بولتن نيوز: صنعت نفت به وضوح کلیدیترین و بزرگترین صنعت یا حوزه اقتصادی ایران است و با وجود اینکه گفته میشود نفت ایران ملی شده است، اما دامنه این ملی شدن به صنعت نفت کشور نرسیده است.
به عبارت دقیقتر، ایرانیان، با ابزار، لیسانس و تکنولوژیهای خارجی نفت و گاز را استخراج میکنند، آن را پالایش کرده یا به محصولات پتروشیمی تبدیل میکنند و پس از آن یا مواد خام را صادر کرده و یا بخشی از آن را داخل کشور مصرف میکنند.
سپس با درآمد ناشی از این صادرات دوباره دانش فنی و تکنولوژی را از همان کشورها خریداری میکنند. در این چرخه اقتصاد صنعتی کشورهای طرف معامله با ایران رشد میکند، دانش فنی آنها به روز میشود و در این دور باطل نیاز ما به آنها در تامین تجهیزات اساسی باقی میماند.
با این وجود و حتی در شرایط تحریم که بهترین فضا برای توجه به داخلی سازی تجهیزات پیچیده صنعت نفت را فراهم کرده است، و با وجود اینکه امسال از سوی مقام معظم رهبری با تیزبینی سال تولید ملی و حمایت از کار و سرمایه ایرانی نام گذاری شده است، به نظر نمیرسد در صنعت نفت ساختارهای معیوبی که باید برای حداکثرسازی استفاده از توان داخلی اصلاح شوند تغییر چندانی کرده باشند.
در عین حال ساختارهای مورد نیاز و برنامههای جامعی که باید برای پشتیبانی از اسخت داخل صنعت نفت طراحی شوند نیز چندان مورد توجه قرار نمیگیرند.
بر این اساس خبرگزاری فارس قصد دارد در سلسله گزارشها و مصاحبههایی الزامات و چالشهای مربوط به داخلی سازی صنعت نفت را بر اساس نظرات کارشناسانی که مدتها به شکل اختصاصی روی این موارد مطالعه کردهاند، منتشر کند تا به ایجاد همگرایی و وحدت نظر مسئولان در این زمینه کمک کرده و زمینه را برای اجرایی شدن تغییرات عمده مورد نیاز در این صنعت فراهم کند.
در چهارمین بخش از مطالب مربوط به داخلی سازی تجهیزات صنعت نفت به سراغ مدیر پژوهش مرکز مطالعات تکنولوژی دانشگاه شریف رفتیم. مرکز مطالعات تکنولوژی دانشگاه صنعتی شریف یکی از معدود مراکز تحقیقاتی کشور است که به شکل زیربنایی به مساله ارتقای توان ساخت داخل تجهیزات صنعت نفت پرداخته است.
محمدرضا خواجی دانشجوی دکترای مهندسی صنایع دانشگاه خواجهنصیر و مدیر پژوهش این مرکز است. وی همچنین سمت دبیر اجرایی جشنواره پیشگامان ارتقای توان داخل را بر عهده دارد. با خواجی از تعاریف و مفاهیم ساخت داخل آغاز کردیم و به وظایف دولت و بخش خصوصی در ارتقای ساخت داخل، استراتژی مطلوب برای ایران و نیازهای کشورمان در زمینه رسیدیم.
*از درهای بسته قزاقستان تا محیط رقابتی نروژ؛ استراتژیهای متفاوت ساخت داخل
فارس: معنی دقیق ساخت داخل چیست؟ آیا اجماعی درباره تعریف واحدی از ساخت داخل در دنیا وجود دارد؟
خواجی: ادبیات نظری بحث توان داخل و ساخت داخل قدمت چندانی در جهان ندارد و تقریباً شاید 3 یا 4 کشور مانند نروژ، نیجریه، برزیل باشند که در این زمینه حرفی برای گفتن دارند. در هر کدام از این کشورها یک توضیح بومی در این باره و عموماً در حوزه نفت و گاز ارائه کردهاند
مطالعه جالبی درباره 6 یا 7 کشور در زمینه توان داخل یا local content انجام شده است. این کشورها طیفی از سطح توسعه یافتگی و پیشرفت را شامل میشوند چنانکه از قزاقستان به عنوان ضعیفترین کشور تا نروژ به عنوان قویترین کشور را در برمیگیرد.
در این کشورها نگاه به ساخت داخل کاملاً متفاوت است. در قزاقستان کاملاً درها را بستهاند و یک محیط انکویاتوری بسیار محکم ایجاد کردهاند تا صنعت داخلی در حوزه صنعت نفت توسعه پیدا کند اما از طرف دیگر نروژ از روز اولی که اراده کرد ساخت داخل را توسعه دهد موضوع رقابت را بسیار جدی گرفت و اصلاً به قسمت داخلی ناتوان در رقابت اجازه رشد کمی داد. نروژ 2 یا 3 مجموعه را تقویت کرد این مجموعهها توانستند در سطح ملی رقابت کنند و به تدریج توسعه یافتند.
نمیتوان قضاوت کرد که کدام یک از دو طرف این طیف لزوماً درست یا لزوماً غلط است شرایط متفاوتی براساس وضع موجود، قوانین حاکم، تحریمها و ارتباط بینالمللی وجود دارد که روی تصمیمگیری تأثیر میگذارد.
به همین دلیل نیاز داریم که تعریف بومی خود ماه را متناسب با شرایط کشور از ساخت داخل داشته باشیم و حتی میتوانیم این تعریف را به مرور زمان به روز کنیم یا جهتگیری و استراتژی برگرفته از این تعریف را روزآمد، تعدیل و دوباره تدوین کنیم. بعد از بررسی تعاریف مختلف ارائه شده و کنار گذاشتن مواردی که به صورت خاص به بعضی کشورها و شرایط آنها مرتبط بود، به یک اجماع کلی درباره کلیت تعاریف ارائه شده رسیدیم.
براین اساس، مصداق توان داخلی ارزش آفرینی در سطح ملی است بعضی هر کاری که باعث شود ارزشیآفرینی ملی national value creation اتفاق بیفتد، این کار مصداق ساخت داخل یا local content خواهد بود.
متولی این امر تمام ذینفعان زنجیره ارزش آن صنعت هستند یعنی دولت سیاستگذار، نهاد تأمین مالی، بانکها، مردم مصرفکننده، همه ذینفعان صنعت هستند و همه آنها باید وظیفه خود را در قبال تحقق ارزش آفرینی ملی ایفا کنند.
این حوزه همانطور که اشاره شد جدید است اما در بعضی حوزهها استراتژیهای پیاده شده موفق بوده است و این موارد را در تعاریف و استراتژیها ذکره کردهاند.
یکی از این موارد نیروی کار بومی و استخدام آن است. یکی از آنها انتقال دانش و تکنولوژی است یا نهادهای تأمینکننده داخل را به صورت یک شبکه توسعه داده و تقویت کنیم.
این موارد استراتژیهایی است که در دنیا تا حدود زیادی جواب داده و به دنبال اجرای آن هستند. این موارد در تعاریف آورده شدهاند. مثلاً به کارگیری نیروی کاری که مصداق ارزش آفرینی ملی باشد local content محسوب میشود.
*کار نیروی انسانی به مثابه مصداق تولید ملی
فارس: یعنی حتی کار یک کارگر نیز به عنوان بخشی از ساخت داخل مطرح میشود؟
خواجی: احسنت. اما در اینجا باید به مقوله توسعه دقت کنیم. در کشورهای پیشرفته تولید قسمتهای با ارزش کالا را در کشور خودشان نگه داشتهاند. مثلاً بخشی طراحی که هم دانش بیشتری نیاز دارد و هم ارزشی افزوده بیشتری دارد را در کشور خودشان نگه داشتهاند و تولید آن کالا را به تمامی در کشور دیگری که قیمت تمام شده کمتری دارد انجام میدهند.
این کار نیز مصداق ساخت داخل و local content است. یعنی اگر ما میخواهیم ساخت داخل توسعه پیدا کند لازم نیست همه چیز را خودمان بسازیم در واقع باید در زنجیره ارزش بگردیم و ببینیم کجا ارزش بیشتری برای کشور دارد و بقیه آن را به خارجیها بدهیم.
*اثر معکوس بعضی استراتژیهای دولتی درباره ساخت داخل و لزوم پایش نتایج
فارس: اولین قدم برای اجرایی کردن و به صحنه عمل آوردن این تعاریف چیست؟
این مطالب یک نما از مفاهیم کلی را در این زمینه به دست میدهد. حال برای اجرایی شدن آن باید استراتژی طراحی کنیم. موارد بسیاری درباره استراتژیها وجود دارد و شرایط حاکم بر کشور و صنعت بر آن تأثیر زیادی دارد. چون شرایط حاکم بر صنعت و کشور ما خاصتر است باید دست به عصاتر حرکت کنیم.
در بسیاری موارد استراتژیهای دولتی اثر معکوس میگذارد به همین دلیل باید نتایج کاری که انجام میدهیم را به طور دائم پایش کنیم. این پایش نیازمند یک خطکش است که براساس آن بگویم اندازه ساخت داخل در صنعت ما اینقدر بوده مثلاً و بعد از اجرا شدن چند استراتژی در طول چند سال به اینجا رسیده است. یعنی با توجه به این خطکش بفهمیم وضعیت بدتر یا بهتر شده است.
بر این اساس باید این مفاهیم را کمی و قابل اندازهگیری و ملموس کنیم. در بعضی کشورها این مفاهیم به طور مشخص کمی شده بود اما به دلیل آنکه مزیت رقابتی صنعت آنها محسوب میشد به هیچ وجه آن را منتشر نکرده و آن را محرمانه نگه داشتهاند. ما براساس خروجیهای مختلف و نظر خبرگان یک مدل 3 یا 4 مرحلهای در نظر گرفتیم.
در ادبیات جهان local content چند شاخص به صورت عمومی پذیرفته شده که ما آنها را در نظر گرفتیم.
*چهار وظیفه اصلی نهادهای حاکمیتی درباره ساخت داخل
فارس: شاخصهای اصلی چیستند؟
خواجی: اصلیترینها مباحث اشتغال بومی، توسعه دانش و تکنولوژی و توسعه زنجیره تأمین بودند. یعنی یکپارچه کردن این فرآیند منجربه افزایش ارزش میشود.
از طرف دیگر تجربه کشورهای موفق را بررسی کردیم نظرات خبرگان کشور را گرفتیم و به یک مدل 300 شاخصی رسیدیم.
ذینفعان مختلفی در این زنجیره مسئولیت دارند اگر بخواهیم پیشرفت ساخت داخل را اندازهگیری کنیم باید برای هر یک از این موارد مدل مجزا و مشخصی داشته باشیم. یعنی مثلاً وظایف و نقطه مطلوب دولت را به عنوان یکی از ذینفعان مشخص کنیم و براساس آن ببینیم بخشهای مختلف دولت از این مدل چه امتیازی میگیرند و برای فاصله آنها تا رسیدن به نقطه مطلوب برنامهریزی کنیم.
براین اساس سه مخاطب اصلی برای موضوع ساخت داخل در نظر گرفتیم که نهادهای حاکمیتی و نهادهای تأمین مالی را شامل میشد. بخش سوم نیز نهادهایی هستند که در بدنه صنعت فعالیت میکنند مانند مهندسان مشاور، شرکتهای ساخت تجهیزات، شرکتهای EPC شرکتهای بهرهبردار و تولیدکنندهها.
وظیفه و عملکرد هر یک را احصا کردیم بر این پایه نهادهای حاکمیتی 4 وظیفه اصلی دارند که شامل سیاستگذاری، تنظیمگری یا رگولاتوری، تسهیلگری و ارائه خدمات است.
*فقدان حلقههای تنظیمگر و تسهیلگر تولید ملی در صنعت نفت
فارس: در حال حاضر دولت و نهادهای حاکمیتی درباره عمل به این وظایف چه وضعیتی دارند. به کدام یک بیشتر و به کدام یک کمتر پرداختهاند؟
خواجی: کلاً در فضای کشور ما بخش سیاستگذاری به خوبی اتفاق میافتد اما برای اجرایی شدن این سیاستها دو یا سه حلقه دیگر وجود دارد یعنی تنظیمگری و تسهیلگری یابد انجام شود تا به ارائه خدمات برسد. متأسفانه این حلقههای وسط وجود ندارد یعنی در بسیاری موارد سیاست کلان به درستی تعیین شده اما به درستی اجرا نمیشود.
به عنوان مثال سیاست حمایت از تولید داخل و اختصاص سهم 51 درصدی پروژههای ساخت داخل وجود دارد. این سیاست ایراداتی دارد اما در کل سیاست خوبی است. یا وزیر نفت منشور ساخت داخل را ابلاغ کرده است اما عملاً مکانیزم اجرایی برای پیاده شدن این سیاست و درست پیاده شدن آن وجود ندارد. یعنی تسهیلات به کسی تعلق بگیرد که هدف واقعی مجموعه بوده است این وظایف نیازنمد ابقای نقشهای میانی یعنی تنظیمگری و تسهیلگری است.
در بخش تسهیلگری اتفاقات نرم میافتد به عنوان مثال بعضی سیاستها ایراد دارد و رفع شدن این ایرادات برعهده نهاد تسهیلگر است. این نهاد به دلیل نزدیکتر بودن به بخش اجرا باید باز خوردهایی را به مجموعههای تصمیمگیر ارائه کند.
*5 نقش اصلی صنعت در حوزه ساخت داخل
فارس: اما سیستمی برای گرفتن و ارائه این باز خورد وجود ندارد...
خواجی: بله. علاوه بر آن نقش تسهیلگری به طور کلی به درستی ایفا نمیشود. ما در بخش سیاستگذاری حرفها و قوانین خوبی داریم اما در لایه پیادهسازی، یا پیادهسازی اتفاق نمیافتد یا به شکلی پیاده میشود که از پیاده نشدن برتر است.
4 نقش اصلی دولت را به زیر بخشها شکستیم و مصادیق آن را در حوزه ساخت داخل احصا کردیم مثلاً در زمان سیاستگذاری نباید انحصار مطلق ایجاد کنیم که رقابت از بین برود و در انتهای مجموعهای مانند ایران خودرو ایجاد شود که نه توان رقابتی دارد و نه سودآوری و بازدهی دارد. از طرف دیگر باید دقت کنیم همه سیاستها محدویت زمانی دارند و فراتر از آن نباید ادامه پیدا کنند.
بدنه اصلی صنعت باید در 5 حوزه درباره ساخت داخل نقشآفرینی کنند که بحث منابع انسانی، بسته دانش، فنآوری و نوآوری، مشارکت راهبردی، تأمین و بازار را شامل میشود.
اگر مجموعهای در این 5 الگو خوب عمل کرده و نگاه جدی به ساخت داخل داشته باشد مجموعه موفقی خواهد بود و عملا چنین مجموعهای باید مورد حمایت دولت قرار بگیرد. این عوامل مانند چرخهای یک خودرو هستند که حتی پنچری یکی از آنها حرکت کلی مجموعه را با مشکل مواجه میکند و حمایت بلندمدت از چنین مجموعهای بیفایده خواهد بود.
فارس: جشنواره پیشگامان ارتقای توان داخل را با همین هدف برگزار میکنید؟
خواجی: برنامهای در جشنواره داریم آن است که وضع موجود کشور را در یک طرح کلی مشخص کرده و نشان دهیم.
در بهترین حالت دولت اگر بخواهد خوب عمل کند باید 4 نقش اصلی و زیر نقشها را به درستی انجام دهد. حال میتوانیم با این خط کش، قد سازمانهای دولتی و کارآمدی آنها را در حمایت از تولید ملی و ساخت داخل اندازه بگیریم. همین مورد درباره شرکتهای داخلی وجود دارد و آنها را نیز باید با شاخصهای یاد شده اندازه بگیریم. وضع مطلوب را میدانیم، وضع موجود را نیز با شاخصها اندازهگیری میکنیم و متناسب با فاصله این دو استراتژیهای پیشنهادی و راههای طی شده توسط کشورهای موفق را مشخص میکنیم تا یان فاصله پر شود.
*لزوم شناسایی و سرمایه گذاری روی نقاط کلیدی و مسائل اولویت دار صنعت نفت
فارس: در شرایط فعلی کشور تعریف قابل اتکای فعلی از تولید ملی چیست؟ کدام یک از تعاریف فعلی برای ما در شرایط فعلی بهنیه است؟ در ادامه بهترین استراتژی برای ما برای تامین حداکثر ارزش افزوده در طول زمان چیست؟
خواجی: در حال حاضر به دلیل مباحث مربوط به تحریم دست ما چندان باز نیست و عملا باید حلقههای مفقوده را پیدا کنیم. تقویت ضعیفترین حلقه یک زنجیره استحکام کل آن را در پی خواهد داشت.
الان باید کل این زنجیره را پایش کنیم تا مشخص شود در چه مواردی محدودیت ما تاثیر بیشتری دارد و به صورت بخشی کارهایی برای آنها انجام دهیم.
یکی از جدیترین راهبردهایی که در جهان مورد استفاده قرار میگیرد، مشارکتهای بینالمللی است که ما نمیتوانیم چندان از آن استفاده کنیم. در عوض ما باید روی توسعه تکنولوژی متمرکز شویم. اما کاملا هدفمند و مساله محور یعنی یک مساله واقعی تعریف شود و کسانی که میتوانند آن را حل کنند به میدان بیایند.
فارس: زمانی که میگویید مساله تعریف شود منظور دقیقا ساخت یک قطعه، دسترسی به یک لیسانس یا یک مجموعه از تکنولوژیها است یا منظور دیگر دارید؟
خواجی: تقریبا در محصولات مختلف نقاط کلیدی وجود دارد. آن نقاط کلیدی است که معمولا ما از آن بیبهرهایم. آنها باید شناسایی شوند و عملا با مهندسی معکوس یا هر روش دیگری ساخت و دستیابی به آنها عملیاتی شود.
در سطح کلان باید مسائل اولویتدار که ممکن است روند توسعه صنعت نفت را متوقف کنند شناسایی شود و اگر قرار است هزینه کنیم در این حوزهها هزینه کنیم و به دنبال توسعه درونزای فنآوری در این حوزه باشیم.
*تحریم، گمرک، موازیکاری و عدم هماهنگی نهادها مشکلات اختصاصی ایران در ساخت داخل
فارس: علاوه بر مشکلات عمومی کشورها در این زمینه که به آن اشاره کردید، مشکلات اختصاص ایران در حوزه ساخت داخل چیست؟
خواجی: ما بحثهای مرتبط با تحریم را داریم. مشکلاتی درباره گمرک داریم چنانچه محصولات مورد نیاز پروژهها در گمرک میماند.
موازیکاری مشکل شایع دیگری در کشور ما است. چنانکه در بخشی از کشور دانشی غیر محرمانه تولید شده اما دیگر بخشها از آن بیاطلاع هستند و به دنبال آن میگردند. به صورت کلان جدیترین مشکل، مشکل مدیریتی و عدم هماهنگی بین نهادهای مختلف است.
*نهاد هماهنگکننده فرابخشی گمشده ساخت داخل
فارس: ما برای حل این مشکل به ایجاد یک نهاد نیاز داریم یا نهادینه شدن بعضی رویهها؟
خواجی: ما به یک هماهنگ کننده فرابخشی نیاز داریم، چنانکه بخشینگری هم شدت و شیوع زیادی در کشور ما دارد.
فارس: خود وزارت نفت تاکنون ایفای این نقش را برعهده نگرفته است؟
خواجی: متاسفانه خیر. البته مطلوبتر این است که شان این هماهنگ کننده از وزارت نفت پایینتر باشد تا هم به عنوان یک واسطه بین سیاستها و اجرا عمل کند و هم بتواند هماهنگی بین اجزا و بخشها را سازماندهی کند. اما باید قدرت قابل قبولی داشته باشد و از طرف دیگر به اندازه کافی چابک باشد تا بتواند فرمهای مختلف به خود بگیرد. عموما در ادبیات توسعه نهادهای تسهیلگر این جنس کار را انجام میدهند.
فارس: در ایران نهاد تسهیلگری سراغ دارید که بتواند مورد ارجاع قرار بگیرد؟
خواجی: ما در داخل کشور به بعضی نهادها نقش تسهیلگری دادهایم اما از آنجا که نقش خودشان را به خوبی ایفا نمیکنند نمیتوان آنها را به عنوان مثالهای خوبی برشمرد. اما در دنیا چنین نهادهای وجود دارند.
به عنوان نمونه در برزیل مجموعهای به نام National petrochemical agancy وجود دارد که کاملا نقش تسهیلگری دارد. از اتفاق این مجموعه متولی موضوع ساخت داخل در صنعت پتروشیمی برزیل نیز هست. در برزیل کمیسیونی تشکیل شده و بخشهای مختلفی که با موضوع تولید داخل در حوزه پتروشیمی ارتباط دارند در آن عضو هستند و رئیس آن نماینده این مجموعه تسهیلگر است.
*سنجش اثربخشی سیاستها جدیترین نیاز تولید ملی در ایران
فارس: به اتفاقات خوبی که در حوزه داخلیسازی در کشورمان افتاده است نیز اشاره کردید. این اتفاقات در چه حوزههایی افتاده است؟
خواجی: یکی از خروجیهای جشنواره امسال پیشگامان ارتقای توان داخل همین است. یعنی به صورت کتابچهای که به عنوان مرجع معرفی میشود تجربیات موفق و ناموفق سازمانها را مطرح کنیم.
مثلا حوزه انرژی اتمی از ابتدا در تحریم قرار داشت و الان که حوزه نفت ایران به شدت تحریم شده به خانه اولی رفته است که انرژی اتمی چند سال پیش در آن قرار داشت. میتوان از تجربیات آنها به خوبی استفاده کرد.
شعارهای مختلفی در سالهای مختلف انتخاب و کارهایی در آن راستا انجام شد. معمولا زمانی که یک چشم انداز برای یک دوره تعیین میشود در نهایت باید رسیدن به آن چشمانداز آن را اندازهگیری کنیم.
پیتر دراکر میگوید تا زمانی که نتوانید موضوعی را کنترل کنید نمیتوانید آن را مدیریت کنید و تا زمانی که نتوانید آن را اندازهگیری کنید نمیتوانید آن را کنترل کنید. لازمه مدیریت کنترل و لازمه کنترل نیز اندازهگیری است.
تولید ملی یا Local content با هوشمندی به عنوان شعار امسال انتخاب شده است اما اگر بخواهیم این شعار اثربخش باشد باید به سراغ کنترل برویم و برای کنترل نیز باید آن را اندازهگیری کنیم. یعنی روی کاغذ برویم و نشان دهیم وضعیت تولید داخل صنعت نفت چه میزان بود، چه کارهایی انجام دادهایم و الان به چه میزان رسیده است.
سنجش اثربخشی سیاستها و فعالیتهای جدیترین اتفاقی است که در حوزه تولید ملی باید در کشور اتفاق بیفتد.
گفتوگو از علی فروزنده
منبع: فارس
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com