گروه فرهنگ و هنر ـ زینب افراخته*: کلیپ ساختهاند درباره ایران اولش با یکهای و هوی مثلاً سنتی و سربازان لتوپار معلق در خاک و هوا شروع میشود؛ بعد رنگبهرنگ خواننده میآید در تصویر.
به گزارش بولتن نیوز، گویا تهیه کنند اش مرکز «ماوا» است، ماوا در واقع وابسته به حوزه هنری سازمان تبلیغات است و فعالیتهای مربوط به موسیقی انقلابی میکند، مثلاً!
خود موسیقی و ملودی کلیپ که هیچ لحظهی دلنشین و گیرایی ندارد، کلام و شعر کار هم خالی از هر مضمون تازه یا ترکیب و تعبیر شاعرانهای است و خب مملو از این ترجیعبند شست و سانتی مانتال که «منو بشناس به لبخند، به زیبایی صلح...»
برای تصویر هم یک-دو جین خواننده گذاشتهاند جلوی پرده سبز تا بعد ورژن دیجیتالی شدهشان را در نماهای کارتپستالی از ایران ببینیم، تصاویری که هزاران بار دیدهایم، تکرار و کلیشهی محض؛ بدون هیچ ایدهای، از نماها و از فرسنگها فاصله از پروسه تولید چنین چیزی! هم میتوان فهمید پول گندهای وسط بوده که میتوانسته یک اتوبوس خواننده را راضی و جمع و ژانگولر پرده سبز و نماهای دیجیتالی شده بزند، مشكل البته پول نیست.
فقط پول، کافی نیست
اسمش را هم گذاشتهاند: «بزرگترین رویداد تاریخ موسيقی ایران با حضور چهل خواننده مطرح کشور» همین عنوان خیلی چیزها را لو میدهد، این سودایی که میخواهد نسخهی یک تاریخ را با کمیت و اعداد بپیچد.
غافل از اینکه فرهنگ از جاهای دیگری خون میگیرد و راهش را باز میکند، کلیپشان حتی پتانسیل این را ندارد که یکبار دیگر شنیده شود. بعد قرار است «ترین» در تاریخ موسیقی کشور باقی بماند. مسئله باقی ماندن است؟
احتمالاً باید باشد. حالا نه بقا و حیاتی بهقاعده نیمقرن ولی این «ترين» لااقل باید آنقدر زور داشته باشد که چند صباحی زیر لب زمزمهاش کنی. زورش را دارد؟
از ایران گفتن و خواندن سوز میخواهد و ایده، همین روزها و سالها کارها و تصانیفی بودهاند که نه به ضرب اعداد و رپرتاژ و کمپین فلان اپلیکیشن پیامرسان که به مدد هنر و اصالت خالقانشان در سرها و ذهنها باقیماندهاند و تکرار میشوند. مسیر و بدیل دیگری وجود ندارد؛ هنر نداشته باشی، ناچار ژانگولر خواهی زد، واقعیت این است.
یک نفر هم نیست بگوید بچه جان حرف دهانت را بفهم، یک پول قلمبهای رسید، نشستید دورهم گفتید یک کار بترکان بکنیم، زنگ زدید چهارتا پسر زیبارو، با جادوی پول مفت نفت، یکییکی آمدن و یک قری دادند و آخرش هم شد این موزیک ویدئوی «منو بشناس.»
آفرین! بالاخره این پول باید خرج میشد دیگر تا اینجایش مشکلی نیست؛ ولی چرا میگویید بزرگترین رویداد تاریخ موسیقی ایران» نخواستیم شما فرق هنرمند با بوقچی را بدانید!
نخواستیم از این خرجها نکنی نخواستیم کارهای بترکان دورهمی نسازید؛ فقط خواستیم نگویید بزرگترین رویداد تاریخ موسیقی ایران؛ شنیدن آروغ «بزرگترین» و «بهترین» و «بلندترین» و... در یک جامعه نمایشگاهی رانتی معمولی است، خیلی نباید تعجب کرد، اما بعضی وقتها بعضی وقاحتها از حد میگذرند.
بهترین توصيف جامعه نمایشگاهی همان است که فردوسی گفت، «هنر خوار شد جادویی ارجمند» در چنین جامعهای هنر را باید در پستوها، در بیادعاترین و دورافتادهترینها جستجو کرد:
«بزن چنگی مست دوباره دوتاری
که عثمان و خواف و خراسان نمیرد
از عثمان و خواف و دوتارش بگویم
که در کنج دلها چه آسان نشیند»
*دانشجوی علوم سیاسی دانشگاه تهران
انتهای پیام/#
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com
بولتن با موقعیت شناسی و توجه به همه ابعاد نقد می کند . افرین
فقط یک پیشنهاد: از منتقدانی استفاده کنید که مودب و بانزاکت باشند، نقد منصفانه با چاشنی توهین و تحقیر فقط بذر کینه می افشاند و خالی از تاثیر است.
اگر همین نقد به صورت مودبانه و با الفاظ زیبا نوشته میشد بسیار تاثیرگذار تر بود.
آقای فرزین آهنگساز هم شد و بازیگر و مجری ...
...تولید کن پسر جان