کد خبر: ۳۸۹۹۴
تاریخ انتشار:

اسناد همراهی دانشجویان با امام روح‌الله

به گزارش خبرنگار «خبرنامه دانشجویان ایران» پس از قیام 15 خرداد سال 1342 و افشای ماهیت صهیونیستی-استعماری رژیم شاه مبارزات دانشجویی شکل تازه ای به خود گرفت.

نسل جوان دانشگاهی در آن روزهای کوتاه و زودگذر سالهای چهل، که امام خمینی(ره) در ایران به سر می برد، بارها به حضورش شتافتند؛ اسناد بدست آمده از این دیدار ها و گفتگو ها نشان می دهد، دانشجویان از همان ابتدای سالهای آغازین نهضت در سایه رهبری امام خمینی(ره) در اندیشه حکومت اسلامی و نابودی صهیونیسم بوده اند.

بنا به اسناد ساواک، یک مورد از دیدارها و گفتگوهای دانشجویان با امام خمینی(ره) در ماه های نخست سال 1342 این گونه گزارش شده است:


«در ساعت 18:00 روز 10/ 2/ 1342 جلسه دانشجویان وابسته به انجمن اسلامی در اتاق شماره 211 خوابگاه شماره 3 دانشکده کشاورزی تشکیل گردید و یک نفر دانشجو به نام روحانی در مورد حکومت در اسلام سخنرانی نمود و سپس تقی شامخی اظهاراتی به شرح زیر بیان داشت:



1-روز جمعه به اتفاق عده ای از دانشجویان انجمن اسلامی مقیم تهران به قم رفتیم و به طور پراکنده وارد منزل آقای خمینی شدیم؛ چند نفر پاسبان دور منزل ایشان بودند.
ابتدا دانشجویان مقاله ای که به شرح زیر تهیه شده بود برای ایشان قرائت کردند: "...مدت هجده سال است انجمن اسلامی دانشجویان تشکیل شده و فعالیت می  نماید؛ ما احتیاج مبرم به دین و مذهب داریم؛ روحانیون باید ما را کمک کنند، ..."»

در دیدارهای دانشجویان با امام خمینی(ره)، دانشجویان هدف و آمال خود را این گونه بیان می کنند:


«...هدف ما اشاعه دین مبین اسلام و هدایت نسل جوان است؛ ما باید مسلمان واقعی باشیم... ما اکنون آماده ایم پشتیبانی خود را از علما اعلام داریم و نظر ما این است که رابطه نزدیکی بین دانشگاه و حوزه علمیه برقرار نمائیم»


به نظر می رسد وحدت میان حوزه و دانشگاه از همان ابتدا یکی از اساسی ترین اهداف نیروهای اسلامگرا بوده و دست هایی نمی خواهند تا این ارتباط برقرار گردد.


در ادامه گزارش ساواک آمده است:


«...سپس آقای خمینی جواب گفتند:


جوانان مسلمان دانشگاه تهران به منزل ما خوش آمديد. اميد است در نگهدارى دين خود استوار باشيد ... زيرا از شما جوانان برومند انتظار زيادى داريم. ما ملتهاى مسلمان بايد متحد شويم و با اسرائيل و عمال آنها در ايران مبارزه كنيم. حوزه علميه هر گز مخالف اصلاحات ارضى نبوده؛ ...ما مى‏دانيم اين موضوع براى سرگرمى كشاورزان فراهم شده است. موضوع حق شركت دادن زنان در انتخابات مانعى ندارد؛ ولى حق انتخاب شدن آنها فحشا به بار مى‏آورد. موضوع حق رأى دادن زنان و غيره در درجه آخر اهميت قرار دارد...»  


پس از دستگیری امام خمینی(ره) در ساعت 4 صبح روز 15/3/42 و قیام مردمی سراسر کشور، دانشجویان نیز این اقدام را محکوم کردند؛ گزارش های لحظه به لحظه شهربانی و ساواک، نشان از مقاومت و پایداری دانشجویان پس از واقعه 15 خرداددارد.


خبرنگار «خبرنامه دانشجویان ایران» با بررسی اسناد سازمان اطلاعات و امنیت کشور «ساواک» در نخستین ساعت های بامداد روز 16 خرداد، به نکات مهمی دست یافت؛ این گزارش ها، حماسه آفرینی ها و دلاوری های فوق العاده دانشجویان ایران را در روزهای 16 تا 18 خرداد 42 به نمایش می گذارد.


بعضی از این اسناد به شرح زیر است:


«تاریخ و ساعت وصول خبر: 8:46 روز 16/3/42

...دانشجویان، دانشکده های حقوق و فنی و پزشکی را تعطیل نمودند... "تا مرگ شاه خائن، نهضت ادامه دارد"؛ "یا مرگ یا خمینی" متن شعار می باشد»

**


«...تاریخ و ساعت وصول خبر: 9:30 – 16/3/42

منبع: ساواك تهران
شرح اخبار: دانشجوياني كه به داخل دانشگاه رفته بودند در مقابل دانشكده علوم، اجتماع و دانشجو هاشم سلطاني براي آنها سخنراني و شعار مي دهند: "تا مرگ شاه خائن نهضت ادامه دارد..."»

**


« تاریخ و ساعت وصول خبر: 9:35 روز 16/3/42

منبع خبر: آقاي احدي از ساواك تهران، شماره 14
شرح خبر: در حدود 150 نفر از دانشجو در مقابل درمانگاه دانشگاه كه در بالاي زمين ورزش واقع شده اجتماع نمودند و دو نفر دانشجويان بقيه را وادار مي كنند كه به كمك مردم مسلمان بشتابند...»

**


«...تاريخ حادثه: 18/3/42

ساعت: 8:45
دانشجويان دانشگاه، دانشكده ها را ترك نموده و عده اي در حدود 300 نفر در مقابل دانشكده علوم، اجتماع كرده و در دفاع از خميني شعار مي دهند: "درس بر ما حرام است" ...»

**

«تاريخ: 18/3/42
ساعت: 11:10
دانشجويان دانشكده كشاورزي كرج در حال حاضر متفرقند، شعار صبح دانشجويان اين بوده اين بوده است:
درود بر روان شهدا
زنده و پاينده باد خميني
تا مرگ شاه خائن نهضت ادامه دارد»

...


از گزارش هاي ساواك و شهرباني درباره قيام خونين خرداد 42 چند نكته بهتر نمايان مي شود:



1-در اين قيام مردم مسلمان به بلوا، آشوب و هرج و مرج، هرگز دست نزدند؛ نه زنان و دختران را مورد اهانت و حمله قرار دادند و نه كتابخانه را آتش زدند و نه به مظاهر تمدن و پيشرفت يورش بردند.

2- قيام 15 خرداد به رغم تبليغات دروغين صهيونيستي، شورشي كور و بي هدف نبود؛ مردم بر پايه احساسات زود گذر و دور از خرد و انديشه به خيابان نريختند.

3-مردم و دانشجويان با تكيه بر نيروي ايمان با رژيم شاهنشاهي در حمايت از ولي خود برخاستند نه با زور دستگاه هاي تبليغاتي دروغين غرب.

«اتحاد، مبارزه، پیروزی؛ اسرائیل وق وق؛ با اره بریدند سر موشه دایان را، عجب کره خری بود!» شعارهای دانشجویانی بود که در حمایت از مردم فلسطین در هفته های پیش از برگزاری مسابقه فوتبال تیم های ایران و اسرائیل سرداده شد.


به گزارش خبرنگار «خبرنامه دانشجویان ایران»، در فرودین ماه سال 1349مسابقه فوتبال آسیایی در تهران برگزار شد و حدود یک هفته پیش از فرا رسیدن روز مسابقه فوتبال میان ایران و اسرائیل، دانشجویان با پخش تراکتهای گوناگون، خود را آماده تظاهرات علیه صهیونیسم و آمریکا و در پشتیبانی از مردم فلسطین می کردند.


بعضی از تراکتهایی که از طرف دانشجویان علیه برگزاری این مسابقه پخش شد به شرح زیر است:


"هموطن!

برای ابراز تنفر شدید به متجاوزان اسرائیل، روز فینال، دیدار در امجدیه
کمیته مرکزی دانشجویان استان تهران"

"دانشجویان ایران شرکت اسرائیل را در مسابقات جام آسیایی به شدت تحریم می نماید"


"اکنون که بدون توجه به افکار و احساسات مردم و به منظور خوشخدمتی به امپریالیسم و اسرائیل مسابقات به اصطلاح آسیایی با شرکت اسرائیل در تهران برگزار می شود وظیفه ماست که با اعتراض و تحریم این مسابقات ضمن اعلام همبستگی خود با خلق مبارز فلسطین نقش مزورانه دستگاه تبلیغاتی را برملا سازیم"


"پایدار باد پیوند ناگسستنی دانشجویان مبارز ایران با رزمندگان فلسطین"


دانشجویان در روزهای مانده به برگزاری مسابقات تظاهراتی عظیمی از جلو دانشکده فنی تا خیابان لاله زار جنوبی و مقابل تئاتر تهران تدارک دیدند که شعارهای آنان سند دیگری از مبارزات دانشجویان با اسرائیل است.


ساواک در گزارش خود آورده است:


"در تظاهرات روز جاری دانشجویان دانشگاه تهران شعارهای زیر داده می شد:


درود آزادگان به سازمان الفتح؛ درود ملت ایران به مردم فلسطین

با دشمنان اسلام مسابقه نمی دهیم
با دشمنان اعراب مسابقه نمی دهیم
مسابقه با اسرائیل ننگ برای ملت است
اسرائیل محکوم است...

 نظریه رهبر عملیات: مفاد خبر از طریق منبع 364تائید شده است"

در گزارش دیگری از ساواک می خوانیم:


"موضوع: تصمیمات دانشجویان


روز جاری به طوری که از دانشجویان دانشگاه تهرانبه خصوص دانشجویان حقوق شنیده شده دانشجویان مذهبی تصمیم دارند روزی که مسابقه فوتبال بین تیم ایران و اسرائیل در امجدیه برگزار می شود تظاهرات عظیمی به راه انداخته تا بلکه خبرگزاریهای خارجی جریان را به خارج از ایران مخابره و دنیا نظر مردم ایران را نسبت به مخالفت با اسرائیل بدانند و احیانا از این جریان بهره برداری های دیگر بکنند.


حتی گفته می شود پول نیز جمع آوری کرده اند که آن روز به خصوص، همگی در امجدیه شرکت کنند.


نظریه منبع: این موضوع را دانشجویان دامن می زنند و برای جلوگیری از این اقدامات آنان لازم است پیش بینی های احتیاطی از طریق نیروی انتظامی به عمل آید.


نظریه رهبر عملیات: با توجه به اعلامیه های منتشره در دانشگاه تهران وقوع تظاهرات در روز مسابقه ایران و اسرائیل حتمی است و لازم است اقدامات احتیاطی دقیق عمل آید"


همان طور که ساواک پیش بینی می کرد دانشجویان در روز برگزاری مسابقه در تظاهرات چندصد هزار نفری علیه صهیونیسم  شرکت کردند و با شعارهایی در پشتیبانی از مردم فلسطین لرزه بر اندام صهیونیستها افکندند؛ در این مسابقه تیم ایران، اسرائیل را شکست داد.


شاه پس از کودتای آمریکایی 28 مرداد 1332 به ملت محروم ایران نوید می داد که تا ده سال دیگر، ایران بهشت موعود خواهد شد که دیگر گرسنه و محتاجی در آن یافت نشود! آنگاه پس از قیام 15 خرداد 1342 که ده سال از آن کودتای سیاه می گذشت، با کمال گستاخی به همدان رفت و در سخنانی مردم ایران را متهم کرد که: "نفری 25 ریال پول گرفته بودند تا در کوچه ها و خیابان ها بروند و زنده باد خمینی بگویند"!


به نظر می رسد، شاه از تحریک افکار توده ها علیه «اسرائیل» احساس نگرانی می کرد لذا با مطرح کردن یک دروغ شاخدار مبنی بر «پول گرفتن یک مسلمان شیعه از یک مسلمان غیر شیعه» خواست به اصطلاح افکار عامه ی مردم را از خطر «اسرائیل» منصرف کند تا با تحریک تعصبات جاهلانه «شیعه و سنی» ملت اسلام را به جان هم بیاندازد.


دروغ پردازی شاه بر کم رنگ کردن قیام مردم در 15 خرداد چه بود؟


شاه با نشر دروغ «هر نفر 25 ریال پول گرفته بودند تا در کوچه ها و خیابان ها بروند و زنده باد خمینی بگویند»، می خواست به ملت ایران وانمود کند که این پول های رسیده، از طرف «جمال عبدالناصر» است که خمینی را وا می دارد که مرتب زنگ خطر را علیه اسرائیل و صهیونیسم به صدا در آورد و ملت ایران را به اتحاد با برادران عرب و مبارزه علیه صهیونیسم و اشغالگران فلسطین فراخواند وگرنه اسرائیل هیچ خطری برای اسلام ندارد!


اینجا بود که دستگاه تبلیغاتی شاه به کار افتاد که مناری که شاه دزدیده بود در چاهی جای دهند؛ اما می توان گفت که از 30 میلیون نفوس ایرانی حتی یک نفر نیز یافت نشد که افسانه «فرستادن پول از طرف عبدالناصر» و «پول گرفتن یک مسلمان شیعه از یک مسلمان غیر شیعه» را باور کرده باشد.


ساواک در گزارش خود به این واقعیت چنین اذعان کرده است:


«در چند روز اخیر موضوعی که اعلیحضرت همایونی در نطق خود در همدان به آن اشاره فرموده که هر نفر 25 ریال گرفته اند و در تظاهرات شرکت کرده اند، بین مردم مورد تنفر و گفتگو و تمسخر قرار گرفته است و همه می گویند: "ببینید چقدر مردم ایران بدبخت شده اند که در پایتخت مملکت، مردم 25 ریال می گیرند و جلوی گلوله می روندو برای چنین مبلغ جزئی خود را به کشتن می دهند.

همه ی مردم روی این مطلب به همین نحو صحبت و اظهار نظر و مسخره می کنند...»

روزنامه های صهیونیستی در فلسطین اشغالی که از خیزش و خروش ملت ایران بر ضد شاه و صهیونیستها نگران شده بودند، با آوردن تحلیل ها و گزارش های دروغین کوشیدند تا این حرکت اسلامی را زیر سوال ببرند.


برخی از این مقالات به شرح زیر است:


روزنامه معاریو، چاپ تل آویو سعی داشت تفرقه افکنی میان شیعه و سنی را پررنگ کرده و شیعیان را مرتجع جلوه دهد؛ این روزنامه در تاریخ 9/6/1963 نوشت:



«متعصبین مذهبی که قصد داشتند با کمک مصر با کمک علیه اصلاحات شاه قیام کنند، مرتجع ترین عنصر جهان اسلام هستند.

شاه ایران، محمد رضا پهلوی در هفته گذشته بر توطئه ای که به نظر می رسید وخیم ترین توطئه علیه حکومت وی در 10 سال اخیر است فائق آمد... مبارزات دائمی میان شیعه و سنی و نیز این حقیقت که شیعیان به صورت اقلیت در عالم اسلام باقی مانده اند باعث شد که این دسته مورد آزار و اذیت تعقیب کنندگان سنی قرار بگیرند و در بسیار موارد نیز به صورت یک نهضت زیر زمینی فعالیت کنند؛ شرایط مزبور باعث شد که پیروان شیعه اطاعت کورکورانه و وفاداری بدون چون و چرایی نسبت به رهبر مذهبی  خود داشته باشند و حاضر باشند در راه اجرای اوامر او جان خود را نیز فدا کنند در نتیجه پیروان مذهب شیعه به مرور زمان به صورت مرتجع ترین و متعصب ترین دسته های اسلامی در آیند و با توسعه و تحول جامعه عرب که در نزد آنها به منزله کفر بود به شدت مخالفت کنند...»

روزنامه گل ها عام، ارگان حزب کمونیست اسرائیل نیز سعی کرد مساله منحرف کند و انگیزه قیام را وارونه جلوه دهد؛ این روزنامه در تاریخ 9/6/1963 خود نوشت:


«... نمی توان گفت اصلاحات مزبور، اصلاحات دامنه دار و وسیعی است ولی همیشه عوامل دست راستی تر و مرتجع تر نیز یافت می شوند که با اقداماتی که جهت مترقیانه دارد مخالفت کنند؛ همین ها مسئول خونریزی اخیر تهران و شهرهای دیگر ایران هستند... انگیزه تظاهر کننده های تهران این بود که دولت را وادار سازند از اجرای اصلاحات خودداری کند، لیکن در این امر موفقیتی نخواهند داشت؛ زیرا فشار ملت بر شاه و دولت فوق العاده است و نیز نمی توان چرخ های زمان را به عقب برگردانید؛ خونریزی که از طرف ارتجاع به عمل آمد باعث خواهد شد که مرتجعین بیشتر در انزوا قرار گیرند»


این درحالی بود که شعارها و تظاهرات ملت ایران بر ضد شاه و صهیونیست ها در روز 15 خرداد 42 تا آن پایه بلند و رسا بود که در فلسطین اشغالی و در میان صهیونیست ها نیز به خوبی طنین انداز شد و اشغالگران صهیون، پیام ضد صهیونیستی را در یافت کردند؛ طوری که روزنامه هابوکر چاپ تل آویو در تاریخ 10/6/1963 خود نوشت:


«دیروز هزاران نفر مسلمان شیعه در خیابانهای تهران تظاهرات کرده و قطع هرگونه روابطی با اسرائیل را خواستار شدند؛ تظاهرکنندگان در دسته هایی که هر سال به یادبود نوه حضرت محمد تشکیل می شود بر ضد شاه و اسرائیل شعارهایی دادند.»


این روزنامه در گزارش دیگری با تیتر درشت اعلام کرد:


«تظاهر کنندگان فریاد "شاه یهودی شده" سر دادند؛ کسی که شاهد اغتشاشات اخیر بوده است گزارش می دهد که افراد متعصب فریاد می زدند "شاه اسرائیلی شده" است...»


نکته ای که بر همگان واضح است، اینکه این اتفاقات بی تفاوت با 9 دی 1388 نیست؛ مردم آنجا متهم شدند که«25 ریال» پول گرفتند و جلوی گلوله رفتند؛ اینجا مردم متهم شدند که «کیک و ساندیس» گرفته و به خیابان آمدند.


و نکته مهم تر دیگر این که هر دو قیام جنبه ضد اسرائیلی-صهیونیستی داشت که بوق ها ی تبلیغاتی سعی در وارونه جلوه دادن آن بودند.


با فرارسيدن چهلم شهداي 15 خرداد 42 دانشجويان همراه با ساير مردم به پيام علما و پيشوايان مذهبي، مبني بر گرامي داشتن اين روز و اعتراض به رژيم صهيونيستي، لبيک گفتند.


در اعلاميه «اتحاديه فرهنگيان و دانشجويان ايران» آمده است:


"حادثه خونين کربلا و صحنه رقتبار نينوا، بار ديگر پس از 1300سال، به دست حکومت جابرانه وقت تکرار گرديد.


عمال يزيد با اسلحه گرم به وسيله تانک و مسلسل و زره پوش، 6200 نفر از فرزندان غيور و با شهامت کشور را در روز روشن، ...به خاک و خون کشيد.


کوچه و بازار، شوارع و خيابان ها را با خون پاک شهداي روز 15 خرداد ماه رنگين ساخت."


ادامه اين اعلاميه که ماهيت رژيم شاه را رسوا مي سازد به شرح زير است:



"دستگاه جبار خونخوار و دست نشانده بيگانه و هم پيمانه دولت پوشالي اسرائيل فکر مي کند که با فشردن گلوي مردان آزادي خواه و کشتن جوانان کشور و حبس و زجر رجال علم و دانش مي تواند به مقاصد شوم خود(هموار کردن راه براي بيگانگانو تحکيم مباني حکومت لرزان خود) ولي زهي تصور باطل، زهي خيال محال."


سپس دانشجويان اعلام مي کنند، که تظاهرات 15 خرداد، در اعتراض به دستگيري امام خميني(ره) و آمدن مردم به خيابانها سرمنشا ديني داشته است، نه پخش کيک و سانديس! چون عمال صهيونيسم اعلام کرده بودند، هر نفري 25 ريال پول گرفته و به خيابانها ريخته اند!


"همه ي عالم مي دانند تمام تظاهرات مردم غيور تهران و قم براي اين بود که بزرگ مرجع اسلام، يعني آيت الله العضمي آقاي خميني را دستگاه ستمگر در شب همان روز با وضع رقت باري از قم به تهران منتقل کرده بود... دولت حيله گر براي اينکه اين نهضت را آلوده سازد... به قول نويسنده سر مقاله اطلاعات (عباس مسعودي که از عمال مارکدار و با سابقه استعمار است) اين قيام مقدس »شورش کور» ناميده شود. غافل از آنکه دوران اين سياست هاي کور گذشته، بار ديگر مردم هوشمند و بيدار ايران فريب اين سياست هاي افسوني را نخواهند خورد.


اين روزها که روزنامه ها و مجله ها در سانسور شديد دولت است، حمومت لرزان وقت، تهمت هاي ناجوان مردانه به اين افراد زده، به کمان اينکه مردم ايران، مردم از پشت کوه قاف آمده هستند تا دروغ هر دروغ پردازي را بپذيرند.

اتحاديه فرهنگيان دانشجويان ايران"

دانشجويان عضو »نهضت آزادي» که به علت علايق مذهبي و عدم وجود رنگ مذهب در »جبهه ملي» جدا شده بودند، اعلاميه هاي مشابهي دادند:


"امسال اربعين حسيني مصادف با روزهايي است که ملت مسلمان ايران به علت چهلمين روز قتل عام وحشيانه مردم بيگناه تهران و شهرستان ها در روز 15 خرداد به دست دژخيمان حکومت... شربت شهادت نوشيدند... شاه در ياوه گويي هاي خود، شهيدان عزيز را غارتگر و مرتجع معرفي نموده... و به دختران دانش آموز اهانت کرده است!...


حرکت و اقدام علماي عاليقدر و مراجع بزرگوار ديني از محل هاي اقامت خود و هجرت آنها از شهر هاي مذهبي... بزرگترين تو دهني به کساني بود که ادعا مي کردند حضرت آيت الله خميني (بت شکن کبير قرن) در ميان ملت و روحانيون ما پايگاهي ندارد..."


جالب اينکه اين اعلاميه دانشجويان مورد قبول سران اين گروه که در زتدان به سر مي بردند، قرار نداشت آنان اينگونه اعلاميه ها را تند مي دانستند و بر خلاف سياست اين گروه تلقي مي کردند و دانشجوياني را که به نام اين گروه به انتشار چنين اعلاميه هايي دست مي زدند، محکوم مي کردند.


عقربه ساعت،تقریبا ده شب یکشنبه 16 فروردین ماه 1343 را اعلام می کرد که ماشین شورلت سیاه رنگی که بوسیله چند ماشین دیگر اسکورت می شد، سرکوچه ی امام مقابل بیمارستان  فاطمیه توقف کرد و امام از آن پیاده شد؛ همرامان او که عبارت بودند از سرهنگ مولوی و چند تن از مقامات نظامی و امنیتی پس از پیاده کردن امام بسرعت از انجا دور شدند تا خودشان از هرگونه پیشامد غیرمنتظره‌ای دور بمانند!


استقبال بی مانند ملت ایران هنگام آزادی امام خمینی(ره) در سال 43 و در ادامه آن برپایی جشن در مدرسه فیضیه، رژیم شاه را تا آن پایه نگران و بیمناک ساخت که برخی از مقامات این پرسش را مطرح کردند که: «...نظر ساواک درباره تشکیل مجالس جشنی که قرار است بعد از ظهر امروز در مدرسه فیضیه  قم و جاهای دیگر برگزار گردد... چیست؟»


در یکی دیگر از این جشن ها و دیدار ها به مناسبت آزادی امام خمینی(ره) افراد حبهه ملی، نهضت آزادی، احزاب و دانشجویان روز جمعه 21 فروردین 43 در مسجد اعظم حاضر بودند.


سازمان امنیت و اطلاعات کشور (ساواک) در گزارشی از این برنامه می افزاید:


«...عده مزبور که در حدود 500 نفر بودند در دو صف سه نفری قرار گرفتند؛ در این موقع دو پلاک که در روی آنها شعارهای زیر به چشم می خورد در جلوی صف مزبور قرار دارند.


به پیروی از مرام عقیدتی به رهبری مراجع تقلید به مبارزه خود  ادامه می دهیم... در ابتدای حرکت شعار هایی از بین دانشجویان به مضمون زیر برخاست...»


این شعار ها و فریاد ها بیش از اینکه نشانه ی احساسات باشد، نشان دهنده ی این است که دانشجویان می دانند، چه می خواهند و در چه راهی قدم می گذارند.


ساواک این شعار ها را در گزارش خود آورده است:


«درود به شهدای به خون خفته مدرسه ی فیضیه و 15 خرداد (جمعیت فریاد زدند درود)

برای سلامتی پرچمدار عالم تشیع... خمینی صلوات. (صلوات انقلابی جمعیت)
تا کوتاه کردن دست ایادی بیگانگان از کشور مبارزه ادامه دارد. (مردم فریاد زدند صحیح است)
برای برقراری حکومت حق و عدالت، نهضت علما و ملت ادامه دارد
برای برافراشتن پرچم اسلام برفراز کاخ ظلم و ستم و بیدادگری صلوات. (صلوات مردم)»

در این هنگام  دانشجویان  همراه ملت از مدرسه خارج  شده و به سمت منزل امام خمینی(ره) پیش می روند.


ساواک در ادامه گزارش خود می افزاید:


«پس از ورود به منزل آقای خمینی دانشجو شیرازی پیرامون پشتیبانی از آقای خمینی و ادامه مبارزه علیه  ظلم و ستم دستگاه... اشاره کرد و گفت: ملت  ها در عصر حاضر بساط بیدادگری را در هم کوبیده اند و ملت ایران نیز به پیروی از هدف مقدس مراجع به این مبارزه ادامه خواهد داد.»


از شعار ها و پلاکارت ها مشخص می شود که این جمعیت از افراد «جبهه ملی» و «نهضت آزادی» نبوده اند، چرا که این شعار ها نمی توانست از گروه های یاد شده باشد؛ البته در لابه‌لای جمعیت، این گروه ها و دستجات کم و بیش حضور داشتند و گاهی نیز شعارهایی مطرح می کردند و می کوشیدند از اینگونه فرصت ها به نفع سیاست گروهی خویش بهره برداری کنند، لذا مورد اقبال قرار نمی گرفت.


*کنش های دانشجویی، در جهت آرمان خواهی و واکنش های رژیم شاه، در جهت ایجاد فضای سکستاریستی بود.


رژیم شاه با نقشه ای گسترده بر آن بود که دانشگاه های ایران را به مرکز فساد و فحشا بدل سازد و با مطرح کردن مسائلی که نه در خور دانشگاه بود نه در شان دانشجو، سعی می کرد تا جوانان تحصیل کرده را به فساد بکشد و اندیشه ها را از رشد و تکامل و شکوفایی باز دارد و برای پیاده کردن این نقشه فضاحت بار، علاوه بر دانشگاه ها، دبیرستان ها را نیز مد نظر داشت.


به عنوان نمونه «ترویج آزادی جنسی»، «باز بودن بوفه های غذا خوری در ماه رمضان»، «ممنوع کردن ورود دختران چادری به دبیرستان ها» و نقشه های از این دست.


در سال جدید تحصیلی 1348 مبارزه از هنرسرای عالی نارمک و دانشگاه شیراز اوج گرفت تا جایی که دانشجویان دانشگاه شیراز، طی اعلامیه ای علیه سیاست ترویج «آزادی جنسی» به مبارزه برخاستند. در این اعلامیه آمده است:


«مردم آزادیخواه شیراز...عمال استعمار برآنند که دانشگاه را که باید محیطی پاک و مرکز روشنگری باشد، بوسیله عناصر کثیف و برنامه های شوم خود به طرف محیطی فاسد و ناسالم سوق دهند»


دانشجویان دانشگاه شیراز در ادمه اعلامیه خود پرده از این نقشه های رژیم بر می دارد.


«حکومت دست نشانده و استعماری، برآنند که به عناوین مختلف مانند انتخاب دختر شایسته!! عناصر فاسد و شناخته شده ای را به گمان خود الگوی تمام عیار افکار دانشجویان سازند و بدین وسیله تمام مظاهر انسانی و اخلاقی را در میان آنان نابود نمایند»


این اعلامیه، علت برخوردهای سعبانه را این طور عنوان می کند:


«به این گمان که... دانشجویان از مخالفت با برنامه های فرمایشی امپریالیستی و صهیونیستی منصرف سازند»


گفتنی آنکه نزدیک بودن مردم به روحانیت متعهد در خنثی کردن نقشه ها و توطئه های فریبنده و فاسد کننده رژیم شاه نقش به سزایی داشت و همبستگی روحانیت و بدنه دانشجو، روح معنویت و مقاوت را در توده ها افزایش داد و بنامه های فساد انگیز و زننده ی رژیم را با شکست روبه رو ساخت. در بخش پایانی این اعلامیه این همبستگی کاملا نمایان است.


«اما شاه دست نشانده و سای عمال امپریالیسم و صهیونیسم باید بداند که فکر سیاه و پلید آنان کاملا به اشتباه رفته است، باید بداند که روحانیون و دانشجویان و توده ی روشنفکر ما هرگز رسالت خود را فراموش نکرده و سرنوشت ملت ستمدیده ی ایران را به دست رجالگان و غلامان حلقه بگوش استعمار نخواهد داد و همگام با یکدیگر و در کنار هم و به وسیله پشتیبانی فرد فرد ملت ایران مبارزه پیگیر خود را علیه جنایات هیئت حاکمه ادامه خواهند داد.»


جالب اینکه از همان ابتدا که امام خمینی(ره) سمت وسوی مبارزه را به مبارزه با حکومت های امپریالیستی و صهیونیسم بین الملل سوق می داد، دانشجویان هم به خوبی این نکته را عملی می کردند. در پایان اعلامیه اول دانشجویان دانشگاه پهلوی! شیراز آمده است:


«پیروز باد نهضت آزادیخواهی ملت ایران

مرگ بر امپریالیسم و صهیونیسم
نابود باد حکومت استعماری شاه
دانشجویان دانشگاه پهلوی شیراز»  

روحانیون نیز در برابر نقشه های فریبنده رژیم شاه در دانشگاه ها و دبیرستان ها واکنش های متعددی از خود نشان دادندو به عنوان اعتراض به جلوگیری از ورود دختران چادری به دبیرستان های شیراز و حومه در سراسر منطقه فارس به اعتصاب دست زدند.


این اقدامات دانشجویان و روحانیون سبب شد که آن بخشنامه را لغو کندو برنامه های فساد انگیز خود را به طور موقت رها سازد، اما به منظور ایجاد رعب در دل مردم فارس شماری از دانشجویان و روحانیون را دستگیر کرد. این اقدام اگرچه شرایط را سخت می کرد ولی باعث شد تا این دو قشر بیش از پیش به یکدیگر نزدیک شوند.


این حقیقت در اعلامیه دیگری که از طرف دانشجویان دانشگاه شیراز، صادر گردید به خوبی نمایان است. در این اعلامیه آمده است:


«مردم مبارز شیراز

...میهن عزیز ما از جمله کشورهایی است که... اگر چه پایمال چکمه های بیگانگان شده اما همواره با نیروی عظیم ملت شجاع خود، آزادی خویش را باز یافته است... قیام مردم آزادیخواه و مبارز ایران در سی ام تیر و بالاخره وقایع خونین 15 خرداد، هریک سند محکم و غیر قابل انکار بر این مدعا به شمار می رود.

اما گویی هیئت حاکمه استعماری کنونی این وضع را فراموش کرده است که ملت ایران زیر بار نقشه های خائنانه امپریالیستی نخواهد رفت... به همین علت است که عمال جنایتکار شاه دیکتاتور و سرسپردگان امپریالیسم و صهیونیسم یعنی دژخیمان حیوان صفت سازمان امنیت، در برابر مبارزه پیگیر مردم غیور شیراز به زانو در آمده اند.


وقتی به نقشه های پلید خود دست نمی یابند و نمی توانند فریاد حق جویانه ما دانشجویان و روحانیون و مردم آگاه شیراز را در گلو خفه سازند... علاوه بر دستگیری دانشجویان این بار به حجره های بی دفاع طلاب بی گناه ولی بیدار و آگاه علوم دینی حمله ور شده... و عاقبت رسئاتر از همیشه به دخمه خود باز می گردند.


ما بدین وسیله بار دیگر با تاکید هرچه تمام تر و با قاطعیت کامل تصمیم خلل ناپذیر عموم دانشجویان و روحانیون و توده مردم آزاده ی شیراز را با ادامه بر ضد اعمال خائنانه هیئت حاکمه دست نشانده و عمال شاه سرسپرده ی امپریالیسم و صهیونیسم اعلام داشته و سوگند می خوریم که تا پیروزی کامل از پای نخواهیم نشست...

دانشجویان دانشگاه شیراز»

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین