محسن جندقي: صادق زیباکلام هر از گاهی سخنانی بر زبان میراند که موجبات
شادی دیگران را فراهم میآورد و کلا آدم جالبی است. وی یک روز از رای دادن
به جریان انحرافی سخن میگوید و روز دیگر کاندیداها را به تیمهای فوتبال
تشبیه میکند. وی که با سخنان جذاب و مضحک به شهرت رسیده و حتی با گفتن
اینکه رضاخان بیشترین خدمت را به ایران کرد، کسی با وی کاری نداشت، اخیرا
دست به اقدام جالب دیگری زده و در حمایت از مفسدان اقتصادی، نامهای به
رئیس دستگاه قضا نوشته است، البته این بار اقدام زیباکلام فراتر از یک کار
مضحک و جالب بوده و او دست روی نقطه حساسی گذاشته است. وی در این نامه به
آیتالله آملیلاریجانی نوشته: «برادر مهآفرید امیرخسروی به دانشگاه تهران
آمد و ۵۰ صفحه دفاعیات مشارالیه را در اختیار بنده قرار داد.» آنهایی که
زیباکلام را میشناسند، میدانند اعتراف ملاقات وی با برادر مهآفرید چه
معنایی دارد. سوالی که ذهن نگارنده و مخاطبان عام این نامه سرگشاده را
مشغول کرده این است که این ملاقات یک دیدار کاملا عادی بوده است؟! قطعا به
این سوال پاسخ داده نخواهد شد اما نکات بسیار جالب دیگر را میتوانیم در
این نامه انحرافی ببینیم.
1- زیبا کلام در این نامه مینویسد: «اگر ثلث آنچه که متهم در آن ۵۰
صفحه نوشته است حقیقت داشته باشد، در آن صورت معلوم نیست گناه یا گناهان او
دقیقاً کدامین بوده؟ مهآفرید امیرخسروی انسانی بسیار باهوش و بااستعداد
است.» اینکه یک متهم بزرگ بتواند باهوش و بااستعداد باشد چیز عجیبی نیست
بلکه یکی از ابزارهای تخلفات بزرگ هوش زیاد است اما اینکه زیباکلام یکطرفه
به قاضی میرود و در حمایت از متهم ردیف اول اینگونه سینه چاک میکند چیز
عجیبی است. اتهامات مهآفرید امیرخسروی در دادگاه تخلف بزرگ، رشوه،
کلاهبرداری و اخلال در نظام اقتصادی بوده است. مهآفرید امیرخسروی در
دادگاه به 2 اتهام اول اعتراف میکند اما مدعی میشود نمیدانسته این کارها
تخلف است! رشوههای میلیاردی و باز کردن السیهای تقلبی از اقدامات
معمولی مهآفرید بوده است. وی در جلسه دوازدهم دادگاه گفت: من پولی را برای
مصارف خیریه به رئیس شعبه فولاد بانک صادرات دادم، همچنین مبلغی به رئیس
شعبه کیش بانک ملی قرض دادم، 900 میلیون تومان هم به معاون وزیر صنعت دادم
که مجبور بودم چون اگر نمیدادیم سهمیه فولاد ما را کم میکردند!
اصلا اتهامات مهآفرید را مرور کنید، اتهاماتی که هیچ کدام از آنها
تکذیب نشد: الف- افساد فیالارض از طریق شرکت در اخلال در نظام اقتصادی
کشور با تبانی و فساد در شبکه بانکی به شرح پرونده و توسل به روشهای
متقلبانه و اخذ میلیاردها تومان وجوه غیرقانونی با علم به موثر بودن موضوع
در مقابله با نظام و مردم و مشارکت در کلاهبرداری کلان و تحصیل مال نامشروع
جمعا به مبلغ 28 هزار و 554 میلیارد و 400 میلیون ریال یا به زبان عرفی 28
تریلیون و 554 میلیارد و 400 میلیون ریال با تشکیل و رهبری یک شبکه
سازمانیافته برای ارتکاب جرائمی نظیر ارتشاء، اختلاس، کلاهبرداری، جعل و
استفاده از سند مجعول. ب- شرکت در پولشویی با 36 فقره گشایش اعتبار اسنادی
صادره از بانک صادرات شعبه گروه ملی اهواز در مجموع به مبلغ حداقل 28 هزار و
554 میلیارد و 400 میلیون ریال و مصرف آن در جهت تاسیس بانک آریا، خرید یا
تاسیس شرکتهای جدید، تسویه بدهی شرکتهای دیگر گروه و خروج بخشی از
سرمایه به خارج از کشور و نیز مصرف بخشی از وجوه در جهت پرداخت رشوه و
تطمیع برخی مدیران بخشهای دولتی و خصوصی. ج- 30 فقره رشوه. د- استفاده از
اسناد مجعول متعدد مرتبط با گشایش ارتباطات اسنادی تنزیل شده به شرکت آهن و
فولاد لوشان، فولادفام اسپادانا و الیت آزاد انزلی و اسناد بانکی شرکتهای
یادشده.
2- امیرخسروی در دادگاه سخنان جالب دیگری زده است: «تا سال 87 يك ريال
هم به سيستم بانكي پرداخت نكرده بودم اما براي رفع سوءاثر مجبور شدم مبلغي
را پرداخت كنم زيرا اگر مبلغي را پرداخت نميكرديم رفع سوءاثري صورت
نميگرفت. در اينجا تقصير من چيست؟ آنقدر ما را ميبردند و ميآوردند تا از
ما پول بگيرند و من اين موضوع را هيچگاه انكار نكردهام. من 3 میلیون دلار
به خاوری (مدیر عامل فراری بانک ملی) پرداخت کرده بودم. مسؤول همه
اتفاقاتی که در مجموعه من افتاده است، هستم. یکی از کارمندان من برای فولاد
خوزستان تنزیل میکرد، فولاد خوزستان متعلق به دولت است و چون نمیتوانست
در کیش دفتر داشته باشد گروه ملی در فولاد گشایش میکرد، کارهای تنزیل
فولاد در بانکهای ملی و سپه کیش انجام میشد و تقاضای همه تنزیلها که
توسط فروشندهها صورت گرفته، موجود است. همه رشوهها به خاطر این بود که
معاونان وزیر صنایع سالم نبودند و برای انجام کار طلب پول میکردند. فشار
اداره مالیات، اداره دارایی، شهرداریها و حقوق حدود ۱۶ هزار پرسنل ما را
بعضا مجبور به پرداخت رشوه میکرد.» خیلی طبیعی است که متهمان در زمان
دادگاه هیچگاه اتهامات خود را قبول نکنند اما مهآفرید به بسیاری از
اتهامات اعتراف کرده و به آن افتخار هم میکرد!
زیباکلام در نامه خود مینویسد: «به هنگام دستگیری [مهآفريد
اميرخسروي] در سال ۹۰، قریب به ۱۸ هزار پرسنل حقوقبگیر داشته است.
فعالیتهای وی در بخشهایی همچون کشاورزی، ساختمان، کشیدن راهآهن، تولید
مواد غذایی و فولاد بوده است. رقم ۳۰۰۰ میلیارد تومان متاسفانه در افواه به
غلط از آن به عنوان اختلاس به متهم این پرونده نسبت داده شده، از همان
ابتدا هم درست نبود و بدهیهای گروه امیرمنصور خسروی حدود 1800 میلیارد
تومان بیشتر نبوده در حالی که حجم داراییهای آن چندین برابر این مقدار
میشود. بر اساس کدام منطق ممکن است قصد «اخلال و افساد اقتصادی» داشته
باشد؟» باید از زیباکلام پرسید آیا صرف اینکه مهآفرید 18 هزار نفر را سر
کار برده باید تخلفاتش نادیده گرفته شود؟ گویا اصلا زیباکلام در باغ نیست
چون این متهم رشوه گرفته و کاغذ سفید را میلیاردها تومان تنزیل و در سیستم
بانکی اختلال کرده است. آقا صادق قصد دارد در این نامه نه با زیرکی بلکه با
رندی صورت مساله را پاک کند و مهآفرید را تنها «بدهکار بانکی» معرفی کند.
آقای زیباکلام! تنزیل السی چند هزار میلیاردی بدون پشتوانه یعنی تخلف،
یعنی کلاهبرداری، یعنی هزاران نفر در صف وام چند میلیون تومانی با 3ضامن،
یعنی بدبخت شدن ملتی که در تحریم بسر میبرد، یعنی بیاعتمادی سرمایهگذار،
یعنی بیاعتمادی مردم به نظام اقتصادی، یعنی به خطر افتادن امنیت اقتصادی،
یعنی پر شدن جیب بعضیها و خالی شدن جیب خیلیها، یعنی کاهش ارزش پول ملی
و یعنی بیاعتمادی افکار عمومی به مسؤولان. آقای زیباکلام! پرداخت رشوه به
مسؤولان و مدیران بانکها میدانید چه بلایی سر اقتصاد میآورد؟
میدانید آن شرکتی که سهمیه فولاد میخواست اما بهوسيله رشوه مهآفرید
به معاون وزیر و اختصاص سهمیه به امیرخسرویها چه جفایی به کارگران دیگر
شرکتها كرد؟ میدانید این رشوهها چقدر صدور مجوزهای شرکتهای دیگر را از
کار انداخت؟ میدانید این رشوهها موجب شد مسؤولان مفسد با شرکتهایی که
رشوه پرداخت نمیکردند مانند یک بچه یتیم رفتار کنند و هر طور که میخواهند
به آنها ظلم کنند؟ آقای زیباکلام! میدانید چند ماه پس از این فساد عظیم
چه بلایی بر سر اقتصاد ما که در برهه حساسی قرار داشت، آمد؟ میدانید ظرف
مدت چند ماه پول ملی ما به بیارزشترین پول جهان تبدیل شد و نرخ ارز به
صورت بیسابقهای افزایش یافت و به دنبال آن همه چیز گران و تورم چند برابر
شد و به علت ندانمکاریهای برخی مدیران این وضع ادامه پیدا کرد و شاهد
این وضع هستیم؟
3- زیباکلام در بخش دیگری از نامه خود مینویسد: «با کدام استدلال و
منطق کسی که موجب اشتغال ۱۸ هزار نفر شده را میتوان متهم به «اخلال در
نظام اقتصادی کشور» کرده و به این اتهام وی را محکوم به اعدام کرد؟» در
جلسه دادگاه سیزدهم قاضی سراج درباره کارآفرینی مهآفرید توضیحات جالبی
ارائه کرده است. وی گفته مهآفرید نهتنها کارآفرینی نکرده بلکه بعد از
خرید شرکتهای دولتی مبادرت به اخراج کارگران بدبخت و بیچاره میکرده است.
به عبارت بهتر مهآفرید اشتغالزدایی هم کرده است چه برسد به اشتغالزایی.
فرض میکنیم سخن آقای زیباکلام درباره اشتغالزایی هم درست باشد. مگر کسی که
اشتغالزایی میکند و مثلا موجب بدبختی یک ملت میشود را نباید محاکمه کرد؟
مگر کسی که اشتغالزایی میکند و مثلا یک نفر را میکشد نباید اعدام کرد؟
این چه استدلالی است که استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران درباره فساد
بانکی دارد؟ با کدام استدلال و منطق از کسی که رشوه داده و تنزیل کرده
حمایت میکنید و چگونه ثابت میکنید که وی «اخلال در نظام اقتصادی کشور» را
مرتکب نشده است؟
4- زیباکلام خوف هم دارد: «بنده خوف آن را دارم که در جریان دادرسی و
صدور حکم اعدام برای مهآفرید امیرخسروی، بیش از آنچه که کشف حقیقت و اجرای
عدالت مدنظر رسیدگیکنندگان به این پرونده مطرح بوده باشد، متاسفانه
ارضای افکار عمومی مطرح بوده است که اصطلاحا محاکمه متاثر از افکار عمومی
نامیده میشود. به عنوان مثال، اعدام زورگیرها که اخیراً صورت گرفت،
محکومیت شهرام جزایری و قبلتر از آن اعدام فاضل خداداد، معالاسف مصداق
بارز چنین محاکماتی بودهاند». گویا زیباکلام به غیر از علوم سیاسی، حقوق
هم خوانده و میتواند بسیاری از پروندههای قدیمی را از قبر درآورده و برای
آنها حکم بدهد. آقای زیبا کلام! آیا شما میگویید حکم شهرام جزایری، اراذل
و فاضل خداداد اشتباه بوده؟ اصلا مگر نمیگویید مهآفرید مشکلی نداشته است
پس با این استدلال و منطق 3 نفر اعدامی دیگر که با مهآفرید همکاری
میکردهاند هم جرمی مرتکب نشدهاند، پس چرا برای حمایت از آنها نامه
نمینویسید؟! آیا پاکتها و پروندههایی که توسط برادر مهآفرید در اختیار
شما قرار داده شده فقط درباره مهآفرید بوده است و درباره سایرین با شما
مذاکرهای نشده است؟!
5- نه نگارنده و نه هیچ کدام از مسوولان روزنامه «وطنامروز» قاضی
نبوده و نیستیم و هیچ کدام از ما دوست نداشت چنین تخلفی صورت میگرفت و کسی
هم اعدام میشد. به همین علت اصلا نمیتوانیم خود را در جایگاه قاضی قرار
بدهیم و حکمی صادر کنیم اما آقای زیبا کلام گویا غیر از قضاوت میتواند
درباره صلاحیت دادگاه هم نظر بدهد. وی در پایان نامه خود به رئیس قوه
قضائیه نوشته: «حضرت آیتالله! به عنوان یک دوستدار صدیق نظام، استدعای
عاجزانه از محضر بزرگوارتان دارم که دستور اعاده دادرسی این پرونده را صادر
بفرمایند. قضات شریف، پاکدامن و مستقل که خیلی در قید و بند ملاحظات سیاسی
نیستند، خوشبختانه در قوهقضائیهمان کم نمیباشند. اعاده دادرسی به دور
از جار و جنجالها و حب و بغضهای سیاسی که لازمه دادرسی منصفانه میباشد،
میتواند کمک به کشف حقیقت نموده و جلوی اعدام افرادی که به جز اتهام کلی و
مبهم «اخلال در نظام اقتصادی کشور»، واقعا معلوم نیست که گناهشان چیست را
بگیرد». آقای دکتر، تلویحا حکم قاضی سراج، مسوول رسیدگی به پرونده تخلف
بزرگ بانکی را سیاسی میخواند و وی را صالح به قضاوت این پرونده نمیداند.
ما از همین جا پیشبینی میکنیم پس از برگزاری دادگاه مهدی هاشمی و صدور
حکم وی، زیباکلام بازهم نامهای دیگر مینویسد چراکه وی مدافع بیچون و
چرای رفسنجانیها در روزنامههای اصلاحطلب است و قطعا حکم مهدی هاشمی را
سیاسی خواهد خواند چراکه قاضی تخلف بزرگ بانکی، قاضی دادگاه پسر
هاشمیرفسنجانی هم هست و از همین الان آقا صادق شمشیر را برای قوهقضائیه
از رو بسته است. آقای زیبا کلام! لطفا میتوانید احکام متهمان فساد بزرگ
بانکی از نگاه خودتان را بفرمایید تا ما هم کمی از علوم قضایی آگاه شویم؟
همو كه برخي مسئولين ، اعم از مسئوليني از قوه مجريه و مقننه ، حتي بعضي كه در كسوت روحاني هم تشريف داشتند ( مانند شيخ اصلاحات ... !! ) را آلوده رشوه كرده بود و از اين رهگذر ، ميلياردها تومان پول نامشروع به جيب زده بود ، آري همين شهرام جزايري مفسد .... هم ادعا ميكرد داراي هوش ....... شَم ....... و استعداد شگرف در تجارت است و در زمينه كارهاي اقتصادي يك نابغه تمام عيار است !!!
حالا آقاي زيبا كلام كه برخلاف اسم فاميليش ، چندان هم كلام زيبائي ندارد نيز بر اساس نامه برادر امير خسروي مدعي شده است كه ، مه آفريد امير خسروي مفسد نيست ، بلكه آدم با هوش و نابغه اي است كه محاكمه و مجازات او ، علاوه بر آنكه اركان كائنات را به هم ميريزد ، بلكه چشمه هاي هوش و ذكاوت و شَم اقتصادي و خدمات به مملكت را هم يكسره خشك و نابود ميكند ...!!
بي شرمي ..... بلاهت ...... نميدانم ، خلاصه هر چه كه هست ، قطعأ كلام زيبائي نيست ...!!
کار زیبا کلام ، دل دشمن شاد کردن است
او بهر آن آورده اند