سفر به کویر مرکزی ایران و بازدید از آبادیهای کوچک و بزرگش مانند کشف سرزمینهای جدید هیجانانگیز و سرشار از جذابیت است. طراوت آبادیهای کویری در دل بیابانهای وسیع و غلط خوردن روی شنهای روان هر کدام لذت خودش را دارد. البته نجابت شترهای صبور کویر که با تواضع به مسافران این دیار سواری میدهند را نباید فراموش کرد! زیباترین موسیقی کویر سکوت آن است و برترین جلوهی آن، بیکرانگی مناظرش!
بر خلاف رویهی گذشتهام که نوروز را در تهران میماندم، امسال عازم خراسان جنوبی شدم؛ مسیری که برخلاف اغلب نقاط ایران در تعطیلات نوروزی از ترافیک و ازدحام مسافر در آن خبری نیست. صبح روز یکشنبه هشتم فروردین ماه ۸۹، به همراه همسرم زهره و دخترم پرنیان که دو هفتهای از یکسالگیاش میگذشت، راهی سفری نسبتا طولانی شدیم. پس از مدتها این نخستین بار بود که هیچکدام از دوستان ما را در این سفر همراهی نمیکردند. از تهران تا بیرجند ـ مرکز خراسان جنوبی ـ حدود هزار و سیصد کیلومتر فاصله بود. برای آنکه از خستگی مسیر بکاهم و در عین حال در طول مسیر از نقاط مختلف هم بازدید کنم، اولین نقطهی اقامت را منطقه کویری خور و بیابانک انتخاب کردم. در سفر قبلی مسیر زوار، اردستان و نائین را بازدید کرده بودیم و این بار، راه نسبتا فرعی و کم رفت و آمد زواره به انارک را طی کردیم.
در ابتدای این جاده، بنای باشکوه و کهن یک مقبره توجهام را به خود جلب کرد. ولی چون هیچ تابلوی راهنما و توضیحی وجود نداشت من هم به ناچار فقط عکس آن را به عنوان آرمگاه زواره قرار میدهم تا در آینده توضیحاتش را از جایی پیدا کنم!
در کیلومتر ۳۸ این مسیر روستای قدیمی شهراب واقع شده که انصافا جاذبههای گردشگری قابل توجهی را در خود جای داده است. وجود چند امامزاده و مسجد و یک قلعه قدیمی، هر گردشگری را برای چند ساعتی در شهراب سرگرم میکند. امامزاده سیدکمالالدین حسین، در میان سایر بقاع و اماکن متبرکه شهراب از اقبال و اعتبار بیشتری برخوردار است.
هنگامی که شهراب را به طرف انارک ترک میکنید در سمت چپ جاده، بقایای قلعهای قدیمی را میبینید که هرچند متروک و مهجور افتاده، اما همچنان استوار است. منطقه شکار ممنوع کهیاز در همین مسیر واقع شده است. از شهراب تا انارک، چیزی کمتر از یکصد کیلومتر فاصله است.
به انارک که رسیدیم اندکی از ظهر گذشته بود، از کنار بافت تاریخی به سراغ رباط انارک رفتیم. هرچند که پیش از ورود به شهر دیوار گلی و کنگره دار دورِ آبادی، که چند صد متری از آن بجا مانده و برجهای شهر توجه مسافر را جلب میکند. از طریق سایتهای انارکی باخبر شده بودم که این رباط برای اقامت گردشگران احیا شده است.
متاسفانه این کاروانسرای قدیمی به مهمانسرایی تبدیل شده که عملا امکان بازدید آن از بین رفته و صرفا کسانی که قصد اقامت دارند میتوانند وارد آن بشوند. روی دیوار کاروانسرا یک کاغذ نصب شده بود که برنامه بازدید نوروزی از رباط را به این ترتیب اعلام کرده بود: روز سوم و هشتم فروردین ساعت سه تا شش بعد از ظهر! تصور کنید در ایام نوروز که مسافران زیادی از این شهر عبور میکنند، مهمترین جاذبهی دیدنی انارک به یک مکان خصوصی تبدیل شده است.
پس از آنکه بنده با پافشاری تصمیم گرفتم از بنای رباط بازدید کنم، متصدی با ارائه یک برگ کارت ویزیت، اعلام کردند که از قبل برای اقامت جا رزرو فرمایید و طبق برنامهی اعلام شده برای بازدید مراجعه نمایید! به این ترتیب رباط انارک را به آقای سیاوش جلالی (نامی که روی کارت ویزیت رباط درج شده بود) سپردیم و شهر را ترک کردیم.
از انارک که بیرون آمدیم پا در جادهی بیانتهای خور گذاشتیم. اغلب جادههای کویر در نظر اول بیانتها میآیند. مانند نخی که از این سو تا آن سوی زمین بی هیچ پیچ و تابی کشیده باشند. پیش از رسیدن به خور، روستای چوپانان را در مسیر خود داشتیم. از دور دیوار خشت و گلی و برجهای کوتاه چوپانان، توجهام را جلب کرد. یک دوری داخل روستا زدیم. بافت روستا تقریبا جدید بود و به سبک شهرها، با خیابانها و کوچهای قائم بر هم ساخته شده بود. اما دیوار بلند خشتی بعضی خانهها جلب توجه میکرد. چوپانان در ۹۵ کیلومتری شرق انارک قرار دارد.
هنوز دو ساعتی به غروب آفتاب مانده بود که به خور رسیدیم. یکی، دو ماه پیش مطلع شده بودم که هتلی در این شهر کویری افتتاح شده تا پذیرای گردشگران کویر باشد. برای کنجکاوی از کم و کیف آن، تصمیم گرفتم یک شب در آن اقامت کنم تا تجربهاش را به دیگران نیز منتقل نمایم. هرچند که در خور و روستاهای متعدد کویری که پیرامون این شهر واقع شدهاند، خانههای روستایی زیادی به مهمانسرا تبدیل شده، اما وجود یک هتل در چنین محلی ضرورت دارد.
هتل بالی خور که به همت آقای امینی و به دستیاری فرزندان ایشان تأسیس و اداره گردیده، دارای اتاقهای دونفرهای است که به دو شکل سنتی و مدرن تزئین شدهاند. هزینهی اقامت در این هتل در ایام عادی برای هر اتاق با صبحانه ۵۵ هزار تومان و ایام نوروز و تعطیلات رسمی ۷۲ هزار تومان است. بدون شک مهمانسراهای روستایی که اتاقهای خود را بسته به کیفیت بین ده تا پانزده هزار تومان اجاره میدهند، برای طبیعتگردان اقتصادیتر است. اما برای آنهایی که تجربهی اندکی از سفر به طبیعت دارند، اقامت در هتل بالی خوشایندتر است.
خدماتی نظیر شترسواری و راهنمای تورها در این هتل ارائه میشود. البته من و همسرم به خوششانسی سایر مسافران هتل نبودیم زیرا هم اتاق ما (ظاهرا به شکل استثنایی) یخچال نداشت و هم در نیمه شب کپسول بخاری گاز به انتها رسید! اما برای یک شب تجربه کردن و مقایسه با مهمانسراهای روستایی، بد نبود. به هر حال سفر به دامان طبیعت کویر با اقامت در خانهای کاهگلی سازگاری بیشتری دارد. هرچند که هتل بالی با سبک و سیاق سنتی احداث شده اما تفاوتش با یک خانه قدیمی مانند تفاوت فرش ماشینی و دستباف است!
پیش از تاریکی هوا راهی روستای مصر شدیم. از خور تا مصر جادهی آسفالته به درازای ۶۰ کیلومتر وجود دارد که به دلیل بارندگی در پستی و بلندیهای جاده، آبگرفتگی به چشم میخورد. از کیلومتر ۳۰ به بعد، جاده به شکل فوقالعادهای زیبا بود. بارش بهاری مناظر بدیعی ایجاد کرده بود و رویشهای کویری، تمام مسیر را به مانند جنگلی تُنُک آذین بسته بود. از مصر به سوی فرحزاد حرکت کردیم و در بین این دو روستای کوچک به طرف تپههای رمل رفتیم.
بارش باران، رملها را سفت کرده بود اما همان وضعیت هم دیدنی بود. در بازگشت هوا کاملا تاریک شده بود. وقتی به خور رسیدیم یک ساعتی از غروب آفتاب گذشته بود و تاریکی شب همه جا را فراگرفته بود. برخلاف روستاهای کویری، وجود نور مصنوعی، از زیبایی آسمان خور کاسته بود. به همین دلیل شما هرگز نمیتوانید لذت تماشای ستارگان از بام یک خانهی روستایی را در هتل بالی خور تجربه کنید.
صبح روز دوم، به طرف روستای بیاضه راه افتادیم. برای رفتن به بیرجند باید جادهی خور به طبس را میرفتیم اما بهخاطر بازدید از بیاضه، حدود ۸۰ کیلومتر بر مسافت اضافه شد تا از مسیر خور ـ رباط پشت بادام به طبس برویم. قلعهی تاریخی و زیبای بیاضه که در ۶۰ کیلومتری جنوب شرقی خور واقع شده، بنای رفیعی است که باخندقی عمیق محصور شده و هنوز بقایای خندق به چشم میخورد. مرمت این قلعه دیرپا که قدمت آن را به روزگار ساسانی میرسانند، روستای بیاضه را به قطب مهمی در گردشگری کویر بدل خواهد کرد. همزمان با حضور ما در قلعه، یک تیم از صدا و سیما مشغول فیلمبرداری از ارگ بود.
از بیاضه به طرف رباط پشت بادام رفتیم تا هم کاروانسرای آن را ببینیم و هم از آنجا راهی طبس شویم. متاسفانه کاروانسرا به جایی برای نگهداری دامها تبدیل شده و جز دیوار بیرونی، سایر بخشها از جمله هشتی آن آسیب دیده و در حال تخریب است. جادهای که از این مسیر به طبس میرود، مرز شمالی منطقه حفاظ شدهی نایبند است. روستای نایبند در مسیر دیهوک به راور واقع شده و به ماسولهی کویر معروف است. متاصفانه مجال بازدید از این روستا برای من فراهم نشد. اما منطقه حفاظ شدهی نایبند به دلیل زیستگاه یوزپلنگ آسیایی (ایرانی) از شهرت زیادی برخوردار است و به همین سبب در تمام مسیر تابلوهای متعدد و نسبتا بزرگی برای حفاظت این گونهی نادر نصب شده بود.
ساعت از دو بعد از ظهر گذشته بود که به طبس رسیدیم. آرامگاه و بقعهی حضرت حسین بن موسی الکاظم که به قولی برادر امام رضا (ع) است، انبوهی از زائران را گرد خود جمع کرده بود. این بنای مهم با هزینهی آستان قدس رضوی ایجاده شده است. برای صرف ناهار و رفع خستگی به باغ گلشن رفتیم. انصافا که این باغ مانند بهشتی در دل کویر، خستگی را از تن آدمی دور میکند. سه پلیکان درشتاندام در استخر باغ خودنمایی میکردند. گلهای بهاری و درختان بلند، سایهساری زیبایی برای مسافران ایجاد کرده بودند.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com
جالب بود با خوندنش دلم میخواد حتما یه سفر برم در صورتی که من همه جا رو گشتم. ولی وسوسه برانگیزه.