کد خبر: ۳۶۹۶۱۷
تاریخ انتشار:
تحولاتی که با تغییر قدرت و ساختار سیاسی تغییر می کند؛

فکر جریانی یا جریان روشنفکری ؟!

با توجه به مطالعات تاریخی در عرصه شناخت جریان روشنفکری در ایران به این نکته بسنده کرد که این روند در ایران همواره متناسب با تغییر رویکرد سازمان سیاسی قدرت و دولت ها دستخوش تغییر و تحول شده است؛ تحولاتی که بیشتر در همراهی با قدرت وقت و ساختار سیاسی تمرکز یافته شکل گرفته است.
فکر جریانی یا جریان روشنفکری ؟!

گروه سیاسی: در یادداشت پیش رو که به قلم شهناز زمردبخش ـ *دکترای علوم سیاسی به رشته تحریر در آمده، نگارنده معتقد است که با توجه به مطالعات تاریخی در عرصه شناخت جریان روشنفکری در ایران به این نکته بسنده کرد که این روند در ایران همواره متناسب با تغییر رویکرد سازمان سیاسی قدرت و دولت ها دستخوش تغییر و تحول شده است؛ تحولاتی که بیشتر در همراهی با قدرت وقت و ساختار سیاسی تمرکز یافته شکل گرفته است.

به گزارش بولتن نیوز، ادامه این یادداشت که به صورت اختصاصی در اختیار خبرنگار ما قرار گرفته، به شرح زیر است:

آنچه امروز ما از آن با نام روشنفکر یاد می کنیم محصول وقایع تاریخی و تحولات رخ داده شده با رويکرد اومانيستي مربوط به آن در اروپا است؛ در واقع وام گیری از مفهوم مذکور در دیگر نقاط جهان از مفهوم اروپایی آن دارای نوعی نواقص و معایب مربوط به وام گیرندگان فردی - گروهی آن بود. بطوریکه از مفهوم روشنفکر نه به مثابه مفهوم ذهنی و عینی آن بلکه به عنوان یک خاستگاه یا یک موقعیت اجتماعی در درون جامعه با شاخص آن جامعه استفاده نمودند.

در واقع اجتماع یک گروه محفلی با سطوح گاها متفاوت علمی یا طبقه ای از دیگر اجزای جامعه توانست به بسط و گسترش مفهوم روشنفکر کمک کند که این مفهوم به خودی خود در استعمال، ذیل و در سیطره افراد به اصطلاح روشنفکر و واضع آن قرار گرفت.

مشابه آنچه که در سطوح فوق بدان پرداخته شد در ایران معاصر نیز اتفاق افتاد. در واقع دریافت از مفهوم روشنفکری در ایران معاصر متاثر از جریان مدرنیزاسیون و رویکرد مدرنیته در ایران بود که در هر دوره تاریخی با شکل و شمایلی متفاوت در همراهی و یا ضدیت با آن ظهور می کرد. بعبارتی اگر ما مدرنیزاسیون را آغازی بر تاریخ معاصر ایران قلمداد کنیم که از زوایای مختلف قابل بررسی است جریان روشنفکری با ویژگی ها چندگانه و متناقص و متضاد آن را نیز شامل می گردد.

در توضیح و تبیین ویژگی های تاریخی، توجه به مولفه ها، الگوها، سیر جریان تاریخی از آغار تا تکامل آن از اهمیت بسزایی برخوردار است؛ اگر عنایت به کنه تاریخ آن جریان مورد مطالعه و کنکاش قرار گیرد مسلما ذخارف تاریخی بر تمام وجوه آن با خصیصه های سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و آموزشی آن آشکار شده و مورد استفاده قرار می گیرد. بطوریکه در بررسی تاریخیِ تاریخ دولت ها در ایران علاوه بر تاریخ تفکر و سیطره آن دولت، میتوان به افکار پیرامون آن خواه موافق و خواه مخالف آن را نیز دسترسی داشت و مورد مطالعه قرار داد.

فکر جریانی یا جریان روشنفکری ؟!

در این راستا عنایت تاملی به تاریخ معاصر ایران و وقایع رخدادی آن برای دسترسی و وارسی موضوع مورد پژوهش از جمله نکات کلیدی دز این زمینه است؛ چرا که در مطالعه و مشاهده سلسله ای این تاریخ آنچه روشن به نظر می رسد این است که غالب روشنفکران تجدد طلب ایران در رویکرد و دلبستگی خود به غرب و تجدد غربی، توجه بسنده‌ای به تفاوت‌های شرایط جامعه ایران با جوامع غربی نداشته و حداکثر تمایلات تجدد طلبانه این گروه خواهان تجدد در ایران، از محدوده تقلید کورکورانه‌ای که محصول نوعی تاریک اندیشی‌ها به نام و درجامه و لباس روشنفکری است، فراتر نرفت و شکل عملیاتی عمومی بخود نگرفت. در نتیجه نا آگاهی و کم آگاهی بسیاری از تجدد طلبان در ایران نسبت به ذات و ماهیت و مبانی فرهنگ و تمدن متجدد غربی است که بسیاری از تجدد گرایان ایران از راه یابی به اهمیت نقش تفاوت شرایط تاریخی، سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و مذهبی جامعه ایران با جوامع غربی بازمانده‌اند؛ برغم دلبستگی و تحت تاثیر قرار داشتن شدید غالب تجددگرایان ایران به تجدد غربی، بسیاری از آنان به همان اندازه که به سبب افراطی‌گری در تقلید از غرب نتوانسته‌اند ایرانی بیاندیشند، به همان نسبت نیز علم و شناخت آنان از غرب وتجدد غربی غالبا متکی بر یک معرفت سطحی و شناخت روبنایی از غرب بود.

لذا با این اوصاف تنها می توان با توجه به مطالعات تاریخی در عرصه شناخت جریان روشنفکری در ایران به این نکته بسنده کرد که این روند در ایران همواره متناسب با تغییر رویکرد سازمان سیاسی قدرت و دولت ها دستخوش تغییر و تحول شده است؛ تحولاتی که بیشتر در همراهی با قدرت وقت و ساختار سیاسی تمرکز یافته شکل گرفته است.

کوتاه سخن اینکه روشنفکری و جریان های منسب به آن در ایران بیشتر یک رهیافت رتوریک مبتنی بر لفاظی های فلسفی و بازی های زبانی بوده است؛ بدان معنا که آنچه را که بسیاری از روشنفکران ایران کمتر به آن توجه کرده‌اند درک این واقعیت است که اندیشه‌ها و تکاپوهای روشنفکرانه ( تجددطلبانه ) در ایران، همواره در صورت توجه به و تقلید از غرب دچار گسست از تاریخ و فرهنگ جامعه خود گشته و آن زمان و آن جایی نیز که یکسره به نفی مطلق غرب تلاش ورزیده، فرصت و امکان تعامل فرهنگی و تمدنی میان یک جامعه با جوامع دیگر را که لازمه تحول و کارآیی فرهنگ و تمدن هر یک از جوامع بشری می باشد را از دست داده است و کمتر مساعی عملی و نظری در زمینه تاکید بر وسعت بخشیدن به افق های علمی در عرصه دستیابی به ساز وکار های تمدنی منتج شده از عصر صنعتی شدن جهان بعنوان یک میراث بشری را مورد توجه قرار داده و در پرورندان و عمق بخشی و قبولاندن ( پیشرفت و ترقی یا تجدد بعنوان یک مساعی عمومی متعلق به تمام انسان ها ) آن ( نوسازی وتجدد ) به دولت ها و عموم جامعه در ایران تلاش ناچیزی کرده است.


منبع: بولتن نیوز

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین