من اگر قرار باشد بعد از دیدن مجموعه فیلم های جشنواره ی

امسال یک هشدار جدی بدهم، این را می گویم که این جریان سینمای اجتماعی واقع گر تأثیر بسیار بدی باقی گذاشته. انگار آنها با قواعد سینمای داستان گوی متعارف کار می کردند دچار یک جور خستگی و بی حوصلگی شده اند. نیروهای تازه نفس این سینما باید بدانند که ما همچنان نیاز داریم فیلم قصه گو بسازیم و از قواعد درام پیروی کنیم. در بین فیلم های اول شاید فقط دهلیز بود که قواعد را رعایت کرده و فیلم نسبتاً جمع و جور و امیدوار کننده ای ساخته. در بقیه فیلم ها خلاقیتی نمی بینی. قرار نیست انرژی یک جوان صرف تکرار فرمول های قبلی شود. اهمیت کار آقای توکلی در این است که خطر کرده. وارد عرصه ی جدیدی شده. حالا شاید بخشی از اشکالاتی را که ما داریم به فیلمش وارد می کنیم اصلاً نپذیرد. ولی این آدم دارد سعی می کند تجربه ی جدید انجام دهد.

پس به نظرتان جوان هایی که وارد سینمای ایران شده اند ترجیح می دهند با حداقل مصالح داستانی کار کنند و نوگرایی را در واقع گرایی می بینند.

افخمی: بخواهم خلاصه اش را بگویم باید گفت دارند ریموند کارور بازی در می آورند. دارند با داستان هایی کار می کنند که اساساً داستان کوتاه است. حتی برای تبدیل به یک فیلم کوتاه هم مشکل دارند. اینها ادبیات خالص است. ما هیچ وقت اقتباس سینمایی خوبی از همینگوی نداشته ایم. در سینمای آمریکا هم نداشته ایم. این جنس قصه ها ادبیات پالوده است. مدتی تب استفاده از این جور قصه ها در ایران بالا گرفت که البته حس می کنم الان در مرحله ی عبور از این تب قرار گرفته ایم و من آن قدرها نگرانش نیستم. امسال کارورزدگی در سینمای ما کمتر بود.

میرباقری: یعنی به نظرت این مشکل اصلاً وجود نداشت؟

افخمی: آن موج میل به استفاده از قصه های مدرن و آداپته کردن قصه کوتاه های آمریکایی وجود نداشت، اما به قول تو خیلی از فیلم ها شورش را در آورده اند در رئالیستی بودن. موقعیت های خیلی ساده و پیش پاافتاده ای را دنبال می کنند.

میرباقری: شاید من دارم سلیقه ی خودم را توضیح می دهم. می گویم نشان دادن واقعیت که هنر نیست. نشان دادن این وقتی که من از این در می روم بیرون، چه اتفاقاتی را توی خیابان شاهد هستم که نشد فیلمسازی. اگر زاویه دید ویژه ی من در فیلم دیده نشود که فیلمسازی معنا ندارد. این نگاه ویژه در مجموعه فیلم های امسال خیلی ضعیف بود. یک نگاه اجتماعی دم دستی با یک جور بی تعهدی نسبت به ساختار سینمایی در فیلم ها دیده می شود. مثلاً همه عادت کرده اند پایان فیلم را مبهم رها کنند. خب چه معنا دارد پایان همه ی فیلم ها مبهم باشد؟ یک جنس از داستان گویی این ضرورت را دارد. سبک فیلم ایجاب می کند پایانش مبهم باشد. اما نمی شود گفت هنرمندانه است که پایان هر فیلمی رها شود  و انتخاب را بگذاریم به عهده ی تماشاگر. بگوییم خودت ده تا پایان تصور کن. این نگران کننده است. در چنین شرایطی باید بگوییم لطفاً از روی دست همدیگر فیلم نسازید. یا تحت تأثیر یک جریان به خصوص فیلم نسازید.

و در بیانیه تان تأکید کرده بودید فیلم هایی بسازید که پرده ی بزرگ را پر کند.

میرباقری: بله، این هم نکته ی بعدی است. فیلمسازیپ ما به موضوعاتی  فکر می کند که اصلاً بضاعت بزرگ شدن و افتادن روی پرده ی بزرگ ندارد.

افخمی: ولی به اعتقاد من سینمای ایران در حال عبور از تب استفاده از داستان های کم مایه است؛ داستان آدم های افسرده، بلاتکلیف و شکم سیری که هیچ مسئله ای ندارد.

صدرعاملی: باید سلیقه ای خودشان را نشان بدهند دیگر. بخشی از ذهن هر آدمی فقط متعلق به خودش است و شبیه به هیچ کس دیگر نیست.

یعنی می خواهید به جوان های تازه وارد بگویید لطفاً اریژینال باشید!

صدر عاملی: دقیقاً. اریژینال باشید و فیلم ایرانی بسازید. نگاه خاص خودتان را حفظ کنید.

میرباقری: ولی به نظر من غلبه ی  آن نگاه باعث اتفاق های بدی در فیلم های امسال شده. ده ها سال پیش واضح شده که «حذف زمان» یک عنصر خلاقه در فیلمسازی است. تو می توانی زمان هایی را حذف کنی برای این که بتوانی بیان دراماتیک درست تری داشته باشی. حالا فیلمساز ما می آید و می گوید من نمی خواهم دوباره برگردم به دوران ماقبل این قواعد. فیلم ها پر از لحظاتی است که اصلاً نباید فیلمبرداری می شده تا فیلم به یک اثر دراماتیک تبدیل شود. و می بینی سلیقه ای دارد خودش را تحمیل می کند که انگار می گوید هر چه از این جور لحظات در فیلمت بیشتر باشد کار خلاقانه تری انجام داده ای.

نسبت به این وارونگی احساس خطر می کنم.

صدر عاملی: به نظرم فیلمساز خوب کسی است که بداند چه پلان هایی را نگیرد، نه این که چه پلان هایی را بگیرد.

میرباقری: به هر حال من اگر بخواهم آسیب شناسی کنم می گویم مشکلات مان اینهاست.

حالا در مجموع، بعد از دیدن همه ی فیلم ها احساس می کنید اوضاع خوب است؟ وضع سینمای ایران امیدوار کننده است؟

افخمی: بله، در مجموع امیدوار کننده است.

میرباقری: امیدوار کننده است، به شرط این که خلاقیت بیشتری در فیلمسازی ببینیم.

صدر عاملی: سینمای ایران گذشته از نحوه ی مدیریتش، دارد درست پیش می رود. چیزی که در آن کم است مدیریت است. مدیرانی که به انواع متفاوت سینما اجازه ی رشد بدهند. مدیرانی که امکان این را فراهم کنند که فیلم های متنوعی ساخته شد. اما این مدیریت فعلاً دارد محافظه کارانه این سینما را سوق می دهد به سوی یک سینمای بی خطر و بی تأثیر. آن قدر نگرانند که نکند یک وقت فیلم ها بدآموزی داشته باشند و نکند صدای کسی دربیاید که سینما را از نفس انداخته اند.

میرباقری: اینها درست است، ولی به نظرم وضعیت فیلم های امسال از پارسال بهتر بود. تنوع سوژه ها بیشتر بود و بچه های بی محاباتر از گذشته کار کرده اند. حرف های آقای شمقدری در اختتامیه را هم که شنیدم پیش خود فکر کردم کاش همان سال اول که در این جایگاه قرار گرفت این شکلی فکر می کرد و این حرف ها را می زد.

افخمی: بگذارید من این بحث را با اشاره به فیلمی جمع بندی کنم که در جشنواره نمایش داده نشد: زندگی مشترک آقای محمودی و بانو. من این فیلم را خارج از جشنواره دیدم. بعد از دیدنش، آقای حجازی نظرم را خواست. من یک خرده سخت گرفتم بهش. فکر کردم صادقانه نظرم را بگویم و لاپوشانی نکنم، فیلمنامه نویس اش هم آنجا بود. گفتم معلوم است شماها فیلمسازی را یاد گرفته اید. بلدید تقطیع کنید، تدوین کنید، بازی بگیرید، فیلمبرداری فیلم خوب است... اما در نهایت ما نمی فهمیم آدم های این فیلم چه مسئله ی جدی ای دارند که ما دو ساعت نشسته ایم تماشای شان کنیم. بعد از دیدن این فیلم یک سوال جدی برای من پیش آمده و مجبورم به شما بگویم، بچه ها، چرا سعی نمی کنید «فیلم» بسازید؟! به نظرم تعداد زیادی از فیلمسازان جوان ما الان در لبه ی فیلمسازی واقعی هستند...

صدرعاملی: البته این حرف ها معنی اش این نیست که جای آن فیلم در جشنواره خالی نبودها...

افخمی: نه، آن یک بحث دیگر است، من کاری به حضورش در جشنواره ندارم. می خواهم بگویم شرایط مثل سالهای گذشته نیست؛ این جوان ها در لبه ی رسیدن به فیلمسازی واقعی قرار گرفته اند، شاید اگر یک نهیب به اینها بزنی که ول کنید این کارها را و به جایش سعی کنید «فیلم» بسازید، خیلی های شان به خودشان می آیند. در فیلمی مثل قاعده ی تصادف می بینی واقعاً به بسیاری از مولفه هایی که در سینما جذابیت دارد فکر شده و با وجود این همه محدودیت و امکانات کمی که فیلمساز داشته، فیلم روی پرده ضعف نمی کند. جمعیت زیاد کاراکترها پرده را پر می کند و فیلم را گرم می کند. داود دست می گوید که هنوز تا رسیدن به فیلمسازی واقعی به معنای کلاسیکش فاصله داریم، ولی اینها دارند یاد می گیرند فیلم بسازند.

در بین فیلم های دولتی و سفارشی هم که وضع همه خراب بود. تنها فیلم درست و حسابی بین اینها استراداد بود، نه؟

افخمی: وقتی بعضی از این نوع فیلم ها را می دیدم با خودم فکر می کردم وقتی سازنده اش را دیدم بگویم آخه چرا این جوری می کنی؟! این پول است! گناه دارد!

درباره ی فیلم آقای مهرجویی اختلاف نظری بین تان پیش نیامد؟

افخمی: نه!

صدرعاملی: هم نظر بودیم کاملاً.

میرباقری: غم انگیز بود.

افخمی: سکوت کنیم!

از معدود فیلم های مهرجویی است که همه چیزی ایراد دارد.

صدرعاملی: اما مصطفی زمان نشان می دهد بااستعداد است. صورت و قد و قواره ی خوبی برای یک آرتیست مناسب سینمای ایران دارد.

کلاس هنرپیشگی را هم که ترجیح دادید به اجزایش جایزه ندهید و یک جایزه ی ویژه به کل فیلم بدهید.

صدرعاملی: بله، چون ترکیب خوبی است. سخت بود اجزایش را جدا کنی. به دشواری می شود فیلمنامه اش را از کارگردانی اش یا از تدوینش جدا کرد. یک ترکیب قابل احترام است که دیدیم بهتر است از کلیتش تقدیر کنیم. توجه کنید که جایزه ی ویژه از جهاتی مهم ترین جایزه ی هر هیئت داوری است.

یک مقدار اضافه دارد، و گرنه فیلم خوبی است.

میرباقری: بله، نکته ی اصلی همین است که اضافه دارد. سعی شده تجربه ی جدیدی انجام شود، اما فیلم پر از لحظاتی است که می شود ریخت دور، بدون این که ساختار اصلی آسیب ببیند. بعضی صحنه ها انگار تکراری است. شاید عمدی است، ولی نمی شود درک کرد این تکرار چه خاصیتی دارد. ما به این جمع بندی رسدیم که باید به این تجربه ی شریف و ارزش مند بها بدهیم، ولی نمی شد اشکالاتش را نبینیم.

افخمی: و البته در نهایت فیلم گرم و خوبی است. خصوصاً در نیمه ی دوم راه می افتد و جذاب می شود.

صدر عاملی: مضامین به روز خوبی را هم وارد فیلم کرده. وضعیت اقتصادی خانواده ی ایرانی، عصبیت این روزها و این پیام که سعی کنید آرامش خودتان را حفظ کنید...

میرباقری: اما در جاهایی مبالغه آمیز است. این مبالغه ها گاهی باعث می شود آن تأثیر مورد نظر داودنژاد منتقل نشود.

دادن جایزه به هانیه توسلی در شرایطی که بازی خوب ترانه علیدوستی وجود داشت، چه توجیهی دارد؟

افخمی: قطعاً بازی ترانه علیدوستی بهتر بود، اما مشکل همان است که درباره ی اکبر عبدی هم گفتیم؛ با وجود نقص فیلمنامه ی آسمان زرد کم عمق خانم علیدوستی دارد خیلی خوب بازی می کند...

صدرعاملی: اصلاً اوست که آن وهم را به ما منتقل می کند.

افخمی: مواد و مصالح کافی در دیالوگ ها و ترتیب چیدن صحنه ها وجود نداشته، اما او بدون اینها دارد کارش را می کند و خیلی خوب بازی می کند. حضورش باعث شده ما این موقعیت را باور کنیم. اما نمی شد با وجود اشکالات فیلمنامه به او جایزه بدهیم. اصولاً در مورد بازیگران زن، وضعیت به این ترتیب بود که برای تعیین برنده، خانم نازنین بیاتی را در همان ابتدا کنار گذاشتیم، چون فکر کردیم با این که خوب بازی کردهف ولی اگر قرار باشد کسی به خاطر فیلم اولش هم نامزد بشود و هم جایزه بگیرد احتمالاً برای خودش تأثیر مخربی خواهد داشت.

میرباقری: البته من برای حذف ایشان دلیل دیگری هم داشتم: نقش نزدیک به خودش را بازی کرده. در بازیگری یک ویژگی خلاقه هم وجود دارد مثل همان کاری که اکبر عبدی کرده. این را در بازی خانم بیاتی ندیدیم. در مورد کسانی که کار اول شان است به دشواری می شود قضات کرد که هنوز بازیگر شده اند یا نه.

افخمی: در مورد نامزدهای دیگر، مسئله این بود که نقش همه شان بسیار سمپاتیک است. یعنی همدلی زیادی با تماشاگر ایجاد می کنند. نقش الهام حمیدی، هانیه توسلی و نگار جواهریان به شدت با تماشاگر را پس می زند. به همین دلیل من معتقد بودم کار ترانه علیدوستی خیلی بهتر است و باید جایزه بگیرد. اما در نهایت قانع شدم وقتی فیلمنامه اشکال دارد، نباید جایزه را به او بدهیم.

افخمی: اصلاً گزینه ی قطعی او بود. بسیاری از امتیازهای آسمان زرد کم عمق متعلق به بازی ترانه علیدوستی است.

افخمی: بنابراین رسیدیم به انتخاب میان هانیه توسلی و نگار جواهریان. بین این دو هم ترجیح دادیم به فیلمی جایزه بدهیم که داستانش سالم تر است و نقص ندارد.

فارغ از بحث داوری. کدام فیلم بهتان چسبید؟ فیلمی که از آن واقعاً لذت بردید؟

افخمی: دربند.

صدرعاملی: برای من قاعده ی تصادف و دربند. و البته دهلیز راهم دوست داشتم.

افخمی: بله، دهلیز خوب بود. به خود بهروز شعیبی هم گفتم که دهلیز می توانست یک فیلم کلیشه ای و قابل چشم پوشی باشد، ولی بعضی فیلم ها یک حال و هوایی را خوب در می آورند و آدم هم درست نمی فهمد این حال و هوا چه جوری شکل گرفته. به شعیبی گفتم اتمسفر فیلمت آن قدر غلیظ است که می شود آن را با چاقو برید!

میرباقری: من دربند را دوست دارم و استرداد را به جز یک سوم آخرش. نسبت به دهلیز هم حس خوبی دارم، ولی فکر می کنم اگر کارگردان پخته تری آن راساخته بود شاید این قصه را گرم تر، زنده تر و موثرتر در می آورد.

صدرعاملی: یکی از دلایل تأثیرگذاری استرداد برای همه ی ما ناشی از غیر منتظره بودن فیلم است. ما منتظریم یک فیلم سفارشی خسته کننده بودیم که یک دفعه مواجه شدیم با...

میرباقری: واقعاً مرا غافلگیر کرد...

بله ما هم رفتیم داخل سالن که زود بیاییم بیرون، یک موقع به خودمان آمدیم و دیدیم داریم قصه ی فیلم را دنبال می کنیم!

میرباقری: اصلاً انتظار نداشتیم چنین فیلمی ببینیم.

آن حرف همیشه تکرار شده و کمی کلیشه ای را قبول دارید که اگر یک گروه داوری دیگر بود به نتایجی متفاوت با شما می رسید؟

صدرعاملی: حتماً. این این رأی ها سلیقه ی ما بوده. البته در این دوره، این حرف را چندان قبول ندارم، چون تعداد فیلم های قابل بررسی بسیار محدود بود.

میرباقری: بالاخره اگر کسان دیگری جای ما بودند، نتایج چند درصد فرق می کرد.

ولی واقعاً فقط چند درصد. چون یکی از آن دوره هایی است که نمی شد به نتایج کاملاً متفاوت با شما رسید.

میرباقری: این مقایسه ای که الان بهروز بین نامزدهای بازیگری زن کرد بحث خیلی خوبی  بود. نشان داد ما تحلیل مشخصی داشتیم. وقتی پنج نفر را کاندیدا کرده ایم خب یعنی این پنج نفر همه خوب هستند و واجد شرایط لازم بوده اند برای جایزه گرفتن. ولی فقط به یکی از آنها می شود جایزه داد. ما برای تعیین آن برنده ی نهایی استدلال داشتیم. حالا شاید کس دیگری بگوید با استدلال دیگری به یکی دیگر از نامزدها جایزه می داده.

وضع فروش این 25 فیلمی که دیدید چطور است؟

صدرعاملی: گیشه زخمی است!

افخمی: تعدادی از این فیلم ها انگار برای نمایش در سالن سینما ساخته نشده اند.

در بین این فیلم ها هیس... که می فروشد، استرداد هم ممکن است بفروشد، نه؟

افخمی: رسوایی هم می فروشد. حوض نقاشی هم فیلم پرفروشی می شود.

صدرعاملی: دهلیز هم تماشاگرپسند است. اما باید دید کدام شان گیشه ی اساسی خواهد داشت. به نظر من هیچ کدام.

میرباقری: من امیداورم استرداد در ارکران نسوزد. باید کمی کوتاه شود. می شود برای بخش پایانی اش فکری کرد و ترمیمش کرد.

به نحوه ی تبلیغات هم مربوط است. باید درست معرفی اش کنند.

میرباقری: بله، تبلیغات خوب می خواهد. استرداد حداقل به سلیقه ی من نزدیک تر است. از نظر من سینماتر است. حرکت خوبی است برای ساختن فیلمی که به درد نمایش بر پرده ی بزرگ می خورد.

افخمی: تجدید نظری که باید مودر استرداد بشود نباید از جهت دست کاری در تدوین باشد، چون الان تدوین فیلم خوب است. باید داستان و کل روند فیلم فشرده تر شود. الان قصه کمی طول کشیده. این کار را شاید باید تهیه کننده انجام دهد. یعنی بهتر است تهیه کننده، کارگردان را از اتاق تدوین بیرون کند و خودش بنشیند در کنار بهرام دهقانی و فیلم را فشرده کنند.

میرباقری: یک جاهایی از فیلم رسماً اضافه است. آن قصه ی اشرف و استالین اضافه است.

صدرعاملی: آن قسمت بزرگ ترین ضعف فیلم اضافه شود.

ظاهراً دیگران گفته اند این قسمت به فیلم اضافه شود.

صدرعاملی: خب چرا؟ تأثیر بدی می گذارد. کمکی به فیلم نمی کند.

بله، بد هم اجرا شده.

میرباقری: هم بد اجرا شده، هم قصه دارد با محوریت پنج شخصیت قابل درک خوب پیش می رود، بی خودی آن قصه وسط اینها می آید و همه چیز را خراب می کند. قصه دارد حرفش را می زند، چه نیازی هست به آن صحنه ها؟ فیلم را شعاری و لایتچسبک کرده. این صحنه لطمه می زند به فیلم و همه فکر می کنند کل فیلم به خاطر این صحنه سفارش داده شده. باید فکری به حال صحنه های آخر بکنند. ناگهان همه ی شخصیت ها می ایستند قصه را برای ما تعریف می کنند. ظرافت فیلم را از بین برده.

افخمی: یک تحمیل ضایع کننده ی دیگر هم در استرداد هست: در انتها قرار بوده آن دختر خودکشی کند، اما فکر کرده اند این خودکشی معنای غیر اخلاقی دارد، در حالی که این یک اقدام نظامی است. معمولاً وقتی مشخص می شود یک نظامی جاسوسی کرده، وقتی خیانتش آشکار می شود، اگر برایش احترام قائل باشند اسلحه را می گذارند برایش که خودش، خودش را اعدام کند. این پایان خیلی خوبی برای استرداد است. ربطی به خودکشی به معنای متداولش ندارد. این اصلاً کلیشه ی فیلم های جاسوسی است و معمولاً در پایان خیلی از آنها اتفاق می افتد. نباید حذفش می کردند.

همشهری سینما 24 / حسین معززی نیا

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین