کد خبر: ۱۷۷۹۳
تاریخ انتشار:

پس از فتح خرمشهر به روايت ولايتي

عملا دنيا از اشغالگر حمايت مى كرد و امكان اين جدى بود كه عراق متناوبا به جنگ و صلح بپردازد تا سراسر ايران را اشغال كند، بنابراين تا زمان تصويب اولين قطعنامه‏اى كه دو خواسته اصلى ما يعنى عقب‏نشينى‏به مرزهاى بين‏المللى و تعيين متجاوز را تأمين مى‏كرد ما هيچ بسترى براى آتش‏بس و صلح در اختيار نداشتيم.

دكتر على اكبر ولايتى، وزير خارجه 16 ساله چهار دوره از دولت هاى جمهورى اسلامى (دولت آيه‏اللّه خامنه اى به نخست وزيرى ميرحسين موسوى و دولت آقاى هاشمى رفسنجانى)و مشاور فعلى رهبر انقلاب در امور بين الملل، چندى پيش در مصاحبه اى‏با سايت بازتاب، به تشريح برخى مسائل تاريخى-سياسى ايران، در طول سالهاى پس از انقلاب پرداخت در زير بندى از اين مصاحبه را كه مربوط به مسئله ادامه جنگ، پس از فتح خرمشهر است را مى‏خوانيد:

* آقاى دكتر، يكى از مهم‏ترين ابهامات نظام كه تمركز زيادى نسبت به آن از نظر رسانه‏اى و تبليغاتى‏انجام شده است، مسئله ادامه جنگ پس از فتح خرمشهر است. در اين‏باره تاكنون چند ديدگاه متضاد مطرح شده است؛ اپوزيسيون داخلى جمهورى‏اسلامى كه در آن دوران در نهضت آزادى‏متمركز شده بود، مدعى است كه پس از فتح خرمشهر، پيشنهادهاى مناسبى از سوى كشورهاى‏عربى به ايران براى خاتمه جنگ داده شد و نپذيرفتن آن، يك اشتباه استراتژيك بود و موجب ادامه جنگ به مدت شش سال شد. از سوى ديگر، برخى از چهره‏هاى سياسى اصلاح‏طلبان اظهار مى‏كنند كه امام(ره) با آتش‏بس پس از فتح خرمشهر موافق بود، اما مقامات سياسى و نظامى وقت با آن مخالف بودند و نهايتا امام(ره) نظر مسئولان سياسى و نظامى را پذيرفتند. از سوى ديگر، آقاى هاشمى رفسنجانى كه مو?رترين مقام سياسى وقت به شمار مى‏رفتند، سال گذشته در مصاحبه‏اى اظهار كردند كه ايشان بر ادامه جنگ اصرارى نداشته و فرماندهان نظامى كه تحت تأثير شعارهاى ايدئولوژيك انقلاب بودند، به ادامه جنگ اصرار داشتند و در مقابل فرمانده وقت سپاه پاسداران كه مهم‏ترين مقام نظامى در دوران جنگ به شمار مى‏رفت نيز پاسخ داده است كه بى‏برنامگى و تعلل مقامات سياسى، جنگ را به روزمرگى كشيد. در اين ميان نقش شما به عنوان مسئول ديپلماسى كشور در زمان جنگ بسيار مهم است، قاعدتا اگر پيشنهاد مشخص آتش‏بسى به ايران شده است، از طريق وزارت خارجه دريافت شده و مذاكرات آن نيز از همين طريق انجام شده است، بنابراين، تحليل دلايل ادامه جنگ پس از فتح خرمشهر از نگاه شما مى‏تواند بسيارى از ابهامات را برطرف كند.

*دكتر ولايتى: اگر بخواهيم به اين سو?ل با يك نگاه واقع‏بينانه و توأم با صداقت پاسخ دهيم، بايد گفت كه در نيمه سال 1361، شرايط خوبى در جبهه‏ها حاكم بود، پيروزى‏هاى نظامى ايران كه از شكست حصر آبادان در مهر ماه سال قبل آن شروع شده بود، با فتح خرمشهر در سوم خرداد سال 1361 به اوج رسيد و در مقايسه با قبل كه عراقى‏ها مناطق زيادى را اشغال كرده و از شمال تا جنوب، مناطق گسترده‏اى را به تصرف خود درآورده بودند، تلاش چندماهه ايران براى‏بازپس‏گيرى مناطق اشغال‏شده به دستاوردهاى‏خوبى منجر شده و در مناطق استراتژيكى چون آبادان و خرمشهر به نتيجه رسيده بود. اما هنوز مناطق گسترده‏اى در طول نوار 1200 كيلومترى مرزى وجود داشت كه تحت اشغال عراقى‏ها بود و اين اشغال، حتى تا پايان جنگ و آتش‏بس هم ادامه داشت.
از سوى سازمان ملل متحد، "اولاف پالمه "، نخست‏وزير پيشين سوئد و "يان الياسن " قائم‏مقام وزارت خارجه اين كشور و از سوى كنفرانس اسلامى، كميته‏اى متشكل از "ضياء الحق " رئيس‏جمهور پاكستان، "ضياء الرحمان " رئيس‏جمهور پاكستان، "احمد سكوتوره " رئيس‏جمهور گينه، "داود جاوارا " رئيس‏جمهور گامبيا، "بلند اولسو " نخست‏وزير تركيه و "ياسر عرفات " رئيس سازمان آزادى‏بخش فلسطين به تهران سفر كردند. از سوى جنبش عدم تعهد هم وزراى‏خارجه چند كشور مأمور به رايزنى شده بودند كه شامل وزراى خارجه كوبا و مالبير، وزير خارجه زامبيا، "ناراسيمها رائو " وزير خارجه هند و "فاروق قدومى " وزير خارجه فلسطين به تهران سفر مى‏كردند و طى‏رايزنى‏هاى آنان هم هيچ پيشنهاد مشخصى كه تأمين‏كننده خواسته‏هاى ما مبنى بر عقب‏نشينى به مرزها و دريافت غرامت بود، ارائه نشد.
پس از فتح خرمشهر، جريانى آغاز شد كه شامل ابتكار برخى از كشورها براى پايان جنگ بود. در اين ابتكارها براى اولين بار، مسئله دريافت غرامت و عقب‏نشينى تا مرزها كه خواسته‏هاى اصلى ما بود، مطرح شد. عقب‏نشينى به مرزها و پايان اشغال ايران، براى ما اولويت نخست را داشت. چراكه حتى تا پايان جنگ و پذيرش قطعنامه 598، حدود بيست هزار كيلومتر مربع از خاك ما در اشغال ارتش عراق بود و اگر ما بلافاصله پس از بازپس‏گيرى خرمشهر صلح را مى‏پذيرفتيم، عملا با اين سو?ل مهم روبه‏رو مى‏شديم كه چه تضمينى وجود دارد كه ما بقيه خاك ايران را پس بگيريم. اين سوال وقتى اهميت پيدا مى‏كند كه توجه كنيم پس از پذيرش صلح، عملا نيروهاى نظامى ما كه عمدتا غيرحرفه‏اى و بسيجى بودند، به شهرها بازمى‏گشتند و مشغول زندگى عادى خود مى‏شدند، اما نيروهاى عراق كه نظاميان حرفه‏اى و كلاسيك بودند، در مواضع خود باقى مى‏ماندند.
در جنگ‏هاى دوم ايران و روس در ابتداى تابستان 1826 ميلادى، عباس ميرزا با اتكا به نيروهاى مردمى‏كه به خاطر فتواى علما به جبهه آمده بودند، به نيروهاى روسيه حمله كرد و نيروهاى "پاپكويچ " سردار برجسته روسيه را تا تفليس عقب نشاند اما در پاييز، نيروهاى داوطلب ايرانى به محل‏هاى زندگى خود بازگشتند و پاپكويچ با استفاده از اين فرصت، حمله كرد و تا زنجان و نزديكى قزوين پيش‏روى كرد.
اگر ما پس از فتح خرمشهر، صلح را مى‏پذيرفتيم، با توجه به وضعيت قطعنامه‏هاى سازمان ملل كه طى آنها تنها از آتش‏بس صحبت شده و بر عقب‏نشينى تأكيد نشده بود، عملا هيچ تضمينى حتى صورى براى‏عقب‏نشينى نداشتيم و طبيعتا نيروهاى داوطلب جبهه را ترك مى‏كردند و نظاميان حرفه‏اى ما از نظر تعداد، قابل مقايسه با ارتش عراق كه سه برابر شده بود، نبود و شرايط براى از دست رفتن خاك اشغال شده و حتى تهديد براى ادامه حمله نظامى مجدد عراق به ايران وجود داشت. بنابراين تعيين شرط عقب‏نشينى و دريافت غرامت، مهم‏ترين خواسته‏هاى‏ما براى پذيرش آتش‏بس بود. اولين پيشنهاد مشخص به ما درباره آتش‏بس و دريافت غرامت از طرف حبيب شطى، دبيركل وقت كنفرانس اسلامى داده شد.
شطى به تهران آمد و به ما پيشنهاد كرد كه مى‏تواند با مذاكره با دولت‏هاى ثروتمند عربى حامى عراق در جنگ براى ما غرامت بگيرد. رقم پيشنهادى شطى ده ميليارد دلار بود كه در مقابل ما گفتيم، اصل بحث را قبول داريم، اما اين رقم مورد پذيرش ما نيست و بايد درباره مبلغ آن مذاكره كنيم.
در همين دوره آقاى بندرى، معاون وزير خارجه هند هم مذاكرات مشابهى به عنوان ميانجى براى تعيين غرامت داشت و غرامت مورد مذاكره با وى حدود سى‏تا پنجاه ميليارد دلار بود. اما نه آقاى شطى به ما پاسخ مشخصى داد و نه آقاى بندرى در واقع هيچ مقام مسئولى به ما هيچ پيشنهاد مشخصى نداد و بحث‏ها بيشتر در حد مذاكرات اوليه باقى ماند. خود آقاى‏شطى هم از نظر حقوقى نمى‏توانست هيچ تعهدى به ما بدهد. او گرچه دبيركل سازمان كنفران اسلامى بود، اما نه وزير خارجه بود، نه معاون وزير خارجه. بنابراين نمى‏توانست از طرف دولت‏هاى عربى حتى همان مبلغ ناچيز ده ميليارد دلار را كه يك‏دهم برآورد آقاى‏ابوفرج كارشناس سوماليايى سازمان ملل است، تضمين كند. اين كارشناس خسارت ايران در جنگ را صد ميليارد دلار برآورد كرده بود هرچند جمهورى‏اسلامى معتقد است اين رقم نيز واقعى‏نيست و خسارت ايران در جنگ بالغ بر هزار ميليارد دلار است.
ين شرايط درباره جنگ ما حادتر بود، چراكه عملا دنيا از اشغالگر حمايت مى كرد و امكان اين جدى بود كه عراق متناوبا به جنگ و صلح بپردازد تا سراسر ايران را اشغال كند، بنابراين تا زمان تصويب اولين قطعنامه‏اى كه دو خواسته اصلى ما يعنى عقب‏نشينى‏به مرزهاى بين‏المللى و تعيين متجاوز را تأمين مى‏كرد، يعنى قطعنامه 598 در سال 1366، ما هيچ بسترى براى آتش‏بس و صلح در اختيار نداشتيم.

ويژه نامه فارس در هفته دفاع مقدس -1387

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین