محمدمهدی طهرانچی و فریدون عباسی در حمله تروریستی به شهادت رسیدند

بارها نوشتیم و گفتیم که :
یک جای کار ........؟؟؟؟
مگر می‌شود چندباره؟؟؟
نگو خموش باش،
بارها دیدیم و تجربه کردیم،
بارها ضعف‌ها گوشزد کردیم،
بارها و بارها بَسی تلنگرها زدیم،
لاطائلات شنیدیم و هیچ دَم نزدیم،
همین؟ برادر شهیدم راحت ادامه دارد؟
مرگ بر فلان و مرگ بر بهمان؟ همین؟
سال ۱۳۶۸ باتفاق رفقا وارد؟ شدیم،
مرکزی بشدت مهم،
استاد مربوطه توضیحاتی داد،
میانه صحبت ایشان گفتم سوال؟
او البته تحصیل کرده خارجه بود،
گفت بفرمایید، گفتم جناب استاد،
همکار جنابعالی در این مجموعه؟
از واژه‌ای بعنوان تکیه کلام استفاده می کند،
هم مزاح است و هم جدی، مدام گریز زده،
و می گوید فلان موضوع کَشک،
در مورد خاصی صحبت می کند،
نتیجه می گیرد به درد نمی خورد،
و بلافاصله می گوید: یعنی کَشک،
جناب استاد، جسارتاً می خواهم،
در این مرکز مهم که حضور داریم،
بگویم خیلی شفاف و واضح،
که .....؟ در اینجا یعنی کَشک،
پرسید چرا؟ دلایل متعددی را گفتم،
بسیار تعجب کرد و به حاضران گفت:
فیلد فکری ایشان را می‌رساند،
در آنزمان، خود ما خیلی آگاه نبودیم،
گاهاً نکته سنج بودیم و تلنگر می زدیم،
و بلافاصله بعد چند روز، سه قفله شد!؟
یعنی تنظیمات داخلی کاملاً تغییر کرد،
متأسفانه چند مکان دیگر متذکر شدیم،
وقعی ننهادند و بودجه را بهانه آوردند؟
اما تا دلتان بخواهد، خرج اَتینا داشتند؟
کم نه، بسیار بسیار زیاد؟؟؟
دشمن، ذاتاً دشمن است،
خبيث است، یارگیر است؟ یارگیر است؟
بیش از این توضیح نمی دهم،
براستی چرا چنین؟ یک فقره؟ دوتا؟ چند تا؟
امید که تدبیر شود، پیش از آنکه دیر شود،
و دیگر باره تکرار و تکرار و تکثیر شود؟
و پیرامون موضوع؟ کتاب شود؟
به همین بسنده می کنم،
توصیه به ارجاع گذشته و قبل‌ترها می کنم؟
پیشنهاد به رفع درزها و روزنه ها می کنم؟
همانا ری سِت، همانا غربیل، همانا تدبیر،
امید که بزودی زود، دشمنان زمینگیر،