گفتم جناب سرهنگ، خداوند هر كس را به اندازه سخاوت و سعه وجودي اش محترم مي شمارد، كاش بيشتر سخاوت به خرج مي دادي و حداقل نگاهي به ماشين بنده مي انداختي تا ببيني راست مي گويم، يا دروغ ... كه به ناگاه بر من شوريد و نمي دانم چرا اعتراض آرام من را از بلندگوي خودروي پليس و با تندي پاسخ داد!؟ آن هم با الفاظي كه نقل آنها در اينجا مناسب نيست.
تقريبا عموم رانندگان بارها و بارها برخوردهاي تند و تحکم آمیز پلیس راهنمایی و رانندگی را از درون خودروهای پلیس و از بلندگوهای نصب شده بر
خودروي پرايدم را تازه خريده بودم كه از ورودي جاده مخصوص به ميدان آزادي
چراغ چك فني ماشين تو صفحه كيلومتر روشن شد. حدود ساعت 10 صبح بود و ميدان
خلوت. ميانه ورودي جاده مخصوص و خروجي بزرگراه شهيد آيت الله سعيدي در
منتهي اليه قوس ميدان توقف كرده و در حالي كه حتي ماشين را خاموش نكرده
بودم، با بالا زدن در موتور، داشتم موتور خودرو را وارسي مي كردم كه با
صداي آژير و سپس اعلام پليس مواجه شدم كه بنده را براي ارائه كارت ماشين و
گواهينامه فرا مي خواند.
آقاي پليس با سه ستاره درخشان روي شانه هايش، خيلي متكبرانه و بدون اينكه
حتي نگاهم كند، مدارك را مي طلبيد و هر چه گفتم كه به دليل نگراني از دليل
روشن شدن چراغ چك خودرو، بدون اينكه ماشين را حتي خاموش كرده باشم، لحظه اي
در اين مكان ايستاده ام، تا نگاه كوتاهي به موتور خودرو بياندازم، هيچ
توفيري نداشت و آقاي افسر برگه جريمه را باز هم بدون اينكه حتي نگاهي به
بنده كند، به دستم داد.
از سر عصبانيت گفتم جناب سرهنگ، خداوند هر كس را به اندازه سخاوت و سعه
وجودي اش محترم مي شمارد، كاش بيشتر سخاوت به خرج مي دادي و حداقل نگاهي به
ماشين بنده مي انداختي تا ببيني راست مي گويم، يا دروغ ... كه به ناگاه بر
من شوريد و نمي دانم چرا اعتراض آرام من را از بلندگوي خودروي پليس و با
تندي پاسخ داد!؟ آن هم با الفاظي كه نقل آنها در اينجا مناسب نيست.
تقريبا عموم رانندگان بارها و بارها برخوردهاي تند و تحکم آمیز پلیس
راهنمایی و رانندگی را از درون خودروهای پلیس و از بلندگوهای نصب شده بر
روی خودروهای آنها تجربه كرده اند. وقتی یک خودروی پلیس قصد عبور از
خیابانی را دارد که مسیر ویژه اتوبوس ندارد، ناچار است همانند دیگر خودروها
از مسیر عادی تردد نماید و اینجاست که با استفاده از بلندگو، راننده های
دیگر را با فریاد و لحنی تحقیرآمیز خطاب قرار می دهد تا مسیر را به هر نحو
ممکن خالی کرده و خودروی خود را از آنجا عبور دهد.
در اینجا اصلا بحث بر سر آن نیست که آیا پلیس حق دارد خودروهای دیگر را
کنار بزند یا نه، چرا كه پلیس به هر تقدیر ارگانی است که کار او دارای
شرایط حساس و اضطراری است و خودروهای نيروهاي پليس عقلا و منطقا باید حق
داشته باشند که در شرایط خاصی بتوانند از برخی ممنوعیت های راهنمایی و
رانندگی همچون چراغ قرمز، تردد از مسیرهای عبور ممنوع و ... که دیگران با
آن مواجه هستند، عبور کنند. اما موضوع مورد توجه اين مقال این است که اصولا
چرا کسی که از درون خودروی پلیس توسط بلندگو قصد هدایت رانندگان را دارد،
از همان ابتدا به ساکن با لحنی خشن و تند سخن می گوید؟ بارها و بارها
مشاهده شده که پلیس، خواسته ی خود را مبنی بر کنار رفتن دیگر خودروها با
فریاد و لحنی زننده به آنان منتقل می کند و گاه دیده شده که کمی توهین نیز
چاشنی کار می شود تا تاثیرگذاری دستورات و فرمان ها بیشتر شود. آیا به
راستی این همان پلیسی است که در برنامه های فرهنگی و تبلیغاتی از آن به
عنوان دوست مردم یاد می شود؟
ناگفته پیداست که هر قدر هم که در برنامه های آموزشی و کتب درسی به
فرزندانمان بیاموزیم که پلیس دوست ماست و باید پلیس را امين خود بدانیم،
وقتی کودکان و نوجوانان ما به صورت عینی و تجربی برخورد پلیس و لحن تحکم
آمیز او را در خیابان می بینند، همه آن آموزش ها و فرهنگ سازی ها رنگ باخته
و نوعی ترس نسبت به پلیس در ذهن آنها نقش می بندد.
در اینکه برخورد پلیس با خلافکاران باید، جدی و سختگیرانه باشد، هیچ شکی
نیست، اما یک شهروند عادی که هیچ تخلفی مرتکب نشده، چرا باید با تندخویی
پلیس مواجه شود؟ وقتی شخصی در خودروی خود نشسته و منطبق بر قوانین در حال
عبور از یک خیابان است، تنها بدلیل اینکه یک خودروی پلیس نمی خواهد همانند
دیگر خودروها کمی ترافیک را تحمل کند، چرا باید آماج فریادها و گاه لحن
نامناسب پلیس قرار بگیرد؟ آیا فردي که در خودروی پلیس نشسته، نمی تواند
خواسته های خود را کمی ملایم تر و در خور شأن والای پلیس مطرح کند؟ البته
در اینجا بیشتر نيروهاي پلیس راهنمایی و رانندگی مد نظر هستند که هیچگاه با
اشرار برخورد نداشته و حضور اضطراری و اورژانسی در محلی خاص برایش به جز
در موارد خاص معنایی ندارد.
براستی چرا تا کنون به این موضوع توجهی نشده است؟ چرا در شعار و سخنرانی
همیشه از احترام متقابل و شأن اجتماعی و کرامت انسانی سخن گفته می شود اما
در عمل به شأن مردم و کرامت انسانی آنها اینطور خدشه وارد می شود؟ آیا مزد
مردم صبور ایران اینگونه رفتارهاست؟
بهتر است یادمان باشد که اگر قرار است فرهنگ یک جامعه رشد کرده و رفتار
مردم آن جامعه برخاسته از منطق و آرامش باشد، باید برای تحقق این امر همه
زوایا را در نظر گرفت و رفتار دستگاه های اجرایی و مجریان قانون با مردم را
نیز مد نظر قرار داد. اگر همه جوانب در نظر گرفته نشود هیچگاه به خواسته و
مطلوب خود دست نخواهیم یافت.
در پایان لازم است ضمن قدردانی از زحمات شبانه روزی نیروهای پلیس بر این
نکته نیز تاکید شود که اگرچه رويه پلیس قطعا توهین به مردم نیست اما این
روال و این نوع برخورد در درازمدت به یک عادت تبدیل شده و در حال تبديل شدن
به رفتاري عادي براي مردم نيز هست که اگر بتوان آن را اصلاح کرد، مطمئنا
شاهد تاثیرات مثبتی در زمینه تعامل و همکاری هرچه بیشتر مردم با پلیس
خواهیم بود.
از سايت محترم بولتن تقاضا مي كنم گزارشي ارشادي از تخلفات و كم كاري هاي اين پليس در قالب عمل به وظايف و رسالت هاي رسانه اي خود تهيه كند تا شايد خدا بخواهد و باعث اندك جنبشي در دوستان راهور شده و خودشان را كمي اصلاح نموده و بشكل استاندارد شده تري خدمات رساني نمايند.
نكته جالب اين بود كه از من خواستند پياده شوم و 200 متر به عقب بروم تا افسر محترم در ماشين 206 خود، قبض جريمه بنده را صادر كند.
خودتان حال من را در ان شرايط مجسم كنيد؟؟؟؟
خداوكيلي اين منطق است؟ ببينيد چطور با اعصاب آدم بازي مي شود. كجاي آئئن نامه اين را نوشته است؟ كي به مروم اطلاع رساني شده است كه چيزي به اسم حريم ايستگاه وجود دارد و پليس مي تواند بنده را جريمه كند؟
يكي يه جوابي بده تا من كم خرد هم بفهمم . 30- 20 هزار تومان جريمه نصف درآمد روزانه من است .
به خدا قسم من آنقدر که از این لباس سفیدها می ترسم از عزراییل نمی ترسم چون میدانم بالاخره گیر خود را خواهند داد. به نظرم اینها را دوجین کرده اند چون حتی یک نفر هم غیر این نمی بینی. ولی قبلا پلیسهای راهنمایی مودب و بااحترام برخورد می کردند. مسول رسیدگی کننده که نداریم امیدوارم خداوند جوابشان را بدهد.
راستی از نظر حضرتعالی کسی که در پایین ترین سطح اقتصادی بود نباید پلیس شود؟؟؟!!! میشه لطفا بگید پایین ترین سطح سیاسی چیه؟؟؟ چون اونجا توی مصاحبه با یه روانشناس تمام جیک و پوکتو از ذهنت می کشن بیرون در مورد همه چی! و با یک مورد کوچک به سادگی رد می شوی! راستیتش پایین ترین سطح اجتماعی هم یکم نا مفهومه، منطورتون همون سطح فرهنگی است یا اقتصادی؟؟؟؟!!
مگه خونه خاله است؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
تا شما موردی توی مدارک و ایمنی ماشینت نداشته باشی که نباید بترسی!
همه جا آدم خوب و بد هست..واین دلیل نمی شود که همه پلیس های راهور را بد بدانیم. آنها هم از خودتان هستند از فضا نیامده اند همه ایرانی، همشهری، مسلمان و شاید فامیل شما هستند! اگر شما هم این لباس را می پوشیدید شاید مثل آنها رفتار می کردید! آنها حافظ امنیت و جان شما هستند این الفاظ درست نیست! شاید اگر توی جاده، خیابان یا سر یک پیچ سرعتتان را بخاطر پلیس کم کنید از یک تصادف جلوگیری شود و به نفع خود شماست! هر وقت کسی در اثر تصادف در محدوده کار یک افسر تصادف جرحی یا فوتی می کند می دانید علاوه بر غم فوت یا زخمی شدن هموطنانش چقدر توبیخ می شود؟!
یکم ترمز! دنیای بیرون رو فقط از دید خودتون مشاهده نکنید!
شما خبر دارید از بعضی راننده های متخلف و بی چاک و دهن که به محض توقف هر چه به دهنشان می آید به خانواده مامور و حکومت و..... می گویند؟!!!
فکر می کنی با وجود این افراد در هر روز یکی، اعصابی برای شخص باقی می ماند؟
از کاه کوه نسازید! چرا انقدر بی انصافی می کنید! ناجا هر 55 دقیقه 2 شهید تقدیم انقلاب می کند! آن وقت شما.......
شنیده اید در سیستان یک مامور راهور را اشرار در جاده به رگبار بستند؟! نه این خبرها را که نمی دانید!
باید به این جور افراد پلیس گفت که همین ملت بود که هشت سال جنگید این ملت بود که شاه را بیرون کرد این ملت است که سالها با تحریم دست و پنجه نرم میکند ایم ملت است که شما را پلیس انتخاب کرده و شما اینگونه با آنها برخورد میکنید . من خودم هم شاهد این قضایا بودم شاید بدتر از این هم بود.