کد خبر: ۴۶۱۹۸۰
تاریخ انتشار:
گفت‌وگو با رضا داودنژاد در آخرین روزهای سال

دو بار مُردم و زنده شدم

رضا پاودنژاد بازیگری را از کودکی و با بازی در فیلم‌های پدرش علیرضا داودنژاد آغاز کرد. این بازیگر جوان به گفته خودش از وقتی چشم باز کرده، در محیط سینما بوده و نه شغل دیگری بلد است و نه هرگز به شغل دیگری فکر کرده است.
دو بار مُردم و زنده شدمگروه اجتماعی: رضا پاودنژاد بازیگری را از کودکی و با بازی در فیلم‌های پدرش علیرضا داودنژاد آغاز کرد. این بازیگر جوان به گفته خودش از وقتی چشم باز کرده، در محیط سینما بوده و نه شغل دیگری بلد است و نه هرگز به شغل دیگری فکر کرده است. 

به گزارش بولتن نیوز به نقل از مجله زندگی ایده ال، رضا داودنژاد حالا پس از گذراندن دو دوره بیماری بسیار سخت و دو بار عمل پیوند کبد، قبراق و سرحال مشغول بازی در سریال «پنچری» به کارگردانی برزو نیک‌نژاد است و دوست دارد سال‌های کم‌کاری‌اش را جبران کند. در آخرین روزهای سال به لوکیشن فیلم‌برداری سریال «پنچری» رفتیم و گپ و گفتی صمیمانه با این بازیگر جوان داشته باشیم و از او درباره وضعیت سلامت، برنامه‌هایش برای سال جدید و حال و هوایش در این روزها سؤال کرده‌ایم که در ادامه می‌خوانید.

با نان سینما بزرگ شدم

وقتی در خانواده‌ای متولد شوید که هه آنها هنرمند، اهل فعالیت و کار در سینما هستند، سینما جزو جدایی ناپذیر زندگی شما می‌شود. شرایط برای من هم دقیقا همین طور بود. من با نان سینما بزرگ شده‌ام. وقتی فیلم‌های پدرم خوب می‌فروختند، وضع مالی‌مان خوب بود و اگر فیلم‌های ایشان در گیشه به فروش مناسبی دست پیدا نمی‌کردند، وضع مالی‌مان بد می‌شد.

در واقع سینما عضوی از خانواده ماست و من اولین فیلم‌ام «بی‌پناه» را وقتی تنها پنج سال داشتم، بازی کردم. زندگی همه ما با مسائل مرتبط با سینما گره خورده است. من در چنین شرایطی بزرگ شدم و سعی کردم از پدرم یاد بگیرم. اما به لحاظ کاری وابسته به ایشان نباشم. همه سعی‌ام را کردم که در جامعه هنری و سینمایی مستقل عمل کنم و تا به حال هم در این مسیر پیش رفته‌ام.

شغل‌های من در سینما

هیچ شغلی جز بازیگری ندارم، اصلا کار دیگری بلد نیستم. البته در حیطه سینما تنها بازیگری نکرده‌ام و مجری طرح و تهیه کننده هم بوده‌ام. در چند فیلم از جمله بعضی از فیلم‌های پدرم و آخرین فیلم آقای بهرام بیضایی «وقتی همه خواب بودند» مجری طرح بودم و فیلم‌های اول چند کارگردان جوان را تهیه کرده‌ام. کلا به کارهای مرتبط به تولید و تهیه کنندگی علاقه دارم و صددرصد به فعالیت در این حیطه ادامه خواهم داد.

از کمک به فیلم‌سازان جوان استقبال می‌کنم

از کمک به فیلم‌سازان جوان استقبال می‌کنم و هر دو فیلمی که تهیه کرده‌ام، فیلم اولی بوده‌اند. اگر بدانم کسی استعداد خوب، فیلم‌نامه‌ای جذاب و نگاهی نو دارد، در حد توانم کمک می‌کنم.

«پنچری»؛ روایتی شیرین از مسائل اجتماعی

نمی‌توان گفت «پنچری» سریالی کاملا کمدی است. این سریال نگاهی از زاویه دید برزو نیک‌نژاد به مسائل و معضلات اجتماعی دارد و در داستان آن قالبی شیرین روایت می‌شود. امیدوارم و در تلاشیم سریال برای اردیبهشت‌ماه آماده پخش شود.

دو بار مُردم و زنده شدم

کم کاری‌ام به خاطر بیماری بود

کم‌کار نیستم و اگر حدود سه سال نتوانستم در فیلم‌ها و سریال‌ها بازی کنم و کلا فعالیت سینمایی داشته باشم، به خاطر بیماری‌ام بود که مستقیما در روند زندگی و کارم اثر گذاشت. خداراشکر از یک سال پیش که سلامتم را به دست آورده‌ام، دوباره مشغول به کار شده‌ام و دوست دارم از این به بعد در کارهای خوب ظاهر شوم.

زندگی‌ام به روال عادی بازگشته

وضعیت جسمانی‌ام خدا را شکر عالی است و زندگی‌ام به روال عادی باز گشته است. مدتی شایعه شده بود که رضا داودنژاد دیگر نمی‌تواند کار کند  و به همین خاطر کارگردان‌ها این ترس را داشتند که شاید نتوانند از من در پروژه‌های سنگین استفاده کنند، اما آقای نیک‌نژاد و آقای مهران مهام با اعتماد به اینکه من در سلامت کامل هستم، از من برای بازی در سریال «پنچری» دعوت کردند. این سریال پروژه‌ای سنگین و خوب است و خوشحالم با این عزیزان همکاری می‌کنم و مدیون‌شان هستم.

می‌دانستم آینده‌ام به سینما ختم می‌شود.

اگر باز هم به دوره نوجوانی برگردم، سینما و کار در سینما را انتخاب می‌کنم. در سینما بازیگری، تولید، دستیاری کارگردانی و... را تجربه کرده‌ام. در همان سنین که باید برای آینده‌ام تصمیم می‌گرفتم، در فیلم «مصائب شیرین» بازی کردم و کاندید بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر شدم و به جشنواره‌های خارجی رفتم و این برای من که یک نوجوان بودم، شروعی بود برای ورود به دنیای سینما. با این اوصاف و تولد در خانواده‌ای که همه عاشق سینما هستند، دیگر همه چیز برایم روشن بود و می‌دانستم راه من و آینده شغلی‌ام هم به سینما ختم می‌شود. 

ما با سینما بزرگ شدیم و حتی روابط خانوادگی‌مان با دوستان پدرم بود که همه سینماگر هستند. خدا را شکر پدرم هنوز هم با انگیزه و پرانرژی فیلم می‌سازند و فیلم‌هایشان طراوت و تازگی آثار کارگردانان جوان را دارد که نشان از علاقه ایشان به حرفه‌شان است.

دو بار مُردم و زنده شدم

همکاری با اصغر فرهادی

یکی از خاطرات فراموش نشدنی در حیطه کاری‌ام، اولین سریال تلویزیونی‌ام «چراغ جادو» بود که کارگردانی‌اش را آقای اصغر فرهادی برعهده داشتند و من به واسطه کار ایشان به دنیای تلویزیون معرفی شدم. بعد هم به واسطه آن مجموعه به سریال «پشت کنکوری‌ها» پیوستم که سریال ماندگاری شد و هنوز هم خیلی از مردم من را با آن سریال به خاطر دارند. «پشت کنکوری‌ها» برای من حکم شروع دوران کاری‌ام در تلویزیون را داشت و حالا فکر می‌کنم «پنچری» می‌تواند برایم شروعی دوباره باشد.

فرهادی پاداش زحماتش را گرفت

خیلی به آقای فرهادی عزیز و آثارشان علاقه دارم و بسیار خوشحالم که برای بار دوم توانستند برنده جایزه اسکار شوند و برای سینمای ایران افتخار کسب کنند. من سال ۷۹ با ایشان همکاری داشتم و شاهد هستم که چقدر با دقت و وسواس کار می‌کردند و موقع نوشتن چقدر در کارشان دقیق بودند و تمرکز می‌کردند. فکر می‌کنم واقعا بابت جایگاه فعلی‌شان زحمت کشیده‌اند و به اصطلاح نان دست‌رنج و زحمات‌شان را می‌خورند.

همسرم علاقه‌ای به بازیگری ندارد

همسرم علاقه‌ای به حضور در جلوی دوربین یا کارهای سینمایی ندارد، اما گاهی عکاسی می‌کند و به این هنر علاقه‌مند است.

کامنت‌های دلگرم‌کننده مردم

به حد معقول در شبکه‌های اجتماعی حضور دارم و تقریبا همه کامنت‌ها را می‌خوانم. بسیاری از کامنت‌ها حاوی پیام‌های دلگرم‌کننده و نشانه لطف و محبت مردم هستند، اما اگر کامنتی توهین آمیز یا غیرمودبانه باشد، حتما آن را پاک می‌کنم. گاهی به برخی از کامنت‌ها جواب می‌دهم و گاهی هم کامنت‌های بامزه‌ای دریافت می‌کنم که کلی بهشان می‌خندم؛ مثلا یکی از کاربرها زیر یکی از عکس‌هایم نوشته بود شبیه عدد پنج هستم. (می‌خندد)

کارگردانی را ساحتی مقدس می‌دانم

اصلا به کارگردانی فکر نمی‌کنم. به نظرم کارگردانی حرمت دارد و برایم جایگاهی عالی دارد و فکر نمی‌کنم حالاحالاها وارد این حیطه بشوم. در واقع کارگردانی آنقدر برایم مقدس است که دوست ندارم بدون اطلاعات و توانایی کامل وارد این وادی بشوم

مشورت با پدر

ارتباطم با پدرم بسیار دوستانه است. حتی گاهی پدرم به من می‌گوید «بابا» (می‌خندد) همیشه در کنارشان هستم. همه کارهایم را با مشورت ایشان انتخاب می‌کنم.

بیشتر عیدی می‌دهم

در سن‌وسال ما دیگر بیشتر از آنکه عیدی بگیریم، معمولاً باید عیدی بدهیم. البته هنوز هم عیدی می‌گیرم. مثلا از پدرم (می‌خندد). کلا رسم هدیه دادن زیباست و چه زیباتر که بهانه این هدیه ورود به سال نو باشد.

دو بار مُردم و زنده شدم

وقتی دو بار مرگ را تجربه کنید و زنده شوید، تجربه‌ای غیرقابل تعریف به دست آورده‌اید و دیگر آن انسان سابق نیستید و همه چیز در نظرتان عوض می‌شود. خیلی کلمات برایم معنایی تازه پیدا کرده‌اند؛ مثلا کلماتی مانند «به‌سلامت» یا کلمه «خداحافظ». الان درک می‌کنم واژه «خداحافظ» چقدر معنا دارد و تنها واژه‌ای برای زمانی که از هم جدا می‌شویم، نیست. این کلمه‌ها برایم عزیز و پرمعنا هستند.

هر روز که از خواب بیدار می‌شوم، برایم عزیز است و هر سال که می‌گذرد، خدارا شکر می‌کنم که می‌توانم با صحت بدن به کار و زندگی بپردازم و زندگی‌ام کاملا روالی عادی و طبیعی دارد. در واقع ارزش و قدر زندگی را به معنای واقعی کلمه می‌دانم

دو بار گیرنده عضو بودم

دو بار پیوند کبد شدم. خانواده اهداکننده کبد اول را می‌شناسم و دیدم، اما خانواده دوم را ندیدم.

البته اصلا هم قانون این است که شخصی که اهدای عضو می‌شود، خانواده اهداکننده را نبیند و در جهان هم به این شکل متداول است. وقتی برای بار اول پیوند کبد انجام شد، ابعاد رسانه‌ای بالایی داشت و خبری شد، اما بار دوم سعی کردیم این اتفاق نیفتد.

اهدای عضو کاری مقدس است

دوست دارم در سال نو برای همه مردم ایران آرزوی سلامتی کنم و درباره اهدای عضو نکته‌ای را عنوان کنم. دوست دارم مردم عزیزمان به مقوله اهدای عضو فکر کنند و یادشان باشد در لحظه سال تحویل خیلی از هموطن‌های ما نیازمند به اهدای عضو هستند و ما می‌توانیم با پیوستن به مجموعه بزرگ اهدای عضو و دریافت کارت، در حرکتی انسان‌دوستانه و زیبا سهیم باشیم. 

دوست دارم در آستانه سال تحویل یاد خانواده‌های عزیزی را زنده کنم که با اهدای عضو عزیزان‌شان، به دیگران زندگی دوباره بخشیدند.

اگر من و تمامی افرادی که با اهدای عضو دیگران هنوز زنده‌ایم و می‌توانیم امسال عید در کنار خانواده‌هایمان باشیم، به خاطر بزرگواری و لطف این عزیزان است.

سال نو را به همه کسانی که مانند من زندگی دوباره یافته‌اند و به همه بزرگوارانی که با اهدای عضو عزیزان‌شان به ما زندگی بخشیدند، از صمیم قلبم تبریک می‌گویم و برایشان آرزوی سلامتی دارم.

اهل شنا و ورزش‌های سبک هستم

شرایط جسمانی‌ام به شکلی است که بهتر است ورزش حرفه‌ای و سنگین نداشته باشم، اما مرتب به یک مجموعه ورزشی می‌روم که اتفاقا از دوستان بازیگر، هنرمند و ورزشکاران هم زیاد به آنجا می‌آیند و محیط بسیار خوب و دوست داشتنی‌ای دارد و هر بار برای ورزش به آنجا می‌روم، خیلی به همه خوش می‌گذرد و حالم خوب می‌شود. از استخر و سونای مجموعه استفاده می‌کنم و با نرمش و تحرک بدنم را سرحال و قبراق نگه می‌دارم. دوست دارم اسم این مجموعه ورزشی را هم بگویم، اما می‌دانم شما نمی‌توانید چاپ کنید، چون تبلیغ می‌شود. (می‌خندد) 

برای مشاهده مطالب اجتماعی ما را در کانال بولتن اجتماعی دنبال کنیدbultansocial@

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین