کد خبر: ۵۲۰۳۴۳
تعداد نظرات: ۹ نظر
تاریخ انتشار:
شهید مطهری در کتاب داستان راستان تشریح کرد

اشعار تکان‌دهنده امام هادی(ع) در بزم شاهانه خلیفه عباسی

متوکل خلیفه سفاک عباسی در حالت مستی از امام درخواست خواندن شعر کردند که امام در پاسخ به این درخواست عکس‌العمل نشان دادند.

گروه فرهنگی: شهید مطهری در کتاب داستان راستان به برخورد امام هادی(ع) در مقابل خلیفه عباسی مست پرداخته و معتقد است: متوکل، خلیفه سفاک و جبار عباسی، از توجه معنوی مردم به امام هادی علیه السلام بیمناک بود و از اینکه مردم به طیب خاطر حاضر بودند فرمان او را اطاعت کنند رنج می برد. سعایت کنندگان هم به او گفتند ممکن است علی بن محمد (امام هادی) باطناً قصد انقلاب داشته باشد و بعید نیست اسلحه و یا لااقل نامه هایی که دالّ بر مطلب باشد در خانه اش پیدا شود. لهذا متوکل یک شب بی خبر و بدون سابقه، بعد از آنکه نیمی از شب گذشته و همه ی چشمها به خواب رفته و هر کسی در بستر خویش استراحت کرده بود، عده ای از دژخیمان و اطرافیان خود را فرستاد به خانه ی امام که خانه اش را تفتیش کنند و خود امام را هم حاضر نمایند.

اشعار تکان‌دهنده امام هادی(ع) در بزم شاهانه خلیفه عباسی

به گزارش بولتن نیوز وی در ادامه می نویسد: متوکل این تصمیم را در حالی گرفت که بزمی تشکیل داده مشغول می گساری بود. مأمورین سرزده وارد خانه ی امام شدند و اول به سراغ خودش رفتند. او را دیدند که اتاقی را خلوت کرده و فرش اتاق را جمع کرده، بر روی ریگ و سنگریزه نشسته به ذکر خدا و راز و نیاز با ذات پروردگار مشغول است. وارد سایر اتاقها شدند، از آنچه می خواستند چیزی نیافتند. ناچار به همین مقدار قناعت کردند که خود امام را به حضور متوکل ببرند.

وقتی که امام وارد شد، متوکل در صدر مجلس بزم نشسته مشغول می گساری بود. دستور داد که امام پهلوی خودش بنشیند. امام نشست. متوکل جام شرابی که در دستش بود به امام تعارف کرد. امام امتناع کرد و فرمود: «به خدا قسم که هرگز شراب داخل خون و گوشت من نشده، مرا معاف بدار.

متوکل قبول کرد، بعد گفت: «پس شعر بخوان و با خواندن اشعار نغز و غزلیات آبدار محفل ما را رونق ده. » .فرمود: «من اهل شعر نیستم و کمتر از اشعار گذشتگان حفظ دارم.» متوکل گفت: «چاره ای نیست، حتما باید شعر بخوانی. » .

امام شروع کرد به خواندن اشعاری:

باتوا علی قلل الاجبال تحرسهم

غلب الرجال فلم تنفعهم القلل

و استنزلوا بعد عز عن معاقلهم

و اسکنوا حفراً یا بئس ما نزلوا

ناداهم صارخ من بعد دفنهم

این الاساور و التیجان والحلل

این الوجوه التی کانت منعمة

من دونها تضرب الاستار والکلل

فافصح القبر عنهم حین سائلهم

تلک الوجوه علیها الدود تنتقل

قد طال ما اکلوا دهراً و ما شربوا

فأصبحوا الیوم بعد الاکل قد اکلوا

مضمون این اشعار این است: «قله های بلند را برای خود منزلگاه کردند و همواره مردان مسلح در اطراف آنها بودند و آنها را نگهبانی می‌کردند، ولی هیچ یک از آنها نتوانست جلو مرگ را بگیرد و آنها را از گزند روزگار محفوظ بدارد. »

«آخرالامر از دامن آن قله های منیع و از داخل آن حصنهای محکم و مستحکم به داخل گودالهای قبر پایین کشیده شدند، و با چه بدبختی به آن گودالها فرود آمدند! » .

«در این حال منادی فریاد کرد و به آنها بانگ زد که: کجا رفت آن زینتها و آن تاجها و هیمنه ها و شکوه و جلالها؟ » .

«کجا رفت آن چهره های پرورده ی نعمتها که همیشه از روی ناز و نخوت، در پس پرده های الوان، خود را از انظار مردم مخفی نگاه می داشت؟ » .

اشعار تکان‌دهنده امام هادی(ع) در بزم شاهانه خلیفه عباسی

«قبر عاقبت آنها را رسوا ساخت. آن چهره های نعمت پرورده عاقبة الامر جولانگاه کرمهای زمین شد که بر روی آنها حرکت می کنند! » .

«زمان درازی دنیا را خوردند و آشامیدند و همه چیز را بلعیدند، ولی امروز همانها که خورنده ی همه ی چیزها بودند مأکول زمین و حشرات زمین واقع شده اند! » .

صدای امام با طنین مخصوص و با آهنگی که تا اعماق روح حاضرین و از آن جمله خود متوکل نفوذ کرد این اشعار را به پایان رسانید. نشئه ی شراب از سر می گساران پرید. متوکل جام شراب را محکم به زمین کوفت و اشکهایش مثل باران جاری شد. به این ترتیب آن مجلس بزم درهم ریخت و نور حقیقت توانست غبار غرور و غفلت را، ولو برای مدتی کوتاه، از یک قلب پرقساوت بزداید.

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

انتشار یافته: ۹
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۴
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۲:۵۱ - ۱۳۹۶/۰۶/۱۵
0
0
خاک پاهایت منم یا امام .
بنده خدا
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۸:۱۲ - ۱۴۰۱/۱۱/۰۱
0
0
سلام ای سید و مولا و آقای من.
جانم به شما اهل بیت خدا.
ان شاءالله با عزت جون ناقابل و برای شما پاک و مطهران نثار کنم که پروردگار ميدونند برای شماها چقدر سخت و دشوار بود در مجلس شراب به زور شماهارو بردند.
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۲:۱۲ - ۱۴۰۱/۱۱/۰۴
0
0
روحی فداک
نزاعی
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۱:۰۳ - ۱۴۰۱/۱۱/۰۵
0
0
سلام و صلوات خدا و همه ملائکه ها و انبیاء و انس و جن بر غریب سامرا امام علی النقی الهادی
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۶:۵۳ - ۱۴۰۱/۱۱/۱۰
0
0
مدیر گرامی، از تبلیغات مروج تبرج و خودنمایی پرهیز کنید
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۳:۲۲ - ۱۴۰۲/۰۱/۲۵
0
0
سلام و صلوات بر ائمه معصومین و امام علی النقی الهادی (ع)
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۸:۴۸ - ۱۴۰۲/۰۴/۱۴
0
0
خود شعر ومیخواستم مقداری از بچگی یادم موند بطور ناقص .اینجا نیافتم شعر این بود :چه شد چهرهایی که آراستید سروصورتی که پیراستید عجل مرگ بی شرمتون را ببست .به رخسارتون خاک ذلت نشت نه تخت ونه بستر نه آرایشی .نه تخت ونه بستر نه آسایشی .بجای کرمهای مردم پسند بجایش کرمها میخزند .نهادید دارایی خویشتن .نبردید با خود بغیر از یک کفن
غ ف
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۱:۱۶ - ۱۴۰۲/۰۶/۲۶
0
0
این شعررا کودک ایرانی بنام حسین طباطبایی (حافظ کل قران)درمقابل سفیر عربستان بنام ترکی که از وی درخواست میکند بجای قران برایش شعری از حفظ بخواندخوانده است دوست دارم فیلم انراببینم که ترکی خودش راچظور جمع وجورمیکند واخرش بگریه میافتد
غ ف
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۴:۱۵ - ۱۴۰۲/۰۶/۲۷
0
0
خداراشکر اولین باریست که بعداز دادن نظرات بسیار دیدم نظرم در یک سایت قابل مشاهده است
نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین