هاشمی به ارائه راهکار درباره تورم هم پرداخته و گفته است: «میتوان تورم را کنترل کرد اما اهمیت نمیدهند. هزینه برای طرحهای سطحی جواب نمیدهد. حدود ۶۰۰میلیارد دلار در این چند سال درآمد ارزی داشتهایم. این رقم اگر واقعاً درست مدیریت میشد، ۲۰۰میلیارد آن را در این هفت، هشت سال خرج میکردیم و بقیه را ذخیره یا سرمایهگذاری اساسی میکردیم، مگر تحریم میتوانست به ما صدمه بزند؟»
بعد از اقتصاد، هاشمی به سمت سیاست خارجی و دیپلماسی عمومی هم رفته و بدون اشاره به اظهار نظر خود در بهار 91 درباره ارتباط با امریکا، مشی مستقیم طیف حامیان و اطرافیان او برای ارتباط با آمریکا و حتی حضور برخی از آنها در این کشور و فعالیت علیه جمهوری اسلامی ایران، به انتقاد از بیان این مساله از سوی رئیسجمهور پرداخته و به شدت با این مساله مخالفت کرده است.
بعد از این «رپرتاژ ناجی گونه» از هاشمی، از بحث اصلی رونمایی میشود: «خبری منتشر شده که آقای ناطقنوری با شما در رابطه با انتخابات جلسهای داشته است. این خبر درست است؟» روزنامه آرمان با این سوال به استقبال هاشمی رفته و رفسنجانی هم صراحتا و در پاسخی عجیب، خودش و اکبر ناطق نوری را در نقش افرادی معرفی کرده در حال چیدن صحنه انتخابات ریاست جمهوری هستند: «همیشه جلسه داریم. بعد از جلسه مجمع، معمولاً چهار، پنج نفر از دوستان میمانند و با هم ناهار میخوریم و مسائل کشور و راهکارها را مطرح و بحث میکنیم. این حرف را هم من به آقای ناطق زدم و هم ایشان به من زدند. گفتم: هنوز وضع جسمی و سن شما بهتر از من است و بیایید. ایشان هم برعکس به من میگفت. اما همه حرف بود. گفتم که دیگر نمیتوانم بیایم و آقای ناطق هم عذرهایی داشت.»
هاشمی گرچه عنوان میکند که دیگر نمیتواند به عنوان رئیسجمهور به فضای سیاسی کشور بازگردد اما در جایی دیگر، زیرکانه اعلام میکند که در صورت پیدا نشدن فردی مناسب برای این پست، وارد عرصه خواهد شد؛ همانند ماجرایی که در سال ۸۴ و انتخابات ریاست جمهوری نهم نیز پیاده شد.
گفتنی است بعد از چند ماه امتحان فضا و افکار عمومی درباره معرفی نامزد موردنظر طیف اصلاحات در انتخابات ریاست جمهوری سال آینده، نهایتا این پروژه تبلیغاتی با سخنرانی «اکبر ناطق نوری» در شب قدر در حرم امام رضا (ع) و مصاحبه «سعید حجاریان» به پله آخر خود رسید و اول شهریورماه، هدف اصلی این طیف برای حضور در انتخابات مشخص شد؛ گزینهای که در نگاه اول چندان قابل باور به نظر نمیرسد اما بررسی شرایط فعلی این طیف و همچنین اوضاع سیاسی کشور به ویژه بعد از حوادث سال ۸۸ این مساله را باورپذیر میکند.
پررنگ شدن حضور چهرههایی نظیر علی عسگری، قدرتالله علیخانی، مصطفی هاشمیطبا و اسحاق جهانگیری در رسانههای این جریان را هم میتوان دلیل دیگری برای اثبات صحت این سناریو دانست. به نظر میرسد هاشمی رفسنجانی همانطور که در انتخابات سال ۸۸ تلاش کرد تا با کلید زدن پروژه «نه به احمدینژاد»، همه طیفهای سیاسی کشور را زیر پرچم خود و البته به نام میرحسین موسوی جمع کند، اکنون شخصا وارد میدان شده تا با منجی نشان دادن خود، مجددا سیاسیون اصلاحطلب از طیفهای مختلف افراطی تا معتدل را پیرامون خود جمع کند.
این در حالی است که به نظر می رسد گره زدن همه مسائل جاری کشور به موضوع سیاست خارجی و خصوصا پرونده هسته ای استراتژِی ویژه این جریان برای مهندسی فضای انتخابات آینده است. تلاش برای زیر سوال بردن رویکرد انقلابی در سیاست خارجی و ارائه نسخه محافظه کارانه و سازشکار به عنوان جایگزینی که می تواند دوای درد همه مشکلات جاری کشور باشد، رویکردی است که زمینه سازی آن از ماه ها قبل آغاز شده و به نظر می رسد هاشمی خود را به عنوان یکی از قطب های این دوگانه در نظر گرفته است.
البته هاشمی برای تکمیل این پروژه، موانع سختی را در پیش رو دارد که اصلیترین و مهمترین آن، افکار عمومی و مردم هستند؛ مردمی که هنوز خاطره اقدامات و مواضع او در جریان فتنه ۸۸ را از یاد نبردهاند. مردم در اکثر تجمعات انقلابی بعد از انتخابات که برای مقابله با آشوبگران برگزار میشد، هاشمی رفسنجانی را پدرخوانده این جریان مینامیدند و خواستار تصحیح مواضع او بودند که این مساله در راهپیمایی تاریخی ۹ دی به اوج خود رسید و مردم با پلاکاردهای دست نویس خود که حجم اصلی آنها را اعتراض به هاشمی و فرزندانش اختصاص داده بودند، وی را مسبب شعلهور شدن آتش فتنه و رسیدن آن به خیمه امام حسین (ع) در روز عاشورای ۸۸ معرفی کردند. حضور مهدی و فائزه هاشمی در زندان و مطالبه عمومی از دستگاه قضایی برای برخورد جدی با پرونده آنها نیز از دیگر زمینههای اصطکاک جدی هاشمی با مردم است که به نظر نمیرسد به همین سادگی قابل ترمیم باشد؛ موضوعی که واکنشهای منفی به ویژهنامههای انتخاباتی هاشمی در روزنامههای اصلاحطلب هم موید آن است.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com
البته بنده شخصا برای حجت الاسلام هاشمی احترام ویژه ای قائلم و این جدا از انتقاداتمان نسبت به نوع مدیریت ایشان در دوران ریاست جمهوری و دولت سازندگی و حتی در جریان فتنه 88 و نامه بی سلام ایشان به امام خامنه ای و حمایت فوق العاده ایشان از باند جاسبی در دانشگاه آزاد و حمایت معنوی از موسوی و کروبی در جریان انتخابات است
و معتقدم ایشان بواقع دارای نبوغ فوق العاده ای در سیاست و مدیریت دارند اما روش مدیریتی ایشان را در دولت سازندگی امتحان کرده ایم که از دل آن کرباسچی ها و حزب سازندگی و مهاجرانی ها و .... بیرون آمد برای همین همان یک بار تجربه برای ما کافیست
اما امروز روی انتقاد اکثر نیروهای ارزشی انقلاب به فتنه 88 و نقش فرزندان و همسر ایشان و بحثهای اقتصادی فرزندان ایشان معطوف است و تقریبا اکثریت نیروهای ارزشی امیدوارند ایشان با نگاهی الهی و اعتقادی راه خویش را از فتنه گری اقوام و نزدیکان جدا و در مسیر انقلاب همچنان در خط رهبر معظم انقلاب خدمت کنند و همچون بزرگان دینی دین و حفظ دین و انقلاب را از حفظ فرزندان خود برتر بداند که انشاالله چنین شود
چرا هاشمی با جمهوریت نظام به مخافت برخواست؟ و با رای مردم مخالفت کرد؟ و پی ابقای دیکتاتوری اقلیت بود؟
چرا هاشمی در زمان ریاست جمهوریش طبقه اشرافیت را بوجود آورد؟
چرا هاشمی با رهبری مخالفت کرد و از فتنه گران دفاع کرد؟
چرا فرزندان هاشمی فتنه آفریند؟
سخنی هم با قوه قضاییه اگر اعترافات امثال مهدی و فائزه را در دسترس مردم قرار بدهند جهت امثال این آقا یا خانم ناشناس برای فهم حقیقت بسیار خوب بود البته اگر در پی حقیقت باشند واگر تعصب کور داشته حقیقت را هم بیابند نخواهند پذیرفت
چرا میخواهید با بستن چشم و غلطیدن در رویاهای شیرین ، اسنادقطعی و نیات شوم عوامل اصلی و واقعیت تلخ انحرافشان از خط امام(ره) را از ذهن جامعه پاک کنید و آنرا هدف شریف و مسیری شایسته برای بازگشت به ارزشها و خط امام و رهبری انقلاب معرفی کنید؟
اینکه شما ولایتمداران و حامیان اصل ولایت فقیه و عقاید مردم بصیر 9 دی و خاتمه دهندگان و بایکوت کنندگان ،جریان فتنه و عوامل حسود و قدرت طلبشان را ،متهم به تفکر و عمل از روی حب و بغض معرقی میکنید،یعنی چه؟
بنده هم همانطور که شما بی پروایی به خرج دادید و این اراجیف را حهت توجیح عملکرد و تبرئه عوامل اصلی فتنه ، بلغور کردید
بی پروایی میکنم و خدمت شما و هم فکرانتان عارضم که :
حب و بغضها از آن زمان ظهور و بروز پیدا کرد که به امر خالق یکتا روح خدا خمینی کبیر(ره) دعوت حق را اجابت کرد و بنا به وصیتنامه آنجضرت، جایگاه رهبری به فرزند شجاع و فرزانه و صالحش و خار در چشم دشمنان اسلام ناب محمدی (ص) امام خامنه ای واگذار گردید و حسودان و تشنگان قدرت و ثروت ،آنرا قلبا"و عملا"برنتابیدند و بر آن شدند با ایجاد قدرتهای موازی و رانت و ویژه خواری و اشرافیگری و سازش و تخریب در آینده ای نه چندان دور (فتنه 88و پس از آن این آب رفته را به هر وسیله به جوی خود بار گردانند) توسط جذب نیروهای بریده از خط امام (ره) و زر و زور پرستان و منافقین و دشمنان خارجی و داخلی نظام ، به خواسته نا مشروع خود دست یابند
و این نوع اندیشه و حرص و طمع در رسیدن به این آرزوها بود که قرزندان و خانواده هاشمی و افراد پیرامون ایشان را بر آن داشت که برای رسیدن به قدرت بیشتر و بهرهمندی از مواهب نامشروع آن از هر اقدامی از قبیل توهین و تهمت و سازش و جیانت و... کوتاهی نکنند. والسلام
نظر دوستان و بولتن ایراداتی که به سیاستهای هاشمی می گیرید، درست!!!
ولی ایا به دولت احمدی نژاد ایرادی وارد نیست!!!
البته که هست!!! بولتن شما می گویید در دوران هاشمی امثال کرباسچی و مهاجرانی ظهور کردند!!! در دوران احمدی نژاد چه کسانی ظهور کردند؟؟؟
نامه بی سلام هاشمی درست ، ما هم در اشتباه بودن آن تردیدی نداریم ولی حرکت احمدی نژاد در مسئله مشایی از نامه بی سلام کمتر نبود؟؟؟
پاسخ سوالتان : خیلی ها میگن نبود. اونهم با پررویی.
جناب yoni بخشی از پاسخ بولتن به کاربر بالایی را منصفانه و مستدل نقد کرده . ولی بنده اطمینان دارم که حیلی ها برای این کامنت یا پاسخی ندارند یا مغلطه و سفسطه میکنند تا برای هزارمین بار تعصب کورشان را به ما نشان دهند.
همینجا نظرم را راجع به همان کاربر بالایی عرض کنم که بار ها و بارها اعلام کرده ام تا امروز همین شخصیت سازی و شخصیت پرستی از بین مسوولین بوده که باعث و بانی بسیاری از پسرفت ها شده است. همیشه کسانی بوده اند که هواداری های مضحک و مبرهن از مسوولین کرده اند تا جایی که آن مسوولین حتی به خود زحمت پاسخ دادن به انتقادات را ندهند.
بهتر نیست که بجای انتخاب گزینشی مطالب ، کل متن مصاحبه برای مراجعه دوستان علاقمند لینک داده میشد تا یکپارچگی نکته نظرات ابراز شده از سوی ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام حفظ میگردید.
مثلا ایشان در همین مصاحبه در رابطه با احتمال حضورشان در انتخابات ریاست جمهوری بصورت صریح می فرمایند:"قانوناً تاكنون هيچ منعي ندارد. ولي من ديگر آمادگي اين كار را ندارم. در دورهاي هم كه آمدم، صد بار تأكيد كردم كه ترجيح دارد انسان جوانتر و تازه نفسي وارد شود و ما حمايتش كنيم. شرايطي پيش آمد كه مجبور شدم خودم را نامزد كنم. والاّ براي من آن دوره اول كافي بود و بيش از اين لازم نبود. همه حرفهايم را هم زدم و طراحيهايم را اجرا كردم و برنامههايم را ريختم. بارها گفته بودم كه نيازي نيست بيايم. الان هم اگر يك رئيس جمهور توانا با آراي بالا روي كار بيايد، من به عنوان يك مشاور تا آخر به او كمك ميكنم".
آنچه که در مصاحبه یاد شده آمده این بود که آقای هاشمی در جواب سئوال خبرنگار مبنی بر اینکه : " خبري منتشر شده كه آقاي ناطقنوری با شما در رابطه با انتخابات جلسهاي داشته است" پاسخ میدهند: " هميشه جلسه داريم. بعد از جلسه مجمع، معمولاً چهار، پنج نفر از دوستان ميمانند و با هم ناهار ميخوريم و مسائل كشور و راهكارها را مطرح و بحث ميكنيم. اين حرف را هم من به آقاي ناطق زدم و هم ايشان به من زدند. گفتم: هنوز وضع جسمي و سن شما بهتر از من است و بياييد. ايشان هم برعكس به من ميگفت. اما همه حرف بود. گفتم كه ديگر نميتوانم بيايم و آقاي ناطق هم عذرهايي داشت".
و البته او ناشناس دومی که می گه هاشمی گفته از حذف یکدیگر دست بردارند
پس ماجرای تلاش برای شورایی کردن رهبری حذف حساب نمی شه؟
شاید نه دیگه !
نویسنده مطلب رابه وقت شناسی ووحدت دعوت میکنم