کد خبر: ۵۹۱۴۷۶
تاریخ انتشار:
بررسی تشابهات حکومت‌‌های پهلوی و سعودی در گفت‌وگویی با دکتر اسماعیلی

سعودی شبیه‌ترین به پهلوی

فضای ایران در آن مقطع به نحوی بود که وقوع انقلاب اجتناب‌ناپذیر بود و اینطور نبود که به‌صورت تصادفی چند اتفاق پشت سر هم رخ دهد و انقلاب شود.

سعودی شبیه‌ترین به پهلویگروه سیاسی: در آستانه چهلمین سالگرد پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی مردم ایران جهت تبیین و تشریح برخی زوایای تاریک حکومت پهلوی بویژه تشابهات آن شیوه حکومتی با مدل‌های ارتجاعی امروزی مانند حکومت آل‌سعود در عربستان با دکتر محمدمهدی اسماعیلی، معاون پژوهشی مرکز اسناد انقلاب اسلامی گفت‌وگو کردیم. محمدمهدی اسماعیلی مدرک کارشناسی ارشد خود را در رشته روابط‌ بین‌الملل از دانشکده روابط بین‌الملل وزارت امور خارجه و مدرک دکترای علوم سیاسی خود را در گرایش اندیشه سیاسی، از پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی اخذ کرده است. وی استادیار گروه علوم سیاسی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران و مدیر کارگروه اندیشه سیاسی و انقلاب اسلامی نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه‌هاست.

 

امسال بویژه پس از آبروریزی‌های مکرر حکومت آل‌سعود، موضوع تشابهات آل‌سعود با مدل مشابه پیش از آن یعنی حکومت پهلوی در ایران، مورد توجه محافل سیاسی و فرهنگی داخلی و خارجی قرار گرفت. حتی رسانه‌هایی مانند «سی‌ان‌ان» هم درباره این تشابهات گزارش‌هایی منتشر کردند؛ نظر شما درباره این تشابهات چیست؟

 

به گزارش بولتن نیوز به نقل از وطن آنلاین، من به عنوان مقدمه این نکته را بگویم فضای ایران در آن مقطع به نحوی بود که وقوع انقلاب اجتناب‌ناپذیر بود و اینطور نبود که به‌صورت تصادفی چند اتفاق پشت سر هم رخ دهد و انقلاب شود. یعنی اینطور نیست که فکر کنیم به‌واسطه رئیس‌جمهور شدن کارتر از فشارها کاسته شد، نخست‌وزیر تغییر کرد و به‌واسطه فوت حاج آقا مصطفی و چند اتفاق دیگر انقلاب شد. فضای کشور طوری بود که منجر به سرنگونی پهلوی می‌شد. حالا ما فرض می‌گیریم اگر انقلاب اسلامی با آن دلایل خاص خودش رخ نمی‌داد و دوره پهلوی ادامه می‌یافت، چند سناریو محتمل بود؛ فرضیه شخص بنده این است که چنانچه پهلوی ادامه می‌یافت، ایران دچار فروپاشی و در دهه 60 چندپاره می‌شد. من برای این فرضیه دلایل متعددی هم دارم. خود انقلاب اسلامی هم نشان داد تمام مناطق قومیتی کشور و اقلیت‌ها به‌رغم اینکه ضدانقلاب به آن مناطق رفتند و تحرکاتی داشتند اما واقعا یکسری گسل‌‌های جدی وجود داشت. حدود 70-60 سال قبل از انقلاب اسلامی، ایران درگیر مسائل قومیتی شده بود. از اواخر دوره قاجار به این طرف کشور چند بار تا آستانه فروپاشی رفته بود. پس یک فرضیه برای ادامه دوره پهلوی، تجزیه ایران بود.

 

در کنار این فرضیه سناریوهای دیگری هم محتمل بود؛ از جمله تداوم حکومت پهلوی. شما می‌دانید که محمدرضا از سال 53 درگیر بیماری سرطان خون بود. حتی فرح در کتاب «کهن دیارا» می‌نویسد که تا سال 56 از این بیماری مطلع نبوده و محمدرضا و علم کاملا این موضوع را مخفی نگه داشتند. پزشکان فرانسوی هم بدون سر و صدا می‌آمدند و کار درمان را انجام می‌دانند. البته علم هم درگیر همین سرطان بود و با همین بیماری هم قبل از پیروزی انقلاب مرد. خود علم در متنی که اواخر سال 56 نوشته بود، پیش‌بینی یک انقلاب گسترده در ایران را کرده بود. خاطراتی هم که بعد انقلاب و در خارج از کشور نوشته و منتشر شد، موید به هم ریختگی و از هم گسیختگی درونی پهلوی بود. یعنی سیستم از درون پاشیده بود و فقط نیاز به یک جرقه داشت. حالا اگر فرض را بر تداوم پهلوی بگذاریم، شاه حداکثر یکی دو سال بعد از سال 59 می‌توانست عمر کند. چون کارهای درمانی شاه در خارج از کشور هم دنبال می‌شد بویژه با پول‌های بسیاری که اینها از ایران خارج کرده بودند و تا 33 میلیارد دلار هم در برخی منابع آمده است. یعنی بزرگ‌ترین اختلاس تاریخ بشریت که البته ما متاسفانه با گذشت 40 سال از انقلاب خیلی از واقعیت‌ها یادمان رفته است. می‌خواهم بگویم شاه نه مشکل مالی داشت و نه فردی بود که خیلی به‌هم ریخته از کشور خارج شده باشد. چون شاه چند بار این تجربه را داشت و اساسا آدم ضعیف و زبونی بود. یک بار دهه 20 از سلطنت کناره گرفت، یک بار هم سال 32 از کشور خارج شد و رفت. ظهر روزی که بعدازظهرش زاهدی زنگ زد و گفت برگرد، شاه با سفیر آمریکا در رم جلسه داشت تا بتواند یک مشغله در آمریکا برای خودش دست و پا کند!

 

شاه چمدان به دست!

 

بله! شاه چمدان به دست. اتفاقا سال40-39 همین اتفاق داشت در دوره امینی رخ می‌داد. می‌خواهم بگویم خروج از کشور برای شاه خیلی قصه عجیبی نبود. روحیه شاه اصلا یک روحیه مقاومی که بتواند در میان بحران‌ها بایستد نبود. شما خاطرات بعد انقلاب شاه را هم که ببینید همین عیش و نوشی که در ایران داشت در خارج از کشور هم برقرار کرده بود. پس اینطور نبود که مثلا انقلاب تاثیری روی بیماری او گذاشته باشد. پس شاه حداکثر یکی دو سال بعد انقلاب زنده می‌ماند. در این فرضیه سناریوی خیلی خوشبینانه این بود که مدل محمدرضا در پسرش ادامه پیدا می‌کرد. البته بنده به جد معتقدم در صورت ادامه پهلوی و وقوع این انتقال قدرت، کشور دچار فروپاشی می‌شد، حتی اگر تصور کنیم این اتفاق هم رخ نمی‌داد، من معتقدم که برای پیش‌بینی نتایج ادامه پهلوی باید آن حکومت را با حکومتی شبیه به آن مقایسه کرد. شبیه‌‌‌‌‌ترین حکومت به پهلوی، حکومت عربستان سعودی است که به ما امکان مقایسه را می‌دهد؛ سعودی به عنوان کشوری پادشاهی و کشوری که تقریبا مثل ما در آن زمان است. مستحضرید که از سال 1971 که انگلیسی‌ها داشتند از منطقه خارج می‌شدند، تحولاتی درباره مناطقی چون بحرین و جزایر سه‌گانه رخ داد و آقای نیکسون یک طرحی را ارائه داد به نام طرح «دو ستون». قرار بود ایران و عربستان دو ستون برقراری امنیت در منطقه باشند. خوشبینانه‌‌‌‌‌ترین حالت برای ایران تداوم دوره پهلوی همچون تداوم حکومت سعودی در عربستان بود. البته ما زمینه‌‌های اجتماعی داخلی‌مان با عربستان بسیار متفاوت است و اصلا قابل مقایسه نیست.

 

بر این اساس می‌توان این گزاره را مطرح کرد که اگر در خوشبینانه‌‌‌‌‌ترین حالت دولت پهلوی ادامه پیدا می‌کرد و حذف نمی‌شد، ما الان چیزی شبیه دولت فعلی سعودی می‌شدیم. شما دولت سعودی امروز را در نظر بگیرید. دولت سعودی امروز به لحاظ اتکا به درآمدهای نفتی و جمعیت کم شاید اقتصادش جزو کشورهای برتر دنیا باشد اما این در حالی است که مانند ما با تحریم و جنگ روبه‌رو نبوده است. البته شما می‌دانید که ما از سال 56 وارد دوره افت شدید اقتصادی شدیم. حتی اگر این گزاره و مسائل دیگری که به آنها اشاره کردم را هم نادیده بگیریم، در بهترین حالت اوضاعی مانند سعودی امروز را در کشورمان داشتیم که چند مشخصه بارز داشت: ویژگی اول یک خودکامگی مطلق بود. همان موضوعی که محمدرضا از سال 53-52 به‌واسطه درآمدهای نفتی دچار نخوت شد و طرح تبدیل 2 حزب اصلی را به یک حزب رستاخیز مطرح کرد. شما بروید انتخابات سال 54 این کشور را ملاحظه کنید. آخرین انتخاباتی که در دوره پهلوی انجام شد، انتخابات سال 54 مجلس شورای ملی و سنا بود. بروید این انتخابات را ملاحظه کنید. خاطرات بسیاری جالبی دارد که علم و افراد زیادی هم به آن پرداخته‌‌‌اند؛ از تقلب گرفته تا مسائل مختلف دیگر. به همین خاطر معتقدم اگر حکومت پهلوی ادامه پیدا می‌کرد با یک وضعیت خفقان زده مواجه بودیم که امکان هیچ‌گونه فعالیت سیاسی در آن نبود.

 

در حوزه سیاست خارجی بویژه در منطقه و مراودات با آمریکا نیز می‌توان تشابهی میان پهلوی و سعودی پیدا کرد؟

 

در حوزه خارجی فضا اینطوری پیش می‌رفت که ایران در نهایت مثل عربستان امروز یک عنصر در اردوگاه غرب و آمریکا بود. حجم قراردادهایی که در 3-2 سال آخر دوره محمدرضا با کشورهای غربی بسته شده یا وام‌‌‌هایی که گرفته شده، دقیقا شبیه مراودات عربستان امروز با غربی‌هاست. با این تفاوت که اگر پهلوی با همان مدل ادامه پیدا می‌کرد، امروز اسرائیل در منطقه حاکم مطلق بود. شما اگر شرایط پیروزی انقلاب اسلامی را ببینید، در آستانه انقلاب اسلامی کمپ دیوید را داشتیم. یعنی مصر که پرچمدار مبارزه با اسرائیل بود رفت و مذاکره کرد. ساداتی که جنگ 1973 را رهبری می‌کرد خودش قبل از کمپ دیوید به تل‌آویو رفت. حالا شما تصور کنید در چنین شرایطی اگر انقلاب اسلامی به پیروزی نمی‌رسید، چه اتفاقی در منطقه می‌افتاد. ما کشوری می‌شدیم که رهبری بلامنازع اسرائیل در منطقه را تثبیت می‌کردیم، در واقع در حوزه سیاست خارجی تابعی از موقعیت آمریکا در منطقه بودیم.

 

سعودی شبیه‌ترین به پهلوی

 

شما ادبیاتی را که امروز آمریکایی‌ها با مقامات سعودی دارند ببینید، همین ادبیات و همین لحن را 40 سال پیش با مقامات حکومت پهلوی داشتند. پس با ادامه حکومت پهلوی یک استبداد بسیار خشن را در فضای داخلی کشور و سرسپردگی به آمریکا را در سیاست خارجی و منطقه داشتیم. نکته جالب درباره سیاست خارجی پهلوی این است که عربستان به‌واسطه اتکای زیاد به درآمد نفتی و وابستگی‌ای که به جریان‌‌های عربی منطقه داشت، مجبور بود مقاومت بیشتری از خود بروز دهد. در قصه تحریم نفتی سال 1973 کشورهای غربی، عربستان هم به دلایلی که گفتم به جریان تحریم پیوست اما محمدرضا هم نفت اروپا را می‌داد و هم نفت اسرائیلی که با جهان اسلام درگیر بود. همین لحنی که آمریکا امروز با سعودی باب کرده، 40 سال پیش با ایران داشتند.

 

موضوع دیگر به نفوذ آمریکا در ایران در دوره پهلوی بازمی‌گردد. زمانی که محمدرضا سقوط کرد ما 45 هزار مستشار آمریکایی در ایران داشتیم که حقوق آنها را دولت ایران می‌داد. پهلوی حتی برای این مستشاران شهر درست کرده بود. شاهین‌شهر را آمریکایی‌ها برای مستشاران نظامی خودشان درست کردند. جدا از مسائل نظامی، شما تصور کنید با ادامه همان روند و حضور این تعداد مستشار آمریکایی، فضای فرهنگی ایران به چه سمتی می‌رفت. در مجموع معتقدم چنانچه حکومت پهلوی تداوم می‌یافت امروز حکومتی فرومایه‌‌‌‌‌‌تر از حکومت بن‌سلمان در ایران حاکم بود؛ چه به لحاظ فرهنگی و چه به لحاظ سیاست داخلی و خارجی. هرچند باز هم تکرار می‌کنم انقلاب اسلامی یک اتفاق محتوم در ایران بود و جامعه ایرانی آن رویه‌ها را نمی‌پذیرفت و تمام سناریو‌‌‌هایی که برای اوضاع ایران با تداوم حکومت پهلوی گفتم با فرض تداوم آن حکومت بود.

 

در پایان اگر نکته‌ای مدنظرتان هست بفرمایید.

 

صرف مطالعه دوران پهلوی گویای همه واقعیت‌هاست. شما سرانه بهداشت در دوره محمدرضا را ببینید. کتاب «مقاومت شکننده» آقای «جان فوران» را بخوانید. این کتاب سرانه بهداشت در ایران سال‌‌های 55 و 56 را به وضوح نشان می‌دهد. ما با آن درآمد نفتی بالا از ضعیف‌‌‌‌‌ترین کشورهای منطقه در توسعه انسانی بودیم. در بهداشت، در آموزش و در حوزه‌‌های دیگر هم همین‌طور. حتی معتقدم حکومت سعودی باز با همه اشکالات از حکومت پهلوی موفق‌‌‌‌‌‌تر بوده است. شما فقط شهر تهران به‌عنوان پایتخت ایران در آن زمان را ببینید. وضعیت تهران سال 56 در اوج درآمدهای نفتی و به‌قول محمدرضا در آستانه تمدن بزرگ را مطالعه کنید. من مناطق محروم و روستاهای آن دوره را مثال نمی‌زنم، فقط جغرافیای تهران را مطالعه کنید به عمق ویرانی سیاست‌‌های پهلوی می‌رسید. من فارغ از اینکه خدمات در دوران جمهوری اسلامی را کدام شخص و جریان انجام داده، معتقدم اقدامات جمهوری اسلامی در حوزه سازندگی و برای رفاه مردم شبیه معجزه است. «جک استراو» سال 82 برای مذاکرات به ایران آمده بود، دفعه بعد که او به تهران آمد سال 92 بود و همه این سال‌ها هم تحریم بودیم. استراو وقتی سال 92 به ایران آمد گفت من متحیرم که با تحریم‌ها چطور شما این همه پیشرفت کرده‌‌‌‌‌‌‌‌‌اید. همه پیشرفت‌ها هم در دوره تحریم بوده است. من معتقدم برای اثبات کارآمدی جمهوری اسلامی فارغ از هرگونه گرایش و سلیقه سیاسی و مقایسه دستاوردهای آن با دوره پهلوی، فقط مطالعه شهر تهران کفایت می‌کند. متاسفانه ما در گفتن حقایق گاهی دچار لکنت می‌شویم. انقلاب اسلامی جدا از موضوعات انقلابی و دینی، در حوزه کارآمدی و در مقایسه با پهلوی چیزی کمتر از معجزه نیست. این اعجاز هم مرهون روح انقلاب، گرایش‌ها و رویکردهایی است که امام و رهبری در این کشور حاکم کردند. تازه این خدمات گسترده جمهوری اسلامی با وجود یک دهه جنگ و خسارات گسترده آن و همچنین منابع به تاراج رفته از سوی حکومت پهلوی بوده است. شما صادرات 10 سال اخیر ایران را به‌صورت میانگین حساب کنید؛ ما بالای 2 میلیون بشکه در روز صادرات نفت نداشتیم، در حالی که جمعیت کشور بالای 80 میلیون نفر است اما در سال‌های آخر پهلوی که قیمت نفت افزایش چشمگیری داشت و جمعیت هم حدود یک‌سوم امروز بود، صادرات روزانه نفت بالای 6 میلیون بشکه بود.

 

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین