کد خبر: ۱۲۵۰۱۳
تاریخ انتشار:

انقلاب اسلامی و شکاف در هیات حاکمه آمریکا

دکتر حسن رحیمی (روشن)*
این رو زها که ملت ایران مشغول جشنهای سی چهارمین سالگرد انقلاب اسلامی میباشد در هیات حاکمه آمریکا بحث بر سر انتخاب وزرای دفاع و خارجه بالا گرفته وبحث های داغی بین نمایندگان کنگره آمریکا از هر دو حزب جمهوری خواه و دمکرات در جریان است . بحث بر این است که اقای جان کری نامزد وزارت خارجه و چاک هیگل نامزد وزارت دفاع به طرفداری از ایران و ضدیت با اسراییل متهم شده اند و برای دفاع از خود بیش از 5ساعت مجبور به توضیح در برابر نمایندگان مجلس ملی آمریکا شده اند!! در اینجا قصد این را نداریم که به این سوال پاسخ دهیم که آیا جان کری و چاک هیگل واقعا طرفدار ایرانند یانه؟ این نکته هم مهم نیست که سر انجام آنها موفق به کسب رای اعتماد میشوند یانه؟و حتی این نکته هم مهم نیست که آنها از مواضع قبلی خود عدول کرده اند یانه؟ بلکه از این منظر به مساله نگاه میکنیم که چه شده است پس از 34 سال که از انقلاب اسلامی میگذرد و علی رغم همه دشمنی ها برنامه های کودتا جنگ 8ساله تحریم اقتصادی 34 ساله حمایت از بر اندازان و تجزیه طلبان و هزاران مشکل آفرینی دیگر علیه ملت ایران برای نخستین بار در هیات حاکمه آمریکا مقاماتی متهم به طرفداری از انقلاب اسلامی میشوند؟ فارغ از درستی و یا نادرستی این مساله خود نفس قضیه اینجا دارای اهمیت است.هیات حاکمه آمریکا که تا کنون در 34 سال گذشته یکپارچه علیه ایران موضع داشته است چرا اکنون برای اولین بار در این یگانگی شکاف رخ داده است.البته بایدتوجه داشت که این مطلب ذوق زدگی کاذب هم ایجاد نکند،اما جنگ زرگری صرف دانستن آن، هم تقلیل واقعیات است.دشمنی آمریکا و غرب با ایران به ماهیت انقلاب اسلامی باز میگردد زیرا انقلاب اسلامي حركت جديدي بود و اهداف جهانشمولي را پيگيري مي كرد، و ضمن نفي دو قطب قدرت در جهان بر آزادي انسان در چهارچوب قانون الهي تاكيد مي كرد. به همين دليل گفتمان انقلاب اسلامي به نظريه سوم مشهور شد زيرا علاوه بر اينكه از نظر فلسفي و ماهوي با همه نظامها و مكاتب مطرح، متفاوت بود: از نظر شكلي نيز شباهت به حكومت هاي موجود نداشت. نظام حاصله از انقلاب اسلامي، نه ديكتاتوري از نوع رايج است و نه امپراطوري و يا دمكراسي غربي است و نه همانندي به نظام هاي كمونيستي دارد، بلكه نظامي است كه براي نخستين بار وحي و عقل را در سطح حكومت به هم گره زد و نوع كاملي از مردم سالاري در قالب دين اسلام ارائه نموده است كه در طول تاريخ بي سابقه بوده است در اين نظام هم مردم هم دين در شكل گيري و كار حكومت نقش اساسي دارند. مقبوليت آن توسط مردم و مشروعيت آن در قالب دين خدا، ادغام شده و نوع جديدي از حكومت را ظاهر ساخت كه شباهتي به حكومت هاي موجود نداشت و ندارد.در اندیشه انقلاب اسلامی باور این است كه، دين و سياست، عقل و علم، معاش و معاد، ماده و معنا، طبيعت و فراطبيعت، هيچ تضادي با هم ندارند. انسان مي تواند هم دين دار باشد و هم مدرن، هم معنوي باشد هم صنعتي، اما پيشرفت در علم تجربي . افزايش وسايل صنعتي هدف نهايي نيست بلكه وسيله اي است براي رسانيدن بشر به هدف، و هدف همان قرب الهي است. به عبارت ديگر، ماديات در زندگي انسان ضرورت دارد اما اصالت ندارد، بلكه اصالت از آن معنويت است. اين مسئله نقطه تمايز حكومت اسلامي با مكاتب بشري است. از ديدگاه اسلام انقلابي، مكاتب غير الهي غاصب حق خدا و انسان مي باشندزيرا خداوند يه عنوان خالق انسان حق حاكميت دارد و حاكميت انسان در طول نزولي حاكميت خداست نه در عرض آن. انديشه جديد انقلاب اسلامي، كه البته ريشه در متن اسلام دارد، شرق و غرب را نگران ساخت. همه موارد پیش گفته در مورد انقلاب اسلامی نقطه مقابل نظام مبتنی بر« او مانیزم» حاکم بر غرب است راز دشمنی عرب در ماهیت نظام اسلامی نهفته است نه در انرژی هسته ای یا موشکهای کوتاه و بلند و.... سوال دیگر اینکه این مسیرخصمانه را آیا پایانی هست؟؟ پاسخ مثبت است اما چگونه؟ به نظر میرسد که یکی از سه طریق ذیل باید رخ دهد که مشکل ایران و غرب حل شود

1-اینکه آمریکا از خوی استکباری خود دست بردارد، از خلیج فارس برود تحریمهارا بر دارد از گذشته عذر خواهی کندو.....

2-اینکه ایران از راه آمده باز گردد و به نقطه صفر یعنی قبل از سال 57 بازگردد که در آن آمریکا فعال مطلق باشد(که البته با چنین فرضی نیز صورت مساله پاک خواهد شد نه اینکه مسله حل شود. یعنی در این حالت «فرضی» مشکلات حل نخواهد شد بلکه ایران است که عقب نشینی کرده و از همه چیز خود دست برداشته غرب هم ظاهرا دشمنی ندارد)

3-حالت سوم این است که غرب بفهمد ایران و ملت ایران و نظام سیاسی آن نفوذ نا پذیراست نابود شدنی نیست وآمریکا در دشمنی با ایران هزینه ای بیش از دست آوردآن میپردازد ؛از آنجا که مبنای نظام سرمایه داری جلوگیری از بیشترین زیان است غرب دست از دشمنی خصمانه بردارد وبا ایران به تعامل بپردازد الگویی که پس از انقلاب چین در رابطه آمریکا با چین رخداد.زیرا ایرانیان در 34 سال گذشته ثابت کرده اند که اراده ای محکم در دفاع از انقلاب و کشور خود داشته اند و بارها به غرب تجاوزگر در قول عمل گفته اند که:// ای که از کوچه معشوقه ما میگذری!!// بر حذر باش که سر می شکند دیوارش !!//

به نظر میرسد با توجه به حاکمیت« عقلانیت ابزاری» بر غرب؛ آمریکا سر انجام این راه را بر گزیند زیرا هر دو راه پیشگفته محال است نه ایران و نه آمریکا تغییر ماهیت نخواهند داد. ازین رو نخبگان آمریکا به این نکته خواهند رسید که« دیوار ملت ایران سر میشکند» بهتر است کمتر سر بر این دیوار بکوبند!!

اکنون با توجه به نکته اشاره شده در آغاز این یاد داشت،آیا نشانه های این وضعیت هویدا نیست؟آیا امریکاییان در مسیر فهم این نکته نیستند که هزینه بی دلیل برای اسراییل نباید بکنند؟ ایا در مسیر فهم این نکته نیستند که هزینه دشمنی با انقلاب اسلامی دست آوردی ملموسی برای آنها نداشته است؟؟آیا در مسیر فهم این نکته نیستند که تفکر انقلاب ایران در همه کشورهای اسلامی و حتی غیر اسلامی ریشه دوانیده- والبته با جهان نیز برخوردی ماجرا جویانه چون طالبان والقاعده ندارد-بنا بر این عقلانیت ابزاری غرب حکم میکند با این پدیده فراگیر، و اقعی و شکست نا پذایر تعامل بهتر است تا تقابل؟؟ قراین وشواهد نشان از آغاز این روند دارد اگر کسانیکه در داخل برای مذاکره زود هنگام با آمریکا عجله دارند، اندکی صبر کنند سرانجام آمریکا به این وا قعیت خواهد رسید آنگاه روابط ایران و آمریکا عزتمندانه حل خواهد شد

با توجه به نکات فوق به نظر میرسد اتفاقاتی که در انتخاب وزرای دفاع و خارجه آمریکا رخ داده نشانه ای از تغییر موضع آمریکا نسبت به انقلاب اسلامی باشد. البته این حالت نیز در صورت وقوع،به معنی پایان دشمنی نیست بلکه به قول مولانا که میگوید //نفس اژدر هاست او کی خفته است؟ // ازغم بی آلتی افسرده است!// کوتاه آمدن غرب صرفا بر اثر ناتوانی در تاثیر گذاری خواهد بود نه تغییر ماهیت


*عضو هیات علمی دانشگاه بو علی سینا

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین