کد خبر: ۷۲۱۴۱۶
تاریخ انتشار:
ایران از طریق گسترش فعالیت هسته‌ای به تحریم‌های آمریکا پاسخ نمی‌دهد؛

سیاست فشار حداکثری آمریکا علیه ایران چگونه شکست خورد؟

دولت ترامپ در ماه مه ۲۰۱۸ به توافق هسته‌ای با ایران موسوم به برجام پایان داد و نسبت به اعمال سیاست «فشار حداکثری» به معنای استفاده گسترده از تحریم‌های یکجانبه علیه ایران، اقدام کرد.

گروه بین الملل - ثمانه اکوان مترجم کتاب در یادداشتی نوشت:دولت ترامپ در ماه مه ۲۰۱۸ به توافق هسته‌ای با ایران موسوم به برجام پایان داد و نسبت به اعمال سیاست «فشار حداکثری» به معنای استفاده گسترده از تحریم‌های یکجانبه علیه ایران، اقدام کرد. این استراتژی آشکارا با هدف متقاعد کردن تهران برای موافقت با «توافقی بهتر» انجام شد؛ توافقی که در آن محدودیت‌های بیشتری در مورد برنامه هسته‌ای ایران و گسترش ابعاد توافق به منظور پوشش پروژه موشک‌های بالستیک و همچنین قدرت منطقه‌ای ایران گنجانده شده بود. اما رویکرد دولت ترامپ در دو فرض اساسی و کلیدی دچار اشتباه شد.

به گزارش بولتن نیوز، نخست آنکه ایران از طریق گسترش فعالیت هسته‌ای به تحریم‌های آمریکا پاسخ نمی‌دهد. در واقع، تهران در اواسط سال ۲۰۱۹ زمانی که به این موضوع پی برد که به دلیل فشار حداکثری، هیچکدام از امتیازات اقتصادی مورد انتظارش از توافق را دریافت نکرده و در واقع حتی بیشتر از قبل امضای توافق در حال تنبیه شدن است، با برنامه‌ای حساب شده شروع به نقض الزامات برجامی خود کرد. دومین فرضیه اشتباه آمریکا این بود که گمان می‌کرد هزینه‌های اقتصادی فزاینده به امتیاز گرفتن از ایرانی‌ها و یا دست‌کم کاهش توانایی تهران به منظور قدرتنمایی در منطقه منجر می‌شود. در عوض، ایران حضور نظامی خود را در منطقه افزایش داد؛ اتفاقی که به تشدید تنش‌ها با واشنگتن و متحدانش منجر شد و طرفین را بارها در آستانه مواجهه نظامی آشکارا قرار داد. بدنبال تررو محسن فخری زاده دانشمند ارشد هسته‌ای ایران در نوامبر ۲۰۲۰، نقض‌های برجامی تهران تسریع شد و دو دستاورد برجسته توافق یعنی محدودیت‌های قابل توجه اعمال شده در مورد برنامه هسته‌ای ایران و رضایت تهران برای بازرسی‌های چندلایه و نظارت مقامات آژانس را به شکلی فزآینده در معرض خطر قرار گرفت. با این وجود، هنوز فرصت نجات توافق وجود دارد اگر واشنگتن و تهران در راستای تداوم پایبندی طرفین، به سرعت وارد عمل شوند؛ اقدامی که نقش‌های برجامی ایران را وارونه کرده و برجام را به ثبات بازمی گرداند.


خطر گریز هسته‌ای

یکی از اهداف کشورهای مذاکره کننده برجام با ایران (آمریکا، انگلیس، فرانسه، آلمان، چین و روسیه؛ به طور کلی) تمدید زمان مورد نیاز تهران به منظور جمع آوری مواد شکافت‌پذیر برای ساخت تنها یک سلاح هسته‌ای بود. براساس توافق صورت گرفته، این زمان که به «زمان گریز هسته ای» موسوم است، از حدود دو تا سه ماه به یک سال افزایش پیدا کرد. در نتیجه نقش‌های برجامی ایران، که در واکنش به فشار حداکثری صورت گرفت، مقامات آمریکایی حالا برآورد می‌کنند که زمان گریز باردیگر به حدود سه ماه برگشته است. سقف غنی‌سازی اورانیوم پیش از امضای برجام، یکی از مباحثات مرکزی مابین ایران و گروه… این بود که آیا باید به تهران مجوز ادامه غنی‌سازی اورانیوم داده شود یا خیر. اورانیومی که با یک ایزوتوپ مشخص تا ۹۰ درصد غنی شود، به سطح تسلیحاتی می‌رسد. توافقی که طرفین به آن دست یافتند این بود که ایران اجازه غنی‌سازی داشته باشد اما نرخ غنی‌سازی تا ۱۵ سال از ۲۰ درصد به حداکثر کران ۳.۶۷ درصد کاهش یابد. با این وجود، تهران در پاسخ به کمپین فشار حداکثری حالا این سقف را نقض کرده است؛ ابتدا در سال ۲۰۱۹ سقف غنی‌سازی خود را به ۴.۵درصد افزایش داد و براساس لایحه‌ای که در مجلس ایران و پس از ترور فخری زاده تصویب شد، در ژانویه ۲۰۲۰ به ۲۰ درصد رسید.

سیاست فشار حداکثری آمریکا علیه ایران چگونه شکست خورد؟


ذخیره اورانیوم غنی شده

اگر یکی از نتایج تحدید ظرفیت غنی‌سازی ایران را محدود شدن برنامه هسته‌ای این کشور به شمار بیاوریم، نتیجه دیگر آن تحدید حجم ذخایر اورانیوم غنی شده بود. توافق سال ۲۰۱۵ حجم ذخایر تهران را به ۲۰۲.۸ کیلوگرم اورانیوم (۳۰۰ کیلوگرم اورانیوم هگزافلوراید غنی شده) محدود کرد. ایران در جولای ۲۰۱۹ این سقف را نقض و شروع به ذخیره فزآینده اورانیوم غنی شده کرد به طوری که تا اواسط فوریه ۲۰۲۱، ذخایر این کشور به سه تن با به عبارتی بیش از سه برابر سقف مجاز رسید.


ظرفیت غنی‌سازی ایران

براساس برجام، ایران مجبور بود تا شمار سانتریفیوژهای خود را به اندازه دو سوم کاهش داده و تا ۱۰ سال آتی، تنها از ۵۰۶۰ سانتریفیوژ نسل اول برای غنی‌سازی استفاده کند؛ همچنین مجوزی برای فعالیت ۱۰۴۴ سانتریفیوژ در راستای تولید ایزوتوپ‌های باثباتی که کاربرد نظامی ندارند، صادر شد. ظرفیت غنی‌سازی سانتریفیوژها با استفاده از واحدهای کار جداسازی (سو) و به طور سالانه اندازه گیری می‌شود. سانتریفیوژهای نسل اول (IR-1) که مستعد از کار افتادن هستند، به ازای هر سانتریفیوژ «سو» یی حدود ۰.۹ دارند و این در حالی است که برخی از سانتریفیوژهای پیشرفته‌تر ایران به مراتب کارآمدتر هستند. برای مثال، اس یو وی ماشین‌های «IR-2m» ۳.۷ بوده و سانتریفیوژهای IR-6 ظرفیت ۶.۸ سو را به ازای هر سال دارند. ایران در حال حاضر با استفاده از مدل‌های پیشرفته‌تر سانتریفیوژها در حال غنی‌سازی و در کسب دانش برگشت ناپذیر است. در جریان این فرآیند، تهران ظرفیت غنی‌سازی خود را از ۴۵۰۰ سو به ازای هر سال و تحت محدودیت‌های برجام، به ۱۲۹۰۰ سو به ازای یک سال افزایش داده است.


نظارت و راستی آزمایی

ایران به عنوان بخشی از توافق هسته ای، به طور داوطلبانه جواز بازرسی‌های پیشرفته از تاسیسات خود را توسط آژانس بین المللی انرژی اتمی و تحت پروتکل الحاقی توافق جامع پادمان صادر کرد. تهران متعهد شد تا در سال ۲۰۲۳ و همگام با رفع عملی تحریم‌ها توسط کنگره آمریکا (به جای تعلیق)، پروتکل الحاقی را تصویب کند. علاوه بر این، برجام اجازه اقدامات نظارتی سختگیرانه را که از الزامات پروتکل الحاقی نیز فراتر می‌رود، فراهم می‌کند. در حالیکه توافقنامه موقت فنی سال ۲۰۲۱ با آژانس، صدمات ناشی از قانون مصوب ایران که بازرسی‌های بین المللی را به شدت محدود می‌کند، کاهش می‌دهد اما درصورتیکه طرفین نتوانند از بن بست پیرامون احیای برجام خارج شوند، دسترسی بازرسان همچنان در معرض خطر قرار دارد.

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین