کد خبر: ۳۶۷۶۲۶
تاریخ انتشار:
شب بیست و سوم رمضان چند سال پیش؛

در آن شب استثنایی در محضر آقا مجتبی تهرانی چه گذشت؟

آن شب آقامجتبي روي منبر فرياد مي زد: «من امشب مي خواهم يك كاري بكنم، بر خلاف تمام رويه ها، براي اولين بار در عمرم مي خواهم اين كار را بكنم» و صداي گريه و همهمه ي جمعيت بلند شده بود. و جمعيت منتظر بود تا ببيند پير و مرادشان چه مي خواهد بكند كه تا كنون نديده اند؟ آيت الله آقامجتبي تهراني، مرجع و عارف و معلم اخلاق چه كاري را بر خلاف رويه مي خواهد انجام دهد؟
گروه سیاسی: شب بیست و سوم رمضان هر چه کنیم، یاد آن شب استثنایی در محضر حضرت حاج آقا مجتبی تهرانی از خاطر نخواهد رفت.

در آن شب استثنایی در محضر آقا مجتبی تهرانی چه گذشت؟

به گزارش بولتن نیوز، در آن شب آقامجتبي روي منبر فرياد مي زد: «من امشب مي خواهم يك كاري بكنم، بر خلاف تمام رويه ها، براي اولين بار در عمرم مي خواهم اين كار را بكنم» و صداي گريه و همهمه ي جمعيت بلند شده بود. و جمعيت منتظر بود تا ببيند پير و مرادشان چه مي خواهد بكند كه تا كنون نديده اند؟ آيت الله آقامجتبي تهراني، مرجع و عارف و معلم اخلاق چه كاري را بر خلاف رويه مي خواهد انجام دهد؟

 آقا مجتبي ادامه مي دهد: «چهل سال پيش اولين فاطميه يادم مي آيد شب ها جلسه گذاشته بودم، اين مداح ها مي آمدند، نو حه خوان ها مي آمدند، نوحه مي خواندند، چند تا جمله از آن موقع يادم هست كه اينها خواندند، در جگر من اثر كرد، يادمه، خوب!»

حالا هم خود آقا مجتبی با گريه هايش سخنانش بريده بريده مي شود و هم كم كم ناله مردم بلند مي شود. آقا مجتبي صدايش را بالاتر مي برد: « من نوحه خواني بلد نيستم، ولي امشب، مرجعيت به كنار!، اجتهاد به كنار!، فقاهت به كنار!، ‌عرفان به كنار!، اخلاق به كنار!، مي خواهم امشب نوحه بخوانم»

مي گويد «سه تا جمله مي خوانم، زبانحال علي عليه السلام است، خواننده علي است، براي همسرش، اين پدر روضه مي خواند براي پسرش كه امام زمان است، آقا امام زمان! تشريف بياوريد، در آستانه ي مجلس ما، مي خواهم برايتان روضه بخوانم»  و شروع مي كند به نو حه خواني: «يا زهرا! در وسط كوچه تو را مي زدند، كاش به جاي تو مرا مي زدند» صداي ناله ها بلند مي شود، مردان مثل مادران بچه مرده، ضجه مي زنند و صداي حاج آقا بين گريه ها گم مي شود.

خود حاج آقا هم گريه ي بلندي مي كند و  يا زهرا يي مي گويد و ادامه مي دهد: «چرا شده گوشه چشمت كبود؟ بگو به من مگر علي مرده بود» حالا نه فقط آقا مجتبي و مردم كه در و ديوار مسجد جامع مي گريد، از چيزي كه تاكنون از اين مجلس نديده بوده. می گوید: «تمام حاجت ها را در نظر بگيريد، جمله آخر منه، بدان، من بعيد كه هيچ، يقين دارم كه ردتان نمي كنند» و فرياد مي زند: «واي من و واي من و واي من، ميخ در و سينه زهراي من» جمعيت به خروش آمده و دم را مي گيرد و شروع به سينه زني مي كند. قرآن به سر تمام مي شود، و آقامجتبي شروع به دعا مي كند: آقا امام زمان! اي قلب عالم امكان! تمام اين امور را خدمت شما براي امضا مي آورند، ماييم و كرم شما. لطف بفرماييد بهترين امور را در سال آينده براي ما ترسيم كنيد. و جمعيت الهي آمين مي گويد.


منبع: بولتن نیوز

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین