کد خبر: ۳۶۴۸۹۹
تاریخ انتشار:
حداقل یک آیه در روز/ 31 خرداد 95/

آنچه که شفا و رحمت برای مومنان است

و از قرآن نازل می‌کنیم آنچه که شفا و رحمت برای مومنان است ولی ظالمان را جز خسارت نمی‌افزاید.
و خداوند مانع به نتیجه رسیدن اعمال کافران شدگروه دین و اندیشه: حجت الاسلام دکتر سوزنچی از اساتید دانشگاه، هر روز یک آیه قران را با ترجمه و چند حدیث تفسیری و چند نکته در تدبر آن آیه منتشر می کند. بولتن نیوز نیز در راستای ترویج چنین اقدامات ارزشی این سلسله مطالب را به صورت روزانه منتشر خواهد کرد.

به گزارش خبرنگار بولتن نیوز، در مطلب روز 31 خرداد به آیه 82 سوره اسرا پرداخته شده و در آن آمده است:

وَ نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ ما هُوَ شِفاءٌ وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنينَ وَ لا يَزيدُ الظَّالِمينَ إِلاَّ خَسارا

سوره إسراء (17) آیه 82

ترجمه
و از قرآن نازل می‌کنیم آنچه که شفا و رحمت برای مومنان است ولی ظالمان را جز خسارت نمی‌افزاید.

 نکات ترجمه‌ای و نحوی

«من» در «مِنَ الْقُرْآنِ» را می توان من بیانیه گرفت (المیزان13/ 182) و می‌توان من ابتدای غایت یا حتی من تبعیضیه نیز دانست (إعراب القرآن و بيانه‏5/ 49). در حالت اول، قرآن همان شفا و رحمت است؛ در حالت دوم، قرآن سرچشمه شفا و رحمت است؛ و در حالت سوم، شفا و رحمت بودن خصلت قسمتی از قرآن است، نه کل آن. به ترتیب معنا چنین می‌شود:
1) « قرآن را که شفا و رحمت برای مومنان است، نازل کردیم»
2) «از قرآن، شفا و رحمت برای مومنان را نازل کردیم»
3) «قسمتی از قرآن که نازل کردیم، شفا و رحمت برای مومنان است»
در دو حالت اول، اقتضای رحمت و شفا (وضعیت بالقوه) مد نظر است (که تمام آیات چنین اقتضایی دارد و این اقتضاء در مومن به فعلیت می‌رسد؛ اما در ظالم اثر معکوس می‌گذارد)؛ حالت سوم، هم ظاهرا دوگونه فرض دارد؛ یکی اینکه «هر بخشی از قرآن نازل شد، آن بخش مایه شفا و رحمت مومنان است» (الكشاف عن حقائق غوامض التنزيل‏2/ 689) دوم اینکه «برخی از آیات قرآن، مایه شفا و رحمت برای مومنان است؛ اما کل قرآن برای ظالمان فقط ضرر است. این حالت اخیر تنها در صورتی ممکن است که جمله «لایزید ...» عطف به کل جمله قبل باشد نه به «ما هو شفاء...»

آنچه که شفا و رحمت برای مومنان است
جمله «لا يَزيدُ الظَّالِمينَ ...» به لحاظ نحوی چند حالت دارد: واو «وَ لا يَزيدُ...» را می‌توان واو عطف دانست (الجدول في إعراب القرآن15/ 102؛ إعراب القرآن الكريم‏2/ 20) ویا واو حالیه  (إعراب القرآن و بيانه‏5/ 49)؛ و از این جهت تفاوت محسوسی در معنا پیدا نمی‌شود؛ اما در هر دو حالت، می‌توان این جمله را عطف (یا حال) برای جمله «هُوَ شِفاءٌ ...» دانست؛ که معنی چنین می‌شود: «چیزی که نازل شده، شفا و رحمت برای مومنان است و [درحالی‌که] همان فقط مایه ضرر برای ظالمان است.» و می‌توان این جمله را عطف (یا حال) برای جمله «نُنَزِّلُ مِنَ ...» دانست (الجدول في إعراب القرآن15/ 102) که معنایش چنین می‌شود: «از طرفی از قرآن شفا و رحمت برای مومنان نازل کردیم، و [ درحالی‌که] از طرف دیگر قرآن برای ظالمان فقط ضرر است.»

حدیث
1) حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ هَمَّامٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ الْعَلَوِيِّ عَنْ‏ عِيسَى بْنِ دَاوُدَ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ مُوسَى عَنْ أَبِيهِ ع قَالَ:
نَزَلَتْ هَذِهِ الْآيَةُ «وَ نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ ما هُوَ شِفاءٌ وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِينَ وَ لا يَزِيدُ الظَّالِمِينَ» لآِلِ مُحَمَّدٍ «إِلَّا خَساراً» فَالْقُرْآنُ شِفاءٌ وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِينَ لِأَنَّهُمْ الْمُنْتَفِعُونَ بِهِ وَ خَسَارٌ وَ بَوَارٌ عَلَى الظَّالِمِينَ لِأَنَّ فِيهِ الْحُجَّةَ عَلَيْهِمْ وَ لَا يَزِيدُهُمْ إِلَّا خَسَاراً فِي الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ وَ ذلِكَ هُوَ الْخُسْرانُ الْمُبِينُ.
تأويل الآيات الظاهرة في فضائل العترة الطاهرة، ص284

در روایتی از امام صادق ع پس از اینکه در توضیح این آیه، ظالمین را «ظالمین نسبت به آل محمد ص»‌ معرفی کردند، فرمودند:
قرآن شفا و رحمت برای مومنان است زیرا از آن نفع می‌برند؛ و خسارت و هلاکت برای ظالمین است زیرا واجد آن حجتی علیه آنان است و لذا جز خسارت در دنیا و آخرتشان نمی‌افزاید و این همان خسران آشکار است.

2) عن مسعدة بن صدقة عن أبي عبد الله ع قال:
إنما شفاء في علم القرآن لقوله: «ما هُوَ شِفاءٌ وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِينَ» لأهله لا شك فيه و لا مرية، و أهله أئمة الهدى الذين قال الله «ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْكِتابَ الَّذِينَ اصْطَفَيْنا مِنْ عِبادِنا»
تفسير العياشي، ج‏2، ص315 و 264

از امام صادق ع روایت شده است که:
شفا فقط در علم قرآن است، چرا که فرمود «آنچه که شفا و رحمت برای مومنین است» و برای اهل آن [قرآن] هیچ شک و تردیدی در این نیست؛ و اهل آن همان ائمه هدی هستند که خداوند در موردشان فرموده است: «سپس [علم به حقیقتِ] کتاب [آسمانی] را به کسانی از بندگانمان که برگزیده بودیم، به ارث رساندیم.»

3) مُحَمَّدُ بْنُ يَزِيدَ بْنِ سُلَيْمٍ الْكُوفِيُّ قَالَ: حَدَّثَنَا النَّضْرُ بْنُ سُوَيْدٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:
 ... وَ مَنْ لَمْ يَشْفِهِ الْقُرْآنُ فَلَا شَفَاهُ اللَّهُ ... أَ لَيْسَ اللَّهُ جَلَّ جَلَالُهُ يَقُولُ وَ نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ ما هُوَ شِفاءٌ وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِينَ أَ لَيْسَ يَقُولُ تَعَالَى ذِكْرُهُ وَ جَلَّ ثَنَاؤُهُ لَوْ أَنْزَلْنا هذَا الْقُرْآنَ عَلى‏ جَبَلٍ لَرَأَيْتَهُ خاشِعاً مُتَصَدِّعاً مِنْ خَشْيَةِ اللَّهِ سَلُونَا نُعَلِّمْكُمْ وَ نُوقِفْكُمْ عَلَى قَوَارِعِ الْقُرْآنِ لِكُلِّ دَاءٍ.
طب الأئمة عليهم السلام (نوشته عبدالله و حسین ابنا بسطام، متوفی قرن4) ص48

آنچه که شفا و رحمت برای مومنان است

از امام صادق ع روایت شده است که:
... و کسی که قرآن او را شفا ندهد خدا شفایش نخواهد داد ... آیا این خداوند جل جلاله نیست که می‌فرماید: «و از قرآن نازل می‌کنیم آنچه که شفا و رحمت برای مومنان است» آیا خداوندی که ذکرش متعالی و ثنایش برتر است نفرمود: «اگر اين قرآن را بر كوهى فرو مى‏فرستاديم حتما آن را از خشیت خدا خاشع و شكافته مى‏ديدى» (حشر/21) از ما بپرسید تا به شما بیاموزیم و شما را از آن [آیات و کلمات و معانی] قرآن که هر دردی را درهم می‌کوید، واقف سازیم.

(مضمون جمله اول این روایت را اهل سنت، از خود پیامبر اکرم ص نقل کرده‌اند با این عبارت: «من لم يستشف بالقرآن فلا شفاه اللّه» مثلا: تفسیر ثعلبی6/ 129)

4) عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ أَحْمَدَ الْمِنْقَرِيِّ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا إِبْرَاهِيمَ ع يَقُولُ:
مَنِ اسْتَكْفَى بِآيَةٍ مِنَ الْقُرْآنِ مِنَ الشَّرْقِ إِلَى الْغَرْبِ كُفِيَ إِذَا كَانَ بِيَقِينٍ.
الكافي، ج‏2، ص623؛ مكارم الأخلاق، ص363

از امام کاظم ع روایت شده است که:
هرکس از یک آیه از قرآن انتظار داشته باشد که برای شرق تا غرب عالم کفایتش کند، کفایتش می‌کند اگر [این طلب کردنش] از روی یقین باشد.

5) أَبُو عَبْدِ اللَّهِ الْخَوَاتِيمِيُّ قَالَ: حَدَّثَنَا ابْنُ يَقْطِينٍ عَنْ حَسَّانَ الصَّيْقَلِ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ قَالَ:
شَكَا رَجُلٌ إِلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ الصَّادِقِ ع وَجَعَ السُّرَّةِ فَقَالَ لَهُ اذْهَبْ فَضَعْ يَدَكَ عَلَى الْمَوْضِعِ الَّذِي تَشْتَكِي وَ قُلْ وَ إِنَّهُ لَكِتابٌ عَزِيزٌ لا يَأْتِيهِ الْباطِلُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَ لا مِنْ خَلْفِهِ تَنْزِيلٌ مِنْ حَكِيمٍ حَمِيدٍ ثَلَاثاً فَإِنَّكَ تُعَافَى بِإِذْنِ اللَّهِ
قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع: مَا اشْتَكَى أَحَدٌ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ شَكَاةً قَطُّ فَقَالَ بِإِخْلَاصِ نِيَّةٍ وَ مَسَحَ مَوْضِعَ الْعِلَّةِ وَ نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ ما هُوَ شِفاءٌ وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِينَ وَ لا يَزِيدُ الظَّالِمِينَ إِلَّا خَساراً إِلَّا عُوفِيَ مِنْ تِلْكَ الْعِلَّةِ أَيَّةِ عِلَّةٍ كَانَتْ وَ مِصْدَاقُ ذَلِكَ فِي الْآيَةِ حَيْثُ يَقُولُ شِفاءٌ وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِينَ.
طب الأئمة عليهم السلام، ص28 ؛ المصباح للكفعمي ، ص152

مردی نزد امام صادق ع از درد ناف شکایت کرد، به او فرمود: دستت را روی جایی که درد می‌کند بگذار و سه بار بگو «وَ إِنَّهُ لَكِتابٌ عَزِيزٌ لا يَأْتِيهِ الْباطِلُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَ لا مِنْ خَلْفِهِ تَنْزِيلٌ مِنْ حَكِيمٍ حَمِيدٍ» (یعنی: و بدرستی که آن کتابی شکست‌ناپذیر است و باطل از پس و پیش آن واردش نمی‌شود، فروفرستاده شده از جانب حکیمی حمید است؛ فصلت/41-42)؛ به اذن خدا عافیت پیدا می‌کنی.
امام صادق ع فرمود:
هیچ مومنی نیست که از دردی شکایت داشته باشد و دستش را روی محل بیماری بکشد و با اخلاص نیت بگوید «وَ نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ ما هُوَ شِفاءٌ وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِينَ وَ لا يَزِيدُ الظَّالِمِينَ إِلَّا خَساراً» مگر اینکه از آن بیماری عافیت یابد، هر بیماری‌ای که باشد، و مصداق این مطلب در آیه آنجاست که می فرماید «شفا و رحمت برای مومنین است»

6) حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عِيسَى عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ الْمُؤْمِنِ عَنْ عَبْدِ الْأَعْلَى مَوْلَى آلِ سَامٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ :
وَ اللَّهِ إِنِّي لَأَعْلَمُ كِتَابَ اللَّهِ مِنْ أَوَّلِهِ إِلَى آخِرِهِ كَأَنَّهُ فِي كَفِّي فِيهِ خَبَرُ السَّمَاءِ وَ خَبَرُ الْأَرْضِ وَ خَبَرُ مَا يَكُونُ وَ خَبَرُ مَا هُوَ كَائِنٌ قَالَ اللَّهُ فِيهِ تِبْيَانُ كُلِّ شَيْ‏ءٍ.
بصائر الدرجات، ج‏1، ص195؛ اصول کافی، ج1، ص229

امام صادق ع فرمودند:
به خدا قسم قطعا من کتاب خدا را از اول تا آخرش را می‌دانم گویی که در کف دست من است؛ و خبر آسمان و خبر زمین و خبر آنچه رخ می دهد و خبر آنچه رخ خواهد داد، در آن است، که خداوند می‌فرماید: « بیان هر چیزی در آن است.»

7) حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحُسَيْنِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ عَمَّارِ بْنِ مَرْوَانَ عَنِ الْمُنَخَّلِ عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع أَنَّهُ قَالَ:
مَا يَسْتَطِيعُ أَحَدٌ أَنْ يَدَّعِيَ أَنَّهُ جَمَعَ الْقُرْآنَ كُلَّهُ ظَاهِرَهُ وَ بَاطِنَهُ غَيْرُ الْأَوْصِيَاءِ.
بصائر الدرجات، ج‏1، ص193؛ اصول کافی، ج1، ص228

از امام باقر ع روایت شده است:
هیچکس نمی‌تواند ادعا کند که تمام قرآن، ظاهر و باطنش، را [نزد خود] جمع کرده است مگر جانشینان [پیامبر ص].
منبع: بولتن نیوز

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین