کد خبر: ۷۸۹۵۴۸
تاریخ انتشار:
گذران سخت روز به روز اقتصاد

رسالت رسانۀ اقتصادی در جامعۀ بدونِ سؤال

با بررسی تحولات تاریخی متوجه می‌شویم که بسیاری از پیشرفت‌های اتفاق افتاده در زندگیِ بشر، در واکنش به مشکلاتی بوده که به‌صورت فراگیر، حیات یا رفاه انسان را در معرض تهدید قرار داده است.

رسالت رسانۀ اقتصادی در جامعۀ بدونِ سؤالگروه اقتصادی- دکتر مسعود نیلی استاد دانشگاه نوشت: با بررسی تحولات تاریخی متوجه می‌شویم که بسیاری از پیشرفت‌های اتفاق افتاده در زندگیِ بشر، در واکنش به مشکلاتی بوده که به‌صورت فراگیر، حیات یا رفاه انسان را در معرض تهدید قرار داده است. بیماری‌های مسریِ خطرناک، بلایای طبیعیِ مهلک، اَبَرتورم‌ها، رکودهای عمیق و غیره، روزگاری امان را از زندگی مردم ربوده بود. تعداد قابل توجهی از کشورهای پیشرفته در موقعیت‌های اقلیمی‌ای به سر می‌برند که در معرض زلزله‌های بزرگ، طوفان‌های سهمگین و دیگر بلایای طبیعی هستند. اما پیشرفت‌های علمی توانسته است به مهار این تهدیدها کمک کند و آسایش و آرامش را برای مردم به ارمغان آورد.

به گزارش بولتن نیوز، آنچه در مورد ما قابل تأمل و بررسی است تکرار مشکلاتِ بزرگ و حتی بزرگتر شدن ابعاد آنها در طولِ زمان است. چرا این پدیده برای «ما» اتفاق می‌افتد؟ چرا بروز مشکلاتِ بزرگ و تکرار آن، به توانمندی ما در مهار آنها نمی‌انجامد؟ چه ویژگی است که «ما» را این‌چنین متمایز کرده است؟ این شاید مهم‌ترین سوالی است که تا پاسخی قابل قبول برای آن وجود نداشته باشد نمی‌توان به چشم‌اندازی در مورد برون‌رفت از شرایط سخت اقتصادی دست یافت.

آنچه در مورد جوامع دیگر مشاهده می‌کنیم این است که با بروز یک مشکل در هریک از زمینه‌های اقتصادی، اجتماعی و غیره، اولین واکنش، ‌شکل‌گیریِ‌ «سوالاتی» در مورد چرایی بروز این پدیده و چگونگی حلّ آن است. به‌عنوان مثال،‌ بروز ‌رکود بزرگ در سال‌های ۱۹۲۹ تا ۱۹۳۲، منجر به تحولی بزرگ در علم اقتصاد شد و عملا، ‌علم اقتصاد کلان اولین جلوه بیرونی محسوس خود را، با معرفی نظریات کینز در زمینه چگونگی خروج از نوع خاص رکود آن زمان به نمایش گذاشت. در حدود ۴ دهه بعد هم،‌ وقتی پدیده رکود تورمی به‌عنوان یک بیماری جدید ظاهر شد، فرضیه انتظارات عقلایی متولد شد که انقلاب در اقتصاد کلان را پدید آورد. کمی بعد هم وقتی پس از حدود ۳ دهه تثبیت جهانی نرخ‌های ارز،‌ جهش‌های خارج از کنترل نرخ ارز در کشورهای پیشرفته و باثبات دنیا به وقوع پیوست،‌ نظریات جدید در مورد جهش نرخ ارز متولد شد و باز هم زمانی‌که از دل اقتصادهای آرام و با ثبات و غیرتورمی دنیا مانند انگلستان، فرانسه،‌ ایتالیا و غیره در حوالی سال ۱۹۹۳، بحران‌های ارزی بیرون آمد، نظریات جدید تحت عنوان بحران‌های ارزی نسل دوم مطرح شد و به مجموعه ارزشمند علم اقتصاد افزود.

رسالت رسانۀ اقتصادی در جامعۀ بدونِ سؤال

موارد بسیارِ‌ دیگری را مانند تحولات بحران مالی و رکود عمیق ۲۰۰۸ می‌توان به این مجموعه مشاهدات اضافه کرد. وجه اشتراک همه موارد متنوعِ ذکر شده این است که با بروز مشکل،‌ بلافاصله «سوالاتِ» ‌مربوط به چرایی بروز مشکل در دستور کار محافل سیاستگذاری قرار می‌گیرد و در کنار مراکز تصمیم‌گیری،‌ فضای افکار عمومی و فضای رسانه‌ای نیز بر ضرورت یافتن پاسخ‌های علمی و منطقی، به سوالات مربوط به چرایی بروز مشکل به‌منظور پیدا کردن راه‌ حلّ، چنین مطالبه‌ای را مطرح می‌کند. بنابراین، همانطور که در عرصه سلامت، ظهور بیماری‌های جدید و حتی استمرار آن با ظهورِ‌ سویه‌های مختلف بیماری،‌ امری پذیرفته شده است، در عرصه مسائل اقتصادی هم پدید آمدن مشکلات، ‌مادامی‌که جدید باشد قابل توجیه است. آنچه قابل توجیه نیست تکرار و انباشته شدن مشکلات مشابه است. چیزی‌ که همه بر آن تأکید دارند این است که متناسب با ابعاد و درجه اهمیت مشکل،‌ به هر مساله‌ای پرداخته شود. به این معنی که مشکلات اقتصاد کلان مانند تورم، ‌رشد اقتصادی و بیکاری در سطوح عالی تصمیم‌گیری و بقیه در سطوح متناسب، پایین‌تر مورد بررسی قرار می‌گیرد. علاوه بر آن،‌ هرچه موضوعی در سطح بالاتر نظام تصمیم‌گیری مطرح شود، عمیق‌تر و علمی‌تر به آن پرداخته شود. پس می‌توان چرخه‌ای را تصور کرد که در ابتدای آن، بروز مشکل، ‌سپس مشاهده مشکل،‌ پس از آن طرح سوالِ چراییِ‌ بروز مشکل و در مرحله بعد ارائه راه‌حل‌ها قرار می‌گیرد.

به‌نظر می‌رسد آنچه «ما» را متمایز کرده،‌ نبود مرحله ‌سوم یعنی طرح سوال است. به‌صورت کاملا تعجب‌آوری در کشور ما، در مواجهه با مشکلات نه تنها اساسا سوالی در مورد چرایی بروز مشکل شکل نمی‌گیرد، بلکه هرچه مشکل بزرگتر باشد، عارضه بی‌سوالی و وجود پاسخ‌های کلیشه‌ایِ‌ از قبل آماده، جدّی‌تر است. بنابراین،‌ اگر مشکلات کشور را به سطوحِ مختلف برحسبِ ‌درجه اهمیت آنها تقسیم کنیم،‌ دو مشاهده مهم را می‌توانیم گزارش کنیم.

مشاهده اول این است که معمولا «همه» برای مشکلات بزرگ، «پاسخ» دارند و به‌صورت عجیبی،‌ هرچه سطح مشکل بالاتر باشد این پاسخ «قطعی»‌تر است. پاسخ‌ها برای مشکلات بزرگ کشور معمولا در یکی از چهار دسته به شرحی که توضیح داده می‌شود قرار می‌گیرد. دسته اول معمولا به میزانِ‌ «همّت» مسئولین نسبت داده می‌شود. اینکه مسئولین مربوطه چقدر «پای کار» هستند و چقدر در ۲۴ ساعت تلاش می‌کنند یک پاسخ حاضر و آماده است. پاسخ دوم معمولا به این بر می‌گردد که مسئولین نمی‌خواهند مشکلات را حل کنند و این را بیشتر به فساد نسبت می‌دهند. پاسخ سوم به وجودِ‌ یک «دیگران» یا «دست‌های پشت‌پرده» مربوط می‌شود که یا از داخل یا خارج نمی‌گذارند مشکلات حل شود و بالاخره پاسخ چهارم این است که یک تفکراتی وجود دارد که معتقد است باید این اتفاقات بیفتد. فرض کنید شما در یکی از سال‌های بروز بحران ارزی هستید و نرخ ارز جهش‌های بزرگی را تجربه کرده و کلّ‌ سیستم تصمیم‌گیری با اولویت بالا می‌خواهد به این موضوع بپردازد و مشکل را حل کند. آنها که خارج از دولت هستند یک گروه می‌گویند این‌ها بی‌خیال هستند و وقت نمی‌گذارند. گروه دیگر می‌گویند افرادی در تصمیم‌گیری هستند که از افزایش نرخ ارز نفع می‌برند، پس آن را افزایش می‌دهند. گروه سوم در درون دولت می‌گویند مخالفین دولت دارند ارز می‌خرند تا ثابت کنند دولت در انجام کار ناتوان است بعضی هم این مساله را به خارج نسبت می‌دهند و بالاخره گروه چهارم این‌گونه مطرح می‌کنند که تصمیم‌گیرندگان مثلا تحت تأثیر افکار نئولیبرالی قرار گرفته و دارند نرخ را بالا می‌برند! ملاحظه می‌کنید که باوجود تنوع زیاد این پاسخ‌ها،‌ وجه اشتراک در این است که به اصل موضوع کاری ندارد و اصلا سوالی در مورد چراییِ ‌خودِ‌ پدیده ندارد، نه در سطح مسئولین نه افکار عمومی. حال هرچه اهمیت مشکل بیشتر باشد درجه قطعیتِ‌ پاسخ‌های ذکر شده بیشتر است و در نتیجه ضرورت پرداختن به چراییِ‌ بروز مشکل، ‌کمتر.

مشاهده دوم این است که چون هیچگاه به‌صورت علمی و منطقی به چرایی بروز «مشکلات اصلی» پرداخته نمی‌شود، مسئولین در سطوح بالای کشور به‌صورت کاملا فرسایشی و با صرف وقت زیاد،‌ درگیر حلّ‌موضعی و انفعالیِ «مشکلات دست دوم به پایینِ‌» کشور هستند.

جامعه بدون سوال هیچگاه توانمندی حل مشکلات خود را پیدا نخواهد کرد. رسانه می‌تواند تمرکز خود را بر حلّ این نقیصه بگذارد و این را به یک سنّت تخطّی‌ناپذیر تبدیل کند که همه مسئولین، کارشناسان و دانشگاهیان ناچار شوند در برخورد با مشکلات ابتدا چرایی بروز مشکل را توضیح دهند.

مادامی‌که برای پدیده‌هایی که به صورت مشکل بروز کرده‌اند سوال از جنس چرایی مطرح نشود،‌ مشخص نمی‌شود که راه‌حل‌های اتخاذ شده چه مساله‌ای را می‌خواهد حل کند و همین می‌تواند عامل تداوم مشکلات باشد. بنابراین توصیه بنده به رسانه‌های حرفه‌ای و اصیل آن است که این شجاعت و فروتنی را نه تنها ترویج کنند، بلکه آن را به یک ارزش و امتیاز تبدیل کنند که پرسش در مورد چراییِ ‌بروز مشکلات را تبدیل به یک الزامِ با ارزش حداقل در سطح نخبگان تبدیل کنند. اگر یک رسانه بتواند چنین ویژگی را شکل داده و تثبیت کند دستاوردی بزرگ خواهد بود.

برای مشاهده مطالب اقتصادی ما را در کانال بولتن اقتصادی دنبال کنیدbultaneghtsadi@

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین