کد خبر: ۵۲۳۵۹
تاریخ انتشار:

برنامه سبزها براي انتخابات آينده

به‌رغم آن‌که سبزها به‌طور مداوم در رسانه‌های خود بر حیات و پویایی جنبش سبز تأکید می‌کنند، چرا کماکان عده‌ای در داخل اصرار دارند که عمر این جنبش به پایان رسیده یا آن‌که حداکثر بیماری در حال احتضار است؟
برهان:

ضربان نبض سبز ها به شماره افتاده بود که «سیدمحمد خاتمی» پیشنهاد آشتی با حاکمیّت و بازگشت به نظام در قالب انتخابات را مطرح نمود. بازگشتی که به زعم وی با ظاهری آبرومندانه صورت می‌گیرد؛ البته این اولین باری نبود که این پیشنهاد از سوی خاتمی مطرح می‌شد. وی پیش از این نیز در قالب سناریویی مشابه، سه شرط «آزادی زندانیان سیاسی»، «آزادی فعالیت احزاب تعطیل شده» و «شفاف شدن قانون انتخابات» را برای بازگشت به نظام مطرح نموده بود که از سویی با عدم استقبال حاکمیّت مواجه شده و از دیگر سو واکنش منفی سبزها را در پی داشت. با نزدیک شدن به نهمین دوره‌ی انتخابات مجلس شورای اسلامی، خاتمی برای دومین بار این پیشنهاد را البته این بار از موضعی نرم‌تر مطرح نمود.

رییس جمهور پیشین ایران در اظهاراتی گفت: «اگر ظلمی شده است که شده است، همه بیاییم عفو کنیم و به آینده نگاه کنیم.» وی هم‌چنین تأکید کرده بود «عقلا ساز و کاری را برای انتخابات در نظر بگیرند تا در آن حرف و حدیث نباشد.»

به این ترتیب خاتمی موضوع مصالحه و انتخابات را مطرح نموده و به عبارتی ضمن تأیید تلویحی فتنه نسبت به حضور در انتخابات ابراز تمایل کرد و این بار واکنش‌ها نسبت به قبل تا حدی متفاوت بود. به گونه‌ای که این پیشنهاد اگر چه از سوی برخی از عناصر این جریان تخطئه شد اما موافقانی را نیز در درون سبزها به همراه داشت.

«رجبعلی مزروعی» از عناصر برجسته‌ی سازمان مجاهدین در گفت‌وگو با برنامه‌ی «صفحه دو» شبکه‌ی «بی.‌بی.‌سی‌فارسی» گفت: «مصالحه همواره یکی از راهکارهای چهارگانه‌ی جنبش اعتراضی ایران، موسوم به جنبش سبز بوده است.»

مزروعی با بر شمردن راهکاریی چون «حضور خیابانی»، «آگاهی بخشی»، «مصالحه با حکومت» - به عنوان کم هزینه‌ترین راه برای رسیدن به دموکراسی و آزادی- و «انتخابات» به عنوان راهکارهای چهارگانه‌ی جنبش سبز گفت: «جنبش سبز از درون یک انتخابات زاده شد و نگاه آن به طور قطع به انتخابات است.»

اما «بی.بی.سی» در تحلیلی در رابطه با این پیشنهاد نوشت: «چه سخنان آقای خاتمی و آقای مزروعی مبتنی بر مذاکرات ابتدایی بوده باشد و چه ابتکار عمل آن‌ها برای یافتن راهی برای خارج شدن از بی عملی کنونی -با توجه به حضور آقایان کروبی و موسوی در حصر خانگی- طرح کلی و بی چارچوب و جزیی نشده، «تعامل» و «آشتی» در عمل به شکاف و انشقاق در میان نیروهای معترض خواهد انجامید.»

مسأله‌ای که نمود آن را در اظهارنظرهای «امیر ارجمند» می‌توان، مشاهده نمود. وی در مصاحبه با «کلمه» ضمن تأیید بر پیشنهاد مصالحه اظهار داشت: «گفتن از آشتی ملی و انتخابات، تا هنگامی که رهبران جنبش سبز در زندان هستند و اجازه‌ی فعالیت آزادانه ندارند بی معنی است.» امیر ارجمند هم‌چنین ضمن تقبیح این مسأله ادامه داد: «آشتی ملی از راه بده بستان‌های قدرت طلبانه پشت درهای بسته و در دالان‌های تاریک اتفاقی ناممکن است.»

«مجتبی واحدی» هم در این رابطه به «خودنویس» گفت:‌ «من نمی‌فهمم به واقع ما باید بر سر چه، مصالحه کنیم؟ دوستان چه تغییری را دیده‌اند که به چشم ما نیامده است؟  آیا آن‌ها پیچش مو را دیده‌‌اند و ما ندیده‌ایم؟»

شایان ذکر است موسوی نیز پیش از این در بیانیّه‌ی شماره‌ی (17) خود تأکید کرده بود: «اندیشیدن به این گونه راه حل‏ها که عده‌ای توبه کنند و عده‌ای معامله کنند و بده و بستانی صورت گیرد تا این مشکل بزرگ حل شود، در عمل به بیراهه رفتن است.»

نکته‌ی لازم به توجه آن‌که بازگشت به نظام از سوی خاتمی ضمن عبور از سبزها مطرح می‌شود و این مسأله عناصر این جریان را به موضع‌گیری وا داشته است. در این بین نداشتن استراتژی مشخص و واحد، مسأله‌ای است که در شرایط فعلی بیش از پیش نمود می‌یابد.

«بی.بی.سی» در توصیف این شرایط می‌نویسد: «سخنان مزروعی در هنگامه‌ای که فقدان و فقر استراتژی و برنامه‌ی عمل نزد معترضان حکومت ایران طی ماه‌های گذشته در عمل این جریان را به یک جریان حاشیه‌ای، نازا و سردرگم در عرصه‌ی سیاست ایران بدل کرده، نقطه‌ی عطفی در گفتمان تحولات پس از انتخابات سال 1388 به شمار می‌رود.»

در این رابطه واحدی در میزگردی که در دانشگاه «جرج واشنگتن» در خصوص آینده‌ی جنبش سبز ترتیب داده شده بود به طور تلویحی بر این گفته‌ها صحه گذاشته و ادامه داد: «آن‌چه می‌خواهیم را نمی‌دانیم و بیش‌تر آن‌چه نمی‌خواهیم را در باره‌اش حرف می‌زنیم.»

امیر ارجمند نیز در میزگرد یاد شده در این رابطه اشاره داشت ما باید به راهکارهای عملیاتی فکر کنیم. باید از کلی گویی فراتر برویم و به سمت ارایه‌ی برنامه‌های مشخص پیش برویم. هم‌چنین سایت «روز آنلاین» به نقل از «علی علیزاده»، استاد دانشگاه «میدلسکس» در لندن و از فعالین جنبش سبز نوشت: «مشکل جنبش حصر چهره‌هایی نیست که رهبر جنبش خوانده می‌شوند بلکه فقدان یک استراتژی درازمدت است... و این‌که جنبش نتوانسته اتحادی را در حول حصر رهبران نمادین خود ایجاد نماید.»

جدای از فقدان استراتژی مدون، این جریان برای تعیین شعار محوری و خواسته‌های خود نیز دچار مشکل بوده و تعریف مشخصی در این خصوص ندارد.

روز آنلاین در یادداشتی با عنوان «بیراهه‌ای که جنبش سبز می‌رود» به این چالش پرداخته و می‌نویسد: «شعار محوری جنبش سبز «رأی من کجاست؟» بود. این شعار، امروز و پس از گذشت دو سال از انتخابات ریاست‌جمهوری 88، موضوعیّت خود را از دست داده است. در این فاصله، هیچ شعار محوری دیگری نیز که «نماد هویّتی جنبش سبز» باشد، عنوان نشده است. افزون بر آن فقدان وجود رهبر نیز مسأله‌ای است که این جریان را با چالش‌هایی جدی در اتخاذ شیوه‌ای واحد مواجه ساخته به گونه‌ای که نمی‌توان از میان چهره‌ها یا گروه‌هایی چون موسوی و کروبی، شورای هماهنگی راه سبز امید، حلقه‌ی 5 نفره‌ی لندن نشین، خاتمی و ... یکی را به عنوان رهبر سبزها معرفی نمود.»

امیر ارجمند در نشست اشاره شده درباره‌ی لزوم چاره اندیشی برای برون رفت از این بحران تصریح می‌کند ابتکار جدید باید از پایین بیاید. شورای هماهنگی راه سبز امید، وظیفه‌ی هماهنگ سازی را دارد و تنها این‌ها نیستند که باید راهکار ارایه دهند؛ هم‌چنین مزروعی هم طی یادداشتی در سایت «جرس» شعار «هر شهروند، یک رهبر» را به عنوان راهنمای عمل این جنبش معرفی می‌کند.

«کیهان» لندن نیز طی یادداشتی به قلم «الهه بقراط» در بررسی این موضوع نوشت:‌«شورای هماهنگی راه سبز امید» شورای هماهنگی جنبش سبز نیست. این را من نمی‌گویم. خود این شورا با مخفی ‌بودنش، با تناقض‌هایش در بیانیّه‌هایی که منتشر می‌کند و با «سکوت»اش فریاد می‌زند و چون فقط از جانب بخشی از جنبش سبز سخن می‌گوید، پس نمی‌تواند خود را بیان‌گر خواست‌های جنبش آزادی‌خواهانه‌ی مردم ایران بداند و حق ندارد از جانب جنبش سبز که بسیار متنوع و فراگیر است، امر و نهی کند.»

روز آنلاین در توصیف این در هم ریختگی و تشتت می‌نویسد: «امروز، جنبش، نه شعار و مطالبه‌ای محوری دارد و نه برنامه‌ای مشخص و عملی برای تحقق آن و نه مرکزیتی که حداقلی از مقبولیت را برای راهبری و هدایت جنبش دارا باشد. گذشته از همه‌ی این‌ها سبزها علی رغم نارضایتی از دنباله روی از عناصر درون حاکمیّت، ناچارند برای ادامه‌ی حیات هرگونه مرزبندی میان جنبش سبز و اصلاحات و عناصر داخل حاکمیّت آن را نفی نمایند. چیزی که سیدمحمد خاتمی چندان به آن روی خوش نشان نداده است. وی هرچند هیچ گاه سخنی در محکومیّت فتنه بر زبان نرانده و در مقابل، بارها مواضعی هم‌سو با آن داشته، لکن تمایل به بازگشت به قدرت موجب شده تا او نیز از این مرزبندی ابایی نداشته باشد.»

هر چند مزروعی معتقد است برای پخته شدن و به نتیجه رسیدن جنبش هنوز به گذشت زمان نیاز است و به نظر می‌رسد وضعیت کنونی شرایطی را برای این جریان رقم زده که با گذشت زمان چند پارگی و از هم گسیختگی آن بیش از هر زمان دیگری به چشم آمده به گونه‌ای که از هر گوشه‌ی آن صدای متفاوتی که از قضا مورد عنایت سایرین نیست به گوش می‌رسد.

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین