گروه فرهنگی- امروزه رسانهای نیست که فعالیت داشته باشد و به مقولات فرهنگی توجهی نکند. چه اینکه فرهنگ و رسانه دو روی یک سکه بوده و اصلاً نمیتوان دم از کار رسانه ای زد ولی مقولات فرهنگی را نادیده گرفت. در این شرایط، یکی از مهمترین رسانههایی که از قدیم الایام و به طور مدام، موضوعات فرهنگی را مورد بررسی قرار داده است، روزنامهها بودند. تا جایی که بعید است تا امروز روزنامه منتشر شده باشد که هیچ بهره ای از فرهنگ نبرده باشد.
به گزارش بولتن نیوز، در روزگار ما نیز روزنامه های موجود با گرایشات سیاسی و فکری گوناگون، دست به این کار زده و در قالبهای مختلف، به مسائل فرهنگی می پردازند. اما نکته اینجاست که این همه تولیدات فرهنگی منتشر شده در روزنامهها برای دیده شدن پا به این جهان گذاشته اند. به عبارت دیگر، مطلبی که دیده نشود گویی اصلاً تولید نشده است. اما آیا با حجم انبوه سایتها و مجلات و روزنامهها و رسانههای مختلف دیگری که وجود دارد، میتوان به همه آنها پرداخت و مطالب شان را از نظر گذراند؟ جواب معلوم است …
به همین دلیل ما در بولتن نیوز سعی کردهایم تا از این به بعد و در قالب صفحه«فرهنگ در رسانه»به بازخوانی و بازنشر اصلیترین مطالب فرهنگی روزنامهها بپردازیم. به عبارت دیگر، «فرهنگ در رسانه»تلاشی است برای تبلور روزانه تراوشات فرهنگی روزنامه های کشور. تا به این طریق، حداقل اصلیترین مقولات فرهنگی که در روزنامهها منتشر شده است، توسط مخاطبین دیده شود. البته ما از همین جا، دست همکاری خود را به سمت همگان دراز کرده و از همه کسانی که تمایل دارند به انحای مختلف در این زمینه به ما کمک کنند، دعوت میکنیم تا در کنار ما، به ارتقای صفحه«فرهنگ در رسانه»کمک کنند.
آرمان، آفتاب یزد، ابتکار، اعتماد، افکار، اطلاعات، ایران، تفاهم، جام جم، جوان، جمهوری اسلامی، حمایت، خراسان، راه مردم، حمایت، روزان، رویش ملت، سیاست روز، شرق، شهروند، قانون، قدس، کیهان، مردم سالاری، وطن امروز و همشهری روزنامه هایی هستند که روزانه به آنها پرداخته و سعی می کنیم گلچینی از بهترین های آنها را در یک سبد فرهنگی به خدمت شما عرضه کنیم.
***
آرمان/ كارگردان «شهرزاد» چيزي كم ندارد
علي نصيريان بازيگر نقش «بزرگ آقا» در مجموعه «شهرزاد» است كه در شبكه نمايش خانگي توزيع ميشود و با اقبال خوب مخاطبان روبهرو شده است. وي در گفتوگو با فارس در ارتباط با اينكه آيا شهرزاد اتفاق ويژهاي در شبكه نمايش خانگي محسوب ميشود و ميتواند دوباره اطمينان را به مخاطب زخم خورده اين شبكه برگرداند و اينكه آيا دلش نميخواست اين فيلم در رسانه فراگيرتري همچون رسانه ملي پخش ميشد گفت: اي كاش در صدا و سيما شرايطي به وجود ميآمد كه اين مجموعه در آن جا به نمايش در ميآمد. از يك طرف من احساس ميكنم كه خيلي هم خوب است كه بخش خصوصي وارد عرصه ساخت چنين آثاري شده است كه البته حمايت هم بايد بشود. وي در ادامه افزود: واقعاً همه جا گفتم باز هم ميگويم بهتر است توليد در دست دولت نباشد و صدا و سيما به جز مسائل خبري و... توليد نداشته باشد وكار توليدي نكند. كساني كه در بخش خصوصي توليد ميكنند را دريابد مثلا اگر اثر خوب و با كيفيتي ساخته شده است آن را از آنها بخرد. بهترين راهي كه به نظرم ميرسد همين است. او همچنين اظهار داشت: وقتي بخش خصوصي وارد عرصه توليد ميشود هم به صرفهتر كار ميكند و وارد هزينههاي اضافي نميشود و هم به دلايل ديگري مانند اينكه هزينهها از جيب شخصي است در كيفيت دقت زيادي ميكند تا بتواند مخاطب حداكثري را جذب كند. نصيريان بازيگر پيشكسوت سينما تئاتر و تلويزيون كه با مرحوم علي حاتمي نيز همكاري داشته است درباره برخي از اظهارنظرها مبني بر اينكه شايد حسن فتحي نزديكترين كارگردان به لحاظ كاري به علي حاتمي است گفت: شايد بتوان گاهي شباهتهايي بين اين دو كارگردان پيدا كرد اما به هر حال هر دوي اين كاگردانان از دو نسل متفاوت هستند. علي حاتمي شكل خاص خود را در كار كردن داشت و حسن فتحي هم كار خودش را ميكند و نگاه خود را در كارهايش دنبال ميكند. البته لزومي ندارد كه وارد مقايسه اين دو كارگردان و آثارشان بشويم براي اينكه هر كس كار خودش را انجام ميدهد. اگر بخواهيم ارزشگذاري كنيم به نظرم حسن فتحي چيزي كم ندارد. نسل بعدي در كل چيزي كم ندارند. بازيگر فيلم سينمايي «گاو» درباره دليل استقبال مخاطبان از مجموعه «شهرزاد» در شبكه نمايش خانگي گفت: علت توفيق و موفقيت مجموعه «شهرزاد» يك چيز نيست. بلكه چندين عامل دست به دست هم داده است تا اين مجوعه مخاطب پسند شود. ابتدا بايد به فيلمنامه اشاره كنم و ديگري كارگردان است در مجموعه تمام عوامل به درستي در جايگاه خود قرار گرفته بودند. انسجام گروهي كه در كل مجموعه وجود داشت قطعاً از نقاط قوت اين مجموعه به حساب ميآيد. سريال «شهرزاد» به كارگرداني «حسن فتحي» و بازي «علي نصيريان»، «ترانه عليدوستي»، «شهاب حسيني» و «مصطفي زماني» يك سريال عاشقانه است كه براي پخش خانگي توليد شده است. داستان سريال شهرزاد از زمان كودتاي 28 مرداد به بعد اتفاق ميافتد و بيشتر مضموني رمانتيك دارد و ميتوان آن را ملودرامي عشقي- جنايي تعريف كرد.
آرمان/تئاتــــر
بودجه تئاتر فجر تأمين است؟
در حالي كه حدود يك ماه تا شروع جشنواره سيوچهارم تئاتر فجر بيشتر باقي نمانده، گويا هنوز بودجه اين جشنواره به طور كامل در اختيار دبيرخانه قرار نگرفته است. به گزارش ايسنا، 9 ماه از سالي كه به نام تئاتر نامگذاري شده است، سپري ميشود و انتظار ميرود كه اين حوزه اگر سرريز از پول و اعتبار نميشود، دستكم از سالهاي قبل بودجه و توجه بيشتري داشته باشد، اما تنها سه ماه مانده به پايان سال، آنچه بيش از هرچيز از اين نامگذاري پررنگتر بوده است، فقط توجه به تئاتر در كلام بوده است. در اين بين جشنواره تئاتر فجر در موقعيت ويژهتري قرار دارد، چرا كه پس از حرف و حديثهايي كه نسبت به جشنواره سال گذشته مطرح شد، انتظار از برگزاركنندگان جشنواره و نيز معاونت هنري و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي بيشتر است كه در سال تئاتر شاهد جشنواره باشكوهي باشيم. با اين حال آنچه از مصاحبههاي تئاتريها و اهالي آن برميآيد اين است كه نه تنها بودجه فوقالعادهاي به تئاتر اختصاص داده نشده بلكه تا اين لحظه رقم بودجه تخصيص داده شده از مدت مشابه سال گذشته نيز كمتر است. درواقع آنطور كه پيگيريها و نيز اخباري كه پيش از اين منتشر شده بود، نشان ميدهد، بودجهاي كه ابتداي امسال براي تئاتردرنظر گرفته حدود 15 ميليارد تومان بوده كه با محدوديتهاي مالي دولت انتظار تخصيص حداقل 10 ميليارد وجود داشته است ولي مديركل مركز هنرهاي نمايشي اخيرا اعلام كرده است، رقمي كه از ابتداي سال براي برنامهها و فعاليتهاي اداره كل هنرهاي نمايشي در اختيار قرار گرفتهاند كمتر از دو ميليارد تومان است كه اين رقم كمتر از سالهاي قبل بوده است. با اين حال مديركل مركز هنرهاي نمايشي نگاه اميدوارانهاي دارد و ميگويد با توجه به شرايط فعلي، به نظر ميرسد براي برگزاري جشنواره تئاتر فجر امسال مشكلي وجود نخواهد داشت. مهدي شفيعي گفت: با توجه به اهميتي كه جشنواره تئاتر فجر دارد و به نوعي ويترين تئاتر كشور محسوب ميشود، مذاكراتي در حال انجام است و انشاا... بودجه لازم براي اين رويداد را دريافت خواهيم كرد. او افزود: براساس پيگيريهايي كه انجام شده است استنباطم اين است كه براي تامين بودجه جشنواره سيوچهارم تئاتر فجر مشكلي نخواهيم داشت. شنيدهها و نيز مروري بر وعدههاي از پيش داده شده حاكي از اين است كه امسال توجه به دو بخش استانها و بينالملل جشنواره ويژه خواهد بود و قرار است برخلاف سال گذشته شاهد حضور گروههايي از كشورهاي صاحب نام در عرصه تئاتر باشيم اما اين شنيدهها و وعدهها محقق نخواهد شد، مگر با تامين بودجه درخور شأن جشنواره تئاتر فجر.
آرمان/ بودجه تنها عامل غناي سريالها نيست
قائم مقام معاون سيماي رسانه ملي درباره سريالهاي تلويزيون و اعتراض سازندگان نسبت به بودجه بيان كرد كه بودجه تاثيرگذار است اما تنها عامل تعيينكننده در غناي اثر نيست.
رضا پورحسين قائم مقام معاون سيماي رسانه ملي در گفتوگو با مهر با اشاره به زمان مشخص شدن مدير جديد شبكه يك گفت: در حال حاضر آقاي فضلا... شريعت پناهي سرپرست شبكه يك است و قاعدتا بعد از مدتي خود او يا شخص ديگري براي شبكه يك انتخاب خواهد شد. وي درباره خبر ادغام سه شبكه آموزش، سلامت و مستند كه در رسانههاي غيررسمي آمده بود، بيان كرد: چنين مسالهاي صحت ندارد. اين سه شبكه، شبكههاي مستقلي هستند كه به خوبي كار ميكنند و قرار نيست چنين تغيير ساختاري داشته باشند. قائم مقام معاون سيما همچنين در پاسخ به پرسشي درباره سريالهاي شبكههاي سيما و اينكه اين آثار معمولا در نظرسنجيها درصد بالايي از رضايت مخاطبان را به خود اختصاص ميدهند ولي منتقدان نظر ديگري دارند، اظهار كرد: سريالها هميشه درصد بالايي از مخاطب را به خود اختصاص ميدهند و اين نشان ميدهد كه سريالها ديده ميشوند با اين حال ممكن است هر مخاطبي هم اشكالات فني و ساختاري داشته باشد و اتفاقا اينكه به يك سريال اشكال گرفته ميشود حاكي از اين است كه آن سريال ديده شده است. پورحسين ادامه داد: نكتهاي درباره مجموعه سريالهاي رسانه ملي چه آنها كه اكنون پخش ميشوند و چه سريالهايي كه بعدا پخش خواهند شد وجود دارد و آن، اين است كه منتقدان و بينندگان تا حدي بايد صبر كنند تا هر سريالي هنگام پخش به چند قسمت برسد و بعد از آن درباره اش اظهارنظر شود. فكر ميكنم اگر در حوزه آثار نمايشي قسمتهاي بيشتري از يك سريال را ببينيم بهتر مضمون و هدف نويسنده يا كارگردان را متوجه ميشويم. وي با اشاره به سريالهاي شبكه دو و شبكه يك سيما اظهار كرد: «كيميا» و «نفس گرم» هر دو قصههاي خوبي داشتند. سريال «نفس گرم» مخاطبان بالايي داشت و «كيميا» هم كه همچنان در حال پخش است از مخاطبان بالايي برخوردار است. پورحسين با اشاره به نقش بودجه در كيفيت سريالها كه معمولا كارگردانان و تهيهكنندگان بيان ميكنند، اظهار كرد: بودجه اهميت دارد ولي عامل تعيينكننده براي غناي يك كار نيست. ما آثار خوبي از جمله برنامههاي تركيبي، ميزگرد و سريال داشتهايم كه بودجه زيادي به آنها تزريق نشده است اما با مديريت هزينه و مديريت هنري و محتوا، آثار موفقي شدهاند. اينكه بودجه اهميت دارد درست است، اما از طرف ديگر بايد دانست كه سازمان صداوسيما هم در مضيقه مالي است، شأن يك سازمان رسانهاي در اين است كه بيش از اينها به آن بودجه برسد و اين مضيقه قاعدتا در روند كارها بهويژه آثار نمايشي اخلال ايجاد ميكند. وي در پايان گفت: با همه اينها اگر سريالي از قصه خوبي برخوردار باشد كمبود بودجه نميتواند خيلي بر آن تاثيرگذار باشد، اكنون هم با شكل گيري مركز گسترش فيلمنامهنويسي در سازمان صداوسيما توجه بيشتري به فيلمنامهها ميشود.
آرمان/از ادعای فیلمسوزی تا چند داستان دیگر
مدیران سینماهای شهر تهران، از وضعیت گیشه پاییزی، شرایط اکران این فصل، کاهش مخاطبان سینما، فیلمسوزی و ... سخن گفتند.حسین مقیمی، مدیریت «سینما مرکزی» واقع در میدان انقلاب در گفتوگویی با ایسنا، وضعیت فروش گیشه سینما در پاییز امسال را بهتر از سال گذشته دانست.او دلیل این افزیش فروش را بهتر بودن موضوعات فیلمهای امسال و استقبال بیشتر مخاطبان به طبع آن دانست.مقیمی همچنین در این باره گفت: البته وجود فیلمهای شاخص مانند «محمد رسولا...(ص)» در این برهه از زمان توانست به گیشه پاییز هم کمک کند.مدیر سینما مرکزی در ادامه با اشاره به بحث فیلمسوزی در سینما، ادامه داد: بخشی از این اتفاق فیلم سوزی به دلیل اکران فیلمها در گروه آزاد است. آنها وقتی میبینند فیلمی به فروش رسیده است، فیلم را نگه می دارند و آن را عوض نمیکنند. این باعث میشود که فیلمهای دیگر پشت اکران گیر کنند و گاهی تا یک ماه اکرانشان عقب بیفتد. مقیمی همچنین مطرح کرد: مانند قبل بهتر است شورایی برای اکران فیلمها تشکیل شود تا فیلمها را ارزیابی کنند تا برخی فیلمهای که اصلا موضوعیتی سینمایی ندارند در سینما اکران نشوند. چرا که با اکران آنها تا دو ، سه هفته وقت نمایش دیگر فیلمها را میگیرد و در آخر هم نه مخاطب راضی از سینما خارج میشود و نه ما سینمادارها.او با بیان اینکه «توقع مخاطبان سینمای امروز به دلیل پیشرفت جهانی و بیشتر شدن رسانههای خارجی، بالاتر رفته است»، گفت: ادامه اکران فیلمهای بیکیفیت همچنین باعث دوری تماشاچی از سینما هم میشود.
سالن سینما کافی است، فیلم خوب نداریم!
مدیر سینما مرکزی در قسمت دیگری از سخنانش تصریح کرد: گاهی شنیده میشود که میگویند سالن سینما کم است؛ ولی به نظر من این فیلم خوب است که ما کم داریم! اگر فیلم خوب آنقدر کم نبود چه دلیلی داشت که همه ما سینماهای نزدیک به همدیگر چند فیلم مشترک را اکران میکنیم؟! الان بسیاری از سالنهای سینما دارند، ضرر میکنند و با تعداد کمی از تماشاگر فیلم را به نمایش درمیآورند.مقیمی در پایان نیز به ضرر و زیانهای سینما حتی پس از دیجیتال شدنشان، اشاره کرد و گفت: امروزه با دیجیتال شدن سیستم نمایش سینماها بخشی از مشکلات از بین رفته است ولی مشکلات و مسائل دیگری مانند گریبانمان را گرفته است و سینما همچنان دارد ضرر میدهد. همچنین به دلیل افزایش قیمت بلیت افراد کمتر به سینما میآیند و ترجیح میدهند بعد از مدت کوتاهی پس از اتمام نمایش فیلم، سیدی آن ها را از سوپرمارکتها تهیه کنند.یوسف زند، مدیریت «پردیس سینمایی زندگی» در غرب تهران، اما وضعیت پاییز امسال را هم از نظر فروش و هم از نظر تعداد مخاطب نسبت به سال گذشته خوب ندانست.او در آماری مخاطبان امسال را 50 هزار نفر کمتر از سال گذشته دانست و علیرغم افزایش قیمت بلیت، حدود 200 میلیون تومان را اختلاف فروش گیشه امسال با سال گذشته ، اعلام کرد.زند در ادامه دلیل این کاهش مخاطب را علاوه بر نبود فیلمهای شاخص در گیشه پاییز، کمتر بودن کیفیت فیلمهای امسال را عنوان کرد و گفت: امسال نهایتا سه یا چهار فیلم خوب داشتیم و به اکران فیلمهایی مانند «من سالوادور نیستم» به کارگردانی رضا عطاران به جهت بهبود وضعیت گیشهی پاییز امید داشتیم که متاسفانه این اتفاق نیافتاد.مدیر پردیس سینمایی «زندگی» همچنین با اشاره بحث «فیلمسوزی» که اخیرا شنیده میشود، گفت: نمیتوانیم ادعای فیلمسوزی کنیم. چون افراد دوست دارند فیلمشان در مناسب و در بهترین شرایط به نمایش دربیاید، و زمانی که این اتفاق نمیافتد ناراحت میشوند و ادعای فیلم سوزی میکنند. تعدد فیلمها از یک طرف و اینکه همه فکر میکنند فیلمهایشان خوب خواهد فروخت، از طرف دیگر باعث ایجاد همچنین ادعایی میشود.او در پایان نیز اضافه کرد: ما همیشه به قراردادهایی که با فیلمها میبندیم پایبند هستیم و فیلمها را حتی اگر فروش زیادی هم نداشته باشد از اکران خارج نمیکنیم و با توجه به شرایط موجود، میخواهیم به فیلمی که داریم میفروشیم کمکی هم کرده باشیم.حسین اسلامی، مدیریت سینما «اریکه ایرانیان» ، وضعیت پاییز امسال را تقریبا در شرایطی مشابه با سال گذشته دانست و گفت: تا نیمه پاییز امسال سینما دچار رکود بود ولی در آذرماه به دلیل اکران چند فیلم خوب، مانند فیلم «در مدت معلوم» اوضاع گیشه و فروش بهتر شده است.او درمورد نحوه اکران فیلمها نیز ادامه داد: بحث فیلمسوزی همیشه در سینما بوده است. هر سال فیلمهای خوب را برای شش ماهه نخست سال گلچین میکنند و بعد در پاییز و هرچه که به جشنواره فیلم فجر نزدیک میشویم، پشت سرهم فیلمها را اکران میکنند.
مشکل از تقسیمبندی زمان اکران فیلمهاست!
مدیر سینما «اریکه» هم معتقد است: من با این نوع تقسیم بندی فیلمها که در 6 ماه اول سال در نوروز و تابستان تراکم فیلم داریم و در 6 ماه دوم به این مشکل برخورد میکنیم، موافق نیستم. باید قبل از اکران فیلمها با توجه به مسائلی مانند بازیگر، کارگردان و حدسهایی که میشود زد، تقسیمبندی بهتری انجام داد تا به این مشکل برخورد نکنیم.اسلامی در ادامه اظهار کرد: در فصل پاییز به دلیل مسائل طبیعی اغلب اوقات افت مخاطب داریم که باید با توجه به این نکته اکران این فیلمها را متعادلتر انجام دهند.او همچنین ادامه داد: ما همیشه طبق قراردادی که با فیلمها میبندیم عمل میکنیم چه زمانی که فیلمی کم بفروشد نمایشش را متوقف نمیکنیم؛ چه زمانی که فیلم از فروش خوبی برخوردار شود، مدت اکرانش را طولانیتر نمیکنیم.مدیر سینما اریکه ایرانیان در پایان اضافه کرد: این طبیعی است که تهیهکنندگان بخواهند فیلمشان در ایام بعد از جشنواره اکران شود، ولی باید به وضعیت کلی سینما هم نگاه کنند؛ چرا که سینمادار برای خودش و روشن نگه داشتن چراغ سینمایش هزینههایی دارد که باید پرداخته شود.
اعتماد/پاي صحبتهاي بابك چمنآرا
ياد «مرتضي احمدي» در شب يلدا با ما است
علي مطلبزاده / آلبوم موسيقي «صداي طهرون ۳» به هنرمندي زندهياد مرتضي احمدي بازيگر، پژوهشگر و خواننده توسط نشر آواي خورشيد روز گذشته منتشر شد. اين آلبوم كه از جمله آثار پژوهشي و موسيقايي مرتضي احمدي با نوازندگي تار بهرنگ بقايي و تمبك علي رحيمي توسط نشر «آواي خورشيد» از يكشنبه ۲۹ آذرماه در بازار موسيقي عرضه شده است. پيش از اينها دو آلبوم از اين مجموعه در زمان حيات مرتضي احمدي منتشر شده بود. به بهانه انتشار اين آلبوم در آستانه شب يلدا گفتوگوي كوتاهي داشتهايم با بابك چمنآرا، تهيهكننده اين آلبوم كه در ادامه ميخوانيد.
چه فرآيندي طي شد تا مجموعه «صداي طهرون» تهيه و آماده شد؟
«صداي طهرون قديم ٣» در ادامه صداهاي طهرون يك و دو كه اولي در سال ٨٩ و دومي در سال ٩١ منتشر شد، منتشر شده است. دو آلبوم قبلي به محض دريافت مجوز منتشر شد. در بهار سال ٩٣ تصميم گرفتيم تا به همراه آقاي احمدي دو نفري به ارشاد برويم و در مورد صدور مجوز براي مابقي قطعات صحبت كنيم. آنجا اين مساله مطرح شد كه آقاي احمدي چهل و چند سال زحمت گردآوري اين مجموعه را كشيده و تا اين مدت تنها ٢٦ قطعه از آن مجوز گرفته است. خواهش كرديم اگر امكان دارد شرايطي فراهم شود تا شرايط انتشار مابقي قطعات نيز فراهم شود. در نهايت بعد از يك سال و خردهاي ٣٤ قطعه ديگر از اين مجموعه مجوز گرفت.
قبلا اعلام شده بود اين مجموعه در حدود ٧٠ قطعه است؟
ما ١٠٦ قطعه ضبط كرده بوديم و ٢٦ قطعه آن مجوز گرفته بود، از ٨٠ قطعه باقيمانده هم ٣٤ قطعه ديگر مجوز گرفت و ما اين تعداد قطعه را در نهايت براي مجموعههاي صداي طهرون ٣، ٤ و ٥ در نظر گرفتيم. وقتي مجوز اين قطعات صادر شد متاسفانه آقاي احمدي پيش ما نبودند و يكي دو ماه از فوت ايشان ميگذشت. آن زمان واقعا دل و دماغ انتشار اين آثار را نداشتيم وگرنه ميتوانستيم قسمت سوم اين مجموعه را براي انتشار در شب عيد آماده كنيم. خود ايشان دوست داشت موقع تولدش هر سال يك آلبوم از اين مجموعه منتشر شود و ما هم در اين مورد به او قول داده بوديم. تولد امسال او مصادف با ايام محرم بود و ما آن موقع نخواستيم اين آلبوم را منتشر كنيم. اينطور شد كه سومين قسمت اين مجموعه را در شب يلدا كه مصادف با سالگرد فوت آقاي احمدي هم هست منتشر كرديم. به هر حال بعد از فوت ايشان در تمام شب يلداها مطمئنا به ياد او هم ميافتيم. خود من عقيده دارم در مراسم شب يلدا و حافظ و سفرهاي كه دورش مينشينيم اسم و ياد آقاي احمدي هم با همه ما هست.
مجموعه «صداي طهرون ٣» با مجموعه قبلي تفاوتهايي هم دارد؟
زماني كه صداهاي طهرون ٣، ٤ و ٥ را مستر ميكرديم ديگر آقاي احمدي پيش ما نبودند كه راهنماييمان بكنند. اما بهرنگ بقايي نوه او در كنار ما بود كه تار هم مينوازد. او بهترين راهنماي ما بود تا بتوانيم در سازبندي و چيدن قطعات بهترين تركيب را به دست بياوريم. بر خلاف دو مجموعه قبلي كه سازهاي تنبك و داريه بود در قطعات اين آلبوم از تار هم استفاده شده و اين تفاوت بارز شنيداري اين آلبوم است. در جاهايي هم كه به گروه كر احتياج داشتيم دوستاني بودند كه استقبال كردند و با ما همكاري داشتند.
پس با اين حساب عدم حضور آقاي احمدي در اين آلبوم آنچنان حس نميشود؟
دقيقا. به هر حال ما صداي ايشان را كه اصل ماجراست داريم و نميتوانيم در آن تغييري بدهيم. ما در مورد اينكه كجا از ساز، بشكن يا دست استفاده كنيم تصميم گرفتيم. جاهايي بود كه آقاي احمدي به عنوان شاهد براي ما مشخص كرده بود و ما بر اساس همين الگوها جاهاي ديگر را كه ايشان به آن اشارهاي نكرده بودند توليد كرديم. البته با توجه به دو مجموعه قبلي كه با ايشان كار شده بود هم شناخت كافي نسبت به كار او داشتيم.
صداي تهران ٤ و ٥ چه؟ آيا از الان ميتوان اين قول را داد كه اين دو در سالهاي بعد به صورت منظم منتشر شوند؟
حتما اين اتفاق خواهد افتاد و صداي طهرون ٤ و ٥ در پاييزهاي ٩٥ و ٩٦ منتشر خواهد شد.
استقبال مخاطب از مجموعههاي قبلي چطور بود؟ آيا پيشبينياي براي استقبال از قسمت سوم داريد؟
يك واقعيتي كه بر اساس آمار وجود دارد اين است كه از صداي طهرون ١ خيلي استقبال خوبي شد. به هر حال بعد از سالها مردم صداي آقاي احمدي را ميشنيدند و از اين قطعات خاطره داشتند و همين باعث فروش بالاي اين آلبوم شد. اين اتفاق در مورد صداي تهران ٢ نيفتاد و من فكر ميكنم دليلش فروش كم همه آثار موسيقي در آن برهه بود و افت فروش در موسيقي سنتي، كلاسيك و پاپ را شاهد بوديم. اما به شخصه فكر ميكنم از صداي تهران ٣ استقبال خوبي شود و فروشي خوبي هم داشته باشد.
و مورد آخر؟
اين آلبوم منتشر شده و فكر ميكنم در همه جا حتي در سايتهاي قانوني خريد و دانلود موجود باشد. خواهش من اين است كه نه تنها در مورد اين آلبوم، بلكه تمام آثاري كه منتشر ميشود به احترام موسيقي، ناشر و شخصيت خودمان از كانالهاي غيررسمي و دانلود غيرقانوني آن را تهيه نكنيم. هنر موسيقي از اين مورد خيلي آسيب ديده است و بهتر است ما هم هر كدام به سهم خودمان اين آسيبها را اضافه نكنيم.
اعتماد/نظر وزير ارشاد درباره حذف فيلم «محمد رسولالله» از اسكار امسال
علي جنتي، وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي با اشاره به رويكرد سياسي برخي جشنوارهها اعلام كرد احتمالا برخي دلايل سياسي و مذهبي در انتخاب نشدن فيلم «محمد رسولالله (ص)» براي حضور در جوايز اسكار دخيل بوده است. علي جنتي روز يكشنبه و در حاشيه مراسم بزرگداشت هفته پژوهش درباره اينكه چه نظري در مورد حذف فيلم «محمد رسولالله (ص)» از مراسم اسكار دارد، گفت: «من نميدانم دلايلي كه براي حذف اين فيلم ارايه شده چيست. به هرحال تعدادي از فيلمها را انتخاب كردهاند و تعدادي را هم انتخاب نكردهاند. البته اين امر سابقهدار است و در گذشته هم اينگونه بوده و در برخي از فستيوالها و مراسم اهداي جوايز از جمله اسكار عوامل سياسي خيلي دخيل بوده است. حتي در برخي ديگر از جشنوارهها شاهد هستيم برخي آثار يكمرتبه مورد تقدير قرار گرفته و به آنها جايزه ميدهند، آثاري كه اصلا شايسته اين جايزه نيستند اما به دلايل سياسي يك فيلم را انتخاب ميكنند و مورد تقدير قرار ميدهند. احتمال ميدهم كه برخي دلايل سياسي و مذهبي در انتخاب نشدن فيلم «محمد رسولالله (ص)» نيز دخيل بوده است. به هر حال بايد كمي زمان بگذرد تا ببينيم چه دلايلي پشت پرده است.» جنتي در پاسخ به سوالي درباره اينكه برنامهاي براي بازگشت بهرام بيضايي به وطن و فعاليت او در ايران وجود دارد يا خير، هم به اين اشاره كرد كه بارها اين سوال را از من پرسيدهاند و يك سوال تكراري است و من نميخواهم وارد اين حوزه شوم.
افکار/حل مشکل خروج معلم ایرانی از امارات
افکارپرس: وزیر آموزش و پرورش در پاسخ به بازداشت و ممنوعالخروجی یک معلم زن ایرانی در امارات، گفت: این موضوع را پیگیری کردم و علت عدم هماهنگی میان فرودگاه امارات با پلیس امارات بوده است که رفع شده و این معلم امروز پروازش را انجام خواهد داد و بازداشتی در کار نبوده است.
علی اصغر فانی در حاشیه گردهمایی معاونان پرورشی آموزش و پرورش و در جمع خبرنگاران درباره زمان اعلام نتایج آزمون استخدامی آموزش و پرورش گفت: در حال حاضر به دنبال تکمیل ظرفیت هستیم و هدف ما این است که ظرفیت 5000 نفری استخدام محقق شود. شب گذشته نیز جلسهای در آموزش و پرورش داشتیم و امیدواریم این اتفاق زودتر بیفتد.
فانی ادامه داد: از آنجا که باید بین سه نهاد آموزش و پرورش، سازمان مدیریت و سازمان سنجش هماهنگی شود، نمیتوانیم تاریخ دقیق نتایج را اعلام کنیم.
وی درباره وقفه ایجاد شده در برگزاری دورههای پذیرفتهشدگان در دانشگاه فرهنگیان به علت تاخیر در اعلام نتایج، گفت: به علت این وقفه کلاسها را سال آینده تا پایان تابستان ادامه خواهیم داد.
رویکرد آموزش و پرورش درخصوص استعدادهای برتر تلفیقی است
فانی همچنین درباره طرح شهاب توضیح داد: رویکرد آموزش و پرورش درخصوص استعدادهای برتر رویکرد تلفیقی است. دانشآموزان در مدارس عادی در کنار سایر دانشآموزان استعدادسنجی میشوند و تلاش میکنیم با برنامههای خاصی در داخل مدرسه نسبت به رشد استعدادهای آنها اقدام کنیم. این برنامه تحت عنوان طرح شهاب شناخته میشود.
وی ادامه داد: سال گذشته این کار با گستردگی بیشتری نسبت به قبل آغاز شد و در یک منطقه از 32 استان ادارات کل آموزش و پرورش برای دانشآموزان چهارم ابتدایی این طرح را شروع کردیم. امسال با ظرفیت 382 هزار دانشآموز چهارم و پنجم ابتدایی این طرح ادامه پیدا کرد و 32 منطقه دیگر را هم در استانها تحت پوشش بردیم.
وزیر آموزش و پرورش ادامه داد: آموزشهای لازم برای مدیران و معلمان این قبیل دانشآموزان پیشبینی شده و امیدواریم سالهای آتی نسبت به گسترش کمی و کیفی طرح شهاب اقدام و آن را تکمیل کنیم.
حضور پرشور در انتخابات بدون جانبداری
فانی همچنین درباره سیاست آموزش و پرورش در قبال انتخابات مجلس شورای اسلامی و مجلس خبرگان گفت: وظیفه آموزش و پرورش و رسالت اصلیاش تشویق مردم، دانشآموزان و اولیای آنها به حضور پرشور در انتخابات اسفندماه است بدون آنکه جانبداری خاصی از جناح خاصی انجام شود.
وزیر آموزش و پرورش ادامه داد: هرآنکس که انتخاب میشود مورد احترام ما و جامعه است و پیش از هرچیزی حضور حداکثری مردم در انتخابات برای ما اهمیت دارد.
اطلاعات/حجتالاسلام والمسلمین محمدی گلپایگانی:
شعر در دوران رهبر معظم انقلاب اوج گرفته است
محفل رونمایی از کتاب «آینهگردانی» که شامل مجموعه اشعار آیینی ارائه شده در محضر رهبر معظم انقلاب اسلامی است، شنبه ۲۸ آذر در تالار سوره حوزه هنری برگزار شد.
به گزارش پایگاه خبری حوزه هنری، در این مراسم که به همت مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی و با مشارکت حوزه هنری و مؤسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب، برگزار شد، شعرای آیینی کشور به شعرخوانی پرداختند و برخی از شخصیتهای فرهنگی و ادبی سخنانی را پیرامون شعر آیینی و همچنین خاطراتی از جلسات شعرخوانی در محضر مقام معظم رهبری مطرح کردند.
کتاب «آیینهگردانی»، مجموعه اشعار آیینی را دربرمیگیرد که در فاصله زمانی سالهای ۱۳۶۸ تا ۱۳۹۲ در شبهای شعر نیمه ماه رمضان در حضور رهبر معظم انقلاب اسلامی خوانده شده است و در ۳۹۰ صفحه توسط انتشارات نسیم انقلاب «وابسته به انتشارات انقلاب اسلامی» به چاپ رسیده است.
حجتالاسلام والمسلمین محمدی گلپایگانی رئیس دفتر مقام معظم رهبری، یکی از شخصیتهایی بود که در این مراسم به سخنرانی پرداخت. وی با تسلیتگویی شهادت امام حسن عسگری(ع) و ذکر روایتی درباره ایشان، به شعر آیینی اشاره و اظهار کرد: شعر آیینی درباره ائمه بسیار گفته شده تا جایی که این شعر و مضامیناش هیچگاه در هیچ عصری به پایان نرسیده و هرچه سراییدهاند باز هم مضمون هست و این همان معجزه شعر است. وی ادامه داد: مسئولیت مقام معظم رهبری به عنوان رهبر کشور، سایر مقامهای عالیه ایشان را پوشانده تا جایی که همه فکر می کنند ایشان تنها یک رهبر سیاسی هستند در حالی که ایشان یک فقیه والامقام و یک مرجع تقلیدند که در حلقه درسیشان بیش از هزار نفر حضور دارند و از نظراتشان استفاده میکنند. آیت الله گلپایگانی ادامه داد: یکی از بزرگترین حسنهای ایشان این است که اهل ادب هستند و وقتی را که برای شعر و شعرا اختصاص می دهند، بسیار قابل توجه است. ایشان به طور معمول سالی دو بار به مشهد مقدس مشرف می شوند. من به خاطر دارم که در همه این سفرها می گفتند یک روز مشخص تعیین کنید تا با چهار شاعر درجه یک آن روزگاران مشهد بنشینند و به بحث و خوانش شعر بپردازند. آن چهار شاعر، مرحوم محمد قهرمان بود و دیگری مرحوم کمان که بسیار مورد علاقه حضرت آقا بودند، دیگری مرحوم صاحبکار و تنها عضو باقی مانده از آن جمع نیز آقای باقرزاده است که با تخلص بقا، شعر می گویند.
وی افزود: در ماه مبارک رمضان نیز حضرت آقا با تمامی برنامههای فوق العاده خود در یک روز مشخص برای شعرا بیش از دو تا سه ساعت وقت می گذارند و بسیاری هم از این جلسه استفاده می کنند. اهتمام ایشان به شعر و نکته شناسیشان در این امر به ایشان شخصیت برجستهای در رهبری داده است.
رئیس دفتر مقام معظم رهبری در ادامه عنوان کرد: بسیاری از ائمه(ع) و حتی پیامبر اکرم(ص) به شعر اهتمام داشتند. در داستان غدیرخم شاعری به نام حسّان اشعار بلندی سرود که برخی را حتی پیامبر بیان کرد که جبرئیل در دهان او نهاده است، هر چند که عاقبت این شاعر عاقبت به شر شد اما از نظر شعری مرتبه خوبی داشت، یا به عنوان مثال «فرزدق» کسی است که به صورت بداهه برای اهل بیت قصیدهای سروده است. برخی ائمه(ع) هم طبع شعر خود را ابراز کرده اند که در این میان امام رضا(ع) ابیات معروفی دارند. وی افزود: بعد از انقلاب اسلامی به ویژه در دوره رهبری حضرت آقا، شعر اوج زیادی گرفته و جوانان شاعر با قریحه بسیاری ظهور کرده اند که مایه خوشحالی است.
در این مراسم، همچنین محسن مومنی شریف رئیس حوزه هنری ضمن خوشامدگویی به حاضران و تسلیت شهادت امام حسن عسکری(ع) گفت: نقشی که رهبر معظم انقلاب اسلامی در رشد و تعالی شعر معاصر و ادبیات امروز دارند، بیشک نقشی بیبدیل و ممتاز است. در روزگاری که تلقی بعضی از مسئولان از شعر، تلقی عوامانه و حتی مخرب بود، ایشان از حیثیت شعر دفاع کردند و از هر امکاناتی که در اختیارشان بود، در معرفی ظرفیتها و اهمیت شعر استفاده کردند. وی با تاکید بر نقش مقام معظم رهبری در حمایت از شعر گفت: تلاشها و التفات ایشان به شاعران عزیزمان مشخص است هیچگاه نگاهشان به شعر و شاعری نگاهی تشریفاتی نبوده بلکه نگاهی اعتقادی است و به اهمیت و کاربرد شعر و سراینده آن اعتقاد دارند. رئیس حوزه هنری ضمن اشاره به این جمله مقام معظم رهبری که فرمودند «شعر، ثروت ملی است»، اظهار کرد: ملتی که شعر نداشته باشد، اگر نگوییم آرمان ندارد، میتوان گفت در معرفی آرمانهای خود ناتوان است. شاعران از نگاه مقام معظم رهبری، پاسداران هویت ملت و مملکت و حتی فراتر از اینها، هویتساز هستند.
در بخشی از این مراسم، علیرضا مختارپور معاون موسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی نیز با اشاره به حضور رهبر انقلاب از سالهای دور در جلسات شعرخوانی و نقد ادبی گفت: پس از پیروزی انقلاب اسلامی این حضور ادامه پیدا کرد و در طول یکی دو دهه اخیر این جلسات به صورت اختصاصی به شعر پرداخته است. مختارپور در ادامه با اشاره به یکی دیگر از محورهای سخنرانی رهبر انقلاب گفت: مضمون، زبان، محتوا و ترکیبهای تازه نیز همواره از دیگر نکات مورد اشاره رهبری بوده است. توجه به معارف دینی، انقلابی و بصیرت نسبت به مسائل روز ایران و جهان نیز از دیگر مسائلی است که در جلسات شعر رهبر انقلاب مورد اشاره قرار گرفته است. در پایان این مراسم، ضمن تجلیل از عباسعلی براتیپور به خاطر فعالیت ادبی و به عنوان اینکه اولین مجری جلسات شعر رهبر انقلاب بوده است، از کتاب «آینهگردانی» رونمایی شد.
اطلاعات/مراسم اختتامیه سومین جشنواره شعر اشراق امروز برگزار می شود
آیین اختتامیه سومین جشنواره بین المللی شعر اشراق ویژه شاعران حوزوی
فارسیزبان، به همت مرکز فرهنگی هنری دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم امروز در
تالار ایوان شمس برگزار می شود. این جشنواره هنری با پیام مقام معظم رهبری و حضور مسئولین کشوری،
استادان و بزرگان هنر و ادبیات و همچنین شاعران برگزیده و پیشکسوت حوزوی فارسی
زبان ایرانی و غیر ایرانی پایان می یابد.
انجمن شعر طلاب مرکز فرهنگی هنری دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم با همکاری و حمایت صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، معاونت امور اجتماعی و فرهنگی شهرداری تهران، موسسه اعتباری عسگریه، سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران، مدیریت حوزههای علمیه استان تهران و شورای سیاستگذاری ائمه جمعه سومین جشنواره شعر اشراق را برگزار میکنند. آیین اختتامیه این جشنواره امروز ساعت ۱۴ در تالار ایوان شمس واقع در ابتدای بزرگراه کردستان برگزار خواهد شد.
ایران/گفتوگو با افسانه ماهیان بازیگر و کارگردان تئاتر
خوشحالم که در سودای بازیگری غرق نشدم
سید کامران علمدهی
نگاهی به تئاتر «همهوایی»
تئاتر «همهوایی» عنوان نمایشی سه اپیزودی است که همزمان و با فاصلهای اندک روایت میشوند، گاهی روایت شخصیتهای قصه در هم تداخل پیدا میکند و گاهی هم مسیر مستقل هریک از آنها را نشان میدهد. «همهوایی» زندگی سه شخصیت زن در ایران را نشان میدهد؛ لیلا اسفندیاری(کوهنورد)، شهلا جاهد(همسر سابق ناصر محمدخانی) و نرگس خاتون دلیریفرد(همسر شهید عباس دوران). این نمایش مشتمل بر مونولوگهایی از جنس عشق، خوشی، یاس و مرگ از زندگی کاملاً زنانه است. اگرچه در نگاه نخست اشتراکی میان شخصیتهای قصه بهچشم نمیخورد اما سرنوشت تراژیک هرکدام قصه زندگیشان را به هم پیوند میزند. این نمایش در ماههای آذر، دی و بهمن 93 در سالن شمس (اکو) روی صحنه رفته است و به تازگی نیز در سالن تئاتر دلاویل Theatre de la ville شهر پاریس اجرا شده است.از سوی دیگر افسانه ماهیان کارگردان نمایش هم هوایی هم از جمله بازیگران پرکار در عرصه تئاتر بهشمار میرود او تاکنون در بالغ بر بیست نمایش همچون؛ «دوزخ»، «اتوبوسی به نام هوس»، «مکبث»، «مرگ فروشنده»، «پیشخدمت»، «مرگ آواز» و... ایفای نقش کرده و کارگردانی نمایشهایی همچون؛ «مضرات دخانیات»، «اطلسیهای لگدمال شده»، «دوزخ»، «سه جلسهتراپی و یک مهمانی» را عهدهدار بوده است. ضمن آنکه دبیر پنجمین جشنواره سراسری تئاتر امید هم بوده است.
هدف کماندار، همواره مرکز سیبل است اما از زمانی که او تیر را از خورجین درمیآورد تا هنگامی که آن را رها میکند و به سمت سیبل رها میکند، صدها متر فاصله وجود دارد و در این مسیر تیر میتواند از مسیر هدفش خارج شود، به اطراف سیبل بخورد و یا درست در مرکز سیبل فرود آید... در زندگی و کار روزمره هم هر انسانی فارغ از جایگاه یا مسئولیتی که دارد، به دنبال هدفی است، برخی به اهدافشان میرسند، برخی هیچگاه به آن نخواهند رسید و البته برخی هم در میانه راه، هدفشان را گم میکنند و به بیراهه میروند. در میان چهرههای فرهنگی و هنری اما افسانه ماهیان یک مسیر و یک هدف را انتخاب کرد؛ پای آن ایستاد و حالا هم به مرکز سیبل نزدیک شده. دوستانش هرکدام مسیر تلویزیون و سینما را برگزیدند اما او مصمم بود تا به تئاتر همواره نگاهی جدی داشته باشد. البته شاید برخی هم ورود نکردن او را به مقوله تصویر از بدشانسی یا عدم تواناییاش بدانند ولی او نگاه دیگری دارد و ظاهراً بر این زاویه دید هم تاکنون ایستادگی کرده است. او که کارش را با بازیگری در تئاتر و تلویزیون آغاز کرده، حالا کارگردان قابلی است که کارهایش در فستیوالها و جشنوارههای متعدد اروپایی دعوت و اجرا میشود. به تازگی هم نمایش او در پاریس با استقبال خوبی روبهرو شد. هدف او از کار در حوزه تئاتر و اجرای نمایش «هم هوایی» در فرانسه بهانهای شد تا با او گفتوگویی ترتیب دهیم که متن کامل آن را در ادامه میخوانید:
بیشتر از یک دهه پیش در پشت صحنه پروژهای، با مریلا زارعی، همکلام شدم و ایشان در آن گفت وگو، از دوستی با شما و آناهیتا همتی میگفت. از دوستانی که هرکدام در این یک دهه به نوعی هنر نمایش و بازیگری را ادامه دادید و در این مسیر، جهتگیری هرکدامتان دستخوش تغییر شد. آناهیتا همتی وارد عرصه طنز در تلویزیون شد و مریلا زارعی هم شد ستارهای در سینما. شما هم صاحب جایگاهی در تئاتر شدید. آیا آگاهانه این مسیر را انتخاب کردید و از انتخابتان رضایت دارید؟
دوستی ما به کار در سریال دبیرستان خضرا برمیگردد. سریالی که برای هرکدام از بازیگران آن، مرحلهای مهم و تأثیرگذار در عرصه بازیگری بود. پس از آن کار هرکدام از ما به سمت مسیری رفتیم که تا به حال آن را ادامه دادهایم. مریلا به سمت بازیگری در تلویزیون و سینما رفت و من هم آگاهانه مسیر بازیگری و بعد از آن کارگردانی تئاتر را انتخاب کردم.
معمولاً بازیگران تئاتری وقتی از روی صحنه به جلوی دوربین میآیند و پس از یکی دو کار مسیرشان در تلویزیون و یا سینما را ادامه دادند. اگر فعالیتشان در آن عرصه ادامه پیدا نکرد، اغلب میگویند که بازگشت شان از جلوی دوربین سینما و تلویزیون بر روی صحنه تئاتر خودخواسته و آگاهانه بوده است. اما غالباً سایرین تنها به یک مسأله میاندیشند و آن هم موفق نبودن هنرمند تئاتر در عرصه سینما و تلویزیون است و به نوعی عدم موفقیت در جلوی دوربین.
نمیخواهم با ضرس قاطع بگویم که نخواستم و نمیخواهم که در تلویزیون و یا سینما کار کنم و یا مقوله تصویر را دوست نداشتم تا یک سد در برابر خودم درست کنم. پیشنهادهایی که برای بازی به من شد زیاد بود اما متأسفانه خیلی قابل تأمل و مناسب نبود. البته از همان ابتدای کارم واقعاً حضور بر صحنه تئاتر برایم لذت دیگری داشت و جذابیت آن به هیچ وجه با کار در تلویزیون و سینما یکی نبود، به طوریکه اگر در همان زمان به من سه پیشنهاد برای بازی در سینما، تلویزیون و تئاتر میشد بدون تردید پیشنهاد بازی در کار تئاتر را میپذیرفتم. حتی همین حالا هم همین تفکر را دارم و تئاتر برایم در اولویت است.
البته حالا با آن سالها که صاحب جایگاهی در تئاتر شدهاید بسیار متفاوت است. به هرحال شما در آن سالها دانشجو بودید و هنرجویی میکردید و به طور حتم هم کارگردانی به شما اجازه مانور دادن در اولویتتان را نمیداد. در عرصه بازیگری هم فردی مثل آن زمان شما خیلی نمیتوانست جلوی وسوسه شهرت و تصویر مقاومت و ایستادگی کند و از استثناهاست که بازیگری از میان سه گزینه، به دنبال موردی باشد که شاید در ایران کمترین بها به آن داده میشود. فکر نمیکنید حرف شما در مورد اولویت و انتخابتان در آن سالها قدری به اغراق نزدیک است؟
واقعاً اغراق نمیکنم من علاقه زیادی به کار تئاتر داشتم و دارم. شاید در سالهای گذشته برای انتخاب نقش و پاسخ به یک پیشنهاد قدری راحتتر بودم. اما در حال حاضر که اشل و حد بازیگری در سینما و تلویزیون را میبینم سختگیرانهتر به آن نگاه میکنم. اصلاً لنز و زاویه نگاهم را عوض کردهام و ترجیح میدهم در چنین وضعیتی که سطح بازیگری نزول کرده با وسواس بیشتری به سراغ پیشنهادهای تصویری بروم.
برگردیم به آن مثلث دوستی که دو ضلع از آن در حال حاضر در بسیاری از نقاط ایران شناخته شدهاند به طوریکه اگر در حال حاضر هر سه نفرتان با هم در پیاده روی محلی مثل تئاتر شهر که اغلب پاتوق هنرمندان تئاتری است، قدم بزنید بیشتر از آنکه شما را بشناسند آن دو دوست دیگر را میشناسند و مردم آنها را با انگشت نشان میدهند. این قضیه باعث نگرانی و ناراحتی شما نمیشود؟ حسادت نمیکنید؟ با خودتان نمیگویید کهای کاش من هم با دوستانم هم مسیر میشدم؟
من که نمیتوانم بگویم شهرت را دوست ندارم. به شخصه وقتی هنگام رورانس در تئاتر با تشویق عده محدودی مخاطب مواجه میشوم بسیار لذت میبرم و قطعاً وقتی تعداد مخاطبان افزایش پیدا کند و میزان توجه بیشتر شود برای بازیگر جذابیت بیشتری هم دارد. به هرحال تمام حسهایی که شما به آن اشاره کردید و من هم آن را تأیید میکنم بخشی از شرایط بازیگری است. وقتی شما دوستانت را میبینید که هرکدام به شهرت رسیدهاند ممکن است در ذهنتان این چالش به وجود بیاید که چرا مثلاً با فلان دوستم هم مسیر نشدم تا به شهرت برسم. به لحاظ روحی و روانی عرصه بازیگری با افسردگیها، ناراحتیها و استرسها پیوند خورده است از این رو من هم نمیتوانم خودم و ذهنم را از این مسائل مبرا کنم. اما نکتهای که میخواهم به آن اشاره کنم آن است که من راهی را انتخاب کردهام که با دیگران متفاوت باشم و به همین خاطر همه تبعات آن را هم پذیرفتهام. البته نباید از این مسأله هم بگذریم که شهرت در بازیگری بخصوص در سینما و تلویزیون یک دوره محدودی دارد و پس از مدتی فقط تعدادی عکس و مجموعهای از خاطرات خوب و بد از بازیگران شهیر در ذهن مخاطب میماند. در راستای این مسأله مسیری را انتخاب کردهام که انتهای آن به کاری ختم شود که از ابتدای راه به دنبالش بودهام؛ کار کارگردانی در تئاتر. خوشحالم که در سودای بازیگری غرق نشدم به طوریکه با بودن و نبودنش افسردگی و شادابی به سراغم نیاید. چراکه هدف من چیز دیگری بود و حالا هم به بازیگری از دور نگاه میکنم.
در دوستیها قواعدی وجود دارد که در عالم حرفهای خیلی نمیتوان آن را جستوجو کرد و آن هم بحث نجواهای دوستانهای است که دوستان نزدیک در خصوص تغییر مسیر کاریتان به شما دادهاند. آیا تاکنون و طی سالهای گذشته دوستی از عرصه سینما و تلویزیون شما را تشویق به حضور در عرصه تصویر نکردهاست؟ آیا دوستانتان از عواقب اقتصادی تئاتر در ایران به شما نگفتهاند؟
چرا واقعاً دوستان بسیاری در مورد عواقب مثبت و منفی کار تئاتر در ایران با من صحبت کردهاند. اصلاً خودم بارها این اتفاقها و شرایط را تجربه کردهام. بنابراین خودم مدام در گوش خودم این مسائل را زمزمه میکنم که آیا کاری که انجام میدهم درست است یا مسیر انتخابیام بیراهه است.
البته مریلا زارعی هیچگاه به من نگفت که تئاتر را رها کن و یا اینکه بگوید که عرصه تئاتر به لحاظ اقتصادی چیزی برای تو ندارد و به سمت کار در تلویزیون و سینما بیا. اما هروقت کاری سراغ داشت به من پیشنهاد میداد. البته فکر میکنم مریلا علاقه و حس من را به تئاتر میدانست که هیچگاه در همان فضای دوستانهمان به من چیزی نگفت.
یکی از مهمترین دغدغههای بچههای فعال در عرصه تئاتر معضل مالی و اقتصادی است. قطعاً شما هم با این مسأله دست به گریبان بودهاید. حتی این مسأله هم باعث نشد که از راهتان پشیمان شوید؟
مگر میشود که مشکلات مالی با بازیگر تئاتر همراه نشود؟! به خدا من هم دوست داشتم آنقدر پول داشتم که میتوانستم حداقل یک سالن اختصاصی برای کارهای خودم بسازم و هر دفعه برای اجرای یک کار به اماها و اگرهای مدیران سالنها برنخورم.
اما اگر من بخواهم به خاطر این مسأله کنار بکشم و دیگران هم همین طرز تفکر را داشته باشند که دیگر نه تئاتری میماند و نه عوامل تئاتری! از همین رو سعی کردهام به خاطر هدفم و حفظ هنر نمایش در حد بضاعتم در مقابل مشکلات بخصوص بحث مالی ایستادگی کنم و کارم را جلو ببرم.
یعنی در راه اعتلای تئاتر ایران هم فداکاری کردهاید و هم ایثار؟!
نه واقعاً هیچ ایثاری نکردهام. من تاوان عشق و علاقه به کارم را پرداختم و به هیچ عنوان هم پشیمان و نادم نیستم و سرم را بالا میگیرم. جزو آدمهایی نیستم که مدام از وضعیت موجود ناله کنند. حتی فکر میکنم چرا یک نفر پیدا نمیشود که به کسانی که در تئاتر دائماً در حاله ناله و زاری هستند بگوید که اگر وضعیت تا این حد وخیم است پس چرا ادامه میدهید؟! من معتقدم اگر کاری را انجام میدهیم میتوانیم انتقاد کنیم اما نباید تا آن حد پیشروی کنیم که به یک آدم افسرده و عقدهای مبدل شویم که مدام در حال نالیدن است.
یعنی شما معتقدید که خواستههای جامعه تئاتری نباید با عجز و ناله توأم باشد و هنرمندان این عرصه باید با اصطلاحاً صدای بلند و رسا خواستهشان را مطرح کنند؟
دقیقاً. ما باید کارمان را با جدیت دنبال کنیم و در مقابل خواستههایمان هم کوتاه نیاییم و تا رسیدن به ایدهآل در تئاتر کشور ایستادگی کنیم. من از جمله آدمهایی هستم که بر این باورم که هنرمندان عرصه تئاتر نباید به گونهای رفتار کنند که بخواهند حس ترحم و دلسوزی مدیری را برانگیزانند. اتفاقاً باید با قدرت از آن مدیر بخواهند. چرا ما نمیخواهیم به آنجا برسیم که به یک مسئول بگوییم که آقا یا خانم محترم و مدیر اگر کاری برای هنرمندان انجام میدهید صرفاً وظیفه شماست. اگر ما نباشیم شما هم نیستید بنابراین باید در حد توان و بضاعت خود به تئاتر کشور کمک کنید.
و حالا با قدرت و توان بسیار مسیر کار در عرصه بازیگری تئاتر را ادامه دادهاید ضمن آنکه با کارگردانها و استادان بزرگی مثل حمید سمندریان، علیرضا نادری و...به عنوان بازیگر کار کردهاید. بعد از آن و تقریباً از اوایل دهه 90 هم وارد عرصه کارگردانی شدید. با توجه به حرکتتان در مسیر بازیگری چطور شد که به هدف دیگری رسیدید؛ کارگردانی؟
من در بازیگری، کارگردانی را تمرین میکردم. بازیگری بسیار وسوسه کننده است و پیشنهادها همیشه دوست داشتنی. اما من کارگردانی را از همان ابتدا دوست داشتم، گرچه میدانستم سختیها و دنیای این کار به مراتب از بازیگری دشوارتر است اما یکی از مؤلفههای اصلی انتخابم آن بود که فکر میکردم در اجرای یک اثر کارگردان میتواند حرفهای بسیاری بزند، بنابراین چرا باید مدام منتظر میماندم تا کارگردانی بیاید و آن به اصطلاح حرف را بزنند و چرا من خودم حرفم را از طریق کارگردانی نزنم؟! چرا خودم، کننده نباشم؟! و همین مسأله باعث شد در تصمیمام جدیت و پشتکار بیشتری داشته باشم.
قدری شبیه به خودخواهی است. یک قاعده در بازیگری وجود دارد که میگویند هر بازیگر بخشی از خودش را در بازیاش بروز میدهد. ظاهراً در کارگردانی هم این بحث عینیت دارد!
شاید شخصاً آدم خودخواهی باشم. شاید آدم یکدنده و لجبازی باشم. شاید همانطور که شما میگویید خودخواهی باشد، اما ذاتاً خودخواهی بدی نیست. خودخواهی خوشایندی است، به هرحال در کار هنری اگر شما خودخواه باشید و در عین حال کار خوب هم ارائه دهید فکر نمیکنم کسی از خودخواهی کاری شما انتقاد کند.
حالا که به عنوان یک کارگردان، آثار حرفهای متعددی را هم در داخل و هم در خارج از کشور اجرا کردهاید. جایگاه کدام یک از دو عرصه بازیگری و کارگردانی را با ارزشتر و قابل احترامتر به لحاظ حرفهای میدانید؟
برای من که در هر دو عرصه کار کردهام این سؤال بسیار سختی است. دقیقاً مثل این میماند که از یک نفر بپرسید پدرت را بیشتر دوست داری یا مادرت را...؟!
البته فکر میکنم مثال خوبی نزدید. به هرحال هرکسی که متولد میشود با پدر و مادرآشناست و اولین کسانی را که میشناسد آنها هستند. اما شما که چشم باز کردید که بازیگری و کارگردانی با شما نبود!
بله اما واقعاً وقتی یک نفر وارد عرصه تئاتر میشود به نوعی با همه بخشها آشنایی پیدا میکند. من در مورد این مسأله به تعریف زنده یاد سمندریان درباره تئاتر میپردازم که میگفت: «عدهای با عدهای در مکانی زیر لکهای از نور جمع میشوند و مضمونی را نشان میدهند» بنابراین اگر من بازی کردم با کارگردانهای مختلف هم کار کردم. با این حال فکر میکنم کفه کارگردانی در اولویت حال حاضرم بیشتر سنگینی میکند و برایم جایگاه ویژهتری دارد.
اخیراً نمایش «هم هوایی» با بازی باران کوثری، ستاره اسکندری و الهام کردا در تئاتر لاویل پاریس در کشور فرانسه که ظاهراً مهمترین سالن تئاتر در پاریس محسوب میشود به روی صحنه بردید. به هرحال اتفاق کوچکی نبود اجرای یک گروه تئاتر ایرانی با بازیگران سرشناس در کشوری که یکی از مدعیان تئاتر در جهان است چقدر مورد استقبال مدیران و همینطور رسانههای داخلی قرار گرفت؟
دریغ از یک خسته نباشید! یک نفر از ما نپرسید که اصلاً چه اتفاقی افتاد تا برسد به اینکه خدا قوت بگویند. البته رسانهها بیشتر به اهمیت این ماجرا پی بردند و بیشتر به این اجرا پرداختند.
پرداختن به موضوع و محتوای نمایش «هم هوایی» نیازمند بحث و تبادل نظر بسیاری است اما با توجه به محتوای این تئاتر که داستان سه نسل از زنان ایرانی - شهلا جاهد(همسر دوم ناصر محمدخانی)، لیلا اسفندیاری(کوهنورد) و همسر شهید عباس دوران - است و شما هم به عنوان یک زن آن را کارگردانی کردید، به تعصب زنانه راجع به زندگی خانمها و توجه بیشتر به این جنس و... حساسیت نداشتید؟
واقعا اینطور نگاه نکردم. من زندگی انسانی را در این نمایشنامه دیدم و از همان ابتدای نگارش متن با شخصیتها حرکت کردم. ضمن اینکه امروزه در ایران زنها نقش کمرنگی در جامعه ندارند و بهاندازه مردها فعالیت میکنند و مشکلات و سختیها را به دوش میکشند. زنها امروزه با خطرات بسیار بیشتری نسبت به مردها روبهرو هستند.
حالا اگر بخواهید کار دیگری در خصوص زندگی زنها بسازید ترجیح میدهید موضوع دغدغه زن امروز باشد یا آنچه خودتان دوست دارید؟
آنچه را که خودم دوست دارم حتماً کارگردانی میکنم و واقعاً هم برایم محدودهای بین زن و مرد بودن و پرداختن به زندگی یکی از آنها وجود ندارد. برای من مفهوم و محتوای کار اهمیت دارد.
با توجه به اینکه از میان آن سه شخصیت تئاتر «هم هوایی» یک نفرشان اعدام شده و دیگری هم سقوط کرده، فقط یکی از آنها زنده است؛ همسر شهید دوران. آیا منولوگها بر اساس تخیل نوشته شده یا تحقیقات مستندی روی این شخصیتها صورت گرفته است. به هرحال این شخصیتها ما به ازای بیرونی دارند و مخاطب باید بداند که نوشتهها خیالی است یا مستند؟
نویسنده این نمایشنامه مهین صدری است که میدانم تحقیقات بسیار زیادی نسبت به شخصیتهای این سه زن داشته و بر اساس همین تحقیقات به مستنداتی رسیده و آن را تبدیل به نمایشنامه «هم هوایی» کرده است. اما خودم به شخصه معتقدم هر آنچه روی صحنه و زیر نور اجرا شود دیگر نیازمند مستند بودن نیست. البته شاخهای از تئاتر در اروپا وجود دارد که در آن نمایشها بر اساس مستندات اجرا میشوند اما من لزومی برای این قضیه نمیبینم. ضمن آنکه ادعایی هم بر مستند بودن صد درصدی کارها ندارم.
یکی از ذهنیتهایی که امروز در عرصه تئاتر وجود دارد آن است که وقتی یک کارگردان از بازیگران سرشناس سینما و تلویزیون استفاده میکند، فقط قصد آن را دارد که کار با نام و چهره آن بازیگران دیده و بزرگ شود. در نمایش «هم هوایی» هم این مسأله خودنمایی میکند. آیا دعوت از این بازیگران صرفاً به خاطر نوع و جنس بازیشان بوده یا شما هم از همان قانون استفاده کردهاید. به هرحال شما هنگام اجرا باران کوثری را جایگزین یکی از بازیگرانی که چهره نبود کردید؟
من به دنبال بازیگرانی رفتهام که علاوه بر اینکه در سینما و تلویزیون چهره هستند، در تئاتر هم شناخته شدهاند. ستاره اسکندری پیش از آنکه به تلویزیون برود کارهای بسیار خوبی در تئاتر کرده بود. همینطور الهام کردا که به واقع او هم چهره بازیگر تئاتر است. الهام بازیگر سختکوش و با تجربهای در تئاتر است.
برای من چهره بودن یا نبودنشان اهمیتی نداشت و فقط به توانایی آنها در بازیگری فکر میکردم. درست است که برخی از کارگردانهای تئاتر چنین کاری را انجام میدهند اما من به شخصه چنین طرز فکری ندارم. در خصوص سارا بهرامی هم وقتی قرار شد در سالن اکو این کار را اجرا کنیم به یک سریال دعوت شد و من هم اولویتام برای این نقش باران کوثری بود.
دقیقاً بهرامی در میان همان دو راهی که شما سالها پیش قرار گرفتهاید و راه تئاتر را انتخاب کردید، قرار گرفت و برعکس شما تلویزیون را انتخاب کرد! اما حالا شما که معتقدید به چهرهها کاری ندارید و فقط توان بازیگری برایتان حائز اهمیت است، آیا راجع به باران کوثری هم همین اعتقاد را دارید که او هم همانند الهام کردا و ستاره اسکندری بازیگری پرتوان و سختکوش است؟
باران کوثری بازیگر بسیار خوبی است ممکن است که همانند ستاره و الهام تجربه کار در تئاتر را نداشته باشد که خب طبیعی هم است چراکه به لحاظ سنی هم باران جوان تر از دو بازیگر دیگر کار بود. اما مطمئن باشید که اگر به بازی او اعتقاد نداشتم بدون هیچ تردیدی به سراغش نمیرفتم. برای من چهره و ستاره بودن اهمیتی ندارد.
نکته دیگری در خصوص نمایش هم هوایی و اجرا در خارج از کشور آن است که برخی معتقدند که گروههای متقاضی برای اجراهای خارجی از همان ابتدا کار را با نیت اجرا در سایر کشورها جلو میبرند. آیا اجرای شما در پاریس متکی بر همین مولفه بوده است؟
من به اعتقاد افرادی که چنین برداشتی دارند، احترام میگذارم. اما بدون توجه به اجرای کار ما در پاریس میخواهم بگویم که به واقع چه اشکالی دارد که اگر یک گروه با نیت قبلی کار را تمرین و اجرا کند؟! به هرحال هر گروهی برای اجرا یک اهدافی دارد و این میتواند یکی از هدفهای یک گروه نمایشی باشد. مورد بعدی درباره این مسأله آن است که چرا وقتی یک کار داخلی که با فکر، ممارست، اندیشه و بدعت همراه است، در سایر کشورهای جهان اجرا نشود؟! اما در مورد نمایش «هم هوایی»؛ اتفاقاً از جمله کارهایی بود که اصلاً به اجرای آن در خارج از کشور فکر نمیکردم. به دلیل آنکه این کار حدوداً دو ساعته فقط مونولوگ است. مونولوگی که مفهوم آن فقط برای افراد داخلی مشخص و آشناست. بنابراین چگونه میشد از ابتدا به این مسأله فکر کرد. من چند سال پیش نمایشی را با عنوان «سپید همچون ماه» را تولید کردم و از ابتدا هم چون تصمیم داشتم که در خارج از کشور آن را اجرا کنم سعی کردم در کار از دیالوگ کمتری استفاده کنم و بازیگران بیشتر متکی بر حرکت و تصویر باشند. این کار در دو فستیوال فنلاند و پراگ هم شرکت داده شد و در ونیز هم به اجرا رسید. اما کار «هم هوایی» اصلاً از جنس اجرا در خارج از کشور نبود حداقل من اینطوری فکر نمیکردم.
البته طبق اعلام رسانههای فرانسوی با استقبال خوبی هم مواجه شد...
فکر میکنم به این علت بوده که موضوع نمایش «هم هوایی» یک موضوع انسانی است. شخصیت همسر یک شهید برای بسیاری از مخاطبان در سراسر دنیا بیگانه نیست. همینطور دو شخصیت دیگر.
و طبق اخبار منتشر شده شما قرار است در چند فستیوال و چند سالن معتبر کشورهای اروپایی مثل بلژیک، پرتغال، ترکیه و... هم این کار را اجرا کنید.
بله؛ در سال 95، جز این ها، اجراهای بیشتری را هم از این نمایش در سایر کشورها به صحنه خواهیم برد.
به خاطر دارم نمایش پینوکیو فاوست اثر روبرتو چولی که سالها پیش در تئاتر شهر بدون ترجمه همزمان به روی صحنه رفت. بعد از اجرا هم برخی مبهوت بودند و برخی هم ادای فهمیدن را در میآوردند! در خصوص نمایش «هم هوایی» که چنین خبطی، صورت نگرفت؟
خوشبختانه کار ما ترجمه همزمان شد و همانطور که شما هم به آن اشاره کردید استقبال بسیار خوبی هم از کار شد. واقعاً اجرا در کشورهای اروپایی با اجرا در کشور ما تفاوت بسیاری دارد و قیاس مع الفارق است.
ما از همان ابتدا که قرار شد در کشورهای اروپایی اجرا کنیم، با یک کمپانی قرارداد بستیم و بعد از عقد قرارداد بلافاصله تمام کارها و برنامههای ما مشخص و اعلام شد حتی اعضای گروه میدانند که چه ماهها و روزهایی باید به سفر بروند. از سوی دیگر هم اگر گروه اجرایی ما به لحاظ تکنیکال نیازمند چیزی باشد در اسرع وقت آن را مهیا میکنند.
امیدوارم ما هم بتوانیم در کارمان به آنجایی برسیم که هم حامی مالی داشته باشیم و هم دغدغههای اقتصادی مان حل شود. ضمن آنکه آنقدر سالن بسازیم که دیگر برای یک اجرا در سال پشت درهای بسته نمانیم. واقعاً از مدیرکل هنرهای نمایشی و جناب آقای جنتی خواهش میکنم که از سالنهای خصوصی حمایت کنند تا همه اجراها به محدوده تئاتر شهر ختم نشوند.
ایران/علیرضا مشایخی در گفتوگو با «ایران» از «جشنواره موسیقی کلاسیک تا معاصر» میگوید
به «موسیقی تفکر» توجه ویژه داریم
سحر طاعتی
در کشوری که شعر و ادبیات در کنار موسیقی مینشیند و گوش مخاطبانش را نوازش میدهد، شاید کمتر علاقهمندانی باشند که ذائقه شنیداریشان، موسیقی کلاسیک باشد مگر کسانی که در این زمینه تخصصی فعالیت داشتهاند یا یک قشر خاصی ازنسل امروز. اما علیرضا مشایخی کسی که در حوزه موسیقی کلاسیک تلاشهای زیادی در سالهای گذشته انجام داده است، در این باره نظر دیگری دارد:«اگرمیخواهیم کشور متمدنی باشیم باید جریان موسیقی برایمان اهمیت داشته باشد چرا که هیچ پیشرفتی نمیتواند مجزا از کار فرهنگی باشد.» این آهنگساز که به شکلی گسترده پیامآور نوگرایی در موسیقی ایران است. او با هدف آشنایی مخاطبان ایرانی بخصوص جوانان تحصیلکرده در رشته موسیقی با موسیقی مدرن «جشنواره موسیقی کلاسیک تا معاصر» راپایه گذاری کرده است و تا به امروز توانسته این جشنواره غیر رقابتی را به دوره پنجم هم برساند. برگزاری این جشنواره بهانهای بود تا در گفتوگویی کوتاه از محتوای این جشنواره با خبر شویم که متن کامل آن را در ادامه میخوانید:
پنجمین «جشنواره موسیقی کلاسیک تا معاصر» با چه رویکردی برگزار میشود و با توجه به اینکه پنج دوره از عمر این جشنواره میگذرد، چهقدر توانستهاید به اهدافی که از ابتدا برای آن در نظر گرفته بودید، برسید؟
همانطور که مطلع هستید، حدود 25 سال پیش با همراهی استاد پیانو فریماه قوامصدری، «گروه موسیقی تهران» پایهگذاری شد. در روند برگزاری کنسرتهای این گروه، شاهد فقر و فقدان آموزش مناسب در ارتباط با اجرای موسیقی کلاسیک بودیم. این فقدان، به دیگر موضوعات نیز قابل تعمیم بود؛ از جمله شناخت صحیح از مبانی موسیقی. به همین منظور اقدام به برگزاری برنامههایی کردیم که این کمبود در سطح اجرا و آهنگسازی جبران شود. اما نکتهای که باید در نظر گرفت این است که اصولاً بهقدری در موسیقی کلاسیک عقب هستیم که فرصتی برای بازگویی کمبودها نیست؛ و همهاش کمبود است. این کنسرتها در قالب برنامههایی با عنوان «دیروز و امروز»، «نگاهی دیگر» و مجموعه کنسرتهای پژوهشی برگزار شدهاند. همچنین دوسالانههای نوازندگی از دیگر برنامههایی بودند که در جهت بهبود فضای آموزش موسیقی علمی برگزار شدند. اینها مقدماتی بود که در نهایت به طرح ایده «جشنواره موسیقی کلاسیک تا معاصر» منجر شد که شاهد برگزاری پنجمین دوره آن هستیم. این جشنواره در روزهای 5 و 6 دیماه در تالار شهید آوینی پردیس هنرهای زیبا و 9، 10، 11 و 12 دیماه در تالار رودکی اجراخواهد شد. ما قصد داریم در هر دوره، بر موضوعی تأکید کنیم. در این دوره از جشنواره، تقاضا برای اجرای آثار من از سوی نوازندگان مطرح میشد و از اینرو تصمیم گرفته شد که موضوع جشنواره امسال «نگاهی بر آثار علیرضا مشایخی» باشد. نکته دیگری که باید بر آن تأکید کرد و از رویکردهای بنیانی «گروه موسیقی تهران» در برنامههای مختلف از جمله «جشنواره کلاسیک تا معاصر» بوده است، توجه به «موسیقی تفکر»است. -موسیقیای که محتوای آن تفکر است- و نگاه جامع به دورههای متفاوت موسیقی زیر چتر یک جشنواره است. در ایران به موسیقی تفکر توجه نشده یا توجهات در محدوده تفکر موسیقایی اروپایی قرون گذشته متوقف شده است.
ارکسترهایی که در این دوره اجرا دارند بر چه اساسی انتخاب شدهاند؟ آیا قرار است همگی رپرتواری از آهنگسازان بخصوصی را اجرا کنند یا اجرا کاملاً آزاد است؟
علاوه بر ارکسترهایی که زیرمجموعه «گروه موسیقی تهران» هستند، با همکاری انجمن موسیقی و پیشنهاد استاد فریماه قوامصدری، نوازندگان برتر «جشنواره موسیقی جوان» نیز در این جشنواره -همچون سال قبل- حضور دارند. هدف از این کار، هموار کردن راه ورود این نوازندگان به زندگی حرفهای نوازندگی، فارغ از جنبههای رقابتی است. همچنین ارکسترهای «گروه موسیقی تهران» نیز آثاری را اجرا میکنند. «ارکستر مجلسی شرق» و «ارکستر ریکوردِر پارس» بهرهبری مهرداد تیموری، «ارکستر موسیقی نو» و «ارکستر زهی موسیقی نو» بهرهبری سعید علیجانی و آنسامبل «متاایکس» بهرهبری خود من به اجرای برنامه خواهند پرداخت. «ارکستر ریکوردِر پارس» با همراهی آیدا سیغاریان دو اثر با عنوان «داستانهای کوتاه» و «کنسرتو برای پیانو و ارکستر زهی شماره 2» و با همراهی علیرضا خیابانی «متاایکس شماره 5»، «ارکستر موسیقی نو» با همراهی نیایش جواهری دو اثر با عنوان «جشن» و «سونات شماره 1 برای پیانو و ارکستر»، و «ارکستر زهی موسیقی نو» با همراهی صنم قراچهداغی قطعه مانلی را اجرا خواهند کرد. همچنین صنم قراچهداغی بهرهبری من و با همراهی «ارکستر مجلسی شرق» و «ارکستر ریکوردِر پارس» قطعه «کادانس» را مینوازد. لازم به ذکر است این اثر با همراهی «ارکستر موسیقی نو» نیز اجرا خواهد شد. در اینجا مایلم به اطلاع برسانم که در این جشنواره سولیستهایی که از اعضای قدیمی «گروه موسیقی تهران» هستند، به جمع ما پیوستهاند؛ صنم قراچهداغی و نینا مقصودلو از فرانسه، آیدا سیغاریان از پرتغال، علیرضا خیابانی از آلمان و نیایش جواهری از اتریش.
با گذشت پنج دوره از جشنواره قرار نیست بخشهای پژوهشی به این جشنواره اضافه شود؟
برنامههای پژوهشی داشتهایم و خواهیم داشت، اما نیازی نیست آن را در ضمن برنامههای جشنواره و برای حفظ ظاهر انجام بدهیم. توجه داشته باشید که گاهی برنامههای پژوهشی فجر، به گپ دوستانه استادان موسیقی تبدیل شده که رابطهای با پژوهش ندارد.
شما سال های دور دوسالانههای نوازندگی پیانو را برگزار میکردید که متأسفانه هم اکنون جای خالی آن احساس میشود، چرا این برنامه متوقف شد و جای خودش را به جشنواره داد؟ آیا نمیشد هر دو در کنار هم پیش بروند؟
همانطور که اشاره کردم، صحبت از توقف نیست. نسل جوان را برای رفتن به صحنه آماده کرده ایم، که با برنامههای انجمن موسیقی با عنوان «جشنواره جوان» همزمان شد. بهدلیل تمرکز انجمن بر این جشنواره و گردهمایی استادان برجسته موسیقی کلاسیک، این مهم بهدست انجمن موسیقی درحال تحقق است. ما امیدواریم طی سالهای آینده آهنگسازان، نوازندگان و ارکسترهای دیگری به جمع ما بپیوندند و «جشنواره موسیقی کلاسیک تا معاصر» بهعنوان یک رویداد مهم فرهنگی در سطح گستردهتری مخاطبان وسیعتری را با جریان «موسیقی تفکر» همراه کند. چراکه از رسالتهای مهم «گروه موسیقی تهران» توجهدادن مردم به موسیقی، بهشیوهای علمی بوده است و این مهم با پیوستن دیگر هنرمندان به تحقق خود نزدیک خواهد شد.
ایران/وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در مراسم بزرگداشت هفته پژوهش:
سالها چوب حراج به سرمایههای اجتماعی کشور زدیم
نرگس عاشوری
حذف فیلم محمد(ص) از اسکار دلایل سیاسی و مذهبی داشته است
علی جنتی روز یکشنبه در حاشیه مراسم گرامیداشت هفته پژوهش در پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات اسلامی در جمع خبرنگاران گفت: نمیدانم در این جایزه چه تعداد فیلم را انتخاب و بر اساس چه ملاکی برخی را حذف میکنند؛ اما آنچه مسلم است اینکه فیلم با ارزش و فاخری مانند محمد(ص) که آنقدر خواهان پیدا کرده اینگونه از جایزه اسکار حذف میشود. به گفته وی، به احتمال قوی دلایل سیاسی و مذهبی علت حذف این فیلم بوده است. عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی تصریح کرد که آنها به برخی از فیلمها جایزه میدهند که اصلاً شایسته نیستند. وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی گفت: باید زمان بگذرد تا ببینیم چه دلایلی پشت پرده حذف فیلم محمد(ص) از اسکار بوده است. جنتی همچنین در ادامه در پاسخ به سؤالی مبنی بر اینکه قرار بود طبق توافق نمایشگاه بینالمللی کتاب امسال در باغ کتاب برگزار شود، این مسأله به کجا رسیده است؟ گفت: سال گذشته توافقاتی با شهردار تهران انجام شد و مقرر شد که نمایشگاه بینالمللی کتاب در دوره بعد (اردیبهشت 95) در باغ کتاب برگزار شود. جنتی افزود: نامه نگاری نیز شده و پیشنهاد ما در اختیار قراردادن 130 هزار متر مکان برای برپایی این رویداد بزرگ فرهنگی کشور است. وی اضافه کرد: ما همچنان منتظر پاسخ شهرداری تهران جهت در اختیار قرار دادن این مکان برای برگزاری نمایشگاه بینالمللی کتاب هستیم در غیر این صورت نمایشگاه بینالمللی کتاب در دوره بعدی در مصلای بزرگ امام خمینی(ره) برگزار خواهد شد.
هوای آلوده در روزهای آخر پاییز، تهران را به محاصره خود در آورده است. بار دیگر غول آلودگی هوا صدرنشین اخبار رسانهها شده است، البته با رویکردهای سیاسی و تقلیلگرایانه. برخی مسائل سیاسی را به عنوان عامل پاره شدن افسار آلودگی هوا تیتر کردهاند و بعضی با حذف یکی دو مسأله، راهحلهای سادهانگارانه را راهکار بازگشت این غول به چراغ عنوان کردهاند. در پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات اما همه چیز اجتماعی است و به جای تمرکز به راه حلهای کمتر جواب داده شده انگشت اشاره به مسائل فرهنگی - اجتماعی است. آنهایی که صبح یکشنبه 29 آذرماه به ساختمان شماره 9 خیابان دمشق آمده بودند، راه غلبه بر این غول را هم مشارکت اجتماعی و یاری سرمایههای اجتماعی میدانند؛ سرمایههایی که به تعبیر وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در طول سه دهه گذشته چوب حراج به آنها زده شده است: «هیچ جای دنیا این گونه که ما با سرمایه های اجتماعیمان چه سیاستمدارانمان چه شخصیتهای علمیمان و چه شخصیتهای هنریمان، رفتار میکنیم، رفتار نمیکنند.»
به گزارش «ایران»، علی جنتی که روز گذشته در مراسم رونمایی از دستاوردهای طرح ملی سنجش سرمایه اجتماعی در پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات شرکت کرده بود گفت: « ما در سه دهه گذشته چوب حراج به سرمایههای اجتماعی کشور زدهایم و نگذاشتیم که کسی سالم بماند. شاید این طرح موجب شود در رفتار گذشته خود تجدید نظر کنیم و سرمایههایمان را خراب نکنیم چون در هیچ جای دنیا با شخصیتهای سیاسی، علمی و فرهنگیشان اینگونه برخورد نمیشود.»
وزیر ارشاد با اشاره به اتمام طرح ملی سنجش ارزشها و نگرش های ایرانیان نیز گفت: واقعیت این است که باورهای اعتقادی مردم و باورهای دینی آنها خیلی خوب است اما یک واقعیت دیگر این است که اعتمادشان به ما بهعنوان عناصر نظام بسیار پایین است و دلیلش هم همین حراج کردن هاست. ما باید روی این سرمایههای اجتماعی کار کنیم و اگر این پژوهش به نتیجه برسد، می تواند روی تصمیم گیری های کشور بسیار مؤثر باشد.
او همچنین با دفاع از اجرای قانون انتشار و دسترسی آزاد به اطلاعات تأکید کرد: براساس این قانون همه سازمانها باید اسنادشان را مگر آنها که مهر محرمانه خورده است، منتشر کنند و همه مردم به آن دسترسی داشته باشند.
علی جنتی با بیان اینکه در پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات به شخصیت های علمی و فرهنگی بدون توجه به دیدگاههای خاص سیاسی و سلیقهای آنها نگاه میشود، تأکید کرد: ما بارها اعلام کرده ایم که مثلاً در حوزه کتاب ما به نویسنده کاری نداریم و چشممان را روی نویسنده میبندیم و فقط محتوا را می خوانیم؛ اگر محتوا مطلوب بود مجوز میگیرد یا با برخی اصلاحات مجوز نشر به آن داده می شود.
وی با اشاره به اینکه بعد از انقلاب اسلامی حدود ۷ هزار نشریه مکتوب و الکترونیک مجوز فعالیت گرفتهاند که ۴ هزار عنوان از این نشریات فقط در دوسال دولت یازدهم مجوز گرفته است، گفت: در مطبوعات ایران موافق و مخالف دولت، آزادانه حرفهایشان را میزنند و گاهی تخلف هم میکنند و علیه دولت دروغپردازی و شایعهسازی میکنند.
رئیس شورای فرهنگ عمومی کشور در ادامه با بیان اینکه توسعه فرهنگی در سایه تضارب آرا امکان مییابد، گفت: در حوزههای علمیه گاهی فضا برای ابراز نظرات مختلف وجود ندارد در حالی که باب اجتهاد باز است و در مراکز دانشگاهی نیز اگر کسی حرفی برای نوشتن یا زدن داشت، باید بتواند نظر خودش را اعلام کند. در فضای بسته، فرهنگ نمیتواند رشد کند و این آسیب جدی حوزه پژوهش است.
وزیر ارشاد با اشاره به بررسی وضعیت حجاب در کشور تأکید کرد که شیوههای گذشته رفتار ما تاکنون جواب نداده است و باید تغییر کند. او گفت: تحقیقات نشان داده که 71 درصد از تهرانیها از ماهواره استفاده میکنند، اگر اینگونه است چرا قانونی وضع میکنیم که همه خلاف آن را رعایت میکنند؟ آیا میشود جلوی انتقال اطلاعات در دنیا را گرفت؟ ما چرا باید در بحث شبکه های اجتماعی فقط از بازوی فیلترینگ استفاده کنیم.
جنتی همچنین در ابتدای این مراسم در سخنانی با اشاره به شرایط ویژه کشور در دوران پسابرجام گفت: در حوزه سیاسی میبینید که در طول ۵ سال گذشته رهبران کشورهای اروپایی حاضر نبودند که با مدیرکل ما دیدار کنند اما امروز میبینید که سران کشورهای اروپایی در صف ایستادهاند تا به ایران بیایند و با مقامات کشورمان وارد گفتوگو و مذاکره شوند.
وی از انتظارات برای ایجاد تحول در حوزه فرهنگ مثل حوزه های اقتصادی و سیاسی سخن گفت و با اشاره به باز شدن فضا برای تعاملات پژوهشگران ایرانی با دنیا در دولت یازدهم گفت: من در دولت قبل بعد از اینکه از مأموریتم در سفارت برگشتم و تقاضای بازنشستگی کردم، مدتی را در مرکز تحقیقات استراتژیک نزد آقای روحانی فعالیت کردم ولی باعث تأسف است که بگویم در آن دوران ما واقعاً برای اینکه یک پژوهشگر در کنفرانسهای بین المللی حضور پیدا کند، مشکل جدی داشتیم؛ قبل از اعزام پژوهشگر، وزارت اطلاعات احضارش میکرد که میروی آنجا مواظب باش چه کار میکنی و با چه کسانی دیدار میکنی؛ بعد از بازگشت هم باید گزارش میداد که چه کار کرده بود. خلاصه یک چنین وضعی بود! و وقتی ما بسیاری از دوستانمان را تشویق می کردیم که به این کنفرانسها بروند، نمی رفتند و می گفتند بعد از شرکت در آن کنفرانس باید بازجویی شویم، که این در واقع نوعی خود تحریمی بود.
وی تأکید کرد: الان فضای بازی وجود دارد و افراد میتوانند بروند و حرفشان را در این مجامع علمی جهانی بزنند و خوشبختانه بحث ایران هراسی هم در حال فروپاشی کامل است و پیام اخیر مقام معظم رهبری به جوانان غربی بسیار مورد استقبال قرار گرفته است.
دکتر محمدرضا جوادی یگانه (رئیس پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات)، دکتر غلامرضا غفاری و دکتر عباس صدری از دیگر سخنرانان این مراسم بودند که به ایراد سخن درباره عملکرد این پژوهشگاه و ارائه گزارش اجرای طرح ملی سنجش سرمایه اجتماعی کشور و تدوین سند الگوی نظری توسعه فرهنگی در جهان اسلام پرداختند. در پایان نیز با رونمایی از دستاوردهای طرح ملی سنجش سرمایه اجتماعی کشور از تیم علمی این طرح قدردانی شد.
ایران/امروز با… ویدا اسلامیه
ترجمه گاهی سلیقه ای است
سایر محمدی
«برو دیدهبانی بگمار» جدیدترین ترجمه ویدا اسلامیه از رمان خانم هارپرلی نویسنده امریکایی است که ماه گذشته توسط انتشارات کتابسرای تندیس منتشر شد. هارپرلی با نوشتن رمان «کشتن مرغ مینا» جایزه پولیتزر گرفت و شهرتی عالمگیر پیدا کرد. ویدا اسلامیه نیز با ترجمه رمان هفت جلدی «هری پاتر» از خانم رولینگ، هم به شهرت رسید، هم به دلیل تعدد چاپ این مجموعه تا حدودی زندگی اش تأمین است و در این اندیشه نیست که شرط «غم نان اگر بگذارد»، آثار دلخواهش را ترجمه کند.
خانم اسلامیه، چه میکنید، چه کاری در دست ترجمه یا انتشار دارید؟
خانم رولینگ یک مجموعه کارآگاهی - پلیسی، برای بچهها نوشت که کتاب نخست آن «آوای فاخته» بود که دو سال قبل چاپ شده و به چاپ پنجم رسید و کتاب دوم «کرم ابریشم» نام دارد. الآن ترجمه کرم ابریشم را تمام کردم و زیر چاپ است. البته ترجمه این کتاب خیلی طول کشید. چون مشکلاتی پیش آمد که نتوانستم تمام وقت روی آن کار کنم. حالا هم ترجمه کتاب سوم به اسم «حرفه شیطان» را شروع کردهام. این کتاب رولینگ یک مجموعه است اما به هم پیوسته نیست. یعنی هر کتاب یک داستان مستقل دارد. البته یک کارآگاه در این اثر هست که در هر سه کتاب حضور دارد. رولینگ این کتاب را برای بزرگسالان نوشته است.
شما به تازگی رمان «برو دیدهبانی بگمار» از هارپرلی را ترجمه و منتشر کردید.
درست است. هارپرلی نویسنده امریکایی این رمان الان هشتاد و اندی سال دارد و نویسنده رمان معروف «کشتن مرغ مینا» است. رمانی که جایزه پولیتزر گرفت و فیلم سینمایی موفقی براساس آن ساخته شد و به 40 تا50 زبان ترجمه و منتشر و سبب شهرت جهانی هارپرلی شد. این رمان که تأثیرگذارترین کتاب تاریخ شناخته میشود تاکنون 30 میلیون نسخه از آن در جهان به فروش رسیده است.
به نظر میرسد در ترجمه این رمان کمی عجله داشتید، چون همزمان ترجمه دیگری از آن به قلم آقای عباس آبادی هم منتشر شد. چون در صفحه 10 رمان آوردهاید: «دربان قطار همچون جن چراغ چاقی پدیدار میشد.» در ترجمه دیگر میخوانیم: «باربر چاقی شبیه به غول چراغ جادو جلویش ظاهر شد.» به نظر میرسد ترجمه دوم درستتر باشد.
اولاً ما هیچ کدام اطلاع نداشتیم که دیگری این رمان را در دست ترجمه دارد. درست است که ما هر دو با انتشارات کتابسرای تندیس کار میکنیم اما آقای عباسآبادی ترجمه این رمان را به ناشر دیگری (انتشارات افراز) داده بود. البته در مورد «جن چراغ چاقی» به من گفته بودند که این را عوض کن اما به نظر خودم ترکیب خوبی است و وزن و موسیقی و هارمونی زیبایی دارد. ترجمه گاهی سلیقهای است. جن چراغ اگر اسم باشد چاقی صفت آن است. بنابراین ترجمه من غلط نیست.
رمان «برو دیدهبانی بگمار» گویا قبل از «کشتن مرغ مینا» نوشته شد.
هارپرلی نخست این رمان را نوشته بود. موقعی که رمان را نزد ناشر میبرد بنا به دلایل و ضرورتهای آن روز غیرقابل چاپ تشخیص داده میشود. چون وضعیت سیاهپوستان مثل امروز نبود و نژادپرستی در امریکا بیداد میکرد. هرچند امروز هم سیاهپوستان در امریکا با انواع تبعیضها مواجه میشوند. در رمان «کشتن مرغ مینا» راوی داستان جین لوئیز، دختر یک وکیل است و داستان زندگی اش را در شهر کوچکی در آلاباما روایت میکند. پدر جین لوئیس وکالت مرد سیاهپوستی را قبول میکند که توسط مرد سفیدپوستی به دروغ متهم میشود که به دخترش تجاوز کرده است. با وجود اینکه برای مردم شهر روشن است که اتهام از اساس دروغ است اما کسی به مظلومیت تام (متهم) اهمیتی نمیدهد. در رمان «برو دیده بانی بگمار» وکیل روی پرونده آن مرد سیاهپوست کار میکند. سرانجام موفق و تام تبرئه میشود. ناشر در مورد این رمان به خانم هارپرلی میگوید. رمان تو خیلی خوب است ولی به این صورت قابل چاپ نیست. به خاطر همین خانم هارپرلی این رمان را کنار میگذارد و سوژه این رمان را دستمایه نوشتن «کشتن مرغ مینا» میکند ولی در رمان «برو دیده بانی بگمار» مرد سیاهپوست -تام- پس از نخستین جلسه دادگاه تا تشکیل جلسه دوم، در این فاصله توسط سفیدپوستان نژادپرست کشته میشود و...
جام جم/سی و یکمین جشنواره موسیقی فجر بخش رقابتی و شهرستانها را از جشنواره حذف کرد
موسیقی فجر منهای موسیقی انقلاب
سی و یکمین جشنواره موسیقی فجر برنامههای خود را اعلام کرده است و میتوان گفت این برنامههای جذاب تا حد زیادی توان گرم کردن دوباره تنور جشنواره پس از چند سال سردی آن را دارند. اما در میان اجراهای جذاب و خوب جشنواره جای موسیقی انقلاب که اصل عنوان «فجر» برآمده از آن است، مثل همیشه خالی است. همچنین حذف بخش رقابتی و شهرستانها هم از جمله اتفاقات نهچندان خوشایند این دوره از جشنواره است که اما و اگرهای فراوانی با خود دارد.
به گزارش جامجم، سی و یکمین جشنواره موسیقی فجر امسال برخلاف دورههای گذشته در اعلام برنامههای خود از قافله دیگر رویدادهای فجر نهتنها جا نماند و حتی از آن پیشی گرفت. با انتشار جدول برنامههای این رویداد بسیاری از علاقهمندان موسیقی غافلگیر شدند و منتظر اعلام پیش فروش بلیتهای این دوره هستند.
جشنواره موسیقی امسال از بسیاری جهات با سالهای قبل تفاوت دارد و میتوان گفت پس از چند سال سردی جشنواره و به اصطلاح فقط برگزار شدن آن، دوباره با انتشار فهرستی جذاب از اجراهای موسیقی شور و حالی به موسیقی فجر داده است. طبق جدولی که از سوی مسئولان جشنواره منتشر شده است، موسیقی فجر 21 تا 30 بهمن برگزار میشود و گروههای موسیقی در بخش بینالملل 15 اجرا، موسیقی تلفیقی 13 اجرا، موسیقی نواحی هشت اجرا، پاپ هفت اجرا، کلاسیک 9 اجرا، موسیقی ایرانی پنج اجرا و زنان سه اجرای مختلف را روی صحنه میبرند.
صحنه در دست خارجیها
هر چند مسئولان سی و یکمین جشنواره موسیقی فجر اعلام کردند این جشنواره بینالمللی نیست، اما در بخش بینالملل اجراهای متنوعی دارد و با اجرای 15 گروه از کشورهای مختلف بیشترین تعداد اجرا را بهخود اختصاص داده است. آرزو علیوا، خواننده کشور آذربایجان نخستین اجرای خارجی جشنواره را برای بانوان در تالار وحدت اجرا میکند.
دیوانه (راجستان)، ششناک سوبو (هندوستان)، بدخشان (تاجیکستان)، بلکه سیسیکو (مالی)، آنتونیو ری (اسپانیا)، فیض علی فیض (پاکستان)، اکبر خمیسوخان (پاکستان)، آلدو رومان (فرانسه)، کمانه (پرتغال)، شجاعت حسینخان (هندوستان)، ماسیس آراکلیان و تریو شهرزاد، دالیبور کاروای، باتولومی بیت من (اتریش)، اجرای مشترک ژیوان گاسپاریان و سهراب پورناظری و انزو فاواتا (ایتالیا) در بخش بینالملل روی صحنه میروند.گروههای موسیقی تلفیقی هم امسال سهم خوبی از اجراهای جشنواره دارند. گروههای پالت، چارتار، مسعود شعاری همراه با کریستف رضاعی و بردیا کیارس، داماهی، بابک صفرنژاد، بمرانی، ماکان اشگواری، تندر، کامنت، دال، شهریار مسرور، رامین بهنا و آرین کشیشی 12 گروهی هستند که 14 اجرا دارند.
در گروههای موسیقی کلاسیک حاضر در جشنواره هم شاهد اجرای ارکستر ملی خواهیم بود که دو اجرا با حضور دو رهبر خواهد داشت. لوریس چکناواریان و فرهاد فخرالدینی در دو اجرا این ارکستر را رهبری میکنند. ارکستر سازهای کوبه ای، ارکستر پارس به رهبری ناصر نظر، ارکستر فیلارمونیک کردستان، ارکستر سمفونیک تهران به رهبری علی رهبری، رسیتال پیانو به نوازندگی رافائل میناسکانیان و اجرای شهرداد روحانی در برج میلاد اجراهای این بخش را تشکیل میدهند. در این بخش 9 اجرا روی صحنه میرود.
پاپ بخش پرطرفدار
موسیقی پاپ یکی از بخشهای جذاب جشنواره موسیقی فجر است که هر سال طرفداران زیادی دارد. این بخش امسال هفت سهم از جشنواره را دارد و هر خواننده یک شب در سالن میلاد نمایشگاه بینالمللی به اجرای موسیقی میپردازد. محمد علیزاده، احسان خواجهامیری، سیروان خسروی، محسن یگانه، مازیار فلاحی و بابک جهانبخش در بخش پاپ جشنواره امسال به اجرای موسیقی میپردازند، البته جای شهرام شکوهی و فرزاد فرزین که طی سالهای گذشته پای ثابت جشنواره بودند در جدول اجراها خالی است.
موسیقی ایرانی امسال سهم اندکی از جشنواره دارد و تنها پنج اجرا در این بخش روی صحنه میرود. گروه خورشید به سرپرستی مجید درخشانی، گروه وزیری با همراهی کیوان ساکت و سالار عقیلی، اردشیر کامکار و بهداد بابایی، گروه کمانچه نوازی نوید دهقان و اردوان کامکار به اجرای موسیقی میپردازند.
در بخش زنان هم سه گروه از ایران روی صحنه میروند و همان طور که پیشتر گفتیم، یک گروه از بخش بینالملل. هنگامه اخوان با همراهی گروه موسیقی بهار آغازگر جشنواره امسال است که در تالار وحدت به اجرای موسیقی میپردازد. پس از او گروه موسیقی ملی ایران به سرپرستی نجمه تجدد و گروه مهرنوا به سرپرستی و خوانندگی پری زنگنه روی صحنه میروند.
توجه ویژه به موسیقی نواحی
جشنواره امسال توجه خوبی به موسیقی نواحی هم داشته و شاهد اجرای هشت گروه موسیقی نواحی در این رویداد هنری هستیم. گروههای آوای موج (بوشهر)، آوای سرنا (لرستان)، گیل و آمارد (گیلان)، دالغا (آذربایجان)، بلوچ نسب (بلوچستان)، مازرون (مازندران)، موسیقی کردی گردون و شادمانهها (کامکارها) در این بخش اجرا میکنند.
همچنین موضوع دیگری که سالهاست برخی رسانهها آن را مطرح میکنند و مسئولان بدون هیچتوجه یا توضیحی از کنار آن میگذرند این است که جشنواره موسیقی فجر پیشانی عرصه هنر موسیقی است و به مناسبت سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی ایران برگزار میشود، اما هیچ نشانی از انقلاب با خود ندارد؛ در حالی که اکنون خوانندگان و آهنگسازان ارزشی دوباره پس از سالها فعالیت خوبی دارند و میتوانند بهعنوان بخشی از این جشنواره درکنار دیگر گروههای فعال موسیقی حضور داشته باشند.
کاهش محسوس اجراها
هر چند جشنواره امسال جدول پر زرق و برق و البته جذابی دارد اما در مقایسه با دورههای گذشته تغییرات اساسی داشته که باید به آنها هم توجه داشت. امسال 63 اجرا روی صحنه میرود که در مقایسه با 126 اجرای سال گذشته کاهش چشمگیری داشته و تقریبا نصف شده است. بخشی از این موضوع را میتوان در غیررقابتی شدن جشنواره دانست. هر چند این اتفاق بار زیادی را از دوش جشنواره برداشت و امکان حضور گروههای حرفهای بیشتری را فراهم کرد اما یکی از معدود شرایط رقابتی گروههای جوان موسیقی کشورمان را از آنها گرفت. از طرف دیگر جشنواره امسال فقط در تهران برگزار میشود و دیگر استانها میزبان آن نخواهند بود.
جام جم/مجلس از «ستارگان شرق» قدردانی می کند
کمسیون آموزش و تحقیقات مجلس شورای اسلامی از عوامل تولید مجموعه مستند ستارگان شرق قدردانی می کند.
اعضای کمسیون آموزش و تحقیقات مجلس شورای اسلامی با ارسال نامه ای به رئیس سازمان صدا و سیما ضمن قدردانی از رسانه ملی به خاطر اهتمامی که برای احیاء نام و معرفی مشاهیر ایرانی داشته است از تولید مستندهای ستارگان شرق ابراز خرسندی کرده اند.
قرار است امروز ساعت 14 در مراسمی در کمسیون آموزش و تحقیقات مجلس از عوامل تولید این مجموعه قدردانی شود.
تهیه کننده و کارگردان این مجموعه مستند گفت: کار تحقیق و مطالعه این مستند را از سال 88 آغاز کردیم چراکه به نظر می رسید برخی از کشورها در جهت مصادره شخصیت های فرهنگی و علمی کشورمان برآمده اند.
رضا قربان نژاد افزود: برای تولید این مستند با بیش از 130 استاد و پژوهشگر داخلی و خارجی در باره شخصیت های علمی و فرهنگی و ادبی ایرانی مصاحبه کرده ایم تا بتوانیم اطلاعات بی نظیری را در این مستند ها در باره مشاهیر ایرانی به ویژه افرادی که در خارج از مرزهای ایران به تبلیغ فرهنگ ایرانی - اسلامی پرداخته اند ارائه کنیم.
به گفته این تهیه کننده، معرفی مشاهیری که در ایران اسلامی مدفون هستند در اولویت برنامه بود که بسیاری از آنان در قسمت های مختلف «ستارگان شرق» که از شبکه های سه و جام جم پخش شده است معرفی شده اند اما بخش های پر زحمت و جذاب تر برنامه به مشاهیری اختصاص یافته است که در خارج از مرز های ایران مدفون هستند و آثار حضور آنان در فرای مرزهای ایران چه به لحاظ فرهنگی ، چه به لحاظ معنوی و چه به لحاظ عمرانی کاملا مشهود است.
وی از سید علی همدانی در تاجیکستان ، پوریای ولی در ازبکستان، مولانا جلال الدین در قونیه و قاضی نورالله شوشتری در هند به عنوان نمونه هایی از این شخصیت های ایرانی نام برد که با حضورشان در مناطقی خارج از مرزش های کنونی ایران توانسته اند حتی پس از مرگ، نمایندگان شایسته ای از فرهنگ غنی ایران باشند.
به گزارش روابط عمومی رسانه ملی، قربان نژاد انگیزه خود از تولید این مستند را نیاز جوانان به داشتن الگوهایی مناسب برای تحصیل عمل و عمل دانست و گفت:تاکنون 27 شخصیت از برجسته ترین دانشمندان و عارفان ایرانی را از جمله خوارزمی، فارابی، خواجوی کرمانی، نظامی گنجوی، ابوریحان بیرونی و خیام را معرفی کرده ایم و در برنامه های آتی سراغ شحصیت هایی ایرانی خواهیم رفت که حتی در چین و تایلند و مجارستان از آنان پایه گذاری یک روند فرهنگی را سراغ داریم.
جوان/گزارش «جوان» از واکنشها به تغييرات همزمان در صداوسيما
صندلي مديران رسانه ملی چرا میلرزد
تغييرات در معاونت سيما طي روزهاي گذشته سرعت گرفته است، دو مدير شبكه و يك مدير ارشد سازمان تغيير كردند و البته شايعه تغيير دو مدير شبكه ديگر تكذيب شد.
نویسنده : محمدصادق عابديني
هنوز تغيير ناگهاني مدير شبكه اول سيما قديمي نشده بود كه مدير شبكه قرآن بركنار شد و محمدرضا تخشيد مدير مركز امور نمايشي سيما استعفا داد. اين تغييرات در حالي صورت ميگيرد كه همه اين مديران در آستانه يك سالگي مديريتشان در سمتهاي جديد بودند.
مديراني كه نيامده، رفتند
علياصغر پورمحمدي زماني مدير شبكه سوم سيما بود. مديريت طولاني وي بر اين شبكه كه حدود 10 سال به طول انجاميد، باعث شد تا وي برنامههايش را به خوبي در اين شبكه پياده كند و ميان همكارانش در سازمان، هنرمندان همكار سازمان صداوسيما و همچنين مردمي كه شبكه سوم را دوست داشتند، به مديري محبوب تبديل شود. همين محبوبيت باعث شد زماني كه وي با علي دارابي، معاون وقت سيما اختلاف پيدا كرد و از سازمان خارج شد، بسياري حق را به پورمحمدي دادند. دكتر پورمحمدي اما از زماني كه بر مسند معاونت سيما نشسته است، مديران شبكههاي سيما از عمر مديريتي كوتاه و صندلي لرزاني برخوردار شدهاند، صندليهايي كه به محمد احساني و بهرام محمدنيا وفا نكردند و البته غلامي مدير شبكه 4 هم با روش خودش توانست از استعفا و رفتن به ماندن و برنامهريزي براي شبكهاش برسد. اين تغييرات در حالي رخ داد كه از دوران تصدي مديران چيزي در حدود يك سال گذشته و هنوز كارنامه عملكردي اين مديران حتي در كوتاهمدت نيز مورد بررسي قرار نگرفته است. هر كدام از اين تغييرات نيز پيشزمينههايي را داشته و هيچ اتفاقي خلقالساعهاي در سازمان رخ نداده است.
استعفا، بركناري، بازنشستگي
در اواخر تابستان بود كه در تلگرام متن يك استعفا البته با لحني غيراداري منتشر شد، غلامرضا غلامي مدير تازه شبكه 4 در اين متن با خطاب قرار دادن پورمحمدي از اختلاف با وي سخن گفته بود. اين استعفا اما پذيرفته نشد و در عوض غلامي با برگزاري نشستي خبري، خود را همكار قديمي و دوست پورمحمدي معرفي كرد كه اگر هم اختلافي با دارند مربوط به كار و مسائل كاري است كه آن هم عادي است! اما دوستي كه غلامي از آن صحبت ميكرد در مورد محمد احساني، مدير ارشد سازمان سينمايي كه با يك سال سابقه تصدي معاونت نظارت و ارزشيابي سازمان سينمايي به صداوسيما بازگشته بود، صدق نكرد. گفته ميشود احساني اين اواخر حتي به سازمان صداوسيما هم نميآمد. درباره دلايل بركناري محمد احساني حدس و گمانهايي از جمله حضور وي در جشنواره فجر بيان ميشود كه نميتواند دلايل محكمي باشد. وي چند روز قبل از بركناري با قضيه مجري برنامه «امشب» نيز روبهرو بود. در حالي كه صحبت از تعليق همكاري صداوسيما با علي ضيا به ميان آمده بود، پورمحمدي در مصاحبهاي از پايان دوران تعليق وي خبر داد. بعد از چند روز هم ديگر از احساني خبري نشد تا در خبري رسمي صحبت از رفتن وي به ميان آمد، رفتني كه برخي از بيرون سازمان آن را استعفا و برخي ديگر از درون سازمان آن را بركناري ميدانند.داستان پيچيده محمد احساني اما درباره بهرام محمدينيا، مدير شبكه قرآن خيلي ساده بود. مديري بازنشسته كه از سوي معاون سيما براي مديريت بر شبكه قرآن انتخاب شده بود بالاخره مجبور شد صندلي خود را ترك كند. بودن محمدينيا در عمل نقض سياست چابكسازي رئيس سازمان بود كه يكي از راهبردهاي مديريتي خود را تعديل بازنشستههاي فعال در سازمان عنوان كرده بود. گفته ميشود جانشين محمدينيا از صداوسيماي استان كرمان خواهد آمد. در آخر محمدرضا تخشيد، مديري كه محبوبيتش در بين هنرمندان اگر بيشتر از پورمحمدي نباشد، كمتر هم نيست، از سمت خود استعفا داد. تخشيد كه زماني همكار پورمحمدي در شبكه سوم سيما بود، در دوره پيشين بعد از بركناري به چين فرستاده شد و در آنجا مديريت دفتر صداوسيما را برعهده گرفت. وي با تغييراتي كه با آغاز رياست محمد سرافزار شروع شده بود به عنوان مديركل امور نمايش سيما منصوب شد كه اگر استعفا نميداد هفته ديگر ميتوانست يك ساله شدن مديريتش را جشن بگيرد.
تخشيد در ماههاي اخير سه بار استعفا داد
پورمحمدي درباره رفتن تخشيد ميگويد: آقاي تخشيد طي ماههاي اخير سه بار استعفا دادند كه آخرين آنها مربوط به اوايل آذرماه بود. من ابتدا قصد نداشتم استعفاي ايشان را بپذيرم ولي ايشان تأكيد كردند كه با توجه به شرايط موجود حاضر به ادامه همكاري در اين سمت نيستند. وي درباره جايگزين تخشيد گفت: هنوز مشخص نشده كه چه كسي جايگزين ايشان خواهد شد ولي طي امروز و فردا قطعاً مدير جديد را معرفي خواهيم كرد.
سازمان صدا و سیما با تغييرات متزلزل نميشود
جابهجاييهاي مديران شبكهها، شايعه بركناري مديران دو شبكه ديگر را نيز در پي داشت. شايعه تغيير مديران شبكههاي 2 و 3 باعث شد تا ابتدا محمدرضا جعفريجلوه، مدير شبكه 2 در واكنش به شايعه تغييرش بگوید: اين اخبار با توجه به شرايط حساس كشور و موضوع انتخابات مجلس شوراي اسلامي و خبرگان رهبري به عنوان دو قطب اصلي نظام اسلامي در جهت متزلزلكردن رسانه ملي است كه همواره براي مردم پشتوانه فكري و به لحاظ رواني اطمينانساز بوده است. پس از آن نيز معاون سيما موضوع تغيير مديريت اين دو شبكه را تكذيب كرد. پورمحمدي گفت: اين موضوع صحت ندارد و اين مديران كماكان در حال خدمت به مردم هستند. تغيير مديران شبكهها از نظر سازماني مسئلهاي غيرعادي به شمار نميرود، اما آنچه باعث شده تا در چند روز اخير اين تغييرات بيشتر به چشم بيايد همزماني آنها بوده و از طرفي هم نميتوان نظر جعفريجلوه را درباره احتمال اينكه عدهاي به دنبال متزلزل كردن رسانه ملي باشند، رد كرد.
جوان/تحليل جالب گاردين درباره حذف فيلم مجيدي و بازيهاي پشت پرده اسكار
حذف فيلم محمد رسولالله(ص) از مرحله رقابتها به نفع فيلم هولوكاستي «پسر شائول»
آكادمي اسكار فيلم محمد رسولالله به كارگرداني مجيد مجيدي را به جمع فيلمهاي خارجي زبان راه نداد.
نویسنده : بهنام صدقي
آكادمي اسكار فيلم محمد رسولالله به كارگرداني مجيد مجيدي را به جمع فيلمهاي خارجي زبان راه نداد. اين خبري است كه نشان ميدهد حتي صهيونيستها هم از اين اثر فاخر ميترسند و از مطرح كردن آن در ميان ديگر فيلمها به خاطر هجوم دنياي غرب به ديدن اين فيلم و ترويج اسلام واقعي هراس دارند.
بيشك صهيونيستي كه اسلامهراسي را ترويج كرده و چهره اسلام را خشمگين نشان ميدهد، هر چيزي كه اين نگاه را تقويت نكند، برايش مطلوب نيست و آن را رد ميكند. اين يك اصل اثبات شده براي ماست كه هر اثري كه رايحهاي از اسلام واقعي در آن هويدا باشد، آنها از آن احساس خطر ميكنند.
اين روزها رسانهها و مطبوعات كشور از راه نيافتن فيلم محمد(ص) به اسكار و در پي آن واكنشها و انتقادات فراوان چهرههاي متعدد فرهنگي و همچنين نشريات داخلي و خارجي به اين امر خبر ميدهند، به طوري كه علي جنتي، وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي درباره حذف فيلم محمد رسولالله(ص) از جشنواره اسكار گفت: اين امر سابقهدار است. در گذشته هم اين گونه بوده و در برخي از جشنوارهها از جمله اسكار عوامل سياسي دخيل است. در برخي از ديگر جشنوارهها ما ميبينيم كه برخي آثار را يك مرتبه تقدير كرده و به آنها جايزه ميدهند كه اصلاً شايسته اين جايزه نيست. جنتي در پاسخ به سؤالات خبرنگاران گفت: به دلايل سياسي يك فيلم را انتخاب ميكنند، احتمال ميدهم كه برخي از دلايل سياسي و مذهبي در اين امر دخيل بوده باشد. به هر حال بايد كمي زمان بگذرد تا ببينيم چه دلايلي پشت پرده بوده است.
اما روز گذشته روزنامه گاردين در تحليلي جالب و قابل تأمل در خصوص اعلام پيشفهرست فيلمهاي راهيافته به اسكار بهترين فيلم خارجي زبان، حذف سه فيلم محبوب از جمله فيلم محمد رسولالله(ص) از اين مرحله رقابتها را تا حد زيادي به نفع فيلم هولوكاستي پسر شائول دانسته و نوشت: در ميان رقابت فيلمهاي راه يافته به جشنواره اسكار جاي خالي فيلم سينمايي محمد رسولالله(ص) ساخته مجيد مجيدي، بهرغم نقطههاي قوت بسياري كه داشت در كنار چند فيلم ديگر تعجب بسياري را برانگيخت. اين روزنامه انگليسي زبان با اعلام اين خبر نوشت: اسامي فيلمهاي راه يافته به پيشفهرست اسكار بهترين فيلم خارجي زبان ۲۰۱۶ در حالي اعلام شده كه جاي خالي سه فيلم بسيار محبوب و مورد توجه شامل: محمد رسولالله(ص)، فيلم برنده شير طلاي جشنواره ونيز، كبوتري براي تأمل در باب هستي روي شاخه نشست و همچنين آدمكش از تايوان به چشم ميخورد. در نتيجه چنين حذفهايي به اين معناست كه فيلم درخشيده در جشنواره كن، پسر شائول در صدر توجه منتقدان و كارشناسان(رأيدهندگان اسكار) قرار گيرد. نام اين فيلم در بسياري از فهرستهاي برترينهاي سينماي ۲۰۱۵ از جمله فهرست ۵۰ فيلم برتر سال از نظر منتقدان سينمايي گاردين وجود دارد.
فيلم «پسر شائول» از كشور مجارستان ماه مه در شصت و هشتمين جشنواره كن به نمايش در آمد. فيلمی كه اكنون تنها در مجارستان در حال اكران است برنده جايزه ويژه هيئت داوران جشنواره كن شد. «پسر شائول» اولين ساخته بلند لاسلو نمس، كارگردان مجار، فيلمي گزنده و سخت است. فيلم با زيرنويس ارائه ميشود و حرف زيادي براي گفتن دارد. كارگردان با كلوز آپ دائمي از شائول، رنج و زجر پدر را به دقت تصوير ميكند. «پسر شائول» فيلمي ديدني از يك تراژدي انساني است كه با مخاطب ارتباط برقرار ميكند.
با اين تفاسير بايد گفت فيلم محمد رسولالله(ص) كه تمام حرفش مهرباني است، بر موازين اسكار و اسكار دوستان نبايد باشد. آنها با استفاده از هنر و رسانه، با استفاده از سياست اين طور تبليغ ميكنند كه اسلام عليه ملتها و اديان ديگر است، اگر فيلمي اين حرف را نقض كند و تمام حرفش مهرورزي و ارتباط با ديگر اديان بر پايه مهرباني باشد، در قاموس آنها ديده نميشود. قطعاً اثري فاخر همچون محمد رسولالله(ص) كه بخشهايي از زندگي پيامبر را به تصوير كشيده و مخاطب در تمام سكانسهاي آن مهرباني را حس ميكند، جايگاهي فراتر از اسكار دارد.
جوان/4 سال زمان براي توليد بلندترين سريال ايراني
پول بود «كيميا» بهتر ساخته میشد
در طول دو تا سه سال اخير تلويزيون به شدت درگير بحران مالي بود و چه
بسا اگر شرايط مالي ايدهآلتر بود، كيميا هم با كيفيت بهتري ساخته ميشد.
روحالله سهرابي نماينده انجمن سينماي انقلاب و دفاع مقدس در توليد مجموعه «كيميا» به كارگرداني جواد افشار و تهيهكنندگي محمدرضا شفيعي، در خصوص اين سريال ميگويد: درباره سريال «كيميا» بهتر است به سختي كار اشاره كنيم. توليد اين سريال چهار سال ناپيوسته و دو سال پيوسته يك گروه و تيم حرفهاي را درگير خود كرده است. سهرابي تصريح كرد: سر ساعت 21:30 بسياري از مردم تلويزيون خود را روي شبكه 2 سيما ميگذارند و پيگير ماجراهاي كيميا هستند كه نشاندهنده توفيق سريال در جذب مخاطب است. ضمن اينكه طبيعي است كه هر سريالي نقاط مثبت و منفي داشته باشد و هر اثر هنري ويژگيهاي مثبت و منفي دارد كه كيميا هم مستثني نيست. وي اظهار داشت: اگر كليت شرايط را ببينيم با توجه به سختي كار كه 30 الي 40 قسمت در فضاي انقلاب كار توليد شده، گروه سازنده با فقر لوكيشن دهه 50 مواجه بوده است و وقتي همين يك بخش كار را ببينيم كه با چه سختي توليد شده، واقعاً قابل ستايش است و نشان از سختي طاقتفرساي كار دارد.
وي ادامه داد: عوامل توليد سريال كيميا به ويژه آقاي افشار از عهده كار برآمدهاند، هرچند كه شايد برخي اعتقاد داشته باشند كه سريال از اين بهتر هم ميتوانست باشد، اما ما بايد ببينيم شرايط توليد چطور بوده است. در طول دو تا سه سال اخير تلويزيون به شدت درگير بحران مالي بود و چه بسا اگر شرايط مالي ايدهآلتر بود، كيميا هم با كيفيت بهتري ساخته ميشد.
وي عنوان داشت: تجربه موفق كيميا نشان داد كه صداوسيما همچنان ميتواند با سريالهاي شاخص مخاطب حداكثري جذب كند و سريال كيميا نشان داد جاي سريالهاي طولاني در تلويزيون خالي است و لازم است با سرعت و قدرت بيشتري به سمت توليد آثار با تعداد قسمت زياد حركت كند. سهرابي همچنين در ادامه درباره توليد آثار تلويزيوني ديگر با حمايت انجمن سينماي انقلاب و دفاع مقدس گفت: انجمن نگاه ويژهاي به شبكههاي تلويزيوني دارد و مخاطبان كارهاي نمايشي تلويزيون بيشتر است و اوضاع سينما تعريفي نيست. در زمينه دفاع مقدس هم چند اثر تلويزيوني در دستور كار قرار دارد كه تا چند ماه آينده تكليف توليدشان مشخص خواهد شد. جلسات خوب و قابل تأملي هم در اين زمينه با مديران تلويزيون داشتهايم.
جوان/ساخت سريال الف ويژه «مولانا» در دستور كار تلويزيون
«مولانا»يي ايراني بسازيد
اقدامات پژوهشي اوليه براي ساخت سريال الف ويژه «مولانا»، شاعر و حكيم ايراني كه در دستور كار تلويزيون قرار گرفته بيش از 50 درصد پيشرفت داشته و انتظار ميرود كه روند توليد اين سريال در ماههاي آينده آغاز گردد.
نویسنده : مصطفي شاهكرمي
تحقيقات و پژوهشهاي فاز دوم براي ساخت و توليد سريال الف و ويژه «مولانا» كه در دو فاز جداگانه صورت گرفته پس از تكميل 50 درصد آن در قالب فاز اول، شروع شده و بنابر روند مطالعات احتمالاً تا اوايل سال آينده به پايان ميرسد. بحث ساخت و توليد فيلم و سريال در مورد شخصيتهاي برجسته تاريخي كشورمان در سينما و تلويزيون، يك مبحث چالشبرانگيز و مطولي است كه طرفداران و منتقدان بسياري هم دارد. اين روند با توليد برخي آثار تاريخي از همان اوايل پيروزي انقلاب اسلامي در كشورمان پيگيري و انجام شده است، مثل سريال «سربداران» كه نزديكترين سريال تاريخي كشورمان بود كه در سالهاي ابتدايي پيروزي انقلاب پس از توليد از تلويزيون پخش شد. پس از اين سريال پرطرفدار آثار تاريخي ديگر در كشورمان براي پخش در مديوم تلويزيون ساخته شد كه از آن جمله ميتوان به سريالهاي «ابوعلي سينا»، «سلطان و شبان» و «اميركبير» اشاره كرد.
در ايام نهچندان دور از امروز نيز آثار تاريخي موفق ديگري مانند «امام علي(ع)»، «در چشم باد»، «مردان آنجلس» و «يوسف پيامبر» نيز ساخته شدند كه جملگي به دليل پشتوانههاي قوي مانند كارگرداني حرفهاي، فيلمنامه خوب و چندين مؤلفه ديگر توانستند در زمان پخش اوليه مورد پسند و تشويق مخاطبان تلويزيون قرار گرفته و بارها از شبكههاي مختلف داخلي و حتي خارجي مجدداً پخش گردند. حالا و با داشتن پيشينه نسبتاً موفق تلويزيون در حوزه ساخت و توليد سريالهاي تاريخي كه اكثراً با اقبال مخاطبان داخلي و خارجي مواجه بوده لازم است كه مسئولان و دستاندركاران پژوهش و نوشتن فيلمنامه سريال «مولانا» در كنار تلاش براي بررسي منابع و مآخذ مختلف به مباحث حرفهاي در نگارش فيلمنامه و رعايت اصول دراماتيزه كردن قصه اصلي و خردهداستانهاي اين سريال و همچنين شخصيتپردازيهاي درست و منطقي اثري را توليد كنند كه ضمن اينكه يك مولاناي ايراني را نمايش ميدهد در ايام بيپولي صداوسيما هم مصداق دور ريختن هزينهها و يا حيف و ميل بيتالمال نگردد. چه اينكه توليد اين سريال با توجه به بازه زماني رخدادها و نيز معرفي آن به عنوان يك سريال «الف ويژه»، قطعاً با صرف هزينههاي گزاف و قابل توجهي امكانپذير خواهد بود.
حمایت/گفت وگوی «حمایت» با رییس مرکز تخصصی مهدویت به مناسبت 9 ربیعالاول:
باور به مهدویت؛ هدایتگر جامعه به سمت سعادت است
گروه فرهنگی-سید محمد مهدی موسوی: رییس مرکز تخصصی مهدویت کشور با بیان این که نهم ربیع الاول بهار باورمندی شیعه به مهدویت است، شرط توفیق در جبهه سربازی ولیعصر(ع) را تعمیق بینش و بصیرت مهدوی عنوان کرد.
حجتالاسلام و المسلمين «مجتبی كلباسی» در گفت وگو با «حمایت» ضمن تبریک فرارسیدن نهم ربیع الاول، سالروز آغاز امامت مهدی موعود(عج) و تبریک این روز بر همه محبان و شیعیان اهل بیت(ع) اظهار کرد: این روز عزیز موسم شادباش بزرگی است چه آن که عید شیعه و سالروز اولین روز امامت و آخرین حجت خدا حضرت بقیه الله الاعظم (ع) در سال ۲۶۰ هجری قمری است.
وی افزود: 9 ربیع الاول بی گمان روزی بزرگ و بس مبارک است که به واسطه آن، بار دیگر اُمید و نشاط در کالبد نیمه جان بشریت دمیده میشود و زمان ولایت آقایی بر عالم آغاز خواهد شد که به تعبیر پیامبر اکرم(ص) در دولت او مردم آنچنان در رفاه و آسایش به سر می برند که هرگز نظیر آن دیده نشده است.
نشر معارف ناب مهدویت در بین نسل جوان
این استاد حوزه علمیه قم همچنین با بیان این که امروز یکی از رسالتهای جدی ما نشر فرهنگ و معارف ناب مهدویت در سطح جامعه به خصوص در بین نسل جوان است، گفت: مهدویت نه فقط به عنوان یک باور شیعی بلکه ذخیره ای استراتژیک برای نجات کل بشریت محسوب میشود ؛ از این رو در برهه حساس کنونی وظیفه ماست که رویکرد و نگاه خود را در عرصه مهدویت به عنوان یک نگاه و رویکرد فرادینی و بین الادیانی و با ادبیات روز در سطح جهان تبیین کرده و نشر دهیم.
باوری اصیل که نشاط آفرین است
وی باور به مهدویت را نشاط آفرین و تحرک بخش به سمت کسب فضایل و مبارزه با رذایل برشمرد و افزود: مهدویت، فرهنگ انتظار و تحقق حکومت جهانی مهدوی، جزو اصول و باورهای اصیل و خدشه ناپذیر شیعه است و در این میان آن چه مهم است این که ما باید آن را به عنوان یک راهبرد جهانی برای بشر امروز که تشنه عدالت و حقیقت است ، دنبال کنیم.
این پژوهشگر عرصه مهدویت همچنین بر لزوم آشناسازی عمیق و کیفی تودههای مردم خصوصاً نسل جوان با آموزه های مهدوی و آخرالزمانی تاکید وبیان کرد: بی شک نخستین قدم در مهدوی کردن جامعه تقویت شناخت و تحکیم باورهاست که در این راستا با وجود همه تلاش های صورت گرفته، هنوز جای کار زیادی وجود دارد و ما باید ضمن رصد و تحلیل دقایق شرایط کنونی به رفع ایرادات و نواقص بپردازیم.
هدایت جامعه با اندیشه ناب مهدوی
وی در ادامه سخنانش با تاکید بر این که باور به مهدویت، هدایت گر جامعه به سمت نور و سعادت است، ادامه داد: اصل این که مهدویت میتواند در جامعه چه تاثیری بگذارد و عقیده مهدویت میتواند چه برکاتی در هدایت جامعه داشته باشد هیچ گاه نباید مورد غفلت واقع شود؛ با این حال همان طور که دشمنان ما به آموزه مهدویت یک نگاه راهبردی دارند و اهمیت آن را درک کردند باید ما نیز نگاه عمیق علمی و مبنایی به آن داشته باشیم و صرفاً قضایا را در مسایل احساسی خلاصه نکنیم.
کلباسی همچنین لزوم عمق بخشی به ارادت و علاقه وافر مردم و نسل جوان به اندیشه و فرهنگ ناب مهدویت را خواستار شد و گفت: ما باید آموزههای مهدوی را به خوبی برای جامعه به ویژه جوانان تشنه حقیقت و معنویت تبیین کرده و با ابزار مناسب و تأثیرگذار رسانه ای و فرهنگی و با زبان روز در راستای ترویج آن بکوشیم.
جلوی سوء استفاده از عشق مردم به امام زمان(عج) را بگیریم
وی با اشاره به این که در زمانه ی حساس و فتنه انگیز کنونی باید بیش از پیش مراقب شیادان و مدعیان دروغین مهدویت باشیم، خاطرنشان کرد: در سالهای گذشته در برخی از نقاط کشور شاهد فعالیت مدعیان و شیادانی بوده ایم که با سوء استفاده از علاقه و ارادت فراوان عامه مردم برای خود دکان و دستکی راه
انداخته اند و حتی برخی از آنها ادعای دروغین نیابت از امام زمان(عج) را مطرح کرده اند.
تعمیق باور مردم؛ لازمه سربازی حجت بنالحسن(عج)
رییس مرکز تخصصی مهدویت کشور همچنین خاطرنشان کرد: از این رو به عقیده من هر چند برپایی جشن و سرور به نام و یاد اهل بیت(ع) در چنین مناسبت هایی همچون 9 ربیعالاول، یک امر ضروری و مورد تاکید حضرات معصومین(ع) است اما به یقین مهمتر از این مراسم این است که ما روز به روز بر باور و اعتقاد راسخ خود به ائمه اطهار(ع) به ویژه وجود نازنین قطب عالم امکان حضرت مهدی موعود(عج) بیفزاییم و بدانیم که در عصر غیبت چگونه میتوانیم نه صرفاً در حرف و شعار بلکه در عمل سرباز حجت بن الحسن(ع) باشیم. وی افزود: به ویژه در دوره آخرالزمان که شیادان و منحرفان از یک سو و دشمنان قسم خورده اهل بیت(ع) از سوی دیگر با انواع حیله ها و ترفندها و فتنه ها به دنبال انحراف جامعه شیعی از مسیر اصیل مهدوی هستند، ضرورت توجه این مسئولیت و هوشیاری در این باره بیش از پیش خود را نشان می دهد.
ایمان به منجی در پیروزی جبهه مستضعفین عالم
کلباسی همچنین با بیان این که باور به مهدویت در کنار سایر باورهای مردم همچون عاشورا، بعثت و غدیر قرار دارد و از آن ها جدا نیست، خاطرنشان کرد: در عصر حاضر تکیه گاه اُمید همه مظلومان و مستضعفان جهان از یمن و بحرین و عراق و سوریه گرفته تا آفریقا و آمریکای لاتین و ... به ظهور منجی عالم بشریت است و بی جهت نیست که ما معتقدیم انقلاب اسلامی ایران مقدمه ظهور است و ان شاءالله با آمدن حضرت ولیعصر(عج) ، بساط ظلم در دنیا برچیده می شود.
رسالت/اين جنگ کاملاً جدي، واقعي و خطرناک است!
احمد رضا هدايتي - کارشناس ارشد مديريت
طي37 سال گذشته دشمنان اين مرز و بوم انواع توطئههاي فرهنگي، اقتصادي، سياسي، نظامي و امنيتي از جمله؛ بمبگذاري، ترور، کودتا، ايجاد بحرانهاي اجتماعي از طريق شايعهپراکني و ايجاد اختلاف و تفرقه بين پيروان مذاهب اسلامي و اقوام ايراني و نيز بحرانهاي امنيتي مانند؛ درگيريهاي کردستان، جريان خلق عرب در خوزستان، اقدامات تروريستي در سيستان و بلوچستان، عمليات منافقين در آمل، غائله گنبد و سرانجام جنگ تحميلي و بمباران و گلولهباران مناطق مسکوني و صنعتي و پس از آن اغتشاشات انتخاباتي و سياسي در برخي از شهرهاي ايران را به کشور ما تحميل کردهاند. همزمان، با اقداماتي مانند؛ بلوکه کردن داراييهاي ايران، تحريم اقتصادي، ايجاد اختلال در چرخه توليد و تجارت کشور، نسبت دادن انواع اتهامات سياسي و حقوقي مانند؛ حمايت از تروريست، نقض حقوق بشر و حتي پولشويي و نهايتا اتهام تلاش ايران براي دستيابي به سلاحهاي کشتار جمعي و بمب هستهاي، نهايت توان خود را براي تحت فشار قرار دادن دولت و ملت شريف ايران و سرنگوني انقلاب اسلامي بهکار بردهاند. اگرچه با عنايت الهي و به لطف حضور هوشيارانه مردم فهيم و انقلابي ايران، دشمن در هيچيک از اين موارد نتوانسته به نتيجه قطعي دست پيدا کند، اما با استناد به بيانات رهبر معظم انقلاب اسلامي (دامت برکاته) و با اتکاء به آمارهاي تکان دهنده مندرج در گزارشهاي منتشره از سوي دستگاههاي ذي ربط از جمله؛ مجلس شوراي اسلامي، قوه قضائيه، آموزش و پرورش، نيروي انتظامي، بهزيستي و ساير مراجع ذي ربط، با اطمينان ميتوان گفت؛ که آثار تخريبي شبيخون فرهنگي دشمن به مراتب بيشتر و عميقتر از تمام موارد فوق بوده است.
امام خامنهاي در رابطه با اهداف دشمن در اين زمينه در تاريخ 90/7/2 در جمع روحانيون شيعه و اهل سنت کرمانشاه ميفرمايند: «شيطانِ امروز که از راه اينترنت و ماهواره و روشهاي ارتباطي مدرن و فوق مدرن سراغ شما ميآيد، حرفهاي مدرني هم دارد؛ سخت افزارش را مدرنکرده، نرم افزار مدرن هم دارد. شبهه آفريني دارد، اخلال در عقيده دارد، ايجاد تشويش در ذهن دارد، تزريق نااميدي دارد، ايجاد اختلاف دارد.» اين در حالي است که ظاهرا برخي از خانوادهها و گروهي از افراد جامعه و حتي برخي از مسئولين ذي ربط همچنان در خواب غفلت به سر ميبرند و هنوز از عمق فاجعه بيخبرند و يا به علل مختلف از جمله؛ ضعفهاي اعتقادي، کم کاري و ناتواني در انجام وظايف پيشگيرانه و اجراي برنامههاي پيشدستانه و ساير دلايل مشابه، وضعيت را عادي جلوه داده و يا تظاهر به بياطلاعي ميکنند.
براي درک بهتر موضوع کافي است ضمن توجه به علل کينه ورزي و عداوتهاي صورت گرفته از سوي استکبار، آمار ناهنجاري اخلاقي و اجتماعي حدود سه دهه اول انقلاب اسلامي با آمار و اطلاعات جهشي مربوط به ناهنجاريهاي يک دهه اخير يعني مقطعي از تاريخ انقلاب اسلامي که مهمانان فاسد و ناخوانده اعزامي از سوي دشمن و بهعبارت ديگر، آنتنهاي ماهوارهاي، اينترنت و فضاي مجازي و بازيهاي رايانهاي ساخته و پرداخته غرب به اين سرزمين پا گذاشتند، مورد واکاوي و مقايسه قرار گيرد. قبل از پرداختن به آمار و اطلاعات مربوط به ناهنجاريهاي مربوط به حوزه فرهنگي و اجتماعي، لازم است نگاهي گذرا داشته باشيم به ميزان حضور و نفوذ ميهمانان مورد اشاره در جامعه و خانه و زندگي مردم، مهماناني که ميتوانستند و هماکنون نيز ميتوانند به شکل کنترل شده و با محتوايي آموزنده و در عينحال متناسب با ارزشهاي اسلامي- ايراني در خانه مردم حضور پيدا کنند.
الف- ضريب نفوذ ماهواره
هم اکنون در 159 مدارتلويزيوني موجود در کل جهان، بيش از 203 ماهواره تلويزيوني فعال است. از اين تعداد امواج حدود نيمي از آنها يعني بيش از 100 ماهواره در 80 مدار آن، در ايران قابل دريافت است. اين تعداد ماهواره، امکان تماشاي حدود 18000 شبکه تلويزيوني را در ايران فراهم مي سازد که حدود 2000 تاي آنها با رسيورها و ديشهاي معمولي دريافت ميشوند. از مجموع شبکههاي تلويزيوني مذکور که اکثرا به شکل 24 ساعته برنامه پخش مي کنند، حدود 380 شبکه به رقص و آواز، 122 شبکه به پخش انواع فيلمهاي مستهجن و غير اخلاقي، 250 مورد آن به کودک و نوجوان و بقيه به ساير موضوعات مانند؛ مسائل سياسي، ورزشي و فيلمهاي مستند اختصاص دارد. از اين گروه 253 شبکه با استفاده از زبان فارسي يا زيرنويس فارسي، مخاطبان عمدتا ايراني را هدف قرار داده اند و از اين تعداد نيز حدود 74 شبکه نمايش مد لباس و لوازم آرايش، 59 شبکه نمايش فيلمها و سريال هاي غير اخلاقي و بدآموز و تعداد قابل توجهي نيز ارائه هدفمند برنامههاي ويژه کودکان و نوجوانان و مباحث سياسي و اعتقادي را در دستور کار خود قرار دادهاند. اظهارات مسئولين ذي ربط و بررسيهاي انجام شده نشان ميدهد به طور ميانگين 69 درصد يعني حدود 55 ميليون نفر از جمعيت 80 ميليوني ايران به نوعي از برنامههاي ماهواره اي استفاده ميکنند.
ب- ضريب نفوذ فضاي مجازي و شبکههاي اجتماعي
بر اساس آمار اعلام شده توسط وزارت ارتباطات، تعداد کاربران ايراني اينترنت در شش ماه نخست سال 1392 حدود 41ميليون نفر بوده است. اين در حالي است که پليس فتا (پليس فضاي توليد و تبادل اطلاعات) ميگويد حدود 85 درصدکاربران ايراني فعال در اينترنت، عضو شبکه هاي اجتماعي هستند. با محاسبه اي ساده مي توان گفت بر اساس آمارهاي رسمي، حدود 35 ميليون ايراني يا به عبارتي با احتساب جمعيت 80 ميليوني ايران، حدود 47 درصد ايرانيان از طريق رايانه، تبلت يا تلفن همراه، عضو شبکه هاي اجتماعي هستند. همچنين بررسيها بيانگر آن است که متاسفانه حدود 54 درصد از کاربران در جستجوي تصاوير مستهجن وارد اين عرصه مي شوند.
ج- ضريب نفوذ بازيهاي رايانهاي
اظهارات مسئولين ذي ربط از جمله گزارش جانشين پليس اطلاعات و امنيت عمومي ناجا نشان ميدهد که در حال حاضر بيش از 20 ميليون ايراني، کاربر بازيهاي رايانه اي هستند و مدير کل بنياد ملي بازي هاي رايانه اي کشور نيز اثربخشي بازيهاي رايانه اي را بيش از توليدات سينمايي و تلويزيوني دانسته و مي گويد؛ اکثر کاربران ايراني به طورميانگين روزانه حد اقل دو ساعت و در پارهاي از موارد تا بيش از 16 ساعت از وقت خود را تا پاسي از شب به بازيهاي رايانه اي اختصاص ميدهند و اين بدان معناست که هر روز حدود 40 ميليون نفرساعت و ماهانه 1200 ميليون نفرساعت از وقت مفيد آيندهسازان کشور و نيز جوانان و نوجوانان و حتي بزرگسالان و به تعبير ديگر، نيروي کار ايران اسلامي صرف اين گونه ابزارميشود.
آثار و پيامدهاي تخريبي به روايت آمار و اطلاعات:
طبيعي است که اين هجمه سنگين و حضور گسترده تبعات و پيامدهاي منفي متعددي را در ابعاد مختلف فرهنگي و اجتماعي و حتي سياسي و اقتصادي در جامعه برجاي گذاشته که مهم ترين آنها عبارتند از:
-1 تغيير منفي نسبت ازدواج و طلاق: در سال 83 يعني حدود 11 سال قبل به ازاي هر 9 ازدواج يک طلاق داشتيم، در حالي که آمارها نشان ميدهد پس ورود رسانههاي جديد به کشور اين آمار در سال 93 با يک رشد جهشي به يک طلاق در ازاي هر 4 ازدواج بالغ گرديده است، بهگونهاي که آمار طلاق که در سال 83 در هر 17 دقيقه يک مورد بوده، در سال 93 به يک طلاق در هر 3/5 دقيقه رسيده و متقابلاً طي همين مدت آمار تعداد ازدواج با رشد منفي مواجه بوده و از 9/1 به 7/6 افزايش يافته است. اکثر کارشناسان قضائي، روانشناسي، جامعه شناسي و انتظامي معتقدند اگرچه بسياري از خانوادهها به علل مختلف از بيان علت واقعي طلاق خود اجتناب ميکنند، اما محتواي کلام اکثر آنها نشان ميدهد که حدود 60 درصد از طلاقهاي صورت گرفته در سالهاي اخير، حاصل ترويج بي بند و باري ناشي از ديدن فيلمها و برنامههاي غيراخلاقي شبکههاي ماهوارهاي و ترغيب رسانههاي فضاي مجازي به گسترش فرهنگ غربي و ايجاد روابط نامشروع بين زنان و مردان و در نتيجه طرح انتظارات نامتعارف جنسي از سوي زوجين مربوط ميشود.
-2 گسترش فساد جنسي: آمارهاي تکان دهنده مندرج در گزارش تحقيقاتي مجلس نيز بيانگر آن است که طي يک دهه اخير سن روسپيگري در ايران از 30 سال در سال 80 به 15 سال در سال 92 و 13 سال در سال 94 تقليل يافته و 11 درصد روسپيان تهران با آگاهي همسرانشان دست به اين کار ميزنند. همچنين در اين گزارش تحقيقي آمده است که 80 درصددختران دبيرستاني در تهران گفته اند که به نوعي رابطه با جنس مخالف را قبل از ازدواج تجربه کردهاند. طبق گزارش منتشره از سوي وزارت آموزش و پرورش، در سال تحصيلي 1386-1387 از 141552 دانش آموز (دختر و پسر) دوره متوسطه در کل کشور، تعداد 24889 نفر (17/5 درصد) داراي روابط همجنسگرايي (لواط و مساحقه) بودند. بر اساس اين تحقيق، 105 هزار و 46 دانش آموز يعني 74/3 درصد داراي رابطه «غيرمجاز با جنس مخالف» بودهاند. به گزارش پارسينه؛ معاون ساماندهي امور جوانان وزير ورزش و جوانان نيز در تاريخ 21 ارديبهشت امسال گفته بود که بر اساس گزارشهاي آموزش و پرورش، 40 درصد دانشآموزان، رابطه با جنس مخالف را از 14سالگي شروع کردهاند. به گفته وي، ارتباط پيش از دانشگاه دختران و پسران نسبت به 30 سال پيش سه برابر شده و زمان شروع رابطه جنسي نيز به دوره راهنمايي رسيده است.
-3 شيوع پديده فرار دختران: متاسفانه يکي از آثار و پيامدهاي منفي استفاده بي ضابطه و نادرست از اين ابزار که در مورد دختران علاوه بر مراجعه به مطالب و تصاوير و فيلمهاي غيراخلاقي، ارتباط مجازي مانند پيامک و چت کردن با جنس مخالف را نيز شامل ميشود، افزايش پديده فرار دختران بوده و اين مورد نيز معضلي است که روز به روز در حال افزايش است و طي يک دهه اخير سالانه حد اقل 10 الي 15 درصد به مقدار آن در سنين 14 تا 18سال افزوده شده است.
-4 افزايش ميزان مصرف مشروبات الکلي و شرب خمر: با اينکه پس از انقلاب اسلامي مصرف مشروبات الکلي در کشور تقريبا به طور کامل ريشهکن شده بود، اما پس از ورود و گسترش ضريب نفوذ رسانههاي جديد بهخصوص ماهواره در خانه و زندگي مردم، متاسفانه يک بار ديگر شاهد رشد تدريجي مصرف مشروبات الکلي در کشور هستيم، به شکلي که در سال 92 ايران از لحاظ مصرف اين مواد در رده 116 و از نظر سرانه اعتياد در رده 19 جهان قرار گرفت. نکته تاسفبار اين است که در سال 92 بيش از 200 ميليون ليتر مشروبات الکلي قاچاق و يا توليد داخلي بهطور مخفيانه عرضه شده است، در حالي كه در کشور به مصرف رسيده که اصليترين مصرفکنندگان آن در کشور را جوانان 17 تا 30 ساله به خود اختصاص داده است، جواناني که عمدتاً سابقه مصرف الکل در خانواده خود را داشتهاند. لازم به يادآوري است که بر اساس گزارش ستاد مبارزه با مواد مخدر کشور، ميانگين زمان دسترسي به مشروبات الکلي قاچاق که در سال 82 حدود 17 دقيقه بوده، در سال 93 به کمتر از ده دقيقه رسيده و به راحتي با قيمتي حدود 15 هزار تا 500 هزار تومان در اختيار مصرف کنندگان قرار ميگيرد.
-5 مواد مخدر و اعتياد: برابر آمار رسمي ارائه شده از سوي مسئولين ذي ربط در کشور، در سايه آثار منفي ناشي از حضور رسانههاي جديد در زندگي مردم، آمار مصرفکنندگان ايراني ترياک به 726 هزار نفر، شيشه به بيش از 343 هزار نفر،کراک به بيش از 211 هزار نفر، هروئين به بيش از 105 هزار نفر، حشيش به بيش از 79 هزار نفر و اکستازي به بيش از 39 هزار نفر رسيده است، البته ذکر اين نکته آماري ضروري است که برخي از معتادان همزمان از دو يا سه ماده مخدر استفاده ميکنند. اتفاق مهم ديگر در اين سالها تغيير الگوي مصرف معتادان از مواد سنتي به مواد صنعتي است، به شکلي که از مصرف نيم درصدي مواد صنعتي در سال 84 به بيش از 26 درصد در سال 92 افزايش يافته و اين در شرايطي است که مصرف برخي از اين مواد تا قبل از يک دهه اخير در ايران مرسوم نبوده است. هماکنون ميانگين زمان دسترسي به آنها نيز از22 دقيقه در سال82 به 5 دقيقه در سال 93 رسيده است. اگرچه 98 درصد مواد مخدر صنعتي که مورد مصرف معتادان قرار ميگيرد، وارداتي است، اما اينک بسياري از اين مواد در کارگاههاي زيرزميني در داخل کشور توليد و عرضه ميشوند، به همين دليل آمار شناسايي و کشف اين کارگاهها، با رشد 280 درصدي در سالهاي اخير مواجه بوده است. سن شروع مصرف مواد مخدر در مردان که تا سال 86 بين 23 تا 24 سال قرار داشت، طي 6 سال اخير به 21 سال رسيده است و متاسفانه با رشد 73 درصدي معتادان در جامعه زنان در سالهاي 86 تا 92 نيز همراه بوده است. بر اساس گزارش ستاد مبارزه با مواد مخدر، اين رويکرد باعث شده تا ميزان مرگ و مير زنان از طريق مصرف مواد مخدر بيش از 15 درصد نسبت به سال 92 افزايش داشته باشد. از سوي ديگر بيشترين زنان معتاد در رده سني 20 تا 36 سال قرار دارند و بسياري از آنها در مسير سوء استفادههاي اخلاقي هستند و بعضا به شکل ناخواسته در اين دام گرفتار شدهاند. لازم به يادآوري است که از 7377 زن زنداني، حدود 60 درصد آنها در ارتباط با جرايم اعتياد و مواد مخدر به زندان راه پيدا کردهاند.
-6 گسترش عرفانهاي کاذب: گرايش به معنويت و نيز حضور در فعاليتهاي سياسي در هر جامعهاي حتي در يک جامعه کاملاً ديني، اگر در مسير درست هدايت نشود، ميتواند به کاهش روحيه معنوي و گسترش تفرقه و ايجاد ناامني در کشور منجر شود و اين موضوع نيز توطئهاي است که از ابتدا به شدت از سوي شبکههاي ماهوارهاي مورد توجه قرار گرفته است و منجر به تغيير رفتارهاي مذهبي و سياسي تعداد قابل توجهي از نسل جوان جامعه گرديده است. بررسيها نشان مي دهد که در حال حاضر 103 فرقه فعال مذهبي و شبه مذهبي با بيش از 200 شبکه راديو تلويزيوني و هزاران سايت و دهها نشريه و شبنامه در حال تخدير افکار جوانان اين مرزو بوم هستند، اين رسانهها معمولاً در گام نخست با ايجاد ترديد در مباني اعتقادي جوانان کار خود را آغاز و به تدريج با اعتمادسازي و نشان دادن الگوهاي کاذب و رؤيايي، اهداف و برنامههاي خود را تا جذب کامل مخاطب و تبديل وي به يکفرد کاملاً مطيع، پوچگرا و شيطانپرست ادامه ميدهند.
-7 تغيير سبک زندگي: تمرکز رسانههاي جديد بر اين موضوع يعني تغيير سبک زندگي که ابعاد مختلفي از رفتارهاي اجتماعي و فردي افراد جامعه را در بر ميگيرد، در حدي بوده که هماکنون مقام اول جهاني برخي از ناهنجاريهاي اجتماعي مانند؛ عمل زيبايي بيني، مصرف مواد و لوازم آرايشي و سرانه مصرف نوشابه به نام ايرانيان ثبت شده و بسياري از ديگر موارد مانند؛ تغيير مد لباس و آرايش مو، ترويج فرهنگ همنشيني با سگ و به ويژه خريد ونگهداري حيوانات غيرخانگي از مار، موش، عقرب و رتيل گرفته تا تمساح، شير و پلنگ و حتي زرافههاي مينياتوري نيز با رشد جهشي و چند برابري همراه بوده است و اين درحالي است که برخي از آنها در ايران مطلقاً سابقه نداشته است. همچنين همزمان با ورود رسانههاي جديد، مصرف گرايي به شدت در جامعه ايراني رسوخ نموده و حتي ذائقه غذايي بسياري از افراد جامعه را دستخوش تغيير نموده و در حد نگران کنندهاي پاي برخي اقلام فانتزي مانند؛ فست فوتها،انواع نوشابهها، سيگار و تنقلات صنعتي و مضر براي بدن را به سبد مواد غذايي خانوادهها باز کرده است، بهطوري که بنا بر گزارش وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکي، رشد معضل چاقي در کودکان ايراني به 60 درصد رسيده و برخي بيماريهاي جديد مانند؛ انواع سرطانها و بيماريها جنسي مانند ايدز و يا بيماريهاي روحي و رواني ناشي از زندگي منطبق و همراستا با فرهنگ غربي نيز بهشدت شيوع يافته و سلامت مردم را نشانه رفتهاند. از آنجا که جنگ فرهنگي و به تعبير رهبر معظم انقلاب اسلامي؛ شبيخون فرهنگي از سالها پيش به شکل پنهان و نامحسوس آغاز شده و دامنه نفوذ خود را به تدريج گسترش داده است، لذا کارشناسان و متخصصين حوزه جنگ نرم، مبارزه در اين حوزه را به مراتب پيچيدهتر و سختتر و در عينحال پيامدهاي آن را خطرناکتر از جنگ نظامي معرفي نموده و قدرت تخريبي و درازمدت ابزار و روشهاي مورد استفاده در آن را از قدرت تخريبي توپ و تانک و موشک و حتي بمب اتمي بيشتر ميدانند.با اين توضيحات انتظار ميرود، مسئولين ذي ربط با همکاري و همراهي يکديگر و با استفاده از نظرات کارشناسان، فرهنگ سازي نمايند و همچنين موضوع مقابله، پيشگيري و تهيه و اجراي برنامههاي بازدارنده و برتريساز را بيش از پيش مورد توجه قرار داده و به طور جدي در دستور کار خود قرار دهند.
سیاست روز/به بهانه
پایان پخش سریال «نفس گرم» / همه زنان بدبخت!
سریال «نفس گرم» چهارمین سریال تلویزیونی محمدمهدی عسگرپور است که پیش از این کارگردانی سریالهای «گلهای گرمسیری»، «جراحت» و «شیدایی» را برعهده داشته است. این سریال با تهیهکنندگی سیدمحمود رضوی تولید شده است.
الگوبرداری یا کپیکاری از سریال «پردهنشین»
«نفس گرم» در ابتدای امر سعی کرد با الگوبرداری از سریال موفق «پردهنشین» موفقیت خود را تضمین کند، اما ناخودآگاه به ورطه کپیکاری افتاد. محمود رضوی سعی کرد در فیلم جدید تجربه قبل را تکرار کند و به جای شیخ عارفمسلک پردهنشین با بازی «فرهاد آئیش» که بیشتر در نقشهای کمدی بازی کرده بود «مرجانه گلچین» بازی در نقش خانم جلسهای «نفس گرم» را برعهده گرفت و سعی شد جنس زنانهای از سریال «پرده نشین» به مخاطب عرضه شود.
اما سریال چه گفت؟ محتوای اثر قرار بود ما را به کجا برساند؟ سریال در مورد قصاص بود؟ در مورد مشکلات خانوادهها و مبلغین مذهبی بود؟ در مورد چندهمسری بود و خیانت؟
سریال «نفس گرم» در مورد این موضوعات چه چیزی را به ما گوشزد میکند؟ آیا میگوید چند همسری بد است یا خوب؟ خانمهای منبری خوبند یا بد و... .
غمهای بیپایان زنان در «نفس گرم»
مخاطب در این سریال با داستانی از جنس زنانه روبهرو است که دائما در غم و غصه همراه است و خاستگاه روایت از غمی پیش از آنچه در تصویر میبینیم آغاز شده و در پایان هم احساس میکنی این غم ادامه خواهد داشت و پایان سریال پایان غصههای زنان قصه ما نیست.
اساسا سوال اینجاست که چرا در شرایطی که جامعه جهانی و نهادهای حقوق بشری به غلط و از روی عداوت همواره در مجامع جهانی بخاطر رعایت نشدن حقوق بانوان از منظر خود ما را تحت فشار قرار میدهند چرا زنان این سریال اینقدر بدبخت و بیچارهاند و چرا اینقدر مشکل دارند؟ مرجانه گلچین (ملیحه) همسرش تصادف کرده و همسر دیگری هم پنهانی اختیار کرده است و پسرش نیز دچار مشکل شده و همسرش را از دست داده است.
رویا تیموریان، بدبین است و دخترش را از دست داده و همواره تصور خوبی نسبت به شرایط همسرش ندارد. نیلوفر خوشخلق (فروغ) بیکار و برادر شوهری که مزاحم زندگی اوست و نمیگذارد با دخترش زندگی مستقلی داشته باشد و بحث حضانت فرزندش نیز در میان است. لیندا کیانی، عاشقانه تا ازدواج رفته ولی خواستگارش بخاطر داشتن «اماس» او را رها میکند و میرود.
سیما تیرانداز که نهایت بدبختی است، آن قدر بدبخت و بیچاره است که همه بدبختهای دیگر سریال پیش او خوشبخت محسوب میشوند. حتی مادر او هم مشکلات فراوانی دارد. (سیما تیرانداز) زیر سلطه شوهر سابقش است و هر کاری میخواهد در قبال این زن انجام میدهد و حتی به زور عقدش میکند و نهایتا هم که شوهرش را در دفاع از مادرش میکشد و حتی وقتی از قصاص رها میگردد محکوم به پنج سال زندان میشود. این همه غم و غصه جمع شده در سریالی با تم مذهبی از چه رو جمع شده است.
قصاص برای قتلی که مجازات آن قصاص نیست
مسئله بعدی مسئله قصاص است. ما با یک
قتل روبهرو هستیم که به طور اتفاقی باز هم قاتل یک فرد مظلوم و خوب است و مقتول
در فیلم یک مرد بد، شرور و عوضی است. قتلی که
در سریال رخ میدهد از ابتدا تقریبا ابهام دارد و نمیتوان گفت که زن بدبخت فیلم
که حالا قاتل هم هست قصاص میشود اما سازنده اثر موضوع قصاص را مطرح میکند و جالبتر
اینکه هنوز دادگاه حکمی نداده و قصاص در سریال مسئله پررنگی میشود که خود
کارگردان نیز فراموش میکند برای گرفتن رضایت از خانواده مقتول باید صبر کنی تا
دادگاه حکم بدهد و خانواده قاتل درخواست تجدیدنظر کنند و بعد مادر قاتل را چادر
به سر برای گرفتن رضایت روانه خانه مقتول کنی و به همین خاطر کارگردان منتظر
دادگاه نمیماند و همه اینکارها را زودتر از رای دادگاه انجام میدهد، چرایش را
نمیدانیم، شاید کارگردان حس کرده ریتم سریال افتاده و میخواهد با این موضوع کشش
قصه را افزایش دهد و مخاطب بیحوصله را دوباره با اثر همراه کند اما نباید فراموش
کنیم که محمدمهدی عسگرپور عمده آثارش همینگونه آرام و کشدارند و سریالها و فیلمهای
سینماییاش همواره در روایت همینگونهاند پس ماجرا این نیست.
شاید بهتر باشد زاویه نگاه به موضوع قصاص را در سریالهای تلویزیونی یکبار دیگر در ذهنمان مرور کنیم از سریال «زیر تیغ» و «یادآوری» و قبل و بعدش، همگی با یک نگاه خاص دیده میشوند و تو تصور میکنی انگار همه این قصاصها به تایید یک نفر رسیده است و عمدتا نگاهی نزدیک به نویسنده فیلم سینمایی «من مادر هستم» به نویسندگی رحمان سیفی آزاد دارند.
یکبار دیگر میخواهم توجه خواننده را به این مسئله جلب کنم که چرا قصاص در شرایطی که زن یک مرد را که درحال خفه کردن مادرش بوده به طور غیرعمد و برای دفاع از مادرش کشته در این سریال مطرح میشود و چرا قبل از حکم دادگاه؟
آیا نفس گرم یک اثر فمنیستی است؟
سریال مخاطب را در حالی که میداند زن بدبخت داستان برای دفاع از مادرش یک مرد اوباش را غیرعمد کشته با موضوع قصاصی که قطعا صادر نمیشده است روبهرو میکند و به همین جا نیز بسنده نمیکند و مادر پیر آن زن را در حال التماس به خانواده مقتول برای گرفتن رضایت نشان میدهد، فیلم قصاص را در چشم مخاطب به گونهای نمایش میدهد که حتی معتقدین به این حکم الهی نیز آن را ظالمانه میخوانند در حالی که در چنین مواردی به ندرت قاضی حکم به قصاص میدهد.
کارگردان به همین جا نیز بسنده نمیکند و تیر خلاص را در موضوع قصاص به مخاطب میزند و نشان میدهد که مادر وقتی میفهمد طرف راضی به رضایت دادن نیست و میخواهد قصاص کند، دق کرده و میمیرد و همه این اتفاقات قبل از صدور حکم اتفاق میافتد.
برخی معتقدند که «نفس گرم» یک سریال فمنیستی است و به همین خاطر شما شاهد مصائب فراوان زنان در فیلم هستید که البته قبول یا عدم قبول این نگاه نیاز به در نظر گرفتن پارامترهای این مسئله و بررسی دقیق تر سریال دارد اما برای نزدیک شدن به فضای ذهنی طلا معتضدی نویسنده سریال میتوان دیگر آثار وی را نیز مورد بررسی قرار داد تا بیشتر به منظومه فکری او نزدیک شویم و جواب بهتری به این نگاه بدهیم. (فارس)
شرق/تعریف تهیهکننده و سرمایهگذار
اسماعیل عفیفه.عضو شورای پروانه ساخت شبکه نمایش خانگی
تولید سریالهای باکیفیت و دارای استانداردهای لازم و قصهای پرکشش و جذاب مثل سریال شهرزاد توانسته است بسیاری از سرمایهگذاران بخش خصوصی را متوجه سرمایهگذاری در این حوزه کند. بعد از گذشت چندسالی از شروع به کار شبکه نمایش خانگی، این حوزه درحالحاضر شرایط بهتری را تجربه میکند. از تولید چند سریال به مرور میتوان از شرایط، چگونگی تولید و بازار کار و سرمایهگذاری در این حوزه صحبت کرد. همانطور که درحالحاضر میبینیم بخش خصوصی تمایل زیادی برای ورود به این عرصه دارد. اما اگر این حضور بدون شناخت مختصات و پتانسیلهای موجود در عرصه نمایش خانگی باشد ممکن است به نتایج خوشایندی منتهی نشود و نتیجه مطلوب برای یک سرمایهگذاری نسبتا سنگین را به بار نیاورد. این را هم در نظر داشته باشیم که برای بسیاری از صاحبان سرمایه عرصههای مطمئنتری برای فعالیت اقتصادی وجود دارد. اما حوزه فرهنگ نیز نیاز به حمایتهای اینچنینی دارد و به نظرم باید شرایطی ایجاد کرد که سرمایهگذاران با دلگرمی بیشتری به تولید آثار برای نمایش خانگی بپردازند. درحالحاضر تصور میکنم باید تعریف مشخصی از تهیهکننده و سرمایهگذار در تولید نمایش خانگی ارائه داد. در بعضی از کارهایی که پیش از این ساخته شده، سوءتفاهمهایی بهخاطر روشننبودن ضوابط و تعریف سرمایهگذار و تهیهکننده ایجاد شده که اگر ادامه پیدا کند ممکن است به کلیت نمایش خانگی لطمه وارد کند. از طرفی سرمایهگذار که هزینه تولید را میپردازد خود را محق میداند که در تمامی امور تصمیمگیرنده نهایی باشد. این امر البته قابل درک و فهم است و یک نتیجهگیری عقلانی نیز رأی به آن خواهد داد. از طرف دیگر ارشاد نیز پروانه ساخت را به تهیهکنندههای شناختهشده میدهد زیرا نگرانیهایی برای جمعشدن کار بر اساس ضوابط پخش خودش دارد. این نیز قابل درک است. فکر میکنم در همین نقطه است که گاه مشکلاتی بروز میکند و این همانجایی است که نیاز به تعیین و تدوین ضوابطی برای تسهیل امور دارد. در سالهای اخیر برخی از آثار شبکه نمایش خانگی موفق بودهاند و برخی دیگر شکست خوردهاند. اما تجربیات سالهای اخیر نشان داده است که این شبکه بازار بالقوه وسیعی دارد که میتوان از این ظرفیت استفاده کرد و به آینده آن خوشبین بود. متأسفانه مردم ما فرهنگ استفاده صحیح از این محصولات را نمیدانند و با وجودی که در زندگی عادی تلاش میکنند تا از انجام امور خلاف اخلاق اجتناب کنند اما بهراحتی دست به کپی آثار فرهنگی میزنند و اصولا نکته قبیحی در این امر نمیبینند. فکر میکنم برای جلوگیری از این اتفاق ناخوشایند در درجه اول باید به فرهنگسازی پرداخت و خلاف اخلاق و غیرقانونیبودن کپی و دانلودهای غیرمجاز را به مردم آموزش داد و در مرحله بعد، نیازمند همکاری نهادهای دولتی از جمله وزارت ارشاد و نهادهای انتظامی است تا با پدیده قاچاق آثار فرهنگی برخورد قانونی کنند. در این صورت میتوان اطمینان داشت که تولید در شبکه نمایش خانگی به مرور تبدیل به فعالیت اقتصادی سودآور شود.
شرق/گفتوگو با سیدمحمد امامی
اقتصاددانها به حوزه فرهنگ ورود کنند
بهناز شیربانی: بسیاری معتقدند که اساسا حوزه فرهنگ برای بسیاری از افرادی که گوشه چشمی به سرمایهگذاری در این حوزه دارند نمیتواند سود دهی داشته باشد. مدتی است که بحث سرمایهگذاری در مدیوم شبکه نمایش خانگی نیز مطرح شده است، سید محمد امامی که خود تجربه تهیه اثر را در این مدیوم دارد، دیگران را تشویق به سرمایهگذاری در این حوزه میکند و معتقد است در این مرحله که آثار زیادی هم در شبکه نمایش خانگی تولید نشده است، نمیتوان به یقین گفت که این حوزه نمیتواند سرمایهگذاری مطمئنی باشد و نیاز است تا فعالیتهای بیشتر با مطالعهای دقیقتر انجام شود. امامی از تجربه شخصی خود در این مدیوم میگوید و نکاتی که میتواند موفقیت یک اثر را تضمین کند.
شبکه نمایش خانگی از ابتدای پیدایش تا به امروز فرازونشیبهای زیادی را طی کرده است. اما گمان میکنم درحالحاضر میتوان تعریفی از آن ارائه داد. اما در ابتدای بحث، کمی درباره جایگاه تهیهکننده و سرمایهگذار در ساخت محصولات شبکه نمایش خانگی صحبت کنیم و اینکه اساسا تا به اینجا آیا این مدیوم دست آوردهای خوبی برای سرمایهگذاران بخش خصوصی داشته است؟
در نبود شبکه خصوصی در ایران، مدیومی به نام شبکه نمایش خانگی ایجاد شد. اتفاقی که تنها در ایران شاهدش هستیم. تا پیش از این تنها وظیفه این مدیوم پخش آثار سینمایی اکرانشده بود و به مرور روند سریالسازی در این شبکه شکل گرفت. طبعا توجه بخش خصوصی به این حوزه، باعث شد تا روند بهتری در تولید آثار شکل بگیرد. اما حضورسرمایهگذاری که با داشتن نگاه صنعتی، نسبت به هنر هم شناختی داشته باشد. البته باید در اینجا به نکتهای اشاره کنم و آن این است که برخلاف صحبت برخی که معتقدند حوزه فرهنگ سوده نیست و نمیتوان روی آن سرمایهگذاری کرد، را قبول ندارم. شاید درحالحاضر نیاز است که اقتصاددانهای ما به حوزه فرهنگ وارد شوند و مطالعاتی روی آن داشته باشند و شرایط را بسنجند. تجارت فرهنگ اتفاق بسیار مهمی است که متأسفانه جای خالی آن در کشور ما حس میشود. هزینه ساخت سریال «شهرزاد» حدود ١٢میلیاردو ٧٠٠ میلیون تومان بوده است. با این مبلغ نمیتوان حتی یک کارگاه کوچک را در حوزه صنعت راهاندازی کرد. اما مثلا میتوان سریالی در شبکه نمایش خانگی ساخت که پنج هزار شغل ایجاد کندو کاملا میتواند حوزه سوددهی باشد. واقعیت این است هنوز در این حوزه کاری انجام نشده است که با قطعیت بتوان گفت شبکه نمایش خانگی سودده یا زیانده است.
البته برخی اتفاقات سرمایهگذار را نسبت به این حوزه بدبین میکند. مثل اینکه نمیتوان مقابل دانلودها و قاچاق غیرقانونی سریالهایی را که با زحمت ساخته میشود گرفت و در اینصورت نمیتوان به بازگشت سرمایه یا سوددهبودن این حوزه خیلی امید داشت.
بله، این شرایط هست و نمیتوان آن را انکار کرد. اثری که دیده میشود، انگیزه دانلود را بیشتر میکند. درباره سریال« شهرزاد» ما گزینه حلال خریدن سریال را نیز پیشنهاد کردهایم که از طریق سایت سریال میتوانند این سریال را حلال ببینند. خوشبختانه هنرمندان نیز به کمک عوامل این سریال آمدهاند و مردم را به خریدن اثر و حلالدیدن آن تشویق میکنند. اما به نظر من نمیتوان به این بهانه کار فرهنگی انجام نداد. بخشی از این اتفاق به فرهنگسازی ما برمیگردد. به همان اندازه که مدیوم شبکه نمایش خانگی پدیده نوظهوری است، باید فرهنگ استفاده از این مدیوم نیز فراگیر شود. اینکه مردم سازندگان محصولات شبکه نمایش خانگی را حمایت کنند. خودشان را در تولید این آثار شریک بدانند. حتی ما اعلام کردیم اگر پنج قسمت از سریال «شهرزاد» را دیدید و آن را دوست نداشتید میتوانید آن را دانلود کنید.
البته از این واقعیت هم نمیتوان گذشت که بسیاری از کارگردانهایی که سابقه خوبی در سینما یا تلویزیون دارند هم علاقهمند به حضور در این مدیوم هستند و به مرور به رقیبی جدی برای تلویزیون تبدیل خواهد شد.
بله، البته بیش از هنرمندانی که در این عرصه قدم گذاشتهاند یا در آینده به این مدیوم خواهند پیوست، سوژه و فیلمنامه اهمیت بیشتری دارد. تمامی سریالهای پرطرفدار و موفق دنیا حاصل قلم یک نفر نیست. اتاق فکر و مجموعهای از نویسندگان سریال را خلق میکنند. از نظر من اثرخلاقه، حاصل کار یک نفر نیست بلکه حاصل زحمت کسانی است که با هم به یک موضوع واحد فکر میکنند و با روح زمانه آشنا هستند. بعد از وجود یک فیلمنامه خوب و دقیق، حضور بازیگران و کارگردان خوب هم میتواند به کیفیت اثر کمک کند. تنها با وجود سوژه جذاب میتوان مخاطب را وادار کرد، از خانهاش خارج شود و به سراغ خرید سریالی برود و با اشتیاق آن را دنبال کند. اگر استانداردهای دنیا را در ساخت سریال نگاه کنید، متوجه اهمیت این موضوع میشوید که در ساخت موفقترین سریالهای دنیا عنصر نگارش فیلمنامه خوب رعایت شده است. ما در کنار سریال «شهرزاد» نسخه باکیفیت سریال «برکینگ بد» را قرار دادیم تا مردم بتوانند رایگان این محصول را ببینید. آن هم با کیفیت خوب و دوبلهشده و البته خرید رایت سریال که هزینه زیادی هم داشت. این نکته میتواند برای بسیاری از مدیران فرهنگی ما جالب باشد که اگر محصول خوبی برای مخاطب ایرانی تولید کنید، مردم اثر را میبینند. با وجود نسخه باکیفیت سریال «برکینگ بد» مرد از دیدن سریال «شهرزاد» استقبال کردند و این نکته برای ما هم جالب توجه بود. مردم ما به قصههای ایرانی خوب علاقهمند هستند و اگر کار خوب تولید شود، کمتر به سراغ ماهواره خواهند رفت.
از توزیع رایگان سریال«برکینگ بد» صحبت کردید. طبعا نکتهای که در فروش این محصول به آن اشاره کردید نمیتواند تنها دلیل کنار هم قرارگیری این سریال و فروش آن به مخاطب باشد. چرا از ابتدا اقدام به فروش یک سریال خارجی در کنار سریال «شهرزاد» کردید؟
دلیل اصلی رسانه شبکه نمایش خانگی است. اینکه حق انتخاب مردم بیشتر شود. تمام تلاش ما این بود که مردم احساس نکنند به آنها کم فروشی شده است. مهمترین نکته هم این است که سریال«شهرزاد» را بهصورت هفتگی پخش میکنیم و تلاش کردیم تا در کنار سریال «شهرزاد» مردم سریال دیگری داشته باشند تا خوراک تصویری هفتگی آنها تکمیل شود.
بهعنوان شخصی که تجربه تهیه سریال در شبکه نمایش خانگی را دارد، نکتهای هست که فکر میکنید میتواند بخش خصوصی را بیشتر به سرمایهگذاری در این بخش ترغیب کند؟
فکر میکنم سرمایهگذارانی که علاقهمند به حضور در این مدیوم هستند، راه را درست انتخاب کردهاند. سالنسازی و هزینه در این بخش از سینما بسیار هزینهبر است. اما هر محصول شبکه نمایش خانگی، یک سالن سینما است. اگر تمامی سرمایهگذاران به منظور موفقیت اثر میان مخاطبانش به این مدیوم وارد شوند اشتباه است. به نظر من برای وارد شدن به این مدیوم باید مراحلی را گذارند و با وجوه مختلف آن آشنا شد. این مدیوم تعریف خاص خودش را دارد. حوزه بسیار حساس و خاصی است. در ابتدا مخاطبشناسی میخواهد و اینکه با یک داستان و سوژه جذاب بتوان مخاطب را درگیر کرد و آن را حفظ کرد. این حوزه بیش از هر چیز به مخاطب ثابت و علاقهمند نیاز دارد.
شرق/«شهرزاد» قصهگو و آسمان درخشان شبکه نمایش خانگی
میثم محمدی
یکبار دیگر حسن فتحی با نبوغ هنری خود در زمینه سریالسازی دستبهکار شد و با کاربلدی همیشگی دوباره نبض مخاطب را در دست گرفت و چشم و گوش آنها را به روایتی دیگر از خود معطوف کرد؛ درامی عاشقانه در بستری تاریخی و با شخصیتهایی محکم که از ویژگیهای عیان آثار فتحی محسوب میشود. فتحی قصهگوی بسیار خوبی در طول روایتهایی است که در قالب سریال تولید میشوند. این کارگردان اندازه ظرف بصری و محتوایی مخاطب را میداند و به همان میزان حرفها و قصهها را در آن سرازیر میکند.
«شهرزاد» هم دستورالعملهای آشنای فتحی را دست گرفته و در مسیر راه افتاده است؛ فیلمنامهای روان و ترتیب منظم و کاربردی برشهای مختلف از کلیت اثر در جریان داستانگویی که زنجیرهای منظم را در ذهن مخاطب شکل میدهد و همین عامل یکی از قلابهای قدرتمند فتحی در آثارش محسوب میشود. یعنی بیننده فارغ از هر مسئلهای محو سرگذشت «شهرزاد» میشود و روابط علیومعلولی دقیق در روایت و همچنین میان کاراکترها نوعی صمیمیت و باورپذیری خاص را به وجود میآورد که خاص فتحی و مجموعههای اوست.
طبیعی است که انتخاب صحیح بازیگران که علاوه بر عیار بالای هنری، خروجی تبلیغاتی بسیار خوبی هم برای مخاطب دارند، از فاکتورهای اثرگذاری است که «شهرزاد» را سر زبانها انداخته و آن را به یکی از مهمترین تولیدات فرهنگی این روزهای سیستم هنرهای نمایشی ما تبدیل کرده است. حضور ستارههایی چون شهاب حسینی و مصطفی زمانی که علاوه بر سینما در تلویزیون هم پشتوانه محکمی بهلحاظ مخاطب داشتهاند، از انتخابهای هوشمندانه کارگردان اثر است که درحالحاضر هم نتیجه خوبی را حاصل کرده. از سوی دیگر در کنار این بازیگران، برگزیدن ترانه علیدوستی که در سینما از کارنامهای درخشان برخوردار است، بهعنوان قهرمان زن داستان، هم پاسخگوی نیاز دراماتیک فیلمنامه است و هم اینکه مشوق اثرگذاری برای مخاطب تا به تماشای «شهرزاد» بنشیند.
بیتردید نمیتوان از بازیهای «شهرزاد» گفت و از کنار کاراکتر جذاب «بزرگآقا» عبور کرد. علی نصیریان در ایفای این نقش بزرگی میکند و با ظرافت و حساسیتی مثالزدنی خود را به نقش میسپارد و از طرفی نقاط طلایی کاراکتر را با حسها و تکنیکهای مثالزدنی خود برجسته میکند و اغراق نیست اگر بگوییم در سکانسهایی که تعدد بازیگر وجود دارد، صحنه را تحتتأثیر هنر خود قرار میدهد.
لوکیشنهای «شهرزاد» نیز منطبق با بستر زمانی روایت انتخاب شده و طراحی صحنه و ترکیببندی درست و دقیق آنها در قاب دوربین صحنهها را چشمنواز کرده است، ضمن اینکه نباید از نورپردازی «شهرزاد» بهعنوان یکی از فاکتورهای اثرگذار در نمود بصری کار گذشت. همه این عوامل در کنار هم کلیتی ماندگار به نام «شهرزاد» را در شبکه نمایش خانگی حاصل کرده است، هرچند که میتوان نکات بیشتری را از لحن روایت و میزانسنهای سکانسهای مختلف اثر مدنظر داشت و به ابعاد دیگری از آن رسید که بهشدت در موفقیت این سریال شبکه نمایش خانگی تأثیر داشته است.
اما بُعد دیگری از درخشش این سریال به آنجایی بازمیگردد که مخاطب در مدیوم شبکه نمایش خانگی چنین استقبالی داشته است؛ جایی که فرازونشیبهای بسیاری را پشتسر گذاشته و مدام در تحلیلهای مربوط به قیاس با تلویزیون و رقابت با آن در تکاپو بوده و امتیازهایی را نیز به دست آورده است، اما اساسا این قیاس و ایجاد چنین رقابتی نمیتواند آنچنان صحیح باشد، چون تلویزیون و شبکه نمایش خانگی هر یک دارای هویتی مستقل و ویژگیهایی منحصر به ذات خود در جریان تولید، تبلیغ، سرمایهگذاری و حتی مفهوم هستند و با این اوصاف کنارهم قراردادن آنها کاری منطقی به نظر نمیرسد و باید هرکدام را مجزا از دیگری مورد بررسی قرار داد.
شرق/افشای اسامی هیأت انتخاب فیلم فجر
فهرست مخفی لو رفت
بهناز شیربانی
کمحاشیه برگزارشدن جشنواره فیلم فجر، حفاظت از آرا، عدم لابی سینماگران با هیأت انتخاب یا داغکردن تنور جشنواره؟ موضوع هرچه هست، اعلامنشدن فهرست اعضای هیأت انتخاب توسط دفتر جشنواره و گمانهزنی رسانهها درباره اینکه امسال چه کسانی بر صندلیهای هیأت انتخاب سیوچهارمین جشنواره فیلم فجر تکیه زدهاند، بیش از هرچیز جشنواره فیلم فجر را تحتتأثیر قرار داده است. هرچند که از ابتدا مخفینگاهداشتن نام اعضایی که قرار است ماحصل کار یکسال سینماگران را انتخاب و درنهایت بهعنوان فیلمهای منتخب در جشنواره معرفی کنند بعید به نظر میرسید اما این سیاستی است که هنوز هم محمد حیدری، دبیر سیوچهارمین جشنواره فیلم فجر، از آن حمایت میکند و معتقد است تصمیم درستی است. این در حالی است که رسانهها هرروز از نام یکی از اعضای هیأت انتخاب رونمایی و بر درستبودن ادعایشان پافشاری میکنند. فریدون جیرانی، علیرضا شجاعنوری، رضا مقصودی، شهرام اسدی، حسین کرمی، محمدباقر قهرمانی و محمد احسانی، هفتنفری هستند که بسیاری از قطعیت حضور آنها در هیأت انتخاب این دوره جشنواره فیلم فجر صحبت میکنند. فریدون جیرانی جزء نخستین افرادی بود که از حضورش در هیأت انتخاب فجر صحبت شد. جیرانی در مقابل موج پرسشهایی که از او تأیید حضورش در هیأت انتخاب جشنواره فیلم فجر را جویا شدند، پاسخ مبهمی داد و به خبرگزاری آنا گفت: بودن یا نبودنم را از دفتر جشنواره سؤال کنید. محمد احسانی که چندی قبل ترک ریاست شبکه یک سیما توسط او خبرساز شد، نیز از دیگر گزینههایی است که از او بهعنوان یکی از اعضای هیأت انتخاب صحبت میشود.
رضا مقصودی، دیگر گزینهای که نامش در فهرست هفتنفره است، در پاسخ به پیگیریهای «شرق» برای مشخصشدن حضور او در این ترکیب، اظهار بیاطلاعی میکند و میگوید با او در اینباره صحبتی نشده است. او حتی در واکنش به اینکه فهرستی منتشر شده است که نام او بهعنوان یکی از اعضا به چشم میخورد هم اظهار بیاطلاعی میکند! شهرام اسدی از دیگر سینماگرانی است که ظاهرا قرار بوده نامش بهعنوان یکی از اعضای هیأت انتخاب مخفی بماند. پیگیریهای خبرنگار «شرق» در مورد حضور شهرام اسدی در این فهرست نیز به آنجا ختم میشود که او نیز یقینا در ترکیب هیأت انتخاب حضور دارد. تماسهای «شرق» با محمد حیدری، دبیر جشنواره و سایر اعضای هیأت انتخاب بیپاسخ ماند. حالا به قطعیت میتوان گفت که اهالی سینما از فهرست هیأت انتخاب پیش از اعلام رسمی مدیران جشنواره، باخبر هستند؛ اتفاقی که بهعنوان یکی از تفاوتهای جشنواره امسال از آن یاد میشد و دبیر جشنواره هنوز هم اصرار دارد که زمان انتشار این خبر فرا نرسیده است و ظاهرا هیأت انتخاب نیز بر سر قول و قرارشان با دبیر جشنواره ایستادهاند.
پدرخواندهها چهکسانی هستند؟
انتشار گزارشی از سوی یکی از سایتها درباره نقش پدرخواندههای سینمای ایران در لورفتن هیأت انتخاب جشنواره فجر این ماجرا را وارد فاز تازهای کرده. «تابناک» گزارش کرده که پس از انتشار نام جیرانی، احسانی و شجاعنوری بهعنوان اعضای هیأت انتخاب بخش اصلی جشنواره (سودای سیمرغ)، تماس سینماگران با این گروه برای متقاعدکردن این چهرهها به تماشای دقیقتر آثارشان و تشویق هیأت انتخاب به رأی مثبت برای این آثار شدت گرفته و همزمان کوشش برخی اشخاص و رسانههای وابسته یا نزدیک به آنها برای کشف ترکیب کامل هیأت انتخاب ادامه دارد. از این منظر رویکردی که محمد حیدری، دبیر جشنواره، در پیش گرفته، در نادیده گرفتن نامها، نشانها و ارتباطات در انتخاب فیلمهای راهیافته به جشنواره تأثیر عمیقی خواهد داشت و بزرگترین لطمه از این شیوه بیطرفانه انتخاب را پدرخواندههایی خواهند دید که عمده منافعشان در راهیابی یک گروه مشخص از آثار سینمایی به جشنواره سیوچهارم است.
فهرست دوم در کار است؟
با وجود رسانهایشدن نام هیأت انتخاب جشنواره فیلم فجر و عدم انتشار رسمی آن از سمت دفتر جشنواره، اعضای هیأت انتخاب نیز علاقهمند هستند که تماس با آنها بهعنوان گفتوگوی رسمی منتشر نشود اما هیچکدام خبر حضورشان را در این ترکیب رد نمیکنند. به نظر میرسد بهترین تصمیم برای مسئولان جشنواره در این شرایط، تغییر فهرست هیأت انتخاب و اعلام نامهای جدید از طرف دبیر جشنواره در موعد مقرر است. عدم انتشار نام هیأت انتخاب تا این لحظه هرچه که هست، دیگر جذابیتی برای اهالی سینما ندارد و تعمدی که برای فاشنشدن نام آنها بوده است از دست رفته. با این شرایط باید دید واکنش مدیران جشنواره طی روزهای آتی به این اتفاق چیست؟ آیا این ترکیب تغییر خواهد کرد یا محمد حیدری توضیح دیگری برای این موضوع خواهد داشت؟
شرق/گفتوگو با لقمان خالدی، از برندگان «سینما حقیقت»
تلاش کردم قضاوت نکنم
فرانک آرتا
فیلم «فصل هرس»، به کارگردانی لقمان خالدی، یکی از فیلمهای مطرح نهمین جشنواره فیلم «سینما حقیقت» بود که توانست در بخش ملی جشنواره در سه رشته بهترین کارگردانی فیلم مستند بلند، بهترین کارگردانی و بهترین فیلم نامزد دریافت جایزه شود و نهایتا شب گذشته در اختتامیه این جشنواره با دست پُر به خانه رود. داستان فیلم درباره مردی است به نام «قاسم تکدهقان» که ادعا میکند داروی سرطان را کشف کرده و به دنبال ثبت آن است؛ اما نگرانی زیادی از دزدیدهشدن فرمول این دارو دارد، بههمیندلیل دنبال فردی معتمد برای ثبت این فرمول است. به همین مناسبت، با لقمان خالدی درباره این فیلم گفتوگو کردیم.
به نظر میرسد فیلم «فصل هرس» بیش از اینکه بخواهد جامعه و بیاعتمادی موجود درآن را به تصویر بکشد، مستند پرتره درباره آقای تکدهقان است. از ابتدا روی این مسئله فکر کرده بودید؟
واقعیت این است من همیشه برای خودم قانونی گذاشتهام که وقتی فیلمی میسازم، اگر زمانی داستان فیلم لو برود، فیلم من جدای از آنکه همگان میدانند، چه چیز جدیدی برای تماشاگر خواهد داشت، آیا تماشاگر با لایههای عمیقتر آن سوژه مواجه خواهد شد؟ برای مثال موضوع این فیلم من درباره آقای قاسم تکدهقان است. من سعی کردم دوربین خودم را در جایی قرار دهم که تابهحال کسی اینگونه ایشان را ندیده باشد؛ بنابراین میتوانم بگویم خواستم هم درباره اجتماع بگویم و هم شخصیت و تلاش پرثمر آقای تکدهقان را به تصویر بکشم؛ بنابراین هر دو مسئله در فیلم وجود دارد؛ چراکه هدفم این بود تأثیر فضای جامعه بر آقای تکدهقان و همینطور عکس آن، تأثیر ایشان بر اجتماع پیرامونش را به نمایش بگذارم.
البته با توجه به آنچه در فیلم شما گذشت، بهنظر میرسد ورای واکاوی اجتماع در فیلم هم وجود دارد، شخصیت آقای تکدهقان برجسته شده است. ضمن اینکه فیلمساز همیشه آگاهانه و ریاضیوار همه مسائل را در فیلمش در نظر نمیگیرد، بلکه ناخودآگاهش منبع الهام اوست که نکته مهمی است. حتما شما هم ناخودآگاه به این سمت کشیده شدید. نظرتان چیست؟
از حرف خودتان استفاده میکنم که شاید این ناخودآگاه در فیلم من هم تأثیر گذاشته و چنان شده که شما میگویید؛ بنابراین خوشحال میشوم منتقدان به وجوهی از فیلم اشاره میکنند که برایم تازگی دارد؛ اما آگاهانه روی این مسئله تأکید داشتم که این آدم را درست تصویر کنم؛ برای مثال قصدم در مهندسی درام که بهوسیله تدوین بهوجود آمد این بود که از دل واقعیت زندگی آقای تکدهقان، مسائل را بازتعریف کنم. گاهی اوقات پیشآمده فیلمسازی نگاه خود را بر سوژه تحمیل میکند، درصورتیکه واقعیت چیز دیگری است؛ اما من سعی کردم از خود شخصیت آقای تکدهقان در فیلم بهره بگیرم. نکته جالب برای خودم این بود که وقتی ایشان فیلم را دیدند، خودشان تعجب کردند؛ چراکه کشفی از شخصیت خودشان را در «فصل هرس» دیدند که برایشان جذاب بود.
چرا در جایی از فیلم در نقش منتقد حضور پیدا میکنید و به آقای تکدهقان میگویید که ممکن است تمام حرف شما هم درباره تأثیرات داروی کشف سرطان درست نباشد؟
من تلاش کردم قضاوت نکنم. همه در فیلم متوجه میشویم که ایشان داروی ضد سرطان را کشف کردند؛ ولی هنوز به ثبت نرسیده است. ضمنا چنین سؤالاتی را اطرافیان هم از او میپرسند؛ اما درنهایت بگویم که من خودم به دنبال مسئله دارو به آن معنا نبودم؛ بلکه من به بهانه دارو سعی کردم به تلاشهای آقای تکدهقان و واکنش جامعه و متولیان مسئله موردنظر آقای تکدهقان بپردازم و اینکه چرا جامعه ما اینگونه شده. اینکه سرطان مهلکتری در جامعهمان وجود دارد به نام بیاعتمادی!
یکی از مسائل فیلم، رازآمیزبودن آن است. بالاخره فرمول داروی کشف سرطان سربهمهر باقی ماند. ضمن اینکه بهنظر میرسید که شخصیت اصلی همچنان ناشناخته است. تحلیلتان چیست؟
خب آقای تکدهقان در این مسیر خیلی زحمت کشیدند. حدود ١١ سال وقت گذاشتند و خیلی جاها بهتنهایی سختیها و مشکلات را به دوش کشیدند؛ بنابراین بهتصویرکشیدن و بازگوکردن همه مسائل به این راحتی نیست. من فقط خواستم تلاشهای ایشان را در این مسیر یادآور شوم.
اصلا چرا مسئله سرطان و داروی رهایی از آن برایتان مهم بود؟
واقعیت این است که من دو نفر از عزیزانم را به دلیل بیماری سرطان از دست دادم. سرطان نهتنها مشکل من و ما، بلکه مشکل جهانی است. اصلا دوست داشتم با سرطان رخبهرخ شوم. در حقیقت دغدغههای درونی من و آقای تکدهقان در یک جایی به هم پیوند خورد؛ یعنی بعد از جستوجوهایم، ناگهان با آقای تکدهقان آشنا شدم.
آقای تکدهقان با وجود بیاعتمادیاش، چگونه به شما اعتماد کرد و اجازه داد که دربارهاش فیلم بسازید؟
سؤال بسیار خوبی است. واقعا کار سختی بود. من حدود دو ماه با ایشان، تقریبا هر روز، دیدار داشتم. ضمنا ایشان بسیار باهوش هستند. درباره من تحقیق کردند. فیلم قبلیام را دیدند؛ حتی عکسهای من را در اینترنت جستوجو کردند و به من گفتند عکسهایت از خودت جوانترند! درباره فیلم قبلی من «کمی بالاتر» که داستانش درباره رفتگری بود که رمان مینوشت شنیده بود که بعد از فیلم سرنوشت شخصیت داستان عوض شده و الان در کتابفروشی کار میکند. از این حرکت خوشش آمده بود.
پس بالاخره سینما پیروز شد؟
خب دوربین میتواند اتفاقات فوقالعادهای را در زندگی آدمها رقم بزند.
شهروند/گزارشی درباره بازیگرانی که به عرصه کارگردانی وارد شدند به مناسبت اکران «شیفت شب» به کارگردانی نیکی کریمی
آواز دهل شنیدن از دور
محبوبه قوام| سقف شهرت کجاست؟ یا موفقیت؟ این نردبان برای بعضیها انتهایی ندارد. شاید هم آب شوری باشد که تشنهتر کند. بازیگر، اول در نقشی کوتاه جلوی دوربین میآید، طعم بازی را میچشد، بعد تقلا میکند برای نقشهای جدیتر و تصاحب پلانهای بیشتر. کمکم بازیگری معروف و مقبول شدی. مردم تو را با دست نشان میدهند و همه جا از تو اسم میبرند. خب موفقیت، سیریناپذیر است. نوبت میرسد به فتح سرزمینهای تازه. مینشیند برای نویسندگی، وقت میگذارد برای ترجمه، در خلوت خلسههای شبانگاهی شعر میگوید، طراحی میکند، تابلوهای نقاشیاش را به نمایش میگذارد و اگر شهوت بیشتری برای بالارفتن از این پلکان بیانتها داشته باشد، احتمالا رویای صحنهای را در سر میپروراند که دستش را ببرد بالا و رو به عوامل بگوید: «اکشن!»
محمدعلی فردین
محمدعلی فردین نخستینبار در سال ۳۸ جلوی دوربین رفت. عنوان فیلم «چشمه آب حیات» بود کارگردان، سیامک یاسمی. فردین بعدها قدم جلوتر گذاشت و پشت دوربین رفت. او تا سال ٤٨، ١١ فیلم ساخت که درهمه آنها حضور داشت. ماندرگارترینشان «سلطان قلب»هاست به نویسندگی و بازیگری و کارگردانی خود او.
ایرج قادری
قادری در سینمای قبل از انقلاب به شهرت رسید و پس از ١٠سال بازیگری، پا به عرصه كارگردانی گذاشت. او درهمان دوره ٢٧ فیلم ساخت که فیلمهای موفقی هم نبودند. بعد از انقلاب هم با کارگردانی سه فیلم در این عرصه ظاهر شد که درمیان آنها «تاراج» و «میخواهم زنده بمانم» دستکم بین مردم محبوبیت یافت.
فرامرز قریبیان
قریبیان بدونشک سوپراستار دهه٦٠ سینمای ایران است. هرچند در سال ١٣٤٧ نقش کوتاهی در یکی از آثار کیمیایی داشت، در سال ١٣٥١ در«خاک» او بازی کرده بود و با «گوزنها» به محبوبیت رسیده بود. با تمام این حرفها، اوج شهرت او در قامت یک سوپراستار برمیگردد به دهه٦٠. او سهبار بهعنوان بازیگر نقش اول مرد، برنده جوایز سیمرغ بلورین شده است؛ در «ترن»، «بندر مهآلود» و «مرد بارانی». او اواسط همان دهه فیلمی ساخت با عنوان «جدال در تاسوکی» که چندان در یادها نمانده است. قریب به یکدهه بعد هم فیلم «قانون» را کارگردانی کرد که چندان مورد توجه منتقدان قرار نگرفت. هرچند در سال ١٣٧٨ با فیلم «چشمهایش» نشان داد که در این عرصه هم دست و پابسته نیست. او فیلم «گناهکاران» را هم در کارنامه خود دارد که براساس فیلمنامه سام قریبیان (فرزندش) جلوی دوربین برده است.
نیكی كریمی
«شیفت شب» نخستین تجربه نیکی کریمی در کارگردانی نیست. او پیش از این «یک شب»، «چند روز بعد» و «سوت پایان» را هم ساخته بود. این فیلمها البته اکرانهای موفقی نداشتند. در مقابل، بانوی بازیگر یکی از ستارگان سینمای ایران بعد از انقلاب است. در سال ٦٩ با «عروس» افخمی به همراه ابوالفضل پورعرب به اوج شهرت رسید و پس از آن تا پایان دهه٧٠، همچنان در صدر ستارههای بازیگری ایران بود. شاید همین پیشینه تشنگی را بیشتر کرد تا گامی برای تجربه در کارگردانی بردارد. هرچند خانم بازیگر دست به ترجمه هم بوده و آثاری از عدنان غریفی، اشعار ژاپنی وهایکوهایی از این دست را ترجمه کرده است. درکنار تمام این فعالیتها، او یکی از چهرههای شاخص سینمای ایران در عرصه داوری نیز بوده و درچندین جشنواره داخلی و خارجی بهعنوان داور حضور داشته است. نیکی کریمی را همچنین بهعنوان عکاس هم میشناسند. با تمام این حرفها او درعرصه کارگردانی چندان قابل قبول نشان نداده است. هرچند که «شیفت شب» را نسبت به آثار قبلیاش گامی رو به جلو میدانند اما کار خانم بازیگر درعرصه کارگردانی به هیچوجه قابل قیاس با هم نیست. شاید حتی در این حد که بشود گفت اگر فیلمی هم نمیساخت، در کارنامه کاریاش تأثیر چندانی نداشت.
رضا عطاران
«عطارانِ» بازیگر، بعد از «ساعت خوش» به شهرت رسید. اواسط دهه٧٠، مجموعه «مجید دلبندم» را عرضه کرد و در سال ١٢٧٦، «سیب خنده» و چهارسال بعد از آن، «کوچه اقاقیا». او در سال ١٣٨٣ وارد عرصه تولید سریالهای مناسبتی طنز ماه رمضان شد و سریال «خانه به دوش» را ساخت. بعد از آن در سال ١٣٨٤ «متهم گریخت» را کارگردانی کرد و در سال ١٣٨٦، «ترش و شیرین» را. تمام این سریالها و بازیهای شیرین، از عطاران شخصیتی ساخته که این روزها یک تنه مخاطبان را به سینما میکشاند و درحال حاضر یکی از سوپراستارهای سینمای ایران است. او همچنین در سالهای اخیر یکی از سودآورترین سینماگران ایرانی به شمار میرود. در سینما هم تجربههای کارگردانی و بازیگری در «خوابم میآد» و «رد کارپت» جزو کارنامهاش است. در این میان «خوابم میآد» بیشتر مورد توجه منتقدان قرار گرفت.
علی مصفا
مصفا با بازی در فیلم «پری» مهرجویی به شهرت رسید اما تنها به عرصه بازیگری بسنده نکرد و درعرصه کارگردانی و تهیهکنندگی هم دست به تجربه زد. دوتجربه او درعرصه کارگردانی «سیمای زنی در دوردست» و «پله آخر» بود که در هر دوی آنها، همسرش لیلا حاتمی، بازیگر بود. هرچند «پله آخر»، آخرین ساخته مصفا که درجشنواره سیام بهترین فیلمنامه اقتباسی را از آن خود کرد، در گیشه چندان موفق نبود.
مهدی هاشمی
مهدی هاشمی همچنان مرد محبوب و مقبول سینمای ایران است. در سال ٧٧، در روزهای موفقش، بهعنوان کارگردان «بالهای سفید» را کلید زد. او در این تجربه با برادرش ناصر هاشمی همراه بود. هرچند که در این عرصه به موفقیت دست نیافت و ترجیح داد مثل سابق روی بازیگری متمرکز باشد.
رامبد جوان
رامبد جوان بعد از بازی در پنج فیلم سینمایی، به کارگردانی رو آورد. در تلویزیون ٤ مجموعه ساخت و در سینما هم ٣ فیلم ساخت که هر سه آنها به فروش بالایی دست پیدا کرد؛ «اسپاگتی در هشت دقیقه»، «پسر آمد دختر حوا» و «ورود آقایان ممنوع». «ورود آقایان ممنوع» با بازی رضا عطاران، فروشی بالغ بر ٦میلیارد تومان برایش به همراه داشت. جوان بعد از ساختن «ورود آقایان ممنوع»، حالا در میان کارگردانان به جایگاهی رسیده که شاید او را کارگردانی موفقتر از جوانِ بازیگر بدانند. او بعد از ساخت مجموعه موفق و محبوب «خندوانه»، این روزها مشغول تولید فیلم «نگار» است.
هومن سیدی
شاید اگر سیدی میدانست که سرنوشت فیلمش به خاطر بابک زنجانی به این وضع میرسد، اصلا قید ساختن «سیزده» را میزد. این فیلم به خاطر حضور بابک زنجانی در فهرست تحریم، از جشنواره برلین کنار گذاشته شد. با این حال سیدی تقریبا در تمام مواردی که کارگردانی کرده- چه فیلمهای کوتاه چه بلند- موفقیتهایی داشته است. او غیر از جایزه سیمرغ بلورین نقش مکمل مرد برای بازی در فیلم «من دیه گو مارادونا نیستم»، تحسین منتقدان را به خاطر ساخت «آفریقا» نیز در کارنامه خود دارد. هومن سیدی برای کارگردانی فیلمهای «آفریقا»، «سیزده» و «اعترافات ذهن خطرناک»، جوایز متعددی از جشنوارههای فجر و ورشوی لهستان و پوسان کرهجنوبی و شانگهاي چين و انجمن منتقدان و نویسندگان ایران دریافت کرده است.
بهروز شعیبی
«دهلیز» بهروز شعیبی تازه از دور اکران کنار رفته و مخاطبان از آن راضی به نظر میرسیدند. همچنین آرای منتقدان هم نشان میداد که اکثریت این فیلم را اثری قابل قبول و باکیفیت میدانند. البته شهرت شعیبی برمیگردد به بازی در «طلا و مس» به همراه نگار جواهریان به کارگردانی همایون اسدی.
مجید مجیدی
مجیدی در دهه٦٠ و پیش از آنكه كارگردانی را به شكل حرفهای شروع كند، در اكثر فیلمهای حوزه نقش اول را برعهده داشت كه شاخصترین فیلمهایش «تیرباران» و «بایكوت» است. او در «تیرباران» نقش شهید اندرزگو را بازی کرد که جزو فیلمهای به یادماندنی بعد از پیروزی انقلاب است. مجیدی البته در سال ٦٨ به كار بازیگریاش پایان داد و دوسال بعد نخستین فیلمش «بدوك» را ساخت. او یکی از بازیگرانی بود که به سرعت از عرصه بازیگری بیرون آمد و با ساخت فیلمهایی همچون «بچههای آسمان»، «رنگ خدا»، «آواز گنجشكها» به اسکار نیز راه پیدا کرد. «بچههای آسمان» حتی در فهرست ٥ فیلم نامزد اسکار هم حضور داشت. هرچند که او این روزها احتمالا به خاطر کنار گذاشتهشدن فیلم «محمد رسولالله(ص)» راضی به نظر نمیرسد.
شهاب حسینی
«شهاب حسینی» با بازی در دو فیلم آخر اصغر فرهادی، «درباره الی...» و «جدایی نادر از سیمین» به سوپراستار سینما ایران تبدیل شد. با این حال این اواخر در مصاحبههایش گفت بازیگری دیگر او را ارضا نمیکند و دوست دارد در تولید فیلم دستی داشته باشد. سال گذشته «ساکن طبقه وسط»ش اکران شد اما این روزها به خاطر مشکلاتی که با تهیهکننده پیدا کرده، درگیر شکایت و این مسائل است.
فرهیختگان/گفتوگو با علی رادمان، رهبر ارکستر موسیقی پارس و عضو هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی
خوشههای صوتی موسیقی ایرانی
صحت الله حجت| «ارکستر موسیقی معاصر پارس» هفته گذشته در تالار وحدت تهران گزیدهای از مهمترین دستاوردهای موسیقی معاصر ایران را همراه با اجرای جدیدی از شعر نو فارسی روی صحنه تالار وحدت برد و قطعاتی از علی رادمان، عضو هیاتعلمی دانشگاه آزاد اسلامی شیراز و مدیر دپارتمان موسیقی این دانشگاه با رویکرد موسیقی معاصر و ملهم از موسیقی ایرانی اجرا شد. رادمان سال 1389 در جرگه پژوهشگران برتر دانشگاه آزاد اسلامی شیراز معرفی شد. او از سال 76 به گروه موسیقی تهران و ارکستر موسیقی نو پیوست و کنسرتهای متعددی را با این ارکستر، بهعنوان نوازنده و رهبر اجرا کرد. رادمان از سال 2004 تاکنون با چند فستیوال آهنگسازی از جمله Kiev، Utrecht و Brussels همکاری داشته و هماکنون عضو انجمن آهنگسازان ایرانی موسیقی معاصر ACIMC است. این آهنگساز در تیر سال 1390 ارکستر موسیقی معاصر پارس را تاسیس کرد و در قالب چند کنسرت به اجرای چند اثر با گرایشها و سبکهای متفاوت موسیقی پرداخت. او تجربیات آهنگسازی متفاوتی در حوزه چند صدایی موسیقی ایران دارد. به بهانه اجرای اخیرش در تالار وحدت تهران با او به گفتوگو نشستهایم.
نام کنسرت اخیر ارکستر معاصر پارس به آهنگسازی و رهبری شما نام یکی از قطعات اجرا شده توسط ارکستر بود که به جرات میتوان گفت شاید از بین تمام قطعات اجرا شده بیشتر از دیگر قطعهها مورد توجه قرار گرفت و با اوج گرفتن قطعه صدای صدها مخاطب حاضر در سالن که شعر زیبای اخوان ثالث را با خواننده و ارکستر زمزمه میکردند، شنیده میشد. این قطعه چگونه ساخته شد و چطور این شعرها را انتخاب کردید؟
قطعه هشتگاه قطعهای است متشکل از هشت قسمت که سه قسمت از این هشت بخش مبتنیبر آوازهایی است که براساس شعر جذاب استاد اخوان ثالث طراحی شده است با چنین مطلعی: در این چگور پیر تو ای مرد پنهان کیست؟ سوالهایی که از چگورنواز میشود پاسخی دریافت نمیکند غیر از فرازهایی از تصنیف آتش جاودان که اتفاقا شاکله اصلی ایدههای قطعه هشتگاه است. در هارمونی قسمتهای آوازی، گروه سنتورها و سازهای زهی انتخابی، ایدههایی را معرفی میکنند که مکملبخش جواب آواز (تار) است. چند سال است این مدل را در آثار ملهم از موسیقی دستگاهی، تجربه میکنم و آن را «خوشههای صوتی موسیقی ایرانی» نام گذاشتهام. شاید بتوان گفت هشتگاه یک موسیقی مُدال و روایی است که توسط خواننده روایت میشود.
موسیقی شما با تصویرهای ذهنی همراه است؛ تصویرهایی که قطعه مثنوی و هشتگاه برای مخاطب به وجود میآورد، موسیقی را شنیدنیتر میکند. موسیقی شما این ویژگی را داشت که مخاطب را با خود همراه کند و تصویرسازیهای ذهنیای براساس نوع موسیقی برایش به وجود آورد. این موضوع درباره قطعه مثنوی که اصلا کلام ندارد و تنها خود موسیقی قرار است با مخاطب همراه شود بیش از پیش رخ مینماید. درباره این موضوع چه فکر میکنید و چگونه به این نوع موسیقی رسیدهاید؟
آثاری مانند افسانه شهر آیینهها یک نوع تداعی معنا است که برای هر مخاطبی، جلوهای جداگانه دارد. البته تصویر ذهنی برای همه ما پدیدهای آشنا است که ورود به قلمروی آن با موسیقی و اصولا هنرهای انتزاعی تسهیل میشود. در موسیقی ایرانی رنگهای صوتی جذابی وجود دارد که فارغ از ارتباطات ملودیها با هم میتوانند تاثیرگذار باشند. البته نحوه به کارگیری این مقوله برای هر آهنگسازی متفاوت است و بالطبع تاثیرات متفاوتی هم دارد. در سالهای قبل هم تجربههایی در این زمینه داشتم که میتوانم به برخی از قطعات چون حکایت تندیس، کتیبه، کویر و سمینار رنگها اشاره کنم.
قطعه ژیوار با شعر «مرغ آفتاب» فریدون مشیری که قطعه آغازین کنسرت بود چطور؟ این قطعه چگونه نگاشته شد؟
ژیوار یک موسیقی چندبخشی است که با نتاسیون آزاد و با بهرهگیری از سیگنالهای الکترونیکی و ملهم از فضای مایه شوشتری شکل گرفته است. یکی از مسائلی که برای آن تمرینات زیادی انجام شد، بهرهگیری از انرژی کلام و آواز بود که در گوشههای بیداد و فرودِ همایون اجرا شد. مضمون زنهارگونه شعر استاد مشیری آکنده از فضاهای آهنگین است که تصور میکنم با فراز و فرودهای موسیقی در ارتباط است.
قطعه کلاژ چگونه « مرثیه سرزمین متروک» نام گرفت؟
مبنای به وجود آمدن این قطعه برای من از تصویرهای آهنگین معابد آسیای دور بود؛ قطعهای که روی ارکستر کلاژ شد، قطعهای بود برای 12 سنتور و اصوات الکترونیک که ضبط آن در سال گذشته تمام شد و روی آوازهای منطقه تبت قرار گرفت. نتاسیون این قطعه همراه با زمانبندیهایی است که باید در تمام ارکستر سینک باشد و با دقت اجرا شوند. در این اثر خواننده به اجرای واجهایی میپردازد که از سیلابهای گویش تبتی استخراج شدهاند. به لحاظ معنا برای من این آوا، مرثیهای بود از سرزمینی ناشناخته و برگزیدن این نام، صرفا یک برداشت محتوایی بوده است.
چقدر برای اجرای این کنسرت زمان گذاشته شد؟
این کار را از تابستان آغاز کردیم. البته با مشکلاتی از جمله مکان تمرین برای 40 نفر، کرایه پیانو، در اختیار داشتن سیستمهای پخش الکترونیکی، مانیتورینگ و... . مواجه بودیم و تمرینات گاهی چند بار در هفته برگزار میشد.
فرهیختگان/<جنگ ستارگان>درکاخ سفید
باراک اوباما: این داستان بر نسلهای آینده تاثیرگذار خواهد بود
گروه ادب و هنر: رئیسجمهوری آمریکا در پایان آخرین نطق خود در سال ۲۰۱۵ به مردم آمریکا گفت: «ممنون از همه، باید برم تا به «جنگ ستارگان» برسم.» و پس از رفتن اوباما برای دیدن فیلم جنگ ستارگان دبیر رسانهای او به پای تریبون آمد؛ اما، او نیز با دو نفر از گاردهای فیلم جنگ ستارگان که لباسی نظامی به رنگ سفید و کلاهی مخصوص داشتند، آمده بود. نکته جالبتوجه دیگر، حضور افسانه سینما در این جلسه بود. ربات آر۲- دی۲ که یکی از چهرههای ماندگار تاریخ سینماست نیز در این جلسه در کاخ سفید حضور داشت. نسخه جدید فیلم «جنگ ستارگان: نیرو برمیخیزد» با کارگردانی جی. جی آبرامز و اسطوره فیلمسازی مردمپسند این روزها و با بازی دوباره هریسون فورد از هر نظر که فکر کنید، رکورد زده است. این فیلم در پیشفروش بلیت خود تمام رکوردهای ممکن را جابهجا کرد و در اکران روز اول خود بسیاری از مردم را به صفهای طولانی خود کشاند. فیلم «جنگ ستارگان» با آغاز نمایش در چهارهزار و100 سالن سینما در سراسر آمریکا رکورد گستردهترین اکران را در ماه سپتامبر تاریخ سینما از آن خود کرده است. این اثر یک ماه پیش از اکران، بیش از 50 میلیون دلار فروش داشته است.
این صحنهها در صفهای بلیت فیلمها در دهه ۶۰ و ۷۰ ایران نیز دایر بود. اما، تاثیر و قدرت فیلم جنگ ستارگان به قدری است که هم سینمای جدید هالیوود را در اواخر دهه ۷۰ رقم زد و حالا در سال ۲۰۱۵ پای سیاستمداران را در حمایت و تجلیل از این فیلم باز کرده است. باراک اوباما پنجشنبه در مراسمی که در مرکز کندی آمریکا دایر بود از جورج لوکاس خالق «جنگ ستارگان» و شماری از هنرمندان دیگر تقدیر و تشکر کرد.
رئیسجمهور آمریکا گفت: «فکر کنید چه تعداد بچه با این سوژه که جورج لوکاس خالقش بوده، رشد کردهاند. فکر کنید چند نفر از جوانان در جستوجوی یافتن جایگاهشان در جهان بوده و با خود فکر کردهاند اگر بچهای از یک مزرعه دورافتاده آن کهکشان بتواند جهان را نجات بدهد، پس چرا من نتوانم؟ و این داستان بر نسلهای آینده تاثیرگذار خواهد بود.» تاثیر اسطورهای این فیلمها روی جوانان سراسر جهان به قدری است که درآمد کلانی را نصیب سازندگان آن میکند و در کنار آن سرگرمی جذابی را برای مردم علاقهمند فراهم میکند.
قانون/ویژه یلدا، آیین بازمانده از تاریخ ایرانیان
پايان شب سيه سپيد است
شب یلدا، درازترین شب سال و یکی از بزرگترین جشنهای ایرانیان است.ایرانیان همواره شیفته شادی و جشن بودهاند و این جشنها را با روشنایی و نور میآراستند. آنها خورشید را نماد نیکی میدانستند و در جشن هایشان آن را ستایش میکردند. در درازترین و تیرهترین شب سال، ستایش خورشید نماد دیگری مییابد. مردمان سرزمین ایران با بیدار ماندن، طلوع خورشید و سپیده دم را انتظار میکشند تا خود شاهد دمیدن خورشید باشند و آن را ستایش کنند. خوردن خوراکیها و مراسم دیگر در این شب بهانه ای است برای بیدار ماندن.
ریشه کلمه یلدا متعلق به زبان سریانی است و به معنای تولد یا میلاد است. در برخی منابع آمده است که پس از مسیحی شدن رومیان، 300سال پس از تولد عیسی مسیح، کلیسا جشن تولد مهر را به عنوان زاد روز عیسی پذیرفت زیرا زمان دقیق تولد وی معلوم نبود. در واقع یلدا یک جشن آریایی است و پیروان میترايیسم آن را از هزاران سال پیش در ایران برگزار میکردهاند. وقتی میترايیسم از تمدن ایران باستان به سایر جهان منتقل شد در روم و بسیاری از کشورهای اروپایی روز ۲۱ دسامبر به عنوان تولد میترا جشن گرفته میشد ولی پس از قرن چهارم میلادی در پی اشتباه محاسباتی، این روز به ۲۵ دسامبر انتقال یافت و از سوی مسیحیان به عنوان روز کریسمس جشن گرفته شد. از این رواست که تا امروز بابا نوئل با لباس و کلاه موبدان ظاهر میشود و درخت سرو و ستاره بالای آن هم یادگاری از کیش مهر است .
در ایران و سرزمینهای همفرهنگ مجاور، از شب آغاز زمستان با نام شب چله یا شب یلدا نام میبرند که همزمان با شب انقلاب زمستانی است . به دلیل دقت گاهشماری ایرانی و انطباق کامل آن با تقویم طبیعی، همواره و در همه سالها، انقلاب زمستانی برابر با شامگاه سیام آذرماه و بامداد یکم دیماه است. هر چند امروزه برخی به اشتباه بر این گمانند که مراسم شب چله برای رفع نحوست بلندترین شب سال برگزار میشود اما میدانیم که در باورهای کهن ایرانی هیچ روز و شبی، نحس و بد یمن شناخته نمیشده است. جشن شب چله، همچون بسیاری از آیینهای ایرانی، ریشه در رویدادی کیهانی دارد. در گذشته، آیینهایی در این هنگام برگزار میشده است که یکی از آنها جشنی شبانه و بیداری تا بامداد و تماشای طلوع خورشید تازه متولد شده، بوده است. جشنی که از لازمههای آن، حضور کهنسالان و بزرگان خانواده، به نماد کهنسالی خورشید در پایان پاییز بوده است و همچنین خوراکیهای فراوان برای بیداری درازمدت که همچون انار و هندوانه و سنجد، به رنگ سرخ خورشید باشند.
زاده شدن ایزدمهر
مهر به معنای خورشید و یکی از بغان ایرانی و هندی است و تاریخ پرستش او به سالها پیش از زرتشت میرسد. پس از ظهور زرتشت، این پیامبر ایرانی خدای بزرگ را اهورامزدا معرفی کرد. ایزدان و بغان را به دو دسته اهورایی و دیوانی تقسیم کرد. در باور زرشتی، بغان تیره اهورایی ستوده و تیره دیوانی نکوهیده ميشد. یکی از ایزدان اهورایی مهر ایرانی و هنی بود. مهر ایزدی نیک است و قسمتی از اوستا به نام او، نامگذاری شده است. در مهریشت اوستا آمده است : «مهر از آسمان با هزاران چشم بر شما مینگرد تا دروغی نگويید».
تنوع برگزاری در مراسم یلدا
یکی از آیینهای شب یلدا در ایران، تفال با دیوان حافظ است. مردم دیوان اشعار لسان الغیب را با نیت بهروزی و شادکامی میگشایند و فال دل خویش را از او طلب میکنند. در برخی دیگر از نقاط ایران نیز شاهنامه خوانی رواج دارد. نقل خاطرات و قصه گویی پدر بزرگها و مادر بزرگها نیز یکی از مواردی است که یلدا را برای خانواده ایرانی دلپذیرتر میکند. اما همه اینها ترفندهایی است تا خانوادهها گرد یکدیگر جمع شوند و بلندترین شب سال را با شادی و صفا سحر کنند.
در سراسر ایران زمین، جایی را نمییابید که خوردن هندوانه در شب یلدا جزو آداب و رسوم آن نباشد. در نقاط مختلف ایران، انواع تنقلات و خوراکیها به تبع محیط و سبک زندگی مردم منطقه مصرف میشود اما هندوانه میوه ای است که هیچگاه از قلم نمی افتد زیرا عده زیادی اعتقاد دارند که اگر مقداری هندوانه در شب چله بخورند در سراسر چله بزرگ و کوچک یعنی زمستانی که در پیش دارند سرما و بیماری بر آنها غلبه نخواهد کرد.
سنتهای غالب یلدا
گردهمایی خانوادگی: آيین و جشن شب یلدا یا شب چله بزرگ كه در سرزمین كهن ایران و در بین همه قشرها و خانوادهها برگزار میشود، در واقع جشن گردهمایی و آيینی خانوادگی است و گردهماییها به خویشاوندان و دوستان نزدیك محدود میشود. به همین دلیل در کتابها و سندهای تاریخی به برگزاری مراسم شب یلدا اشاره ای نشده است. ابوریحان بیرونی از جشن روز اول دی ماه، که آن را خرم روز نامند، در دستگاه حکومتی و پادشاهی یاد میکند و نامی از شب یلدا در میان نیست که میتوان به دلیل خانوادگی، همگانی و غیر رسمی بودن آن دانست.
کرسی : در زمستانها، استفاده از كرسی برای گرم كردن خانه و دور كرسی نشینی معمولا از شب یلدا، شروع میشد و تا پایان چلهبزرگ و در برخی خانوادهها تا پایان چله كوچك ادامه داشت. اعضای خانواده از كوچك و بزرگ، دور كرسی كه روی آن را میوه و آجیل پوشانده بود، مینشستند.
خوردنیهای مفید : همان گونه که اشاره شد، امید به زندگی یکی از عوامل مؤثر در جشن گرفتن شب سرد یلدا بود. این امید بايد با بدنی سالم به بار بنشیند؛ بنابراین، گردهمایی خویشاوندان که در خانه بزرگ خانواده و نشستن گرداگرد كرسی انجام میشد، با خوردن میوههای مفید (هندوانه، به، انگور، انار، سیب، خیار و... که در هر جای ایران بیشتر در دسترس بود) و تنقلات مقوی (آجیل) تا نیمه شب ادامه مییافت.
سروآرایی : جشن اغلب با نمادی همراه است و ایرانیان قدیم درخت سرو را که سرما و ظلمت یارای غلبه بر آن را نداشت، به عنوان سمبل و نماد ایستادگی در برابر سرما برگزیده و در شب چله درخت سروی را با دو رشته نوار نقرهای و طلایی میآراستند.
شعر خوانی و قصه گویی : دورهم بودن در عصری که تنها رسانه شایع، «سخن» بود، قصهگویی و شعرخوانی را ناگزیر میساخت؛ بنابراین ، قصه گویی بزرگان خانواده، بهویژه پدربزرگها و مادربزرگها دور كرسی برای دیگر اعضای خانواده از آیینهای شب یلدا از سدههای قبل است و با توجه به گسترش شعر، بهویژه در دوران اسلامی، شاهنامهخوانی، حافظخوانی و خواندن اشعار شعرای شیرین سخن دیگر که حکایتهای اخلاقی و حماسی را دربرداشتند، به آیینی از آیینهای شب یلدا تبدیل شد .
فال حافظ : اگر رسمها و آیینهای دیگر یلدا را میراثی از فرهنگ چند هزار ساله ایرانیان بدانیم، فال حافظ گرفتن در شب یلدا، در سدههای اخیر به آیینهای شب یلدا افزوده شده است.
یلدا؛شب نشینی تاریخی درخانوادههای ایرانی
سفره شب یلدا، «میَزد» Myazd نام داشت و شامل میوههای تر و خشک، نیز آجیل یا به اصطلاح زرتشتیان، «لُرک» Lork که از لوازم این جشن و ولیمه بود، به افتخار و ویژگی «اورمزد» و «مهر» یا خورشید برگزار میشد.
فردوسی به استناد منابع خود، یلدا و خور روز، را به هوشنگ از شاهان پیشدادی ایران (کیانیان که از سیستان پارس برخاسته بودند) نسبت داده و در این زمینه گفته است:
که ما را ز دین بهی ننگ نیست
به گیتی، به از دین هوشنگ نیست
همه راه داد است و آیین مهر
نظر کردن اندر شمار سپهر
چله بزرگ:
40روز از موسم زمستان که آغاز آن مطابق اول جَدی و هفتم دی ماه جلالی و بیست و دوم دسامبر فرانسوی و پایانش شانزدهم بهمن ماه جلالی و سی ام ژانویه فرانسوی است.
چله کوچک:
20روز از فصل زمستان که آغاز آن از هفدهم بهمن ماه جلالی شروع میشود و در پنجم اسفند ماه پایان مییابد. چله زمستان همان چله بزرگ است و گاه در تداول عامه کنایه از سرمای سخت باشد: چله زمستون.
فال گیری در شب چله
امروزه مردم دیوان حافظ را به عنوان فال و مطلع شدن از آینده در شب زایش خورشید سنت كردهاند با این حال سنت فالگیری در شب یلدا پیشینه ای چنین دارد:
ابوریحان بیرونی در التفهیم مینویسد در گذشته مردم در شب زایش خورشید( لقبی كه ابوریحان برای یلدا نام میبرد) با گردو فال میگرفتند. به این ترتیب كه گردوها را میشكستند اگر پوك بود، نحس اگر مغز داشت خوش یمن بود. ستاری با استناد به این قول بیرونی ادامه میدهد:« مردم با ایمان به جشن زایش مهر سرنوشت یكساله خود را پیشبینی میكردند. امروز هم اگر فال حافظ گرفته میشود برای آن است كه به بركت شب بلند سال و تولد میترا از آنچه مقرر است مطلع شوند.» به گفته «فریدون نوزاد» پژوهشگر گیلانی پیش از باب شدن فال حافظ و به ویژه در مناطق روستایی با پوست هندوانه فالی گرفته میشد. به این نحو كه هندوانهای را كه برای این شب تهیه كرده بودند از محل اتصال به ساقه یك برش گرد نازك میدادند و بعد آن را به چهار مثلث تقسیم میكردند. فردی كه میخواست فال بگیرد این چهار تكه را در دست میگرفت نیت میكرد و آن را پشت سر خود میانداخت هرچه تعداد رویههای سبزی كه بر زمین قرار داشت بیشتر بود نتیجه را بهتر میدانستند.
آداب شب یلدا در نقاط مختلف ایران
در خطه شمال و آذربایجان رسم بر این است که در این شب خوانچهای تزیین شده به خانه تازهعروس یا نامزد خانواده بفرستند. مردم آذربایجان در سینی خود هندوانهها را تزيین میکنند و شالهای قرمزی را اطرافش میگذارند. درحالی که مردم شمال یک ماهی بزرگ را تزيین میکنند و به خانه عروس میبرند.
سفره مردم شیراز مثل سفره نوروز رنگین است. مرکبات و هندوانه برای سرد مزاجها و خرما و رنگینک برای گرم مزاجها موجود است. حافظخوانی جزو جدانشدنی مراسم این شب برای شیرازیهاست. البته خواندن حافظ در این شب نه تنها در شیراز مرسوم است بلکه رسم کلی چلهنشینان شدهاست.
همدانیها فالی میگیرند با نام فال سوزن. همه دور تا دور اتاق مینشینند و پیرزنی به طور پیاپی شعر میخواند. دختر بچهای پس از اتمام هر شعر بر یک پارچه نبریده و آب ندیده سوزن میزند و مهمانها بنا به ترتیبی که نشستهاند شعرهای پیرزن را فال خود میدانند. همچنین در مناطق دیگر همدان تنقلاتی که مناسب با آب و هوای آن منطقهاست در این شب خورده میشود. در تویسرکان و ملایر، گردو و کشمش و مویز نیز خورده میشود که از معمولترین خوراکیهای موجود در اين استانهاست. در شهرهای خراسان خواندن شاهنامه فردوسی در این شب مرسوم است.
در اردبیل رسم است که مردم، چله بزرگ را قسم میدهند که زیاد سخت نگیرد و معمولا گندم برشته (قورقا) و هندوانه و سبزه و مغز گردو و نخودچی و کشمش میخورند.
در گیلان هندوانه را حتما فراهم میکنند و معتقدند که هرکس در شب چله هندوانه بخورد در تابستان احساس تشنگی نمیکند و در زمستان سرما را حس نخواهد کرد. «آوکونوس» یکی دیگر از خوردنی هایی است که در این منطقه در شب یلدا رواج دارد و به روش خاصی تهیه میشود. در فصل پاییز، ازگیل خام را در خمره میریزند، خمره را پر از آب میکنند و کمی نمک هم به آن میافزایند و در خم را میبندند و در گوشهای خارج از هوای گرم اتاق میگذارند. ازگیل سفت و خام، پس از مدتی پخته و آبدار و خوشمزه میشود. آوکونوس در اغلب خانههای گیلان تا بهار آینده یافت میشود و هر وقت هوس کنند ازگیل تر و تازه و پخته و رسیده و خوشمزه را از خم بیرون میآورند و آن را با گلپر و نمک در سینه کش آفتاب میخورند.(آو= آب و کونوس = ازگیل)
مردم کرمان تا سحر انتظار میکشند تا از قارون افسانهای استقبال کنند. قارون در لباس هیزم شکن برای خانوادههای فقیر تکههای چوب میآورد. این چوبها به طلا تبدیل میشوند و برای آن خانواده، ثروت و برکت به همراه میآورند.شب یلدا، درازترین شب سال و یکی از بزرگترین جشنهای ایرانیان است.ایرانیان همواره شیفته شادی و جشن بودهاند و این جشنها را با روشنایی و نور میآراستند. آنها خورشید را نماد نیکی میدانستند و در جشن هایشان آن را ستایش میکردند. در درازترین و تیرهترین شب سال، ستایش خورشید نماد دیگری مییابد. مردمان سرزمین ایران با بیدار ماندن، طلوع خورشید و سپیده دم را انتظار میکشند تا خود شاهد دمیدن خورشید باشند و آن را ستایش کنند. خوردن خوراکیها و مراسم دیگر در این شب بهانه ای است برای بیدار ماندن.
ریشه کلمه یلدا متعلق به زبان سریانی است و به معنای تولد یا میلاد است. در برخی منابع آمده است که پس از مسیحی شدن رومیان، 300سال پس از تولد عیسی مسیح، کلیسا جشن تولد مهر را به عنوان زاد روز عیسی پذیرفت زیرا زمان دقیق تولد وی معلوم نبود. در واقع یلدا یک جشن آریایی است و پیروان میترايیسم آن را از هزاران سال پیش در ایران برگزار میکردهاند. وقتی میترايیسم از تمدن ایران باستان به سایر جهان منتقل شد در روم و بسیاری از کشورهای اروپایی روز ۲۱ دسامبر به عنوان تولد میترا جشن گرفته میشد ولی پس از قرن چهارم میلادی در پی اشتباه محاسباتی، این روز به ۲۵ دسامبر انتقال یافت و از سوی مسیحیان به عنوان روز کریسمس جشن گرفته شد. از این رواست که تا امروز بابا نوئل با لباس و کلاه موبدان ظاهر میشود و درخت سرو و ستاره بالای آن هم یادگاری از کیش مهر است .
در ایران و سرزمینهای همفرهنگ مجاور، از شب آغاز زمستان با نام شب چله یا شب یلدا نام میبرند که همزمان با شب انقلاب زمستانی است . به دلیل دقت گاهشماری ایرانی و انطباق کامل آن با تقویم طبیعی، همواره و در همه سالها، انقلاب زمستانی برابر با شامگاه سیام آذرماه و بامداد یکم دیماه است. هر چند امروزه برخی به اشتباه بر این گمانند که مراسم شب چله برای رفع نحوست بلندترین شب سال برگزار میشود اما میدانیم که در باورهای کهن ایرانی هیچ روز و شبی، نحس و بد یمن شناخته نمیشده است. جشن شب چله، همچون بسیاری از آیینهای ایرانی، ریشه در رویدادی کیهانی دارد. در گذشته، آیینهایی در این هنگام برگزار میشده است که یکی از آنها جشنی شبانه و بیداری تا بامداد و تماشای طلوع خورشید تازه متولد شده، بوده است. جشنی که از لازمههای آن، حضور کهنسالان و بزرگان خانواده، به نماد کهنسالی خورشید در پایان پاییز بوده است و همچنین خوراکیهای فراوان برای بیداری درازمدت که همچون انار و هندوانه و سنجد، به رنگ سرخ خورشید باشند.
زاده شدن ایزدمهر
مهر به معنای خورشید و یکی از بغان ایرانی و هندی است و تاریخ پرستش او به سالها پیش از زرتشت میرسد. پس از ظهور زرتشت، این پیامبر ایرانی خدای بزرگ را اهورامزدا معرفی کرد. ایزدان و بغان را به دو دسته اهورایی و دیوانی تقسیم کرد. در باور زرشتی، بغان تیره اهورایی ستوده و تیره دیوانی نکوهیده ميشد. یکی از ایزدان اهورایی مهر ایرانی و هنی بود. مهر ایزدی نیک است و قسمتی از اوستا به نام او، نامگذاری شده است. در مهریشت اوستا آمده است : «مهر از آسمان با هزاران چشم بر شما مینگرد تا دروغی نگويید».
تنوع برگزاری در مراسم یلدا
یکی از آیینهای شب یلدا در ایران، تفال با دیوان حافظ است. مردم دیوان اشعار لسان الغیب را با نیت بهروزی و شادکامی میگشایند و فال دل خویش را از او طلب میکنند. در برخی دیگر از نقاط ایران نیز شاهنامه خوانی رواج دارد. نقل خاطرات و قصه گویی پدر بزرگها و مادر بزرگها نیز یکی از مواردی است که یلدا را برای خانواده ایرانی دلپذیرتر میکند. اما همه اینها ترفندهایی است تا خانوادهها گرد یکدیگر جمع شوند و بلندترین شب سال را با شادی و صفا سحر کنند.
در سراسر ایران زمین، جایی را نمییابید که خوردن هندوانه در شب یلدا جزو آداب و رسوم آن نباشد. در نقاط مختلف ایران، انواع تنقلات و خوراکیها به تبع محیط و سبک زندگی مردم منطقه مصرف میشود اما هندوانه میوه ای است که هیچگاه از قلم نمی افتد زیرا عده زیادی اعتقاد دارند که اگر مقداری هندوانه در شب چله بخورند در سراسر چله بزرگ و کوچک یعنی زمستانی که در پیش دارند سرما و بیماری بر آنها غلبه نخواهد کرد.
سنتهای غالب یلدا
گردهمایی خانوادگی: آيین و جشن شب یلدا یا شب چله بزرگ كه در سرزمین كهن ایران و در بین همه قشرها و خانوادهها برگزار میشود، در واقع جشن گردهمایی و آيینی خانوادگی است و گردهماییها به خویشاوندان و دوستان نزدیك محدود میشود. به همین دلیل در کتابها و سندهای تاریخی به برگزاری مراسم شب یلدا اشاره ای نشده است. ابوریحان بیرونی از جشن روز اول دی ماه، که آن را خرم روز نامند، در دستگاه حکومتی و پادشاهی یاد میکند و نامی از شب یلدا در میان نیست که میتوان به دلیل خانوادگی، همگانی و غیر رسمی بودن آن دانست.
کرسی : در زمستانها، استفاده از كرسی برای گرم كردن خانه و دور كرسی نشینی معمولا از شب یلدا، شروع میشد و تا پایان چلهبزرگ و در برخی خانوادهها تا پایان چله كوچك ادامه داشت. اعضای خانواده از كوچك و بزرگ، دور كرسی كه روی آن را میوه و آجیل پوشانده بود، مینشستند.
خوردنیهای مفید : همان گونه که اشاره شد، امید به زندگی یکی از عوامل مؤثر در جشن گرفتن شب سرد یلدا بود. این امید بايد با بدنی سالم به بار بنشیند؛ بنابراین، گردهمایی خویشاوندان که در خانه بزرگ خانواده و نشستن گرداگرد كرسی انجام میشد، با خوردن میوههای مفید (هندوانه، به، انگور، انار، سیب، خیار و... که در هر جای ایران بیشتر در دسترس بود) و تنقلات مقوی (آجیل) تا نیمه شب ادامه مییافت.
سروآرایی : جشن اغلب با نمادی همراه است و ایرانیان قدیم درخت سرو را که سرما و ظلمت یارای غلبه بر آن را نداشت، به عنوان سمبل و نماد ایستادگی در برابر سرما برگزیده و در شب چله درخت سروی را با دو رشته نوار نقرهای و طلایی میآراستند.
شعر خوانی و قصه گویی : دورهم بودن در عصری که تنها رسانه شایع، «سخن» بود، قصهگویی و شعرخوانی را ناگزیر میساخت؛ بنابراین ، قصه گویی بزرگان خانواده، بهویژه پدربزرگها و مادربزرگها دور كرسی برای دیگر اعضای خانواده از آیینهای شب یلدا از سدههای قبل است و با توجه به گسترش شعر، بهویژه در دوران اسلامی، شاهنامهخوانی، حافظخوانی و خواندن اشعار شعرای شیرین سخن دیگر که حکایتهای اخلاقی و حماسی را دربرداشتند، به آیینی از آیینهای شب یلدا تبدیل شد .
فال حافظ : اگر رسمها و آیینهای دیگر یلدا را میراثی از فرهنگ چند هزار ساله ایرانیان بدانیم، فال حافظ گرفتن در شب یلدا، در سدههای اخیر به آیینهای شب یلدا افزوده شده است.
یلدا؛شب نشینی تاریخی درخانوادههای ایرانی
سفره شب یلدا، «میَزد» Myazd نام داشت و شامل میوههای تر و خشک، نیز آجیل یا به اصطلاح زرتشتیان، «لُرک» Lork که از لوازم این جشن و ولیمه بود، به افتخار و ویژگی «اورمزد» و «مهر» یا خورشید برگزار میشد.
فردوسی به استناد منابع خود، یلدا و خور روز، را به هوشنگ از شاهان پیشدادی ایران (کیانیان که از سیستان پارس برخاسته بودند) نسبت داده و در این زمینه گفته است:
که ما را ز دین بهی ننگ نیست
به گیتی، به از دین هوشنگ نیست
همه راه داد است و آیین مهر
نظر کردن اندر شمار سپهر
چله بزرگ:
40روز از موسم زمستان که آغاز آن مطابق اول جَدی و هفتم دی ماه جلالی و بیست و دوم دسامبر فرانسوی و پایانش شانزدهم بهمن ماه جلالی و سی ام ژانویه فرانسوی است.
چله کوچک:
20روز از فصل زمستان که آغاز آن از هفدهم بهمن ماه جلالی شروع میشود و در پنجم اسفند ماه پایان مییابد. چله زمستان همان چله بزرگ است و گاه در تداول عامه کنایه از سرمای سخت باشد: چله زمستون.
فال گیری در شب چله
امروزه مردم دیوان حافظ را به عنوان فال و مطلع شدن از آینده در شب زایش خورشید سنت كردهاند با این حال سنت فالگیری در شب یلدا پیشینه ای چنین دارد:
ابوریحان بیرونی در التفهیم مینویسد در گذشته مردم در شب زایش خورشید( لقبی كه ابوریحان برای یلدا نام میبرد) با گردو فال میگرفتند. به این ترتیب كه گردوها را میشكستند اگر پوك بود، نحس اگر مغز داشت خوش یمن بود. ستاری با استناد به این قول بیرونی ادامه میدهد:« مردم با ایمان به جشن زایش مهر سرنوشت یكساله خود را پیشبینی میكردند. امروز هم اگر فال حافظ گرفته میشود برای آن است كه به بركت شب بلند سال و تولد میترا از آنچه مقرر است مطلع شوند.» به گفته «فریدون نوزاد» پژوهشگر گیلانی پیش از باب شدن فال حافظ و به ویژه در مناطق روستایی با پوست هندوانه فالی گرفته میشد. به این نحو كه هندوانهای را كه برای این شب تهیه كرده بودند از محل اتصال به ساقه یك برش گرد نازك میدادند و بعد آن را به چهار مثلث تقسیم میكردند. فردی كه میخواست فال بگیرد این چهار تكه را در دست میگرفت نیت میكرد و آن را پشت سر خود میانداخت هرچه تعداد رویههای سبزی كه بر زمین قرار داشت بیشتر بود نتیجه را بهتر میدانستند.
آداب شب یلدا در نقاط مختلف ایران
در خطه شمال و آذربایجان رسم بر این است که در این شب خوانچهای تزیین شده به خانه تازهعروس یا نامزد خانواده بفرستند. مردم آذربایجان در سینی خود هندوانهها را تزيین میکنند و شالهای قرمزی را اطرافش میگذارند. درحالی که مردم شمال یک ماهی بزرگ را تزيین میکنند و به خانه عروس میبرند.
سفره مردم شیراز مثل سفره نوروز رنگین است. مرکبات و هندوانه برای سرد مزاجها و خرما و رنگینک برای گرم مزاجها موجود است. حافظخوانی جزو جدانشدنی مراسم این شب برای شیرازیهاست. البته خواندن حافظ در این شب نه تنها در شیراز مرسوم است بلکه رسم کلی چلهنشینان شدهاست.
همدانیها فالی میگیرند با نام فال سوزن. همه دور تا دور اتاق مینشینند و پیرزنی به طور پیاپی شعر میخواند. دختر بچهای پس از اتمام هر شعر بر یک پارچه نبریده و آب ندیده سوزن میزند و مهمانها بنا به ترتیبی که نشستهاند شعرهای پیرزن را فال خود میدانند. همچنین در مناطق دیگر همدان تنقلاتی که مناسب با آب و هوای آن منطقهاست در این شب خورده میشود. در تویسرکان و ملایر، گردو و کشمش و مویز نیز خورده میشود که از معمولترین خوراکیهای موجود در اين استانهاست. در شهرهای خراسان خواندن شاهنامه فردوسی در این شب مرسوم است.
در اردبیل رسم است که مردم، چله بزرگ را قسم میدهند که زیاد سخت نگیرد و معمولا گندم برشته (قورقا) و هندوانه و سبزه و مغز گردو و نخودچی و کشمش میخورند.
در گیلان هندوانه را حتما فراهم میکنند و معتقدند که هرکس در شب چله هندوانه بخورد در تابستان احساس تشنگی نمیکند و در زمستان سرما را حس نخواهد کرد. «آوکونوس» یکی دیگر از خوردنی هایی است که در این منطقه در شب یلدا رواج دارد و به روش خاصی تهیه میشود. در فصل پاییز، ازگیل خام را در خمره میریزند، خمره را پر از آب میکنند و کمی نمک هم به آن میافزایند و در خم را میبندند و در گوشهای خارج از هوای گرم اتاق میگذارند. ازگیل سفت و خام، پس از مدتی پخته و آبدار و خوشمزه میشود. آوکونوس در اغلب خانههای گیلان تا بهار آینده یافت میشود و هر وقت هوس کنند ازگیل تر و تازه و پخته و رسیده و خوشمزه را از خم بیرون میآورند و آن را با گلپر و نمک در سینه کش آفتاب میخورند.(آو= آب و کونوس = ازگیل)
مردم کرمان تا سحر انتظار میکشند تا از قارون افسانهای استقبال کنند. قارون در لباس هیزم شکن برای خانوادههای فقیر تکههای چوب میآورد. این چوبها به طلا تبدیل میشوند و برای آن خانواده، ثروت و برکت به همراه میآورند.
قانون/يلدا نماد وصل است
اميرپريزاد
فرهنگ و ادبيات اين مرزو بوم با نماد و اسطوره گره خورده است.كمتر نمادي در اين فرهنگ است كه اگر رد قدمتش را بزني به يك مفهوم عميق و والاي انساني و عرفاني نرسی. انگارهمه چيز اين مردمان و فرهنگشان دست به دست هم داده تا شيفتگيشان را به عشق و وصل به نظر برساند.تمام رسومات اين كشور نمادي از باورمردمانش است و حالاست روزگار، ماهها و سالها را چرخانده و ما را رسانده به يلدا. اين بلند حكايت عاشقي خورشيد و ماه. به همين بهانه پاي صحبتهاي دكتر محمدعلي دادخواه در مورد يلدا و نمادهاي مرتبط با آن نشستهايم.
چرا شب چلّه را جشن مي گيريم واصولاً چلّه در ادب و فرهنگ و تمدن ما چه معنيای دارد؟
در ايران كهن زمان ميترائيسم ،كلاً سال 9 ماه بوديعني 9تا چهل روز و هر يك از اين 9 ماه را كه چهل روز بوده را يك چلّه ميگفتند.
به همين علت شما تأثيرهاي بسيار زيادي در خصوص چهل،
مثل چهل سالگي، چهل مرد و غيره
ميبينيد.اصولاً
هنگامي كه شخص به چهل سالگي مي رسيد به عنوان افتخار و پذيرش مسئوليت
بالاتر تلقي مي شد، بنابراين
چلّه يعني هنگامي كه يك چهلم را بايد در سرما طي بكنيم و
شب آغاز چلّه است.
اما چون در دنياي ما زمستان را بسيار سخت و تنگ و بد تلقي مي كردند، آن را باآتش درونشان همواره گرمي را ارائه مي دادند هر چند او ميگوید:
سلامت را نمي خواهند پاسخ گفت
سرها در گريبانست
كسي سر بر نيارد كرد پاسخ گفتن و ديدار ياران را
وگر دست محبت سوي كز يازي
به اكراه آورد دست از بغل بيرون
نفس كز گرمگاه سينه مي آيد برون
ابري شود تاريك
چو ديواري سر در پيچ چشمانت
نفس كينه است
پس ديگر چه داري چشم ز چشم دوستان دور يا نزديك
مسيحاي جوانمرد من اي ترساي پير و پيراهن چركين
هوا بس ناجوانمردانه سرد است
دمت گرم و سرت خوش باد
سلامم را تو پاسخ گوي
در بگشاي منم من ميهمان هرشب و لوليوش مهموم
نه از رومم نه از رنگم همان بيرنگ بيرنگم
حريفا ميزبانا ميهمان سال و ماهت پشت در چون موج مي لرزد
تگرگي نيست ، مرگي نيست
حديثي گر شنيدي قصه سرما و دندان است
من امشب آمدستم وام بگذارم
حسابت را كنار جام بگذارم
چه ميگويي گه بيگه شد سحر شد بامداد آمد
فريبت مي دهد ، اين سرخي بعد از سحرگه نيست
اين نگرش كيست؟ نگرش شاعر دنياي ما ، در صورتي كه در روزگار گذشته هرگز اينطورنبودو اعتقاد داشتند نوروز با لشكريان خودش مي آيد و چه مي گفتند؟
می گفتندبر لشكر زمستان نوروز پايدار كرده است آغاز كار و رنگ كارزار.
نوروز را به عنوان نوده يعني نود روز به نوروز مانده چلّه را جشن مي گرفتند و سعي ميكردند اگر خورشيد دور از دسترس است نماد آن را بر سفره بگذارند به همين علت هندوانه گرد كه نموداري از گردي خورشيد است و قرمز كه نشانه آتشگونه آن است بر سفره مي نهادند واعتقاد داشتند با يك دست تابستان را ميگيرند و به زمستان پيوند مي دهند تا گرمي را از دست ندهند .
انار را حتماً بر سفره ميگذاشتند زيرا معتقد بودند مودّت و دوستي و عشق و همگوني بايد در جوارهم باشد و نماد آن را انار مي دانستند.
مهندس لعل ساز لعل تراشيده باز
لعل تراشيده را به حقه پيچيده باز
اين مبادي تفكر چه مي شود؟
اين است كه همواره شادي را از دست ندهيم و اگر دريك فرهنگي آن است كه همواره بايد شاد باشيم به اعتبار اينكه نخستين پيامبرايراني هم اولين معجزه اش خنده بوده و هنگامي كه از مادر متولد شده خنديده است.
در آنگه كه صبح زمان بیم و داد
زراتشت فرخ ز مادر بزاد
بخنديد چون شد ز مادر جدا
درخشان شد از خنده او سرا
عجب ماند در كار او باب او
هم از خنده و خوبي و آب او
به دل گفت اين فرّه ايزدي است
جز اين هر كه از مادر آمد گريست
به همين جهت در دين غم ، اندوه ، هر موردي كه دل را فسرده بكند گناه است و شما حتي در سوگ خودتان نبايد گريه بكنيد بلكه بايد ديگران را شادكنيد تا روح مرحوم شاد شود.
مياییدم به گور من زيارت
كه در بزم خدا غمگين نشايد
بر اين مبادي هر امري كه غم و اندوه را بياورد، داده اهريمن است.
شيطان غم برو هر آنچه تواني بگو ، بكن
من برده ام به باده فروشان پناه از او
درچنين تفكرياست كه دولت هخامنشي بريونان سايه افكن مي شود. در چنين تفكري شما مي بينيد كه صادرات علم ، دانش ، فناوري ومهرباني و عشق از اين سرزمين و ديگر سرزمينها جاري ميشود. چون كسي كه بازار غم را رونق ميدهد، نمي تواند به كار و پيشروي و ترقي بپردازد.
در انجمنت راه مده همچو مني را
كه افسرده ، دل افسرده كند انجمني را
بر اين مبادي ايرانيان چلّه يعني آغاز زمستان را به شادي برگزار مي كنند. يك نماداسطوره اي هم بگويم، مردمان باستان اعتقاد داشتندكه خورشيد زن است و مي بينيد كه به آن جنسيت مونث ميدهندو ميگويند خورشيد خانم زيرا اعتقاد داشتند كه ماه مرد است و ماه عاشق خورشيد.ماه هر روز در پي خورشيد مي رود وهرچه ميرود كمتر به آن مي رسد. تااينكه دو سه شب پيش ميرود در خانه زهره را مي زند و عشق خودش را نسبت به خورشيد به طور خفیه به زهره مي گويد. زهره مي گويد نگران نباش اين رابه خود خورشيد بگو ، مي گويد من هرچه رفتم در هر ماه يك روز از اون عقب افتادم ، ميگويد به نظر من يك سري به او بزن شايد تو را بپذيرد. ديشب ماه ميرود در خانه خورشيد را مي زند ، خورشيد استقبال ميكند و او را درخانه مي پذيرد و ديشب شب عروسي ماه و خورشيد بود.
به همين علت چون شب عروسي بود عروس خانم امروز دير آمد سر كار.
ارتباط بین میترائیسم وشب یلدا یا شب چله چیست ؟
یکی از نمودهای میترائیسم که بر همه جهان تمدن غیر از خودش اثر گذاشته ، یلدا است .
نمونه بسیار بارز آن ، مسیحیان به نخستین روز تعطیلشان ، Sunday میگویند ، یعنی ستایش خورشید در صورتی که ما در تمدن خود می گوییم، ماه مرد است و عاشق خورشید است و در نمادهای تمدن ما خورشید زن است . حتی day یعنی روز که از ماه دی گرفته شده است .
به همین علت شما نام خورشید خانم را زیاد می شنوید . ماه مرتب در آرزوی این است که با خورشید ازدواج کند ولی هر روز ، هر ماه چند روز زودتر از او فاصله می گیرد تا بالاخره به نزدیکترین همسایه خورشید که زهره است می رسد و بدو میگوید که می خواهم به خواستگاریاش بروم .
زهره می گوید در این امر تاخیر نکن چون میبینم خورشید چند روزه که زودتر به خانه میاید .
بالاخره در شب آخر پاییز به در خانه خورشید خانم میرسد ، در می زند و خورشید استقبال میکند و ازدواج انجام میگیرد .
بههمین علت است که عروس خانم فردا دیرتر به سر کارش می رود و تا دیرگاه در خانه می ماند چون شب عروسیاش بود .
این چقدر نماد زیبایی است ...
علت اینکه ما از هندوانه استفاده میکنیم، ستایش خورشید است .هم گرد و هم قرمز و دیگر چیزهایی که رنگ قرمز را تداعی کند را هم استفاده می کنیم .
چون خورشید کم می تابد ، او را ستایش میکنیم که دوباره بتابد و وقتی که طلوع میکند مطمئن میشویم که خورشید زنده است و از فردا قدرت میگیرد و همين روند پيش ميرود تا وقتی که به نوروز میرسد و قدرتش افزون می شود . نهایتا می بینیم که الان در کمترین مدت است اما وقتی به نوروز می رسیم روزها افزون میشوند . هنگامی که شب به پایان میرسد و پایکوبی به اتمام ، ما مطمئن می شویم که خورشید زنده است.
در خاتمه چون همیشه شما در خاتمه سخنان خود از شعر استفاده می کنید ، از شما می خواهم که حسن ختام کلامتان را با قطعه شعری زیبا نورانی نمایید .
علت اینکه به پیشدادیان میگفته اند ؛ پیشدادیان ، یعنی قبل از هر کار داد و عدالت را مقصود خود قرار می دادند و چه زیبا گفته اند ؛
بهنام آن خداوندی که هستی ، هست کرد
که هم داد فرمود و هم داد کرد
بهنام آن خداوندی که هستی
از او دارد نشاط و شور و مستی
وطن امروز/نقدی به فیلم «پل جاسوسان» ساخته استیون اسپیلبرگ
پلی معلق از حقیقت
سیدمحمد کاظمیاونجی: «پل جاسوسان» به کارگرانی استیون اسپیلبرگ فیلمی است که در جشنواره فیلم نیویورک رونمایی شده و از تاریخ 16 اکتبر در ایالات متحده آمریکا روی پرده سینماها رفته است. اثری که با توجه به داستان سیاسی و حضور کارگردانی شناخته شده و موضوعی ملتهب و مورد توجه سران اسکاری، بیشترین شانس را برای کسب عنوان بهترین فیلم جایزه سالانه اسکار داراست.
داستان فیلم از این قرار است که در سال 1957 و در تب و تاب جنگ سرد، شخصی به نام رادولف آبل در آمریکا به اتهام جاسوسی دستگیر میشود. دولت آمریکا که مشتاق است فرآیند کامل این محاکمه را نشان دهد وکیلی به نام جیمز دونوان را برای دفاع از او میگمارد. بعدا که فرانیک گری پاورس خلبان هواپیمای جاسوسی
U2 در شوروی سقوط کرده و گرفتار میشود، دونوان و آبل در آزادی او نقش کلیدی ایفا میکنند. اسپیلبرگ به عنوان فیلمسازی شناخته شده به دنبال آن بوده تا حال و هوای فیلم را متعمدا قدیمی و نوستالژیک نگه دارد تا صحنههایی تمیز و شفاف و رویایی رخ نمایی کند؛ گویی که واقعا از روزهای دهه 50 آمده و حکایت داشته باشد.
در سال 1962، آمریکا خود را برای بازگرداندن گری پاورس یعنی همان خلبان هواپیمای جاسوسی که الان در شوروی در اسارت به سر میبرد مهیا میکند. نقشه آنها از این قرار بود که جاسوس روسی خود را که مجروح هم شده بود با همان حال و هوای کلاسیک جنگ سرد به هنگام سپیدهدم روی پل گلینیگ یا همان پل جاسوسان که برلین غربی و شرقی را به هم وصل میکند تسلیم کرده و تحویل بدهد و در همین حال تک تیراندازانی در هر دو سوی پل انتظار میکشیدند که در صورت هرگونه خطا و خیانت در آخرین لحظات این استرداد، آدم خود را از مهلکه بیرون بکشند.
فیلم اسپیلبرگ حکایت از حاشا کاری و بدعهدی میکند؛ هر دو طرف دائما پیش خود محاسبه میکنند؛ هر روزی که سپری میشود احتمال این میرود که جاسوس روسی آمریکا زیر شکنجههای بازجویی کمر خم کرده و اطلاعات سری را فاش کرده باشد و دست آخر هم به مهرهای سوخته برای آنها تبدیل شود. همچنین آمریکا برای اینکه خشم شوروی را دوچندان کند عملا بهجای استرداد یک به یک، بر مبادله 2 به ازای یک اصرار میورزد؛ قضیه از این قرار است که آمریکا خواستار تحویل گرفتن یک دانشجوی آمریکایی به نام فردریک پریور نیز هست که در برلین شرقی زندانی شده است، معاملهای که نشان میدهد آمریکاییها از این داد و ستد بیشترین بهرهبرداری را کردهاند.
اسپلبرگ اما از گفتن واقعیتهایی در این فیلم به مخاطب دریغ میکند، مثلا از حکایت واقعیت مربوط به چرایی ناکامی پاورس در خودکشی با سوزن زهری جاسازی شده در سکه جعلی در زندان خودداری میکند ولی در عوض ما را در جریان امحای اطلاعات سری جاسازی شده در سکه جعلی آبل به دست خود او قرار میدهد. دونوان از پنجره قطار برلین شاهد رویدادی وحشتناک است و سرانجام موقعیتی عجیب و مشابه این اتفاق در مسیر سفر قطارش به منهتن مشاهده میشود و سکانس تعقیب و گریز در مترو که با نهایت ظرافت و تخصص کارگردانی و بازی شده و فوقالعاده از کار درآمده است. فیلم «پل جاسوسان» از اطمینان و اعتمادبه نفسی جسورانه و البته موجه در قوه و استعداد روایتگری خود برخوردار است.فیلم «پل جاسوسان» از شخصیتها و چهرههای جذابی برخوردار است ولی این کاراکتر استثنایی تام هنکس است که موتور حرکتی فیلم بوده و آن را به جلو میبرد. هنکس به همان سختی و خشکی شخصیت دونوان است که حال و هوای انسانی بیشتری به تازهکاری میدهد که به سختی در منجلاب جاسوسی قدم از قدم بر میدارد. در اینجا و در جریان تعاملی که بین دونوان و آبل میگذرد دونوان نگران سلامتی موکل خود است و آبل نیز نقش سربازی خوب و وفادار را بازی میکند که هیچ اطلاعاتی درباره کار سری خود به سیا نمیدهد. مایکل فلیپس یکی از نقدنویسان شیکاگو تریبیون میگوید: اسپیلبرگ علاقهای به ساخت مستند ندارد. وی عاشق تظاهری و تصنعی بودن جاذبه فیلمهایی است که در کودکی دیده، فیلمهایی که وی در دهههای بعدی در مقام یک فیلمساز حرفهای آمریکایی آنها را مجددا واکاوی کرده است. «پل جاسوسان» نیز برگرفته از پیشینهای تاریخی و همانند هر مستند-درام مبتنی بر واقعیت و نه مقید به واقعیت، شکستی آمیخته با غرور و درستکاری را تکریم میکند. آوستین استوول نقش گری پاورس و مارک رایلنس نقش آبل عینکی و کم حرف و محتاط را بازی میکنند و تام هنکس نیز نقش وکیلی شهری به نام جیمز دونوان را ایفا میکند که تمام قرارها را تقریبا یکتنه تنظیم کرده و با سرسختی و سماجت و البته تازهکاری و بیتجربگیاش، پریور دانشجوی زندانی در شوروی را نیز در آخرین لحظات به صحنه میآورد. دونوان این ریسک را قبول میکند که وکیل مدافع عمومی آبل شود ولی مقامات را نیز اقناع میکند که آمریکا در ازای پرداخت پول و استرداد آبل، خلبان پاورس را نیز پس بگیرد.
تصویربردار دیرینه اسپیلبرگ یعنی جینس کامینسکی که 2 مرتبه هم برنده جایزه اسکار شده در این فیلم از استعارههای جاسوسی استفاده و آن را از صحنههای شلوغ و آشفته دادگاه گرفته تا لحن و آهنگ خشن و رکگویانه برلین شرقی و پل گلینیک یا پل جاسوسان چنان جلوه میدهد که کاری هنری به نظر برسد. به لحاظ نگارشی نیز به نظر میرسد جزئیات خاصی در متن فیلمنامه، به طور خودآگاه یا ناخودآگاه نهادینه شده و آن عبارت است از یک استراتژی زبانی 3 جزئی؛ مثلا طرز تکلم دونوان در گفتن چیزهایی نظیر «من، من، من» یا «خیلی، خیلی، خیلی مهم» و همچنین جایی که آبل این پاسخ دفاعی را به وکیلش 3 مرتبه تکرار میکند: «موثره؟»
هرچه هست فیلم «پل جاسوسان» ساخته اسپیلبرگ یک پایش را در اسطورهسازی هالیوودی محکم کرده و پای دیگرش را در تاریخ آمریکا و ارزشهای آمریکایی استوار کرده است. طراحی و اجرای فیلم توجهات را به خود جلب کرده است البته به شیوه خاص خود. شیوه صحنهبندی اسپیلبرگ در گرفتن تصاویر گذرایی نظیر بیرون ریختن مردم از صحن دادگاه و برخوردن به گروه بزرگی از عکاسان و روزنامهنگاران، بدون آنکه تصاویری کلیشه شوند نیز قابل توجه است. فیلم «پل جاسوسان» به دنبال روایتی سیاسی از واقعهای حقیقی است و میتوان گفت مهمترین فیلم سیاسی سال 2015 است.
منبع: سایتهای تحلیل فیلم گاردین، امپایر، یواسایتودی و شیکاگو تریبون
وطن اموز/تهیهکننده فیلم «محمد رسولالله(ص)» پس از حذف از اسکار:
«محمد رسولالله(ص)» در ذهن مخاطب ماندگار است
شرکت سینمایی «نور تابان» بهعنوان تهیهکننده فیلم «محمد رسولالله(ص)» در واکنش به حذف این فیلم از آکادمی اسکار ۲۰۱۶ توضیحاتی به شرح زیر ارائه کرد: «فیلم «محمد رسولالله(ص)» به کارگردانی هنرمند توانا و متعهد سینمای ایران مجید مجیدی بنا به ضرورت به تصویر کشیدن چهره رحمانی پیامآور مهر و محبت دین مبین اسلام در زمانه هجمههای تبلیغاتی گسترده دشمنان به این چهره نورانی بهعنوان خاتمالانبیاءالمرسلین(ص) و دردانه خلقت بشریت به تولید رسید و در بدو تولید این فیلم مهمترین رسالت سازندگان و سرمایهگذاران فیلم، اشاعه اسلام رحمانی با زبان پرنفوذ سینما بوده است که بنا بر اذعان خیل عظیم نخبگان داخلی و خارجی این فیلم توانسته است در این امر موفق شود. از همان ابتدای تولید فیلم بر همه عوامل مسجل بود که در این راه مهم قطعا این فیلم دچار رفتارهای کینهتوزانه مخالفان اسلام رحمانی خواهد شد و همانگونه که از اخبار و گزارشها مشخص شده است این دشمنان همچنان بر طبل مخالفت با نشان دادن تصویر اسلام رحمانی میکوبند و همچنان برخلاف این کینهتوزیها از اقصی نقاط جهان شاهد درخواست خرید و نمایش فیلم برای علاقهمندان آن دردانه خلقت بشریت(ص) هستیم. مطمئنیم انتخاب یا عدم انتخاب فیلم توسط آکادمی محترم اسکار از ویژگیهای والای مضمونی و فنی فیلم نمیکاهد و با سیر در تاریخ این جایزه چه بسا فیلمهایی با ارزشهایی به مراتب والاتر از انتخابشدگان نهایی در فهرست آکادمی اسکار قرار نگرفتند اما با گذشت دههها همچنان فیلمهای مغضوب این آکادمی در ذهن سینمادوستان ماندگارتر شدهاند. فیلم «محمد رسولالله(ص)» نیز ضمن ماندگاری در ذهن سینمادوستان ویژگی منحصر به فرد دیگری دارد که همان ماندگاری بر خاطرات تصویری صدها میلیون پیروان اسلام رحمانی و آزادیخواهان جهان خواهد بود که هیچ جایزهای توان رقابت با این دستاورد منحصر به فرد را نخواهد داشت. سازندگان فیلم تاکید میکنند که آکادمی محترم اسکار «با عدم معرفی این فیلم بزرگ در جامعه آمریکا» فرصتی ویژه را در زمینه معرفی اسلام ناب محمدی به جامعه جهانی از دست داده است، اگرچه نمیخواهیم این رفتار را سیاسی یا ضد مذهبی بشماریم اما نمیتوانیم به عدم شناخت این آکادمی به این ضرورت جامعه جهانی خرده نگیریم و میدانیم که اسکار شاید در سینما برای تعداد محدودی از علاقهمندان این هنر هفتم «پایان دنیا» باشد اما برای سازندگان این فیلم این جایزه یکی از هزاران اهداف معرفی فیلم به جامعه جهانی بوده است و با برنامهریزیهایی که به عمل آمده است مطمئن هستیم همانگونه که پیام پیامبر رحمانیت(ص) به گوش تمام جهانیان طی قرنها رسیده است، این فیلم نیز به سمع و نظر تمام بشریت در آینده نه چندان دور خواهد رسید و چگونگی «راه نفوذ به دلها» را خود پیامبر خوبیها(ص) به همه پیروان بر حقش آموزش داده است».
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com