آقای کدخدایی در یک بازنگری اجمالی به آنچه پیرامون عملکرد شورای نگهبان در انتخابات دهم ریاستجمهوری اتفاق افتاد میتوان گفت این شورا به نوعی سختترین شرایط کاری را در این دوره از انتخابات پشت سر گذاشت، هر چند در اوایل انقلاب نیز چنین شرایطی وجود داشت. مقام معظم رهبری در برهههای گوناگون، فرمایشاتی درباره فعالیتهای شورای نگهبان ایراد فرمودهاند و در همین قضایای اخیر فرمودند، من این اتفاقات را پیشبینی میکردم و به آقایان گفته بودم، حواسشان را جمع کنند. میخواهم نخستین سوالم را این طور شروع کنم که آیا شورای نگهبان پیشبینی اینچنین قضایایی را میکرد و اگر پیشبینی میکرد، چه تمهیداتی اندیشیده بود تا این اتفاقات نیفتد؟
درباره ابعاد گوناگون مسائل انتخابات ریاستجمهوری دهم تاکنون تحلیلهای مختلفی ارائه شده است اما درباره آنچه مربوط به سوال شما و حیطه کاری شورای نگهبان میشود باید بگویم، این شورا درباره پیش بینی حوادث و وقایعی که ممکن بود در این انتخابات بیفتد وظیفه رسمی نداشت.
شاید اصلاً به این موضوع فکر نمیکردید.
این طور نیست. بالطبع چون ما در میان معرکه قرار داشتیم، اخبار رسمی و غیررسمی زیادی به دستمان میرسید - این اخبار و اطلاعات هم بیشتر از سوی مردم به دستمان میرسید- لذا این تحلیل در ذهنمان شکل گرفت که دشمن درصدد انجام تحرکاتی است و میخواهد مانند انتخابات گذشته ضربهای را از این طریق به کشور وارد کند. من در یک جای دیگر هم این موضوع را عنوان کردم که دشمن از آغاز انقلاب و حتی قبل از انقلاب سعی دارد این انقلاب سرپا نماند. کارشکنیهایی که در راه پیروزی انقلاب کردند، موانعی که تراشیدند، همه، شاهدی بر این موضوع هستند. بعد از پیروزی انقلاب از همان ابتدا مسائل گوناگونی همچون وقایع کردستان، کودتای نوژه، قضیه منافقین و بعد جنگ تحمیلی 8 ساله را برای کشور به وجود آوردند و هنوز هم همان مسیر دنبال میشود، یعنی دشمنان مترصد هستند از هر فرصتی به کشور ضربه بزنند و کینه خودشان را نشان بدهند. به طور طبیعی برهههای انتخاباتی به رغم فضای شور و نشاطی که در کشور ما به وجود میآورند، یکسری فرصتهایی نیز برای دشمن در جهت تهدید کشور ما فراهم میکنند. در این جهت اخباری هم به دست ما رسیده بود مبنی بر اینکه نتیجه انتخابات برای دشمنان فرقی نمیکند، مهم این بود که از این انتخابات بتوانند ابزاری برای زدن ریشه انقلاب تهیه کنند. همان اخبار حاکی از این بود که آنها میخواهند پروژه ایجاد بدبینی و بیاعتمادی بین مردم را راه بیندازند، به این صورت که موضوع انتخابات را به گونهای منحرف کنند و بین مردم و نظام ما فاصله بیندازند.
بدون شک بخشی از برنامه آنها در این پروژه نیز همین شورای نگهبان بود. برآیندی از آسیبهای احتمالی داشتید تا گرفتار بازی آنها نشوید؟
دستورالعملهایی برای حضور سر صندوقها و چگونگی اطلاعرسانی نتایج تهیه شده بود. من حدود 2 هفته قبل از برگزاری انتخابات برخی از این دستورالعملها را نزد مقامات سیاسی و امنیتی کشور بردم و برایشان تحلیل کردم که براساس این دستورالعملها نتیجه این انتخابات تفاوتی نمیکند، مهم این است که دشمن میخواهد انتخابات را به هم بزند. خب! برخی از دوستان و بزرگواران در ابتدا با تردید به این تحلیل نگاه کردند اما وقتی من توضیح دادم و جلسات کارشناسی شکل گرفت مشخص شد نه! اینچنین وضعیتی وجود دارد و آقایان هم قبول کردند و قرار شد اقداماتی در این زمینه صورت بگیرد. ولی خب! به هر حال دشمن هم آرایش و ابزار خودش را داشت، ما هم ناچار بودیم انتخابات را برگزار کنیم. مسائل زیادی وجود داشت، بهعنوان مثال، برخلاف رویههای مرسوم دورههای انتخاباتی پیشین، یکی از نامزدها در همان ساعات پایانی روز رأیگیری اعلام کرد برنده انتخابات است، در صورتی که در هیچ جای دنیا چنین چیزی نه عرفی است و نه اخلاقی. ما هم که انتخابات را رصد میکردیم، براساس گزارشهایی که در همه استانها و شهرستانها به صورت لحظه به لحظه به دستمان میرسید میدیدیم که این انتخابات یکی از سالمترین انتخابات تمام دورههاست و میزان تخلفات آن بسیار اندک است. میدانستیم نتیجه هم آن نتیجهای نیست که برخی آقایان دارند اعلام میکنند و تعجب میکردیم که چرا چنین وضعي ایجاد شده است. خب! بعد از اعلام نتایج اولیه توسط وزارت کشور اعتراضاتی صورت گرفت و صحبتهایی شد.
شورای نگهبان چه اقداماتی در همان لحظات اولیه برای فروکاستن اعتراضات کرد؟
شورای نگهبان براساس وظایفی که قانون اساسی برای آن تعیین کرده و عهدهدار آن است، اعلام کرد آماده دریافت شکایات است اما متأسفانه برخی نامزدها و طرفدارانشان سعی میکردند از این مسیر یعنی مسیر پیگیری قانونی حرکت نکنند و دنبال راههای فراقانونی بودند، مثلاً از همان ابتدا گفتند، انتخابات را ابطال کنید(!) سوال ما این بود که شما بر چه اساسی میگویید انتخابات را ابطال کنیم و اصلاً قانون چنین مجوزی به ما نمیدهد، مگر اینکه مدارک و اسناد قوی و مستدلی مبنی بر اخلال در انتخابات و وقوع تخلف بزرگ در آن وجود داشته باشد که آن هم تا زمان بررسی کامل، امکانپذیر نیست و خلاف عرف، مقررات و اخلاق است. بقیه مسیر را هم شما و بقیه دوستان در جریان هستید. به هر حال ما مکرراً از نامزدان انتخابات دعوت کردیم اما حضور پیدا نکردند. حتی یکی از نامزدهای محترم انتخابات مجلس هشتم یک روز در میان در شورای نگهبان بود و با اعضا و مسؤولان آن پیرامون نامزدها گفتوگو میکرد، حتی مکرراً با خود بنده تماس گرفت. به هر حال ما دعوتنامه کتبی فرستادیم، تلفن کردیم و از طریق رسانهها دعوتشان کردیم ولی هیچگاه به شورای نگهبان نیامدند. بنده اگر اعتراضی دارم، مراجعی وجود دارند که من میتوانم اعتراضاتم را طبق شرایط قانونی بدانجا اعلام کنم و منتظر نتیجه بمانم تا آن مرجع نتیجه را بررسی و اعلام کند و این ختم کلام است، نه اینکه گوشهای بنشینم و فقط بیانیه صادر کنم و بگویم شما را قبول ندارم، این خلاف قانون و مقررات است. ما اگر میخواهیم رئیسجمهور شویم باید در چارچوب قانون عمل کنیم، نمیتوانیم هرجایی را که منافع ما ایجاب میکند، بپذیریم و هر جایی را که برخلاف منافع ماست بگوییم قبولش نداریم. به نظر من وضع پس از انتخابات به دلیل عدم همکاری برخی نامزدهای محترم که به نتیجه انتخابات معترض بودند اتفاق افتاد. آنها میتوانستند بهتر ازاین عمل کنند و در بازی فراهم شده توسط دشمن قرار نگیرند. دشمن برای ما برنامهریزیهایی داشت که متأسفانه برخی از افراد در همان میدان علیه مردم و نظام بازی کردند. ما باید به هر حال آمادگی بیشتری داشته باشیم. رهبر بزرگوار انقلاب طی چند نوبت به یک نکته بسیار ظریف و حساس اشاره کردهاند و آن لزوم بهرهمندی از بصیرت و تدبیر در امور است، انتخابات یکی از این امتحانها و آزمایشها بود که متأسفانه برخی نتوانستند به درستی از آن بیرون بیایند.
آقای دکتر! از قول شما در یکی از خبرگزاریها خواندم که آقای موسوی در همان چند روز اول پس از انتخابات به شورای نگهبان گفته بود اگر رأیگیری مجددی صورت بگیرد و آقای احمدینژاد دوباره رأی بیاورد، باز هم خواستار ابطال انتخابات خواهد شد. آیا چنین موضوعی صحت دارد؟
من این جمله کوتاهی را که از قول بنده نقل کردید جور دیگری توضیح میدهم. من در ادامه عرایض اولم باید بگویم، دشمن –حالا من نمیخواهم شخص خاصی را از داخل مطرح کنم- بازی را به گونهای طراحی کرده بود تا هر کدام از این نامزدها که انتخاب شدند ما با بهانه دیگری همین وضع را داشته باشیم. در واقع اگر رئیسجمهور فعلی انتخاب نمیشد و یکی دیگر از کاندیداها انتخاب میشد، قطعاً بحران دیگری میداشتیم چون دشمن مترصد بود از این انتخابات ضربهای به نظام بزند و شخص خاصی هم مورد نظرشان نبود. اینها بهانه بود، اگر نامزدهای دیگری هم انتخاب میشدند، به طور قطع ما مشکلات دیگری داشتیم. در نگاهی متفاوت اگر شورای نگهبان صلاحیت نامزدهای معترض را در همان زمان بررسی صلاحیتها تأیید نمیکرد باز ما همین وضع را داشتیم، وقتی هم تأیید شدند و میزان آرایشان مشخص شد، همین وضع که 7ماه شاهدش بودیم، رخ داد چون دشمن درصدد ضربه زدن و درصدد ایجاد بحران بود. به تعبیر رهبری برخی از شخصیتهای بزرگ ما در میدان دشمن و به نفع دشمن بازی میکردند، اینها باید به خودشان بیایند و متوجه شوند که دارند در کدام زمین و به نفع چه کسانی بازی میکنند. بعد از اتفاقاتی که افتاد برخی رؤسای ستادهای انتخاباتی، اعضای ستادها، شورای نگهبان و وزارت کشور دیداری با رهبری در روز سهشنبه 26 خرداد داشتند که اخبارش هم منتشر شد. نماینده یکی از نامزدهای معترض بعد از پایان جلسه خطاب به رهبر بزرگوار انقلاب اشاره کرد که ما میدانیم اگر صندوقها بازشماری شود هیچ تخلف عمدهای به دست نمیآید اما ما نسبت به صلاحیت آقای احمدینژاد ایراد داریم. رهبر بزرگوار انقلاب فرمودند، این یک بحث دیگری است، شما الان حرفتان تخلف در انتخابات است، صلاحیت ایشان در یک جای دیگر تأیید شده است و الان وقت این نیست که بدان بپردازیم. من معتقدم برنامهریزی دشمن به گونهای بود که اگر به جای 4 نفر صلاحیت 20 یا 50 نفر هم تأیید میشد، ما همین بحران را میداشتیم.
یعنی از نظر شما بحث صلاحیتها مطرح نبود؟
اصلاً بحث صلاحیتها و انتخابات مطرح نبود. هدف ضربه زدن دشمن به نظام جمهوری اسلامی بود و این هدف همچنان دارد تشدید میشود.
آقای کدخدایی! بحث اعتراض به نتیجه انتخابات در دورههای قبل نیز وجود داشته، منتها در این دوره شاهد نوعی عدم اقناع یا تمارض به عدم اقناع از سوی معترضان هستیم، یعنی آنها خودشان را در نگاه عام چنین جلوه میدهند که اقناع نشدهاند که خب! خیلی به مسائل دامن میزند. این موضوع میتواند تجربهای برای دورههای بعدی انتخابات در کشور باشد تا شورای نگهبان تمهیداتی برای جلوگیری از بروز چنین اتفاقاتی بیندیشد.
ببینید! به هر حال اینها اتفاقاتی نیستند که همگی تحت کنترل شورای نگهبان باشند. ما سعی میکنیم این اتفاقات را در چارچوب وظایفی که داریم به بهترین نحو و به نفع نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران هدایت کنیم اما همه آن در اختیار ما نیست. انتخابات بخشهای امنیتی و سیاسی نیز دارد. در پاسخ به سوال شما باید بگویم، پیرو اطلاعاتی که ما داشتیم سعی کردیم در این فضا طوری حرکت کنیم که بهانه به دست کسی ندهیم؛ اگرچه با وجود همه این اقدامات باز هم یکی از نامزدهای انتخابات در بیانیهای گفت شما باید مردم را قانع کنید. من میخواهم بگویم مردم قانع شدهاند، این شما هستید که نمیخواهید قانع شوید. وقتی کسی نمیخواهد قانع شود، خب! ما دیگر وظیفهای نداریم. ما برای برگزاری انتخابات، نمایندگان کاندیداها را دعوت کردیم و ضمن اعلام برنامههایمان به آنها گفتیم، میتوانند از ابتدا تا انتهای روز رأیگیری پای صندوقهای رأی حضور داشته باشند، همهشان استقبال کردند. هر 4 نامزد نمایندههایشان را از ساعت 7 صبح تا اواخر شب پای صندوقهای رأی فرستادند. خود من باز از آنها دعوت کردم بمانند و نتیجه آرایی را که از شهرستانها روی سایت شورای نگهبان میآمد - سایت وزارت کشور از ما جداست و با آمار ما متفاوت است- با وزارت کشور مقایسه کنند، خودشان تا نزدیک اذان صبح حضور داشتند، نماینده آقای کروبی ساعت 3 نتیجه را پذیرفتند و گفتند، نتیجه درست است و جلسه را ترک کردند. بقیه هم تا اذان صبح بودند و همه جزئیات را روی سیستم ما میدیدند. آنها هم نتیجه را تأیید کردند و از همکاری ما تشکر کردند. از فردای آن روز هم ما همه نامزدها و نمایندگان معترضشان را دعوت کردیم تا در جلسه رسمی شورای نگهبان شرکت کنند و هر خواستهای که دارند را رو در روی اعضا مطرح کنند، ولی هر بار که دعوت میکردیم، میگفتند شما ابتدا نتیجه انتخابات را باطل اعلام کنید تا ما بعد بیاییم حرف بزنیم. مثل اینکه من و شما با هم اختلافی داشته باشیم و به دادگاه برویم، من به دادگاه بگویم شما اول رأیتان را صادر کنید آن وقت در دادگاه حضور پیدا میکنم! اینکه نشد! در مرحله رسیدگی اگر من مدعی هستم باید دلایل و مستنداتم را به مرجع قضایی ارائه کنم تا بررسی کنند.
چند محور کلی در صحبتهای معترضان وجود داشت؛ اینکه چرا چنین مناظراتی برگزار شد؟ چرا تعرفهها کم توزیع شد؟ چرا تبلیغات دولتی شد؟ چرا قبل از انتخابات سهام عدالت پرداخت شد؟ چرا حقوق بازنشستگان قبل از انتخابات زیاد شد؟ اینها چقدر محل استناد هستند؟
ببینید! هر شکایتی باید مستندات قانونی داشته باشد. اگر کسی غیرمستند مطلب و شکایتی را مطرح کند به موجب قانون مستوجب مجازات شناخته میشود و میتواند تحت تعقیب قرار بگیرد.
آقای کدخدایی! مردم در حال حاضر دچار نوعی دوگانگی شدهاند. این دوگانگی گاه بهواسطه موضعگیریهای برخی نهادهای حکومتی نیز ایجاد میشود. مثلاً رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام در صحبتهای خودشان گفتند که من نه میگویم در انتخابات تقلب شده و نه میگویم نشده! از طرفی شورای نگهبانی داریم که میگوید تقلب نشده است. از طرفی مثلاً وقتی آرای آقای محسن رضایی در برخی صندوقها بازشماری میشود، آرای وی کمتر هم میشود ولی به گونهای با منت گذاشتن سر شورای نگهبان رضایی اعلام کرد، من از حق خودم میگذرم و به خاطر فرمایشات رهبری دیگر ادامه نمیدهم(!) اینها باعث ایجاد دوگانگی بويژه در میان مردم تهران شد. فکر میکنید چطور میتوان این دوگانگی را برطرف کرد؟
خود این آقایان بارها در انتخابات شرکت کردهاند و رویه شورای نگهبان را میدانند. من در این انتخابات نامههایی به برخی شخصیتهای بزرگ نظام از جمله رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام نوشتم و از آنان درخواست کردم فرصتی به ما بدهند تا گزارشی از انتخابات تهیه کنیم و شما هم هر مطلب و مستنداتی دارید به ما بدهید تا بررسی کنیم. متأسفانه هیچ پاسخی از سوی ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام به شورای نگهبان نیامد اما برخی از آقایان دیگر دعوت را پذیرفتند. من خدمت برخی از آقایان رفتم و توضیحاتی به ایشان دادم؛ آنها هم مطالب و نکاتی داشتند که فکر میکنم مؤثر بود. مردم هم تردید ندارند. برخی خواص نظری دارند و نظرشان برای خودشان محترم است. من اگر بهعنوان مثال بگویم فلان مصوبه مجمع تشخیص مصلحت نظام صرفاً به دلیل نظر شخصی رئیس این مجمع بوده و نه نظر دیگر اعضا، خب! معلوم است که دارم تردید ایجاد میکنم؛ این به نفع نظام است یا به ضرر نظام؟ به نفع من است که در درون نظام هستم یا به ضرر من؟ من اشارهای به انتخابات مجلس خبرگان دوره چهارم که تردیدهایی در آن وجود داشت بکنم؛ فضای شکلگیری آن مجلس شبیه انتخابات ریاستجمهوری این دوره بود، از سوی رئیس محترم تشخیص مصلحت که نامزد آن دوره هم بودند این نگرانی ابراز شد که کسانی میخواهند آرای ما را به هم بزنند و در آن دست ببرند. ما به ایشان اطمینان دادیم و گفتیم، با نظارت ما هیچکس نمیتواند این کار را انجام دهد. تأکید هم کردیم امكاناتي را فراهم میکنیم تا نظر مساعد و اطمینان شما جلب شود. به عنوان مثال آییننامه آن زمان به کاندیداهای مجلس خبرگان اجازه نمیداد سر صندوقهای رأی نماینده بگذارند، لذا ما به همراه وزارت کشور آییننامهای تنظیم کردیم و این اجازه داده شد تا افرادی از سوی نامزدهای معروف مجلس خبرگان از جمله رئیس مجمع تشخیص معرفی شوند تا سر صندوقها حاضر شوند. بعد از انتخابات هم نظر آقای رفسنجانی این بود که آمار اعضا به صورت روزانه برای ایشان گزارش شود. ما هم به خاطر اینکه ایشان یکی از شخصیتهای مهم نظام هستند به ایشان احترام گذاشتیم و آمار روزانه را برایشان ارسال کردیم. منتها به دلیل نوع جمعبندی متفاوت وزارت کشور از شورای نگهبان، در مراحل میانی شمارش آرا، نتایجی که این 2 نهاد اعلام میکردند متفاوت از هم بود و همین باعث نگرانی رئیس مجمع تشخیص شده بود. یکشنبه با آیتالله جنتی تماس گرفتند و ابراز نگرانی کردند، آقای جنتی گفت، شما مطمئن باشید آماری که ما داریم درست است؛ فقط آمار وزارت کشور هنوز تکمیل نشده، اگر تکمیل شود نتیجهاش با نتیجه ما یکی میشود. در پایان هم که نتیجه اعلام شد، دیدند که آمار شورای نگهبان آمار دقیق و درستی بوده است. من گفتم، حالا نظرتان نسبت به شورای نگهبان چیست و ایشان گفتند، الان دیگر ما به شورای نگهبان ایمان آوردیم! حالا من میخواهم بگویم شورای نگهبان انتخابات دهم ریاستجمهوری همان شورای نگهبان چهارمین دوره انتخابات مجلس خبرگان رهبری است و مدعی است هیچگونه تخلف عمدهای صورت نگرفته و انتخابات دهم ریاستجمهوری جزو سالمترین انتخابات بوده است و حاضر هستیم این موضوع را با اسناد و مدارک هم ثابت کنیم، اگرچه کسانی که مدعی تقلب بودند، باید ادعای خود را ثابت کنند نه ما که داریم به وظیفه خودمان عمل میکنیم، با این حال باز هم اگر هر کدام از شخصیتها تردیدی دارند شورای نگهبان همچنان آماده است تا با آمار، اطلاعات و استنادات دقیق و قانونی درباره بحث انتخابات دهم ریاستجمهوری با آنها به گفتوگو بنشیند، منتها شرطش این است که با یک نگاه غیرجانبدارانه به موضوع نگاه کنیم و برایمان تفاوت نکند که آقای احمدینژاد رئیسجمهور است یا کس دیگری! ما باید خود انتخابات را بررسی کنیم؛ ببینیم آیا در روند انتخابات اشکالی وجود داشته یا نه؟ شورای نگهبان متشکل از 12 نفر است که 6 نفر از آنها را فقها تشکیل میدهند؛ فقهایی که نمیآیند آخرت خودشان را برای ریاستجمهوری یک نفر از بین ببرند. اگر اینها میخواستند به جانبداری از یک نفر، خدای نکرده، حقی را ضایع کنند، در همان زمان تأیید صلاحیتها این کار را میکردند. چطور تأیید صلاحیت دوستان از سوی شورای نگهبان کار درستی بوده اما الان که نتیجه باب میل آنان نیست انتخابات باید ابطال شود؟! ما هم از اعضای محترم شورا خواهش کرده بودیم که جانبداری نکرده و نسبت به کسی اظهار نظر نکنند. حالا هم من نمیخواهم خیلی وارد این مساله شوم اما نسبت به اصل قضیه که نظارت بر انتخابات بود، من در عرایض قبلی خودم عرض کردم که به هر حال 6 نفر از اعضای شورای نگهبان، فقیه و افراد مورد اعتماد هستند و بعید میدانم حاضر شوند آخرت خودشان را برای دنیای یک نفر از بین ببرند و دینشان را بفروشند! مثلا دبیر شورای نگهبان از کسی دفاع نکرد بلکه شاخصها و مسیر مورد قبول نظام را معرفی کرد. دبیر شورای نگهبان آن زمانی که بهعنوان خطیب جمعه سخنرانی میکند، به طور طبیعی، یکسری صحبتهای عمومی درباره قوای سهگانه کشور نیز دارند، این را نباید به حساب دفاع از یک نفر یا طرد فرد دیگری دانست. ایشان گفت، این مسیر مورد قبول ماست و طبعاً هر کسی که در این مسیر حرکت کند، مورد تأیید نظام است. مقام معظم رهبری هم همین پاسخ را به برخی آقایان دادند و فرمودند، آقایان فقها نمیآیند دین و آخرت خودشان را به خاطر حمایت از ریاستجمهوری یک فرد، زائل کنند.
آقای دكتر! فکر میکنید بحث تشکیل کمیسیون ملی برای برگزاری انتخابات که برخی افراد مطرح کردند، چقدر اتفاق نیفتادن مشکلات اینچنینی در کشور ما را تضمین میکند؟
ببینید! ابزار و روشهای انتخاباتی باید بهبود پیدا کنند. من خودم جزو نخستین کسانی بودم که در مصاحبهها و نشستهای خبری طرح جامع انتخابات را مطرح کردم، راهکارهایش را نیز گهگاه هم در دانشگاه و هم در گفتوگو با رسانهها مطرح کردهام اما به هر حال تضمین صددرصدی نمیتواند وجود داشته باشد. به هر حال هر نظام سیاسی دشمنان و دوستانی دارد. ما باید بتوانیم اینها را از هم تفکیک کنیم؛ اینکه دوستان و دشمنان ما چه کسانی هستند و ما چطور میتوانیم در برابر توطئههایی که دشمنان برای ما تدارک میبینند دفاع کنیم. از طرف داخل هم باید تواناییها و کارآمدیمان را بالا ببریم و بهانهگیریهایمان را کنار بگذاریم؛ اینکه حالا چرا من رأی نیاوردم. برگردیم به فرمایشات حضرت امام؛ ایشان فرمودند، من قیام کردم برای اینکه میخواستم اسلام اجرا شود، برای اینکه مردم میخواستند احکام اسلام پیاده شود. امام میفرمودند، مردم اگر هم مرا میخواهند به این دلیل است که اسلام را میخواهند. اکنون ما برای چه میخواهیم در انتخابات رأی بیاوریم؟ آیا ما میخواهیم منافع شخصیمان را تأمین کنیم یا اینکه میخواهیم خدمت کنیم؟ ما باید دقت کنیم که در یک نظام طاغوتی زندگی نمیکنیم، اگر هم مسؤولیتی به دست میآوریم، به خاطر فرصتی است که خداوند در اختیار ما گذاشته تا به مردم خدمت کنیم و باید شاکر آن باشیم، اگر هم نتوانستیم به هر دلیل رأی بیاوریم، باید برویم و در ابعاد دیگر کار کنیم. حالا اینکه یک بحث ساده انتخاباتی تبدیل به یک موج سیاسی و اجتماعی شود چه کسانی را شاد میکند؟ اگر ما خودمان را انقلابی میدانیم، اگر ما خودمان را از مردم میدانیم، اگر معتقد هستیم که خدماتی انجام دادهایم و هنوز هم میتوانیم انجام بدهیم، باید بدانیم گاهی بزرگترین خدمت کنارهگیری و گذشت از حق مسلممان است. ما داریم در خانواده انقلاب با هم صحبت میکنیم، با دشمن صحبت نمیکنیم. فرصتهای ریاستجمهوری 4 ساله است، حالا اگر این دوره نشد، حتماً مصلحت خدا بوده، باید در عرصههای دیگر سعی و تلاش کنيم. ما اگر میگوییم، هدفمان خدایی است پس باید مسیرمان و گفتارمان هم الهی باشد؛ اگرنه مردم شک میکنند. مردم الان حق دارند بپرسند که واقعاً چه تفاوتی میان کاندیداهای مختلف وجود دارد و اصولا آیا با انتخاب هریک از آنها، وضع تغییری میکند؟ وضع یک خانواده بزرگ انقلابی نباید اینقدر مکدر باشد که فضای تنش ایجاد کند. چرا؟ چون مثلاً 4 تا از آرای من ابطال شده یا نظری را که من داشتم مراجع قانونی قبول نکردند، اینجوری نمیشود خدمت کرد. مگر خدمت کردن فقط پست ریاستجمهوری است؟ مگر فقط نمایندگی مجلس است؟ گاهی اوقات یک کارگر ساده، خدمتش بیشتر است. یک کارگر ساده دارد به جامعه خدمت میکند. اگر کسی دانشجوست با درس خواندن دارد کمک میکند. هر کسی که در جای خودش وظیفهاش را به درستی انجام میدهد، دارد بهترین خدمت را میکند. ما نباید خدای ناکرده سر مسائل شخصی جامعه را به سمت کدورت، تنش و اختلاف ببریم و آن را به کل جامعه تسری بدهیم.
فکر میکنید آن بحث کمیسیون ملی انتخابات چقدر قابل تحقق است؟
ببینید! مشخص نکردند که کمیسیون انتخابات چیست؟ یکسری حرفهای پراکنده میزنند. حالا بعضی از آقایان میگویند شما مطالعه نکردهاید. باید بگویم من طرح را دیدهام. ميگويند، کمیسیونی مرکب از برخی مسؤولان از جمله شورای نگهبان تشکیل شود و این کمیسیون انتخابات را برگزار و نتیجه را اعلام کند، حال اگر نتیجه را به شورای نگهبان هم اعلام کند باز شاید خیلی بحثی نداشته باشیم اما مشکل اصلی اینجاست که میگوید اگر شورای نگهبان، نظر کمیسیون را نپذیرفت، کمیسیون میتواند اصرار کند و موضوع را به مجمع تشخیص مصلحت نظام بفرستد! این نقض اصل 99 قانون اساسی و دخالت در بحث نظارت شورای نگهبان است. هیأتهای اجرایی و نظارتی ما هم از بین مردم کوچه و بازار انتخاب میشوند، دولت و حاکمیت یک مدیریت کلان دارد، حالا بیاییم به جای هیأتهای اجرایی، یک کمیسیون بگذاریم؟! برخی آقایان اعتراض کردند و گفتند، شما این طرح را نخواندهاید. من همه پیشنویسهای این طرح را دیدهام، همهاش هم سبک و سیاق یکسانی دارد؛ البته نمیخواهم پیشداوری کنم ولی منتظر میمانیم تا ببینیم مجلس و دولت چه پیشنویسی دارند. البته پیشنهاد من این است که دولت هر چه زودتر قانون جامع انتخابات را به مجلس پیشنهاد بدهد چرا که اگر قرار است ساختار اجرایی تغییر کند بهتر است این بحثها هر چه سریعتر جمع شوند.
پس مخالفت شورای نگهبان در بحث نظارت است؟
شورای نگهبان تا جایی که کمیسیون انتخابات در امر نظارت دخالت نکند، اعتراضی ندارد اما اگر بخواهد در بخش نظارت دخالت کند، قطعاً ما هم اعتراض خواهیم داشت و قطعاً اگر به صورت قانون دربیاید، در شورای نگهبان به تصویب نخواهد رسید.
فکر نمیکنید کمیسیون ملی انتخابات به نوعی زیر سوال بردن فعالیتهای شورای نگهبان و نشاندهنده بیاعتمادی به آن باشد؟
آقایان میگویند، ما در واقع میخواهیم در بخش اجرا یک کمیسیون داشته باشیم تا تحت نظارت دولت نباشد چون هیاتهای اجرایی به نوعی از طریق وزارت کشور تعبیه میشوند و هر 4 سال تغییر میکنند. اینگونه هر 4سال یک بار کمیسیونی مرکب از نمایندگان همه نهادها و قوا تشکیل میشود. به شورای نگهبان هم پیشنهاد داده بودند که ما مخالفت کردیم. در این جهت در واقع میخواهند همه نهادها را درگیر مدیریت اجرایی انتخابات کنند و لذا ملی بودن کمیسیون از این جهت است ولی در بخش نظارت عرض کردم که اگر قرار باشد بخش نظارت همعرض شورای نگهبان تعریف شود، امری خلاف قانون اساسی است و در شورای نگهبان رد میشود.
شورای نگهبان چطور میخواهد هجمههای بیسابقهای را که نسبت به آن صورت گرفت پاسخ دهد؟
به خداوند پناه میبریم. ما دیگر به این هجمهها عادت کردهایم. به هر حال هر کسی که کار سنگینتری برعهده دارد، تبلیغات علیه آن نیز بیشتر میشود. نباید از هجمهها و تبلیغات بترسیم. شورای نگهبان اگر قرار بود با این هجمهها و تبلیغات از میدان بیرون رود، از همان ابتدا دچار مشکل میشد. ما تا آنجا که بتوانیم سعی میکنیم برای مردم توضیحات روشن بدهیم، تجربه هم ثابت کرده مردم نظرات ما را پذیرا هستند. حالا ممکن است چند نفری هم شعارهای مخالف سر دهند اما اینقدر قابل توجه نیست که وقتمان را صرف آن کنیم.
یک سوال خیلی زودهنگام! آیا از همین الان به فکر انتخابات آتی هستید؟ اگر برخی از چهرههای معترض دوباره حضور پیدا کنند چه میکنید؟
ببینید! همیشه وقتی این سوال را از ما میکنند، ما به دلیل اینکه نمیدانیم وضع آینده چه خواهد بود، نمیتوانیم بگوییم در 3 سال آینده چه وضعی پیش خواهد آمد. حتی درباره انتخابات مجلس هم که 2 سال دیگر است، نمیدانیم چه کسانی رد و چه کسانی تأیید صلاحیت میشوند. کار ما از جهت بررسی تعیین صلاحیتها در فاصله زمانیای قرار دارد که ثبتنام صورت میگیرد و اسامی به صورت رسمی از طرف وزارت کشور برای ما ارسال میشود. ما در آن ظرف قانونی باید اظهار نظر بکنیم. بنابراین پاسخ به سوال شما منوط میشود به اینکه ببینیم که آیا اولاً آقایان ثبتنام میکنند؟ وقتی ثبتنام کردند در موقع خاص خودش آن را بررسی میکنیم و با توجه به اسناد و مدارک نظر خودمان را بدون کوچکترین ترس و واهمهای اعلام میکنیم، منتها در زمان خاص خودش و بر اساس مدارک و مستنداتی که آن موقع در اختیار ما قرار میگیرد.