خبر ارسال كمكهاي مخفيانه ايران به انقلابيون ليبي طي درگيري با رژيم قذافي در حالي از زبان وزير امور خارجه اعلام مي شود که سفارت رژيم قذافي در تهران همچنان فعال است.
مشرق:
وزير
امور خارجه کشورمان، در گفتوگويي که امروز منتشر شد، براي نخستين بار از
ارسال كمكهاي مخفيانه جمهوري اسلامي ايران به انقلابيون ليبي در جريان
درگيري با رژيم معمر قذافي پرده برداشت. علياكبر صالحي به روزنامه
"جامجم" گفت: «ما پيش از سرنگوني قذافي، با بسياري از گروههاي معارض در
ليبي ارتباط داشتيم و بيش از سه تا چهار محموله كمكهاي غذايي و دارويي را
بدون سر و صدا به بنغازي فرستاديم؛ از اين رو "مصطفي عبدالجليل" رئيس شوراي
عالي انتقالي ليبي به دليل همراهي و كمكهاي ايران، نامهاي تقديرآميز
براي رئيسجمهور، قبل از سقوط قذافي ارسال كرد.»
اما آنچه جالب به نظر مي رسد، اتخاذ سياست يک بام و
دو هواي وزارت امور خارجه در قبال ليبي است. خبر ارسال كمكهاي مخفيانه
ايران به انقلابيون ليبي طي درگيري با رژيم قذافي در حالي از زبان صالحي
اعلام مي شود که سفارت رژيم قذافي در تهران همچنان در حال فعاليت براي بقاي
هر چه بيشتر رژيم قذافي است.
اين در حالي است که بسياري از کشورهاي جهان و همچنين
سازمان ها و نهادهاي بين المللي از جمله سازمان ملل متحد و اتحاديه عرب،
شوراي انتقالي ليبي را به رسميت شناخته اند و گفته مي شود تنها بلغارستان،
ونزوئلا، الجزاير، جمهوري اسلامي ايران و چند کشور ديگر، از به رسميت
شناختن اين شورا خودداري کرده اند.
اين در حالي است که هر ساعت تأخير در شناسايي رسمي
اين شورا، تبعات منفي در آينده روابط دوجانبه تهران ـ طرابلس خواهد داشت.
اگرچه وزارت امور خارجه در بيانيه اي از پيروزي انقلابيون استقبال کرد و
علي لاريجاني، رئيس مجلس شوراي اسلامي نيز، پيروزي آنها را تبريک گفت اما
هنوز هيچ خبري درباره به رسميت شناخته شدن شوراي انتقالي ليبي در دست نيست.
خبرهاي دريافتي خبرنگار مشرق حاکي است سفارت رژيم
معمر قذافي در تهران بعد از فرار "سعد مصطفي مجبر" سفير اين رژيم از ايران،
در اختيار يکي از هواداران سرسخت قذافي قرار گرفته است. همچنين گفته مي
شود پرچم سبزرنگ رژيم قذافي که در اواخر دوره حضور مجبر در تهران، از بام
سفارت ليبي پايين کشيده شده بود، بار ديگر به اهتزاز درآمده و عناصر موجود
در اين سفارتخانه به رغم دريافت پرچم جديد که همان پرچم پيش از کودتاي
قذافي است، از برافراشتن آن خودداري مي کنند.
اطلاعات دريافتي خبرنگار مشرق حاکي است، سرنوشت
اقامتگاه (رزيدانس) سعد مجبر در منطقه سعدآباد تهران نيز پس از فرار وي و
خانواده اش از کشور، در اختيار باند حامي قذافي در سفارت قرار گرفته است و
دکه نگهباني پليس ديپلماتيک نيز از آن حفاظت مي کند. هنوز از موضع سفارت
جمهوري اسلامي ايران در طرابلس خبري در دست نيست اما تا لحظه انتشار اين
گزارش، هيچ واکنشي عليه رژيم قذافي از اين سفارتخانه مشاهده نشده است.
بسياري از کشورهاي جهان نيز اقدام به آزادسازي دارايي
هاي بلوکه شده ليبي کرده اند اما دولت ما تا کنون از اين اقدام نيز سر باز
زده است. البته گفته مي شود چند سال پيش، رژيم قذافي بطور ناگهاني، 90
ميليون دلار از دارايي هاي خود را از ايران خارج کرد که اين اقدام نيز با
سکوت دولت مواجه شد. هنوز مشخص نيست دارايي هاي باقي مانده دولت قذافي در
ايران چه مقدار است و آيا دولت قصد دارد با آزادسازي اين دارايي ها، به
انقلاب ملت مسلمان ليبي کمک کند يا خير.
اين در حالي است که چندي پيش، شبکه تلويزيوني
«المستقله» وابسته به وهابيون سعودي که برنامههاي خود را به زبان عربي از
لندن پخش ميکند، مصاحبهاي با يکي از جداييطلبان اهوازي ترتيب داده بود.
نام اين برنامه «احواز، پشت پرده و ابعاد آن» بود كه در آن مصاحبهشونده با
شور و حرارت خاصي درباره برخي حوادث و تحرکات جديد تجزيهطلبان خوزستان
صحبت ميکرد.
وي در اين برنامه تصريح کرد که فعالان گروههاي
تجزيهطلب اهواز، دفاتر و مؤسساتي رسمي در ليبي و برخي کشورهاي عربي چون
کويت و امارات تأسيس کردهاند و با کمکهايي که اين کشورها و بويژه ليبي
در اختيار آنان قرار ميدهند در پي اهداف جداييطلبانه خويشند.
نگاهي اجمالي به تاريخچه رفتار رژيم قذافي نشان
ميدهد که اين تحرکات از سوي قذافي تازگي ندارد چرا که از ديماه 1351،
رژيم آن کشور بهطور علني به حمايت از گروههاي تجزيهطلب در جنوب پرداخت و
با نام «جبهه آزادي بخش أحواز و عربستان» در نقشههاي جغرافيايي که در
ليبي به چاپ رسيده علاوه بر اينکه نام «خليجفارس» را به «خليج عربي» تغيير
داده، منطقه خوزستان را نيز بهعنوان يک ناحيه عربي که بايد به اعراب
بازگردد ذکر کرده است.
همچنين برخي مقامات ليبيايي كه قصد ديدار با برخي از
اعضاي اوليه باند مهدي هاشمي را داشتند از طريق اهواز وارد خاك ايران شده
بودند. عامل و باني ايجاد نخستين غائله هستهاي و منبع فروش اطلاعات حساس
هستهاي ايران به غرب، نيز رژيم قذافي بود. اين مسأله را حسن روحاني، دبير
وقت شورايعالي امنيت ملي نيز بيان کرد.
جالب آنکه ليبي در آخرين رأيگيري شوراي حکام آژانس
بينالمللي انرژي اتمي درباره ايران، با دادن رأي ممتنع، به اردوگاه آمريكا
و سه كشور اروپايي بر ضد ايران پيوست. اين موضع گيري آنجا جالب تر ميشود
كه بدانيم پس از ارسال رايگان فناوريهاي حساس مرتبط با انرژي هستهاي با
يك فروند كشتي از طرابلس به آمريكا به دستور قذافي و نيز ارائه نقشه
سانتريفيوژها به مقامات آمريكايي، بسياري از كشورهاي غربي، خواستار تبعيت
ايران از الگوي ليبي و اقدام خفتبار قذافي شدند.
در ارديبهشتماه سال 1383 نيز حكومت ليبي برگ ديگري
از اقدامات خصمانه خود بر ضد كشورمان را رو كرد. در آن زمان، نماينده دائم
جمهوري اسلامي ايران در سازمانمللمتحد طي گزارشي كه براي بررسي به تهران
فرستاد اعلام کرد که نماينده ليبي در سازمانملل از طريق ارسال نامهاي
محرمانه به رئيس وقت شوراي امنيت درخواست كرده تا شکايت سابق عليه ايران
درباره جزاير سهگانه خليجفارس مجدداً به جريان بيفتد.
در تاريخ 9/9/1350 حق ايران بر جزاير ابوموسي، تنب
کوچک و تنب بزرگ به رسميت شناخته شد اما رژيم ليبي به همراه سه کشور عربي
ديگر عليه ايران به شوراي امنيت سازمان ملل متحد شکايت کرد که در آن زمان
با توجه به حمايت غرب از رژيم حاكم بر ايران، آن شکايت به جايي نرسيد.
رژيم قذافي پس از اعدام صدام، سه روز عزاي عمومي
اعلام و برگزاري هر گونه جشني را به مناسبت عيد قربان ممنوع کرد. اين رژيم
همچنين دستور داد پرچمها را نيمهافراشته نگه دارند. قذافي، اعدام صدام را
"باطل" خواند و محکوم کرد و دستور داد مجسمهاي از صدام پاي چوبه دار درست
کنند تا در کنار مجسمه عمر مختار، قهرمان ملي ليبي، نصب شود. اين در حالي
بود که صدام بهعنوان دشمن درجهيك ايران، طي هشتساله جنگ تحميلي در دوران
حکومت خود فجايع فراواني را چه در حق ملت خود و چه عليه جمهوري اسلامي
ايران و اعراب مرتکب شد که حتي يادآوري آنها شرمآور است.
زماني که قذافي 9 شهريور 1357 و دقيقاً در آستانه
پيروزي انقلاب اسلامي ايران، امام موسي صدر را ربود، بسياري از دلسوزان
انقلاباسلامي هشدار دادند که ربودن ايشان آن هم در اوج بالندگي و قدرت
شيعيان لبنان و ايشان در چارچوب طرحي گستردهتر براي جلوگيري از قدرتگرفتن
شيعيان در منطقه و در نهايت ايران است که بارها نيز هراس خود را از اين
مسئله بيان کردهاند. امام خميني(س) بخوبي قذافي را شناخته بودند و هيچگاه
به وي اعتماد نکردند.
معاون اسبق وزارت کشور و سفير سابق ايران در کويت، در
کتاب خاطرات خود به عدم اطمينان حضرت امام (س) به قذافي اشاره ميکند و
ميگويد: زماني که مدت اقامت حضرت امام(س) در پاريس رو به پايان بود، به
ايشان پيشنهاد داديم به ليبي بروند. تصور ما اين بود که ايشان از اين
پيشنهاد استقبال کنند اما امام خميني(س) نپذيرفتند. همچنين پس از پيروزي
انقلاب اسلامي نيز زماني که هيئت اعزامي رژيم ليبي از امام خميني(س) خواسته
بودند که اجازه دهند قذافي براي عرض تبريک به ايران بيايد، امام پاسخ
دادند: من فعلاً به قم مي روم! اين ديدار را به زمان ديگري موکول کنيد!
(صحيفه امام، جلد 6، صفحه 357)
ايشان همچنين در پاسخ به اظهار نظر آيتالله موسوي
اردبيلي درباره سفر رئيس خودخوانده ليبي به ايران، فرموده بودند: او
(قذافي) هنوز مسأله آقا موسي را حل نکرده است؛ چگونه او را بپذيرم؟
متأسفانه بايد گفت كه بهرغم تمامي اين اقدامات خصمانه، به دلايلي نامعلوم،
مجموعه مواضع و سياستها در پيوند با رژيم قذافي، بيانگر رويکردي است که
بشدت با دستورات اكيد و رهنمودهاي امام راحل و مقام معظم رهبري در تضاد
بوده است.
بر اساس اعلام سيد صدرالدين صدر، فرزند امام موسي صدر
در گفت وگو با خبرگزاري فارس، رهبر معظم انقلاب چندي پيش در ديدار با
خانواده امام موسي صدر فرمودند مسأله ربايش امام موسي صدر بايد بطور جدي
"حتي به قيمت قطع رابطه با ليبي" پيگيري شود؛ اما متأسفانه دولت هيچ اقدام
قابل ذکري در اين خصوص انجام نداد و بلکه بالعکس با اعزام پرويز داوودي،
معاون اول سابق محمود احمدي نژاد به ليبي، اقدام به عقد قراردادهاي متعدد و
بي سابقه با اين رژيم کرد.
اکنون بايد منتظر ماند و ديد اعلام شناسايي رسمي
شوراي انتقالي ليبي به جاي رژيم قذافي از سوي دولت جمهوري اسلامي ايران، تا
چه زماني به طول خواهد انجاميد؟ آيا دارايي هاي بلوکه شده اين کشور در
ايران آزاد خواهد شد؟ و در نهايت، آيا دولت و وزارت امور خارجه، براي آزادي
امام موسي صدر که شناسنامه و تابعيت ايراني دارد حتي به اندازه دولت
لبنان، اقدام قابل توجهي خواهند کرد؟