حرکات
منطبق بر دستورات جين شارپ، مسلما براي همه مرتکبين، با آگاهي همراه نبوده
است. اما سران فتنه و عناصر نزديک به آنها که عمدتا از اعضاي حزب مشارکت،
مجاهدين و مجمع روحانيون بودند با تاسي از تئوريهاي پيشنهادي جين شارپ،
خط سير انقلاب مخملي را دنبال مي کردند.
وقتي کتاب «از ديکتاتوري تا دموکراسي» جين شارپ را مي خوانيد و آموزه هاي او را در باب مکانيسمهاي رهايي از دولتها و حکومتهاي ديکتاتوري مرور مي کنيد، بيشتر به ماهيت شعارهاي انتخاباتي سران موثر فتنه و انگيزه هاي آنها از طرح برخي شعارها و اصرار بر اتصاف دولت به برخي صفات پي مي بريد.
جين شارپ در اين کتاب به بررسي مختصات دول ديکتاتور پرداخته است، ضعفها و قوتهاي آنان را بيان کرده، از جوامع ديکتاتورزده و فلاکت آنها سخن گفته، شواهدي از حکومتهاي ديکتاتور در غرب و شرق آورده، به بيان معايب و مضار مبارزه نظامي و خشن با آنان پرداخته و در آخر و در يک جمع بندي منطقي، بهترين شيوه براي رهايي از حکومتهاي ديکتاتور را مبارزه غير خشونت آميز و به عبارتي «مبارزه نرم» برشمرده است که در عين تحميل کمترين هزينه جاني بر اجتماع، کارآمدترين روش در تغيير ديکتاتوري به حکومت دموکراتيک است.
در جريان تبليغات کانديداهاي اصلاح طلب، کليدواژهاي که در مناظره اصرار زيادي بر يادآوري آن مي شد و درسخنرانيها و بيانيههاي تبليغاتي بحث محوري بود، القاء وجود مفهوم مشمئزکنندهاي به نام «ديکتاتوري» بود.
اصرار بر اينکه دولتي که بر مسند اجرا نشسته است يک دولت ديکتاتور است و مشخصه ها و مولفه هاي رضاخاني دارد و استبداديست، حجم زيادي از تبليغات را تشکيل ميداد.
مقايسه متن کتاب جين شارپ و متون و سخنرانيهاي انتخاباتي کانديداهاي اصلاحطلب و به ويژه ميرحسين به اين فرضيه منتج مي شود که گويا سران فتنه ميخواهند به خود و مخاطبان چنين القاء کنند که مختصات نظام و دولت موجود، بر مختصات يک ديکتاتوري واقعي منطبق است و بر اين اساس، زمينه تحول را بر محور يک مبارزه نرم فراهم ببينند و معادلات داخلي و بين المللي را لايق تحول در جهت انقلاب مخملي ارزيابي کنند و حرکت به سمت محقق کردن انقلاب نرم را - که در واقع زمينه اي براي کسب وجاهت و تحرک سياسي بود – آغاز کنند.
به بيان ديگر، براي سران فتنه، مترصد فرصت نشستن براي مهيا شدن زمينه تحرک سياسي، خسته کننده شده بود، از اين جهت و براي پايان دادن به رکود و رخوت سياسي چندين ساله، آنها خود به ايجاد و آفرينش و توليد فرصت پرداختند و با تقلا در جهت انطباق وضعيت موجود بر مولفه هاي ديکتاتوري، فرصت اجراي دستورالعملهاي جين شارپ و به زعم خودشان آفرينش يک انقلاب ضداستبدادي را براي خود ايجاد کردند.
بر همين اساس، درصد زيادي از شعارهايي که حاميان سبز در اجتماعات اعتراضي فرياد ميزدند حاوي لفظ ديکتاتور بود.
بازبيني برخي از تحرکات فتنه گران در طول مدت فتنه، نشانگر اجراي بسياري از راهکارهاي پيشنهادي جين شارپ، وحرکت به سمت تحقق کودتاي مخملي بود.
جين شارپ در بخشي از کتاب، شرط تاثيرگذاري کمک خارجي در حذف ديکتاتور را چنين بيان مي کند:
«در صورت وجود حرکت هاي مخالف داخلي، حمايت هاي جهاني از آنها (قيام کنندگان عليه ديکتاتور) مي تواند بسيار مفيد واقع شود. براي مثال تحريم هاي اقتصادي بين المللي، ممنوعيت ها، قطع روابط ديپلماتيک، اخراج از سازمان هاي بين المللي، محکوميت توسط بخشهاي مختلف سازمان ملل متحد و موارد مشابه ميتواند کمک عظيمي براي اين حرکت ها باشد. به هر حال، در غياب يک نهضت مقاومت قدرتمند داخلي، احتمال وقوع موارد بالا کم بوده و در صورت اجرا نيز تاثير چنداني نخواهد داشت» (از ديکتاتوري تا دموکراسي/ ص10)
در جريان صدور قطعنامه هاي اخير شوراي امنيت و اتحاديه اروپا و استفاده از حربه تحريم عليه جمهوري اسلامي، نقش چراغ سبز اپوزيسيون داخلي و حرکت موازي با دشمن خارجي در هدف قرار دادن پايگاههاي ارزشي نظام کاملا قابل اثبات است. هجمه به سپاه و بسيج، تخطئه سياست داخلي، تحقير سياست خارجي، سياهنمايي فعاليتهاي اقتصادي دولت، انتساب برخي حرکتهاي تروريستي به سياستهاي تبعيض آميز دولت و ... از آن جمله است.
«گاردين» در مورخه 25 نوامبر چنين مي نويسد: سبزهاي ايران از تحريم دولت ايران که دشمن آنها است استقبال خواهند کرد و ما خواستار تحريم هاي بيشتر عليه دولت ايران هستيم.
«تايمز» در مورخه 23 نوامبر مي نويسد: دولت اوباما از طريق شبکه هاي عمومي و خصوصي چندين درخواست از سبزها دريافت کرده است که خواستار مقابله آمريکا با نقض حقوق بشر و سپاه پاسداران در ايران و اعمال تحريم هاي قوي تر و سريع تر عليه ايران هستند.
در بخش ديگري از کتاب، در توضيح مبارزه نمادين که به عنوان يکي از استراتژيهاي مقاومت ذکر شده، چنين آمده است:
«در هنگام شروع يک رشته مبارزه به منظور ضعيف کردن ديکتاتوري، احتمالا در ابتدا ميدان عمل اقدامات سياسي محدود خواهد بود... نخستين اقدام احتمالا بايد نوعي اعتراض يا اقدام نمادين محدود يا موقتي باشد. اگر تعداد افرادي که علاقمند به اقدام هستند بسيار زياد است، آنگاه پنج دقيقه توقف کامل و عدم انجام هرگونه حرکتي يا چند دقيقه سکوت مي تواند به کار گرفته شود.» ( ازديکتاتوري تا دموکراسي/ ص49)
تظاهرات سکوت در 25 خرداد 88 تهران، در همين راستا قابل توجيه است.
نگارنده دستور العمل انقلاب نرم، حمايت مردم را مهمترين منبع تامين قدرت سياسي برمي شمرد و بر اين اساس، راه مقابله با آن را حذف مردم از قدرت ارزيابي مي کند:
«ديکتاتورها به همراهي مردمي که بر آنها حکمراني مي کنند محتاج هستند. همکاري اي که بدون آن نخواهند توانست منابع قدرت سياسي خود را تامين کرده و آن را ابقا نمايند.» ( ازديکتاتوري تا دموکراسي/ ص 19)
فتنه گران براساس همين فرمان، در بيانات انتخاباتي به طور خزنده به بي اعتماد کردن مردم نسبت به نظام و قطع پيوستگي آنها از حاکميت دست زدند:
«دروغ در همه سطوح حاکميت و تبليغات حکومتي گسترش يافته و مردم را نسبت به اساس نظام «مسئله دار» کرده و اعتماد آنها را از بين برده است.» (موسوي در ديدار با مجاهدين انقلاب اسلامي/ 19فروردين 88)
«آنان بيش از هر کس ديگر از اين حقيقت باخبرند که در اين کشور انقلابي بزرگ و اسلامي صورت گرفته است. کمترين پيام انقلاب ما اين است که مردم آگاهند و در برابر کساني که با تقلب روي کار بيايند تمکين نخواهند کرد.» (موسوي/ 23 خرداد 88)
جين شارپ در قسمتي از کتاب، پيشنهاد کشف راه هاي قطع ارتباط مردم با حکومت را براي تضعيف ديکتاتور ارائه ميدهد:
« لازم است تا دقيقا برنامه ريزي شود که نيروهاي دموکراتيک چگونه مي توانند حمايت مردم و گروه هايي که پيش از اين در اختيار ديکتاتور قرار مي گرفتند را تضعيف کنند. حمايت مردم با آشکارسازي بي رحمي هايي از سوي رژيم اعمال شده، تضعيف خواهد شد؟ با افشاء نتايج اقتصادي مصيبت بار سياستهاي اعمال شده از سوي ديکتاتور چطور؟... حمايتهايي که از ديکتاتور مي شود بايد تا آنجا تضعيف شود که به حد اقدامات بي طرفانه برسد (ازسوي مردم ) يا ترجيحا به حمايت فعال از اقدامات طرفدار دموکراسي تبديل شود.»
سياستهاي اقتصادي دولت يکي از مواردي است که ميرحسين از آن براي گسستن ارتباط ملت و دولت بهره برده و به آن بال و پر داده است:
«نميتوان از جامعهاي که بخش قابل توجهي از آن دچار جبر نان و از تأمين نيازهاي اوليه خود ناتوان است، انتظار مشارکت گسترده در فرآيند توسعه سياسي را داشت. البته عکس اين رابطه نيز صادق است و جامعهاي که از آزاديها و آگاهيهاي اساسي محروم شود، در تأمين معيشتي که لياقت آن را دارد نيز در ميماند و حتي در عهد درآمدهاي افسانهاي، به پيشرفتي بيشتر از صدقهپروري و واگذار کردن اختيار بازار و اقتصاد ملي خود به بيگانگان نائل نميشود.» (بيانيه شماره 11- 14 شهريور 88)
«ناکارآمدي حکومت را باعث بروز اخلال در روند سرمايه گذاري و در نتيجه گسترش فقر و بيکاري مي دانم و حتي در موضوع هدفمند کردن يارانه ها هم، هدف اصلي دولت گرفتن اجازه هزينه کردن ميلياردها تومان پول و "خريد رأي" از اين طريق است.» (سخنراني در جمع ايثارگران انقلاب اسلامي 5 ارديبهشت 89)
جين شارپ روشهاي اقدامات غير خشونت آميز را تحت سه دسته اصلي طبقهبندي مي کند:
1- اعتراض و ترغيب
2- عدم همکاري
3- تهاجم
ذکر برخي از دستورالعمل هاي سه دسته مذکور و انطباق آنها با اقدامات فتنه سبز، مهر تاييدي بر هدفمند بودن فتنه و تصميم قاطع اتاق فکر فتنه بر تحقق کودتاي نرم است.
روشهاي اعتراضي غير خشونت آميز
وقتي کتاب «از ديکتاتوري تا دموکراسي» جين شارپ را مي خوانيد و آموزه هاي او را در باب مکانيسمهاي رهايي از دولتها و حکومتهاي ديکتاتوري مرور مي کنيد، بيشتر به ماهيت شعارهاي انتخاباتي سران موثر فتنه و انگيزه هاي آنها از طرح برخي شعارها و اصرار بر اتصاف دولت به برخي صفات پي مي بريد.
جين شارپ در اين کتاب به بررسي مختصات دول ديکتاتور پرداخته است، ضعفها و قوتهاي آنان را بيان کرده، از جوامع ديکتاتورزده و فلاکت آنها سخن گفته، شواهدي از حکومتهاي ديکتاتور در غرب و شرق آورده، به بيان معايب و مضار مبارزه نظامي و خشن با آنان پرداخته و در آخر و در يک جمع بندي منطقي، بهترين شيوه براي رهايي از حکومتهاي ديکتاتور را مبارزه غير خشونت آميز و به عبارتي «مبارزه نرم» برشمرده است که در عين تحميل کمترين هزينه جاني بر اجتماع، کارآمدترين روش در تغيير ديکتاتوري به حکومت دموکراتيک است.
در جريان تبليغات کانديداهاي اصلاح طلب، کليدواژهاي که در مناظره اصرار زيادي بر يادآوري آن مي شد و درسخنرانيها و بيانيههاي تبليغاتي بحث محوري بود، القاء وجود مفهوم مشمئزکنندهاي به نام «ديکتاتوري» بود.
اصرار بر اينکه دولتي که بر مسند اجرا نشسته است يک دولت ديکتاتور است و مشخصه ها و مولفه هاي رضاخاني دارد و استبداديست، حجم زيادي از تبليغات را تشکيل ميداد.
مقايسه متن کتاب جين شارپ و متون و سخنرانيهاي انتخاباتي کانديداهاي اصلاحطلب و به ويژه ميرحسين به اين فرضيه منتج مي شود که گويا سران فتنه ميخواهند به خود و مخاطبان چنين القاء کنند که مختصات نظام و دولت موجود، بر مختصات يک ديکتاتوري واقعي منطبق است و بر اين اساس، زمينه تحول را بر محور يک مبارزه نرم فراهم ببينند و معادلات داخلي و بين المللي را لايق تحول در جهت انقلاب مخملي ارزيابي کنند و حرکت به سمت محقق کردن انقلاب نرم را - که در واقع زمينه اي براي کسب وجاهت و تحرک سياسي بود – آغاز کنند.
به بيان ديگر، براي سران فتنه، مترصد فرصت نشستن براي مهيا شدن زمينه تحرک سياسي، خسته کننده شده بود، از اين جهت و براي پايان دادن به رکود و رخوت سياسي چندين ساله، آنها خود به ايجاد و آفرينش و توليد فرصت پرداختند و با تقلا در جهت انطباق وضعيت موجود بر مولفه هاي ديکتاتوري، فرصت اجراي دستورالعملهاي جين شارپ و به زعم خودشان آفرينش يک انقلاب ضداستبدادي را براي خود ايجاد کردند.
بر همين اساس، درصد زيادي از شعارهايي که حاميان سبز در اجتماعات اعتراضي فرياد ميزدند حاوي لفظ ديکتاتور بود.
بازبيني برخي از تحرکات فتنه گران در طول مدت فتنه، نشانگر اجراي بسياري از راهکارهاي پيشنهادي جين شارپ، وحرکت به سمت تحقق کودتاي مخملي بود.
جين شارپ در بخشي از کتاب، شرط تاثيرگذاري کمک خارجي در حذف ديکتاتور را چنين بيان مي کند:
«در صورت وجود حرکت هاي مخالف داخلي، حمايت هاي جهاني از آنها (قيام کنندگان عليه ديکتاتور) مي تواند بسيار مفيد واقع شود. براي مثال تحريم هاي اقتصادي بين المللي، ممنوعيت ها، قطع روابط ديپلماتيک، اخراج از سازمان هاي بين المللي، محکوميت توسط بخشهاي مختلف سازمان ملل متحد و موارد مشابه ميتواند کمک عظيمي براي اين حرکت ها باشد. به هر حال، در غياب يک نهضت مقاومت قدرتمند داخلي، احتمال وقوع موارد بالا کم بوده و در صورت اجرا نيز تاثير چنداني نخواهد داشت» (از ديکتاتوري تا دموکراسي/ ص10)
در جريان صدور قطعنامه هاي اخير شوراي امنيت و اتحاديه اروپا و استفاده از حربه تحريم عليه جمهوري اسلامي، نقش چراغ سبز اپوزيسيون داخلي و حرکت موازي با دشمن خارجي در هدف قرار دادن پايگاههاي ارزشي نظام کاملا قابل اثبات است. هجمه به سپاه و بسيج، تخطئه سياست داخلي، تحقير سياست خارجي، سياهنمايي فعاليتهاي اقتصادي دولت، انتساب برخي حرکتهاي تروريستي به سياستهاي تبعيض آميز دولت و ... از آن جمله است.
«گاردين» در مورخه 25 نوامبر چنين مي نويسد: سبزهاي ايران از تحريم دولت ايران که دشمن آنها است استقبال خواهند کرد و ما خواستار تحريم هاي بيشتر عليه دولت ايران هستيم.
«تايمز» در مورخه 23 نوامبر مي نويسد: دولت اوباما از طريق شبکه هاي عمومي و خصوصي چندين درخواست از سبزها دريافت کرده است که خواستار مقابله آمريکا با نقض حقوق بشر و سپاه پاسداران در ايران و اعمال تحريم هاي قوي تر و سريع تر عليه ايران هستند.
در بخش ديگري از کتاب، در توضيح مبارزه نمادين که به عنوان يکي از استراتژيهاي مقاومت ذکر شده، چنين آمده است:
«در هنگام شروع يک رشته مبارزه به منظور ضعيف کردن ديکتاتوري، احتمالا در ابتدا ميدان عمل اقدامات سياسي محدود خواهد بود... نخستين اقدام احتمالا بايد نوعي اعتراض يا اقدام نمادين محدود يا موقتي باشد. اگر تعداد افرادي که علاقمند به اقدام هستند بسيار زياد است، آنگاه پنج دقيقه توقف کامل و عدم انجام هرگونه حرکتي يا چند دقيقه سکوت مي تواند به کار گرفته شود.» ( ازديکتاتوري تا دموکراسي/ ص49)
تظاهرات سکوت در 25 خرداد 88 تهران، در همين راستا قابل توجيه است.
نگارنده دستور العمل انقلاب نرم، حمايت مردم را مهمترين منبع تامين قدرت سياسي برمي شمرد و بر اين اساس، راه مقابله با آن را حذف مردم از قدرت ارزيابي مي کند:
«ديکتاتورها به همراهي مردمي که بر آنها حکمراني مي کنند محتاج هستند. همکاري اي که بدون آن نخواهند توانست منابع قدرت سياسي خود را تامين کرده و آن را ابقا نمايند.» ( ازديکتاتوري تا دموکراسي/ ص 19)
فتنه گران براساس همين فرمان، در بيانات انتخاباتي به طور خزنده به بي اعتماد کردن مردم نسبت به نظام و قطع پيوستگي آنها از حاکميت دست زدند:
«دروغ در همه سطوح حاکميت و تبليغات حکومتي گسترش يافته و مردم را نسبت به اساس نظام «مسئله دار» کرده و اعتماد آنها را از بين برده است.» (موسوي در ديدار با مجاهدين انقلاب اسلامي/ 19فروردين 88)
«آنان بيش از هر کس ديگر از اين حقيقت باخبرند که در اين کشور انقلابي بزرگ و اسلامي صورت گرفته است. کمترين پيام انقلاب ما اين است که مردم آگاهند و در برابر کساني که با تقلب روي کار بيايند تمکين نخواهند کرد.» (موسوي/ 23 خرداد 88)
جين شارپ در قسمتي از کتاب، پيشنهاد کشف راه هاي قطع ارتباط مردم با حکومت را براي تضعيف ديکتاتور ارائه ميدهد:
« لازم است تا دقيقا برنامه ريزي شود که نيروهاي دموکراتيک چگونه مي توانند حمايت مردم و گروه هايي که پيش از اين در اختيار ديکتاتور قرار مي گرفتند را تضعيف کنند. حمايت مردم با آشکارسازي بي رحمي هايي از سوي رژيم اعمال شده، تضعيف خواهد شد؟ با افشاء نتايج اقتصادي مصيبت بار سياستهاي اعمال شده از سوي ديکتاتور چطور؟... حمايتهايي که از ديکتاتور مي شود بايد تا آنجا تضعيف شود که به حد اقدامات بي طرفانه برسد (ازسوي مردم ) يا ترجيحا به حمايت فعال از اقدامات طرفدار دموکراسي تبديل شود.»
سياستهاي اقتصادي دولت يکي از مواردي است که ميرحسين از آن براي گسستن ارتباط ملت و دولت بهره برده و به آن بال و پر داده است:
«نميتوان از جامعهاي که بخش قابل توجهي از آن دچار جبر نان و از تأمين نيازهاي اوليه خود ناتوان است، انتظار مشارکت گسترده در فرآيند توسعه سياسي را داشت. البته عکس اين رابطه نيز صادق است و جامعهاي که از آزاديها و آگاهيهاي اساسي محروم شود، در تأمين معيشتي که لياقت آن را دارد نيز در ميماند و حتي در عهد درآمدهاي افسانهاي، به پيشرفتي بيشتر از صدقهپروري و واگذار کردن اختيار بازار و اقتصاد ملي خود به بيگانگان نائل نميشود.» (بيانيه شماره 11- 14 شهريور 88)
«ناکارآمدي حکومت را باعث بروز اخلال در روند سرمايه گذاري و در نتيجه گسترش فقر و بيکاري مي دانم و حتي در موضوع هدفمند کردن يارانه ها هم، هدف اصلي دولت گرفتن اجازه هزينه کردن ميلياردها تومان پول و "خريد رأي" از اين طريق است.» (سخنراني در جمع ايثارگران انقلاب اسلامي 5 ارديبهشت 89)
جين شارپ روشهاي اقدامات غير خشونت آميز را تحت سه دسته اصلي طبقهبندي مي کند:
1- اعتراض و ترغيب
2- عدم همکاري
3- تهاجم
ذکر برخي از دستورالعمل هاي سه دسته مذکور و انطباق آنها با اقدامات فتنه سبز، مهر تاييدي بر هدفمند بودن فتنه و تصميم قاطع اتاق فکر فتنه بر تحقق کودتاي نرم است.
روشهاي اعتراضي غير خشونت آميز
اعلام بيانيه هاي رسمي
1- سخنرانيهاي عمومي
در اکثر قريب به اتفاق سخنرانيهاي تبليغاتي کانديداهاي اصلاح طلب، اعتراض به همه رويکردهاي دولت - نماد ديکتاتوري از منظر رقباي مخالف- اعم از سياست داخلي و خارجي، مقوله هاي فرهنگي، سياست اقتصادي، برنامه هاي اجتماعي، رويکردهاي آموزشي، علمي، صنعتي، کشاورزي و... به عنوان محوري ترين مبحث تبليغاتي، کاملا مشهود است. به بيان ديگر، بيش از آنکه برنامه هاي اصلاحي کانديداها مطرح شود اعتراض به برنامه هاي درحال اجرا، روال غالب است.
اين روند در بيانيه هايي که به بهانه ها و مناسبتهاي مختلف از ناحيه سران سبز صادر شده نيز دنبال شده است.
«دولتي با پشتوانههاي ضعيف مردمي و اخلاقي که از او انتظاري جز بيتدبيري، قانونگريزي، عدم شفافيت، تخريب ساختارهاي تصميمگيري و تدوام سياستهاي ويرانگر اقتصادي نداريم، و بيم آن ميرود که بر اثر ضعفهاي بيشمار ذاتي و عارضياش در ورطه امتياز دادن به بيگانگان بيفتد. اين چيزي نيست که ما از آن خرسند باشيم، بلکه از آن به شدت واهمه داريم» (بيانيه شماره 9 - 10 تير 88)
2- نامه هاي اعلام مخالفت يا موافقت
نامه هاي اعلام مخالفت کانديداهاي اصلاحات از اولين ساعات پس از اعلام نتايج انتخابات نگاشته و منتشر شد.
ترديد در صداقت شوراي نگهبان و عدم پذيرش تاييديه شورا بر انتخابات، و ادعاي تقلب، از خطوط پررنگ نامه هاي اعتراضي بود که همچنان دنبال مي شود، اگرچه هر بار در بروز و ظهور، قالب جديدي پيدا مي کند و برحسب اقتضاء رويدادهاي جاري، رنگ متفاوتي به خود مي گيرد.
بيانيه هاي اعتراض به مجازات اعدام براي تروريستهاي دست پرورده مدعيان مبارزه با تروريسم، داستان ديگري از مخالفت سران سبز با تصميمات حکومت است که در قالب بيانيه مطرح شده است.
صدور بيانيه در تاييد فتنهگران و اقدامات مخرب آنها در عاشوراي 88 تهران، تاييد عملکرد سبزها در 13 آبان، روز قدس، 16 آذر و برخي مناسبتهاي ديگر، شاهد ديگري بر مدعاي هماهنگي عملکرد سران سبز با طرحهاي انقلابهاي رنگي است.
بيانيه هايي که سران سبز در باب تحريم داده اند، اگر چه ظاهرا از در مخالفت با تصميمات آمريکا و اروپاست، اما با موکول کردن علت اين امر به تصميمات حکومت، تلويحا از آن حمايت کرده و ذوق زده شده اند.
ايجاد ارتباط با مخاطبين گستردهتر
7- استفاده از شعارها، کاريکاتورها و نمادها
شعارهايي که به منظور جذب عمومي و گسترش مجموعه سبز مورد مصرف قرار گرفت عمدتا اين شعارها بود:
زنده باد مخالف من – قرائت رحماني از دين و افزايش دايره گروههاي ذينفع در – به اصطلاح – جنبش سبز،
ايران پيشرفته با قانون، عدالت و آزادي (شعار مير حسين- اولين سفر به استان ايلام) - ما بيشماريم و ... .
فرقه فتنه براي اثربخشي حداکثريٍ – به اصطلاح – جنبش، نماد سبز را به عنوان وجه مشخصه سبزها انتخاب کردند و استفاده از آن را به عنوان کانالي براي هماهنگي وابستگان جريان سبز و اتخاذ مواضع يکسان در رويدادهاي اجتماعي و سياسي و ... و انتقال روحيه وحدت و باور شعار «ما بيشماريم» برگزيدند.
نماد سبز شامل تکه پارچه سبز روبان سبز، لباس سبز، شال سبز، مچ بند سبز و تسبيح سبزاست.
ميرحسين موسوي در باره انگيزه انتخاب اين نماد ميگويد:
«ما در راهي که خداوند پيش رويمان قرار داده است از نماد «سبز» استفاده کردهايم تا پرچم دلبستگي نسبت به اسلامي باشد که اهل بيت پيامبر (ع) آموزگاران آن بودهاند؛ اهل بيت خرد، اهل بيت محبت، اهل بيت نورانيت.»
تحرکات فتنه گران اثبات کرد نماد سبز بيش از آنکه نشان گر انتساب به اهل بيت پيامبر و حرکت در مسير معصومين (ع) باشد يکي از وجوه انقلاب مخملي را به نمايش گذاشته است.
11- نوارهاي صوتي، راديو ، تلوزيون
سران فتنه براي گسترش مخاطبان، به دنياي مجازي روي آوردند و دهها سايت و شبکه اينترنتي خبري و صدها وبلاگ داخلي و خارجي را براي انتقال اخبار و تفسير و تحليل رويدادها و تزريق انگيزه به مخاطبان به خدمت گرفتند.
پيامهاي صوتي سران فتنه از همين طريق در اختيار هواداران قرار گرفته است. پيامهاي نوروزي روساي فتنه، پيامهاي تقدير و تشکر از عملکرد برخي هواداران در مواضع مختلف و پيامهاي دعوت براي حضور در اجتماعات متعدد نيز از همين طريق منتقل شدهاند و به اطلاع هواداران رسيده است.
رسانه هاي تلوزيوني و راديويي فارسي زبان در خارج از کشور، سهم زيادي از تنشآفريني ها و آشوبها را به مدد تحليلهاي مغرضانه رويدادها، انتقال اخبار تحريف شده، بيان گزينشي حقايق، دامن زدن به مواضع اختلاف، سياهنمايي عليه نيروهاي انتظامي و ارائه چهره خشن و ضدمردمي از آنان، بزرگنمايي نارساييهاي داخلي و ... ايفا نموده و از اين طريق به جذب مخاطب بيشتر براي جريان سبز و گسترش دايره مخالفين نظام و حاميان فتنه مبادرت نمودند.
علاوه بر رسانه هايي که به طور مداوم به مديريت فتنه و پشتيباني معنوي و تبليغي از فتنه گران پرداخته اند، شبکه هاي ماهواره اي جديدي به سفارش سران فتنه در مراحل راه اندازي قرار گرفتهاند تا حد اکثر جذب مخاطب با گسترش مراکز اطلاع رساني ماهواره اي صورت پذيرد.
شبکه رسا جديدترين منبع اطلاعات و اخبار فرقه سبز است که به تازگي آغاز به کار کرده است.
12- آسمان نويسي، زمين نويسي (ديوار نويسي)
ديوار نويسي شعارهاي هواداران سبز، کانالي براي انتقال خواسته ها، ابراز ديدگاه نسبت به اشخاص عاليرتبه نظام واعلان مقاصد مورد تاييد جريان سبز بود.
در برهه اي از دوران فتنه، اتاق فکر جريان سبز، نوشتن شعارهاي اعتراضي بر روي اسکناس را به عنوان يک راه اعتراض مدني پيشنهاد کرد که نتيجه دلخواه آنان را در بر نداشت.
اقدامات گروههاي نمادين
19- پوشش هاي نمادين
در روزهاي آغازين جريان فتنه صحبت از ساماندهي گروه دختران فيروزه اي توسط يکي از عوامل تاثير گذار در آشوبها به ميان آمد که جو حاکم بر اوضاع ان روز اجازه علني شدن اين حرکت اعتراضي را نداد.
20- اجراي نماز و دعا
شرکت هواداران سبز در نماز جمعه 26 تير 88 به امامت آيت الله هاشمي، در همين قالب، قابل ذکر است.
23- تخريب اموال شخصي
در آشوبهاي چند روزه خياباني پس از اعلام نتايج انتخابات، اموال شخصي و عمومي زيادي به اتش کشيده شد و از بين رفت؛ اتومبيل، موتور، منزل و مغازه، از جمله اموال شخصي بود که در آتش التهابات و هيجانات برآمده از دروغ بزرگ تقلب، سوخت و خاکستر شد.
30- انجام ادا و اطوار گستاخانه
در وقايع عاشوراي 88، برخي هواداران فرصت طلب جريان سبز بدون احترام به شعائر ديني و با دهن کجي به اعتقادات مذهبي قاطبه ملت ايران، با رقص و پايکوبي و هلهله و شادي و سوت و کف زدن، هنجارهاي اسلامي را به بازي گرفتند و هتاکانه قداست عاشورا را شکستند.
روزه خواري در روز قدس - آخرين جمعه ماه مبارک رمضان – حرکت ديگري بود که هواداران افراطي سبز گستاخانه مرتکب شدند.
كروبي اخيرا در گفتگويي با برخي عوامل دخيل در فتنه 88، نگراني و تاسفش را از وقايع روز قدس سال گذشته ابراز نموده و گفته است: «ما هم در راهپيمايي (روز قدس امسال) شركت مي كنيم، مسئله حقي است كه از يك ملتي تضعيف شده است. خواهش مي كنم مواظب باشيد شعاري ندهيد كه حكومت از آن سوءاستفاده كند. دوما ممكن است از طرف خودشان بين شما نفوذي بفرستند تا فضا را تهييج كند. خواهش مي كنم سايرين را دعوت به آرامش كنيد. حرمت روزه را نگه داريد. خواهش مي كنم، عده اي قليل كه با عذر شرعي كه دارند و روزه نيستند حرمت نگاه دارند تا حكومت از آن سوژه نسازد.»
در وقايع عاشوراي 88، برخي هواداران فرصت طلب جريان سبز بدون احترام به شعائر ديني و با دهن کجي به اعتقادات مذهبي قاطبه ملت ايران، با رقص و پايکوبي و هلهله و شادي و سوت و کف زدن، هنجارهاي اسلامي را به بازي گرفتند و هتاکانه قداست عاشورا را شکستند.
روزه خواري در روز قدس - آخرين جمعه ماه مبارک رمضان – حرکت ديگري بود که هواداران افراطي سبز گستاخانه مرتکب شدند.
كروبي اخيرا در گفتگويي با برخي عوامل دخيل در فتنه 88، نگراني و تاسفش را از وقايع روز قدس سال گذشته ابراز نموده و گفته است: «ما هم در راهپيمايي (روز قدس امسال) شركت مي كنيم، مسئله حقي است كه از يك ملتي تضعيف شده است. خواهش مي كنم مواظب باشيد شعاري ندهيد كه حكومت از آن سوءاستفاده كند. دوما ممكن است از طرف خودشان بين شما نفوذي بفرستند تا فضا را تهييج كند. خواهش مي كنم سايرين را دعوت به آرامش كنيد. حرمت روزه را نگه داريد. خواهش مي كنم، عده اي قليل كه با عذر شرعي كه دارند و روزه نيستند حرمت نگاه دارند تا حكومت از آن سوژه نسازد.»
تشييع جنازه
43- انجام مراسم سوگواري سياسي
مراسم سوگواري برخي از کشته شدگان التهابات خياباني، بعضا به مواضعي براي برگزاري ميتينگهاي سياسي و بهانه اي براي انتقاد به حاکميت و دستاويزي براي نشان دادن اعتراض به حکومت بدل شده بود؛ در واقع کساني جانشان را داده بودند تا اينک براي اعتبار بخشي و گروکشي سياسي به نفع يک حزب سياسي مورد بهرهبرداري قرار گيرد.
برخي از اين سوگواريها نيز اصولا از دستما يهاي براي سوگواري تهي بود و گريه و زاري و مظلوم نمايي بر کشتگاني بود که زنده بودند و سوگواران مکار خود را نظاره مي کردند.
45- تشييع جنازه هاي همراه با تظاهرات
مراسم تشييع منتظري، عملا به صحنه بروز منويات سبزها و بهانه اي براي هجمه به صدر تا ذ يل ارکان نظام تبديل شد. دراين ميتينگ سياسي که صرفا در ظاهر مراسم تشييع جنازه بود، شعارهاي بيشرمانه اي از سوي هواداران سبز، عليه مقامات عاليرتبه نظام سر داده شد که قلم از نوشتن آنها شرم دارد ... .
46- تجمع و تظاهرات در محلهاي خاکسپاري افراد و شخصيتها
مراسمي که به مناسبت چهلم ندا آقاسلطان و برخي ديگر از مقتولين حوادث خياباني انتخابات، بر مزار آنها برگزار شد، با حضور برخي سران فتنه و حاميان آنها رنگ سياسي به خود گرفت و به موقعيتي براي طرح شعارهاي سياسي مخالفين نظام تبديل شد.
شايعه کشته شدن يک نوجوان که در مراسم شرکت کرده بود از همان جا شکل گرفت و براي مدتي به التهابات داخلي دامن زد، در حاليکه بال و پر دادن به اين شايعه و تبديل آن به بازوي مقاومت عليه نظام، توسط يکي از سران فتنه شکل گرفته بود.
شيوه هاي عدم همکاري سياسي
120- خودداري يا بازپس گيري بيعت سياسي
مصطفي تاجزاده از اعضاء موثر حزب معلق مشارکت، و از عناصر طراح فتنه 88 طي يک اقرارنامه، از بسياري از مواضع گذشته خود ابراز پشيماني نموده و عملکرد سياسي امام را در مواجهه با مسايل گوناگون و احزاب و افراد مختلف به چالش کشيده است:
«به برکت جنبش سبز شرايطي فراهم شده تا بسياري از طرف هاي درگير منازعات خونين دهه 60 با بازخواني انتقادي آن سال ها به اين نتيجه برسند که آن همه خشونت و خونريزي «ضرورت تاريخ» نبود، مي شد از آن اجتناب کرد.
بايد اعتراف کرد و حلاليت طلبيد از برخوردهايي که با مهندس بازرگان و دکتر سحابي صورت گرفت و عذر خواست.
اعتراف مي کنم که اگر در زمان خود در مقابل مواجهه نادرست با آيت الله شريعتمداري و حفظ حريم مرجعيت اعتراض مي کرديم، کار به جايي نمي رسيد که حرمت مراجع و عالماني همچون آيت الله منتظري و ... مورد تعرض قرار گيرد.
122- انتشار متون چاپي و انجام سخنرانيهاي مبتني برتشويق مقاومت (مقاومت مردم در برابر حکومت)
در بسياري از نطقهاي انتخاباتي و بيانيههاي تبليغاتي ميرحسين، با بزرگنمايي ضعفهاي عملکردي نظام در موارد مختلف، نظام به مقابله مردمي و شورش دروني تهديد شده است:
« برداشت و اميد من اين است که جريان حاکم به اجراي قانون اساسي و همه اصول آن برگردند و فضاي امنيتي و نظامي را کنار گذارند و فضا را باز کنند ولي اگر اين راه رفته نشود، مجبوريم بايستيم چون ما نظام و کشور و انقلاب را دوست داريم.» (ديدار با اعضاي سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي)
« اگر اين حسن ظن و اعتماد مردم از طريق صيانت از آراي آنها پاسخ داده نشود و يا آنها نتوانند براي دفاع از حقوقشان به نحوي مدني و آرام واکنش نشان دهند، مسيرهاي خطرناکي در پيش خواهد بود که مسئوليت قرار گرفتن در آنها بر عهده کساني است که رفتارهاي مسالمت آميز را تحمل نمي کنند» (بيانيه شماره 5 - 30 خرداد 1388)
روزي دست به يک «مبارزه اجتماعي گسترده» بزنيد. (در ديدار با برخي از اعضاي حزب مشارکت)
«مسئوليت تاريخي ماست که به اعتراض خود ادامه دهيم و از تلاش براي استيفاي حقوق مردم دست بر نداريم.» (بيانيه شماره 9 - 10 تير 88)
«نگذاريد دروغگويان و متقلبان پرچم دفاع از نظام اسلامي را از شما بربايند و نااهلان و نامحرمان، ميراث گرانقدر انقلاب اسلامي را که اندوخته از خون پدارن راستگويتان است از شما مصادره کنند. با توکل به خداوند و اميد به آينده و تکيه بر توانمنديهايتان حرکات اجتماعي خود را پس از اين نيز بر اساس آزاديهاي مصرح در قانون اساسي و اصل امتناع از خشونت پيگيري کنيد.» (بيانيه شماره 5 - 30 خرداد 1388)
روشهاي تهاجم غير خشونت آميز
تهاجم رواني
159- روزه گرفتن
الف) روزه فشار اخلاقي (روزه سياسي)
جبهه مشارکت، با اشاره به اعتصاب غذاي 17 زنداني سياسي، قطع ملاقات و نگراني شديد خانوادههاي آنان، خطاب به مردم ايران نوشته است:«اگر چه نميتوانيم رنج و نگراني آنها را برطرف کنيم و کاري برايشان انجام دهيم، حداقل با ابراز همدردي از آلام آنها بکاهيم و دل آنها را با همراهي خويش قدري آرام کنيم. از همه آناني که با حضور در راهپيمائي 25 خرداد سال گذشته همبستگي خود را در اعتراض به کودتاي انتخاباتي اعلام کرده و پايهگذار اين حرکت شدند و نيز آنان که دلشان با اين حرکت همراه بوده و يا همراه شده است، دعوت ميکنيم روز شنبه 16 مرداد 89 را به نشانه همراهي و همبستگي با اعتصاب غذاي زندانيان بند 350 اوين و خانوادههاي نگران آنها، که همراه عزيزانشان در اعتصاب غذا به سر ميبرند، روزه سياسي بگيرند.»
ب) اعتصاب غذا
عده اي از محکومين آشوبهاي سال 88 که نقش تعيين کننده در حوادث تلخ پس از انتخابات داشته اند به درخواست سران فتنه، براي مظلوم نمايي و جلب نظر عمومي دست به اعتصاب غذا زدند.
زندانيان سياسي پس از آنکه از اين بازي مخملي طرفي نبستند، به بهانه درخواست سران فتنه براي پايان دادن به اعتصاب، پس از دو هفته از اين کار دست کشيدند و به وضعيت عادي باز گشتند.
160- محکمه نمايشي
چند تن از محکومان سياسي فتنه 88 در تبعيت از اربابان مخملي خود، و درحاليکه خود مجرمند و دوران محکوميت را سپري مي کنند، به زعم خود براي مقابله رواني با نظام و جلب توجهات بين المللي به طرح شکايت از مقامات امنيتي پرداختند.
اين امر در جهت هدايت فشارهاي بين المللي به سوي حکومت و باج گيري از نظام صورت مي پذيرد، ضمن اينکه در جو فشار رواني پديد آمده، پيگيري مطالبات نظام از مجرمين تحت الشعاع قرار گرفته و مسکوت مي ماند.
محسن امينزاده، مصطفي تاج زاده، عبدالله رمضان زاده، فيض الله عرب سرخي، محسن صفايي فراهاني، محسن ميردامادي و بهـزاد نبـوي متهمان شاکي در اين پروسه قضايي هستند.
161- تحمل مصيبت و آزار غير خشونتآميز (خود را به زنجير کشيدن، چسب بر دهان زدن، دوختن دهان و...)
همه ما سبزهايي را که براي بيان اعتراض خود به حکومت و القاء جو خفقان، چسب بر دهان زده بودند و در خيابانها به جلب عواطف مردمي و جذب توجهات بينالمللي دست ميزدند، به خاطر مي آوريم.
تهاجم فيزيکي
172- کارشکني و اختلال غير خشونت آميز در روند جلسات گوناگون (سخنرانيها- پارلمانها...) و از رسميت انداختن آنها
اخلال در جلسات پرسش و پاسخ در دانشگاهها، ايجاد بي نظمي در محافل مناظره حاميان کانديداهاي انتخاباتي و اهانت عملي و کلامي در برابر منطق و استدلال ... اجراي بخشي از سناريوي انقلاب مخملي است.
اخلال در جلسات پرسش و پاسخ در دانشگاهها، ايجاد بي نظمي در محافل مناظره حاميان کانديداهاي انتخاباتي و اهانت عملي و کلامي در برابر منطق و استدلال ... اجراي بخشي از سناريوي انقلاب مخملي است.
تهاجم اجتماعي
175- ترتيب استفاده بيش از حد مجاز و ظرفيت از تجهيزات و امکانات موجود براي مختل کردن عملکرد آنها
در ماههاي اوليه آغاز فتنه رسانه هاي فارسي زبان خارج نشين بارها نسخه حرکات اعتراضي اجتماعي را براي حاميان فريب خورده يا مغرض و معاند خود پيچيدند.
تشويق معترضين به استفاده بيش از ظرفيت از منبع برق و آسيب به صنعت برق کشور يکي از روشهاي پيشنهادي اتاق فکر خارج نشين به فريب خورده هاي داخلي بود:
در بزرگترين اعتراض مدني ميليوني و شبانه در ايران و در سه شنبه شب 30 تير ماه 1388 (به ياد جانباختگان روز 30 خرداد که در حکومت نظامي کشته شدند از جمله ندا آقاسلطان) از مردم ايران درخواست مي شود، دقيقاً در ساعت 9:00 شب و با آغاز اخبار ساعت 9 همگي يک وسيله برقي پرمصرف (ترجيحاً اتويي که روي درجه آخر هست و يا جاروبرقي، سشوار، هيتر و …) را براي 240 ثانيه ( 4 دقيقه) به برق متصل کنند (اگر مي خواهيد بيشتر تأثيرگذار باشيد همزمان 2 يا سه وسيله را با هم به برق بزنيد.) توجه کنيد که زمان بسيار و بسيار مهم است. در صورتي که حتي 10 ثانيه تأخير داشته باشيد، از قافله عقب خواهيد ماند. با همکاري 3 ميليون خانواده در ايران دقيقاً در ساعت 9 شب که خود را با دينگ دينگ کردن آغازين شروع اخبار ساعت 9 شب شبکه اول هماهنگ کرده و با دينگ آخر وشروع اخبار، اتوي خود (يا سشوار و يا هر وسيله پر مصرف از قبيل هيتر و …) را به برق مي زنند، شوکي به شبکه نيروگاهي ايران وارد آمده و شبکه برق کشور ناچار به قطع بارها و خاموشي مطلق خواهد شد.
تهاجم سياسي
195- تلاش براي زنداني شدن (به وسيله دولت)
زهرا رهنورد در مصاحبه با روزنامه ايتاليايي «کوريره دلاسرا»، مدعي شده است: «من آمادهام پاي چوبه دار بروم.»
او در بيان دليل اين گفته خود، مدعي شد که «از جمهوري اسلامي تنها نامش باقي مانده است.»
عليرضا بهشتي در گفتگو با روزنامه اعتماد مردادماه 88: من و تمام اعضاي خانوادهام آمادگي دستگيرشدن را داريم.
يکي از سران متوهم فتنه در جلسه اي که با نفر پنجم انتخابات سال گذشته داشته، اظهار داشت: «ما بايد فشار را به حدي بالا ببريم که نظام اين احساس را پيدا کند که اگر سران جنبش را ساکت کند، آتش تمام حوادث و وقايع پيش رو خاموش خواهد شد. از سوي ديگر مردم با دستگيري ما ساکت نخواهند نشست.»
حرکات منطبق بر دستورات جين شارپ، مسلما براي همه مرتکبين، با آگاهي همراه نبوده است.
بيشتر رفتارهاي مخملي به طور خزنده از سوي رسانه هاي فارسي زبان به مخاطبين ناآگاه پيشنهاد مي شد. بنابر اين هواداراني که در شعاع دورتري از مرکزيت فتنه سبز قرار گرفته بودند، تحت تاثير فضاي ملتهب آن روزها به حرکاتي ناآگاهانه دست زدند و ناخواسته هزينه هايي را بر ملت و نظام تحميل کردند. اما سران فتنه و عناصر نزديک به آنها که عمدتا از اعضاي حزب مشارکت، مجاهدين و مجمع روحانيون بودند با تاسي از تئوريهاي پيشنهادي جين شارپ، خط سير انقلاب مخملي را دنبال مي کردند.