کد خبر: ۶۱۷۶۵
تاریخ انتشار:
فریاد معترضان در آمریکا: وال استریت را بازخواست کنید

راهکار بحران اقتصاد آمریکا، جنگ یا تدبیر؟

شاخص های اقتصاد آمریکا: 14 میلیون بیکار با نرخ رسمی 16.5 درصدی بیکاری و نرخ 23 درصدی مورد قبول بخش خصوصی، در کنار 8 میلیون خانوار بابیش از یک میلیون دلار درآمد که نشانه فاصله طبقاتی شدید در این کشور است....

بولتن نیوز: اقتصاد آمریکا به عنوان بزرگترین اقتصاد سرمایه داری جهان، نیازمند برنامه گسترده اصلاح ساختاری است تا وضعیت مالی مردم، گروه های کم درآمد و متوسط را بهبود  داده و ساختار شکننده اقتصاد سرمایه داری بعد از بحران مالی بزرگ سه سال گذشته را نجات دهد.

این ها، درخواست معترضان به نظام سرمایه داری است که تحت عنوان جنبش «وال استريت» را اشغال كنيم یا وال استریت را بازخواست کنید، اعتراضات مردم آمریکا را از نیویورک به شهرهای دیگر کشانده است.

کارشناسان از خود سوال می کنند که راهکار مقابله با بحران جنگ است و دولت آمریکا با راه اندازی جنگ و تحمیل هزینه های نظامی و تسلیحاتی به ملت های دیگر می خواهد بحران را حل کند یا باید تدبیر به خرج دهد و بپذیرد که دیگر قیم اقتصاد جهان نیست و مصرف گرایی و تجمل گرایی و الگوهای سرمایه داری نمی تواند راهکار زندگی بشر در قرن 21 باشد؟


تظاهرات ضدسرمايه داري آمريكا ابتدا در 26 شهريور و با فراخوان اينترنتي چند دانشجو با عنوان «وال استريت» را اشغال كنيم آغاز و به سرعت به سرتاسر آمريكا كشيده شد. برخي از خواسته هاي معترضان را مي توان از شعارها و دست نوشته هاي آنها شناخت:

«سرمايه داري ديگر جواب نمي دهد، ما تغيير مي خواهيم، فرزندان ما را از ديگر كشورها بازگردانيد، جنگ بس است، وال استريت را بازخواست كنيد، دموكراسي مي خواهيم، عدالت كجاست، آمريكا متعلق به مردم است نه شركت ها، ما خانه مي خواهيم اينجا ميدان التحرير آمريكاست، حرص و طمع شماست كه ما را مي كشد، داشتن شغل حق ماست و...»

سرانجام پنجشنبه گذشته، پس از حضور ده ها هزار معترض آمريكايي در خيابان هاي پايتخت آمريكا و تجمع گسترده نزديك كاخ سفيد، «باراك اوباما»، رئيس جمهور آمريكا سرانجام مجبور به شكستن سكوت و واكنش به این اعتراض ها شد و گفت: تظاهركنندگان از نااميدي گسترده از نظام مالي شان پرده برداشتند. من اين تظاهرات را از تلويزيون تماشا كردم؛ معتقدم اين اعتراض ها در حقيقت اعتراض به نظام اقتصادي آمريكاست.

شهرهای فيلادلفيا، لاس وگاس، تگزاس، پورتلند، دالاس، نيوجرسي، نورفولك، هيوستن، سن آنتونيو، تنسي و ... از جمله شهرهایی هستند كه به تدریج به موج اعتراضی پیوسته اند و اكنون ، واشنگتن، نيويورك، منهتن، لس آنجلس، سانفرانسيسكو، سياتل، ويرجينيا، دنور، شيكاگو، هاوايي، ميناپوليس، بالتيمور و مك آلن نیز ناآرام هستند و حتي گزارش هايي نيز از پيوستن صدها شهر در طي روزهاي آينده به صف معترضان منتشر شده است.

آگاهان سياسي پيش بيني مي كنند كه اعتراض هاي ضدسرمايه داري آمريكا به كشورهاي ديگر نيز كشيده شود.

اگر چه  برخی رسانه ها، این راهپیمایی ها را متاثر از خواسته های گروه های چپ گرای آمریکا می دانند اما واقعیت این است که مشکلات موجود اقتصاد آمریکا تنها به این خواسته ها محدود نمی شود و در کنگره آمریکا نیز عده ای خواستار وضع مالیات های بیشتر از ثروتمندان برای تامین بودجه کاهش بیکاری هستند.


از سوی دیگر برخی اقتصاد دانان معتقدند که مالیات بیشتر تنها شکنندگی اقتصاد آمریکا را افزایش می دهد و به جای وضع مالیات بیشتر بایداجازه داد که انباشت سرمایه، تولیدو فعالیت مولد رشد کند تا همه اقشار مردم از فقیر گرفته تا ثروتمند نفع ببرند. بر این اساس، باید اصلاحات اقتصادی به جای محدود شدن به مالیات ها، متوجه توزیع درآمد و ثروت بهتر شود و اول تولید رونق بگیرد و اشتغال افزایش یابد و سپس دولت با وضع مالیات و ارائه خدمات تامین اجتماعی و حمل ونقل ارزان به کمک مردم بشتابد

وقتی با وجودگذشت بیش از دو سال از پایان رکود بزرگ و بحران مالی، هنوز بیش از ۱۴ میلیون نفر در ایالات متحده بیکارنداما بیش از 8 میلیون نفر خانوار بالای یک میلیون دلار در سال درآمد دارند به این معنی است که شکاف طبقاتی مشکل عمده اقتصاد آمریکاست ودر کنار ایجاد رونق و شغل باید بلافاصله به توزیع بهتر درآمد و گرفتن مالیات از ثروتمندان و هدایت آن به سمت ایجاد شغل بیشتر توجه داشت.

مخالفان افزایش مالیات می گویند که  افزایش مالیات ثروتمندان وضع شکننده اقتصاد آمریکا را بدتر خواهد کرد.  در نتیجه باید افراد به سرمایه گذاری تشویق شوند. با مالیات گرفتن یا تهدید به مالیات گرفتن طبیعتا این سرمایه گذاری ها انجام نخواهد شد.

اما واقعیت این است که در چهارسال گذشته مشکل مردم آمریکا فراتر از تعداد ثروتمندان و بیکاری موقتی و رشد هزینه ها و اقساط عقب افتاده بانکی است و همین مشکلات عمیق بود که در انتخابات ریاست جمهوری، شعار تغییر اوباما مورد توجه قرار گرفت و حتی ایالت های به طور سنتی جمهوری خواه نیز به اوباما رای دادند. ولی اوباما هنوز  قادر به حل مشکل ریشه ای اقتصاد یعنی فاصله طبقاتی و بیکاری و نبود تامین اجتماعی مناسب نیست و به نظر می رسد که این کار به اصلاحات عمیق در همه اقتصاد نیازمند است نه گرفتن مالیات به تنهایی.

مردم آمریکا از خود می پرسند که وقتی آنها پول خرج می کنند و زیاد مصرف می کنند،  چرا سالی 1500 میلیارد دلار صرف واردات کالا از چین و... میشود چرا این رقم صرف حمایت از تولید کالا در آمریکا و کاهش بیکاری نمی شود. کدام ساختار اشتباه با نفوذ ثروتمندان باعث چنین ساختار غلطی شده است.

در حالی که اقتصاد آمریکا با 25 درصد تولید ناخالص اقتصاد جهان، یک چهارم مصرف، تولید، واردات کالا و صادرات را به خود اختصاص داده است و سالیانه 15 هزار میلیارد د لار واردات و 8 هزار میلیارد دلار صادرات دارد، اما نابرابری در توزیع امکانات و ثروت باعث شده که مردم آمریکا در شهرهای نیویورک و سایر شهرهای آمریکا علیه شرایط موجود اعتراض کنند و خواستار اصلاح نظام اقتصادی این کشور شوند.

در حالی که درآمد سرانه آمریکا حدود 50 هزار دلار در سال است اما سهم 60 درصد مردم آمریکا از این درآمد سرانه بزرگ اندک است و درآمد فقرا و کم درآمدها و خانوارهای متوسط از 2 هزار دلار تا 20 هزار دلار است و برعکس در سوی دیگر این شکاف طبقاتی  عمیق، در آمد سرانه گروه ثروتمند بالای 10 میلیون دلار در سال است و بررسی ها نشان می دهد که  400 نفر از سرمایه داران بزرگ در آمریکا معادل نصف جمعیت این کشور ثروت دارند.


اگر چه انباشت سرمایه و وجود کارآفرینان بزرگ، شرط رشد و توسعه اقتصاد است و باید قدر افراد خوش فکر و کارآفرینان را بدانیم و کسانی که سرمایه ها را باهدف تولید بیشتر ورفاه بالاتر برای جامعه انباشت می کنند مورد حمایت قرار گیرند اما مطالعات نشان می دهد که در جامعه سرمایه داری، شهرت برخی افراد عامل جمع آوری ثروت و تجملات آنها بوده و نه تنها تولید و انباشت سرمایه باهدف کمک به منافع عمومی جامعه مبنای افزایش ثروت آنها نبوده بلکه برعکس، آنها تنها به تجملات ومصرف گرایی پرداخته اند و با ارائه الگوهای غربی مانند بازار مد لباس و هنرپیشه ها و... تنها مصرف گرایی را رشد داده اند و کمکی به رفاه عمومی، اشتغال موثرو مولد و تولید صنعتی و کشاورزی نکرده اند.

نتیجه چنین جامعه ای باعث شده که بسیاری از کالاهای معیشتی و مصرفی مورد نیاز خانوارها، به جای آن که توسط ملت آمریکا تولید شود، مستقیم از چین وارد شود و واردات 1500 میلیارد دلار کالا از چین، ژاپن و اروپا نشان می دهد که جامعه آمریکا غرق در مصرف گرایی و تجملات شده و این در حالیست که بسیاری از کارگران صنعتی و ساختمانی و ... یا بیکارند یا با درآمد کمی زندگی می کنند  و حتی برای بیمه وتامین اجتماعی خود دچار مشکل هستند.

برخی از معترضان در این راهپیمایی ها که در نیویورک انجام شده در گفت و گو با رسانه ها اعلام کرده اند که در گذشته، با مصرف بیشتر  سهم متناسبی از رفاه و اشتغال و تامین اجتماعی نصیب مردم می شد و مصرف بیشتر باعث اشتغال کارگران و رفاه بالاتر در اقتصاد بود. کار به اندازه کافی وجود داشت اما حالا اکثر کالاها وارد می شود و بسیاری از شغل های قدیمی و متداول حذف شده اند و جای کارگران را ماشین آلات و کامپیوتر گرفته است و کیفیت بسیاری از اجناس مانند گذشته نیست و مصرف گرایی باعث شده که مصرف بیشتر جای رفاه و کیفیت را بگیرد. مالیات ها کمر شکن شده و مالیات دهندگان آمریکایی شاهد مصرف پول ومالیات آنها در هزینه های جنگ 2 تا 3 هزار میلیارد دلاری عراق و افغانستان و .... هستند.

یکی از معترضان در گفت وگو با بی بی سی گفت: در سال های اخیر، چهره خشن فقر، نبود بیمه و تامین اجتماعی مناسب و ارزان، نشان می دهد که با مصرف بیشتر، تنها ثروتمندان بزرگ را پولدار می کنیم و برای تامین هزینه مسکن، خوراک، پوشاک، حمل ونقل، تحصیل و تفریح و... دچار مشکل هستیم.

جمعیت 290 میلیون نفری در اقتصاد آمریکا با 50 درصد جمعیت کم درآمد، فقیر و متوسط همراه است که برای پرداخت اقساط بانکی، قبض های ماهانه آب و برق و سوخت و تلفن و.... دچار مشکل هستند.

اگر چه 50 میلیون نفر از مردم آمریکااز طریق طرح بیمه اوباما و هزینه سنگین چندصد میلیارد دلاری بیمه شده اند اما بسیاری از مردم آمریکا به خصوص مهاجران و کارگران هنوز با مشکل بیمه، هزینه حمل ونقل و اجاره و مسکن مواجه هستند.

یکی دیگر از معترضان در گفت و گو با یورو نیوز گفت: در حالی که جامعه آمریکا روزانه یک میلیارد و 300 میلیون لیتر بنزین مصرف می کند و صرف حمل ونقل کالا و خودروها و مسافرت می شود  اما فقرا و کم درآمدها برای پرداخت هزینه بنزین و رفت وآمد خود با مشکل کمبود درآمد مواجه هستند و گرانی بنزین، رشد هزینه حمل و نقل و متاثر از آن خوراک وسایر کالاها، باعث شده که خانوارهایی که در بیرون شهرهای بزرگ مانند نیویورک زندگی می کنند برای پرداخت هزینه رفت وآمد خود با مشکل گرانی سوخت وسایر هزینه های رفت و آمد مواجه شوند. در نتیجه بخش عمده ای از درآمد و وقت آنها صرف رفت وآمد از اطراف شهرها به محل کار و برگشت به خانه می شود.


از سوی دیگر، فشار دموکرات ها برای گرفتن مالیات از ثروتمندان، باعث چالش بین دو حزب دموکرات و جمهوری خواه شده است وجمهوری خواهان معتقدند که فعالیت های اوباما در گرفتن مالیات بیشتر از ثروتمندان و پرداخت بیمه اجتماعی برای حدود 50 میلیون نفر تنها کسری بودجه را افزایش داده و کسری 2400 میلیارد دلاری دولت آمریکا، باعث کاهش اعتبار اقتصاد آمریکا، کاهش شاخص سهام در بورس های جهان، افزایش نرخ طلا و کاهش ارزش دلار شده است .

هری رید رهبر اکثریت دموکرات مجلس سنای آمریکا معتقد اشت که میلیونرها و میلیاردرها باید سهم منصفانه خود را برای کمک به رونق اقتصادی این کشور بپردازند. طرح وی برای وضع مالیات اضافی 5.6 درصدی بر اشخاص با درآمد سالانه بیش از یک میلیون دلار با هدف تامین ۴۵۰ میلیارد دلار برای طرح کلان کاهش بیکاری مورد نظر باراک اوباما ارائه شده است.

 این در حالی است که رئیس جمهور آمریکا پیش از این می خواست با دریافت مالیات بیشتر از افراد با درآمد سالانه بیش از ۲۵۰ هزار دلار هزینه های برنامه مذکور را تامین کند. اوباما این روزها در سخنرانی های خود شرکت های بزرگ و میلیونرها را هدف گرفته و با مردمی که سه هفته است در وال استریت نیویورک، قلب اقتصادی آمریکا دست به اعتراض زده اند همدردی می کند.

 

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین