کد خبر: ۸۱۸۱۹
تعداد نظرات: ۲ نظر
تاریخ انتشار:
گشتی در فروشگاه‌های شهر کتاب پایتخت

شهر کتاب؛ پاتوق سفارتخانه‌های اروپایی!

خط مشی موسسه شهر کتاب کاملا مبتنی بر رویکردهای سکولار و مروج فلسفه سرمایه داری لیبرال است. در آثاری که پیشنهاد شده، غیر از تقدیس و ترویج علوم انسانی غرب، رمان هایی با مضامین اروتیکال و زرد وجود دارد...

روزنامه کیهان در صفحه گزارش روز خود در دو بخش به موضوع فروشگاه های شهر کتاب پایتخت پرداخت که هر دو قسمت این گزارش را در زیر می خوانید.


خبرگزاری فارس: شهر کتاب؛ پاتوق سفارتخانه‌های اروپایی!


اگر بخواهید پاتوق حلقه های فکری سکولار را بشناسید، یکی از مراکز فعال آن را اکنون «شهر کتاب» می دانند؛ موسسه‌ای که برخی از چهره های سکولار مانند «علی میرزایی» (مدیر مسئول فصلنامه نگاه نو) جلسه رونمایی کتابش را در آنجا برگزار می کند و یا مترجمان سکولار نظیر «عزت الله فولادوند» در جلسات آن حضور پیدا می کنند و وقتی در اینترنت جست وجو می کنید تا آخرین فعالیت های ترجمه کتاب های تجدیدنظرطلب یا آثار علوم انسانی سکولار را ببینید، به همایش های «شهر کتاب» برمی خورید.

همیشه اخبار مختلفی از «شهر کتاب» و خصوصا مراسم رونمایی کتاب هایش به گوش رسیده است و قضاوت های متفاوتی درباره عملکرد این مجموعه عظیم فرهنگی که شعب مختلف در تهران و شهرستان ها دارد، وجود داشته است.

از این رو، سرویس گزارش «روزنامه کیهان» بر آن شد تا ضمن بازخوانی کوتاه تاریخچه شکل گیری «شهر کتاب» به عملکرد آن خصوصا طی 8 سال گذشته بپردازد تا وقتی یک جوان وارد «شهر کتاب نیاوران» می شود و همراه صدای موسیقی های مدرن غربی، قفسه های کتاب را دوره می کند، بداند که چه سیاستی بر این مجموعه حاکم است؛ هر چند چهره هایی مانند «مهدی فیروزان» (مدیرعامل شهر کتاب) کوشش کرده اند تا نزد مخاطبان چهره ای غیرسیاسی از مجموعه متبوع خود ترسیم کنند، اما چینش خاص محصولات فرهنگی از کتب احمد شاملو و سیمین بهبهانی تا عزت الله فولادوند و حتی آثار نویسندگان معاند سکولار مانند نیکی. آر کدی و... سبب می شود که ادعای مدیران شهر کتاب مبنی بر رویکرد غیرسیاسی، محل تردید جدی قرار بگیرد. برای بازنمایی ابعاد پیدا و پنهان این موسسه گزارش ذیل تقدیم مخاطبان می شود:

چه بخواهیم و چه نخواهیم سرانه مطالعه در ایران چندان دلچسب نیست.

بالا بودن سرانه مطالعه در هر کشوری مبین توجه آن ملت به فرهنگ کتابخوانی و اهمیت به جایگاه علم و پژوهش است.

اما با توجه به دغدغه ارتقای جایگاه علمی ایران هنوز این رقم نتوانسته خود را با معیارهای مورد نظر تطبیق دهد.

این که چطور کمر منحنی سرانه مطالعه را راست کنیم تا قد و قواره ای بلندتر پیدا کند تا سرمان را بالا بگیریم، ابزار و روش خودش را دارد که گویا شهر کتابی ها برایش حسابی تدارک دیده اند: یک انتقاد، یک جوابیه!

اهالی فرهنگ که در طبقات فوقانی فروشگاه مرکزی شهر کتاب تقاطع خیابان های به نام خورده دکتر شریعتی و شهید مطهری نشسته و در مکانی امن و آرام مدعی اند هیچ وابستگی ای به مکان و زمان و فردی ندارند و مطالعه هر کتابی! نیاز هر انسانی است؛ به محض تماس برای مصاحبه، با اشتیاق پذیرای مان می شوند تا فارغ از زحمت پاسخ گویی منطقی و قانونی به رسانه ای که نقدشان کرده، جوابی که روی دل شان سنگینی می کند را به ما بدهند!

گویا به مذاق شهر کتابی ها خوش نیامده که همکاران مان در دیگر رسانه ها در موردشان این طور بنویسند که نمی دانم «شهر کتاب» را باید «شهر فرهنگ» بخوانم، یا یکی هم به خاطر «یونیسف»، «شهر فرنگ»، اما بزرگان این شهر خوش خط و خال و شیک و تر و تمیز، هر چه گفت وگو کرده اند و هر آنچه داعیه شان بوده، جز این نبوده که اولا استقلال دارند و ثانیا کاری به کار سیاست ندارند.

گویا می خواهند تریبونی جور کنند.

حسین قدیانی روزنامه نگار می گوید: چرا هیچ کدام شان دوست ندارند از ارتباط کاری شان با شهرداری بگویند. چرا مدیران شهر کتابی نمی خواهند قبول کنند وقتی شهردار تهران از قول مساعد برای پیوستن بوستان پشت ساختمان شهر کتاب مرکزی به این فروشگاه خبر داد و اخبارش در رسانه ها پخش شد خب همه می فهمند و نمی شود این وابستگی را انکار کرد. آنها همه چیز را انکار می کنند.

قدیانی با طرح این سؤال می پرسد که چرا کتاب های بشیریه و سروش به تعداد بالا در فروشگاه ها هست اما کتاب های شخصیت هایی نظیر جوادی املی ، موسی نجفی و مصباح یزدی ها نه؟

اما به راستی چرا مسئولان فروش در شهر کتاب های سطح شهر هم دل خوشی از چنین اقراری ندارند.

این پاسخی است که متولیان این شهر پر از کتاب باید جوابش را بدهند.

اتفاقی خوش یمن، اما!

ماجرا از وقتی شروع شد که عده ای به حساب اطاعت از فرامین رهبر فرزانه انقلاب تصمیم گرفتند دست به کاری بزنند؛ البته اقدامی فرهنگی مثل تأسیس فروشگاه های زنجیره ای شهر کتاب که نعمتش این روزها از مرز پایتخت هم فراتر رفته و بعضی از شهرهای دیگر را درگیر کرده است.

نمایشگاه کتاب، سال 1384

«مسیر بازدید رهبر انقلاب از کتاب های نمایشگاه به سالن کتاب های خارجی رسید اما ایشان تمایلی به بازدید نداشتند و ترجیح دادند با این جمله که چقدر خوب بود ما هم می توانستیم افکارمان را در قالب کتاب با روش های جذابی ارائه کنیم، به متولیان امر تأکید کنند فکرهایشان را باید روی هم بریزند و راه چاره ای برای صدور بیشتر ارزش ها پیدا کنند.این شد که یکباره تحولی نو در عرضه کتاب رخ داد».

اینها را مسئول شهر کتابی می گویند.

موسسه ای به ادعای مدیران آن عام المنفعه و غیرانتفاعی در سال 85 به ثبت رسید و آقایان دعایی و دکتر اژه ای و دکتر نجفی با مدیریت اجرایی مهندس انوار شهر کتاب را راه اندازی کردند و بعدها دو نفر دیگر هم به جمعشان افزودند.

مهندس فیروزان هم مدیرعامل شد و تا به حال هشت سال توانسته دوام بیاورد و مدیریت کند. محصول تلاش ها به 34 شعبه در تهران و 10 شعبه در شهرستان ها خلاصه شده که آمل، بابل، ساری، ساوه، رشت، گرگان، بندرعباس و ارومیه و البرز و شهرری جزء این دسته اند و در ظاهر باز هم سر شهرستانی ها کلاه رفت و امکانات کمتری نصیب شان شد.

مخاطبان شهر کتابی چه می گویند؟

حسین الله وردی دانشجوی رشته روانشناسی است و در فروشگاه شهر کتاب نیاوران او را می بینیم.

دل پردردی از شهر کتاب دارد و با اینکه اظهار می دارد نتوانسته به دیگر فروشگاه های وابسته سری بزند اما همین شهر کتاب برایش کفایت می کند که قیدش را برای همیشه بزند و برای تهیه کتاب به خیابان انقلاب برود.

الله وردی در این باره می گوید: اگرچه با احداث شهر کتاب عرضه کتاب از انحصار محدوده کتاب فروشی های حوالی میدان انقلاب و فروشگاه های روبه روی دانشگاه تهران فراتر رفته اما نوع کتاب هایی که در این فروشگاه ها عرضه می شود، جالب توجه است.

وی ادامه می دهد: غرفه های معدودی از کتاب های مذهبی محدود به چند جلد از تفسیر قرآن و کتاب هایی در باب امام زمان(عج)، روضه، کرامت های امام حسین(ع) و تاریخ پیامبر اسلام(ص) و عصر غیبت دیده می شود. ضمن اینکه همه کتاب ها سطحی است و به درد دانشجویان نمی خورد. به صحبت های این جوان دانشجو باید این نکته را هم اضافه کرد که هر چقدر چشم کار می کند می توانیم در قفسه های رمان خارجی آثار گابریل گارسیا مارکز و پائولوکوئیلو و در پیشخوان فروشگاه اشعار بهبهانی و گلشیری و بعضا فراریان پس از غائله انتخابات نهم ریاست جمهوری را ببینیم.از عبدالکریم سروش گرفته تاحسین بشیریه و هر فردی که شما بخواهید.

گشت و گذار در فروشگاه های شهر کتاب برداشت مستندتری به دست تان می دهد که ما جورش را کشیده ایم.

شهر کتاب پایانه غرب تهران

برخلاف بزرگی فروشگاه ویترین کوچکی دارد. از سمت چپ که وارد می شوی انواع و اقسام لوازم التحریر و دفترچه های شکیل و مدادهای شیک و البته چینی که جای مدادهای گلی مدرسه مان را گرفته با پاکن هایی که شکل و قیافه شان جذاب تر از آنهایی است که آن وقت ها آنقدر به محض استفاده سیاه می شد و برای تمیز شدنش دیوار و موکت های خانه را نشانه می رفتیم و اگر هم در کلاس مان بودیم روی نیمکت می کشیدیم تا دوباره تمیز شود.

فروشگاه خیلی بزرگ است و تناسب جالبی میان وسعت فروشگاه و میزان کتاب ها به نظر نمی رسد. اما لوازم التحریرها حسابی از خجالت فروشگاه درآمده اند و بالای مجلس، جای خوبی دارند.

سمت راست فروشگاه بعد از میز متصدی صندوق قفسه کتاب ها با عناوین محدودی خودنمایی می کند؛ روانشناسی عام، فلسفه، رمان ایرانی، رمان خارجی، آموزشی، کودکان.

- می تونم کمک تون کنم؟

- چه کتاب هایی بیشترین مخاطبین را دارن؟

- بیشتر رمان های ایرانی و خارجی هستن.

- برای همین پائولوکوئیلو و گارسیا مارکز اینجا فراوانه؟

- رمان های ایرانی کم مشتری نداره البته رمان هایی که سطحی هستند اینجا بیشترین فروش را دارند. البته دو قفسه جدید کتاب های حقوقی هم قرار است که اضافه کنیم.

محمدی یکی از فروشندگان شهر کتاب پایانه غرب تهران است که مانند دیگر همکارانش سعی می کند کمکی کرده باشد و پس از مکالمه کوتاه اجازه می دهد به سراغ کتاب ها بروم و لیست کوتاهی تهیه کنم. تغذیه درمانی و ماسک صورت و کمک های اولیه و یوگا و آیین و روش دوست یابی و سخنرانی و... این قبیل کتاب های به قول معروف قطع جیبی هم که امروز در دکان هر عطاری پیدا می شود، داخل قفسه ها نیست بلکه روی میزهای بزرگی سد راهتان است تا اگر چشم هایتان را هم ببندید پای تان به میز گیر کند و مجبور باشید برای بلند شدن از روی زمین چنگی به میز بزنید و ناگهان کتاب موردنظر را در دست تان احساس کنید.

اشعار برخی شعرای دیگر هم روی میزها چیده شده اند.

میدان آزادی- شهر کتاب المهدی

هرچند مدتی است این فروشگاه تعطیل شده اما حضور آثاری از اشعار... عطایی و کتاب های سروش و جلایی پور و بشیریه در ویترین این فروشگاه حکایت دیگری از عرضه کتاب های خاص بود.

گویا شهر کتاب به دنیا آمد تا مخاطبان مجبور به انتخاب کتاب هایی باشند که برای شان لقمه های فرهنگی گرفته اند! آنها مجبورند اشعاری را بخوانند که به نظر عده ای مجاز است اما در پس پرده مجوز نشر، اشعار ناخوانده دیگری هم دارند.

شاید اشاره به یکی از صحبت های سیمین بهبهانی در تأکید این گفته مؤثرتر باشد:

«من بسیار خرسند شدم و اعتماد به خود پیدا کردم و اعتماد به نفسم بیشتر شد! به جهت اینکه آقای اوباما نماینده ملت بزرگ، با تمدن و تحصیل کرده آمریکاست، وقتی نماینده این کشور از شعر من خوشش بیاید و آن را بخواند و به آن اهمیت بدهد من خیلی خوشحال می شوم و فکر می کنم که باید از او سپاسگزار باشیم!»

بهبهانی وقتی این سخنان را به زبان راند که باراک اوباما، رئیس جمهوری آمریکا در پیام نوروزی خود خطاب به مردم ایران در سخنانی خطاب به اندک حامیان و ایادی داخلی شان گفت: حکومت ایران نخواهد توانست با ایجاد رعب و سرکوب مخالفان، آینده را شکل دهد. هرچند ممکن است زمانه تیره و تار به نظر برسد اما من با شما خواهم بود!

اوباما در بخش پایانی پیامش ترجمه انگلیسی شعر سیمین بهبهانی را خواند.

جای این است بپرسیم چرا کتب چنین نویسندگانی که مورد الطاف دشمنان قرار می گیرد به راحتی و در تیراژ وسیع جزء کتاب هایی قرار می گیرد که مردم در فروشگاه های شهر کتاب می توانند تهیه کنند؟

تقاطع شریعتی و مطهری- شهر کتاب مرکزی

«از پشت دیوارهای خاطره» بیژن ترقی در ویترین شهر کتاب مرکزی خودنمایی می کند. در کنار «بیگانه» و «سوء تفاهم» آلبرکامو، «در باب شهریار» ماکیاولی و کتاب خاطرات ترقی دیگر خیلی حرف دارد.

عبدالکریم سروش، حسین بشیریه و هوشنگ گلشیری قفسه های زیادی را در شهر کتاب مرکزی اشغال کرده اند به اضافه انواع کتاب های گارسیا مارکز، احمد شاملو تا افراد دیگری از این دست.

- خانم ببخشید این کتاب ها مجوز دارند؟

- بله کتاب های بدون مجوز نمی آوریم.

خانم سعیدزاده که یکی از فروشندگان کتاب اینجاست، می گوید: کتاب ها را بر حسب نیاز مخاطبان می آوریم. سفارش می دهند و اگر نداشتیم برای شان تهیه می کنیم. بیعانه بدهید هر کتابی خواستید می آوریم.

- اما نویسنده بعضی از این کتاب ها که خط فکری شان خیلی ایراد داره.

- مگه می شه کتاب مشکل داشته باشه؟ اگر سؤال دارین می تونید از مدیریت بپرسید. من اینجا فقط فروشنده ام.

مدیریت در دفتر مرکزی هستند

- الو، دفتر مرکزی شهر کتاب؟

- بله، با چه کسی کار دارید؟

- از دفتر روزنامه تماس می گیرم برای مصاحبه با مدیر مربوطه.

- گوشی. امتداد دیالوگ را آقای مدیر به دست گرفت و فوراً برای همان روز قرار مصاحبه گذاشت.

قابل پیش بینی بود. وقتی برای هر مصاحبه ای باید حداقل یک هفته ای منتظر بمانی چطور شهر کتابی ها این قدر زود، دیر شدن را درک می کنند.

«درمورد ما نوشته اند که فروشگاه های ما کتاب نورالدین پسر ایران را ندارند. اگر هدف شان تبلیغ این کتاب بوده راه حل های دیگری هم هست!»

سیدمحمدرضا امام پور مدیر مالی و اداری شهر کتاب این را می گوید و فاکتورها را یک به یک روی میز می چیند و ادامه می دهد: ببینید همه این ها فاکتورهایی است که ما پنجم فروردین ماه از سوره مهر کتاب نورالدین پسر ایران را خریداری کردیم تا در فروشگاه هایمان عرضه کنیم. بعد از عید هم فروشگاه ها هنوز کتابی نیاورده اند که ما را در رسانه ها نقد کنند که چرا کتاب های نورالدین پسر ایران که خاطرات یک جانباز است را نداریم اما کتاب های بشیریه و سروش را داریم؟

وقتی از او راجع به حضور کتاب افرادی خاص مثل معاندان نظام می پرسیم می گوید: ازنظر ما در درجه اول کتاب هایی که دارای مجوز هستند عرضه می شوند و ما به عنوان پدر و مرجع هستیم.

وی در پاسخ به این سؤال که چرا کتاب هایی از معاندان نظام در شهر کتاب عرضه می شود، می گوید: ما اعتقاد داریم همه کتاب ها باید ارائه شوند تا اگر پاسخ یا نقدی وارد است، طرح شده و پاسخ آن داده شود! هیچ کتابی گزینش نمی شود به این معنی که کتاب خاصی به خاطر گرایش خاصی نباید اینجا باشد، بلکه عکس آن صادق است. اگر بعضی از کتاب ها نباید مجوز بگیرند ما مرجع و مقصر نیستیم.

تردد زیاد به فروشگاه حکایت عجیبی از دنیای بی رمق کتاب خوانی است، که در بوق و کرنا کرده اند. اینجا دنیای دیگری نیست. کودکانی که به دنبال کتاب های کمک آموزشی اند و دختران جوان رمان های خارجی را تعقیب می کنند و قفسه شعر هم پاسخگوی جمعیت های دو نفری جوان تر است.

قفسه روانشناسی عام هم پرمشتری است و انگار پولدار شدن و اعتماد به نفس یافتن و درمان سرپایی که از ق بل این کتاب های با قد و قواره ریز حاصل می شود به کار خیلی ها خواهد آمد.

کتاب های روانشناسی عام را روی میزهای دم دست مشتریان هم می توانیم ببینیم و متراژ زیادی از همه شهر کتابی ها را اشغال کرده اند. کتاب هایی با راه و روشهای غربی که توصیه های زیادی برای همه مشکلات زندگی دارند، اما قفسه کتب با محتوای غنی تر جایی در این فروشگاه ها ندارند!

در گزارش نخست به این نکته اشاره کردیم که فروشگاه های تحت عنوان شهر کتاب علی رغم آن چه تصور می شود شکل و شمایل دیگری دارد و با فلسفه اصلی اش که مدیران آن ادعا می کنند به کلی فاصله گرفته است.

شاهدش وفور کتاب های خاص از افراد روشنفکر خارج نشین ترک وطن کرده با محتوایی مملو از نسخه های پیچیده شده برای تغییر و براندازی و غیره.

کتاب هایی که شاید به سختی بتوان در کتاب فروشی ها یافت اینجا پیدا می شود و اگر هم به تورمان نخورد، غمی نداریم چون با بیعانه مختصری می توان آن را از بعضی شهر کتاب ها به دست آورد.

واقعیت های تلخ

درباره شهر کتاب به سراغ پیام فضلی نژاد، عضو دفتر پژوهش های موسسه کیهان رفتیم که پیش از این پژوهش هایی را درباره نهادهای فرهنگی مانند «خانه هنرمندان ایران» منتشر کرده است. از وی درباره یکی از مهم ترین کارکردهای اجتماعی «شهر کتاب» یعنی معرفی آثار و پیشنهاد کتاب پرسیدیم و اینکه سیاست تغذیه مطالعاتی شهر کتاب با بیش از 05 شعبه در کشور چه سمت و سویی دارد؟

فضلی نژاد در پاسخ به این سؤال می گوید: «خط مشی موسسه شهر کتاب کاملا مبتنی بر رویکردهای سکولار و مروج فلسفه سرمایه داری لیبرال است. درباره همین سؤال، شما نگاه کنید که چه کسانی لیست پیشنهاد کتابخوانی نوروزی را برای شهر کتاب تهیه کرده اند؛ لیستی که در سایت رسمی شهر کتاب منتشر شده است تا مردمی که مشتری این موسسه محسوب می شوند، در ایام فراغت نوروزی، کتاب های پیشنهادی شهر کتاب را بخوانند. مجتبی پورمحسن (نویسنده و روزنامه نگار فعال رادیو زمانه که وابستگی آن به سرویس اطلاعات و امنیت هلند آشکار است) در کنار علی اصغر سیدآبادی (دبیر سرویس فرهنگی روزنامه های زنجیره ای عصر اصلاحات و عضو ارشد حزب مشارکت) به همراه هومن پناهنده (نویسنده نشریات سکولار و عضو حلقه کیان) و مهشید نونهالی (رفیق رامین جهانبگلو و مرتبط با سفارتخانه های خارجی) و رضا شکرالهی (نویسنده چپ کرده ای که با پوزش از همه خوانندگان باید بگویم ایشان بچه های انقلاب را «عرزشی» می داند!) و... لیست «پیشنهاد کتابخوانی برای نوروز» شهر کتاب را تدوین کرده اند. وقت نیست تا من بگویم در آثاری که پیشنهاد شده، غیر از تقدیس و ترویج علوم انسانی غرب، رمان هایی با مضامین اروتیکال و زرد وجود دارد و وجه غالب آثار پیشنهادی این چهره ها نیز، برآیندی جز ترویج انگاره ها و ایده های غیردینی ندارد.»

از این پژوهشگر پرسیدیم که آیا این نمی تواند یک «خطا» باشد؛ مانند خطاهایی که طبیعتا در یک موسسه بزرگ ممکن است از سر غفلت اتفاق بیفتد. فضلی نژاد می گوید: «اگر به ریشه های تاریخی تاسیس شهر کتاب برگردیم، می بینیم که این یک «خطا» نیست، بلکه به تعبیر آقای حسین شریعتمداری یک «خط» است. شهر کتاب سال 4137 با حمایت سیدمحمد خاتمی که آن هنگام مشاور آقای هاشمی و رئیس سازمان اسناد و کتابخانه ملی بود، تاسیس شد. چهره هایی مانند «فخرالدین انوار» (عضو هیات امناء) و سیدمحمد بهشتی که اساسا از بانیان مافیای سرمایه داری در سینما و از حامیان لیبرالیسم فرهنگی بودند یا صادق خرازی (مشاور خاتمی و همراه سفرهای خارجی او) در راه اندازی و پیشبرد شهر کتاب مشارکت فعال داشتند. از سوی دیگر، در حال حاضر که 61 سال از عمر این مجموعه می گذرد، می بینید مثلا روز 91مرداد 9138 جلسه ای با حضور وزرا و مقامات اصلاح طلب دولت های سازندگی و اصلاحات در ساختمان شهر کتاب مرکزی برگزار می شود. در همین جلسه مهدی فیروزان (مدیرعامل شهر کتاب)، حسین محلوجی، علی میرزایی، سیدمحمد بهشتی و چند مترجم سکولار سرشناس حضور داشتند و موضوع جلسه هم تجلیل و معرفی کتابی بود از علی میرزایی (از کارگزاران هاشمی و خاتمی و مدیر مجله نگاه نو) که ماهیتا کتابش منطبق بر آرای فیلسوفان یهودی سکولار مانند س رآیزایا برلین شکل گرفته است. پس با یک ریشه عمیق که تولدش به 2 سال پایانی دولت سازندگی توسط کارگزاران همان دولت می رسد، روبه رو هستیم. بنابراین هم برخی از اعضای هیئت امنای شهر کتاب و هم برخی از سیاستگذاران آن در زمره کارگزاران دولت های سازندگی و اصلاحات بودند و گرایش های تکنوکراتیک و سرمایه داری شان را نیز بعضا پنهان نمی کردند و چهره های سرشناس حلقه کیان مانند مصطفی ملکیان و سروش دباغ که از فعالان فتنه سبز هستند، در برنامه های شهر کتاب حضوری فعال دارند، اما اینجا فرصت تبارشناسی نیست. این ریشه اکنون درختی فاسد است که اصلی ترین پاتوق فرهنگی سفارتخانه های اروپایی و آمریکایی هم به شمار می رود.»

عضو دفتر پژوهش های موسسه کیهان با اشاره به اینکه ماهیت و خروجی شهر کتاب، محصول تفکری است که از دل آن نهادهایی امثال «خانه هنرمندان» برای پیشبرد یک «جنگ استراتژیک نرم» در آمد، ادامه می دهد: «رویکرد استراتژیک شهر کتاب، همان رویکردی است که دیپلماسی فرهنگی آمریکا در ایران دنبال می کند؛ یعنی گسترش آثاری که در اروپای شرقی سبب فروپاشی ایدئولوژیک و سقوط سیاسی آن کشورها شد. برای همین است که می بینید اولا سفرای کشورهای لهستان، چک، کرواسی که مولد ادبیات اعتراضی برای کودتاهای مخملی هستند، در شهر کتاب حاضر می شوند و سخنرانی می کنند. در آذر 9138 شهر کتاب برای درگذشت مارک اسموژینسکی (رابط رامین جهانبگلو با نهادهای امنیتی لهستان و ایران شناس) بزرگداشت گرفت و دقیقا یک سال پس از آن در آذر 0139 سفیر لهستان برای سخنرانی به شهر کتاب می رود. در همین میان کنفرانس «ایران شناسی» در دانشگاه شهر کراکف لهستان روز 41 تیر 0139 برگزار شد و از فعالان شهر کتاب دعوت شد و 2 ماه بعد در 12 شهریور گزارشگر شهر کتاب، گزارش سفرش به 3 پایتخت فرهنگی لهستان را منتشر می کند! این ها نمونه های کوچکی از تعامل شهر کتاب با کشورهای اروپای شرقی است. می دانید که از سال 4138 رسما سیاست کاخ سفید «پروژه لهستانیزه کردن ایران» با تمرکز بر «دیپلماسی فرهنگی» بود. این پروژه های امنیتی حتما خروجی هایی دارد و اگر بخواهیم سرنخ ها را بشناسیم باید براساس یک مدل، تعاملات شهر کتاب با سفارتخانه های خارجی را بررسی کنیم. شگفت این است که آقای علی عبداللهی روز 52 اردیبهشت 0139 می گوید که «چون نویسندگان اروپای شرقی به فرهنگ ما نزدیک ترند» بهتر است شهر کتاب سبک نویسندگی اروپای شرقی را رواج دهد؛ همین آقا در جلساتی مانند جلسه حضور سفیر اتریش (82 مهر 09) در شهر کتاب حضور فعال دارد. نتیجه ترویج سبک نویسندگی اروپای شرقی که از اهداف و کارگزاران آن 5شنبه گذشته در مقاله «ارتش سری در ادبیات داستانی ایران» نوشته ام، می شود همایش شهر کتاب به نام «استالین خوب» که روز 6 تیر 9138 در حول و حوش سالگرد فتنه با حضور نویسنده روسی آن برگزار شد که پیشنهاد می کنم به متن این جلسه رجوع شود تا ماهیت این جلسات بیشتر شکافته شود؛ نه فقط رسانه ها به انعکاس محض آن اکتفا کنند، بلکه وارد حوزه مقایسه تطبیقی برای تحلیل و تبیین بشود تا بفهمیم که چه اتفاقی می افتد که شهر کتاب در اولین و دومین سالگرد فتنه سبز، از «مصطفی ملکیان» (که علنا در تجمعات غیرقانونی سبزها و برای نمونه در تجمع مقابل مسجد قبا در حمایت از میرحسین موسوی حضور داشت) دعوت می کند؛ یا در حوالی همین ایام میزبان «سروش دباغ» (پسر سروش که اکنون به لندن گریخته)و... است.

سخنان این پژوهشگر یادآور ماجرایی بود که سال 6138 در یک نهاد فرهنگی دیگر به نام «خانه هنرمندان ایران» با مدیریت «بهروز غریب پور» اتفاق افتاد و روزنامه کیهان گزارش ها و مقالات متنوعی درباره عملکرد آن چاپ کرد، اما فضلی نژاد معتقد است که عملکرد سیاسی خانه هنرمندان بسیار کوچک تر از آن اتفاقی است که در شهر کتاب روی داده است. وی ادامه می دهد: «درخانه هنرمندان، روشنفکران سکولاری مانند رامین جهانبگلو و کیان تاجبخش حضور داشتند که گرایش های دین ستیزانه خود را اغلب پنهان نمی کردند، اما در شهر کتاب اغلب چهره هایی از طیف موسوم به روشنفکران دینی حضور دارند که عملکردشان گویای یک «نفاق» است. مثلا در خانه هنرمندان، «صادق هدایت» یک الگوی ادبی معرفی می شد چون یک نویسنده سکولار اسلام ستیز است و این را هم نمی خواهد کتمان کند، اما همین چند روز پیش در 72 فروردین، دکتر محمد صنعتی در سایت شهر کتاب می گوید «صادق هدایت مذهب ستیز نبود.» این یک رویکرد محاسبه شده و پیچیده است. یک هدفش این است که مخاطب مذهبی اما بدون شناخت لازم از ادبیات لیبرالی را از رهگذر قلب و جعل واقعیت هایی مثل اسلام ستیزی هدایت، جذب کنند.»

رکود بازار کتاب یا...؟

گذشته از محتوا کمی هم به وضعیت مالی و فروش کتاب در فروشگاه های شهر کتاب بپردازیم؛ آن هم در این بازار کساد سرانه پایین مطالعه و گرانی کتاب و غیره.

باب شدن خبر کسادی بازار کتاب اما ازدحام مخاطبان کتاب سبب شد راجع به میزان درآمد شهر کتاب بپرسیم.

علی سراجی پور، مدیر شعبه ترمینال غرب شهر کتاب می گوید: «بعضی از اصناف مثل صنف طلافروشان و بازرگانان درآمد خوبی دارند اما صنف کتاب این طور نیست.»

وی ادامه می دهد: «کتاب عزیزتر و شأن آن بالاتر از آن است که بخواهیم با معیار پول بررسی اش کنیم اما در کل وضعیت خوبی نیست و طی 51 سالی که در این کار فعالیت می کنم اگر در صنف دیگری بودم قطعاً نتایج بهتری داشت.»

وی البته به این نکته هم اشاره دارد که مشکل ایران در بخش کتاب مشکل ارایه و عرضه بوده که شهر کتاب توانسته این مشکل را حل کند و دسترسی محلی به کتاب را آسان کند به ویژه اینکه مشتریان ما شهرستانی ها هستند و اینجا کتاب را دیده و می خرند.

سرپرست فروش یکی دیگر از شهر کتاب هایی که حسابی مشتری دارد و فروشنده ها وقت سر خاراندن هم ندارند، معتقد است: «ناشری که مدیریت این فروشگاه را به عهده دارد آن قدر از این فروشگاه درآمد کسب کرده که توانسته سه باب مغازه بزرگ در مکان های مناسب تهران بخرد.»

وی که مایل به معرفی خود نیست، شرط موفقیت شهر کتاب را شناختن چم و خم کار، تهیه کتاب از ناشران اصلی با درصد پایین و بدون حضور واسطه ها می داند و می گوید: «مدیر اینجا کتاب هایی را بیشتر عرضه می کند که سود بیشتری هم کسب کند و درصد خوبی نصیبش شود. اگر این طور کار کنند حتماً شهر کتاب محل پردرآمدی خواهد بود.»

وی در حالی این جملات را به زبان می راند که در قفسه کتاب ها می توان انواع و اقسام کتاب های نویسندگانی پناه گرفته در آن سوی مرزها را دید.

ازدحام برای هیچ!

فلکه دوم صادقیه- شهر کتاب گلدیس

فریاد بی وقفه مزدک میرزایی وقتی که قرار است بازی های جام باشگاه های آسیا را گزارش کند و فروشندگان کتاب هم غرق در تلویزیون پاس های گل را بشمارند و همان زمان قرار باشد با آن همه سر و صدا کتاب های دور و برت را ورانداز کنی، دیگر یادت می رود کتاب با سکوت و آرامش هم خانواده است.

میدان پونک- شهر کتاب بوستان

صبح روز سه شنبه: مدیر فروشگاه به علت انبارگردانی حاضر به مصاحبه نیست.

بعدازظهر پنج شنبه: راجع به محتوای کتاب برخی نویسندگان مخالف با نظام جمهوری اسلامی و گلایه برخی مشتریان به سراغ مدیر شهر کتاب بوستان می رویم.

آقای مدنی که خود را سرپرست فروش معرفی می کند، می گوید: بازرسان محسوس و نامحسوس از سوی دفتر اصلی شهر کتاب گاهی به اینجا سر می زنند و گاهی هم کتاب هایی سفارش می شود که حتماً تهیه کنیم اما یادم نمی آید مانع از عرضه کتابی شده باشند یا اینکه بگویند آن را نیاوریم.

البته وی اضافه می کند: «اگر کتابی را نداریم حتماً به خاطر تمام شدن چاپ آن در بازار کتاب است. راستی همین دو سه روز پیش اعلام کردند کتاب «نورالدین پسر ایران» را تهیه و عرضه کنید! اما تمام شده و باید منتظر چاپ بعدی باشیم.»

خانم ابراهیمی که فروشنده است، می گوید: «بیشترین مشکل ما این است که کتابی از سوی صدا و سیما تبلیغ می شود و مخاطبان همان را می خواهند اما چون در بازار نیست باید بگوییم منتظر چاپ بعدی باشند.»

روانشناسی غرب غوغا کرده!

وقتی از فروشندگان شهر کتاب راجع به کتاب های پرمخاطب می پرسیم، به روانشناسی عام اشاره دارند از نویسندگانی مثل «دیل کارنگی» تا همه نویسندگان خارجی دیگر که نسخه های روانشناسی غربی برای جهان می پیچند، می گویند.

دکتر محمدرضا معینی مشاور و کارشناس مسائل روانشناسی هم معتقد است که افراد هر کشوری باید در وهله نخست، کتب روانشناسی بومی و نوشته شده توسط روانشناسان کشور خود را مطالعه کنند و اصول سفارش شده در این کتب را به کار ببرند.

معینی در توضیح بیشتر می گوید: «ما یک غذای جسم داریم و یک غذای روح. همان طور که غذاهای هر کشوری متناسب با شرایط آب و هوایی و ذائقه مردم آن کشور به وجود آمده، پخته شده و خورده می شود، کتب روانشناسی هر کشوری نیز باید متناسب با فرهنگ، هنجارها، ارزش ها و ذائقه فکری مردم آن منطقه جغرافیایی تهیه شود چرا که روانشناسی غذای روح و روان است.»

گفته می شود یکی از عوارض اعتیاد به کتب روانشناسی غربی، مادیگرا شدن ذهن یا در اصطلاح «ماتریالیست» شدن است. افرادی که به این کتاب ها عادت می کنند، دچار نوعی خلاء در فکر، ذهن و روان خود می شوند.در حالی که کتاب های روانشناسی غربی در شهر کتاب به وفور دیده می شود.

دکتر معینی تصریح می کند: «حتی اگر در کتب روانشناسی غربی، رگه هایی از معنویت هم دیده شود، این معنویت به علت ریشه داشتن در تفکرات شبه عرفانی و اندیشه های کاذب معنوی، مادیگراست!»

مصطفی تبریزی عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی هم عقیده دارد: «کتاب های روان شناسی باید از سوی یک مرجع معتبر به خانواده ها توصیه شوند زیرا مثلا یک کتاب تربیت کودک که برای خانواده معمولی مناسب است اما برای یک خانواده وسواسی مخرب است و موجب می شود آن ها به فرزندشان فشار بیاورند.»

وی ادامه می دهد: «باید تشکیلاتی که کتاب های مناسب روان شناسی را برای موارد مختلف توصیه می کند مشخص شود و خانواده ها برای استفاده از کتاب های موجود از مشاور کمک بگیرند. یک پروسه اجتماعی در کار است که صاحبان نظریه روان شناسی با هم اختلاف دارند، یعنی دیدگاه آن ها با هم فرق می کند. اگر بر سر کتاب های روان شناسی موجود در بازار یک متولی بگذاریم یک نظریه حاکم می شود و آزادی اندیشه و تحقیقات و پژوهش ها از بین می رود. اما کتاب هایی هستند که تبلیغاتی اند و متأسفانه بدآموزی هم دارند که کارشناسان باید در این زمینه اظهارنظر کنند.»

وی تصریح می کند: «بهترین راه برای مطالعه کتاب این است که با یک مشاور همفکری کنیم چرا که ممکن است یک کتاب برای یک نفر خوب باشد ولی برای نفر دیگر مناسب نباشد. به عنوان مثال بهترین کتاب تربیت کودک را اگر به یک خانواده مبتلا به وسواس بدهیم آن ها حتماً به فرزندانشان آسیب می زنند چرا که به هر نکته ای که تکیه می کنند و کودک را تحت فشار قرار می دهند.»

*پریسا جلالی

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

انتشار یافته: ۲
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۲
ناشناس
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۱۵:۴۸ - ۱۳۹۱/۰۲/۱۱
2
0
خیلی از گزارشتون ممنونم.واقعا دست روی خوب موضوعی گذاشتید.جالبه که ده ساله که مدیریت شهر تهران دست اصولگراهاست وشهرداران تهران بچه های جبهه وجنگ اند.
اگه شما 10 جلد کتاب انقلابی ودفاع مقدسو... اونجا پیدا کردید.
من 4سال قبل طی نامه ای به یکی از سرداران مخلص قضیه رو گزارش کردم. اما متاسفانه در بر همان پاشنه میچرخد
حامی
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۰۰:۴۷ - ۱۳۹۱/۰۲/۱۲
2
0
ای برادر روزنامه کیهانی و ای برادری که اینقدر مفصل بوی گند شهر کتابی ها را انتشار دادید ، چرا تا یک جائی میشه پاتق امن برادران مزدور و منافق و بقول شما سکولار و راحت میرن و میان و میشه همشون را با هم و کم هزینه رصد نمود ، بی توجه شلوغش میکنید و آقایان میترسن و میرن سر وقت محفل ها ی مخفی خانگی ، آنوقت هم هزینه رصدشان زیاد میشه و هم مصرف ذغال و منقل و متعلقات بالا میره ، البته اشتباه نشه منظورم از متعلقات خدانکرده وافور و تریاک نبود چون آقایان اصلا اینکاره نیستند.........
نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین