کد خبر: ۲۳۱۶۱۸
تاریخ انتشار:
رئيس مركز تجارت جهاني ايران

كسري شديد بودجه و سياستهاي غلط و خطرناك دولت جهت جبران بي پولي

اين چه حكمتي است كه وقتي قيمت نفت كاهش پيدا ميكند و به تبع آن درآمد دولت كم ميشود، همه مردم، فعالان اقتصادي از طرف دولت تحت فشار قرار ميگيرند و بدليل كسري بودجه بايد سختي بكشند وليكن وقتي قيمتها افزايش پيدا كرده و درآمد نفتي ايران نيز بالا ميرود باز هم بدليل اينكه دولت سرخوش شده و از دور و بر خود غافل ميشود، مجدداٌ مردم و فعالان اقتصادي فراموش شده و بايد متحمل سختي بشوند!!.
گروه اقتصادی، في الواقع نميدانم اين چه حكمتي است كه وقتي قيمت نفت كاهش پيدا ميكند و به تبع آن درآمد دولت كم ميشود، همه مردم، فعالان اقتصادي از طرف دولت تحت فشار قرار ميگيرند و بدليل كسري بودجه بايد سختي بكشند وليكن وقتي قيمتها افزايش پيدا كرده و درآمد نفتي ايران نيز بالا ميرود باز هم بدليل اينكه دولت سرخوش شده و از دور و بر خود غافل ميشود، مجدداٌ مردم و فعالان اقتصادي فراموش شده و بايد متحمل سختي بشوند!!.

به گزارش بولتن نیوز،
محمدرضا سبزعلیپور رئیس مرکز تجارت جهانی ایران و رئیس شورای سیاستگذاری اقتصاد مقاومتی و بخش خصوصی در واکنش به خبر سقوط قیمت جهانی نفت، عدم توافق روز گذشته وزرای عضو اوپک درخصوص کاهش صادرات نفت و سقوط30 الی 40 درصدی درآمدهای نفتی و نهایتاً کسری بودجه دولت، طی تحلیلی اعلام میدارد: در جهان امروز حرف اول و آخر در عرصه اقتصاد و سياست را «دانايي‌محوري و مدیریت صحیح» ميزند. لکن چنانچه کشوري نتواند اقتصاد و ديپلماسي خود را با اين مشخصه و ويژگي تعريف کند، حتي اگر بر روي دريايي از نفت و گاز و ديگر منابع طبيعي غني خوابيده باشد، چرخ آن در عرصه اقتصاد و سياست جهاني لنگ ميزند و روز به روز از قافله توسعه علمي و اقتصادي فاصله ميگيرد. آمارها بيانگر آن است که 62 کشور صادرکننده مواد خام با 36% سهم منابع انساني،20% سهم منابع فيزيکي و44% سهم منابع طبيعي جهان، حدوداٌ 8/4% از کل ثروت جهاني را توليد مي‌كنند. در صورتیکه100 کشور در حال توسعه با سهم منابع انساني 56 درصدي، سهم منابع فيزيکي 16 درصدي و سهم منابع طبيعي 28 درصدي نزديك به 16% از کل ثروت جهاني را کسب كرده اند، در حاليکه 29 کشور صنعتي و پر درآمد جهان با سهم منابع انساني 67 درصدي و سهم منابع فيزيکي16درصدي و سهم منابع طبيعي17درصدي چيزي بيش از80% از کل ثروت جهاني را به خود اختصاص داده اند!!

پس ایراد کار ما کجاست؟: اقتصاد دولتی و اتکاء به اقتصاد تک‌ محصولی نفت یکی از عوامل اصلی عدم بهره‌وری در ایران شده است. در حال حاضر بيش از 60% اقتصاد كشور در انحصار دولت يا نهادهاي شبه‌دولتي قرار دارد. دخالت مستقيم و غير مستقيم 60 درصدي دولت در اقتصاد كشور سبب ‌شده است تا خواسته و یا ناخواسته جمع كثيري از مديران و كارفرمايان كشور را مديران دولتي تشكيل دهند.

همچنین موضوع مهمتر این است که تا زمانیکه دولتمردان ایران برای اداره کشور و امورات جاری چشم بفروش نفت دوخته اند میزان بهره‌وری در کشور هر روز کمتر و کمتر خواهد شد. در کشوری مانند ایران که درآمد سالانه آن از فروش نفت میتواند  بیش از 60  الی70 میلیارد دلار است (البته در زمان عادی و بدون وجود تحریمهای بین المللی)، پس تولید ناخالص ملی آن درسال باید حدود650 میلیارد دلار باشد تا بهره‌وری در کشور صورت پذیرد. اما متأسفانه علیرغم فروش بالای نفت طی سالهای گذشته، وضعیت شاخصهای بهره‌ وری در زمینه های انرژی و صنعت در کشور ما اسفبار بوده و فقط بخشی از امورات کشاورزی آنهم بخاطر اینکه توسط بخش خصوصی و کشاورزان اداره میشود، شاخص بهره‌وری کشاورزی در ایران را به‌مراتب بهتر از سایر صنایع کرده است. هرچند که خوشبختانه برخی از مديران دولتي نيز به بهره‌وري پايين مديريت خود بدلیل دولتی بودن آن معترفند.

فی الواقع نمیدانم این چه حکمتی است که وقتی قیمت نفت کاهش پیدا میکند و به تبع آن درآمد دولت کم میشود، همه مردم، فعالان اقتصادی از طرف دولت تحت فشار قرار میگیرند و بدلیل کسری بودجه باید سختی بکشند ولیکن وقتی قیمتها افزایش پیدا کرده و درآمد نفتی ایران نیز بالا میرود باز هم بدلیل اینکه دولت سرخوش شده و از دور و بر خود غافل میشود، مجدداٌ مردم و فعالان اقتصادی فراموش شده و باید متحمل سختی بشوند!!. زمانیکه دولت پول ندارد کسی هم از دولت توقع ندارد اما وقتی دولت پولدار میشود متأسفانه آنموقع هم سرش جای دیگر مشغول میشود و به مردم، صاحبان صنایع و فعالان اقتصادی ارزشی قائل نمیشود! صادرات غیرنفتی را ارج نمی نهد! درآمدهای مالیاتی را مهم نمیداند! از ایده های سازنده استقبال نمیکند!.... و دهها

كسري شديد بودجه و سياستهاي غلط و خطرناك دولت جهت جبران بي پولي
مورد دیگر. همین مسائل و واقعیات موجود مبین این واقعیت است که درآمدهای نفتی مایه مصيبت برای مردم و اقتصاد ايران است و نه بیشتر!   
برمبنای آمارها و واقعیات موجود، دولتهای نهم و دهم طی هشت سال (۱۳۸۴تا۱۳۹۰) از محل صادرات نفت خام۵۳۱ میلیارد دلار درآمد داشت که تقریبا نصف درآمدهای نفتی ایران در یکصد سال اخیر بود، لکن به جرأت میتوان گفت که این درآمد حتی با مجموع درآمدهای نفتی دولت های بعد از انقلاب قابل مقایسه نیست!!. طبق اسناد موجود، میزان درآمدهای نفتی ایران از زمان کشف و تولید نفت در دوره مظفرالدین شاه تا پایان دولت احمدی نژاد جمعاٌ به یک هزار و ۱22 میلیارد دلار رسیده است. همچنین مجموع درآمدهای نفتی ایران در دوره پیش از انقلاب تا سال ۱۳۵۷ حدود ۱۱۲ میلیارد دلار بوده که بخش عمده ای از آن در سالهای بعد از۱۳۵۲بدست آمده که قیمت نفت افزایش چشمگیری پیدا کرد، این در حالیست که تا پیش از سال ۱۳۵۲ کل درآمد نفتی ایران نزدیک به ۲۷ میلیارد دلار بوده است. اما واقعیت جالب توجه اینجاست که درآمدهای نفتی ایران در سالهای بعد از انقلاب تا سال ۱۳۸۴ یعنی زمان به قدرت رسیدن محمود احمدی نژاد ۴۴۵ میلیارد دلار بوده است ولیکن تنها در هشت سال دوره احمدی نژاد درآمدهای نفتی ایران به رقم بی سابقه 600 و اندی میلیارد دلار بالغ شد.

همچنین خاطرنشان میکنم که در سالهای ۱۳۵۸ تا ۱۳۶۰ که تازه جنگ هشت ساله ایران و عراق شروع شده بود، ایران در کل حدود ۳۵ میلیارد دلار از محل فروش نفت خام درآمد داشته و بعد از آن در سالهای منتهی به (۱۳۶۰ تا ۱۳۶۸) در کل ۱۱۰ میلیارد دلار و در دولت هاشمی رفسنجانی ( سالهای ۱۳۶۸ تا ۱۳۷۶) ۱۴۱ میلیار دلار و در دولت محمد خاتمی (سالهای ۱۳۷۶ تا ۱۳۸۴) فقط ۱۵۷میلیارد دلار درآمد نفتی داشته اند. در سالهای اخیر علاوه بر عواید سرشار ارزی، آمارها نشان میدهد که بخش عمده درآمدهای نفتی هشت سال دولت آقای احمدی نژاد صرف واردات کالاهای مصرفی و خدمات شده است. آمارهای رسمی تأیید میکند که ۴۸۴ میلیارد دلار در این هشت سال صرف واردات شده است!! بررسی مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام نیز نشان میدهد که سهم واردات کالاهای سرمایه ای از کل وارداتی که تا سال ۱۳۸۴ صورت گرفته حدود ۲۲ درصد بوده، که متأسفانه در سال۱۳۹۰ به حدود ۱۴ درصد کاهش پیدا کرده و بقیه کالاهای وارداتی دوره احمدی نژاد عمدتاٌ شامل اقلام مصرفی و واسطه ای بوده است. لکن در سالهای اخیر همواره این انتقاد به دولت آقای احمدی نژاد وارد بوده است که دولت وی زمینه افزایش واردات کالاهای مصرفی را بیش از پیش فراهم آورده و به حدی رساند که حتی بخشی از میوه های مصرفی کشور نیز از خارج وارد شده بود!.

كسري شديد بودجه و سياستهاي غلط و خطرناك دولت جهت جبران بي پولي

در پاییز سالجاری هم سقوط بهای نفت در بازارهای جهانی، دولت روحانی را با چشم انداز کسری بودجه شدید روبرو کرده است. میزان سقوط بهای نفت در طی ماههای گذشته بیش از 30 دلار در هر بشکه بوده و قیمت آن را از حدود ۱۱۰ دلار به 80 دلار در هر بشکه رسانده است. این در حالیست که دولت ایران بودجه خود را بر مبنای قیمت ۱۰۰ دلار در هر بشکه تنظیم کرده است.

به اعتقاد بنده کاهش قیمت نفت باعث نیمه تمام ماندن طرح ها و پروژه های عمرانی و تشدید وضعیت رکود در کشور خواهد شد و این واقعه درست زمانی اتفاق می افتد که اولاً دولت در تنظیم بودجه سال 93 با کسری بودجه روبرو بوده و ثانیاً هنوز بخشی از درآمدهای نفتی بلوکه شده  ایران در سایر کشورها به خزانه کشور تزریق نشده و این مشکلات را طی ماههای آینده دو چندان می کند و قطعاً همین کاهش شدید بهای نفت تحقق وعده‌های اقتصادی دولت تدبیر و امید را بیش از پیش دشوارتر خواهد ساخت.

از طرفی کاهش قيمت نفت پس از عدم توافق وزرای عضو اوپک موجب نگرانی کشورهای منطقه خاورميانه ازجمله ایران شده.
شواهد امر نشان ميدهد که بزرگترین صادرکننده نفت خاورمیانه یعنی کشور عربستان صعودي نگرانی خاصی در مورد وضعيت بازار نفت ندارد. همین رخدادها نشان دهنده این است که دولت تا پايان سال حتماً با کسري بودجه ناشي از کاهش درآمدهاي نفتي مواجه ميشود. هرچند دولت اعتقاد دارد که کسري بودجه ناشي از کاهش قيمت نفت نيمه دوم سالجاري را از راه درآمدهاي مازاد
فروش نفت در نيمه اول سال جبران خواهد کرد وليکن همچنان صاحب نظران اقتصادی اعتقاد دارند که دولت توان جبران کسري بودجه خود را به اين سادگي ها ندارد!.
برهمين اساس و به نقل از بلومبرگ، کارشناسان پيش بيني کرده اند که بهاي نفت احتمالاً تا پايان سالجاري ميلادي و حتي سه ماهه اول سال 2015 به کمترين ميزان خود طي سالهاي گذشته يعني حدود60 دلار برسد. در صورتيکه چنين اتفاقي رخ دهد، بطور قطع قميت نفت ايران هم در بازارهاي جهاني به کمتر از بشکه اي50 دلار تنزل مي يابد که خود مشکلی به مشکلات دولت ایران خواهد افزود!!

واقعیت امر این است که درآمدهای نفتی یکی از منابع مهم بودجه دولت ایران میباشد که با کاهش آن، طبیعتاً انقباضی کردن بودجه یکی از راهکارهای اساسی و اولویت دار است، اما باید توجه داشت که سیاست انقباضی بودجه با سیاستهای خروج اقتصاد از رکود کاملاً در تضاد میباشد بنابراین منقبض کردن بودجه روند خروج از رکود بدون تورم را منتفی میکند!.

مسئولان و مردم در شرايط كنوني بخوبي معايب اقتصاد تك‌محصولي يعني وابستگي شديد اقتصاد ايران به درآمدهاي نفتي را تا حدود زیادی درك كرده اند؛ فی الواقع اقتصادي كه براحتي با تحريم يا كاهش قيمت جهاني نفت دچار مشكلات عديده‌ اي ميشود. درحال حاضر هم با كاهش درآمدهاي نفتي، دولت به تلاش افتاده تا كاهش درآمدها را بنحوي جبران كند و متأسفانه نخستين راهكاری که به فکر دولت رسیده افزايش درآمدهاي مالياتي است اما برخي ملاحظات، شرايطي را در کشور ما پديد آورده تا برخي نهادها، ارگانها و افراد خاص و پردرآمد از دادن ماليات فرار كنند و فشار افزايش ماليات بر دوش مردم عادی، حقوق‌بگيران و توليدكننده‌هايي باشد كه هيچ راهي براي فرار از ماليات ندارند فلذا با قاطعیت اعلام میکنم که انتخاب این روش برای جبران کسری بودجه و تحمیل بیش از حد فشار بر کار و زندگی مردم، راهکاری غلط و بسیار خطرناک است!!

بحث اصلی اینجاست که آیا مگر چرخ تمام کشورهای جهان بر روی درآمدهای نفتی میچرخد؟ آیا کشورهایی که نفت، گاز و یا منابع معدنی ندارند فقیر و ناتوان و جزء کشورهای پست جهان بشمار می آیند؟ نه خیر، برعکس چرخ غالب آنها خیلی هم خوب میچرخد و حتی برخی از همان کشورهای بی نفت و گاز دنیا، چرخ دنیا را هم میچرخانند!! هرچند که کشوری مثل ایران هم وقتی صاحب یکی از بزرگترین ذخایر نفت و گاز جهان میباشد در زمانیکه تحریمی هم بکار نبود نتوانست از این موهبت اللهی بخوبی و به درستی استفاده کند. لازم بتوضیح است که ایده ها و شیوه های بسیاری برای درآمدزائی در کشور وجود دارد که دولت میتوانند برای جبران بی پولی خود و ثروتمند کردن ایران از آن راهها استفاده کند تا بجای افزایش مالیات ریالی که بیشترین ضربه را به دولت میزند افزایش درآمدهای دلاری را در دستور کار خود قرار دهد فقط به شرط و شروطه ها. 
در خاتمه همچنانکه قبلاٌ اشاره کردم، بود و نبود و بالا و پایین بودن درآمدهای نفتی جزء دردسر، آنچنان نفع و سودی برای زندگی مردم نداشته و ندارد و اگر الان وابسته به درآمدهای نفتی نبودیم، قطعاً تحریمها نیز برای ما کارساز نبود زیرا بیشترین فشارهای کشورهای غربی بر صنایع نفتی و نحوه صادرات آن میباشد. لاجرم در دورانی که نیمی از درآمدهای تاریخ نفت ایران طی هشت سال احمدی نژاد استحصال شده اما متأسفانه در همان ایام ارزش پول ملی حدوداٌ به یک سوم تنزل پیدا کرده، نرخ دلار به بیش از 3 برابر افزایش یافته، تورم افسار گسیخته زندگی مردم را فلج و گرانی اشک ملت را درآورده است، پس سود و فایده این درآمدهای نجومی نفتی چه بوده است؟ نه تنها بنده بلکه اکثر صاحب نظران برجسته اقتصادی اعتقاد دارند که سود اقتصاد غیرنفتی بیش از اقتصاد نفتی برای ایران و ایرانی میباشد فلذا اطمینان داریم که اگر دست دولت از درآمدهای نفتی کوتاه و امیدش از این درآمدهای بی درد سر و تضمین شده قطع شود، حتماٌ تغیرات اساسی در نوع رفتار، مدیریت، کشورداری، مردم دوستی و... ظهور خواهد کرد بطوریکه با مردم و فعالان اقتصادی محترمانه برخورد خواهد شد، فعالان اقتصادی را طرف مشورت دولت قرار خواهند داد، برای درآمدهای ارزی به صادرکنندگان و صادرات غیرنفتی بها داده خواهد شد، نحوه برخورد ادارات، وزارتخانه ها و سازمانهای زیر مجموعه آنها با مردم و فعالان اقتصادی کاملاٌ تغیر خواهد کرد، به صنعت توریسم و جذب جهانگرد ارزش قائل خواهد شد و.... دهها و شاید هم صدها مورد تغییرات مثبت اتفاق خواهد افتاد. از همین رو باتوجه باینکه اقتصاد نفتی فقط موجب عقب ماندگی ایران و دلارهاي نفتي نیز مسبب تنبلی، کم بازدهی و شکم سیری غالب مدیران دولتی شده است، پس نه تنها کاهش30 الی40 درصدی درآمد نفتی مایه خوشحالی بنده میباشد بلکه تحریمها را نیز به فال نیک میگیرم تا انشاالله 100% درآمدهای نفتی کشور قطع شود تا شاید دولت کمی بخود آمده و راهکارهایی را جهت درآمدزائی بهتر، بیشتر و ماندگار بجای درآمدهای نفتی که نهایتاٌ فنا پذیر میباشد طراحی و جایگزین کند

برای مشاهده مطالب اقتصادی ما را در کانال بولتن اقتصادی دنبال کنیدbultaneghtsadi@

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین