بولتن نیوز : فاجعهي
هستهاي فوكوشيما، امروز جهان را در وحشتي عميق فرو برده به نوشتهي (بي.بي.سي)؛
بحران ناشي از حوادث اخير در مراكز هستهاي ژاپن، بار ديگر نگراني ديرينه در مورد
ايمني انرژي هستهاي و آسيبپذيري بيش از 400
نيروگاه هستهاي فعال در سطح جهان را به طور جدي مطرح كرده
است. در اين ميان اما محافل رسانهاي غرب بيش از هر زمان و هر موضوع ديگر، نگراني
خود را از نيروگاه بوشهر ابراز ميكنند كه شايد عاقبت فوكوشيما و يا چرنوبيل در انتظار
آن باشد. به زعم اين رسانهها ايران به يك بمب ساعتي ميماند كه به سوي فاجعهاي
انساني شماره مياندازد.
هراس از بوشهر، البته تازگي ندارد و چندي پيش كه سوخت
گذاري در اين نيروگاه هم در حال كليد خوردن بود، همين نگرانيها از نشت راديواكتيو
از اين نيروگاه بار ديگر تيتر يك چنين رسانههايي بود و به كشورهاي عرب منطقه به
ويژه حوزهي خليج فارس نسبت به اين خطر انساني هشدار ميدادند. وجه اشتراك آن روز
و امروز در همين نقطه يافت ميشود؛ چرا كه امروز هم (بي. بي.سي)
مينويسد: «بوشهر از نظر فاصله و موقعيت جغرافيايي به كويت، بحرين و مناطق نفت خيز
شرق عربستان سعودي نزديكتر است تا تهران.»
امنيت هستهاي البته حق مسلم همهي ملتهاست اما چرا امروز
كه فاجعهاي از اين جنس در ژاپن رخ داده، بايد ايران از همه بيشتر مواظب امنيت راكتورهايش
باشد، چرا تمركز آمريكا اين روزها تنها بر امنيت هستهاي ايران است؟
تاريخچهي فجايع هستهاي در 25 سال اخير اما روايت متفاوتي
دارد؛ به گزارش خبرگزاري فرانسه، در 25 سال اخير، 8 فاجعهي هستهاي در دنيا رخ
داده كه اولين آنها در سال 1979 و در ايالت پنسيلوانياي آمريكا بوده است. 28 مارس
1979 پس از نشت جزيي مواد راديواكتيو از راكتور هستهاي در «تري مايل ايلند» در
ايالت پنسيلوانياي آمريكا، بالغ بر 140 هزار نفر از منطقه، تخليه شدند. همچنين در
اوت 1979 نشت اورانيوم در يك سايت هستهاي مخفي نزديك «اروين»
در ايالت تنسي آمريكا حدود هزار نفر را آلوده كرد. با اين همه چرا ايران كه حتي يك
نمونه از چنين اتفاقاتي را در پروندهي خود ندارد، بايد از همه نگرانتر باشد؟
عربهاي منطقه هم البته در اين ميان خواب از چشمانشان
ربوده شده! هرچند اين هراس از آلودگي هستهاي امري وهم آلود و غير واقعي نيست و ميبايست
با تمهيداتي جدي از آن جلوگيري كرد اما چرا فقط بايد عربهاي منطقه با سر نخهاي
آمريكا، از خطر احتمالي نشت راديواكتيو بوشهر بترسند؟
آيا ديگر كشورهاي همسايهي اين شيوخ عرب، همگي در كمال
امنيت به فعاليت هستهاي خود مشغولاند. گزارشهاي منتشر شده در منابع غربي نشان
ميدهد كه نيروگاه هستهاي «ديمونا» واقع در جنوب سرزمينهاي اشغالي، داراي سطح ايمني
بسيار پايين و خطري بزرگتر از نيروگاه «فوكوشيما» از حيث احتمال نشت مواد
راديواكتيو است.
يكي از نيروگاههايي كه به دليل سانسور شديد اعمال شده از
جانب اسراييل اطلاعات بسيار كمي دربارهي آن وجود دارد، مركز هستهاي ديمونا واقع
در جنوب صحراي نقب است كه بيش از پنج دهه از عمر آن ميگذرد.
منابع غربي ميگويند سامانههاي ايمني ديمونا كه در واقع
يك راكتور آب سنگين است و جز توليد پلوتونيوم براي ساخت سلاح هستهاي هيچ كاركرد
ديگري ندارد، مدتهاست به روز نشده است. اسراييل عضو
(NPT) نيست و بازرسان آژانس از جمله كارشناسان بخش
ايمني آن هرگز به ديمونا راه نداشتهاند. در نتيجه، پروتكلهاي ايمني آژانس كه
براي تمام راكتورهاي در حال فعاليت كشورهاي عضو اعمال ميشود، هرگز در ديمونا اجرا
نشده است.
«روزي ايون»، استاد مهندسي هستهاي در دانشگاه تل آويو به
خبرگزاري «شينهوا» گفت: «راكتور ديمونا، قديميتر از فوكوشيماست.»
وي همچنين تأكيد كرد: «10 سال است ميگويند نيروگاه هستهاي
ديمونا كار خود را كرده و زمان آن فرا رسيده كه تعطيل شود.» ايون تأكيد كرده است كه
«اين نيروگاه تهديدي براي محيط زيست به شمار ميرود.»
با اين وجود مقامهاي رژيم اشغالگر قدس هرگز به اين
هشدارها توجهي نكردهاند. اسراييل كه دايم تلاش ميكند برنامهي هستهاي ايران و
حتي نيروگاه بوشهر را كه يك نيروگاه مدرن و كاملاً تحت نظارت آژانس است به عنوان
تهديدي براي كشورهاي منطقه جلوه دهد، هيچ وقت حاضر نشده دربارهي ترتيبات ايمني آن
ضمانتي فراهم آورد يا حتي توضيحي روشنگر بدهد.
البته به نظر ميرسد كشورهاي عربي به تدريج در حال توجه به
اين موضوع هستند. شبكهي تلويزيوني «العربيه» روز 27 اسفند 1389 در اين باره گزارش
داد: «نيروگاه هستهاي اسراييل در ديمونا در دههي پنجم عمر خود است و تجهيزات آن
بسيار قديمي است. در صورت وقوع حادثه در اين نيروگاه بسياري از كشورهاي عربي اطراف
در خطر قرار خواهند گرفت.»
چرا بوشهر، چرنوبيل يا فوكوشيما نيست؟
-----------------------------------------------
اكتفا به اين مصداق در قضاوت غيركارشناسي محافل رسانهاي
غرب نسبت به ارزيابي امنيت هستهاي در جهان، شايد اين قلم را به فرافكني متهم كند.
از همين رو بايد با جرأت پرسيد آيا نيروگاه بوشهر ممكن است فاجعهاي همانند نيروگاه
چرنوبيل را تجربه كند؟
دكتر «صادق رباني»، قائم مقام سابق سازمان انرژي اتمي
ايران البته به هيچ وجه اين موضوع را قبول ندارد. وي در يادداشتي براي سايت
«ديپلماسي ايراني» نوشت: «احتمال وقوع فاجعهاي مانند چرنوبيل بسيار اندك است. به دليل
اينكه سوختي كه در نيروگاه بوشهر وجود دارد، سوخت تازه و نو است. فاجعهي چرنوبيل كه در اثر ذوب شدن قلب
راكتور به وقوع پيوست، مواد راديواكتيوي داشت كه از مواد سوخته شده ميتوانست، نشت
كند. در صورتي كه مواد موجود در نيروگاه بوشهر سوخت تازه است كه چندان مواد
راديواكتيو ندارد.»
اين اظهار نظر البته مختص به زمان حاضر و پيش از شروع به
كار نيروگاه بوشهر است. با اين همه به لحاظ مبنايي هم تفاوتهاي بسياري ميان بوشهر
و چرنوبيل وجود دارد. نكتهي اصلي اين جا است كه نيروگاه اتمي بوشهر يك راكتور آب
سبك است.
تفاوت اصلي نيروگاه هستهاي بوشهر با نيروگاه چرنوبيل غناي
پايين مواد قابل شكافت در اين نيروگاه است. غناي مواد راديواكتيو در اين نيروگاه
تنها در حد 5/3 درصد است كه امكان كنترل بهتر چرخههاي راديواكتيو را فراهم كند. اين درحالي است كه سوخت موجود در راكتور
هستهاي داراي غناي بالايي بود كه البته خاصيت ذاتي راكتورهاي اين چنيني، محسوب ميشود.
فاجعهي چرنوبيل سبب شده است كه دستورالعملهاي مرتبط با
فعاليت نيروگاههاي هستهاي ارتقاي قابل ملاحظهاي پيدا كند و رعايت اين استانداردها
نيز به دقت از سوي آژانس بين المللي انرژي هستهاي، كنترل ميشود.
در كنار اين، نيروگاه هستهاي بوشهر تفاوت عمدهي ديگري با
راكتور چرنوبيل دارد و آن هم حفاظ اتمي اين نيروگاه است. در حقيقت احتمال وقوع حادثهاي
همچون حادثهي چرنويل در بوشهر اندك است چرا كه نيروگاه چرنويل داراي پوشش سيماني
حفاظتي نبود. در صورت ناتواني سازهي حفاظتي به هنگام بروز حادثه در كنترل آن ميتوان
با احتمال بالا يقين كرد كه مواد راديواكتيو به صورت مختصري از ساختمان محافظتي به
خارج نفوذ كند ولي در هر صورت امكان خروج كامل مواد راديواكتيو از اين ساختمان
وجود ندارد مگر اين كه كل گنبد محافظتي در هم فرو ريزد.
نگاهي كوتاه به ساختار گنبد محافظ بتوني بوشهر نشان ميدهد
كه فرو ريختن اين گنبد نياز به وارد آمدن انرژي شديدي دارد كه حتي برخورد يك هواپيماي
جت در حال سقوط مشابه حوادث 11 سپتامبر، نميتواند آن را ايجاد كند. ساختمان گنبدي
شكل اين نيروگاه كه از بتون مسلح ساخته شده است، به طرز قابل ملاحظهاي توانايي
تحمل ضربات شديدتري نسبت به ساير ساختمانها را دارد.
قطر اين گنبد در نيروگاه اتمي به بيش از 50 سانتيمتر ميرسد.
هرچند بايد احتمالات دور از ذهن، همچون برخورد شهاب سنگ از آسمان، زلزلهي 10 ريشتري
و حمله با سلاح هستهاي را به نيروگاه اتمي، در نظر بگيريم.
آمريكا به دنبال چيست؟
---------------------------
گذشته از مباحث فني در اين زمينه، پرسش ديگر اين است كه
آمريكا از اين آب گل آلود به دنبال كدام ماهي است؟
امروز شايد اين موضوع كه در ميان هر مناقشهاي در جهان،
ايران بايد هدف بسياري از تهاجمها باشد، امري طبيعي بنمايد اما به هر حال شناخت
اهداف استكبار در هر برههاي ميتواند به نوبهي خود راهگشا باشد. در گرما گرم خيزشهاي
اسلامي منطقه هم، حادثهي فوكوشيما لنگه كفش ارزشمندي در اين بيابان براي آمريكا
بود. شاهد اين مدعا هم ابراز نگراني مشاور سابق امنيت ملي رييس جمهور آمريكا است
كه از كم رنگ شدن توجه به مسألهي هستهاي ايران به خاطر تحولات منطقه ابراز
نگراني، كرده بود.
«جيمز جونز» كه با «كريستين امانپور» در شبكهي (سي.ان.ان)
گفتوگو ميكرد، با اشاره به اينكه «چشم توجه جهانيان به خيزشهاي مردمي در كشورهاي
عرب دوخته شده» تأكيد كرد: «دنيا نبايد حتي يك لحظه از خطرات اتمي ايران و تلاشهايي
كه در اين زمينه به عمل ميآورد، غافل شود.»
جونز كه در پاييز گذشته كاخ سفيد را ترك كرد و جاي خود را
به «تام دانيلون» داد، ادامه داده است: «حكومت ايران حتي زير كنترل دستگاههاي هشدار
دهنده به برنامههاي اتمي خود ادامه ميدهد. به تازگي مدتي است كه دربارهي اين
موضوع كمتر ميشنويم. ولي نبايد نگراني ما كاهش يابد.»
جونز اضافه كرد: «به دليل هرج و مرج موجود در خاورميانه،
جمهوري اسلامي ديگر مركز توجه نيست و در حال حاضر در مورد برنامهي اتمي ايران
صحبت چنداني به ميان نميآيد.»
جونز سپس با تكرار اين ادعا كه فعاليتهاي ايران منجر به
راه افتادن يك مسابقهي هستهاي در منطقه خواهد شد، اعتراف كرد كه: «حكومت ايران
بر سراسر منطقه سايهي سنگيني افكنده است.»
جيمز جونز، اظهارداشت: «جمهوري اسلامي از قيامهاي اعتراضي
خاورميانه و آفريقا نفع ميبرد و به طور منطقي از اين آشفتگيها خرسند است.»
گزارش «نيويورك تايمز» از گفتوگوهاي دروني دولت «اوباما»
دربارهي چگونگي برخورد با تحولات منطقه به طرز چشمگيري ارزش پرداختن به خطر هستهاي
ايران از سوي آمريكا در اين مقطع را براي ما روشن ميكند.
اين روزنامه در يادداشتي به قلم «ديويد سانگر» تحليلگر
شناخته شدهي امور ايران به صراحت اذعان ميكند كه آمريكا اكنون به خوبي ميداند
كه ايران خود را از دوران فشار سال 2010 بيرون كشيده است. وي مينويسد: «دو ماه و
نيم پيش، مسايل بسيار سخت به نظر ميرسيد. مقامهاي آمريكايي در ماه ژانويه كاملاً
اطمينان داشتند. كه ايران را به گوشه راندهاند. تحريمهاي تازه، گزنده بود. روسها
از ارسال تسليحات پيچيده به ايران خودداري كردند و يك كرم رايانهاي به نام
«استاكس» در تلاش است تا در برنامهي غني سازي اورانيوم ايران، اخلال ايجاد كرد.
اما اين شرايط با شروع خيرش عربها تغيير كرد. ناگهان حاكمان اقتدارگراي عرب كه دو
سال گذشته را به توطئه چيني با واشنگتن براي مهار ايرانيها سپري كرده بودند. بيشتر
از آنكه نگران سانتريفوژهاي نطنز باشند، نگران خيابانهاي خود شدند.»
با اين رويكرد، بديهي است كه آمريكا به دنبال طرح بهانهاي
براي حساس كردن دوبارهي حكام عرب نسبت به فعاليت هستهاي ايران باشد.
واشنگتن مايل است با نمايش وقت و بي وقت آمادگي براي به
كارگرفتن مشت نظامي عليه ايران اين كشور را در تشنج دايمي نگه دارد. به نظر ميرسد
آمريكا و متحدانش ميخواهند نشان دهند كه به توافق رسيدن با رهبران فعلي ايران فوق
العاده دشوار است و در نتيجه بايد فشار بر آن را ادامه داد. در ضمن آمريكا عقيده
دارد ايجاد وجههي سازش ناپذير و پيامدهاي تحريمها به ايجاد شكاف در رژيم اين
كشوركمك ميكند.»
«نيكلاي كوزيرف»، مشاور انستيتو مشكلات بينالمللي آكادمي
ديپلماتيك وزارت خارجهي روسيه هم عقيده دارد كه آمريكا اساساً مايل به بستن
پروندهي هستهاي ايران نيست. وي در اين باره در مقالهاي كه در پايگاه اينترنتي روسي
زبان «ايران» (iran.ru) منتشر
شده، نوشته است: «تصور ميشود علت اصلي نبود پيشرفت در گفتوگوهاي هستهاي ايران
اين است كه آمريكا بستن پروندهي هستهاي اين كشور را مفيد نميداند و مايل است در
آينده هم از آن براي تشديد هرچه بيشتر تحريمها و شوراندن مردم ايران و ساير
كشورها و تضعيف رژيم اين كشور، استفاده كند.»
نويسنده:محسن يزداني، كارشناس مسايل بينالملل
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com