˝احتمال باران اسیدی˝ به کارگردانی بهتاش صناعیها فیلمی است درباره تنهایی و انزوای آدمها که این روزها در گروه هنر و تجربه در حال اکران است و با استقبال خوبی نیز روبهرو شده است.
گروه سینما و تلویزیون: مخاطب در سکانسهای ابتدایی فیلم "احتمال باران اسیدی" زمانی که تنهایی شخصیت اصلی این فیلم را با بازی شمس لنگرودی میبیند کاملاً این حس را درک میکند. در واقع در این سکانسها حتی دیالوگی هم ردوبدل نمیشود و این تنهایی تا مغز و استخوان مخاطب نفوذ میکند.
به گزارش بولتن نیوز، در این فیلم همه در دریای تنهایی خود غوطهورند. از منوچهر پیرمرد تنها و یکهای که زمانی در کارخانه دخانیات کار میکرده و حالا با مرگ مادر و فرارسیدن روزهای بازنشستگی هیچ یار و همدمی ندارد و به یک زندگی کسالتبار و تکراری رسیده است، تا کاوه جوان بیپولی که برای فرار از تنهایی رفتن به مریخ را برای تمام عمر انتخاب کرده است. نقطه مقابل این دو مرد تنها، نیز مهسا تنها کاراکتر زن این فیلم است که او نیز از تنهایی خود رنج میبرد و در برههای از زمان این سه نفر را روبه روی همدیگر قرار میدهد تا برای مدتی بتوانند جای آدمهایی را که در زندگی خود ندارند برای یکدیگر پر کنند.
حرکت در این فیلم از زمانی شکل میگیرد که منوچهر برای یافتن تنها دوست قدیمی خود که با آن خورده حسابی هم دارد، در تلاش است تا به تهران بیاید و او را پس از 37 سال پیدا کند و حرف ناگفتهای را که در دل دارد بر زبان بیاورد. او در راه یافتن خسرو، دوست قدیمی خود به مهسا و کاوه برخورد میکند و این سرآغازی است برای زندگی و بازنگری منوچهر در طی این سالها، در واقع روبهرو شدن منوچهر با این دو جوان باعث میشود تا او نگاهی دوباره به زندگی خود داشته باشد و برای مدتی بتواند آنچه را که در طی این سالها از دست داده است، دوباره بازجویی کند. منوچهر از سر تنهایی در ابتدا به راحتی با کاوه و مهسا ارتباط برقرار نمیکند چرا که سالها تنهایی اجازه اعتماد کردن را به او نمیدهد، اما بعد در میانه راه او نیز با این دو همراه میشود و دست به ماجراجویی میزند که شاید در تمام عمرش این کار را نکرده باشد. احتمال باران اسیدی مکاشفهای است در باب زندگی آدمهایی که در این شهر زندگی میکنند، اما به وسعت تمام شهر تنها هستند.
بهتاش صناعیها در مقام کارگردانی جوان که اولین تجربه جدی خود را در عرصه سینما با این فیلم رقم زده است، توانسته نمره قابل قبولی از منتقدان دریافت کند. او با بهرهگیری از یک وزنه سنگین برای شخصیت منوچهر با نام شمس لنگرودی مخاطبان بسیاری را به سینما برای دیدن این فیلم جذب کرد، از سوی دیگر حضور پوریا رحیمی سام که بیشتر به عنوان بازیگری تئاتری شناخته میشود و مریم مقدم که خود در بخش نگارش فیلمنامه نیز در کنار بهتاش صناعیها حضور داشته است، در واقع او به عنوان تنها بازیگر زن این فیلم از آنجایی که نگارش متن فیلمنامه را بر عهده داشته است به راحتی با شخصیت مهسا ارتباط برقرار کرده و باعث شده تا فیلم در بخش بازیگری مخاطب خود را داشته باشد.
از سوی دیگر در این فیلم عنصر رنگ بسیار با کاراکترها و حال و هوای آنها هماهنگ است. در واقع فیلم در فضایی سرد و آبی خاکستری و در تنهایی منوچهر آغاز میشود و بعد به مرور با رسیدن منوچهر به تهران و شروع رابطه سهنفره آنها این فضا گرم میشود و در بافتهای قهوهای و گرم هتل قابل رؤیت است. در انتهای داستان هم مجدداً به فضای خاکستری و سرد برمیگردیم و تنهایی آدمها باز خود را نشان میدهد.
یکی دیگر از ویژگیهای این اثر که میتواند آن را متفاوت کند، عنصر موسیقی است که با بهره گرفتن از موسیقی سنتی و شرقی ایرانی بسیار به جذب مخاطب این فیلم کمک کرده است. در حقیقت شناخت عمیق آهنگساز از موسیقی شرقی و به ویژه موسیقی و سازهای ایرانی باعث شده است تا موسیقی این فیلم به دل بنشیند.
فیلم "احتمال باران اسیدی" با وجودی که با اصلاحات بسیاری در زمان اکران مواجه شد، اما با زمانی حدود 105 دقیقه مخاطب را از دیدن خسته نمیکند و میتوان تا انتها همراه با کاراکترهای این فیلم بود، تنهایی آنها را حس کرد و از دور هم بودنشان لذت برد و در نهایت سردی پایانی فیلم را تا عمق وجود درک کرد.
انتهای پیام/