کد خبر: ۷۳۵۷۸۰
تاریخ انتشار:
در گفتگو با یکی از شاگردان مشترک محمدرضا فریدونی و حسینی ورجانی بررسی شد؛

حقایقی تازه از جریان برقعی قمی از زبان حسینی ورجانی و فریدونی

جالب است بدانید که حتی حضرت استاد قبض خمسی آورند و به ما نشان دادند و گفتند: «من خودم به عنوان یک ناشناس رفتم و به آقای برقعی خمس تحویل دادم و ایشان از من گرفت و قبض هم به من تحویل داد برقعی منکر خمس بود ولی وقتی من به او خمس تحویل دادم او حتی به من رسید هم داد.»
حقایقی تازه از جریان برقعی قمی از زبان حسینی ورجانی و فریدونی

گروه دین و اندیشه ـ علی رحمانی: سید محمد‌تقی حسینی ورجانی متولد 1332 در ورجان قم پس از ورود به جرگه اهل علم در سال‌های دهه 1350 شمسی با جریان انحرافی برقعی قمی و مریدان وی مانند حیدرعلی قلمداران آشنا شد و پس از مدت‌ها همکاری فکری با این جریان درنهایت با عنایت اهل‌بیت (ع) از این جریان کناره گرفت و به فعالیت فکری بر ضد آن پرداخت.

به گزارش بولتن نیوز، وی در طول آشنایی خود با جریان برقعی قمی و شاگردان وی شاهد وقایع بسیاری ازجمله قرائت وصیت‌نامه برقعی در حضور دوستان وی بوده آشنایی با دانسته‌های ورجانی و همچنین استاد محمدرضا فریدونی که قریب به 50 سال مشغول فعالیت بر ضد هواداران برقعی بوده است از طریق مطالعه گفته‌های یکی از شاگردان مشترک این دو می‌تواند افشاگر حقایق بسیاری در مورد جریان موسوم به قرآنیان برای نسل جوان باشد.

در این زمینه گفتگویی با آقای سید مهدی موسوی از شاگردان مشترک محمدرضا فریدونی و حسینی ورجانی انجام داده‌ایم که توجه شما را به مشروح آن جلب می‌کنیم:

 

* خیلی ممنونم که به ما فرصت دادید تا در خدمتتان باشیم اگر سخنی برای شروع دارید بفرمایید؟

بسم‌الله الرحمن الرحیم الحمدالله رب‌العالمین و صل الله علی محمد و آله الطاهرین بنده هم عرض سلام، ادب و احترام دارم و از این که وقتتان را در اختیار بنده حقیر قرار دادید تشکر و قدردانی می‌کنم خداوند ان‌شاء‌الله توجهات ویژه حضرت ولی عصر (عج) را متوجه همه شیعیان کند و به ویژه به این جلسه علمی ما توجه داشته باشد.

 

* به عنوان سؤال اول و برای این که فتح بابی برای موضوع مورد نظر ما در حوزه تاریخ شفاهی باشد می ‌خواستم تاریخ آشنایی خود با جریان قرآنیان را بیان بفرمایید و شیوه آشنایی خود با این جریان را مطرح کنید؟

عرض به محضرتان همان‌طور که فرمودید این جریان که با تعابیر متعددی مانند قرآن بسندگان یا قرآنیان از آن نام برده می‌شود یکی از جریان‌های تجدید‌نظر‌طلب در باورهای شیعی است. ظهور این تفکر را ما در اوایل دوران قاجار می‌توانیم جست‌و‌جو کنیم؛ اما بروز و ظهور آن را در دوره مشروطه‌خواهی و بیان نظریات نواندیش در حوزه دین و سیاست می‌توان جست‌و‌جو کرد. ریشه رجوع صرف به قرآن را می‌توان ضعف دولت‌های اسلامی دانست. چون دولت‌های اسلامی در آن زمان هر کدام مستعمره یک کشور دیگر بودند برخی علمای نو‌اندیش عامل اصلی این سیه‌روزی و ضعف را عدم وحدت و اختلاف بین امت اسلامی می‌دانستند. به خاطر همین صاحبان این نوع نگاه بازگشت به قرآن را در دستور کار خود قرار دادند؛ بنابراین جریان فوق در ایران با این رویکرد گره خورده است؛ و افرادی مانند شیخ هادی نجم آبادی و یا برخی سید جمال الدین اسد آبادی را از حامیان اصلی قرآن بسندگی معرفی می‌کنند جالب است بدانید، همان‌طور که آقای رسول جعفریان در یکی از مقالات خود بیان کرده‌اند می‌توان این جریان را به سه نسل تقسیم کرد:

  • نسل اول این‌ها به دنبال بازگشت شکوه مسلمانان بودند و مؤلفه‌های اصلی این نسل را مقوله وحدت بین مسلمانان و دوری از اختلافات بر محور قرآن و همچنین مقاومت در برابر استعمار غربی تشکیل می‌دهد.
  • نسل دوم این جریان حرکت بازگشت به قرآن را در خرافه‌زدایی از دین و پالایش محتواهای خرافی از آن به وسیله آیات قرآن می‌دیدند؛ که شیخ اسدالله خرقانی و شریعت سنگلجی از مؤثرترین افراد این نسل هستند.
  • اما نسل سوم که بیشتر مواجهه ما و جوانان شیعه با این نسل است از یک حرکت وحدت‌گرا در نسل اول به یک جنبش انتقادی در درون تشیع تبدیل شد؛ و با شعار نه شیعه، نه سنی فقط بازگشت به قرآن سعی در ایجاد فضای تبلیغی بر ضد تشیع داشتند. همان‌طور که مستحضر هستید افرادی همچون سید ابوالفضل برقعی، حیدرعلی قلمداران، یوسف شعار و سید مصطفی حسینی طباطبایی از مهم‌ترین سرشاخه‌های این نسل هستند که با توجه به آثاری که در این قرن تولید کردند توانستند تبدیل به یک جریان شوند و با تبلیغ گسترده در دانشگاه‌ها و حوزه‌ها جامعه شیعه را با چالش شبهه‌گویی روبه‌رو کرده‌اند. آشنایی بنده با توجه به این تاریخچه‌ای که خدمتتان عرض کردم از طریق مرحوم حاج محمدرضای فریدونی بود که قریب به 50 سال با قرآن به مصاف این جریان نوپا رفته بودند. در همین راستا بنده با حضرت آقای حسینی ورجانی آشنا شدم که در سؤالات بعدی أن‌شاء‌الله خدمتتان عرض خواهم کرد.

* با توجه به این که با مرحوم حاج آقای فریدونی هم آشنا بودید بفرمایید در چه تاریخی با ایشان آشنا شدید و برخی از مطالبی که ایشان در خصوص بزرگان این جریان نقل می‌کردند را بیان بفرمایید؟

بنده از سال 1382 در خدمت ایشان بودم و مباحث توحید عبادی، نبوت، امامت و عالم برزخ و تمام مباحث مربوط به این جریان را در خدمت ایشان بودیم. حدود 10 الی 12 سال بنده توفیق آن را داشتم که در خدمت این استاد بزرگوار بودم.

* خود مرحوم فریدونی چگونه با این جریان آشنا شدند و چه اتفاقاتی برای ایشان افتاد؟

گویا مرحوم فریدونی تاجری بودند و در بازار حجره‌ای داشتند ولی اخوی ایشان اهل علم بودند. گویا در ماه مبارک رمضان عده‌ای در منزل ایشان مهمان بودند تا در مورد وجود آقا امام زمان (عج) با اخوی ایشان بحث کنند حضرت استاد در خاطره‌ای که از آن شب تعریف می‌کردند گفتند: «من وقتی داخل اتاق برای آن‌هایی که منکر وجود نازنین امام زمان (عج) بودند چای می‌بردم از ترس این که این‌ها سؤالی بکنند که من نتوانم پاسخ دهم از اتاق بیرون آمدم و شروع کردم به قدم زدن در حیات و آن‌جا پیش خود گفتم من چه طور شیعه‌ای هستم که از جایگاه علمی امام خود نمی‌توانم دفاع کنم؟» لذا ایشان کسب و کار و بازار را کنار می‌گذارند و به تحصیل معارف دین و علوم اهل‌بیت (ع) می‌پردازند. ایشان برای رصد کردن شبهات این جریان در جلسات این ها حاضر می‌شد و با آن ها بحث می‌کرد که بحث‌های ایشان حتی مناظراتی که با آقای برقعی داشتند مکتوب هست و ضبط شده.

* یعنی حتی با خود آقای برقعی هم مناظره داشتند؟

بله بله جالب است بدانید که حتی حضرت استاد قبض خمسی آورند و به ما نشان دادند و گفتند: «من خودم به عنوان یک ناشناس رفتم و به آقای برقعی خمس تحویل دادم و ایشان از من گرفت و قبض هم به من تحویل داد برقعی منکر خمس بود ولی وقتی من به او خمس تحویل دادم او حتی به من رسید هم داد.»

* مرحوم آقای فریدونی پیش چه کسانی شاگردی کرده بودند؟

ایشان اساتید بزرگواری داشتند مثل حضرت آیت الله العظمی سبحانی، پدر عیالشان و اخوی خودشان و بسیاری دیگر که الان اسامی همه را در خاطر ندارم در مورد مرتبه علمی ایشان فقط همین را عرض کنم که در مکاتبات علمی با مراجع تقلید ایشان مطالبی را می‌فرمودند و حضرات آیات هم جواب ایشان را می‌دادند و بزرگان علما زمانی که نامه های ایشان را می‌دیدند در مقام پاسخ بر می‌آمدند.

* یک مطلب یا شایعه ای که الان وجود دارد این است که برخی می‌گویند مرحوم فریدونی عضو انجمن حجتیه بودند این سخن درست یا نه؟

نه نه به هیچ عنوان.

* یعنی شما این سخن را تکذیب می‌کنید؟

در تمام دورانی که در خدمت ایشان بودم ایشان به هیچ عنوان اسمی از انجمن حجتیه نیاوردند؛ یعنی ایشان شخصیتی بودند که مخلصانه برای دین کار می‌کردند.

* ایشان از چه سالی در این زمینه فعالیت داشتند؟

بنده از سال 1382 در خدمتشان بودم. ایشان از سال‌های قبل برای مرکز شیعه‌شناسی در حوزه علمیه قم تدریس داشتند.

* به غیر از آقای برقعی با کسان دیگری از این جریان مناظره داشتند؟

عرض به محضرتان که با آقای مصطفی طباطبایی، یوسف شعار و برخی بزرگان این‌ها مناظره داشتند به هر حال موقعی که استاد شناخته شدند آن‌ها از حضور در مصاف با استاد خودداری می‌کردند. مناظرات برای زمانی بود که استاد به صورت ناشناس در جلسات این‌ها حضور داشتند.

* مرحوم فریدونی برای مبارزه با این جریان مسافرت هم می‌رفتند؟

بله برای مبارزه با این ها تبریز، سراب، جزایر قشم، بندر‌عباس گناوه و تمام مناطقی که این‌ها فعالیت داشتند بدون اخذ هیچ هزینه‌ای در قبال تیلیغ و با هزینه شخصی جهت مقابله با این جریان به سفر می‌رفتند و شاگرد تربیت می‌کردند.

* برویم سراغ جریان آشنایی حضرت عالی با مرحوم آقای حسینی ورجانی آشنایی ایشان با این جریان به چه صورت بود؟

عرضم به محضرتان، ما در راستای همین بحث تفکرات انتقادی این جریان نوظهور موقعی که خدمت استاد حسینی ورجانی رسیدیم ایشان جریان آشنایی خود با این‌ها را این‌طور تعریف کردند که گویا ایشان امام جمعه یکی از شهرستان‌های قم بودند و با آقای برقعی و شبهاتی که از طرف ایشان مطرح می‌شد مواجه می‌شوند. نکته‌ای که بسیار برای اهل علم در این‌جا مطرح است این است که ایشان می‌گفتند: «من وقتی شبهه را از آقای برقعی دریافت می‌کردم و به قم خدمت بزرگان می‌آمدم همه ناراحت می‌شدند که آقا این چه حرفی است که می‌زنید؟! شأن شما اجل است یک کسی نمی‌نشست با من شبهه را حل بکند ولی وقتی برمی‌گشتم پیش برقعی با روی باز مرا تحویل می‌گرفت و مطالب انحرافی خود را در ذهن من جا داده مرا شست‌و‌شوی مغزی می‌داد کم‌کم این رفت‌و‌آمد‌ها جواب گرفت و من در دام این‌ها افتادم» به هر حال دست یا نادرست ایشان در دام این جریان می‌افتند و 30 سال در سلک این آقایان بودند.

* یعنی خود برقعی را درک کرده بودند؟

بله آقای برقعی و آقای مصطفی طباطبایی حتی ایشان جریان خواندن وصیت‌نامه آقای برقعی را نقل می‌کند.

* به چه شکلی بوده این جریان وصیت‌نامه آقای برقعی؟

باید بگویم ایشان بعد از این مدت که به عنایت اهل‌بیت (ع) از این جریان کناره گرفتند برای ما تعریف می‌کردند که: «در اواخر عمر آقای برقعی من پیش ایشان می‌رفتم و دختر ایشان مشغول پرستاری از وی بود برقعی از من می‌خواست که روضه حضرت صدیقه‌الطاهره (س) را بخوانم من روضه می‌خواندم و ایشان با صدای بلند گریه می‌کرد. تا این که یک روز من و دوستان من جمله آقای طباطبایی را خواستند و بعد از حمد و سپاس پروردگار شهادت به حقانیت چهارده معصوم (ع) دادند. بعد آقای طباطبایی گفت: این قسمت را حذف کنید. خودش بر اعتقاد قلبی‌اش بود ولی در برابر حاضران یا به دلیل تقیه یا به هر حال مسائل دیگر گفت این را حذف کنید.» چون آقای طباطبایی ناراحت شد. آن‌جا وصیت‌نامه را خودشان گوش داده بودند به هر حال این جریان را آقای حسینی ورجانی خودشان برای ما تعریف کردند. با وجود این مطلب آنچه که هست کتب باطلی است که از آقای برقعی الان در فضای مجازی پخش است و به هر حال باید جواب این‌ها داده شود. به صرف این که من توبه کردم نمی‌دانم باید این‌ها جبران شود.

* آقای ورجانی با آقای حید‌علی قلمداران چه خاطراتی داشتند؟

من الان به شخصه چیزی از آقای قلمداران در خاطر ندارم اما یک نکته کلیدی که ایشان در این خصوص همواره گوشزد می‌کردند و به حال اهل علم مفید است این است که: کتبی که از این جریان در سایت‌هایی مانند کتابخانه عقیده، کلمه یا نور در حال پخش است همه این‌ها دستکاری شده است چون بعضی ایرادات این جریان به خود را حذف کرد‌ه‌اند و شبهات این‌ها بر ضد شیعه را تقویت نموده‌اند. خود من متن اصلی کتب این‌ها را در بنیاد جعفری دیده‌ام با کتب موجود در سایت‌ها متفاوت است و تنها کسی که نسخه‌های اصلی را به ما معرفی کرد آقای حسینی ورجانی بود که خودش در بین آن‌ها بود. اگر مطلبی به این‌ها می‌بستند ایشان کاملاً آشنا بود.

* ایشان توانستند کسی را از این جریان برگردانند؟

بله ایشان با سایتی که راه انداختند و جریانی که برای نقد آثار این‌ها به وجود آوردند توانستند عده بسیاری را از این جریان به دامان تشیع بازگردانند.

* آیا ایشان توسط پیروان این جریان تهدید هم شدند؟

نه آنچه از نظر هر دو استاد مهم بود این بود که ما به اشخاص کاری نداریم و باید جریان را نقد کنیم. به نظر من، مرحوم آقای فریدونی و مرحوم حسینی ورجانی به دنبال یافتن پاسخ علمی شبهات این جریان از درون خود قرآن بودند. اگر این موارد از خود قرآن پاسخ داده شود اعتبار روایات شیعه هم بالا می‌رود.

* در پایان سخن، خاطره یا توصیه‌ای برای نسل جوان ندارید؟

به عنوان شاگردی ناچیز در این عرصه که در خدمت این بزرگواران بودم باید بگویم الحمدالله زحمات این بزرگواران به ثمر نشسته و کتب زیادی در رد این جریان نوشته شده است. اخیراً خود بنده حقیر دو جلد کتاب در این خصوص نوشته‌ام آقای برقعی در دهه 1370 کتاب احادیث امام مهدی (عج) را می‌نویسد و در آن به امام زمان (عج) جسارات فراوانی می‌کند و بعد از نوشتن این کتاب از دنیا می‌رود. الحمدالله من در مورد این کتاب یک نقد علمی نوشتم و بنیاد فرهنگی امامت قرار است انشاء اله این کتاب را چاپ کند. سخن آخر این که در خصوص قرآن توسط شیعه کم کاری شده و ما نیاز داریم که طلاب و دانشجویان در این حوزه وارد شوند.

 

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین