آشوب طلبان به بهانه اینکه انتخابات نظام جمهوری اسلامی یک انتخابات فرمایشی است و در نتیجه نظام یک نظام مردم سالار نیست، خود دست به اقدامات غیر مردم سالارانه و دموکراتیک زدند. آنها حتی راضی نشدند برای احقاق خواسته های خود (فرض محال) در یک حالت دموکراتیک و در چارچوب قوانین و قواعد موجود در نظام حقوقی کشور، مطالبات خود را پیگیری کنند.
چه مضحکانه و یا بهتر بگوییم احمقانه است اقدام کسانی که در ابتدا در انتخابات شرکت می کنند و پس از آنکه رأی نمی آورند کلّ نظام انتخاباتی کشور را زیر سوال می برند! باید از این دسته از افراد پرسید آیا اگر نتیجه انتخابات چیزی شبیه دوم خرداد می شد و کاندیدای جریان شما رأی می آورد باز هم ادعا می کردید که در انتخابات تقلب شده است؟ چگونه است آن موقع که خاتمی با رأی 20 میلیونی منتخب شد ادعای تقلب در انتخابات نداشتید؟
اینها نشان دهنده این موضوع است که اساسا ادعای تقلب در انتخابات دروغی بیش نبوده است. در حقیقت به زعم این افراد، تقلب یعنی زمانی که جریان و کاندیدای ما در انتخابات رأی نیاورد. درست مثل کاری که شیخ منتظری کرد. مادامی که خود به عنوان جانشین ولایت فقیه مطرح بود کتاب قطوری اندر اثبات ولایت «مطلقه» فقیه نوشت و تا آنجا پیش رفت که حتی قائل به اصالت ریاست جمهور هم نشد. اما به محض اینکه از این سمت کنار گذاشته شد از نظریات خود عدول کرد و بسیاری از آنها را پس گرفت.
حال، با فرا رسیدن انتخابات مجلس شورای اسلامی، مجددا بوی کباب به مشام اصلاح طلبان رسیده و هر روزه سعی دارند با اظهار نظرها، افکار عمومی را برای ورود خود در عرصه انتخابات آماده کنند. اگر چه سیاست آنها تا به حال بر مبنای یکی به نعل و یکی به میخ بوده است و با دست پس می زنند و با پا پیش می آورند اما کدام عقل سلیمی است که منکر علاقه شدید آنها برای ورود به مجلس و تصاحب کرسی های سبز آن شود؟!
اصلاح طلبان در چند ماه اخیر نشان دادند حتی حاضرند برای ورود به انتخابات مجلس، یکدیگر را متهم کنند و با یکدیگر دعوا راه بیاندازند. چنانچه در سخنان این چند وقته خاتمی که به عنوان یکی از محورهای اصلی فتنه 88 بود نیز این امر کاملا مشهود است. خاتمی حتی حاضر شد دوستان قدیمی خود - موسوی و کروبی - را هم فدا کند.
موسوی خوئینی ها در پاسخ به سوال يكي از مخاطبان وبلاگش با ابراز امیدواری برای آزادی سران و فعالان جریان فتنه گفت: «امیدوارم سوءتفاهم ها از میان برداشته شود و نه تنها این دو عزیز گرامی بلکه تمام زندانیان سیاسی در رابطه با انتخابات هشتاد و هشت آزاد شوند، علّت اینکه می گویم سوءتفاهم این است که همه آنها در یک انتخابات قانونی شرکت کرده اند و به نتایج اعلام شده اعتراض داشته و دارند و اعتراض هم حقّ آنان بوده است، ولی آنان ناروا متّهم به براندازی و … شده اند، در حالیکه یقیناً آنان مبرّا از چنین اتّهامی هستند.»
پیش از این نیز ایشان شعار «جمهوری ایرانی» را که بارها و بارها از سوی حامیان شان بر زبان جاری شد را از اصل منکر شده و خود و جریانش را معتقد به جمهوری اسلامی و ولایت فقیه نشان داد. موضوعی که حتی از سوی رسانه ها و سایت های وابسته به اپوزیسیون چون کلمه و جرس و نوروز سانسور شد و برخی از سایت های دیگر ضد انقلاب نیز برای چنین اظهار نظری به شدت به او تاختند.
برای مثال سایت ضد انقلاب ایران گلوبال در تاریخ 28 آگوست (6 شهریور) در مطلبی که حاکی از یاس و ناامیدی شدید حاکم بر جریانات اپوزیسیون بود با اشاره به موفقیت های پیاپی انقلاب های منطقه نوشت: «در این میان اما آنچه نصیب ما شد موجی از سرخوردگی بود که در خلاء یک تشکل درست و حسابی و فقدان یک رهبری همسو با نیازهای واقعی مردم عاید شد! ما ماندیم و یک شورای مجهول الهویه تحت عنوان "هماهنگی راه سبز امید" که نه معلوم است از چه کسانی متشکل شده است و نه معلوم است حرف حسابش چیست. یک روز به نعل می کوبد و روز دیگر به میخ. سخنگویش هم تاکنون کاری غیر از کلی گویی و زدن حرفهای قشنگ نکرده است.»
ایران گلوبال در ادامه به وضعیت اسفناک اپوزیسیون خارج از کشور پرداخت و افزود: «در خارج از کشور هم متأسفانه پس از گذشت بیش از سی و سه سال از پیدایش پدیده نامبارک جمهوری اسلامی هنوز که هنوز است حتی دو گروه - تکرار می کنم حتی دو گروه - از مخالفین رژیم نتوانسته اند بر سر یک میز بنشینند و با کنار گذاشتن اختلافاتشان، به جنگ دشمن مشترک بروند و با این کار همیشه آب به آسیاب همان دشمن ریخته اند. اینها را که می بینم افسرده می شوم.»
این امر نشان دهنده این موضوع است که اولا اصلاح طلبان و کسانی چون موسوی خوئینی ها و خاتمی و... حاضرند برای منافع سیاسی- اقتصادی آینده خود از مواضع گذشته و همه هم پالگی های خود عدول کنند. ثانیا سانسور و اعتراض رسانه های اصلاح طلب و اپوزیسیون به سخنان موسوی خوئینی ها موید این مطلب است که بر خلاف ادعای وی، آنها هیچ اعتقادی به «جمهوری اسلامی» و مبانی و قوانین آن ندارند. و البته باز هم دم این افراد گرم که حداقل حرف دل شان را زده و رو راست می گویند که اعتقادی به نظام ولایت فقیه ندارند.
القصه، اگر چه مردم هوشیار و با سیاست ایران دیگر گول حرف های زیبا و دهن پر کن اصلاح طلبان را نمی خورند و شکست مکرّر اصلاح طلبان در سال های اخیر موید همین مطلب است اما بر نخبگان و مسئولین کشور نیز فرض است که مراقب رفتار و گفتار آنها بوده و تحرکات آنها را به طور مستمر زیر نظر بگیرند.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com
مملکتو به آشوب کشیدن میگه سوء تفاهم
واقعااینا چشاشونو بروی چی بستن
انشالله این یارو با موسوی و کروبی و طرفدارانشان با هم محشور شوند.
نه میخوام بدونم واسه چی منفی میدی؟
ایهاالناس!! مگه شما نمیگین این موسوی و کروبی و مولاشون خویینی ها بهشتین و ما جهنمی!!!!
خب ما هم گفتیم انشاالله که با هم محشوربشن! پس چرا داری آتیش میگیری؟
حرف بدی زدم؟؟
اگر ناراضی بودید به ایمیلم پیام بدید البته منبع را ذکر کرده نوشته ام
من متاسفانه یا خوشبختانه در رای گیری ها سهمی از هیچ كدام طرفین نداشتم ولی دورادور تا جایی كه شاهد بودم بعد از انتخابات دو دستگی ایجاد شده بود. طرفداران آقای موسوی مدعی شدند تقلب شده در انتخابات. طرفداران آقای احمدی نژاد كه برنده انتخابات بودند انكار كردند.
لازم به تكرار مكررات نیست ولی درگیری بالا گرفت و طرفین در مقابل یكدیگر صف آرایی كردند و ... تا امروز كه وضع داخلی ایران بدینگونه پیش رفته.
در واقع روی صحبتم با عزیزان بولتن نیوز هست تا با سایرین چون احتمال نشر این گفته ی من اندك هست.
بولتن جان غیر از این نیست كه با تمام قداستی كه برای آیت اله خامنه ای قائل بودید و هستید ، ایشان بعنوان فرمانده ی كل قوای مسلح و همچنین جانشین مرحوم آیت اله خمینی، استراتژی پاسخ به تحصن اولیه و نداها و اعتراضات (حتی ناحق گروه كثیری از مردم ایران) را غیر اصولی و خارج از چارچوب های دیپلماتیك و با روش های ماكیاولیستی سنجیده و پیش رفتند ؟! بله اینجا من هستم و خواننده ی احتمالی متن كامنت من.
یقینا اگر ایت اله خامنه ای بعد از انتخابات و پس از پیروزی، آقای احمدی نژاد را كاملا مطابق با اصول دموكراتیك بر حق میدانستند دستور سركوب قشر عظیمی از هم میهنان ایرانی را صادر نمی كردند.
خواهشا زمزمه نكنید با خودتان كه اولا آیت اله خامنه ای دستور نداده و دوما جریان آشوبگران بر ضد ولایت وابسته به آمریكا و اسرائیل بودند. حجم مقابله بزرگتر از آنی بود كه فردی جز آقای خامنه ای اختیار ایجاد چنین دفاع جانانه ی سركوبگرانه ای را داشته باشد...
اشتباه استراتژیك بدین منوال به جریان افتاد كه، خود شما اگر ضمیر روشنی داشته باشید یقینا واقفید اعتراضات اولیه شعار بر ضد ولایت فقیه نبود و تنها خواستار عدالت در انتخابات بود و حتی به تكرار این انتخابات رضایت میداد... در حالی كه در ازای درخواست این مردم یگان ویژه و برادران مخلص سپاه و بسیج در خیابان ها با كثرتی بیش از دوره ی انتخابات ظاهر شدند و با ایجاد اولین درگیری ها شعار این جماعات به سمت مقام ولایت نشانه رفت...
عزیز جان. سعی نكنید در روشنای روز با كبریت محیط را روشن كنید.. درسته من و امثال من در انتخابات و در كل حركات و جریانات اجتماعی داخل ایران نقشی نداریم و یا درگیر دغدغه ی جماعتی كه به اوپوزوسیون معروف شده نیستیم ولی تا حد ممكن روشن دیده ایم و می بینیم.
سخن آخر ، تاریخ گواه بزرگیست كه حق به حقدار عودت داده خواهد شد. این را مصلحت جمعی ایجاب می سازد و گریز ناپذیر است.
پس تا دیر نشده. شما عزیزان كه یقینا خشنودی خدا را بر خشنودی خلق خدا ترجیح می دهید به سمت حقانیت مردم بینوای ایران بازگردید كه یقینا این مردم ضرفیت و درك بخشش را همیشه داشتند و دارند و خواهند داشت.
به امید برافرازی پرچم حق و عدالت .
شادی خاچیكیان