کد خبر: ۱۱۲۹۲۷
تاریخ انتشار:
نگاهی به چالش‌های هویتی اتحادیه‌ی اروپا؛

اروپا ملیت واحد می‌شود؟

سؤال این است که آیا احساس هویت و ملیت یک فرد مجاری یا لهستانی با یک فرد فرانسوی یکسان است؟ و یا اینکه تا چه میزان کشورهای عضو اتحادیه حاضرند از هویت و ملیت خود به نفع هویت و ملیت بزرگ‌تر ذیل اتحادیه‌ی اروپا دست بردارند؟
برهان/ عبدالله رستمی؛ قرار گرفتن شهروندان و دولت­های اروپایی با ملیت و به تبع آن، هویت جداگانه، زیر پرچم واحد اتحادیه‌ی اروپا باعث شده است این اتحادیه در تعریف هویت واحد اروپایی خود دچار مشکل و مواجه با تنگناهای هویتی شود. گسترش اتحادیه‌ی اروپا به شرق، با ورود 12 کشور جدید، این مشکلات را عمیق­تر کرده است. پیوستن کشورهایی که سال­ها تحت لوای حکومت سوسیالیستی، ساختار سیاسی و اجتماعی و فرهنگی خود را سامان داده­اند به کشورهای اروپای غربی، که ساختاری متفاوت و لیبرال داشته­اند، تفاوت­های هویتی را آشکار می­کنند. این تنگناهای هویتی برای اتحادیه‌ی اروپا چالش­هایی ایجاد نموده که باعث شده است بازیگری آن در نظام جهانی تحت تأثیر قرار گیرد.
 
1. چالش­های هویتی اتحادیه‌ی اروپا
 
گفتمان ملی­گرایی و سیاست هویتی بر اساس برجسته نمودن مسائل قومی، نژادی و فرهنگی اکنون از مهم‌ترین چالش­های پیش روی اتحادیه‌ی اروپایی است که سخت به دنبال یکسان‌سازی هویتی در بستر ارزش­ها و فرهنگ اروپایی است. نباید هویت اروپایی واحدی که اتحادیه‌ی اروپا سخت به دنبال آن است را از هویت فردی اروپاییان جدا دانست. این هویت فردی است که قوام‌بخش هویت در سطوح بالاتر است. گسترش به شرق اتحادیه‌ی اروپا بر این چالش­های هویتی دامن زده و مشکلات اتحادیه‌ی اروپا در این حوزه را بیشتر نموده است.
 
در کل تحکیم هویت اروپایی کشورهای عضو اتحادیه‌ی اروپا با چالش­های عدیده­ای مواجه است که در ذیل به بررسی موارد مهم این چالش­ها می­پردازیم:
 
1.1. گسترش به شرق
 
با تشکیل جامعه‌ی اروپایی، به دلیل تأکید اعضا بر ابعاد اقتصادی، مباحث دیگری از جمله هویت واحد اروپایی چندان دارای اهمیت نبود. با گسترش فیزیکی سریع اتحادیه‌ی اروپا از 12 به 27 عضو، در کمتر از 13 سال، چالش­ها و بحران­های مختلف سر برآوردند. اعضای اتحادیه‌ی اروپا، که در ابتدا سرمست از این گسترش بودند، گام­های عملی همچون شهروند اروپایی و برداشتن ویزا در محدوده‌ی شنگن، پول واحد، قانون اساسی واحد، سیاست خارجی مشترک و غیره به سوی همگرایی برداشتند، اما پس از آن بود که چالشی چون هویت بسیار اهمیت یافت. بنابراین همگان اذعان کردند که بُعدی از چالش­های هویتی در اروپا مربوط به ورود کشور­های شرق اروپا به اتحادیه است. این 12 کشور، که پس از سال 2004 به اتحادیه پیوسته­اند، عمدتاً شرقی و کم‌تجربه در دمکراسی هستند. فرهنگ متفاوت و چالش­های ناشی از ملی­گرایی بخش دیگری از چالش­های اتحادیه‌ی اروپا در پذیرش این کشورها بوده است.
 
اگرچه در عصر جهانی شدن و گسترش ارتباطات، ملیت تا حدودی معنا و مفهوم اصلی و ابتدایی خود را از دست داده است، اما با این وجود، اصلی مهم در تفکیک و حس تعلق میان انسان­ها به حساب می­آید. یکی از چالش­هایی که اتحادیه‌ی اروپا با آن درگیر است هویت و ملیت واحد می‌باشد. پیوستن کشورهای شرق اروپا به این اتحادیه به این چالش دامن زده است. سؤال این است که آیا احساس هویت و ملیت یک فرد مجاری یا لهستانی با یک فرد فرانسوی یکسان است؟ و یا اینکه تا چه میزان کشورهای عضو اتحادیه حاضرند از هویت و ملیت خود به نفع هویت و ملیت بزرگ‌تر ذیل اتحادیه‌ی اروپا دست بردارند؟
 
 هویت از مفاهیم مدرن محسوب می‌شود که طی سالیان تعاریف متعددی از آن ارائه شده است. رابطه‌ی هویت با ملت‌سازی مهم است. با شکل‌گیری این مفاهیم مدرن، دست کم هویت ملی هر یک از کشورهای اروپایی قریب به 500 سال تکامل یافته است. تغییر این هویت ملی طی چند سال یا چند دهه بسیار آرمانی است. هویت ملی و ملت‌سازی برای تشکیل یک جامعه بسیار حیاتی است، اما این موضوع در خصوص اتحادیه‌ی اروپا چه مناسبتی می‌تواند داشته باشد؟
 
واقعیت این است که کشورهای عضو اتحادیه‌ی اروپا و به ویژه اعضای جدیدالورود بر روی یک تعریف بیناذهنی مشترک با برجسته‌سازی ارزش­ها و هنجارهای مشترک کار ننموده­اند و این موضوع امروز خلأ چالشی جدی‌ای را پیش روی اتحادیه‌ی اروپا گذارده است.
 
بخش مهمی از چالش­های هویتی اتحادیه‌ی اروپا مردم کشورهایی مثل مجارستان است. مجاری­ها به شدت بر هویت ملی خود پافشاری می­کنند. نژادپرستی و بیگانه­ستیزی بخشی از واقعیت­های جامعه‌ی مجارستان است که با هویت اروپایی واحد چندان احساس همبستگی ندارند. ناسیونالیسم و هویت ملی یک نیروی سیاسی قوی و روانی در جامعه‌ی مجارستان است و بدین ترتیب، یک خط ادراکی متفاوت میان فرهنگ و برداشت مجاری­ها با بیگانگان شکل گرفته است.
 
با توجه به چالش­های هویتی که در خصوص گسترش اتحادیه‌ی اروپا به شرق بیان شد، سؤال مهم این است که آیا اتحادیه‌ی اروپا ظرفیت و پتانسیل پذیرش کشورهای متقاضی عضویت، از جمله کرواسی، ایسلند، مقدونیه، مونته­نگرو و ترکیه را دارد؟
 
کشورهای این منطقه (بالکان) همواره درگیری­های فرقه­ای و فرهنگی را به نمایش گذاشته­اند. امروز این درگیری­ها همچنان میان بوسنی­ و کوزوو که هر دو بخشی از یوگسلاوی سابق هستند وجود دارد. این درگیری­ها نگرانی سران اتحادیه‌ی اروپا را در پی داشته است. همچنین بر این اساس، مخالفان عضو شدن این دسته از کشورها استدلال می­کنند که کشورهای منطقه‌ی بالکان عمدتاً دارای اقتصاد ضعیف و غیررقابتی هستند و از لحاظ سیاسی نیز کشورهای ضعیفی هستند که الحاقشان چالش­های بیشتری را به اتحادیه‌ی اروپا تحمیل می­کند. کشور ترکیه نیز، که در میان این کشورها دارای دولت و اقتصادی قوی است، از لحاظ هویتی، سکولاریسم و مذهب همسو با کلوپ مسیحی اتحادیه‌ی اروپا نیست.
 
1.2. هویت ملی
 
هویت از مفاهیم مدرن محسوب می­شود که طی سالیان گذشته، تعاریف متعددی از آن ارائه شده است. رابطه‌ی هویت با ملت‌سازی مهم است. بنابراین دولت مشترک، زبان مشترک و فرهنگ مشترک بخش اجتناب‌ناپذیر یک هویت ملی است. با شکل‌گیری این مفاهیم مدرن، دست کم هویت ملی هر یک از کشورهای اروپایی قریب به 500 سال تکامل یافته است. تغییر این هویت ملی طی چند سال یا چند دهه بسیار آرمانی است. هویت ملی و ملت‌سازی برای تشکیل یک جامعه بسیار حیاتی است، اما این موضوع در خصوص اتحادیه‌ی اروپا چه مناسبتی می‌تواند داشته باشد؟
 
در پاسخ باید گفت که اعضای اتحادیه‌ی اروپا به خوبی می­دانند که اروپا، طی قرن نوزدهم و بیستم، بیشترین صدمات را از ناسیونالیسم دید و تهاجم یک هویت ملی به یک ملت و هویت دیگر نتیجه‌ی این ملی‌گرایی بوده است. اما اتحادیه‌ی اروپا تا چه میزان توانسته است از هویت ملی بکاهد و به هویت اروپایی واحد بیفزاید؟ به نظر در نگاه بسیاری از دولتمردان اتحادیه، این هویت واحد اروپایی در حال شکل­گیری است، اما در سطوح پایین­تر شهروندی مشاهده می­شود که تمایل به هویت ملی نسبت به هویت اروپایی ارجح است.
 
در یک‌پارچه‌سازی مستمر در اتحادیه‌ی اروپا، حاکمیت ملی اعضا با یکدیگر مخلوط شده است و قدرت حاکمیت دولت­ها به سمت بروکسل حرکت کرده است و یک هویت اروپایی در ارتباط مستقیم با هویت ملی کشورهای عضو اتحادیه‌ی اروپا درآمده است. اما از نظر بسیاری از نظریه­پردازان، صحبت کردن از هویت منحصر به فرد اروپایی بی‌فایده است. آمارها نشان می­دهد در تمامی 27 عضو اتحادیه‌ی اروپا درصد غرور و هویت ملی بالاتر از غرور اروپایی است. در حالی که احساس غرور ملی در قبرس 98 درصد و در آلمان 70 درصد است، احساس غرور و افتخار اروپایی از 80 درصد در اسلواکی به 33 درصد در انگلستان متفاوت است. به طور متوسط در اتحادیه‌ی اروپا، غرور ملی به 86 درصد می­رسد، در حالی که افتخار اروپایی تنها به 59 درصد می­رسد.]1[ این آمارها نشان می­دهد که تنگناهای هویتی اتحادیه‌ی اروپا موضوع مهمی است که در ارتباط مستقیم با هویت ملی است؛ هویتی که طی قرن­ها شکل گرفته و تغییر آن نیز نیازمند زمانی طولانی است.
 
1.3. شکاف­های هویتی اعضای قدیم و جدید
 
کشورهای ضعیف به لحاظ اقتصادی و متزلزل و کمتر دمکراتیک به لحاظ سیاسی، در شرق اروپا، با امید رقم خوردن آینده­ای روشن­تر به اتحادیه‌ی اروپا پیوسته‌اند؛ اما از همان اول شکاف میان اعضای قدیمی­تر، با ساختار اقتصادی قوی و ساختار سیاسی دمکراتیک، با اعضای جدید ملموس بوده است. کشورهای شرق اروپا، که سال‌ها با ایدئولوژی رقیب زیسته­اند و بالقوه دشمن کشورهای غرب اروپا بوده­اند، با گذشت مدتی کم از فروپاشی شوروی، به اتحادیه­ای پیوسته‌اند که ایدئولوژی لیبرال‌ـ‌دمکراسی چراغ راهنمایش است. این موضوع به خودی خود شکاف میان کشورهای جدید و کشورهای قدیم را نشان می­دهد.
 
1.4. مهاجرت و شکل­گیری معضل چندفرهنگی در اروپا
 
بعد از جنگ جهانی دوم، هویت ملی کشورهای اروپایی در معرض تهدید بیشتری از جانب مهاجرین از قاره‌های مختلف و به ویژه آفریقا و آسیا قرار گرفت. بعدها همین چالش به اتحادیه‌ی اروپا انتقال یافت. نتیجه‌ی ابتدایی مهاجرت، شکل­گیری فرهنگ­های مختلف در اروپا بود. مهاجرت معضلات دیگری را نیز برای اروپا رقم زده است، اما چندفرهنگی شدن جامعه یکی از مهم‌ترین معضلات آن‌هاست. اتحادیه‌ی اروپا به موج­های مهاجرت، قاچاق انسان و قاچاق مواد مخدر از شمال آفریقا به عنوان منبع تهدید می­نگرد. از بخش شمال آفریقا سالانه 500 هزار نفر به اروپا مهاجرت می­کنند.
 
آمارها نشان می‌دهد در تمامی 27 عضو اتحادیه‌ی اروپا درصد غرور و هویت ملی بالاتر از غرور اروپایی است. در حالی که احساس غرور ملی در قبرس 98 درصد و در آلمان 70 درصد است، احساس غرور و افتخار اروپایی از 80 درصد در اسلواکی به 33 درصد در انگلستان متفاوت است. به طور متوسط در اتحادیه‌ی اروپا، غرور ملی به 86 درصد می‌رسد، در حالی که افتخار اروپایی تنها به 59 درصد می‌رسد.
 
علاوه بر مهاجرت، که فرهنگ اروپایی را در معرض خطر و تهدید قرار داده­اند، برخورد­های فرهنگی میان اعضا تهدیدی دیگری از این دست است. برای نمونه، فرانسه با وجود ادعاها و تبلیغاتی که در خصوص همگرایی در سطح اروپا انجام می­دهد، اما همچنان متعصبانه از قوم، نژاد، فرهنگ و به ویژه زبان فرانسوی حرف می­زند. فرانسوی­ها به طور علنی خشم زیادی نسبت به تسلط زبان انگلیسی (در رادیو، خبرگزاری­ها، موسیقی­ها و غیره) بر اروپا ابراز می­نمایند. این مسائل اگر حل نشود، چارچوب کلی اتحادیه‌ی اروپا را در زمینه‌ی هویت و فرهنگ یکسان با تردیدهایی مواجه خواهد ساخت.
 
1.5. رشد اسلام و چالش­های مسیحیت
 
گسترش دین اسلام در میان کشورهای اروپایی نیز توانسته است به نوبه‌ی خود بر مسائل هویتی اروپا تأثیر بگذارد. این رشد بر احساس ترس رهبران اروپا افزوده است. نرخ زاد و ولد مسلمانان در اروپا 3 برابر بیشتر از اروپاییان است. با ادامه‌ی روند کنونی، جمعیت مسلمانان اروپا از 15 میلیون نفر کنونی، تا سال 2015، دو برابر می­شود، در حالی که جمعیت اروپاییان 5/3 درصد کمتر می­شود.
فوکویاما به صراحت می­گوید که «مسلمانان هویت اروپاییان را تهدید می­کنند. او از اروپاییان می­خواهد با قوت بیشتری از هویت فرهنگی یگانه‌ی خود دفاع کنند و تسلیم مسلمانان مهاجری نشوند که جذب فرهنگ میزبان نمی­شوند.»2
 
هویت مسلمانان در درون اتحادیه‌ی اروپا بسیار جدی پنداشته می­شود. این روند بعد از 11 سپتامبر با حساسیت بیشتری دنبال شده است. جمعیت مسلمانان اروپا و ترویج عقایدشان، بسیاری از بنیان­های مادی‌گرایی خاص دنیای غرب را به چالش کشیده است و به نگرانی سران اروپایی دامن زده است. این نگرانی زمانی تشدید می­شود که آمارها نشان دهند جمعیت مسلمانان در اروپا رو به افزایش است. مشکل این است که اروپاییان باید بسیار سعی کنند که روحیات و ارزش­های جامعه‌ی مسلمانان را با معیارها و ارزش­های سکولار خود همسو و هماهنگ سازند.
 
2. تنگناهای هویتی و آینده‌ی اتحادیه‌ی اروپا
 
اتحادیه‌ی اروپا متشکل از فرهنگ­های مختلف اروپایی است و هر یک از کشورها مرزهای خود را در این زمینه مشخص کرده­اند. در این میان، زبان یک متمایزکننده‌ی بسیار قوی است که در سراسر اروپا وجود دارد. این موضوع به میزانی جدی است که حتی در کشورهایی مانند بلژیک، که از چند زبان استفاده می‌کنند، مرزهای استفاده‌ی زبانی مشخص است و هر یک از مناطق خود را متعلق به فرهنگ خاصی می‌دانند. این موارد در قلب اروپا به خوبی بیانگر شکاف­هایی است که میان غرب و شرق اروپا می­تواند وجود داشته باشد.
 
بسیاری از مردم در اتحادیه‌ی اروپا از سیاست­های بروکسل رضایت ندارند و به آن با احساسی تجویزی و ناعادلانه می­نگرند. از طرفی باید توجه داشت که اعمال سیاست­های مشترک و یکسان از سوی سران اتحادیه‌ی اروپا به منزله‌ی یک صدای مشترک اروپایی نیست، بلکه حقیقت انکارناپذیر، مسائل تاریخی و نفرت­های عمیق پنهانی است که میان ملت­های مختلف اروپا وجود دارد.
 
دولتمردان اروپایی، برای پوشش این موارد اختلافی، بر وجوه مشترک فرهنگی تأکید می­کنند. اصلی­ترین مورد در این زمینه کلیسا و مذهب مسیحی است؛ اما بسیاری از دین‌داران و غیردین‌داران در یک نقطه اشتراک دارند که دین نمی­تواند عامل وحدت‌بخش فرهنگ­های مختلف در اروپا باشد. این در حالی است که هم‌اکنون نیز اتحادیه‌ی اروپا با چالش­های مهاجرت فرهنگی روبه‌روست. طبق آمار، با توجه به رشد منفی جمعیت در کشورهای اروپایی، این روند در سال 2030 تشدید می­گردد.
 
نتیجه‌گیری
 
چالش‌هایی که در اتحادیه‌ی اروپا وجود دارد، از جمله چالش هویتی که در اینجا مورد بحث قرار گرفت، موانعی هستند که اتحادیه‌ی اروپا را در حد یک اتحادیه با کارکرد صرف اقتصادی نگه می‌دارد و مانع از همگرایی‌های بیشتر در سایر حوزه‌ها می‌گردد، زیرا همگرایی‌های بیشتر نیازمند از بین رفتن تعصبات در حاکمیت و هویت ملی است. تغییر ترکیب جمعیتی و حتی مذهبی اروپا در سال‌های آتی مسئله‌ای است که می‌تواند هویت اروپایی را با مشکلی جدی مواجه سازد.
 
پی‌نوشت‌ها:
 
1) PetitHomme, Mathieu, (2008), "Is there a European Identity? National Attitudes and Social Identification toward the European Union”, Journal of Identity and Migration Studies, Vol. 2, No. 1, pp. 28 & 29.
 
2) اصغر جعفری ولدانی، چالش­ها و منازعات در خاورمیانه، تهران، پژوهشکده‌ی مطالعات راهبردی، 1388، ص 110.
 
*عبدالله رستمی؛ کارشناس مسائل بین‌الملل

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین